مبنای حزب‌الله بر پاسخ است اما نه طبق پازل مورد نظر دشمن

نگاهی به تحولات جبهه مقاومت در گفتگو‌‌ با دکتر سعدالله زارعی

 

 

درآمد:

نقض آتش‌بس توسط گروه‌های تکفیری در سوریه و اشغال مجدد العیس و خان‌طومان، و ادامه حمایت‌های ترکیه از تروریست‌های تکفیری، که می‌تواند آینده منطقه را دچار مخاطرات بیشتری کند و همچنین، شهادت مصطفی بدر‌الدین از فرماندهان شاخه نظامی حزب‌الله لبنان که از خبرهای مهم چند روز اخیر بوده، در گفت‌وشنود «پاسدار اسلام» با دکتر سعدالله زارعی، کارشناس ارشد مسائل سیاسی منطقه به بحث و بررسی گذاشته شده است.

 با تشکر فراوان از ایشان که به پرسش‌های «پاسدار اسلام» پاسخ دادند.

 

 

*به عنوان سئوال اول، خبر سقوط خان‌طومان خیلی در ایران بازتاب پیدا کرد، این سقوط در چه شرایطی شکل گرفت و چطور شد که ما بعد از عملیات محرم دو باره این منطقه را از دست دادیم؟

بسم‌الله الرحمن الرحیم. من باید ابتدا توضیح بدهم که منطقه خان‌طومان که در جنوب غرب شهر حلب واقع شده، بخشی از یک منطقه بزرگ عملیاتی است که در عملیات نصر که از نیمه آبان‌ماه سال گذشته آغاز شد بود و تا نیمه بهمن‌ماه به پایان رسید و از دست تروریست‌ها آزاد شد. تروریست‌ها سه سال در این شهرک استقرار داشتند که با تلفات بیش از ۵۰۰ نفر مجبور شدند آنجا را ترک کنند.

مجموعه وسعت اراضی که در این عملیات آزاد شد به حدود دو هزار کیلومتر مربع می‌رسد که از جنوب حلب آغاز می‌شود و تا منطقه زبدانی در شمال استان حمص امتداد پیدا می‌کند. این منطقه‌ای که در عملیات نصر آزاد شد یک برش بزرگی بود که در دل منطقه بزرگی ایجاد شد و عملاً دشمن را دچار از هم گسیختگی کرد. منطقه عملیاتی نصر در یک منطقه بزرگ بین پنج استان صورت گرفت که استان‌های حلب، ادلب، حمص، حماه و طرطوس را شامل می‌شود. از نظر استراتژیکی، نزدیکی این منطقه به مرزهای شمالی سوریه با ترکیه به این منطقه موقعیت خاصی داده است. عملیات نصر۲ یک ضربه تعیین کننده در جنگ بود و لذا منشأ یک سلسله اتفاقات بزرگ در باره پرونده امنیتی سوریه شد. پس از این عملیات بود که مسئله آتش‌بس مطرح شد و همین‌طور مذاکرات سیاسی در وین شکل گرفت. در باره آتش‌بس، این سئوال از همان ابتدا وجود داشت که آتش‌بس در جنگ چه سرنوشتی پیدا می‌کند؟ وقتی که یک دولت مسئول که دارای مسئولیت‌های تعریف‌ شده‌ای است و آتش‌بس را قبول می‌کند براساس قبول آن، می‌شود توقع داشت که دولت در چهارچوب یک وضعیت مشخص عمل کند، اما وقتی طرف مقابل آتش‌بس، گروه‌های غیرمسئول باشند، طبیعتاً نمی‌شود به آنها آن‌گونه که به یک دولت اعتماد می‌شود اعتماد کرد. این مسئله از ابتدا مطرح بود که در صورت پذیرش آتش‌بس از سوی دولت آیا امکان این وجود ندارد که تروریست‌ها علی‌رغم قراری که در دوره آتش‌بس می‌گذارند نیرو گسیل کنند؟، تجهیزات جابه‌جا کنند؟ و در نهایت تحت عنوانی به منطقه‌ای حمله کنند؟ این نکته‌ای بود که مقامات ایرانی و سوری به مقامات روسیه که با جدیت بحث آتش‌بس را دنبال می‌کردند و با آمریکایی‌ها هم به توافقی رسیده بودند و آتش‌بس به یکی از مهم‌ترین سرفصل‌های توافق ۹گانه ژنو تبدیل شده بود، مطرح کردند، اما روس‌ها با جدیت از امکان اجرایی شدن آتش‌بس صحبت می‌کردند. در نهایت اتفاقی که افتاد این بود که از زمان اجرای آتش‌بس در نیمه فروردین گذشته، آزادی عمل برای تروریست‌ها بیشتر فراهم شد. آنها توانستند تجهیزات نظامی پیشرفته از تانک گرفته تا موشک‌های متنوع آمریکایی و غیرآمریکایی را به منطقه خان‌طومان منتقل کنند. ۳ هزار نیروی انسانی از مکان‌های مختلف سوریه جمع و در این منطقه متمرکز کردند. و در نهایت دو منطقه شامل آتش‌بس را تصرف کردند. همه این اقدامات تروریست‌ها زیر چشم آمریکایی‌ها صورت گرفت، این در حالی بود که آمریکا قرار بود آتش‌بس را کنترل و بر آن نظارت کند.

یکی از این مناطق العیس بود و یکی هم منطقه خان‌طومان. العیس و خان‌طومان به لحاظ وسعت دو منطقه متوسط هستند. اهمیت خان‌طومان به مشرف بودن این شهرکِ حدود ۱۲ کیلومتر مربعی بر جاده موسوم به اتوبان اعزار است که به ترکیه متصل و تا منتهی‌الیه جنوب سوریه امتداد پیدا می‌کند. در عین حال این نکته حائز اهمیت است که امکان بازپس‌گیری این دو منطقه تحت اشغال تروریست‌ها وجود دارد. اگر در گذشته العیس و خان‌طومان متصل به یک منطقه بزرگ آلوده به تروریست‌ها بود، امروز دو نقطه جدا از هم است که رزمندگان اسلام می‌توانند با اشراف به این منطقه با سهولت بیشتر از آن زمانی که این مناطق از تروریست‌ها گرفته شد -یعنی آبان‌ماه سال گذشته- عملیات آزادسازی را انجام دهند.

 

*مسئله آتش‌بس بین دولت سوریه و گروه‌های مسلحی مثل النصره و جیش‌الفتح هم مطرح بوده است؟ آیا در فضای مذاکرات بین‌المللی این گروه‌ها به رسمت شناخته می‌شوند که با اینها مذاکرات صورت بگیرد؟

این مناطق به‌طور رسمی در اختیار گروه‌هایی بوده است که این گروه‌ها مثل فتح‌الاسلام و احرارالشام آتش‌بس را پذیرفته بودند و همین‌طور سازوکار سیاسی رسیدن به دولت مشترک با دمشق را هم قبول کرده بودند، ولی اینها در اینجا با تغییر یک‌سری نام‌ها عملاً دست به تعرض زدند و این منطقه را به تصرف درآوردند. منتهی این نکته هم وجود دارد الان که این دو منطقه به تصرف تروریست‌ها درآمده است، آنهایی که دولت سوریه را دعوت به پذیرش آتش‌بس کردند، مسئولیت اخلاقی دارند که دولت را در مقابله این گروه‌های تروریستی کمک کنند، اما وقتی می‌شنویم امریکایی‌ها حتی از پذیرفتن گروه‌هایی که این دو منطقه را از اشغال درآوردند در لیست سیاه، یعنی لیست گروه‌های تروریستی خودداری و پیشنهاد روسیه در شورای امنیت را رد می‌کنند، اساساً در مورد نیاز امریکایی‌ها و اروپایی‌ها در پیگیری مسئله آتش‌بس و تشکیل دولت مشترک به‌شدت تردید پیدا می‌کنند.

 

*از زمانی‌که روسیه میزان عملیات خود را در سوریه کم و از سوریه عقب‌نشینی کرد، به لحاظ نظامی صحنه عمل به دست تروریست‌ها می‌چرخد، یعنی ما بیشتر شاهد این هستیم که ارتش سوریه یا در حال دفاع است و یا یک‌سری مناطق را از دست می‌دهد. این مسئله را چطور ارزیابی می‌کنید؟

این روند عمومی جبهه در سوریه، روند اشراف بیشتر دولت بر مناطق است. اینکه در جنگ اتفاقاتی از این قبیل بیفتد خیلی غیر طبیعی نیست. بالاخره در آنجا جنگی بین دولت سوریه و جمعی از دولت‌ها و همین‌طور جمعی از گروه‌های تروریستی در حال وقوع است. با این وصف منطقه‌ای از دست یکی از دو طرف خارج می‌شود و به دست طرف دیگری می‌افتد و در جایی دیگر این اتفاق به شکل معکوس ممکن است محقق شود، اینها چیزهایی نیستند که در جنگ‌ها غیرطبیعی باشند. در جنگ ایران و عراق بعضی از شهرهای ما و یا عراق چندبار دست به دست شدند. اینها طبیعت جنگ است که چنین اتفاقاتی در آن می‌افتد، ولی این اتفاقات الزاماً تعیین‌ کننده سرنوشت جنگ نیستند.

 

*در باره عملیات بازپس‌گیری خان‌طومان در اخبار می‌بینیم که حملات هوایی در حال شکل‌گیری است. ما در حمله زمینی چقدر موفق خواهیم بود؟ یعنی احتمال بازپس‌گیری این شهرک به لحاظ نظامی به چه میزان است؟

یک‌بار این شهرک و منطقه بسیار وسیعی از منطقه غربی حلب را از دست تروریست‌ها گرفتیم. عملیاتی که در نیمه آبان‌ماه شروع شد، همه مناطق را از دست ترویست‌ها آزاد کرد. بنابراین امکان این موضوع کاملاً وجود دارد.

 

*در زمان سقوط خان‌طومان کشور ترکیه مرزهای خود را باز گذاشته بود و باز هم نیروهای کمکی به تروریست‌ها ملحق شده بودند. الان خود ترکیه یک‌سری مشکلات امنیتی در خاک کشور خود دارد. باز گذاشتن مرزها و کمک به تروریست‌ها چه تبعاتی ممکن است برای ترکیه در پی داشته باشد؟

ترکیه یکی از طرف‌های اصلی جنگ سوریه است. البته در مرتبه دوم یا سوم قرار می‌گیرد، یعنی مرتبه اول در جنگ، سعودی‌ها و قطر هستند، مرتبه دوم امریکایی‌ها هستند و مرتبه سوم ترکیه است، ولی به هرحال ترکیه هیچ‌وقت پنهان نکرده که برای تغییر دولت در سوریه از تمام ظرفیت خود استفاده می‌کند و به نظر من ترکیه از ظرفیت‌های خود تا حد زیادی استفاده کرده و حداقل این موضوع هم بازگذاشتن مرزها است و ایجاد امکان برای انتقال تروریست‌ها از داخل ترکیه به سمت سوریه که این اتفاق مدت‌ها است می‌افتد. تبعات امنیتی این موضوع برای ترکیه بسیار بالا است. به هرحال پرورش تروریست در منطقه برای همه کشورها خطر دارد و باید گفت که احتمالاً ترکیه بیش از وضع فعلی درگیر بحران امنیتی شود. بالاخره این غول تروریستی که از چراغ جادوی مشترک امریکا، عربستان و ترکیه در آمده است، معلوم نیست که محدود به سرزمین سوریه بماند.

 

*آقای دکتر ولایتی هم‌زمان با سقوط خان‌طومان سفری به سوریه داشت. آیا این سفر دلایل خاصی داشت؟ چه خبرهایی در باره این سفر مطرح است؟

رفت و آمدهای دیپلماتیک به تهران و دمشق هیچ‌گاه غیر فعال نبوده است. همیشه این گفت‌وگوها و رفت‌ و آمدهای دیپلماتیک برقرار بوده است. و هرازگاهی صورت گرفته است. آقای دکتر ولایتی به‌عنوان مشاور بین‌الملل رهبر معظم انقلاب طبیعتاً در این سفر حامل دیدگاه‌هایی در خصوص مسائل کلی سوریه و منطقه بوده است و حتماً حاوی بحث‌های جدی در سوریه بوده که طبیعتاً ارزیابیِ وضعیت میدانی و منطقه و رسیدن به نقاط مشترک در خصوص مسائل پیش رو، در راستای منافع کشور و مردم سوریه و همچنین منطقه، بخشی از اهداف و نتایج گفت‌وگوها بوده است.

 

*آیا در باره مسئله سوریه یک‌مقدار با کم‌تحرکی دیپلماسی از سوی دولت مواجه نیستیم؟

اساساً سیاست خارجی ما در دولت یازدهم یک سیاست خارجی اروپاگرا و امریکاگرا است و اولویت مسائل منطقه‌ای تحت‌الشعاع تحولات بین‌المللی و مسائل بین ما و غرب قرار گرفته است. این در حالی است که مهم‌ترین عنصر تشکیل دهنده قدرت ایران که سبب رغبت غربی‌ها به توافق با کشور ما می‌شود مسائل منطقه‌ای و نفوذ قوی ایران در سطح منطقه‌ای است. این انتقاد واقعاً وجود دارد و انتظار می‌رود دولت یازدهم پا به پای سیاست‌های کلی نظام و اصول اساسی و موقعیت‌های خاص جلو بیاید و همراه شود. این همراهی به طور نسبی وجود دارد، اما نیاز منطقه بیش از این مقداری است که در عمل می‌بینیم.

 

*در باره بحث کردها در سوریه، امریکا طبیعتاً از کردها حمایت می‌کند و ترکیه با توجه به محیط داخلی خود سیاستی مخالف با امریکا را در پیش گرفته است. امریکا و ترکیه که در مسئله سوریه تقریباً هم‌پیمان و هم‌فکر هستند این اختلاف را چگونه حل می‌کنند؟

اختلافات امریکا و ترکیه بر سر کردها به‌طور کلی و کردهای سوریه به‌طور خاص، یک اختلاف بنیادی و اساسی نیست. به‌عنوان مثال نه امریکایی‌ها و نه ترکیه خواهان به قدرت رسیدن کردهای سوریه در استان کردنشین حسکه نیستند. همین‌طور هیچ‌کدام از دو کشور یعنی امریکا و ترکیه خواستار تعامل دولت و کردها و متقابلاً کردها و دولت در سوریه نیستند. ارتباطات امریکایی‌ها و کردهای سوریه که از سال گذشته به مرور افزایش پیدا کرده و مبتنی بر ایجاد یک دالان امنیتی در حد فاصل استان‌های رقه، حلب و حسکه بوده، به‌منظور پیدا کردن نقش فعال‌تر در بحران امنیتی سوریه از سوی امریکا است. البته ترک‌ها این مسئله را خطرناک ارزیابی می‌کنند و معتقدند نتایج گفت‌وگوهای امریکا و کردهای سوریه، می‌تواند از این فراتر برود و منجر به شکل دادن به یک دولتی در استان پهناور حسکه شود.

 

*چند وقتی است از جبهه جنوبی سوریه اخبار کمتری به گوش می‌رسد. آیا ترویست‌ها در آن مناطق فعال هستند یا با توجه به اینکه این منطقه نزدیک به مرز اسرائیل است آیا ارتش سوریه قصد دارد حملات نظامی خود را از سر بگیرد؟ چون گویا اسرائیل به‌تازگی یکی از فرماندهان نظامی حزب‌الله در دمشق را به شهادت رسانده است و طبیعتاً این حملات از جنوب صورت می‌گیرد.

منطقه جنوب مدتی است که حالت راکد پیدا کرده و تمرکز عملیاتی کلاً به سمت استان حلب کشیده شده است. این مسئله نشان‌دهنده این است که شمال یک اولویتی نسبت به جنوب دارد. این مسئله به ضرر دولت نیست و البته وقتی یک منطقه‌ای حالت سکون پیدا می‌کند، گروه‌های تروریستی که داشتن امکان جابه‌جایی سریع یکی از نیازهای حیاتی آنها است دچار خدشه می‌شوند، ولی به‌طور کلی در جنوب مدتی است که حالت غیرفعال وجود دارد، منتهی این تا چه زمانی ادامه پیدا می‌کند، تابع شرایط سوریه است.

 

*اینکه اسرائیل هرچند وقت یک‌بار حمله‌ای انجام می‌دهد و تعدادی از فرماندهان حزب‌الله یا پاسداران ایران را به شهادت می‌رساند آیا در خور پاسخ نیست؟ امکان پاسخ‌دهی وجود ندارد؟

پاسخ داده شده است. حزب‌‌الله در گذشته پاسخ اسرائیل را در حمله به منطقه مزارع‌العمل داده است. اسرائیلی‌ها حمله کردند و تعدادی از نیروهای حزب‌الله و همین‌طور شهید الله‌دادی از سرداران ایرانی را به شهادت رساندند، حزب‌الله لبنان به فاصله حدود ۱۰ روز پاسخ قاطعی را در مزارع شبعا به اسرائیلی‌ها دادند. مبنای حزب‌الله بر سکوت نیست. منتهی نحوه عمل حزب‌الله در بحران‌ها را خود حزب‌الله تعیین می‌کند و نه اتفاق خاصی که دشمن طراحی می‌کند و می‌خواهد حزب‌الله را در یک پازل مشخص وادار به بازی کند.

 

*پس یعنی این احتمال وجود دارد که مثل گذشته این تجربه تکرار شود و باز هم حزب‌الله به اسرائیل در باره این حمله هم پاسخ دهد؟

مبنای حزب‌الله همیشه بر پاسخ بوده است. این یک نظریه در حزب‌الله است که کار دشمن را نباید بی‌جواب گذاشت. در عین حال در باره نحوه کار، مکان، زمان و خصوصیات دیگر حزب‌الله به‌صورت مبتکرانه عمل می‌کند و نه تحت تأثیر فشار دشمن.

 

*به‌عنوان سئوال آخر، یک سری روابط در باره سرنوشت بشار اسد مطرح است. به‌طور کلی آیا ایران کماکان از شخص بشار اسد حمایت می‌کند و یا نه، خط قرمز، نظام سوریه است و شخص بشار در نظام سوریه تعریف می‌شود؟ چون یک سری اخبار هم از طریق رسانه‌های داخلی و هم خارجی مخابره می‌شد که مثلاً قرار است ایران بر سر بشار اسد مبادله کند. ارزیابی شما از این موضوع چیست؟  

دیدگاه جمهوری اسلامی تغییری نکرده است. جمهوری اسلامی معتقد است که سوریه دارای دولتی مثل بقیه کشورها است و رئیس‌جمهوری دارد که در چهارچوب‌های شناخته شده حقوقی بین‌المللی سر کار آمده است. انتخاباتی برگزار شده، مردم در پای صندوق‌های رأی حضور پیدا کردند و در نهایت فردی را به ریاست‌جمهوری برگزیده‌اند. این یک دولت قانونی است که با هنجارهای شناخته‌شده بین‌المللی هم کاملاً تطبیق دارد. از طرف دیگر سیستم در سوریه به‌گونه‌ای است که هرگونه تغییری در حاکمیت کلان سوریه که مهم‌ترین آنها تغییر در ریاست‌جمهوری است، کلاً شرایط سوریه را به سمت بحران‌های بسیار جدی‌تر سوق می‌دهد. لذا از منظر حفظ ثبات، امنیت و دولت قانونی در سوریه، جمهوری اسلامی حفظ بشار اسد را خط قرمز خود به حساب می‌آورد.

با سپاس از وقتی که در اختیار ما قرار دادید.

 

 

سوتیترها:

 

۱٫

پرورش تروریست در منطقه برای همه کشورها خطر دارد و باید گفت که احتمالاً ترکیه بیش از وضع فعلی درگیر بحران امنیتی شود. بالاخره این غول تروریستی که از چراغ جادوی مشترک امریکا، عربستان و ترکیه در آمده است، معلوم نیست که محدود به سرزمین سوریه بماند.

 

 

مهم‌ترین عنصر تشکیل دهنده قدرت ایران که سبب رغبت غربی‌ها به توافق با کشور ما می‌شود مسائل منطقه‌ای و نفوذ قوی ایران در سطح منطقه‌ای است. لذا انتظار می‌رود دولت یازدهم پا به پای سیاست‌های کلی نظام و اصول اساسی و موقعیت‌های خاص جلو بیاید و همراه شود. این همراهی به طور نسبی وجود دارد، اما نیاز منطقه بیش از این مقداری است که در عمل می‌بینیم

 

۳٫

 

مبنای حزب‌الله بر سکوت نیست. منتهی نحوه عمل حزب‌الله در بحران‌ها را خود حزب‌الله تعیین می‌کند و نه اتفاق خاصی که دشمن طراحی می‌کند و می‌خواهد حزب‌الله را در یک پازل مشخص وادار به بازی کند.

 

 

سیستم در سوریه به‌گونه‌ای است که هرگونه تغییری در حاکمیت کلان سوریه که مهم‌ترین آنها تغییر در ریاست‌جمهوری است، کلاً شرایط سوریه را به سمت بحران‌های بسیار جدی‌تر سوق می‌دهد. لذا از منظر حفظ ثبات، امنیت و دولت قانونی در سوریه، جمهوری اسلامی حفظ بشار اسد را خط قرمز خود به حساب می‌آورد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *