قسمت بیستم
حجه الاسلام و المسلمین موسوی تبریزی قسمت بیستم
در مقالات گذشته مقداری در رابطه با احکام باغی و محارب بحث کردیم فعلاً به یکی از عناوین دیگری که از نظر اسلام جرم بسیار مهم بحساب می آید و مرتکب آن کیفر شدیدی نیز دارد می پردازیم و آن عنوان مرتدّ است. مرتد از مادّه رَدَدَ بمعنای رجوع است در لسان العرب می گوید: « و قد ارتدّ و ارتدّ عنه: تحوّل و الاسم الرِدَّه و منه الرده عن الاسلام ای الرجوع عنه». یعنی ارتدّ بمعنای تحوّل و تغییر و دگرگونی است و اصل لغوی آن رِدّه است و از همان باب است ردّه عن الاسلام یعنی رجوع از اسلام و ارتدّ فلان عن دینه اذا کفر بعد اسلامه یعنی اگر کسی از اسلام برگردد و کافر بشود باو گفته می شود که از دین خود مرتدّ شده است. راغب اصفهانی در کتاب مفردات خود می گوید: و الارتداد و الردّه الرجوع فی الطریق الَّذی جاء منه لکن الردّه تختصّ بالکفر و الارتداد یُستعمل فیه و فی غیره بین ارتداد و ردّه هر دو بمعنای بازگشت است از راهیکه قبلاً آمده است لکن واژه ردهّ صرفاً در رجوع از اسلام بسوی کفر استعمال می شود و ارتداد اعم است در جای دیگر نیز استعمال می شود پس برای هر دو استعمال از قرآن شاهد می آورد. و در اصطلاح فقهاء واژه مرتد از قرآن مجید گرفته شده است و در چند جای قرآن از ارتداد بصراحت یاد شده است: سوره مائده آیه ۵۴٫ یا ایّها الذین آمنوا من یرتدّ منکم عن دینه فسوف یأت الله بقوم یحبهم و یحبونه اذله علی المومنین اعزّه علی الکافرین یجاهدون فی سبیل الله و لا یخافون لومه لائم ای مؤمنین اگر کسانی از شما از ایمان خود بازگردند چنین خیال نکنید که اسلام بی کمک و یاور می ماند بلکه هر چه زودتر خداوند قومی را میآورد که آنان خدا را دوست می دارند و خداوند آنها را،در برابر مؤمنین متواضع و خاضع هستند و در برابر کفّار شدید و قاطع و بزرگوار و در راه خداوند مجاهدت و تلاش می کنند و از قدرت و سرزنش هیچ کس نمی ترسند. و در سوره محمد (ص) آیه ۲۵ می فرماید: ان الذین ارتدّوا علی ادبارهم من بعد تبین لهم الهدی الشیطان سوّل لهم. کسانیکه پس از روشن شدن حقیقت برایشان و پس از هدایت بسوی اسلام دوباره به کفر بازگردند شیطان برای آنها این عمل را زینت داده است و آنها فریب شیطان را خورده اند. و بالاخره در سوره بقره آیه ۲۱۷ می فرماید: «و من یرتدد منکم عن دینه فیمت و هو کافرَُ فاولئک حبطت اعمالهم فی الدنیا و الاخره و اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون» کسیکه از شما مسلمین از دین خود باز گردد و در حال کفر و ارتداد بمیرد اعمال او در دنیا و آخرت باطل می شود و اینان همواره در جهنم خواهند بود. یعنی ارتداد از نظر پروردگار مانند آتشی است که به خرمن اعمال انسانها می افتد و آنچه که از حسنات نیک در گذشته انجام داده است نابود می سازد و اثر آنها در دنیا و آخرت نابود می شود و اگر بدون توبه از دنیا برود با کمل تهی دستی پروردگار را ملاقات کرده است در حالیکه کافر است و در عذاب جهنم همیشگی خواهد بود. تا اینجا ریشه قرآنی و لغوی ارتداد را متوجه شدیم و اما فقهای بزرگوار در رابطه با مرتد عبارات مختلفی دارند لکن مورد اتفاق همه فقهاء این است که: ارتداد رجوع و بازگشت از اسلام بسوی کفر است: امام امت در کتاب تحریر الوسیله در موانع ارث می فرماید: مسئله ۱۰ المرتد و هو من خرج عن الاسلام و اختار الکفر علی قسمین فطری و ملّی. یعنی مرتد کسی است که خارج بشود از اسلام و کفر را اختیار کند و همچنین فقهای دیگر نیز قریب باین مضمون در کلمات خود آورده اند لکن مسئله ای مورد بحث میان فقها است که بآن اشاره می کنیم: آیا در ارتداد و احکام آن لازم است که یک مسلمان از اسلام خارج بشود و بضد آن معتقد باشد و کفر را اختیار کند یا صرفاً عدم اعتقاد کافی است: مثلاً آیا کسیکه معتقد به وجود خداوند و یا وحدانیت پروردگار نباشد کافر و مرتد می شود حتّی اگر در حال شک باشد و نفی و انکار نکند یا باید منکر اعتقادات اسلامی باشد و ضد اعتقاد اسلامی را معتقد بشود تا احکام کفر و ارتداد بر او جاری شود ظاهر عبارات اکثر فقهای اسلام شقّ دوم است. مرحوم محقق در کتاب حدود شرایع می فرماید: فی المرتد و هو الذی یکفر بعد الاسلام. مرتد کسی است که پس از قبول اسلام کافر بشود و در کتاب طهارت شرایع می فرماید:
العاشر: الکافر و ضابطه من خرج عن الاسلام او من انتحله و جحد ما یعلم من الدین ضروره کالخوارج و الغلاه. دهم از نجاسات کافر است و کافر کسی است که از اسلام خارج شود و یا اگر اسلام را قبول دارد چیزی را که از ضروریات و بدیهات اسلام است منکر بشود مانند خوارج و غلاه. و امام امت در تحریر الوسیله در کتاب الطهاره می فرماید: العاشر الکافر: و هو من انتحل غیر الاسلام او انتحله و جحد ما یعلم من الدین ضروره بحیث یرجع جحوده الی انکار الرساله او تکذیب النبی (ص) او تنقیص شریعه المطهره او صدر منه ما تقتضی کفره من قول او فعل. یعنی دهم از نجاست کافر است و کافر کسی است که غیر از اسلام دینی را برای خود اتخاذ کند و یا اسلام را انتخاب کند لکن یکی از ضروریات دین را که برای او روشن است انکار کند بطوریکه انکار آن بازگشت بانکار رسالت و یا تکذیب نبی اکرم (ص) و یا ناقص شمردن شریعت مطهره اسلام باشد و یا چیزی که موجب کفر است اعم از قول یا فعل از او صادر شود همانطور که از عبارات فوق ظاهر است مرتد کسی است که از اسلام خارج بشود و کفر را انتخاب کند و کفر با دو چیز حاصل می شود: ۱- اعتقاد به مکتبی و مذهبی غیر از اسلام. ۲- صدور قول یا سخنی که بازگشتن به تکذیب رسول الله و یا اسلام باشد. و عبارات فقهاء نوعاً همین طور است و به کسیکه شکّی در اعتقاد او حاصل شده است و هنوز لفظاً اسلام را نفی نکرده و یا عملی که موجب نفی اسلام است انجام نداده و یا مذهبی و مکتبی غیر از اسلام را قبول نکرده اطلاق نمی شود و ظاهر آیات که در رابطه با ارتداد گذشت همان است یعنی کسیکه از اسلام و دینی که اتخاذ کرده، باز گردد و چیزی را که قبل از اسلام باور داشته قبول کند و معنای لغوی ارتداد نیز همین مطلب را می رساند. لکن بعضی روایات دلالت می کنند باینکه اسلام یک امر ثبوتی و کفر یک امر عدمی است و تقابل کفر و اسلام تقابل عدم و ملکه است یعنی کسیکه معتقد باسلام و وحدانیت پروردگار و رسالت رسول اله باشد مسلمان است و اگر نباشد کافر است و گرچه خلاف آنرا نیز معتقد نباشد. در روایتی که سند صحیح دارد، عبدالله بن سنان یکی از بزرگان اصحاب و شاگردان امام صادق (ع)است، از ایشان نقل می کند که فرمودند: «من شک فی الله او فی رسوله (ص) فهو کافر» (وسائل الشیعه ج۱۸ ص۵۶۸ ابواب حدّ مرتد)
یعنی هر کس در رابطه با خداوند و یا رسول اله تردید کند و شکی برایش عارض شود او کافر است. این روایت تأیید می کند این مطلب را که ایمان تصدیق وحدانیت و رسالت رسول الله و کفر عدم آن تصدیق است خواه با انکار باشد و یا با شک و تردید. و طبق این روایت هر کسیکه لحظه ای در اعتقاد فوق الذکر شک نماید کافر است و کسیکه قبول لحظه ای در اعتقاد فوق الذکر شک نماید کافر است و کسیکه قبول داشته باشد و سپس شک کند مرتدّ است. ولی با توجه به روایات دیگری که در رابطه با شک و تردید، برای بعضی از صحابه رسول الله گاهی عارض شده است وارد شده است و بحثهائیکه متکلمین بزرگ شیعه در این زمینه دارند صرفاً عروض شک و تردید در زمان خاص اگر موجب بروز عملی و یا سخنی که دال بر انکار وحدانیت پروردگار و یا رسالت رسول الله (ص) و یا انکار ضروری دین نباشد کفر آور نیست بلکه گاهی تردید و شک موجب تکامل وقوت آن می شود در صورتی که انسان دنبال تقویت ایمان و یقین خود باشد و معنای اینکه در اصول دین تقلید جایز نیست باید اجتهادی باشد همین است که انسان به دنبال منطق و استدلال برود و یقین قاطع حاصل کند و قطعاً در موقع تحقیق آن قطع و یقین کامل را ندارد. اینکه در روایت دیگر از امام صادق (ع)نقل شده است که محمد بن مسلم یکی دیگر از یاران آن بزرگوار می گوید که در جلسه ای که با امام صادق (ع)داشتیم من دست چپ امام نشسته بودم و زراره طرف راست که ابو بصیر وارد شد و از امام صادق سئوال کرد چه می فرمائید درباره کسیکه در وحدانیت پروردگار و یا در وجود او شک کند؟ فرمود او کافر است. گفت کسیکه در رسول الله شک کند چطور؟ فرمود: کافر است. ثم التفت الی زراره فقال: انما یکفر اذا جحد. سپس بسوی زراره توجه کردند و فرمودند هنگامی کافر می شود که علناً منکر خدا و رسول خدا باشد یعنی فرمایش اولی خودشان را در رابطه با کفر شاکّْ مقید فرمودند به وقتیکه شاکّ علاوه از شک قلبی اظهار انکار عملی و یا لفظی بکند. بالاخره آنچه که از کلمات فقهاء و متکلمین بزرگوار شعیه و روایات ظاهر است و آیات نیز همانرا تأیید می کند این است که تا مادامی که انکار قطعی قلبی و یا لفظی و یا عملیکه بازگشت به تکذیب خدا و رسول خدا باشد از انسان سرنزده بر او مرتدّ صدق نمی کند و احکام مرتد بر او بار نمی شود و ما کلمات فقهاء را در این زمینه در مقاله آینده با احکام مرتد و اقسام آن بحث خواهیم کرد انشاء الله .
ادامه دارد