حجتالاسلام سیدجواد حسینی
خدای متعال برای سهولت پیمودن راه هدایت و رسیدن به قلههای سعادت، علاوه بر دستورات و کتابهای آسمانی، الگوهای عملی را نیز معرفی فرموده است تا مردم با اقتدا به رفتار آنها، راه حقیقت و راستی را به درستی و آسانی بپیمایند.
تمام انبیا از این افراد میباشند و در راس همه، پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله، قرار دارند.
قرآن کریم در مورد اقتدا به پیامبر اکرم(ص) فرموده: «ولکم فی رسولالله اسوه حسنه»؛(۱) «برای شما در [رفتار] رسول خدا الگوی نیکویی است.»
بعد از پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) اسوههای امت، امامان معصوم و اهلبیت آن حضرت میباشند، و یکی از این اسوهها، سرور شهیدان، حضرت حسین بن علی(ع) است.
خود آن بزرگوار در نامهای به سلیمان بن صرد خزاعی و مسیب و… نوشتند: «فلکم فی اسوه؛(۲) برای شما در رفتار من الگوست.»
از این جهت لازم است شیعیان با اوصاف و ویژگیهای آن بزرگوار آشنا شوند، و خود را با ایشان همرنگ نمایند. آنچه در پیش رو دارید، اشارهای به برخی ویژگیها و اوصاف سیدالشهدا حضرت حسین بن علی(ع) است.
۱٫ خدامحوری
در پیشگاه الهی تنها اعمالی ارزش دارد که با اخلاص و رضایت خداوند همراه باشد، به همین جهت تمام اعمال در قرآن کریم به نوعی مقید به اخلاص و قصد قربت شدهاند. قرآن درباره جهاد میفرماید: «والذین جاهدوا فی سبیلالله»؛(۳) «کسانی که در راه خداوند جهاد کردند» و درباره شهادت میخوانیم: «الذین قتلوا فی سبیلالله»؛(۴) «کسانی که در راه خدا کشته شدند». درباره انفاق میخوانیم: «والذین ینفقون اموالهم فی سبیلالله»؛(۵) «کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند.»
و کسانی را قرآن به عنوان اسوه مطرح نموده که کارشان بر محور رضای خداوند بوده است، از جمله:
۱٫ از زبان حضرت ابراهیم علی نبینا و آله و علیه السلام میخوانیم: «قل ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین لا شریک له و بذالک امرت و انا اول المسلمین»؛(۶) بگو: نماز و تمام عبادات من، و زندگی و مرگ من، همه برای خداوند، پروردگار جهانیان است. همتایی برای او نیست، و به همین مامور شدهام و من نخستین مسلمانم.»
۲٫ درباره امیرمؤمنان در قرآن میخوانیم: «و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضاهالله والله رؤوف بالعباد»؛ «و از مردم کسی است که جان خود را به خاطر خشنودی خدا میفروشد، و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.»(۷)
۳٫ قرآن درباره اهلبیت علیهمالسلام میفرماید: «و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا انما نطعمکم لوجهالله لا نرید منکم جزاء و لاشکورا»؛ (۸) «غذا [ی خود] را با اینکه به آن علاقه دارند، به «مسکین» و «یتیم» و «اسیر» میدهند [و میگویند:] ما شما را به خاطر خدا اطعام میکنیم، و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمیخواهیم.»
از آنچه بیان شد و غیر آن از آیات قرآن به خوبی استفاده میشود اعمالی در پیشگاه الهی ارزش دارد که همراه با اخلاص و رضایت الهی باشد، و افرادی در نزد او منزلت دارند که در مسیر رضایت حق قدم بردارند.
خدامحوری در روایات
۱٫ همه چیز برای خدا: حضرت علی(ع) میفرمایند: «طوبی لمن اخلص لله عمله و علمه و حبه و بغضه و اخذه و ترکه و کلامه و صمته؛ (۹) خوشا به حال کسی که عمل و علم و دوستی و دشمنی و گرفتن و ترک کردن و سخن گفتن و سکوتش را برای خداوند خالص کرده است.»
پیامبر اکرم(ص) به اباذر فرمودند: «یا اباذر لیکن لک فی کل شیء نیه صالحه حتی فی النوم و الاکل؛(۱۰) ای ابوذر! باید در هر کاری نیت پاک داشته باشی، حتی در خوردن و خوابیدن».
از مرحوم حاج شیخ «رجبعلی خیاط» نقل شده است: «در تشییع جنازه آیتالله العظمی بروجردی رحمتالله علیه، جمعیت بسیاری آمدند و تشییع باشکوهی شد، در عالم معنا از ایشان پرسیدم چطور شد از شما این اندازه تجلیل کردند؟ فرمود: تمام طلبهها را برای خدا درس میدادم.»(۱۱)
۲٫ اعمال خالص: پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «اذا عملت عملا فاعمللله خالصا لانه لا یقبل من عباده الاعمال الا ما کان خالصا؛ (۱۲) هرگاه عملی انجام دادی، پس برای خدا خالصانه انجام بده؛ زیرا خداوند فقط اعمالی را از بندگان میپذیرد که خالصانه انجام شده باشد.»
۳٫ اساس بندگی: امام صادق(ع) میفرمایند: «راس طاعهالله الرضا بما صنعالله فیما احب العبد وفیما کره(۱۳)؛ سرّ و اساس بندگی خداوند، راضی بودن به آن چیزی است که خداوند پیش میآورد؛ در آنچه بنده دوست دارد و یا ناخوشایند اوست.»
۴٫ خدا یا مردم؟ امام حسین(ع) میفرمایند: «من طلب رضا الله بسخطالناس کفاهالله امورالناس و من طلب رضا الناس بسخطالله وکلهالله الیالناس؛(۱۴) هرکس رضایت خدا را بخواهد هر چند با خشم مردم همراه شود؛ خداوند او را از امور مردم کفایت میکند، و هر کس دنبال رضایت مردم باشد با به خشم آوردن خداوند، خداوند او را به مردم وامیگذارد.»
حضرت امام حسین(ع) و رضایت الهی
از بارزترین ویژگیها و اوصاف امام حسین(ع) این است که در تمام زندگی، گفتار و رفتار و کردارشان طبق رضایت حق و در مسیر الهی بودند. جز از رضای خدا دم نزدند و جز خدا ندیدند و جز سخن خدا نشنیدند و به راستی ایشان به تمام معنا یک بنده سراپا تسلیم الهی بودند. به نمونههایی در این رابطه اشاره میشود.
۱٫ برای خدا قیام کردن: آن حضرت خطاب به خداوند متعال عرض میکنند: بار خدایا! تو خود میدانی آنچه از ما سر زد، رقابت برای دستیابی به سلطنت و آرزوی زیاد کردن کالای بیارزش دنیا نبوده است؛ بلکه برای این بوده که نشانههای دین تو را افراشته ببینیم و اصلاح را در شهرهایت آشکار نماییم و بندگان ستمدیدهات امنیّت یابند و به واجبات و سنت ها و احکام تو عمل شود.»(۱۵)
۲٫ خشنودی خدا: امام حسین(ع) در کنار قبر پیامبر اکرم(ص) به درگاه خداوند عرض میکنند: «خدایا! براستی من معروف را دوست دارم و منکر را زشت میدارم(۱۶). ای خدای بزرگ و بزرگوار! من از تو میخواهم به حق این قبر[پیامبر اعظم] و کسی که درون آن است، برای من در این قیام آنچه رضایت تو و پیامبرت در آن است پیش آوری.»(۱۷)
۳٫ هرچه خدا بخواهد: پس از آنکه امام حسین(ع) از مدینه به سوی مکه حرکت کردند، در مکه سخنان زیادی ایراد فرمودند. در یکی از آنها فرمودند: «الحمدلله و ماشاءالله و لا قوه الا بالله… رضیالله رضانا اهل البیت نصبر علی بلائه؛(۱۸) سپاس برای خداست، آنچه خدا بخواهد [همان خواهد بود] و قوتی جز برای خدا نیست… خشنودی خدا، خشنودی ما اهل بیت است و در مقابل بلای او صبر میکنیم.»
۴٫ فقط برای خدا: هنگامی که تیر به سینه حضرت اصابت کرد و به زمین افتادند، فرمودند: «بسمالله و بالله و فی سبیلالله و علی مله رسولالله؛(۱۹) به نام خدا و به یاد خدا و در راه خدا و بر دین رسول خدا [شهید میشوم]».
الهی در رهت از سر گذشتم
هم از عون و هم از جعفر گذشتم
رضا دادم تنم بیسر بگردد
ستوران بر همه پیکر بگردد
رضا دادم که اکبر کشته گردد
تن پاکش به خون آغشته گردد
ز کینه پیکرم پامال گردد
ز عشقت سر ز نِی بر دار گردد
امام حسین(ع) نه تنها در لحظه شهادت زمزمه «فی سبیلالله» به زبان داشتند بلکه همیشه در صبحگاهان و شامگاهان این دعا را بر زبان داشتند: «بسمالله و بالله و منالله و الیالله وفی سبیلالله و علی مله رسولالله، و توکلت علیالله، و لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم. اللهم انی اسلمت نفسی الیک، ووجهت وجهی الیک وفوضت امری الیک، ایاک اسال العافیه من کل سوء فیالدنیا والآخره؛(۲۰) به نام خدا و به یاد خدا، از خداوند و به سوی او، و در راه او، بر آیین پیامبر او، و بر خداوند توکل کردم و نیرو و قدرتی جز به [اراده] خداوند بزرگ نیست. پروردگارا! جانم را به تو تسلیم کرده و چهرهام را به سوی تو گردانده و کارم را به تو واگذار نموده و از تو سلامتی از هر بدی در دنیا و آخرت را خواهانم.»
در سراسر دعای فوق خدامحوری، رضایت الهی و خشنودی به رضایت خداوند، موج میزند.
۲٫ بردباری
یکی دیگر از صفات نیکو و کلیدی انسان، صفت صبر و بردباری است. صبر حالتی است نفسانی که اگر به حد اعلای خود برسد انسان را از بیقراری و اضطراب و شکایت از قضای الهی در برابر حوادث بازمیدارد و قدرت ایستادگی در مقابل نفس و خواستههای آن را پیدا میکند و بر انجام واجبات و طاعات پایدار خواهد ماند؛ به همین جهت در منابع دینی صبر به سه قسم تقسیم شده است؛ صبر در مقابل بلاها و مصائب که نیکوست، و نیکوتر از آن صبر بر طاعت و بندگی است، و برتر از همه بردباری و استقامت در مقابل گناهان و شهوات است.(۲۱)
صبر در قرآن
در قرآن کریم، آیات فراوانی درباره صبر و استقامت آمده است. گاهی به انبیا و مؤمنان، دستور میدهد صبر کنید، مانند:
«واصبر علی ما اصابک ان ذلک من عزم الامور»؛(۲۲) «و در برابر مصائبی که به تو میرسد شکیبا باش که این از کارهای مهم است.»
«فاصبر ان وعدالله حق» ؛ (۲۳) «پس صبر و شکیبایی پیشه کن که وعده خدا حق است.»
و گاهی دستور میدهد همدیگر را به صبر توصیه نمایید، مانند «وتواصوا بالصبر»؛(۲۴) «همدیگر را به صبر سفارش کنید.»
و گاه صابران را با زبانهای مختلف مورد تشویق و بشارت قرار میدهد، مانند: «وبشر الصابرین» ؛ (۲۵) «به صابران بشارت ده».
«والله یحب الصابرین» ؛ (۲۶) «خداوند صابران را دوست دارد.»
«انالله معالصابرین»؛(۲۷) «براستی خداوند با بردباران است.»
و در آیهای دستور میدهد از صبر استمداد بجویید: «استعینوا بالصبر»؛ (۲۸) «از صبر یاری بجویید.»
و در برخی آیات پاداش بیحساب صبر و شکیبایی را گوشزد نموده است، مانند این آیات:
«ولنجزین الذین صبروا اجرهم باحسن ما کانوا یعملون»؛(۲۹) «و به کسانی که صبر و استقامت پیشه کردند، مطابق بهترین اعمالی که انجام میدادند پاداش خواهیم داد.»
«ونعم اجرالعاملین الذین صبروا» ؛ (۳۰) «چه خوب است پاداش عمل کنندگان؛ همانها که صبر و استقامت ورزیدند.»
«انما یوفیالصابرون اجرهم بغیر حساب»؛(۳۱) «همانا صابران اجر و پاداش خود را بیحساب دریافت میدارند.»
بردباری در روایات
در روایات هم به تعبیرات ارزشمندی درباره صبر برمیخوریم، مانند:
۱٫ پیامبر اکرم(ص): «صبر گنجی از گنجهای بهشت است».(۳۲)
۲٫ علی(ع): «صبر به [پیشرفت] هر کاری کمک میکند». (۳۳) و فرمودند: «اگر صبر کنی به مقامات ابرار میرسی».(۳۴)
۳٫ در روایتی میخوانیم: «بردباری سر ایمان است، پس هر کسی صبر نداشته باشد، ایمان ندارد.(۳۵)»
۴٫ امام صادق(ع) میفرمایند: «ما خیلی بردباریم و شیعیان ما از ما بردبارترند، چرا که ما بر آنچه میدانیم صبر میکنیم ولی شیعیان ما بر چیزهایی که آگاهی از [عواقب] آن ندارند شکیبایی میکنند».(۳۶)
۵٫ از حضرت مسیح(ع) نقل شده است که فرمودند: «براستی شما به آنچه دوست دارید نمیرسید مگر با صبر و بردباری بر آنچه بد میدارید».(۳۷)
۶٫ امام حسین(ع) میفرمایند: «هر کسی مصیبتی به او رسد، پس هرگاه که به یاد آن مصیبت میافتد بگوید: «ما از خداییم و به سوی خدا بازمیگردیم»، خداوند در روز قیامت پاداش او را [هر مقدار که تکرار کند] به میزان پاداش مصیبتی که به او رسیده است، تجدید میکند».(۳۸)
بردباری در سیره امام حسین(ع)
اگر بناست برای صبر و صابران الگوی کامل و جامعی معرفی نمود، یکی از آنها سرور شهیدان، حسین بن علی(ع) است که صبر را با تمام اقسام و ابعادش در زندگی و رفتار خویش به بشریت نشان داد و با سر کشیدن جام تلخ صبر و بردباری، تمام ثمرات شیرین آن را در دنیا و آخرت نصیب خویش نمود. او از کودکی در مقابل فقر و نداری، مصائب مادر و پدر و برادر، ظلمهای ستمگران، آوارگی از مدینه تا کربلا، تشنگی و گرسنگی، شهادت برادران و فرزندان و یاران و صدها مصیبت دیگر صبر و شکیبایی نمود تا آنجا که صبر را نیز از تحمل و بردباری خود خجل کرد. اینک به برخی از نمونههایی که در تاریخ و روایات به آنها اشاره شده، میپردازیم.
۱٫ در مقابل ستمگری معاویه: پس از شهادت حضرت امام حسن مجتبی(ع)، گروهی از کوفیان و دیگر شهرها به امام حسین(ع) نامه نوشتند و تقاضای قیام کردند. امام در جواب آنها فرمودند: «همانا نظر برادرم – که خدا او را رحمت فرماید – وفاداری به پیمان صلح بود، و نظر من مبارزه و جهاد با ستمکاران است که رستگاری و پیروزی به همراه دارد، پس تا معاویه زنده است، در جای خود باشید [و صبر پیشه کنید،] پنهان کاری نمایید، اهداف خود را مخفی کنید تا مورد سوءظن قرار نگیرید، پس هرگاه معاویه از دنیا برود و من زنده باشم، نظر نهایی خود را به شما اعلام میکند؛ ان شاءالله.»(۳۹)
در نامه فوق حضرت حسین بن علی(ع) به رغم نظر خویش، فقط به خاطر تعهد نسبت به صلح امام حسن(ع) با معاویه، هم خود و هم یاران خویش را دعوت به صبر و تحمل میکند.
۲٫ برباری در مقابل اهانت به جنازه امام حسن(ع): وقتی مراسم غسل و تکفین امام حسن(ع) تمام شد، امام حسین(ع) بر آن نماز گزاردند و قصد داشتند برادر را در کنار قبر رسول خدا(ص) دفن کنند. مروان، داماد عثمان، سوار بر قاطری شد و خود را به عایشه رساند و او را تحریک کرد که جلو این کار را بگیرد. اندکی بعد تعدادی از مخالفان به رهبری عایشه صف کشیدند و خطاب به امام حسین(ع) گفتند: سوگند به خدا نمیگذاریم حسن را در کنار قبر رسول خدا دفن کنید.
در اینجا بنی هاشم دست به شمشیر بردند و نزدیک بود جنگی پدید آید؛ اما امام حسین(ع) به خاطر عمل کردن به وصیت برادرشان مبنی بر اینکه خون ریزی صورت نگیرد، صبر کردند و فرمودند: «خدا را، خدا را [پروا کنید]، مبادا کاری انجام دهید که وصیت برادرم ضایع گردد.» و خطاب به عایشه فرمودند: «سوگند به خدا! اگر برادرم وصیت نکرده بود که مبادا قطرهای خون ریخته شود، او را [در کنار پیامبر] دفن میکردم ولو اینکه بینی تو به خاک مالیده شود.» ولی عایشه و طرفداران او دست برنداشتند، و با برخورد مسلحانه جنازه را تیرباران کردند.(۴۰)
۳٫ صابران بیایند: امام حسین(ع) هر چند یاران و اصحاب معدودی داشت، ولی اینگونه نبود که هر کس را به یاری دعوت کند، و نصرت هر بیصبر و تحملی را بپذیرد؛ بلکه با صراحت اعلام کرد فقط صابران بیایند و بمانند: «ای مردم! هر کدام از شما که میتواند بر تیزی شمشیر و ضربات نیزهها صبر کند با ما قیام کند [و بماند] اگرنه از میان ما بیرون رود [و خود را نجات دهد](۴۱)».
۴٫ بردباری تا مرز تنهایی: آن حضرت در گوشهای از نامهاش به محمد حنفیه نوشت: «پس هر کس حقیقت مرا بپذیرد [و از من پیروی کند، راه خدا را پذیرفته و] خدا به حق اولی است و هر کس رد کند [و مرا تنها گذارد] صبر میکنم تا خداوند میان من و این قوم به حق داوری کند. (۴۲)»
۵٫ عاشورا و صبر بیپایان: وقتی روز عاشورا فرارسید و فشار نظامی، تشنگی و مشکلات دیگر هجوم آوردند، یاران اطراف حسین(ع) را گرفتند و نگاه به چهره او دوختند، تا ببینند چه رهنمودی میدهد. امام حسین(ع) به راستی صحنههای بسیار زیبایی از پشت پردههای صبر را به نمایش گذاشت که به برخی موارد آن اشاره میشود.
الف) خطاب به یاران با چهرهای گشاده و با نفس آرام فرمودند: «ای فرزندان کرامت و شرف! شکیبا باشید، مرگ پلی بیش نیست که ما را از مشکلات و سختیها به سوی بهشت وسیع و نعمت های جاویدان عبور میدهد.(۴۳)»
و در جای دیگر فرمودند: «براستی خداوند اذن کشته شدن [و شهادت شما را] داده است، پس بر شما لازم است که صبر کنید».(۴۴)
ب) امام حسین(ع) خطاب به علی اکبرش هنگامی که برای تجدید قوا آب خواست، فرمودند: «عزیز دلم صبر کن؛ زیرا به زودی از دست جدت رسول خدا(ص)سیراب میشوی.»(۴۵)
راستی! بسیار صبر و شکیبایی میخواهد که انسان جوانش را اینگونه به سوی مرگ و شهادت تشویق کند؛ آن هم جوانی چون علی اکبر(ع) که از تمام جهات به پیامبر(ص) شباهت داشت.
پ) آنگاه که به درِ خیمه زن ها آمده و فریاد کشید: سکینه، فاطمه، زینب، ام کلثوم، خداحافظ من هم رفتم، زن ها و بچهها شروع به گریه کردند، حضرت خطاب به سکینه فرمودند: «ای نور چشمم!… پس باید بر تقدیرات الهی صبر کنی و شکوِه نکنی؛ چرا که دنیا ناپایدار و آخرت ماندگار است.«(۴۶)
ت) آخرین پردهها از نمایش صبر حسین(ع): آن حضرت چون آهن آب دیده و تیغ صیقل خورده هر چه بیشتر مصیبت میدید جلا و نورانیت بیشتری پیدا میکرد. حمید بن مسلم میگوید: حسین(ع) را در سختترین لحظههای عاشورا و جنگ دیدم. به خدا سوگند هرگز مرد گرفتار [و مصیبت زدهای] را ندیدم که فرزندان و خاندان و یارانش کشته شده باشند در عین حال دلدار و استوارتر و قویدلتر از آن بزرگوار باشد. چون پیادگان به او حمله میکردند، او با شمشیر بر آنها حمله میکرد و آنها از راست و چپ میگریختند؛ چنان که گله روباه از شیری فرار کند.(۴۷) آنگاه که حضرت به زمین افتاده بود و لحظات آخر عمر خویش را سپری میکرد، آخرین پرده از شکوه و صبر خویش را با این جملات به عرصه نمایش گذاشت: «در برابر قضای تو صبر میکنم، خدایی جز تو نیست، ای پناهِ پناه آورندگان، و معبودی جز تو وجود ندارد، بر حکم تو صبر میکنم(۴۸)».
۳٫ خدمتگزاری
از دیگر اوصاف انسانی ـ که نشانگر رشد روحی افراد است ـ بخشش و خدمتگزاری است. خدمت به دیگران راه میانبُری است برای رسیدن به خدا و کمالات معنوی و همینطور راز موفقیت در همین دنیاست؛ به همین جهت در منابع دینی، سخت روی خدمتگزاری و دستگیری از دیگران، تکیه و تاکید شده است.
خدمتگزاری در قرآن
در قرآن مصادیق خدمتگزاری را در مسائلی همچون انفاق، احسان، امداد، حمایت از محرومان و مظلومان و قضای حاجت، قرضالحسنه و… میتوان جست و جو کرد که به برخی از آنها اشاره میشود.
۱٫ انفاق به دیگران: «هرگز به نیکوکاری نمیرسید مگر اینکه از آنچه دوست میدارید، انفاق کنید».(۴۹)
۲٫ احسان: «احسان کنید که خداوند نیکوکاران را دوست دارد».(۵۰)
۳٫ امداد دیگران: «در راه نیکی و تقوا باهم تعاون کنید».(۵۱)
دانی که چرا خدا به تو داده دو دست؟
من معتقدم که اندر آن سرّی هست
یک دست به کار خویشتن پردازی
با دست دگر ز دیگران گیری دست
۴٫ حمایت از مظلومان: «شما را چه شده است که در راه خدا [و برای نجات] مردان و زنان و کودکانی که [به دست ستمگران] تضعیف شدهاند پیکار نمیکنید».(۵۲)
خدمترسانی در روایات
در روایات هم از خدمترسانی و خدمتگزاری با تعبیرات مختلف تشویق و بر آن تاکید شده است که به نمونههایی اشاره میشود.
امام صادق(ع) میفرمایند: «از رحمت خدا دور است؛ از رحمت خدا دور است کسی که خداوند به او مالی عنایت کند، ولی چیزی از آن صدقه ندهد».(۵۳)
۲٫ پیامبر اعظم(ص) میفرمایند: «رئیس و آقای هر قومی، خدمتگزار آن قوم است».(۵۴)
۳٫ حضرت امیرالمؤمنین امام علی(ع) میفرمایند: «آقا کسی است که بار مشکلات سنگین برادران دینی خود را به دوش کشد».(۵۵)
خدمتگزاری در سیره حضرت حسین بن علی(ع)
۱٫ اندیشهسازی
امام حسین(ع) نه تنها انفاق و خدمتگزاری را در جامعه آن روز به نحو احسن و اعلی انجام میداد بلکه تلاش داشت اندیشه عالی و دیدگاه بلند خویش را درباره خدمترسانی به جامعه اسلامی القا نماید. برای تحقق همین امر است که میفرمایند: «ای مردم! با ارزشهای والای اخلاقی زندگی کنید و برای به دست آوردن سرمایههای سعادت شتاب کنید، کار خوبی را که برای آن شتاب نکردید به حساب نیاورید، ستایش را با کمک کردن به دیگران به دست آورید، با کوتاهی کردن سرزنشها را به جان نخرید، اگر نیکی به کسی روا داشتید و آن شخص قدردانی نکرد نگران نباشید؛ زیرا خداوند او را مجازات خواهد کرد، و خدا بهترین پاداش دهنده و بهترین هدیه دهنده است». آنگاه فرمودند: «بدانید نیازهای مردم به سوی شما، از نعمت های پروردگار برای شماست؛ پس نعمت ها را [پس نزنید و] از دست ندهید که دچار عذاب الهی میشوید».(۵۶)
امام حسین(ع) در ادامه همان حدیث باز به اندیشه سازی میپردازند و میفرمایند: «ای مردم! هر کس بخشش کند، سروری کند و هر کس بخل ورزد، پستی کرده است، و همانا بخشندهترین مردم کسی است که به انسانی کمک کند که [به او] امیدی نداشته باشد».(۵۷)
۲٫ خدمتگزاری در عمل
در ادامه نمونههایی از خدمتگزاری امام حسین(ع) را برمیشماریم بدان امید که از آن امام خدوم الگو گیریم.
الف) مردی از انصار نزد امام حسین(ع) آمد. میخواست نیاز خود را مطرح کند، ولی امام حسین(ع) به او فرمودند: «ای برادر انصاری! آبرویت را از اینکه آشکارا درخواست کنی نگه دار و درخواست خود را به صورت کتبی عرضه کن، و من نیز طوری عمل میکنم که زمینه شادی و خوشحالی تو فراهم شود؛ انشاءالله.»
آن مرد به حضرت چنین نوشت: ای اباعبدالله! فلانی از من پانصد دینار طلبکار است و برای دریافت آن پافشاری میکند…
هنگامی که امام حسین(ع) نامه را خواندند، به منزل رفته، کیسهای که در آن هزار دینار بود آوردند و به او دادند و فرمودند: «پانصد سکه آن را برای قرضت بده و پانصد سکه دیگر را کمک خرج زندگی خود ساز و حاجت خود را فقط با سه گروه مطرح کن: دیندار، جوانمرد و ریشهدار [و آن که از نظر خانوادگی اصالت دارد]. اما دیندار برای حفظ دین خود حاجت تو را برآورده میسازد و جوانمرد از مردانگی خود شرم میکند و انسان ریشهدار میداند که تو با این رو انداختن به او، از آبرویت مایه گذاشتی، لذا با برآوردن نیازت آبروی تو را حفظ میکند.»(۵۸)
به جهت همین حفظ آبروی افراد بود که تمام ائمه ما از جمله امام حسین(ع) شبانه و مخفیانه به فقرا کمک میکردند.
ب) امام حسین(ع) آن قدر کمک و خدمترسانی به فقرا داشتند که پشت و بازویشان زخم شده بود. از «شعیب بن عبدالرحمن خزاعی» نقل شده است: «بر پشت امام حسین در روز عاشورا اثر [زخمی] یافت شد، پس از امام زین العابدین(ع) درباره آن سؤال کردند، حضرت فرمودند: [این اثر] مربوط به انتقال بارهاست که حضرت [شبانه] به منزل بیسرپرستها و یتیمان و فقیران میبُردند.(۵۹)»
پینوشت
۱) احزاب/۲۱٫
۲) محمدباقر مجلسی، بحارالانوار (بیروت، دار احیاء التراث العربی)، ج ۴۴، ص ۳۸۱٫
۳) بقره/۲۰ و ۲۱۸٫
۴) بقره/۱۶۹٫
۵) بقره/۲۶۲٫
۶) انعام/۱۶۲٫
۷) بقره/۲۰۷٫
۸) هل اتی (انسان)/۷ و ۸٫
۹) محمدی ری شهری، منتخب میزان الحکمه، سیدحمید حسینی (قم – دارالحدیث، ۱۳۸۰، چاپ دوم).
۱۰) منتخب میزان الحکمه (همان)، ص ۵۲۰، روایت ۶۳۲۲٫
۱۱) محمدی ری شهری، کیمیای محبت (دارالحدیث، چاپ سوم، ۱۳۷۸)، ص ۱۸۵٫
۱۲) همان.
۱۳) همان، ص ۲۲۰، روایت ۲۶۱۵؛ بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۲۰۸، حدیث ۱۷٫
۱۴) همان، ص ۲۲۱، روایت ۲۶۳۷٫
۱۵) موسوعه (همان)، ص ۲۷۶٫
۱۶) همان.
۱۷) بحار، ج ۴۴، ص ۳۲۸؛ فرهنگ سخنان امام حسین(ع) ص ۳۸۵؛ مقتل الحسین، خوارزمی، ج ۱، ص ۱۸۶٫
۱۸) بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۶۶؛ فرهنگ سخنان امام حسین(ع)، ص ۲۷۴؛ عوالم بحرانی، ج ۱۷، ص ۲۱۶٫
۱۹) سوگنامه آل محمد صلی الله علیه و آله، ص ۳۵۹؛ منتهی الآمال، (علمیه اسلامیه)، ج ۱، ص ۲۸۶٫
۲۰) بحارالانوار، ج ۸۶، ص ۳۱۳، حدیث ۶۵؛ فرهنگ سخنان امام حسین(ع) (همان)، ص ۳۱۶٫
۲۱) بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۹۳٫
۲۲) لقمان/۱۷٫
۲۳) غافر/۵۵٫
۲۴) عصر/۳٫
۲۵) بقره/۵۵٫
۲۶) آل عمران/۱۴۶٫
۲۷) بقره/۱۵۳٫
۲۸) بقره/۴۵٫
۲۹) نحل/۹۶٫
۳۰) عنکبوت/۵۸٫
۳۱) زمر/۱۰٫
۳۲) محجه البیضاء، ج ۷، ص ۱۷٫
۳۳) غررالحکم، حدیث ۷۶۵٫
۳۴) همان، ح ۳۷۱۳٫
۳۵) بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۱۸۳ و ج ۷۱، ص ۶۷ و ۹۲؛ وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۹۰۳٫
۳۶) کافی، ج ۲، ص ۹۳؛ وافی، ج ۴، ص ۳۴۰؛ بحارالانوار، ج ۲۴، ص ۲۱۶ و ج ۷۱، ص ۸۰ و ۸۴٫
۳۷) منتخب میزان الحکمه، سیدحمید حسینی (قم، دارالحدیث، ۱۳۸۰) ص ۲۸۷، روایت ۳۴۳۹٫
۳۸) همان، ص ۴۸۷، حدیث ۳۳۱؛ معجم الکبیر، ج ۳، ص ۱۳۱؛ کنز العمال، متقی هندی، ج ۳، ص ۳۰۰٫
۳۹) فرهنگ سخنان امام حسین(ع)، ص ۱۲۰؛ انساب الاشراف، ج ۳، ص ۱۵۱، حدیث ۱۳٫
۴۰) اصول کافی، ج ۱، ص ۳۰۲، حدیث ۳؛ بحار، ج ۴۴، ص۱۷۴
۴۱) فرهنگ سخنان امام حسین(ع)(همان)، ص ۴۴؛ ینابیع الموده، ص ۴۰۶٫
۴۲) بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۲۹؛ عوالم بحرانی، ج ۱۷، ص ۱۷۹؛ فرهنگ سخنان امام حسین(ع)، ص ۵۷۰٫
۴۳) لهوف، ابن طاووس، ص ۲۶؛ کشف الغمه، اربلی، ج ۲، ص ۲۹؛ فرهنگ سخنان امام حسین(ع)، ص ۲۷۴٫
۴۴) معانی الاخبار، صدوق، ص ۲۸۸؛ کامل الزیارات، ص ۳۷؛ اثبات الوصیه، ص ۱۳۹
۴۵) مقاتل الطالبین، ص ۱۱۵؛ بحار، ج ۴۵، ص ۴۵؛ اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۶۰۷
۴۶) ناسخ التواریخ، ج ۲، ص ۳۶۰؛ اسرارالشهاده، دربندی، ص ۴۲۳؛ موسوعه، ص ۴۹۰٫
۴۷) ترجمه ارشاد مفید، ج ۲، ص ۶۱۶؛ لهوف، ص ۱۱۹٫
۴۸) اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۶۱۰٫
۴۹) آل عمران/۹۲ و ر. ک: بقره/۲۵۴، بقره/۲۷۲، حدید/۷، سبا/۳۹٫
۵۰) بقره/۱۹۵ و نحل/۱۶ و زمر/۱۰٫
۵۱) مائده/۲٫
۵۲) نساء/۷۵ و ۹۸٫
۵۳) منتخب میزان الحکمه (همان)، ص ۵۱۲، روایت ۶۲۳۸٫
۵۴) شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۲۶٫
۵۵) عبدالواحد آمدی، غررالحکم، شماره ۹۶۲۱٫
۵۶) کشف الغمه، ج ۲، ص ۲۹؛ بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۱۲۱، حدیث ۴؛ اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۶۲۰
۵۷) کشف الغمه، ج ۲، ص ۲۹؛ فرهنگ سخنان امام حسین(ع)، (همان)، ص ۸۲٫
۵۸) موسوعه کلمات الامام الحسین(ع)، ص ۷۵۹ و ۷۶۰٫
۵۹) منتخب میزان الحکمه (همان)، ص ۴۵، روایت ۵۰۱٫
سوتیتر:
۱ .
یکی از صفات نیکو و کلیدی انسان، صبر و بردباری است. صبر حالتی است نفسانی که اگر به حد اعلای خود برسد انسان را از بیقراری و اضطراب و شکایت از قضای الهی در برابر حوادث بازمیدارد و قدرت ایستادگی در مقابل نفس و خواستههای آن را پیدا میکند و بر انجام واجبات و طاعات پایدار خواهد ماند
۲٫
بر پشت امام حسین در روز عاشورا اثر [زخمی] یافت شد، پس از امام زین العابدین(ع) درباره آن سؤال کردند، حضرت فرمودند: [این اثر] مربوط به انتقال بارهاست که حضرت [شبانه] به منزل بیسرپرستها و یتیمان و فقیران میبُردند