محمد صالح
فوائد طلاق
۱ـ سخنگوی ثبت احوال: در ۶ ماهه نخست امسال شاهد افزایش ۷/۸ درصدی طلاق در کشور بودهایم. در هر ساعت ۱۸ فقره طلاق در کشور رخ میدهد.
۲ـ وزیر آموزش و پرورش: ۵/۶ میلیون دانشآموز در معرض جدایی والدینشان قرار دارند.
۳ـ ثبت احوال: در حالی که از هر ۳ ازدواج در کشور یکی به طلاق منجر میشود ۱۱ میلیون و ۲۴۰ هزار جوان مجرد در کشور وجود دارد.
* نتایج اخلاقی و منطقی
الف) راه چاره همان قسمت انتهایی بند سوم است. اگر ازدواجی نشود، طلاقی هم در کار نخواهد بود و افزایش ازدواج مساوی افزایش طلاق است. پس برای کاهش طلاق باید کاری کرد که مجردها مجرد بمانند و ازدواج صورت نگیرد. خواهید دید پس از مدتی کوتاه طلاق در کشور ریشهکن میشود!
ب) و درست به همین دلیل است که مسئولان امر تمام هم و غمشان را صرف این کرده و میکنند که جوانان مجرد بمانند و جوانی کنند و کارشان به طلاق و طلاقکشی منجر نشود!
ج) و البته اگر دقت کنید طلاق و افزایش آن برکات و فواید کثیرهای هم دارد که تاکنون مخفی مانده و به اطلاع خلایق نرسیده! مثلأ آدمهای متخلف معمولأ به خاطر خانواده دست به تخلف و ارتکاب جرم میزنند! مثلاً دنبال پول برای خرید خانه و یا تبدیل به احسن آنند! یا دنبال خرید جهیزیه و برپایی سور و سات عروسیاند! شاید هم از روی میل مشغول پرداخت مهریه عندالمطالبه هزار و سیصد و چند سکهایاند. گاهی وقتها هم یکی از اعضای خانوادهشان مریضی لاعلاج گرفته و به چند صد میلیون جهت مداوای او نیاز مبرم دارند. اصلاً خیلی از آقاها به خاطر آقازادهها مرتکب جرم و تخلف و تجاسر شده و میشوند! در حالی که طلاق راهگشای همه این معضلات است و اگر آدم عاقلی پیدا شود و مجرد بماند یا فیالفور از عیالش طلاق بگیرد دیگر دلیلی برای ارتکاب جرائم و تخلفاتی مانند رشوهخواری، اختلاس، سرقت (مسلحانه و عادی!)، پارتیبازی و… نخواهد داشت و میتواند برود کنار آن ۱۱ میلیون و خردهای جوان مجرد و صحیح و سالم به زندگی ادامه بدهد.
د) احتمالاً حالا متوجه حکمت کار مدیران دلسوزی که با هر وسیله فرهنگی و اقتصادی و غیره دنبال کاهش میزان ازدواج جوانان مملکتند شده و از ایشان به دلیل اینکه کلی پشت سرشان حرف زدهاید حلالیت طلبیدهاید!
دولت و رفع حجاب
نقل است که «مجید» نامی از جانب حکومت رفته و در دارالشوری فرمایش نموده که بسیار خوب است که نسوان مملکت برای کشف حجاب مختار باشند و هر ضعیفهای راغب به بیحیایی باشد، بیواهمه چارقد از سر بردارد و در انظار به شکل مکشوفه تردد نماید، و احدی متعرض او نشود و در سایر بلاد از جمله اسلامبول و عثمانی نیز چنین است و بلاد راقیه نیز چنین کنند! در آن میان یکی از رجال بانگ برداشته که: مرد حسابی! مگر الان جز این است؟ سالهاست که نسوان حسب میل و شهوت خود هر چه هوس دارند میپوشند یا نمیپوشند و محتسبان و داروغهگان کمر بسته مراقبند و اگر احدی نسبت به نسوان مکشوفه تعرض کند، سخت تمشیت میشود!
فیالجمله در این باب «ان قلت» ها و حواشی فراوان طرح گردیده و از آن جمله است:
الف) چه معنا دارد در بلاد مسلمین بیحیایی ترویج گردد و نوامیس امت نبی«ص» مکشوفه و عریان در منظر و کوی و برزن روانه شوند؟ مگر بیعفتی تورم را مهار میکند و شاخصههای اقتصادی را بهبود میبخشد؟
ب) ظاهراً ارباب حکومت جمیع مشاکل رعایا را حل و فصل نموده و جز آزادی بیعفتی معضلی باقی نمانده و اگر این یک قلم نیز به دست با کفایت آقایان فیصله یابد فیالحال مملکت عین بلاد یوروپ و بلکه برتر از آن خواهد شد!
ج) محتمل است حضرات اشرف و اهالی دولت، مخاطب صیحهای سماوی قرار گرفته و بنا بر آن شریعت محمدی«ص» را مندرس پنداشته و خود شریعت و طریقتی دیگر را باب نموده و ترویج مینمایند! والا هر طفل صغیر و هر رعیت و فعلهای میداند که حجاب نشانه شریعت محمدی و عفت فاطمی است و منکر آن از جمله زنادیق و مرتدان محسوب و ملعون به لعن ابدی است!
* نقل است که اجله زعمای دولت چون جوش و خروش و عصیان رعیت و نوا دارالشوری را ملاحظه نموده و بر امارت خود بیمناک شدهاند به یک باره منکر فرمایش مذکور گردیده و به جراید چنین راپورت داده اند که: اولاً حضرت اجل مجیدخان چنین نفرموده و ثانیأ ایام طویلی است که به دارالشوری نرفته و سیم آنکه اصولأ شخصی به این نام در دولت ابد مدت موجود نمیباشد!
و اما حقیر کمترین و مصنف این وجیزه چنین گوید که طریق ارباب حکومت است که ابتدا تکذیب کنند و آنگاه هر آنچه خواهند کنند والله اعلم!
اکمل عقلا
* شهیندخت مولاوردی (معاون رئیسجمهور): برای قانونی شدن سفر خارجی زنان بدون نیاز به اجازه همسر تلاش میکنیم!
ملتفتید آن قدیمها که زنان را ناقصالعقل و کمینه و ضعیفه خطاب میکردند، شیر زنی چون شهیندخت خانم بر منصب معاونت رئیسجمهور تکیه نزده و صاحب منصب نشده بود! اما امروز که کامله عقلی چون ایشان به شرافت معاونت دست یافته و در جلسات دولت به صورت بلافصل دست راست (و گاهی هم چپ!) رئیسجمهور مینشیند باید جماعت ذکور را خالیالعقل خواند! چرا که تا امروز فکر میکردهاند عیالاتشان برای سفر خارجه به اذن و اجازه آنان محتاجند! تصور بفرمایید خانمی با دوستان (چه فرقی میکند از چه جنسی!) قصد سفر علمی پژوهشی به دوبی یا تایلند یا آنتالیا نموده و همه اسباب سفر را فراهم آورده! آیا چنین زنی باید برای چنین سفری محتاج اجازه شوهر بماند؟ بلانسبت شوهر کرده، به اسیری که نرفته است! آمدیم مرد خالی از عقل به این بانو اجازه سفر نداد آنگاه حقوق بشر این خانم محترم چه میشود؟ اصولأ کجای اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده که زن باید از شوهر تبعیت و اطاعت کند؟ در این اعلامیه فقط آمده که هر انسانی اعم از زن یا شوهر حق دارد به هر کجا که بتواند برود و از هر کجا که میتواند بیاید و با هر که میخواهد بنشیند و بخوابد و برخیزد و بگوید و بخندد و به احدی هم مربوط نیست که آن انسان محترم چه میکند! و از آنجا که تعطیل واجبات و منهیات اعلامیه جهانی حقوق بشر از کفر و شرک و زندقه نیز بدتر بوده و مملکت را مستوجب قهر و غضب کدخدای دهکده جهانی میکند، لذا واجب و بلکه اوجب از واجب است شهیندخت خانم را در تطبیق قوانین مملکت با قواعد شریعت حقه مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر یاری داد تا شاید حضرت کدخدا ترحمی کند و رعیتنوازی نموده و از سر تقصیرات مملکت بگذرد!