حجه الاسلام والمسلمین
طاهری خرم ابادی
نماینده امام در
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
(تفسیرآیات جهاد)
نتیجه اهمال و روگردانی از خدا و جهاد
« »
(آیه ۲۴ سوره توبه )
بگو( ای پیامبر ) اگر پدرانتان و پسرانتان وزنهایتان و خویشانتان و پولهایی که اندوخته اید و تجارتی که از کساد شدنش میترسید و مسکنهایی که از آنها خشنودید، نزد شما از خدا و رسولش و جهاد در راهش بهتراست، پس منتظرامرخدا باشید، وخدا فاسقین را هدایت نمی کند.
جمله «فتربصوا حتی یاتی الله بامره» که جزا برای شرطی است که دراول آیه واقع شده است یعنی«قل ان کان اباوکم…» تهدیدی است برای آنها که علاقه غیر خدا را بر خدا و جهاد در راه او مقدم میدارند و سدی از محبتها و علاقه ها جلو حرکت و مسیر آنان راگرفته است.
تربص بمعنای انتظار کشیدن است، یعنی اگر چنین است که این امور نزد شما محبوبتراز خدا و رسول و جهاد در راهش می باشند، پس منتظر باشید تاخداوند امرش را بیاورد، ولی بیان نشده است که امر خدا چیست.
این نوع تهدید که سربسته و مبهم است از اهمیت بیشتری برخورداراست ، وبرای آنان که تهدید شده اند خوف و وحشت بیشتری فراهم میسازد و مانند کسی است که می گوید: اگراین کار را انجام ندهی من هم کار خود را می کنم .
منظوراز امر چیست؟
دو احتمال دراینجا وجود دارد .یکی اینکه منظورکیفر و عذاب الهی باشدکه هم عذاب و کیفر در دنیا و هم کیفر در آخرت را شامل است، نظیرانچه را که مؤمنین درباره منافقین می گفتند:
« »
(آیه ۵۲ سوره توبه)
یعنی بگو آیا شما انتظار می کشید درمورد ما مگر یکی از دو سرانجام نیک را: یا فتح و ظفر و یا شهادت و نائل شدن به نعمتهای الهی، وما انتظارمی کشیم در مورد شما اینکه خداوند بشما برساند عذابی یا از نزد خودش و یا بدست ما .
و احتمال دوم اینست که منظوراز امر جبران و تدارک خلأی باشد که از اعراض وروگردانی اینها ازجهاد برای اسلام بوجود می¬آید یعنی توسط قوم و دسته دیگری خداوند دین خود را یاری می کند و از روگردانی و شرکت نکردن شما درجهاد ضرری به اسلام نمی رسدو نظیراین نوع تهدید در چند مورد دیگر شده است:
-۱ • (۵۳ مائده)
ترجمه ی آیه این است که اگر شما ازدین رو بر گردانید و از یاری آن کوتاهی کنید منتظر باشید تا خداوند قومی را برانگیزد که هم خدا آنها را دوست دارد وهم آنان خدا را دوست دارند درمقابل مؤمنین خاضع و فروتن و درمقابل کفار نیرومند و مقتدر در راه مجاهده می کنند واز هیچ ملامت ملامت گری باک و بیم ندارند این فضل خدا است که بهر کس که بخواهد می دهد و خداوند وسعت دهنده و آگاه است.
درست می بینیم که آن آیه توبه (که قبلا ذکر شد) برآیه فوق از سوره مائده منطبق است و همان مسئله ای که دراین آیه بعنوان عامل باز دارنده از جهاد از آن یاد شده است که نداشتن حب بخدا و ترجیح علائق دیگر برعلاقه بخدا درآن آیه برای قومی که یاری دین خدا میکنند و خداوند وعده میدهد به آوردن آن قوم تثبیت شد ه است و گویا سر وجهت اینکه آن قوم یاری دین خدا را می کنند همین است که خدا آنها را دوست دارد و آنان هم خدا را دوست می دارند بنابراین آیه ۵۳ مائده گویا بیان و تفضیلی است برای امری که دراین آیه بطوراجمال و سربسته گفته شده است.
۲-درسوره توبه آیه ۳۷ می فرماید:
ای کسانی که ایمان آورده اید چرا هنگامیکه بشما گفته میشود حرکت کنید بسوی جهاد درراه خدا سنگینی برزمین می کنید (وسستی و اهمال می کنید) آیا به زندگی دنیا بجای آخرت راضی شده اید با اینکه متاع دنیا در برابراخرت جز چیز کمی نیست.
اگر حرکت نکنید بسوی جهاد، (خدا) عذاب می کند شما را عذابی دردناک و بجای شما گروه دیگری غیراز شما قرار میدهد برای یاری دین و شما هیچ زیانی باو نمی رسانید- و خداوند برهر چیزی قادراست.
۳-سوره محمد آیه۳۸ « • »
واگر روی برگردانید خداوند گروه دیگری را به جای شما می گزیند و آنها مانند شما نیستند.
« منظوراز این قوم چه گروهی است؟»
برای این که بدانیم منظوراز این قوم چه گروهی است لازم است که ابتدا اوصافی که دراین آیه برای آنها شمرده شده است در نظربگیریم تا با این اوصاف و علائم بتوانیم آنها را بشناسیم.
۱-یحبهم : خداوند آنها را دوست دارد. باید به بینیم خدا چه کسانی را دوست دارد و چه کسانی رادوست ندارد؟ آیا ملاک و معیار دوستی خداوند چیست؟
در آیات زیادی از قرآن بیان شده است که خداوند چه گروههایی را دوست دارد وچه کسانی را دوست ندارد که از جمله آن آیات در جهت نفی مسئله، آیا ت زیراست
« ان الله لایحب الکافرین»
« والله لایحب الظالمین»
« انه لایحب المسرفین»
«والله لا عیب المفسرین»
« ان الله لایحب المعتدین»
« ان الله لایحب الخائنین»
« انه لایحب من کان مختالا فخورا»
« ان الله لایحب من کان خوانا اثیما » و نظایراین آیات
«خداوند کفار را دوست ندارد – و خداستمگران را دوست ندارد- او (خدا اسراف کنندگان را دوست ندارد-و خدا مفسدین را دوست ندارد- خداوند تجاوزکنندگان را دوست ندارد- خداوند خیانتکاران را دوست ندارد-خداوند دوست نمی دارد هر متکبر خود پسندی – همانا خداوند دوست نمی دارد هرکه بسیار خیانتکار و گناهکاراست.
ازاین آیات استفاده می شود که لازمه دوست داشتن خداوند کسی و یا قومی را آن است که ازتمام زشتی ها و پلیدی ها منزه و پاک باشد و در جهت مثبت فرموده است:
«ان الله یحب المتقین، ان الله یحب المحسنین، و الله یحب الصابرین، ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص- ان الله یحب المتوکلین، ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین و نظایراین آیات.
«همانا خداوند پرهیزکاران را دوست میدارد- خداوند نیکوکاران را دوست میدارد-و خداوند بردباران را دوست میدارد- خدا دوست می داردآنانکه در راهش در صف واحدی پیکار میکنند، گویا آنان بنایی استوار هستند- خداوند آنهایی را که براو توکل میکنند دوست میدارد-خداوند توبه کنندگان و پاکیزگان را دوست میدارد.»
بنابراین آن قومی که اولین صفت آنها حب خداوند است مرآنان را کسانی هستند که از رذائل اخلاقی پاک و بفضائل اخلاقی چون تقوی و صبر و توکل، قتال در راه خدا توبه طهارت ظاهری وباطنی متصف هستند.
۲-یحیونه –صفت دوم این که آن قوم هم خدا را دوست دارند و لازمه خدا دوستی مقدم داشتن محبت و علاقه بخدا است برهر چیزدیگر و متابعت از دستورات پیامبر .
•
۳۱ آل عمران
بگو اگر شمار دوست دارید خدا را پس متابعت نمایید مرا خدا هم شما را دوست میدارد.
ازاین آیه چنین استفاده میشود که محبت خدا و اطاعت پیامبر همراه و ملازم با یکدیگرند یعنی اگراطاعت کردید خدا شما را دوست خواهد داشت همانگونه که آیات قبل هم گویای همین مطلب بود که خداوند متقین را دوست داردو از طرفی اطاعت پیامبر لازمه و علامت علاقه و محبت بخداوند است کسی نمی تواند مدعی دوستی خدا باشد در حالیکه خدا را اطاعت نکند و پیامبر را متابعت ننماید این چنین شخصی در واقع علاقه به آن کسی دارد که از او متابعت و پیروی می نماید یعنی هوای نفس و شیطان
۳-.اذله علی المؤمینن دربرابر مؤمنین ذلیل یعنی خاضع و خاشع هستند بخاطرایمانی که دارند.
۴-اعزه علی الکافرین –درمقابل کفار ذلت به خود راه نمی دهند و خود را غالب و نیرومند و بی نیاز از آنچه را که آنها از نظر عزت ها و ظواهر مادی دارند نشان میدهند.
۵- یجاهدون فی سبیل الله- در راه خدا جهاد می کنند.
۶-ولایخافون لومه لائم – یعنی از ملامت هایی که در راه هدف می شوند از طرف مخالفین باک وبیمی ندارند.
چه این که گروهی از مسلمانها با اندک سرزنش و ملامتی از پا درمی آیند و عقب نشینی میکنند و یکی از حربه های دشمن همیشه ملامت و سرزنش کردن افراد است بعناوین گوناگون و انسان هدف داراز میدان در نمی رود مانند انبیاء و یاران آنان- این اوصاف گرچه در همان زمان هم در پاره ای از افراد وجود داشته است مثلا امیرالمؤمنین (ع) مصداق کامل و برجسته این آیه است.
و همانطور که در فتح خیبر پیامبر (ص) فرمود:« لا عطین الرایه غدا رجلا یحب الله و رسوله و یحبه الله و رسوله کرار غیر فرار لایرجع حتی یفتح الله علی یده ثم اعطاه ایاه»
« فردا پرچم را به کسی میدهم که خدا و رسولش را دوست میدارد و خدا و رسولش او را دوست می دارند، او (شجاع) و حمله کننده است و از جنگ فرار نمیکند برنمی گردد مگراین که خدا فتح و پیروزی را به دست او قرار میدهد.»
وهم چنین یاران با وفای علی مانند مالک اشترها، مقدادها و نظایران ولی از آیه مخصوصا با توجه به جمله من یرتد منکم عن دینه فسوف یأتی الله که با کلمه سوف از آینده خبرمیدهد قومی را توصیف فرموده و از آوردن بآن خبر داده است که درزمان نزول نبوده اند و بعد می آیند و دین خدا توسط آنها یاری میشودواین ظاهرا منطبق است برهمان روایاتی که درمورد انقلاب مهدی صلوات الهو علیه و یارانش وارد شده است که آنها دارای این صفات و خصوصیات هستند.
ان الله لایهدی القوم الفاسقین:
منظوراز هدایت دراین آیه راهنمایی و هدایت عامی که توسط انبیاء برای همه انسانها انجام گرفته است نیست چه دراین نوع از هدایت فرقی بین کافرو مسلمان و فاسق و مطیع نیست تبلیغ و راهنمایی عمومیت دارد و به تعبیر دیگرارائه الطریق(نشان دادن راه) برای همه است بلکه منظور هدایت خاصی است که شامل دسته خاصی از بندگان خدا می شود آنها که قابلیت و استعدادبرای وصل بحق وقرب و لقاء الله را دارند یعنی ایصال الی المطلوب(رساندن بمطلوب ) این هدایت قهراشامل افراد کافر و ظالم و فاسق نخواهد شد زیرا قابلیت برای رسیدن بمطلوب درآنها نیست و این همان هدایتی است که اختصاص به متقین دارد و میفرماید:ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین.
ومخفی نماند که قابلیت هم با اختیار خود انسانها پدید می آید و زمینه مساعدی پیدا میکند یا ازدست می رودفاسق بودن ومتقی شدن از اموری است که با اراده و آزادی انسان متصف به هریک از آنها میگردد.
تناسب جمله “ان الله لایهدی لقوم الفاسقین” با آیه
معمولا جملاتی که در آخر آیات قرار میگیرند مانند والله علیم حکیم ان الله لایهدی القوم.. . والله واسع علیم و نظائر آن ارتباط و تناسب خاصی با مطلب آیه دارد گاهی نتیجه و غایت از مسئله مذکور در آیه است مانند لعلکم تفلحون لعلکم تتقون و گاهی علت و زیر بنا برای مطلب مذکور درایه است و…
دراین آیه بنابرانکه منظوراز یأتی الله بأمره همان مطلبی باشد که درآیه ۵۳ مائده بیان شده است یعنی آوردن قومی که یاری کنند دین خدا را تناسب بسیار روشنی پیدا میکند.
زیرا ایثار محبت خدا بر همه علاقه ها در شئون مختلف زندگی با توجه به آثاری که برای محبت خدا بیان شد و همچنین جهاد درراه خدا راه و سبب برای قرب بخدا و مصداقی از هدایت بمعنی ایصال الی المطلوب است و خلاصه فراهم ساختن زمینه و قابلیت در پرتو جهاد است و ایثار حب به خدا برمحبتهای دیگر و قهرا اگر گروهی این وسیله را از دست دادند و راه فسق و عصیان را رفتند از موهبت هدایت محروم خواهندبود.
بنابراین معنی چنین میشود که شما اگر محبتهای دیگر را برمحبت بخدا و رسول وجهاد مقدم کنید خداوند قوم دیگری را جایگزین شما میکند زیرا هدایت خدا شامل قوم فاسق نخواهد شد و شما از فیض یاری کردن دین خدا که وسیله برای رسیدن بمطلوب یعنی لقا الهی است محروم می شوید و قوم دیگری به این فیض میرسند.
درذیل آیه سوره مائده هم این جمله بود «ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء»
ذلک یعنی یاری کردن دین خدافضلی است الهی که بهر کس که بخواهد میدهد خلاصه این که منتفع شدن دین خدا توسط شخص یا گروهی مهمترین عامل برای رسیدن بکمالات و سعادت است برای آن گروه و آنها که فاسق هستند و محبتهای مادی را بر محبت خدا مقدم میدارند آنها این قابلیت راندارند که دین خدا توسط آنها نشر یابد و بدینوسیله خدا آنان را هدایت نماید.
وذیل آیه احتمال دوم را ازکلمه امر تقویت میکند.
ادامه دارد