رازهای نماز

حجۀ الاسلام رضوانی نماینده مجلس شورای اسلامی
قیام در محراب یا حماسه‌ی جاوید(۳)
اکنون که شعاعی از انوار تابناک منبع روشنی بخش وضو شبستان دل ما را روشن ساخت، بدنبال آن اشعۀ تابنده حرکت کنیم تابه پایگاه پر نور صفا بخش سکونت آفرین رازهای فراوانی که در قیام به این فریضه الهی نهفته است. پی ببریم که پیامبر اسلام علیه و آله الصلاه و السلام فرموده است: «نماز نور مؤمن است»
آری، نماز چراغی فروزنده است که در قلب برپا دارندۀ آن جهانی نورانی و پر فروغ پدید میآورد که در پرتو آن نور، تا ماوراء حجابهای نور را بنگردو به معراج کمال انسانیت عروج نماید و آیات کبرای خدای را در جهان جان و جان جهان مشاهده نماید. و چهره های اهریمنی را ببیند و بشناسد و بار جم و طرد و نابود ساختنشان رویشان را سیاه گرداند، که بنا به گفتار پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله: «نماز سیاه گر چهرۀ (منفور) شیطان (و مظاهر شیطان) است.»
این برنامۀ خود پرور، کمال بخش و جامعه ساز اسلامی، از دیدگاههای گوناگون قابل بررسی و ارزیابی است که به نکاتی چند از برداشتهائی که به اتکاء آیات و روایات اسلامی از این عبادت حساب شدۀ الهی شده اشاره میشود و بخشی از واقعیتها و حقایقی که در ژرفای این برنامۀ آرامش زای عظیم اسلامی نهفته است مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. باشد که راهی روشنتر، از مرداب بهیمیت، به معراج انسانیت، و از غرقاب هلاکت به محراب سعادت، و از تنگنای غیب به فراخنای شهود، بیابیم و از این نماز خسته کننده و بیروح و منزجر کننده ای که متاسفانه باید گفت: در حال حاضر برای بیشتر نمازگزاران جامعۀ ما بصورت یک نوار ضبط صوت در آمده که طوطی وار و اتوماتیک طبق عادت انجام میشود، دست بر داریم و به نمازی قیام کنیم که:
به جسم جان، به جان توان، به توان حرکت، به حرکت جهت، به جهت هدف، به هدف تکامل، و به تکامل کمال ببخشد و قیامگر نماز را تا اوج برترین قلۀ «خداگونگی» و قرب رشد دهد.
به نمازی قیام کنید که به دل نور، ایمان، آرامش، امید، احساس، عاطفه، جوشش، عشق، حرارت، محبت، مهر، خشوع، رهبت، ترس از حق، شجاعت، شهامت، شوق، شور، شعف، خشم مقدس و یقین…. ببخشاید.
به نمازی قیام کنیم که به سر، فکر، شعور، فهم، عقل، کاوش، دقت، اراده، عزم، تصمیم، عمق، تعمق و تفکر و جهت و بصیرت و…. ببخشاید به نمازی قیام کنیم که به چشم دید، راهیابی، حقیقت بینی، واقع نگری و….. و به گوش شنوائی، درک، نیروگیرندگی فرمان خدا، قدرت شنیدن فریادهای دردمندان و….. به سینه شرح صدری وسیع، جهان بینی ای عمیق، سوزی ستم سوز، حرارتی پرشور، معرفتی دقیق، شناختی ژرف، و آتش فشانی خاموش ناپذیر و….. و به زبان ذکری دائم، نیایشی خالص، سپاسی نیکو، ستایشی بسزا، گفتاری حق، فریادی بجا، خروشی بموقع، سخنانی پرسوز و دردگو، و درمان بیان، و عیانگر انگیزه های دردهای آشکار و نهان، و راهنمای راه برانداختن ریشه های دردها و مفاسد جهان، و پر ضبط وراز دار وقاطع. و به دست و پا حرکتی خستگی ناپذیر و تلاشی پیگیر، و برکتی پایدار…… ارزانی دارد. به نمازی قیام کنیم که بجامعه ایمانی پاک، یقینی کامل، امیدی وسیع اراده ای آهنین، عزمی استوار، تصمیمی فولادین، اتحادی محکم، وحدتی یکپارچه، گامی استوار، استقامتی پایدار، بینشی ژرف، کوششی پایدار، تلاشی خستگی ناپذیر، خردی مستحکم، نیروئی ترقی بخش، توانی ظالم افکن، قدرتی طاغوت کش، رزمی موسائی، توکلی ابراهیمی محبتی محمدی، شجاعتی علوی، حلمی حسنی، شهامتی و شهادتی حسینی……. بخشیده و هرگونه تشکل، تحزب، تفکر، برابری، برادری، همگامی، همرزمی، ایستادگی، استقلال، عزت، شرافت، عفت، جلال، جمال، اوج و عظمت و موفقیت و فلاح واقعی را بدان اجتماع ببخشاید، به نمازی قیام کنیم که پس از ادای آن سنگینی بار رسالت انبیاء و مسئولیت کمرشکن آنها را بر دوش و پشت خود لمس نموده و صداقت صدیقان را درون سینۀ خود احساس نمائیم و شور و شوق و آگاهی شهیدان را در دل و رزمگاهشان را بر سر راه بازیافته و اقدامات اصلاح طلبانه مصلحین (و صالحین) را در رفتار خویش به ثبوت رسانیم.
نمازی که در قیام به آن، خدا را برکردارمان ناظر، آتش قهرش را در برابرمان حاضر، و مرگ را در تعقیبمان بی امان، و خود را گروگان کردار خویش بنگریم. نمازی که تعیین کنندۀ اعتقاد، مکتب، فکر و جهت ما باشد. نمازی که معرف انتخاب ما و مبین راه ما و شناسگر جبهۀ ما باشد. نمازی که با قیام به آن، خود را چون کرۀ چشم در حدقۀ آن محاصرۀ «حسابگاه» خدا ببینیم. نمای که اذانش، اقامه اش، اذکارش، اورادش تکبیراتش، تسبیحاتش، رکوعهایش، سجده هایش، دعاهایش و تعقیباتش همه و همه بیانگر روح مکتب، هدف، جهت و جبهه برپا دارنده نماز باشد، بگونه ای که همۀ مخالفان خدا و حق و قرآن و ولایت و عدالت هنگامیکه جامعۀ قیامگر نماز را ببینند، اگر چه نمازگزار باشند قیام این گروه را علیه خود، تشخیص بدهند، همچنانکه نمازگزاران صف معاویه، برپادارندگان نماز را در صف امام علی (ع)، علیه خود باز میشناختند و همانگونه که نماز خوانان لشکر یزید و همگامان عمر سعد قیام حسینی و یارانش را به نماز به مخالفت خود، بخوبی تشخیص می دادند و بهمین جهت آنها را هنگام قیام به نماز تیرباران کردند.
و اینک به توفیق خداوند متعال نماز را از ابعاد گوناگونش بررسی می کنیم.
نماز آبادگر زمین و مساجد
در اینجا برای شروع در مطلب به گفتاری از پیامبر راستین اسلام، آخرین سفیر الهی تمسک میجوئیم، باشد که روح بزرگ آن پاکمرد هستی، در انجام این کارم یاری دهد و آنچه را که حق است به قلمم جاری سازد. آنحضرت فرمود:
«آنگاه که خدای متعال مشاهده کرد مردم منطقه ای در نافرمانیش پافشاری می نمایند و در میان آنها سه نفر از افراد مؤمن (وابسته به حزب الله، همفکر، همراه، همجهت و هم هدف) باشند، خدای بزرگ به آنها ندا در میدهد که: ای گروه گناه پیشه کار، اگر در میان شما مردم نبودند افراد با ایمانی که:
۱- به جلال من با یکدیگر محبت می ورزند.
۲- با نمازشان زمین و مسجدهای مرا آبادان می کنند.
۳- نیمه های شب، از لغزشهای خود و خوف (مقام مسئولیت) آمرزش می جویند (به نیکوکاری، بدکاریهای گذشته را تدارک نموده و با تلاش زیادتر خود را به کاروان تکاملی که از آن به سبب لغزش دورافتاده اند می رسانند).
اگر بخاطر آنها نبود، عذاب خویش را بی باکانه بر شما فرو می فرستادم (و همه را نابود می‌ساختم)
از گفتار فوق بر می آید که محبتها باید بر اساس تحقق جلال خدا در زمین بین افراد ایجاد شود و پیوند قلبی مسلمین، بمنظور پیاده ساختن جلال خدا در زمین باشد، و بهمین سبب ماه رمضان مسلمین در نیمه های شب بپا می خیزند و به نیایش می ایستند و از درگاه حق جل جلاله تمنا می‌نمایند که از جلال خود زیباترین جلوه های آنرا به انسانها عنایت فرماید تا جامعه ای خداگونه بوجود آید که لازمۀ پدید آمدن چنین مجتمعی نفی و نابود ساختن همۀ جلالهای فرعونی و ضد خدائی است و نماز هم که وسیلۀ هم صف گردیدن و هم پیوند بودن است، حتی با حرکتهای هماهنگ باید بدین منظور برگزار شود.
نمازی که آبادگر زمین و مساجد خدا باشد، با اینکه نماز در مسجد برگزار میشود و برپادارندگان نماز به مسجد شکوه و رونق می بخشند، اما خداوند می گوید: نمازی که زمین و مسجدهای مرا آبادان کند، که در این سخن پروردگار زمین را در بیان بر مسجد مقدم می دارد که خود دلیل بر اهمیت و تقدم نقش نماز است در آبادی زمین بر مسجد.
و براستی اگر به نماز آنگونه که باید و شایسته است قیام شود آبادکننده زمین و مسجدهای خداست، زیرا آثار نماز در خیابانها، بازارها، کوچه ها، گذرگاهها، جاده ها، اداره ها، دادگاهها، دادگستری ها، سندیکاها، خانۀ انصافها، و در همۀ خشکیها و دریاهای سرزمین های اسلامی مشاهده میشود که بدان سبب مردم گردفحشاء نمی گردند، به فساد و تجاوز اقدام نمی نمایند، و با اخوت و همبستگی و روح وحدت در یک صف بدون اینکه حق فردی بوسیلۀ فرد دیگری ضایع شود جامعه خویش را اداره می کنند. این نماز خوشبین کنندۀ مردم ناآشنا به نماز و اسلام است، به نماز و اسلام.
در حالیکه اگر نمازی که باید انسان و جامعه را از ارتکاب فحشاء و ناپسندکاریها باز دارد این نقش را ایفا نکند، یعنی مردم نمازگزار از انجام کارهای ناشایسته خودداری ننمایند و آثار علمی نماز در نظام خانواده ها و اجتماعات اسلامی مشاهده نشود و مردم از نمازگزار و سپس از نماز (آگاهانه یا ناخودآگاه) متنفر و روگردان می شوند، همچنانکه در زمان ما، انزجار عجیبی از گروه نمازگزار و نماز، بویژه در بین قشر جوان و تحصیلکرده دیده میشود که بیشترشان نیز به رفتار غیر اسلامی و ناانسانی نمازگزاران غیر متعهد و متظاهر استناد می کنند و حتی گاهی سوءنیت هم ندارند، زیرا می بینند که رباخوار بیرحم، گرانفروش بی انصاف، رشوه گیر بی شخصیت، و امثال اینها از افراد صف اول نماز جماعت ها هستند، و یا مشاهده می نمایند که بازنشسته رشوه خوار و متجاوز دیروز نمازخوان قرآن بردست، مفاتیح در بر ذکر بر لب امروز شده است، و از این قبیل
اینگونه نمازها ویرانگر زمین و مساجد خداست، زیرا مردم نا آشنای به نماز و اسلام را از نماز و اسلام می رماند و می راند و خدای متعال از این گونه نمازگزاران به سرزنش یاد نموده که «وای بر نمازگزاران» و پیامبر اکرم (ص) می فرماید: «کسی که نمازش او را از ارتکاب زشتی ها و کارهای ناروا باز ندارد، نماز او اثری جز اینکه آن نمازگزار را از خدا دور می کند (در حالیکه نماز باید وسیلۀ تقرب شود) نخواهد داشت
و امام صادق علیه السلام فرموده : «کسی که دوست می دارد بداند نمازی که گزارده مورد پذیرش واقع شده یا نشده، به رفتار خود بنگرد که آیا نمازش او را از کارهای زشت و ناروا باز میدارد یا خیر؟ آن مقدار که در پرتو نماز از زشتی ها دست می کشد، بهمان اندازه نمازش مورد قبول قرار گرفته است»
و این قیام زندگی ساز و انسان پرور برای ابراز بندگی در برابر خدای دادگر و سرکشی در مقابل بیداد گران ستمگستر باید در محراب برگزار شود.
محراب
آنگاه که زکریا در محراب مسجد «بیت المقدس» عظمت روحی و بلندی همت و از خودگذشتگی حضرت مریم (ما در ارجدار حضرت عیسی (ع)) و پیوستگی عمیق دل و جان او را بخدا مشاهده نمود، به ویژه که از ارزاق ملکوتی برخوردار بود سخت تحت تاثیر جذبۀ روحانی او قرار گرفت و شیفتۀ فداکاریش شد که چگونه سرمایۀ عمر خویش را در خدمت خدای جهان وقف نموده است و بهمین سبب حس علاقه به فرزند در وی تحریک شد (که اگر فرزند به این خوبیست منهم خواستار فرزند هستم) و دست به نیایش برداشت که:
«پروردگار از پیشگاه (با عظمت) مرا دودمانی پاک (و فرزندی نیک سرشت) ببخشای» ، و آنزمان که در محراب عبادت به نماز قیام کرد فرشتگان مژدۀ ولادت «یحیی» پیامبر رزمندۀ پاک سرشت پارسای بزرگ منش را به او ابلاغ نمودند
و اگر کسی در قیام یحیای پیامبر رزمگر علیه ستمگر زمانش بنگرد، ارتباط دعای زکریا را در محراب (نبردگاه) با آن نبردگر فداکار در می یابد و آثار جهشها و انقلابهای فکری یک انسان را در مشاهدۀ یک پدیدۀ جهشزا، و نقش آنرا در تغییر سرنوشت انسانها باز میشناسد.
و باید دانست که محراب یعنی محل حرب (جای جنگ، پایگاه نبرد، سرزمین پیکار) و جایگاهی که در آن به نماز قیام میکنند «محراب» نامیده میشود، چه در مسجد باشد یا جای دیگر، که گاهی نیز سیاهچال زندان برای چون موسی بن جعفر (ع) محراب عبادت میگردد. و بنا به آنچه راغب در مفردات القرآن گفته است «محراب مسجد را از اینرو به این نام نامگذاری نموده اند که در آنجا محار به و جنگ شیطان و هوای نفس (با عقل) در میگیرد، و پاره ای گفته اند بدینجهت آنرا محراب گویند که آدمی باید در چنان جائی خود را از سرگرمیهای دنیوی دور ساخته و با آنچه که خاطر انسان را از یاد خدا باز می دارد نبرد نماید»
و باید گفت از اینجهت نیز محراب است که در آنجا باید به نبرد علیه همۀ دشمنان توحید و انسانیت قیام نمود، و بدینوسیله کسب نیرو و آمادگی کرد، و چون آدمی در نبردگاه به کارزار قیام میکند و در کارزار احتمال هر یک از کشتن و کشته شدن بجاست. پس محراب (مذبح) قربانگاه است ( ویکی از اسرار اینکه شیعه هنگام قیام به نماز در پیشاپیش محرابش خاک شهیدی را می گذارد که بر سینۀ آن خون رزمندگان فداکار اسلام فرو ریخته اشاره به ادامۀ همین راه، و یا دهمین برنامه و اعلام آمادگی برای پیگیری همان هدف است).
و از اینرو در این جایگاه باید مسلمان پا بر سر همۀ خواستهای نفسانی بگذارد و تمایلات شخصیت کش را زیر پانهد و کارد بر حلقوم تمام اسماعیلهای زندگی (وابستگیهای مادی) خود بگذارد. بنابراین مسجد قربانگاه است نه گداخانه، و جانبازستان است نه بیمارستان، و خونخانه است نه چایخانه، و پایگاه نابودی هواهاست نه میدان تاخت و تازهوسها، و جایگاه مسابقۀ خیرات است نه پایگاه رقابت موقعیتها، و مکان تقدیس و تشریح هدف شهید است نه تحریف آن و جای دست رزمگر و خاک شهید بوسی است نه دستهائی که تنها برای پول دراز میشود و یا دردست جنایتکاران قرار میگیرد، و خلاصه کلاس درس است و روشنگری نه ایستگاه نشر خرافات، و دانشگاه انسان سازی است نه مرید سازی، و سخن کوتاه همۀ برنامه‌های اسلامی باید در مسجد و در متن محراب طراحی شود، و در خارج پیاده گردد تا نماز آبادگر زمین خدا بگردد.
و مسلمان از آغاز سحرگاه و برخاستن از خواب، تا هنگام عشاء و موقع خفتن در محراب، در صف قیام کنندگان به نماز قیام می کند تا قدرت و آمادگی و ایستادگی خود را به رخ همۀ جهانیان کشیده و به تمام نیروهای اهرمنی و ضد توحیدی اعلام نبرد کند و بگوید: «که همگان در یک صف علیه شما در حال بسیج هستیم و از مرد و زن همه سر در فرمان حق و جان برکفیم و تا آخرین قطرۀ خون ما را در این قربانگاه بر خاک نریزید و گلبولهای ما را با گلبولهای شهیدان پیوند ندهید نخواهید توانست پیوند ما را با مکتبهای ببرید و به حریم عقیده و مرز میهن اسلامی ما آهنگ تجاوز کنید.»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *