یکی از مسائلی که در جامعه دچار افراط و تفریط شده حسن ظن نسبت به افراد است. حسن ظن ناشی از سوابق انقلابی و سخنرانی های جالب، و این عمل به حدی به سوی افراط کشیده شده و به حدی دامنگیر همه شد که دشمنان انقلاب را به حساسترین پست ها حتی ریاست جمهور و عضویت در مجلس خبرگان نیز رسانید و از جهت دیگر سوء ظن ناشی از سوابق سوء که در آن جامعه پر از فساد دچار اکثر افراد شده بود، نیروهای عظیمی از افراد صالح و قابل تربیت را با شلاق گزینش از میدان فعالیت خارج ساخت. این افراط و تفریط نیز ناشی از انقلاب است. انقلاب سبب می شود که انسان عکس العمل شدیدی از خود نشان دهد نسبت به افرادی که به آن ضرب زدند یا در آن شبهه ایجاد کردند یا به آن خدمت نکردند یا به آن خوش بین نبودند یا انتقاد کردند یا به هر وسیله ای با آن میانه خوبی نداشتند. و همچنین از سوی دیگر، انقلاب سبب می شود که انسان، حسن ظن زیادی احساس کند نسبت به آنان که در متن انقلاب بودند و خدمت کردند و در تظاهرات شرکت جستند یا به هر وسیله ظاهر فریبنده انقلابی داشتند. و در انقلاب اسلامی ایران و به ویژه پس از مرحله سوم انقلاب و طرد عوامل منحرف، حسن ظن نسبت به افرادی که ظاهر حزب اللهی داشتند متأسفانه بیش از حد سبب نفوذ افراد غیر صالح شد!
اعتدال در این امر برای همه افراد لازم و ضروری است و برای مسئولین، به ویژه مسئولین گزینش در ادارات و نهادها امری سرنوشت ساز است. این مسئله در انجام وظیفه نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی نیز نقش مهمی دارد. زیرا خوش بینی بیش از حد نماینده ممکن است مانع انجام دادن وظایف خطیر او در مورد نظارت بر کارهای دولت باشد و از آن سو بد گمانی بیش از حد نماینده سبب جدائی و دشمنی میان او وقوه مجریه می شود و در نتیجه به تذکرات او اهمیتی داده نمی شود،و نوبت به سئوال یا استیضاح می رسد. و چون اساس آن بر بدگمانی است، کشمکش و تبادل تهمت، حیثیت هر دو نیروی سازنده و بازوی انقلاب را خدشه دار می کند.
روحیه بدگمانی
بعضی از افراد اساساً روحیه بدگمانی دارند و تا راهی برای حمل کارهای دیگران بر وجه فاسد و غیر صحیح باشد، حمل بر صحت نمی کنند. اگر شخصیت های سیاسی و مذهبی از دولت و کارهای مسئولین اجرائی تمجید و تعریف کنند آن ها حاشیه می زنند که: آری! یکی می برد و دیگری می دوز! کسی از رنج مردم سخن نمی گوید! آقایان در آسایشند و از وضع جامعه بی خبر! و از این گونه سخنان. و اگر شخصیتی، مسئولین را نصیحت کند، موعظه نماید، انتقاد کند، درد مردم را بازگو کند، درخواست رسیدگی کند، پیام دهد، در دیدارها و ملاقات ها به تناسب اوضاع سخن از نابسامانی ها بگوید آن ها حاشیه می زنند که: اینها برای خودنمایی است! می خواهند خودشان را مطرح کنند! می خواهند مردم را قانع کنند! یکی می برد و دیگری فریاد می زند! این ها برای بستن زبان مردم است! همه دست در دست هم دارند! و از این گونه یاوه سرائی ها.
و در رابطه با کارهای دولت نیز به هر نحوی باشد انتقاد دارند. اگر کمی دقت شود در سخنان اینگونه افراد، تناقض روشن است. هر کاری که دولت انجام دهد و هر تصمیمی بگیرد بدون شک به سود عده ای و به زیان عده ای دیگر خواهد بود که تمام آنان از قشرهای همین جامعه اند. اگر آن تصمیم به سود اقشار ثروتمند یا متوسط بود فریاد و امستضعفاه از اینگونه افراد بلند می شود که دولت طرفدار سرمایه داران است! و یار مستکبران! و همیشه مستضعفان مظلومند! و از این گونه نغمه ها. و اگر به سود بیچارگان و مستضعفین بود، همین اشخاص سخن از سوسیالیست! و روابط با شرق! و حزب توده! و مخالفت با اصل مالکیت! و این گونه صحبت ها به میان می آورند.
برخی دیگر روحیه خوش باوری دارند. هر ترفندی در آن ها کارساز است و رأی آنان را بر می گرداند هر کدام از دو طرف نزاع که سخنی بگویند او می گوید حق با این است و چون سخن دیگری را بشنود می گوید: درست است حق با این دیگری است. اگر مسئولیتی به اینگونه افراد واگذار شود هر دزد و دغلی می تواند با تغییر قیافه و پرورش محاسن و پوشیدن اورکت و نقل و انتقال با دوچرخه، اعتماد او را جلب کند که حتی اگر سابقه سیاهی هم داشته باشد او را تائب و عابد و مسلمان بداند.
متاسفانه باید گفت اوائل انقلاب این خوش باوری در اکثر مسئولین ما نیز نفوذ کرده بود و به همین دلیل، نیروهای عظیم و شخصیت های ارزنده ای را از دست دادیم، کلاهی ها و کشمیری ها از همین راه نفوذ کردند و تا بالاترین درجات ارتقا یافتند و در محرمانه ترین جلسات شرکت کردند! چه اسراری که از ما به دشمنان منتقل نکردند و چه ضربه هائی که به نهال جوان انقلاب وارد نساختند؟!
اکنون نیز نباید غافل بود و نباید کارهای کلیدی و حساس در دست اشخاصی باشد که ارتباط با افراد یا سازمان ها یا انجمن های ضد انقلاب و ضد امام داشته اند یا دارند حتی اگر توبه کنند و از آن ها سوء نیتی دیده نشود باز هم نباید پست های حساس به آنان واگذار شود.
نباید تصور کنیم که دیگر خطر کلاهی و کشمیری از میان رفته است. ممکن است این یک نوع تاکتیک باشد و ممکن است ما را اغفال کنند و دوباره روزی فاجعه ای بیافرینند و ممکن است برنامه را عوض کرده باشند و بخواهند با شیوه های دیگر به وسیله همان عوامل نفوذی ضربه به انقلاب بزنند.
آیا این احتمال داده می شد که فرمانده نیروی دریائی از حزب توده باشد با آن قیافه حزب اللهی که اخیراً به خود گرفته بود! واضح است که او هیچ گاه دست به کارهائی از قبیل کار کلاهی و کشمیری نمی زد ولی راه های دیگری برای خیانت داشت. البته پشت و پناه این انقلاب و این مردم خداوند بزرگ است و او است که همه توطئه ها را خنثی می کند ولی اگر ما غفلت کنیم و وظایف خود را انجام ندهیم نباید منتظر معجزه و توفیق الهی باشیم. خداوند همیشه پیغمبرش را از توطئه و کید منافقین و دشمنان بر حذر می داشت، حتی در موقع نماز در حال جنگ می فرماید:
«خذوا حذرکم و اسلحتکم»
ـ بر حذر باشید و سلاح در دست.
دقت در سوابق افراد
به هر حال خوش باوری برای همه مردم مضر است و برای مسئولین، خطرناک. باید خیلی دقت شود و سوابق هر فرد مورد مطالعه قرار گیرد، آن گاه پست های حساس واگذار شود. ممکن است در واقع یک فرد منافق یا مخالف توبه کرده باشد و بخواهد خدمت کند ولی این دلیل نمی شود که کارهای مهم و منصب های حساس در دست این گونه افراد باشد.
امیر المؤمنین علیه السلام در عهدنامه مالک اشتر در مورد تعیین فرماندهان ارتش می فرماید:
«ثم الصق بذوی المروءات و الاحساب و اهل البیوتات الصالحه و السوابق الحسنه….»
ـ برای این کار افرادی را انتخاب کن که دارای جوانمردی و افتخارند و از خانواده های لایق و شرافتمند و دارای سوابق نیکو هستند.
و در مورد تعیین ولات و سرپرستان امور اداری می فرماید:
«و توخ منهم اهل التجربه و الحیاء من اهل البیوتات الصالحه و القدم فی الاسلام المتقدمه….»
ـ برای این کار افراد کار آزموده و با حیا را بگمار که از خانواده های لایق و شرافتمند و دارای سوابق با ارزش در اسلام باشند.
و در مورد اشخاصی که در سوابق سوءند می فرماید:
«ان شر وزرائک من کان للاشرار قبلک وزیراً و من شرکهم فی الاثام فلا یکونن لک بطانه فانهم اعوان الاثمه و اخوان الظلمه و انت واجد منهم خیر الخلف ممن له مثل آرائهم و نفاذهم و لیس علیه مثل آصارهم و اوزارهم و آثامهم…»
ـ بدترین وزیر و دستیار تو کسی است که قبل از حکومت تو وزیر و دستیار تبهکاران و در جنایت های آنان شریک بوده است. پس آنان را دوستان خلوت خویش قرار مده که آن ها یاران بدکاران و برادران ستمگران بوده اند و در دسترس تو افرادی هستند که بهترین جایگزین آنانند، کسانی که مانند آنان دارای رأی و بصیرت و دقتند ولی گناه و تباهی و جرم آنان را ندارند:
امیرالمؤمنین ع در این قسمت اولاً از انتخاب افراد بد سابقه منع فرمودند و ثانیاً تذکر دادند که افرادی که به جای آنان قرار می دهی باید از نظر رأی سیاست، نیرومند و شایسته باشند ولی سوابق بد نداشته باشند. و هر دو مطلب برای کارگزینی و به خصوص در رده های بالا و مسئولیت های حساس نظامی و اداری بسیار دارای اهمیت است. و همچنین، حضرت در مورد نویسندگان و منشیان می فرماید:
«ثم لا یکن اختیارک ایاهم علی فراستک و استنامتک و حسن الظن منک فان الرجال یتعرضون لفراسات الولاه بتصنعهم و حسن خدمتهم و لیس وراء ذلک من النصیحه و الامانه شییء و لکن اختبرهم بما ولوا للصالحین قبلک فاعمد لاحسنهم کان فی العامه اثراً و اعرفهم بالامانه وجها فان ذلک دلیل علی نصیحتک لله و لمن ولیت امره»
ـ ملاک انتخاب این افراد (که اسرار کشور را در دست دارند) تیز بینی و فراست و اطمینان و خوش بینی خود قرار مده که افراد با تظاهر و تملق گوئی و خوش خدمتی خود را در معرض اطمینان و خوش بینی رهبران قرار می دهند در حالی که به هیچ وجه خیرخواهی و امانت در کار آنان نیست. بلکه ملاک گزینش را آزمایش آنان در سوابق کاری آن ها که برای افراد صالح و شایسته کاری انجام داده اند قرار بده، پس انتخاب کن آن را که در میان عامه مردم نیکونام تر و به امانت و راستی معروفتر است که آن دلیل خیرخواهی تو برای خدا و کسانی است که تحت سرپرستی تو هستند (یا کسی که کار به دست تو سپرده است).
شیوع بدبینی در جامعه
از سوی دیگر شیوع بدبینی و بدگمانی در جامعه بسیار خطرناک است: اعتماد به یکدیگر از میان می رود، دشمنی و کینه توزی جایگزین برادری و مساوات می گردد و اگر این حالت در عامه مردم نسبت به رهبران باشد اطاعت از قانون و مقررات نمی کنند و هرج و مرج در جامعه حکمفرما می شود. و اگر در قضات و مسئولین انتظامی نسبت به عامه مردم باشد امنیت قضائی از میان می رود و هر بیگناهی به کمترین سوء ظن مورد مجازات قرار می گیرد. و خلاصه صفت بدبینی و بدگمانی در هر موردی که رابطه ای از روابط اجتماعی برقرار است مشکلاتی به بار می آورد. در فرماندهان نیروهای نظامی و انتظامی نسبت به زیر دستان و در زیر دستان نسبت به فرماندهان، در مدیران و رؤسای ادارات نسبت به کارمندان و در کارمندان نسبت به مدیران، در مصرف کنندگان نسبت به تولید کنندگان و بالعکس و در هر مورد دیگر.
بنابر این باید اعتدال و میانه روی را رد این مسئله کاملاً مراعات نمود و آن جا که مورد حسن ظن است کار دیگران را حمل بر صحت و آن جا که باید طبق حدیث «المؤمن کیّس» یعنی مؤمن زیرک است، خوش باوری را کنار گذاشت باید به هر سوء ظنی ترتیب اثر داده شود و احتیاط مراعات شود.
در احادیث بسیار وارد شده است که باید موارد شک و شبهه که از برادر دینی دیده می شود حمل بر صحت شود مانند این حدیث که از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده است:
ضع امر اخیک علی احسنه حتی یأتیک ما یغلبک منه و لا تظنن بکلمه خجت من اخیک سوءاً و انت تجدلها فی الخیر محملا»
یعنی آن چه از برادر دینیت صادر می شود از کردار و گفتار بر بهترین احتمال آن توجیه کن بدون آن که در امر او دقت و تحقیق کنی مگر اینکه چیزی از او صادر شود که قابل توجیه نباشد و شک و احتمال را از دل تو ببرد. و اگر سخنی از برادر دینیت صادر شد که راهی برای توجیه آن و حمل آن بر صحت می یابی نباید به او بدگمان شوی و سخن او را بر باطل حمل کنی.
حسن ظن
از ملاحظه این حدیث و مانند آن، با آن سخن که از نهج البلاغه نقل کردیم، این مطلب به دست می آید که در روابط معمولی و کارهای شخصی، انسان باید نسبت به برادر دینی خویش حسن ظن داشته باشد، که بدبینی در این مورد نکوهیده است ولی در مورد استفاده از اشخاص برای مقام های عالی و حساس کشور باید حداکثر دقت را نمود و کمترین سوء ظن یا احتمال فساد را مورد بررسی قرار داد. و همچنین پس از گماشتن افراد برای مناصب دولتی باید همه کارهای اداری آن ها مورد دقت و تحقیق و بازرسی قرار گیرد و این مطلب برای بازرسان بسیار مورد اهمیت است که نباید خوش بین و خوش باور باشند بلکه هر مورد شبهه و شکی را بررسی و تحقیق کنند.
امیر المؤمنین ع در همان عهد نامه مالک اشتر در مورد رؤسای ادارات و استاندارها و مانند آنان که از آن ها تعبیر به «عمال» شده است می فرماید:
«ثم تفقد اعمالهم و ابعث العیون من اهل الصدق و الوفاء علیهم فان تعاهدک فی السر لامورهم حدوه لهم علی استعمال الامانه و الرفق بالرعیه و تحفظ من الاعوان فان احد منهم بسط یده الی خیانه اجتمعت بها علیه عندک اخبار عیونک اکتفیت بذلک شاهدا فبسطت علیه العقوبه فی بدنه و اخذته بما اصاب من عمله ثم نصبته بمقام المذله و وسمته بالخیانه و قلدته عار التهمه…»
پس از سفارش های اکید در انتخاب اصلح می فرماید: سپس اعمال و رفتار آنان را بازرسی کن و بر آن ها بازرسان مخفی بفرست از راستگویان و وفادارن که بازرسی مخفیانه تو انگیزه ای است برای آنان که امانت را رعایت کنند و با مردم مدارات نمایند و بر حذب اش از یاران خود. پس اگر احدی از آنان دست به خیانتی دراز کرد که بازرسی های مخفی تو بر آن متفق القول گزارش دادند، به آن به عنوان شاهد اکتفا کن و او را مورد عقوبت بدنی قرار بده و آن چه مورد سوء استفاده مالی او قرار گرفته از او بستان او را در مقام خواری و پستی منصوب کن و بر او مهر خیانت بزن و ننگ تهمت و بی آبروئی را مدال او قرار بده.
و در مورد قضاوت می فرماید:
پس از (دقت زیاد در انتخاب قاضی) نحوه قضاوت او را مورد بازرسی بسیار و مکرر قرار بده.
از این سخنان نتیجه می گیریم که مورد حسن ظن کارهای معمولی و روابط اجتماعی است و اما کارهای اداری باید دقیقا مورد بررسی قرار گیرد، البته نه به آن معنی که اعتماد از میان برود و به هر کاری بدبین باشد بلکه باید همه مسئولین احساس وجود یک بازرسی دقیق در کارهای خود بکنند. گرچه انگیزه مؤمن در خیانت نکردن خوف خدا است ولی آن کس که امانت دار خدا و مردم است نباید به این نگیزه در مورد اشخاص که نفوس یا اموال یا اعراض مردم را در اختیار دارد اکتفا کند بلکه باید ـ همانگونه که در سخن امیرالمؤمنین ع بود ـ انگیزه دیگری نیز ایجاد کند و آن وجود بازرسان مخفی است.
و اما در مورد کارهای معمولی که تصدی آن ها جزء حقوق اجتماعی افراد واجد شرایط از آحاد ملت است نباید به شک و شبهه ای بسیار ناچیز و بهانه جوئی های مقدس مآبانه آن ها را کنار گذاشت و از خدمت کردن به جامعه محروم کرد، مخصوصاً در مواردی که افراد شاغل را می خواهند از کار بر کنار کنند خیلی باید دقت شود که اولاً تهمت ثابت و یقینی باشد و ثانیاً تهمتی باشد که شخص را از لیاقت ادامه کار ساقط کند.
چه بسا افراد صالح و واجد شرایط و حتی سابقه دار در انقلاب که فقط به جرم شرکت نکردن در نماز جمعه یا دعای کمیل از کار بر کنار شده اند بلکه در بعضی از موارد، بر اساس برچسب های ناچسب و تهمتهای بی اساس و اعمال غرض های شخصی، افراد خدمتگزار را اخراج کرده اند، بلکه در مواردی تهمت هائی که باید موجب ارتقاء درجه و دادن نشان و مدال باشد موجب اخراج و تصفیه یا باز خرید شده است. موردی را سراغ دارم که آن شخص به تهمت مخالفت با فلان انجمن باز خرید شده در حالی که افراد آن انجمن که باید اخراج بشوند دارای منصب های عالی هستند.
به هر حال در مورد گزینش در کارهای معمولی باید گفت: بدگمانی بیش از حد نقش بسیار ویرانگری را ایفا کرده است.
بدیهی است اگر افراد صالح بر کنار شوند جای آن را افراد نالایق و بله قربان گو پر می کنند حتماً (به دلیل دریدن گرگ) سجاده و تسبیح بر ای نماز جمعه در کشوی میز دارند و حتماً در دعای کمیل نیز اشک ها می ریزند ولی چه اندازه به این جامعه خدمت می کنند دیگر نظر نیست. البته نمی خواهیم بگوئیم که تدین و علاقه مندی افراد به مراسم و محافل مذهب نباید جزء اولویت ها باشد، نه! بلکه تا حدودی باید جزء شرایط هم باشد اما باید ابتدا لیاقت ها را ملاحظه کردو ملاک تدین افراد را همان گونه که در سخنان مولی امیرالمؤمنین (ع) بود نباید تظاهر آنان قرار داد. در روایتی از امام صادق (ع) است:
«لا تغتروا بصلاتهم و لا بصیامهم فان الرجل ربما لهج بالصلاه و الصوم حتی لو ترکه استوحش و لکن اختبروهم عند صدق الحدیث و اداء الامانه»
ـ فریب نماز و روزه افراد را نخورید که انسان گاهی با نماز و روزه خو می گیرد به گونه ای که ترک آن برای او وحشت آور است ولی آن ها را در راستگویی و امانت داری آزمایش کنید.
بنابراین گرچه نماز و روزه شرط اعتماد به افراد است ولی تنها این جهت کافی نیست. بلکه باید ملاحظه کرد که چه اندازه در کار خود امانتدار است. کسی که به او کاری واگذار می شود امانتی است در نزد او که باید دید در انجام آن مأموریت چه اندازه امین و پابرجا است. و همچنین راستگوئی ملاک بسیار مهمی است، کسانی که ظاهر آن ها غیر از باطنشان است دروغگویند و نباید فریب نماز و روزه آنان را خورد.
در مورد قضات و مسئولین انتظامی باید موارد فرق گذاشت: آن جا که احتمال خطر برای جامعه و حکومت اسلامی و امنیت کشور است به کمترین سوء ظنی اهمیت داده و تحقیق شود. این جهت گر چه سابقاً خوب مراعات نمی شود ولی اکنون بحمد الله با فداکاری برادران انتظامی و هوشیاری قضات دادگاه های انقلاب امنیت عمومی به وضع مطلوبی رسده است ولی نباید غفلت کرد و دشمن را نباید حقیر و بیچاره شمرد. و اما در مواردی که احتمال یک گناه شخصی است نباید به سوء ظنی اعتنا کرد و باید حمل بر صحت نمود مگر اینکه احتمال جنایت عظیمی باشد. و چه بسا دیده شده که حرمت افراد به وسیله بعضی از مسئولین انتظامی هتک شده است فقط به خاطر اینکه ـ مثلاً ـ با خانمی صحبت کرده است و او چنین تصور کرده که روابط نامشروع برقرار است! و پس از فضاحت و رسوائی ثابت شده که او همسرش می باشد!! و همچنین در مورد گران فروشی یا داشتن جنس قاچاق و امثال آن. در این موارد نباید به بدگمانی خویش اعتنا کرد و حتی نباید تحقیق نمود بلکه باید حمل بر صحت شود مگر اینکه شاهد قطعی در میان باشد.
این بود بعضی از موارد افراط و تفریط در بدگمانی و خوش باوری که امیدواریم این چند مورد به عنوان نمونه و هشدار برای همه ما کافی باشد تا با مراعات اعتدال در این گونه روابط اجتماعی اعتماد به یکدیگر را افزایش دهیم و در عین حال افراد غیر صالح و نالایق را از دسترسی به مقامات بالا ناامید کنیم. ان شاء الله.