سید محمد جواد مهری
میرزای نائینی
یکی از ویژگی های پاسداران بزرگ اسلام و عالمان متعهد و آگاه، این است که در برابر هر یک از آنان که قرار می گیریم، شاهد دریائی بیکران از عظمت و بزرگواری هستیم که ژرفای آن ناپیدا و حتی نمود ظاهریش فراتر از افق دیدگان ما است. اینان که بار سنگین امانت الهی را به دوش کشیده و در برابر عظمت ذات اقدسش سر به زیر و خاکسارند، از چنان هیبت الهی برخوردارند که قله دماوند با آن رفعت و بلندی باید در برابر آنان به زانو نشیند بلکه آسمان باید در مقابل آن همه دانش و فضیلت که پرتوی از نور آسمان ها و زمین می باشد، سر تعظیم فرود آورد و ندا در دهد: تا تاریخ زنده است، عالمان زنده و جاویدند.
میرزا محمد حسین نائینی از این بزرگمردان جاوید یاد و مجتهدان وظیفه شناس مکتب پر افتخار امام صادق (ع) می باشند. البته لازم به تذکر است که معاصرین معظم له، چندین مجتهد والا مقام بوده اند که هر یک به نوبه خود بزرگ پاسدار اسلام بودند و ما برای همه آن ها بالاترین مقام و مرتبه را قائلیم ولی چون مبنای ما بر اختصار است و میرزای نائینی (ره) اندیشه ها و نظرات نوینی به ویژه در علم اصول داشتند، و در حقیقت، یکی از مجددان این علم به شمار می آیند، لذا این بار از این بزرگوار یادی می کنیم ولی همانگونه که گفته شد سایر مراجعی که معاصر با ایشان بودند، شایان احترام و تقدیر بی حدی می باشند، امید اینکه در فرصتی دیگر با یادی از آنان، از زندگی معنویشان، توشه ای بر گیریم.
بیوگرافی میرزای نائینی
میرزا محمد حسین نائینی فرزند شیخ الاسلام میرزا عبد الرحیم نائینی در سال ۱۲۷۷ در شهر نائین چشم به دنیا گشود. او در خاندانی معروف به علم و کمال تربیت یافت و مقدمات علوم را در مسقط الرأس خود فرا گرفت. از آن پس به اصفهان مهاجرت کرد و پس از اتمام مقدمات، فقه را از شیخ محمد باقر اصفهانی و اصول را از میرزا ابو المعالی کلباسی و حکمت و کلام را از شیخ جهانگیر قشقائی آموخت.
در سال ۱۳۰۳ که خود را از تحصیل در اصفهان بی نیاز می دید، راه نجف اشرف را در پیش گرفت. قبل از رسیدن به نجف اشرف، راهی سامرا شد و در مجلس درس استادان بزرگی مانند سید اسماعیل صدر و سید محمد فشارکی حضور یافت و بهره های شایانی دریافت.
از آن پس به مجلس درس علامه مجدد میرزای شیرازی (ره) راه یافت. میرزای نائینی چون از نبوغ و استعدادی بی نظیر برخوردار بود و به فقه آل محمد ص عشق می ورزید، از این رو با گذشت اندک زمانی آن چنان مورد علاقه و محبت استاد بزرگ خود قرار گرفت که جزء یاران نزدیک و محرم راز وی گشت. دیری نپائید که استاد رهسپار دیار ابدیت شد و به جای او سید اسماعیل صدر (ره) بر فراز منبر تدریس بالا رفت و پس از دو سال به کربلا مهاجرت فرمود که میرزا نیز برای استفاده بیشتر همراه با استاد به کربلا مشرف شد و سالهائی چند در خدمت او بود، سپس برای درک درس استاد والا مقام آخوند خراسانی رهسپار نجف اشرف شد.
مقام علمی:
با این که مجلس درس آخوند خراسانی، از مجتهدان و عالمان سترگ موج می زد ولی همواره نخبگان و زبدگان درخششی بیشتر دارند، و به همین دلیل بین میرزا و اخوند ارتباطی گسترده برقرار شد تا آن جا که میرزا نه تنها مشاور سیاسی و اجتماعی او به شمار می رفت بلکه یکی از اعضای مجلس استفتاء و جزء خواص بود که در مسائل پیچیده و مشکل استاد را یاری می داد.
برخی از مورخان از جمله مرحوم آقا بزرگ تهرانی (ره) در کتاب «طبقات اعلام البشر» چنین نوشته اند که میرزای نائینی در مجلس درس عمومی آخوند حاضر نمی شد زیرا خود را بی نیاز از آن درس می دید و شأن او بالاتر و والاتر از حاضرین در آن مجلس بود، ولی گویا در آغاز میرزائی نائینی به مجلس درس عمومی حاضر می شد و با گذشت زمانی کوتاه که آخوند از ژرف نگری و دقت نظر او آگاه گشته، او را به مباحثه خصوصی دعوت کرده و از خواص مجلس استفتای وی شد.
پس از وفات آخوند خراسانی در سال ۱۳۲۹ هجری قمری، رهبری حوزه علمیه به عهده میرزای نائینی افتاد، و رجال بزرگ فقه و اصول به سوی او روی آوردند و بدین وسیله زعامت عالم تشیع به او واگذار شد.
میرزای نائینی در فقه بی همتا بود و اما در اصول نه تنها در زمان خود همتائی نداشت که نظرات او در این علم برای همیشه مورد استناد محققین و پژوهشگران قرار خواهد گرفت. ایشان به دقایق و ریزه کاری های دانش اصول کاملاً آگاه بود و به قدری در این علم دقیق بود که بیشتر معاصرین وی، آرا و نظرات او را ـ خواه نا خواه ـ پذیرفتند و از آن ها پیروی کردند.
مجلس درس میرزای نائینی دارای این ویژگی بود که به علت دقیق بودن و پیچیدگی بحث هایش، جز اهل نظر و دانشمندان خبره، دیگران در آن راه نداشتند زیرا فهم و دریافت آن اندیشه های بزرگ در توان مبتدیان و متوسطان نبود. به همین سبب شاگردانی تربیت کرد که هر یک به نوبه خود مجتهدی نامی محسوب می شد مانند شیخ حسین حلی، میرزا باقر زنجانی، سید محمود شاهرودی، سید محسن حکیم، سید عبد الهادی شیرازی، شیخ محمد تقی آملی، سید حسن بجنوردی، شیخ محمد خراسانی (صاحب فوائد الاصول)، شیخ موسی خوانساری و شیخ محمد رضا مظفر و بسیاری دیگر از مجتهدین و علمای بزرگ.
میرزای نائینی همچنین در ادبیات فارسی و عربی و در علم کلام و فلسفه زبردست و یگانه بود. آن بزرگوار تألیفاتی با ارزش در برخی مسائل فقهی و اصولی دارند از جلمه: رساله هائی در معانی حرفیه، تزاحم و ترتب، تعبدیه و توصلیه، قاعده ضرر و لا ضرار، خیارات و معاطات و بیع فضولی و حاشیه ای بر عروه. از درس های ایشان تقریرات بسیاری چاپ شده است مانند تقریرات مکاسب از شیخ موسی خوانساری و تقریرات صلاه از شیخ محمد تقی آملی و تقریرات اصول از شیخ محمد علی کاظمی.
ویژگی های اخلاقی:
میرزای نائینی از ویژگی های اخلاقی برجسته ای نیز برخوردار بود: او مردی بود پارسا، با تقوی و نسبت به لذائذ زودگذر دنیا بی اعتنا و بی اهمیت، از ریاست و زعامت گریزان، با طلاب و دانش پژوهان فروتن، با ستمگران و حاکمان ظالم شدید و خشن و در برابر خدای خود خاضع و خاکسار تا جائی که مرحوم آقا بزرگ نقل می کند: هنگامی که به نماز می ایستاد بدنش می لرزید و محاسنش از اشک چشمش تر می شد.
مبارزات سیاسی:
میرزای نائینی لحظه ای از مشکلات مسلمانان غافل نبود. او در همان حال که در مباحث فهقی و اصولی دریا آسا بود، نسبت به مسائل سیاسی آگاهی کامل داشت.
هنگامی که محمد علی شاه، در جنایت ها و ستمگری ها به اوج رسیده بود، همگام با آخوند خراسانی به مقابله با او پرداخت و در یکی از اعلامیه ها که با ایشان امضا کرده بود چنین نوشت: اکنون واجب است این محمد علی شاه سفاک خلع گردد و به حکومت او مالیات داده نشود».
در جنگ جهانی اول، هنگامی که استعمار انگلیس نیروهای خود را روانه بین النهرین کرد، میرزای نائینی با دیگر علمای مبارز علیه انگلیس قیام کردند، و در هر مناسبتی میرزا اعلامیه می داد و مردم را به اوضاع سیاسی آگاه می ساخت. فتوای ایشان پیرامون حرمت شرکت در انتخابات عراق در زمان اشغال آن کشور توسط انگلیس ها معروف است:
«بسم الله الرحمن الرحیم ـ نعم قد حکمنا سابقاً بحرمه الدخول فی امر الانتخابات و الاعانه فیه بأی وجه کان، علی کل مسلم مؤمن بالله و الیوم الآخر و هذا الحکم کما کان لم یتغیر موضوعه و لم یتبدل».
۱۷ شوال ۱۳۴۱ ـ الاحقر محمد حسین الغروی النائینی
آری در گذشته حکم کردیم به حرمت مشارکت هر مسلمان معتقدی به خدا و روز جزا در انتخابات و همکاری در آن به هر وسیله ای که باشد و این حکم همچنان به قوت خود باقی است و موضوع آن به هیچ وجه قابل تغییر و تبدیل نیست.
هنگامی که انگلیسی ها، ملک فیصل را به پادشاهی عراق منصوب نمودند و خواستند آن انتخابات قلابی را در عراق راه بیندازند، یکی از علمائی که با انتخابات مبارزه کرد، مرحوم شیخ مهدی خالصی بود که از این رو، دولت وقت، ایشان را به ایران تبعید کرد. علما از این کار غیر قانونی و اهانتی که به مرحوم خالصی شده بود، به شدت ناراحت شده، در جلسه ای که با هم داشتند، بنابراین شد که دو نفر از پیشوایان بزرگ [میرزای نائینی و سید ابو الحسن اصفهانی] به عنوان استنکار و اعتراض به ایران مهاجرت نمایند.
پس از اینکه قرار بر مهاجرت شد، آن دو بزرگوار به قم مهاجرت کرده و بر پیشوای بزرگ تشیع مرحوم حاج شیخ عبد الکریم حایری یزدی (بنیانگزار حوزه علمیه قم) وارد شدند. حاج شیخ استقبال شایانی از آنان کرد و به شاگردان خود دستور داد، برای تجلیل و تقدیر از مقام ایشان، به درس آن دو عالم شایسته حاضر شوند و درس آنان را رونق بخشند. پس از مدتی که اوضاع عراق رو به بهبودی گذاشت به نجف اشرف باز گشتند و با هم بار سنگین زعامت و پیشوائی را به دوش گرفتند.
تنبیه الامه و تنزیه المله:
می توان گفت: اولین فقیهی که کتابی مستقل در مسائل سیاسی اسلام نوشته است میرزای نائینی است که با کتاب شریفه «تنبیه الامه و تنزیه الله» خدمت بزرگی به عالم تشیع و ولایت فقیه کرده است.
نائینی این کتاب را برای ملت ایران و به زبان فارسی نگاشته است. در این کتاب، حاکمیت اسلام با دلیل و برهان اثبات شده و از مسلمانان به قومیت و ملیت که به «ملت اسلامی» تعبیر شده است و ستمگران حاکم را «طواغیت امت» می نامد.
در بخشی از این کتاب آمده است:
«اگر مسلمانان از این سکوت و غفلت به خود نیایند و کما فی السابق، در ذلت عبودیت فراعنه امت و چپاولچیان مملکت باقی بمانند…. نعمت شرف و استقلال قومیت اسلامیه را از کف خواهند داد و محکوم حکومت نصاری خواهند گشت».
در قسمتی دیگر چنین می گوید:
«… به واسطه جهل است که انسان بیچاره، آزادی خدا دادی و مساواتش در جمیع امور با جبابره و غاصبین حریت و حقوق ملیه را رأسا فراموش و به دست خود طوق رقیتشان را به گردن می گذارد، بلکه این اعظم مواهب و نعم الهی و اهم مقاصد انبیاء و اولیاء علیهم السلام را موهوم می شمارد، نادانی و جهالت است که این بهیمه صفت و دیو سیرت انسان صورت را به بذل تمام قوی و دارائیش د راستحکام اساس اسارت و رقیت خودش وادار و به جای آن که با برادران دینی و وطنیش در استنقاذ حریت و تخلیص خود از این اسارت و رقیت و حفظ دین و وطنش همدرد و همدست باشد، به ریختن خون و نهب اموال و هتک اعراضشان همت می گمارد چنین بی دینی و بی ناموسی و ظالم پرستی و اشنع انحاء، راهزنی را شجاعت و شهامت بلکه خدمت به وطن و دولت و موجب سربلندی و شرافت هم می پندارد!»
وفات میرزای نائینی:
سرانجام پس از گذشت ۷۸ سال از عمر مبارکش و پس از آن همه خدمت شایسته به اسلام و مسلمین، در اثر بیماری و ضعف شدید در روز شنبه ۲۶ جمادی الاول سال ۱۳۵۵ هجری قمری جهان فانی را وداع گفته به لقای خدای خود شتافت. مرحوم آیت الله سید ابو الحسن اصفهانی (ره) بر او نماز گذارد و در صحن مبارک امیر المؤمنین ع به خاک سپرده شد.