اقتصاد اسلامی در راه ریشه کن ساختن فقر

آیت الله حسین نوری
فاجعۀ بزرگ بشریت
در طی بحث های گذشته بمناسبت شرح مصائب و عوارض درد انگیز« فقر» به بحث در پیرامون یکی از فاجعه آمیز ترین این موضوع، که عبارت از گرسنگی و فقر غذائی اکثریّت مردم جهان بود پرداختیم و گفتیم که اکثریت عظیم مردم امروز از گرسنگی کیفی یا در واقع گرسنگی مخفی رنج می برند و این غیر از آن صورت حادّ گرسنگی است که انسان به اصطلاح « قوت لا یموت » خود را پیدا نکند.
در گرسنگی کیفی که همچون « خوره » به جسم و روان مردم جهان امروز متأسّفانه چنگ انداخته و نسلهای بشر را رو به نابودی می برد، مسأله در این است که حدود ۳ میلیارد انسان، قادر به تأمین موادّ لازم و حیاتی جهت حفظ و تأمین سلامت و تعادل دستگاه بدن خود نیستند و رفته رفته رو به انحطاط می روند.
این موضوع یکی از پدیده های تلخ و مصائب جانسوز جهان بشریت است و برهر انسانی که دل بیدار و فکر روشن دارد لازم است دربارۀ آن بیندیشد و احساس مسؤولیت کند و در راه قلع و قمع این درخت زقّوم در حدّ توان خود گامی بردارد.
باز هم برای نمونه در این آمار و ارقام که قطره ای از دریا و مشتی از خروار است و در جرائد، توجه هر خواننده حسّاس را بخود جلب می کند دقت بفرمائید:
۱ـ روزانه صدها هزار نفر در جهان از گرسنگی جان می دهند و این در حالیست که ۷۰۰ میلیون نفر دچار سوء تغذیه بوده و ۵/۱ میلیارد نفر از جمعیت جهان بخدمات پزشکی دسترسی ندارند! طبق این گزارش ۲/۱ میلیارد نفر در مکانهای فاقد آب لوله کشی زندگی می کنند و ۲۵۰ میلیون کودک در کشورهای جهان سوّم فاقد مدرسه هستند!!
در این گزارش آمده است: کشورهای صنعتی تنها معادل ۱۸ روز از مخارج سالیانۀ خود برای خرید سلاح را جهت کمک به کشورهای عقب افتاده اختصاص می دهند، در همین حال «خاویر پرز دو گونه یاردو» روز گذشته در لارگوس اظهار داشت در سال یکهزار و نهصد و هشتاد و چهار، پنج میلیون کودک آفریقائی بر اثر سوء تغذیه و بیماری می میرند و پنج میلیون کودک دیگر به عوارض حادّ ناشی از آن مبتلا می شوند
۲ـ سالانه ۱۷ میلیون کودک در جهان سوّم نه در اثر جنگ و یا حوادث فاجعه آمیز دیگر بلکه در اثر آلودگی آب آشامیدنی، فقدان بهداشت، و سوء تغذیه می میرند!
طبق گزارش «یونیسف» از ۱۲۶ میلیون نوزاد متولّد در سال ۱۷ میلیون به سن پنج سالگی نمی رسند.
میلیونها کودک سالانه در اثر اسهال و از دست دادنِ آب بدن در «برزیل» و «بنگلادش» و کشورهای جهان سوم می میرند، در جهان سوم بعنوان مثال در « آکوادور» تعداد تلفات در اثر بیماری سرخک ۴۸۰ بار بیشتر از کودکان آمریکای شمالی می باشد!
در اثر بیماری مالاریا فقط در مناطق جنوبی آفریقا، سالانه بیش از یک میلیون کودک و نوزاد می میرند.
اگر در کشوری مانند سودان اوّلین نیاز، آب می باشد در کشوری مثل لائوس که شدیداً در اثر جنگ ویتنام ویران شده است به عکس اولین نیاز تغذیۀ صحیح و آموزش می باشد!
معلّمین با داشتن حقوقی به میزان ۲ دلار در ماه مجبورند ۹۰ درصد وقت خود را برای تهیّۀ غذا، آوردن آب از نقاط دور دست کوبیدن برنج و خورد کردن چوب برای پخت و پز صرف کنند واضح است که در چنین شرائطی نمی توانند بدرستی به کودکان آموزش بدهند!
در سریلانکا «محلات فقرزده» به نام «باغستان» معروف است زیرا این محلات اماکن مسکونی مستعمرین قدیم بوده و این نام از آنوقت مانده است امّا این باغها تغییر شکل یافته و به زباله دانی متعفّنی تبدیل شده است که فقط دارای یک حمّام و یک توالت پر از مگس و آلودگی برای حدود ۲۰۰ سکنه می باشد در اینجا نیاز اصلی مردم فقر زده، امکانات بهداشتی می باشد.
آب آلودۀ عامل اسهال و بیماریهای عفونی دیگر، فقدان بهداشت و سوء تغذیه دلایل اصلی مرگ و میر بیش از حدّ کودکان در جهان سوم می باشد.
طبق گزارش «یونیسف» از ۱۲۵ میلیون نوزاد متولّد شده در سال ۱۷ میلیون به سن پنج سالگی نمی رسند این ۱۷ میلیون کودک می توانستند زنده بمانند، والدین و خواهران و برادران آنها زندگی بهتری داشته باشند و میزان تلفات نوزادان ۵۰ درصد کاهش یابد، چنانچه دلار کافی برای تهیّۀ واکسن و آب آشامیدنی بهداشتی امکانات آموزشی و تغذیۀ بهتر موجود بود! و تمامی این هزینه کمتر از هزینه ای است که مردم کشورهای صنعتی سالانه برای مشروبات الکلی صرف می کنند!
این مقیاس «یونیسف» بسیار ذهنی است زیرا خیرخواهان و دولت ها در مقابل کمبود موادّ غذائی مثلاً در کامبوج فوراً اقدام می کنند و بیاری گرسنگان می شتابند امّا این سازمانهای بین المللی هیچگاه متوجه مرگ تدریجی و به دور از هیاهوی کودکان در جنگها و کشتارهائی که هر چند هفته یکبار در مناطق مختلف دنیا بروز می کند و حدود ۲ میلیون قربانی می دهد نمی شوند!!
این چه سیاستی است که ابر قدرتها در پیش گرفته اند از یکسو به کشورهای مختلف هجوم برده و هر چه دارند به یغما می برند، آنجا را ویران کرده کشت و کشتار راه می اندازند و سپس سازمانی مانند «یونیسف» را مأمور می کنند تا شرائط بد محیط زیست و کمبود بهداشت و تغذیه بد مردم آن مناطق مخصوصا! کودکان را بهبود بخشد!
آیا جز این است که کمک سازمانی چون یونیسف به جای ایجاد خود کفائی و ممانعت از غارت ثروت این ملل محروم، آنان را از شیر خشک تا آب آشامیدنی به خود وابسته می گرداند تا آنانرا روزبروز سلطه پذیرتر نموده و کشورهای صنعتی بتوانند از ثروتهای آنان بهرۀ بیشتر ببرند.
بذل و بخشش مقداری شیر خشک و چند بشکه آب آشامیدنی چه دردی را دوا می کند بجز تقویت احساس حقارت و خود کم بینی در ملّت های جهان سوم و تصّور اینکه به جز با یاری کشورهای صنعتی هیچگاه پیشرفتی نخواهند داشت و به تمدّن نخواهند رسید، اینگونه خیرخواهی های ظاهر فریب فقط حربه ای خواهد بود در راه استعمار فرهنگی این گونه ملّت ها و وابسته نمودن مطلق آنان به سرمایه داران بزرگ دنیا و جیره خواران آنها.
اینها نمونه هائی از مصیبتهائی است که «فقر» این فاجعه رقّت انگیز در جهان انسانها بوجود آورده است. ما در ادامۀ این بحث در رابطۀ با فقرغذائی و گرسنگی، مواد اساسی و لازم برای بدن انسانرا در مواد «پروتئینی» ، «معدنی» و ویتامین ها دسته بندی کردیم و در مورد «پروتئین» و مواد معدنی مطالبی گفتیم و عوارض و عواقب زیانبار کمبود یا فقدان برخی از آنها را بیان نمودیم.
اکنون بتوفیق خداوند متعال به ادامۀ آن می پردازیم:
یکی از مخوف ترین و دردناک ترین تظاهرات گرسنگی و فقر مواد معدنی، مربوط به کمبود یا فقدان «یُد» در بدن انسان ها است.
عادی ترین و آشنا ترین عارضۀ گرسنگی «یُد» در مناطقی که دچار فقر آن هستند به صورت بیماری «گواتر» بومی و نوعی گواتر خنازیری بروز می کند، بویژه در مناطقی که نمک و آب آنها از لحاظ ید بسیار فقیر است این بیماری کولاک می کند و سبب بد شکل شدن ساختمان بدن، بد قوارگی انسانها از زن و مرد، ضعف حافظه نقصان هوش و شعور و کمبود میزان درک و فهم انسانها می شود. تا جائی که دانشمندان گفته اند: «گواتر» یکی از مصیبت های وحشتناک ناشی از کمبود و فقر موادّ غذائی است که موجب انحطاط می گردد و سبب می¬شود که در میان اقوام و قبائل فقیر، گروههای کوتوله، احمق ها عقب افتاده ها و کرولال ها بوجود آیند.
نکته مهم اینجا است که پژوهشگران می گویند: متأسّفانه در تمام قاره ها و در همۀ سطح کرۀ زمین، توده های انسانی وسیعی یافت می شوند که از فقدان مادّۀ معدنی «یُد» رنج می برند و بر اثر کمبود شدید و فقدان آن در وضعیتی از شرایط بیولوژیکی قرار دارند که برای نوع بشر دردآور و ننگ آمیز است.
در واقع، نواحی متعددی در جهان یافت می شود که در آنجا تقریباً اکثریت مردم دچار بیماری «گواتر» هستند یا بهر حال از تظاهرات دیگر این بیماری رنج می کشند.
آمار تحقیقی نشان می دهد: در قلب قارّۀ آمریکای جنوبی و در برخی از درّه های «هیمالیا» کمتر می توان فرد بالغی را پیدا کرد که به یک «گواتر» پیشرفته و مزمن مبتلا نباشد. به شکلی که گوئی این نوع ورم حلق و این انحراف از وضع طبیعی و بی قوارگی اندامها، یک نوع مشخّصِۀ نژادی یا دست کم یک نشانۀ ارثی این افراد است. حال آنکه هیچکدام از اینها نیست بلکه فقط این بیماری علامت یک نوع گرسنگی مخفی و نشانۀ کمبود مادّۀ معدنی «یُد» است که چنین فجایعی به بار می آورد! از آنچه که تا کنون ذکر گردید این مطلب مسلم شد که «فقر غذائی» و کمبود مواد لازم و حیاتی برای بدن چه مصیبتهائی در زندگی انسانها ببار می آورد. ملاحظه می شود که افراد فقیر، نه نژاد پست تری دارند و نه در خلقت اصلی ساختمان بدن، از دیگران ضعیف ترند و نه از موهبت هوش و عقل خداوندی بی نصیب مانده اند بلکه این «فقر» است که آنها را در معرض این گونه نسبتها و ناروائیها قرار داده است. «فقر» است که ملّتهائی را تنبل معرفی می کند، قومی را کم هوش و نالایق جلوه می دهد گروهی را سست نشان می دهد، قبائلی را به ضعف جسمی مشهور می سازد و عده ای را از لحاظ ساختمان بدنی ناقص، ضعیف، کوتوله بیقواره، فاقد قدرت عضلانی و توسری خور و بدبخت و بیشعور می سازد و آنگاه استعمارگران به خود حق می دهند که همه چیز آنها را به یغما ببرند و آنان را در عقب ماندگی و ذلّت نگاه دارند و سایۀ شوم سلطۀ اقتصادی و فرهنگی و سیاسی خود را حتی بر سر نسلهای آنها نیز بیفکنند تا به جولانها و ترکتازیهای خود بیشتر ادامه دهند.
از مطالبی که گفته شد به عمق تعالیم حیات بخش و اسلام نیز بهتر پی ببریم زیرا این دین الهی و مکتب آسمانی بر اساس اقتصاد عزّت آفرین و سلامت بخش خود می کوشد تا جامعه ای بسازد که در آن از فقر و مضیقۀ اقتصادی که دارای عواقب زیان بخش است خبری نباشد.
هم اکنون که در سطح زمین، بیماریهای گوناگون، نقص های بدنی، کم هوشی و عقب ماندگی های جسمی و روانی می بینیم همۀ آنها یا لااقل اغلب آنها معلول اختلاف فاحش طبقاتی و فقر و محرومیت ها است. و بعبارت دیگر مولود سیستم سرمایه داری و سلطه جوئیهای استکباری و ظلم و استثمار و نظامهای استعماری است اسلام می خواهد سیستم های استعماری و استکباری و سلطه جوئیهای استثماری و ظالمانه و اختلاف فاحش طبقاتی را بکلی برچیند و بجای آن یک سیستم اقتصادی عادلانه ای را که شایستۀ جامعۀ متعالی انسانی است که در آن تمام استعدادها در جهت سعادت واقعی و تکامل انسانها شکفته شود و در آن از افراط و تفریط و اسراف و تبذیر و استکبار و استثمار، خبری و اثری به چشم نمی خورد و در آن از فقر و کمبود مایحتاج زندگی، هیچ فردی به مضیقه نمی افتد بوجود بیاورد تا در نتیجه توزیع ناعادلانۀ مواهب دنیا و نعمت های خدادادی در کرۀ زمین از بین برود.
به امید روزی که علاوه بر کشور اسلامی ما در تمام جهان بشری، اصول انسان ساز و عزّت بخش اقتصاد اسلامی اساس ظلم و بی عدالتی های اجتماعی را زیرورو کند و جامعۀ برین اسلامی را در سطح گیتی بوجود آورد تا همۀ افراد بشر با آسودگی خیال و تأمین زندگی در زیر یک پرچم شکوهمند و مترقی اسلام بسر ببرند.
اِنَّهم یَرَونَهُ بَعِیداً وَ نَریهُ قَرِیباً

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *