حجت الاسلام والمسلمین محمدتقی رهبر
اعتدال در خط مشی سیاسی که این روزها مطرح است بهدرستی تعریف نشده است. اعتدال دوری از افراط و تفریط است؛ یعنی خط میانه و صراط مستقیم. این خط مستقیم را شرع مقدس و سیره سیاسی پیشوایان دین، بهویژه سیره سیاسی امیرالمؤمنین«ع» بهروشنی ترسیم کردهاند ولذا نباید با سلیقههای شخصی و جناحی تعریف شود.
تفصیل این بحث را در موضوع سیاست و مدیریت و سبک زندگی اسلامی خواهیم دید. در اینجا به یک روایت از امام علی«ع» بسنده میکنیم: « لَا یُقِیمُ أَمْرَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ إِلَّا مَنْ لَا یُصَانِعُ وَ لَا یُضَارِعُ وَ لَا یَتَّبِعُ الْمَطَامِع؛(۱) فرمان خدا را تنها کسی میتواند اجرا کند که سازشکار نباشد و به روش اهل باطل عمل نکند و پیرو فرمان طمعکاران نباشد.»
این معنای واقعی اعتدال به سبک اسلامی در مدیریت است. کسانی که زمام امور را به دست میگیرند نباید سازشکار و سیاستباز باشند و اصول و مبانی را زیر سؤال ببرند و زمینه نفوذ ورشکستههای سیاسی مسئلهدار را فراهم آورند. این رویه اعتماد عمومی را که سرمایه و پشتوانه حکومت است خدشهدار میکند و برای ثبات و اقتدار نظام چالشساز خواهد بود.
در خطمشی امیرالمؤمنین«ع» میبینیم که حضرت حاضر نشد معاویه را در سیستم حکومتی خود بپذیرد و یا به خواستههای طمعکارانی چون طلحه و زبیر تن دهد. هر چند این رویه خسارتهایی را به بار آورد و این افراد جبههگیری کردند و جنگهایی را به راه انداختند و جمل و نهروان و صفین شکل گرفتند، اما این حقیقت به اثبات رسید که دین سازشکاری را نمیپذیرد. امیر مؤمنان با اتخاذ این شیوه، خطمشی سیاسی آیندگان را روشن کرد و نشان داد که در اسلام صلاحیت و صداقت و استواری در حق، محور است و نه منافع و مقاصد سیاسی و جلب رضایت این و آن و لذا عنوان اعتدال نمیتواند زمینه نفوذ فرصتطلبان را فراهم آورد.
البته تحمل افراد با گرایشهای مختلف امری طبیعی و تا آنجا که خدشهای به اصول و مبانی جامعه اسلامی وارد نسازد، قابل قبول است، زیرا در یک اجتماع بزرگ، سلایق و عقائد و گرایشهای متفاوتی وجود دارند و نظام حکومتی حسب مصالح اجتماعی باید همه آنها را تحمل کند، اما حاکم نباید از آنها متأثر باشد و باید بدون اینکه پستهای کلیدی را به آنها بسپارد و از آنان مشاورانی را برگزید، در چهارچوب حق و عدل عمل کند.
امیرالمؤمنین«ع» در نامهای به مالک اشتر راه و رسم حکومت را میآموزند که تفصیل آن خواهد آمد.
گریزی به دنیای سیاست
شاخص حقیقی اعتدال چیست و در فضای سیاسی کشور چه میگذرد؟
شاخص را چه کسی باید تعیین کند؟
اگر تعیین شاخص به خواست اشخاص و احزاب و گروهها باشد، هر حزب و گروهی خود را محق میداند و دیگری را باطل یا منحرف! به بیان قرآنی « فَتَقَطعُوا أَمْرَهُم بَیْنهُمْ زُبُراً کلُّ حِزْبِ بِمَا لَدَیهِمْ فَرِحُون؛(۲) با اینکه آفریدگار همه خدای یگانه است و در سایه این چتر فراگیر میتوانند امت واحده باشند، اما آنان امور خود را پاره پاره کردند و دچار تفرقه شدند و هر جماعتی به آنچه دارد دلخوش است.»
و در آیه دیگر تفرقه و اختلاف را بازتاب نوعی شرک میداند و میفرماید: « مِنَ الَّذینَ فَرَّقُوا دینَهُمْ وَ کانُوا شِیَعاً کُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ: از مشرکان نباشید، از آنان که در دین دچار تفرقه شدند و گروهها پدید آمد و هر گروهی بدانچه دارد دلخوش است.»(۳)
به قول حکیم سبزواری:
سخن عشق یکی بود ولی آوردند
این سخنها به میان زمره نادانی چند
عشق صلح کل و باقی همه جنگ است و جدال
عاشقان جمع و فِرق جمع پریشانی چند
سعدی نیز در شعر لطیفی میگوید:
یکی جهود و مسلمان نزاع میکردند
که خندهام بگرفت از نزاع ایشانم
جهود گفت به تورات میخورم سوگند
وگر خلاف کنم همچو تو مسلمانم
به طیره گفت مسلمان گر این قباله من
درست نیست خدایا جهود میرانم
اگر ز روی زمین عقل منعدم گردد
به خود گمان نبرد هیچ کس که نادانم
آری، هیچ کس حاضر نیست به خطا و اشتباه خود اعتراف کند. از کودکی که در مدرسه املا مینویسد تا شخصیت نخبهای که سالها کار علمی یا سیاسی کرده است. اما بالاخره در این معرکه آرا حقیقتی نیز وجود دارد که آن را باید یافت، اما چگونه؟ در پرتو هدایت شریعت و شاخصهایی که برای حق و باطل بیان شده و هدایت خداوند و بصیرت درونی انسان که ثمره تقوا و پرهیزگاری است « یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا إِن تَتَّقُوا اللَّهَ یَجعَل لَکُم فُرقانًا؛(۴) اگر شما تقوا پیشه کنید خدا به شما بصیرت میدهد.»
بنیان فرهنگ اسلامی ما اصالت حقیقت است و نه نسبیت به شیوه سوفسطاییها، بنابراین در کشاکش اختلافها حقیقتی هست مانند اعداد ریاضی که بر واقعیات مبتنی هستند. اما این حقیقت را چگونه باید کشف کرد؟ چنان که گفته شد «عقل و شرع» دو حجت خداییاند که انسان را در کشف حقیقت یاری میدهند. مهم این است که شرع را تحریف نکنیم و عقل را فریب ندهیم، وجدان را حاکم سازیم و در پرتو بصیرت راه بپیمائیم، هر چند برخلاف امیال نفسانی، گرایشهای گروهی و جناحی و سیاسی و منافع مادی ما باشد. هر چند این کیمیا را کمتر میتوان یافت، اما بالاخره نومید نباید بود.
در جامعه و جهان سیاست نیز پیدا کردن شاخص و تراز اعتدال در راستای حق و حقیقت یک ضرورت است، وگرنه همان سخن سعدی خواهد بود:
اگر ز روی زمین عقل منعدم گردد
به خود گمان نبرد هیچ کس که نادانم
هیچ جناح سیاسیای حاضر نیست درباره عقائد و مبانی و اهداف خود به داوری بنشیند و به طرف مقابل حق بدهد. این خصلت خودخواهی انسان است و تازگی ندارد و کشمکش در این میدان به نفع دشمن است که از اختلافات بهره میگیرد و از آب گلآلود ماهی مقصود را صید کند.
دشمنِ قسم خورده هر چند لبخند بزند و دست بدهد، اما پشت این لبخند آتش کینه را ذخیره کرده است تا در فرصت مناسب آتشفشانی را به راه بیندازد و در دستکشی نرم، خنجری را تعبیه کرده است.
سیاسیون ما باید متوجه این حقیقت باشند و هر چند دشمن مکنونات خود را برملا نکند، نقشه او را بخوانند، هر چند این روزها برملا کرده است! نمونهاش اظهارات آمریکایی و انگلیسیها و فرانسویها در پی مسائل هستهای و برجام است. وقتی رئیسجمهور و وزیر خارجه و یا چهره سیاسی دیگر امریکائی میگویند آینده این توافق تغییر در سیاستهای ایران و در حقیقت تجدیدنظر در اصول انقلاب اسلامی است، یعنی چه؟!
وقتی وزیر خارجه فرانسه برای بازاریابی اقتصادی و جلب منافع خود به ایران میآید و هنگام رفتن برای ما نسخه میپیچد و اظهار امیدواری میکند که ایران نگاه خود را به رژیم صهیونیستی تغییر دهد، چه معنی دارد؟
وقتی وزیر خارجه روباه پیر انگلیس خبیث که قریب صد سال طراح خیانت علیه ایران و ملت ما بوده به ایران میآید و فرش قرمز برای او پهن میکنند و بعداً اظهار میکند که نگاه ایران به رژیم صهیونیستی تغییر جهت داده یا میدهد، چه پیامی دارد؟!
و وقتی آمریکاییها پیشنهاد میدهند که در ایران دفتر منافع ایالات متحده دائر شود و تحلیل میکنند که نگاه ایران در مورد استکبارستیزی و ضدیت با صهیونسیم در حال تغییر است، مفهوم این داوری و تحلیل چیست؟ آیا آنها هدف دیگری جز نفوذ و براندازی نرم نظام که یک طرح آمریکایی ـ صهیونیستی است،دارند؟ آیا سیاسیون ما خدای ناخواسته مانند فتنه سبز سال ۸۸ چراغ سبزی روشن کردهاند که دشمن این گونه تحلیل و داوری میکند؟ و آیا توافق هستهای که هنوز هم پا در هواست تا اینجا میتواند پیش برود که از خط قرمزها عبور کنیم و…؟
جان کلام اینکه موارد یاد شده خروج از خط مستقیم انقلاب اسلامی است که جوهره نظام را تشکیل میدهد. خطی که حضرت امام، بنیانگذار جمهوری اسلامی ترسیم و رژیم ایالات متحده را امالفساد روی زمین و سردمدار استکبار جهانی معرفی کرد که به هیچوجه نمیتوان دست آشتی به او داد و ماهیت استکباری او تغییر نمیکند و در مورد رژیم صهیونیستی فرمود: «اسرائیل غاصب و متجاوز از صفحه روزگار باید محو شود» همان که رهبری معظم نظام امروزه نیز بر آن تأکید دارند.
استراتژی جمهوری اسلامی دفاع از کیان اسلام و آزادگان مسلمان در سراسر جهان و حمایت از جبهه مقاومت و مبارزان آزادیخواه در برابر استکبار جهانی و صهیونیسم بینالملل و پایداری در خط امام است که به پای آن صدها هزار شهید و معلول و اسیر نثار شده است.
خدا و رسول و ولیعصر«عج» و ارواح اولیاء و شهدا و ملت بزرگ و انقلابی ما اجازه نمیدهد بر سر منافع مادی اقتصادی و جناحبازیهای سیاسی و حزبی، به دستاوردهای انقلاب کوچکترین خدشهای وارد شود و غبار یأس بر چهره ستمدیدگانی بنشیند که چشم به انقلاب اسلامی دوختهاند و برای نجات از سلطه مستکبران از گفتمان امام«ره» و انقلاب ایران الگوبرداری میکنند.
هدف طراحان نفوذ غرب به سردمداری ایالات متحده و دلالی انگلیس و فرانسه در مرحله نخست این است که بعد از ۳۶ سال مجاهدت و مقاومت ملت ایران، دام استعماری بگسترند و ملت بزرگ ما را به معامله دستاوردهای گرانسنگ خود با کالای لوکس و اتومبیل و اسباب آرایش بکشانند. حاشا که هرگز چنین اتفاقی بیفتد. رهبری نظام و ملت بزرگ ایران چنین اجازهای نخواهند داد.
اینک لحظات حساسی بر کشور میگذرد و اندک تسامح و تساهلی در عرصههای سیاسی و اقتصادی و مخصوصاً فرهنگی، خیانتی است نابخشودنی. همه باید حواس خود را جمع کنند، فریب دشمن مکار را نخورند و دستخوش بازیهای جناحی و انتخاباتی و رقابتهای کثیف نشوند، وگرنه در محکمه عدل الهی و وجدان تاریخی ملت محکوم خواهند بود.
دغدغههای دلسوزان نظام و انتقادهای سالم بر سر این موضوعات است، هر چند برخی طاقت تحمل آن را ندارند و منتقدین را به تندروی و غیره متهم میکنند و به شورای نگهبان و اصول حاشیهها میزنند و از دوره منسوخ اصلاحات و با اهداف انتخاباتی، الگوبرداری میکنند.
خلاصه آنکه دغدغه بر سر اصول و باورها و ارزشهای فرهنگی است تا دستخوش تساهل و تسامح نشوند و با استحاله تدریجی، راه لیبرالیسم و سکولاریسم را نپیماید. امام خامنهای در دیدار با هیئت دولت اشاره کردند که مسئله فرهنگ خواب از چشم ایشان ربوده است و نباید اجازه داد محصولات نامناسب به نام فرهنگ در کشور رایج شوند. معظمله در این دیدار برای چندمین بار خط مشی نظام و مسئولیت دولت را در همه عرصههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بهویژه مسئله هستهای به صراحت و قاطعیت بیان کردند از جمله:
«پایان دادن به مذاکرات هستهای یکی از کارهای مهمی است که انجام شده و امیدواریم که در این زمینه برخی مسائل و مشکلاتی هم که وجود دارند برطرف شوند».
«از اول انقلاب تا امروز دشمنی آمریکاییها و صهیونیستها با انقلاب و جمهوری اسلامی کم نشده است و این واقعیت نباید به هیچوجه در ذهن مسئولان کمرنگ شود.»
«همه مسئولان سیاسی، اقتصادی و فرهنگی باید توجه کنند که مطلقاً در نقشه طراحی شده دشمن قرار نگیرند و تصمیمات آنها خواسته یا ناخواسته به اجرای بسته مورد نظر بیگانگان کمک کند.»
«باید در هر شرایطی در اتخاذ مواضع انقلابی صراحت داشت و صریح و بدون رودربایستی در مقابل دشمن، مواضع انقلاب و مبانی امام بزرگوار را بدون ترس و خجالت بیان کرد.»
حضرت آقا در این دیدار گفتنیهای بسیاری را فرمودند که باید پیش روی مسئولان باشد و بدان عمل کنند، نه اینکه فقط شعار بدهند. خدای بزرگ را سپاس میگوییم بر نعمت والای ولایت که سکاندار کشتی نظام در این اقیانوس پر طوفان است:
«چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتیبان».
پینوشتها
۱ـ قصار، ۱۱۰.
۲ـ مؤمنون، ۵۳.
۳ـ روم، ۳۲.
۴ـ انفال، ۲۹.
سوتیترها:
۱٫
حضرت امام، بنیانگذار جمهوری اسلامی ترسیم و رژیم ایالات متحده را امالفساد روی زمین و سردمدار استکبار جهانی معرفی کرد که به هیچوجه نمیتوان دست آشتی به او داد و ماهیت استکباری او تغییر نمیکند و در مورد رژیم صهیونیستی فرمود: «اسرائیل غاصب و متجاوز از صفحه روزگار باید محو شود» همان که رهبری معظم نظام امروزه نیز بر آن تأکید دارند.
۲٫
امام خامنهای در دیدار با هیئت دولت اشاره کردند که مسئله فرهنگ خواب از چشم ایشان ربوده است و نباید اجازه داد محصولات نامناسب به نام فرهنگ در کشور رایج شوند.