حضرت آیتالله جوادی آملی
تهیه و تدوین: حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا مصطفیپور
آیات قرآن به صورتهای گوناگون شمارش شده است. ابن عباس تعداد آیات را ۶۶۶۰ ذکر کرده است.(۱) آیات قرآن به زبان عربی و برای همگان قابل فهم هستند، زیرا این کتاب برای هدایت همه انسانها نازل شده است. برخی از آیات ویژگیهائی دارند و نامهای خاصی. خود آیاتاش را به محکم و متشابه تقسیم میکند و آیات متشابه با آیات محکم تبیین و تفسیر میشوند.(۲)
در روایات برخی از آیات به عنوان محکمترین (۳)، آیتالکرسی به عنوان عظیمترین و بعضی امیدوارکنندهترین آیات(۴) نامیده شدهاند. از نظر اهلبیت«ع» آیه « وَ لَسَوفَ یُعطِیکَ رَبُّکَ فَتَرضی: به زودی پروردگارت تو را عطا خواهد کرد تا خرسند گردی»(۵) امیدوارکنندهترین آیه است.(۶)
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان از آیات کلیدی قرآن به نام غرر آیات یاد میکنند؛ آیاتی که به نظر ایشان آیات توحیدی هستند و با درخشش چشمگیر خود راهگشای آیات دیگر قرآن هستند.(۷)
امینالاسلام طبرسی آیه ۳۶ سوره نساء را بیانکننده ارکان اسلام و مکارم اخلاق و کسی را که در آن تدبر کند، از پندهای سخنوران بینیاز و به بسیاری از علوم هدایت شده میداند.(۸) این آیه از آشکارترین مصداقهای کلمات جامع اعطا شده به پیامبر«ص» است، زیرا مشتمل بر مسئله توحید و شرک و علاقه آن دو و نیز مسائل اخلاقی، عاطفی و حقوقی است و در پایان آن از علت شرکت و طغیان و راه درمان آن سخن به میان آورده شده است.
ما در این مجال، ابتدا آیات را نقل میکنیم و سپس به ترجمه و تبیین و تفسیر معارف آن میپردازیم:
« ﴿وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً وَبِذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَالْجَارِ ذِی الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِیلِ وَمَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ مَن کَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا»(۹): و خدا را بپرستید و چیزی را شریک او نسازید و به پدر و مادر و خویشان و یتیمان و بینوایان و همسایه نزدیک و همسایه دور و همنشین و در راه مانده و برده و کنیزی که مالک آن هستید نیکی کنید، به یقین خداوند کسی را که متکبر و خیالباف فخرفروش است را دوست نمیدارد.»
این آیه از توحید شروع میشود و با ذکر دلیل ترک توحید، پایان میپذیرد. اگر توحید تأمین شود، مسائل حقوقی و اخلاقی نیز عملی میگردد.
سرّ تبیین توحید در کنار مسائل اخلاقی و حقوقی
سرّ تبیین توحید در کنار مسائل حقوقی، اخلاقی و عاطفی دو چیز است:
۱ـ اگر کسی موحد باشد، در انجام تعالیم حقوقی و عاطفی و اخلاقی موفق است؛ یعنی اگر باور توحیدی در انسان استوار شود، وظایف خود را خوب انجام میدهد.
۲ـ تبیین اهمیت تعالیم ارزشی و عمل به آنهاست که در آیه به آنها پرداخته شده است.
اصول و آموزهها در آیه
دعوت به توحید و ترک شرک
قسمت اول آیه، آدمیان را به عبادت و بندگی خدا و ترک شرک دعوت میکند. توحید اعتقادی زمینهساز توحید عملی است؛ یعنی انسان، هم باید به خدای یکتا اعتقاد داشته باشد و هم باید در همه کارها موحد باشد.
انسان موحد دو ویژگی دارد: اولاً کار را خوب انجام میدهد و ثانیاً کار را برای رضای خدای سبحان انجام میدهد. بر این اساس، انسانی که کار بد و گناه میکند و یا عمل نیک را از روی ریا یا فخرفروشی انجام میدهد، بنده هوای نفس است نه عبد خدا.
دعوت به توحید، روح را پاک و نیت را خالص میگرداند و اراده را قوی و تصمیم را برای انجام هر کاری محکم میسازد.
توحید عملی، حق خداوند
خدای سبحان بر گردن انسان حقوقی دارد که در توحید عملی ظهور پیدا میکند. قرآن کریم در اهمیت این حق تعابیر گوناگونی دارد. در برخی از آیات میفرماید: «خدا را مخلصانه عبادت کنید»(۱۰) و در بعضی آیات میفرماید: «فقط خدا را بپرستید»(۱۱) «وَقَضَى رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِیَّاهُ: خدای سبحان حکم کرده است جز او را نپرستید»(۱۲) یعنی عبادت خالصانه و فقط برای خدا باشد و در برخی از آیات میفرماید: «خدا را عبادت کنید و برای او شریک قرار ندهید.» و: «خدا را میپرستند و برای او شریک قرار نمیدهند.» و «یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا ؛(۱۳) خدا را عبادت میکنند و به او شرک نمیورزند.»
خدا را بپرستید و به خدا شرک نورزید، به ظاهر دو جملهاند، ولی روح آن به یک جمله برمیگردد؛ یعنی عبادت خدا و شرک نورزیدن یک چیز است، زیرا شرک و توحید با هم ناسازگارند.
اقسام شرک
شرک گاهی در اعتقاد است و زمانی در عمل. شرک در اعتقاد همان باور داشتن به تعدد ذات واجب در آفرینش است یا اینکه به خدایان متعدد معتقد نباشند، ولی موجودات را در کارشان مستقل بدانند، مانند گروهی از اهل تفویض که معتقدند گرچه خدا جهان و انسان را آفرید، اما انسان در کار خویش استقلال دارد. البته این شرک، اعتقاد در محدوده فعل الهی است که بازگشت آن به تعدد واجبالوجود و خداست.
شرک در مقام عمل دو صورت دارد. گاهی انسان همه کارها را برای غیر خدا انجام میدهد، مانند بتپرستان و یا بخشی از کارها را به خدا و بخشی را به غیر او اختصاص میدهد، مانند ریاکاران. بتپرست همه کارهای خود را برای معبود خود انجام میدهد تا شفیع او شود.(۱۴)
هر که بخشی از کارها را برای خدا و بخشی را برای خودنمایی انجام میدهد ریاکار است. ریا یعنی به مردم نشان دهیم که کارمان برای خداست، در حالی که برای غیر خداست. گاهی هم انسان کاری را انجام میدهد تا به گوش مردم برسد که عمل او برای خداست، در حالی که چنین نیست که اصطلاحاً به آن سمعه گویند.
ریای آشکار یا پنهان و سمعه اگر در متن عمل عبادی باشد، شرک عملی است و آن کار را باطل میکند، چون در اعمال عبادی قصد قربت شرط است، در حالی که چنین انسانی قصد خودنمایی دارد.
فرق ریا با انجام عمل برای تشویق دیگران
اگر کسی عمل خیر را به قصد تشویق دیگران به آن کار انجام دهد با ریا و شرک متفاوت است، زیرا ریا به قصد نشان دادن عمل به دیگران انجام میشود، نه برای تشویق آنها به آن کار. اگر انسان کاری را برای تشویق دیگران انجام دهد، نوعی تشویق دیگران به معروف است.
ارزش اخلاق در عبادت
حیات و زندگی انسان بدون عبودیت و بندگی جز حیات حیوانی و لذات زودگذر چیزی نیست. انسان در فضای حیات حیوانی، تابع شکم و شهوت است و کاری جز حسگرایی و مادیگری و خوردن و آشامیدن و شهوترانی و تجاوز به حق و حقوق دیگران ندارد. چنین حیاتی مجازی است و خیالی. ولی حیات حقیقی دارای آثار مثبت دنیایی و آخرتی و همراه با برکات و منافع ابدی و فقط در گرو عبودیت خالص است. حضرت رضا«ع» از امیرمؤمنان«ع» روایت میکنند که آن حضرت پیوسته میفرمودند: «خوشا به حال کسی که عبادت و دعایش فقط برای خدا و جلب خشنودی حق باشد و غیر حق در عبادت و دعایش مخلوط نباشد و قلباش به زخارف دنیا و مشتبهات آن که چشماش بدانها مینگرد مشغول نشود و یاد خدا را با شنیدن سخنان باطل و آرای ساختگی و غیبت و تهمت و نداهای شیطانی و ضد خدا فراموش ننماید و به قلب و زبان غرق ذکر خدا باشد و دلاش به آنچه از امور مادی به دیگران داده شده و هنوز به او عطا نشده محزون نگردد.»(۱۵)
آثار اخلاص در عبادت
برای عبادت خالصانه آثاری ذکرشده که به برخی از آنها اشاره میشود:
۱ـ عبادت خالص مایه نزول برترین مصلحت الهی
حضرت زهرا«ع» عبادت خالصانه را مایه نزول مصلحت الهی میدانند و میفرمایند: «کسی که عبادت خالصاش را به سوی خدا بالا برد، خدای عزوجل برترین مصلحت را بر او فرود آورد.»(۱۶)
۲ـ یقین به حیات طیبه
عبادت خالصانه و بندگی بیشائبه بهیقین انسان را به حیات طیبه میرساند. « مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاهً طَیِّبَهً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ؛(۱۷) هر کس از مرد و زن که کار شایستهای انجام دهد، در حالی که مؤمن باشد، بهیقین او را به زندگی دلپذیر و پاکیزه زنده میداریم و پاداش همه آنها را بر پایه بهترین عملی که همواره انجام میدادند، خواهیم داد.»
۳ـ نزول فرشتگان رحمت به هنگام مرگ
انسانی که عبادت خالصانه انجام دهد، فرشتگان رحمت در هنگام مرگ بر او نازل میشوند: «إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَهُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ ؛(۱۸) بهیقین آنان که گفتند پروردگار ما فقط خداست، سپس در میدان عمل به خواست خداوند ایستادگی کردند، فرشتگان در هنگام مرگ بر آنان نازل میشوند و میگویند از سرنوشت آینده خود نترسید و اندوهگین نباشد، شما را بشارت باد به بهشتی که همواره به شما وعده میدادند.»
۴ـ سبب راحتی انسان در برزخ
عبادت خالصانه سبب راحتی انسان در برزخ و متنعم شدن به نعمتهای الهی میگردد. امام صادق«ع» فرمودند: «ارواح اهل ایمان در اتاقهایی در بهشت است، از طعام آن میخورند و از آشامیدنیهایش مینوشند و یکدیگر را در آنجا دیدار میکنند و میگویند خدایا قیامت را برای ما برپا کن تا آنچه را به ما وعده دادهای وفا کنی.»(۱۹)
۵ـ ایمنی از هول عظیم روز قیامت
عبادت خالصانه سبب ایمنی مخلص از ترس سنگین و هول عظیم روز قیامت میشود: « مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْهَا وَهُمْ مِنْ فَزَعٍ یَوْمَئِذٍ آمِنُون: کسانی که کارهای نیکویی به آخرت بیاورند، پاداشی بهتر از آن دارند و در آن روز از هراس شدید در امانند.»(۲۰)
احسان به والدین
اسلام همه را توصیه به احسان و کار خیر و عمل نیک کرده، تا جایی که دستور داده است بدیهای دیگران را با نیکی پاسخ دهید. از مصادیق بسیار مهم احسان و نیکوکاری، احسان به پدر و مادر است که قرآن کریم آن را پس از وجوب عبادت مطرح کرده است.
فرمان احسان به والدین از این جهت مهم است که مدینه فاضله از خانوادههای فاضله تشکیل میشود و خانواده فاضله از رعایت احسان متقابل پدید میآید، زیرا وقتی داخل خانه با احسان اداره شد، زمینه برای کمال و فضیلت و آرامش جامعه فراهم میشود.
تفاوت احسان و رعایت حقوق واجب
احسان حکمی اخلاقی و عاطفی است و با وظیفه فقهی امر به معروف و نهی از منکر تنافی ندارد، بلکه باید به هر دو حکم عمل کرد و نباید به بهانه امر به معروف و نهی از منکر، از وظیفه احسان سر باز زد. در احسان به والدین نه کفر و غنا مانعاند و نه اسلام و فقر شرط، از این رو قرآن به صراحت در باره والدین میگوید: « وَ إِنْ جاهَداکَ عَلی أَنْ تُشْرِکَ بی ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا مَعْرُوفاً…؛ در زمانی که والدین میکوشند شما مشرک شوید، در مسئله شرک از ایشان پیروی نکنید، ولی در مسائل دنیوی با آنان معاشرت نیک داشته باشید.»(۲۱)
نکته:
۱ـ احسان به والدین به امور مالی اختصاص ندارد، بلکه مسائل عاطفی و اخلاقی را نیز دربرمیگیرد.
۲ـ احسان به والدین ویژه زمان حیات نیست، بلکه پس از مرگ آنها را نیز شامل میشود.
منشأ لزوم احسان به والدین
لزوم احسان به والدین به سبب تربیت آنهاست، نه صرف تولید اولاد یا رنجهای مادی. قرآن میفرماید: «رَّبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا: خدایا! پدر و مادرم را مورد رحمت قرار ده، چنانچه آنها مرا در کودکی تربیت کردند.»(۲۲)
البته تربیت هم شامل تغذیه و پرورش جسم است، هم تهذیب و پرورش روح.
۱ـ معنای احسان به والدین
ابیولاد از امام صادق«ع» پرسید: « معنی وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً چیست؟» حضرت فرمودند: «با آنان نیکو معاشرت کن و همزیستی خوبی با آنان داشته باش و وادارشان نکن چیزی را که نیازمندند از تو بخواهند اگرچه ثروتمند باشند.»(۲۳) یعنی پیش از درخواست آنان، نیازشان را برآورده ساز.
۲ـ والدین امت اسلامی
در آیات فراوانی احسان به والدین بر احسان به پیامبر«ص» و علی«ع» منطبق است.(۲۴) وجه لزوم احسان به پیامبر و علی«ع» آن است که سهم مؤثر استحقاق والدین برای احسان و تکریم آنان، جنبه تربیت روحی و پرورش دینی آنان است. این علت در پیامبر و امام به طور مبسوطتر و کاملتر وجود دارد، زیرا پیامبر و علی«ع» عهدهدار تعلیم کتاب و حکمت و تزکیه نفوساند، از این رو احسان به آن ذوات مقدس را باید بیش از احسان به پدر و مادر عادی رعایت کرد.
۳ـ احسان به خویشان
از جمله مسائل مورد تأکید فراوان قرآن، احسان به خویشان است که گاهی به عنوان صله رحم و گاهی به عنوان احسان و نیکی تحقق پیدا میکند. اسلام میخواهد به این وسیله علاوه بر پیوند وسیعی که در میان تمام افراد بشر به وجود آورده، پیوند محکمتری را در میان واحدهای کوچکتر به نام فامیل و خویشان و خانواده به وجود آورد تا در برابر مشکلات و حوادث همدیگر را یاری دهنه و از یکدیگر پشتیبانی و دفاع کنند. اخلاق انسانی و کرامت آدمی اقتضا میکند که به اقوام و خویشان احسان کنیم.
۴ـ احسان به ایتام
یکی از گروههایی که در قرآن به احسان در باره آنان سفارش شده، احسان به ایتام و کسانی است که پدران خود را در اثر حوادثی از دست میدهند و دچار کمبود محبت و عواطف یا فقر مادی و گرفتار عقدههای روانی میشوند و به ورطه تبهکاری و جنایت و یا بیماریهای روحی میافتند و نه تنها خود دچار عواقب شوم میشوند، بلکه جامعه را هم به آن عواقب مبتلا میکنند.
از این رو آیات و روایات فراوانی، انسانها را به توجه به ایتام سفارش کردهاند که هم از نظر عاطفی و هم از نظر مادی باید به آنها رسیدگی کرد.
۵ـ احسان به مساکین و مستمندان
گاهی بر اثر معلولیت در اثر حوادث یا به دلیل بینظمی در امور اقتصادی، عدهای دچار ورشکستگی و تهیدستی و فشار روحی و در برابر خانواده شرمسار میشوند. آموزههای قرآنی به ما توصیه میکنند که به این دسته از انسانها توجه و به آنها احسان کنیم و از هیچ کمکی در حق آنان دریغ نورزیم.
۶ـ احسان به همسایگان نزدیک
یکی از سفارشات قرآن توجه به همسایگان نزدیک و خدمت به آنهاست. همسایگان نزدیک عبارتند از: الف) همسایههایی که دارای قرابت خانوادگیاند و از ارحام به حساب میآیند؛ ب) همسایه یعنی کسانی که از نظر مذهبی و دینی و اعتقادی و معنوی به دیگران نزدیکاند؛ ج) همسایههای نزدیک در مقابل همسایههای دور.
روشن است که مراد باید همین معنای اخیر باشد، زیرا در قسمت بعد، از همسایه دور سخن به میان میآورد. علاوه بر معنای اول، در قسمت پیشین یعنی احسان به ذیالقربی به آن اشاره شده است. مرحوم علامه طباطبایی آیه را به همسایگان نزدیک معنا کرده است.(۲۵)
۷ـ احسان به همسایگان دور
مورد هفتم احسان به همسایگانی است که از نظر مکانی از انسان دورند. با توجه به اینکه طبق پارهای روایات تا چهل خانه از چهار طرف همسایه محسوب میشوند.(۲۶) و باید به همه آنها احسان کرد.
۸ـ احسان به دوست و همنشین
انسان باید به کسانی که در منزل و یا محل کار و یا مجامع دیگر با او مصاحبت و انسی دارند، احسان کند. قرآن میفرماید با تمام کسانی که با تو ارتباط دارند، معاشرت نیکو داشته باش و به آنها احسان و نیکی کن، خواه آن فرد دوست تو باشد یا همکار، همسفر، مراجع، شاگرد، مشاور یا خدمتگزار. این احسان میتواند احسان مالی یا عاطفی باشد و یا هر نوع احسانی که قابل تصور باشد.
۹ـ احسان به ابنالسبیل
گروه دیگری از سفارششدگان ابنالسبیل هستند که نه از والدیناند، نه از ارحام، نه از همسایگان، نه از ایتام و مساکین، بلکه مسافران ناآشنا و در راه ماندهاند، گرچه نیاز مادی نداشته باشند.
۱۰ـ احسان به بردگان
بردگان نیز از محرومترین افراد جامعه هستند که باید از احسان بهرهمند گردند. احسان به بردگان اقسامی دارد که بهترین قسم آن آزاد کردن آنهاست. اعانت به آنان با آزاد شدن تدریجی از مصادیق احسان است.
در پایان آیه میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ مَنْ کَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا». از این قسمت در مییابیم که چرا عدهای از عبادت خدا سرباز میزنند و یا چرا به دیگران احسان نمیکنند. براساس این آیه، آنها گرفتار خیالبافی و فخرفروشیاند؛ یعنی منشأ و سرچشمه طغیان در برابر خدا و خودداری از احسان و خدمت به مردم، اندیشههای باطل و پندارهای توخالی است که سبب میگردد فرد در برابر خدا و خلق تکبر کند، زیرا انسانی که گرفتار خیال و پندار باطل ، براساس همان پندار زندگی میکند. عدهای با خیالبافی زندگی میکنند و میپندارند داراییهای مادی و معنوی از پیش خودشان است و بر اثر گرفتار بودن به خودبینی، بخل میورزند و از نعمت احسان به مردم محرومند؛ یعنی پندار باطل نمیگذارد آنها کار خیر کنند و کار خیرشان همراه با فخرفروشی است.
انسانی که خدا را عبادت نمیکند و از احسان به مردم اعراض میکند، یا بخیل است و یا جاهطلبی وادارش میکند کارهای خود را از روی ریا انجام دهد. چنین انسانی محبوب خدا نخواهد بود.
نتیجهگیری
بر اساس آیه مورد بحث، انسان حقیقی که فطرت او بیدار است و در مسیر کمال حرکت میکند، هم خدا را خالصانه اطاعت و عبادت و هم نسبت به خلق خدا و آفریدههای او احسان میکند، خواه آن خلق، پدر و مادر او باشند یا خویشان و نزدیکان و خواه مستمندان و خواه یتیمان و خواه همسایگان نزدیک یا دور و یا مسافر و یا همنشین و یا بردگان، زیرا چنین انسانی میداند محبت خدا به او در گرو عبادت خدا و احسان به مردم است. انسانی که بر اثر خیالبافی و یا فخرفروشی، خود را از عبادت خدا و از احسان به مردم محروم میسازد، از محبت الهی برخوردار نخواهد بود.
پینوشتها
۱ـ الاتقان، ج ۱، ص ۱۴۶٫
۲ـ آلعمران، ۷٫
۳ـ نحل، ۹۰٫
۴ـ زمر، ۵۳٫
۵ـ ضحی، ۵٫
۶ـ الاتقان، ج ۲، ص ۳۵۳٫
۷ـ جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، ج ۱، ص ۴۳۷٫
۸ـ مجمعالبیان، ج ۴ـ۳، ص ۷۳٫
۹ـ نساء، ۳۶٫
۱۰ـ زمر، ۳ و اعراف، ۲۹٫
۱۱ـ هود، ۲ و بقره، ۸۳ .
۱۲ـ اسراء، ۲۳٫
۱۳ـ نور، ۵۵٫
۱۴ـ یونس، ۱۸٫
۱۵ـ اصول کافی، ج ۲، ص ۱۶٫
۱۶ـ عده الداعی، ص ۲۳۳٫
۱۷ـ نحل، ۹۷٫
۱۸ـ فصلت، ۳۰٫
۱۹ـ المحاسن، ج ۱، ص ۱۷۸٫
۲۰ـ نحل، ۸۹٫
۲۱ـ لقمان، ۱۵٫
۲۲ـ اسراء، ۲۴٫
۲۳ـ بحار، ج ۷۱، صص ۴۰ـ۳۹٫
۲۴ـ تفسیر برهان، ج ۱، صص ۱۲۲ـ۱۲۰٫
۲۵ـ المیزان، ج ۴، ص ۳۷۷٫
۲۶ـ اصول کافی، ج ۲، ص ۶۶۹٫
سوتیترها:
۱٫
اگر کسی عمل خیر را به قصد تشویق دیگران به آن کار انجام دهد با ریا و شرک متفاوت است، زیرا ریا به قصد نشان دادن عمل به دیگران انجام میشود، نه برای تشویق آنها به آن کار. اگر انسان کاری را برای تشویق دیگران انجام دهد، نوعی تشویق دیگران به معروف است.