تأثیر استغفار در گشایش رزق
مردی عیالوار، از مشکلی که برای او پیش آمده بود و از تنگنای مالیِ خود در نزد حضرت علی(ع) شکایت کرد. حضرت به او فرمود بر تو باد استغفار کردن، چراکه خداوند میفرماید: «از خدا آمرزش طلبید که او بسیار آمرزنده است».
آن مرد بار دیگر خدمت حضرت رسید و گفت: «یا امیرالمؤمنین، من فراوان استغفار کردم اما راه چارهای برای خود نمیبینم.» حضرت پاسخ داد: «شاید آنچنان که شایسته است استغفار نکردی.»، گفت: راه آنرا به من یاد دهید، فرمود: نیت خود را پاک کن، از پروردگارت اطاعت نما و بگو: خداوندا! نسبت به تمامی گناهانی که آنها را با جسم سالمی که تو به من ارزانی داشتی انجام دادم، از تو آمرزش میطلبم، بر بهترین مخلوقت محمد(ص) و آل او درود فرست و مرا بیامرز و برای من گشایش قرار ده. آن مرد گفت: من چندین بار به همین صورت آمرزش خواستم، تا اینکه خداوند از من ناراحتی و تنگدستی را زدود و رزقم را فراوان ساخت و گرفتاریم را برطرف کرد.(کنزالعمال، خ۳۹۶۶)
آثار پرهیز از غضب
مردی به حضور پیامبراکرم(ص) عرض کرد: یا رسولالله! مرا تعلیم ده! (موعظه کن!) حضرت فرمود: برو و غضب نکن!
آن مرد گفت: همین مرا بس است. و به جانب قبیله خود رفت. ناگهان در میان طایفهاش جنگی درگرفت و مسلمانان در برابر یکدیگر صفآرایی کردهاند. آن مرد هم که وضعیت جنگی را مشاهده کرد، مسلح شد، و در صف جنگاوران ایستاد. آنگاه سخن پیامبر(ص) را به یاد آورد که به او فرمود: غضب نکن! در این هنگام اسلحه را کنار گذارد، و به نزد مخالفین قوم خود رفت و گفت: ای مردم!، هر جراحت، قتل و … که در افراد شما اتفاق افتاده است، به عهده من باشد و خونبهای آن را میپردازم. مخالفین که این سخنان صلحطلبانه و آشتیجویانه را از او شنیدند، گفتند: ما این جریمه را نمیخواهیم، برای خود شما باشد، زیرا ما از شما به این جریمه سزاوارتریم. آنگاه با یکدیگر صلح کردند و آن کینه، از میان (این دو قوم) از بین رفت. (سفینهالبحار، ج۲، ص۳۲۰ به نقل از اصول کافی باب غضب )
تمسک به قرآن تنها راه نجات
معاذبن جبل میگوید: در سفری ملازم پیامبر(ص) بودیم، به آن حضرت عرض کردم برای ما سخنی بگویید. آن حضرت فرمودند، اگر زندگی سعادتمندانه، مرگ شهیدانه، نجات روز حشر، سایهی روز سوزندگی، و هدایت روز گمراهی میطلبید، به فراگیری درسهای قرآن بپردازید که آن، سخنِ خدای رحمان و سپری در برابر شیطان و مایه سنگینی کفه عمل در میزان عدل است. (جامع احادیث شیعه، ج ۵۱، ص۹)
پاداش عظیم عمل برای رضای خدا
محدّثین و مورّخین در کتاب هاى مختلفى آورده اند:
پس از رحلت حضرت رسول (ص)، یاران حضرت علی(ع) نزد زید بن ارقم که یکى از اصحاب رسول خدا (ص) و در جریان غدیرخم نیز حضور داشت آمدند و از او گواهى خواستند، ولى او چون از طرف حکومت براى خود احتمال خطر مىداد از بیان حقیقت و جریان غدیر خوددارى کرد!.
بعد از گذشت مدّتى، همین شخص در بستر بیمارى افتاد، وقتى امیرالمؤ منین علی(ع) شنید که زید بن ارقم مریض حال است به عیادت و دیدار او آمد.
همینکه زید چشمش به جمال نورانى حضرت افتاد، گفت: مرحبا به امیرمؤمنان، که از من عیادت مىنماید، با این که از ما دلگیر و آزرده خاطر است.
امام علی(ع) فرمود: اى زید! آن ناراحتى که براى ما به وجود آوردى هرگز مانع آن نمىشود که ما شرط انسانیّت و حقدوستى را فراموش نموده، و تو را در حال بیمارى عیادت نکنیم.
و افزودند: هرکس مریضى را براى رضاى خداوند عیادت کند، تا هنگامى که در کنار مریض نشسته باشد، در سایه رحمت و لطف الهى خداوند قرار خواهد داشت.
و چون بخواهد برخیزد که از نزد مریض بیرون رود، خداوند متعال هفتاد هزار ملِک را مامور مىنماید تا براى او درود و تحیّت فرستند و مشمول رحمت الهى قرار مىگیرد.
سپس افزود: اى زید! من دوست داشتم که چنین فضیلتى شامل حالم گردد؛ و به همین جهت از تو عیادت کردم.( جامع احادیث شیعه)
خدا ما را دوست دارد یا خیر؟
حضرت امام محمد باقر(ع) فرمودند: اگر خواستى بدانى که در وجودت خیر و خوشبختى هست یا نه، به درون خود دقّت کن اگر، اهل عبادت و طاعت را دوست دارى و از اهل معصیت و گناه، ناخوشایندى، پس در وجودت خیر و سعادت وجود دارد و خداوند تو را دوست مىدارد.
ولى چنانچه از اهل طاعت و عبادت، ناخوشایند باشى و به اهل معصیت، عشق و علاقه ورزیدى، پس خیر و خوبى در تو نباشد و خداوند تو را دشمن دارد. و هر انسانى به هر کسى که به او عشق و علاقه دارد، با همان محشور مىگردد.(اصول کافی، جلد۲،صفحه ۱۲۶)
پاداش کسی که در برآوردن نیاز بیمارى بکوشد
امام على(ع)فرمود: پیامبر خدا(ص) فرمودند: هرکس در برآوردن نیاز بیمارى بکوشد، خواه آن را برآورد و خواه برنیاورد، از زیر بار گناه خویش بیرون مىرود، بهسان آن روز که از مادر، زاده شده است.
در این هنگام، مردى از انصار گفت: اى پیامبر خدا، پدر و مادرم به فدایت! اگر بیمار از خانواده شخص باشد، آیا در صورتى که در برآوردن نیاز خانواده خویش بکوشد، این کار، پاداش بیشترى ندارد؟
فرمود: «آری پاراش بیشتری دارد.»
فریب دنیا را نخورید!
ضرار بن ضمره ضبایی از یاران امام علی(ع) به شام رفت و بر معاویه وارد شد. معاویه از او خواست ازحالات امام بگوید: او گفت: علی(ع) را درحالی دیدم که شب، پردههای خود را افکنده بود، و او در محراب ایستاده، محاسن را به دست گرفته، چون مارگزیده به خود میپیچید، و محزون میگریست و میگفت: «ای دنیا!! ای دنیای حرام! از من دور شو، آیا برای من خودنمایی میکنی؟ یا شیفته من شدهای تا روزی در دل من جای گیری؟ هرگز مباد!. غیر مرا بفریب، که مرا در تو هیچ نیازی نیست، تو را سه طلاقه کردهام، تا بازگشتی نباشد، دوران زندگانی تو کوتاه، ارزش تو اندک، و آرزوی تو پَست است. آه از توشه اندک، و درازی راه و دوری منزل، و عظمت روز قیامت!».(نهجالبلاغه- حکمت ۷۷)
شستوشو و طهارت بدن با نماز
از ابوبصیر از امام باقر(ع) نقل شده است که پیامبر خدا (ص) فرمود: اگر بر درب خانه یکی از شما نهری باشد، و او هر روز پنج بار خود را در آن شستوشو دهد، آیا در بدنش چرکی باقی میماند؟ (راوی میگوید؛) گفتم؛ نه! حضرت فرمود: مَثَل نماز همچون مَثَل نهر جاری است. هرگاه آدمی نماز بگذارد، گناهانی را که میان دو نماز از او سر زده است، میپوشاند.
همچنین از ابوحمزه از امام باقر(ع) نقل شده است که پیامبر خدا(ص) فرمود: هرگاه بنده مومن به نماز برخیزد خداوند به او نظر میکند (یا فرمود: خداوند به او روی میکند) تا از نماز فارغ شود و رحمت از بالای سرش تا افق آسمان بر او سایه میافکند و فرشتگان اطراف او را تا آسمان میپوشانند، و خداوند فرشتهای را بر سر او موکل میکند که به او میگوید: ای نمازگزار! اگر بدانی چه کسی به تو نظر میکند و با چه کسی مناجات میکنی، به چیز دیگری توجه نخواهی کرد، و هرگز از جایگاه خود کنار نخواهی رفت. (وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۷ – الکافی، ج ۳، ص ۲۶۵)
مجوز برای انجام گناه! شما قبلا به این مطلب رای داده ایدمردی خدمت امام حسین(ع) رسید و گفت: من شخصی گناهکار هستم که نمیتوانم خود را از معصیت نگه دارم، مرا پند و اندرزی بده، امام حسین(ع) فرمود: پنج کار را انجام مَده، بعد هرگناهی مایلی بکن:
۱- از رزق و روزی خدا نخور هرگناهی مایلی بکن.
۲-از ولایت خدا خارجشو، هرگناهی میخواهی بکن.
۳- جایی را پیدا کن که خدا ترا نبیند، هرچه میخواهی بکن.
۴- وقتی ملکالموت برای گرفتن جانت(قبض روحت) آمد از او جلوگیری کن.
۵- وقتی مالک دوزخ خواست تو را داخل جهنم کند داخل نشو، هرگناهی مایلی انجام ده. (بحارالانوار جلد ۱۷ صفحه ۱۱۵)