سید محمد جواد مهری
کاشف الغطا
“بزرگ بزرگان، شمشیر بران اسلام، استاد پژوهش و تحقیق آیت عجیب خداوند که عقلها از درک آن قاصر آیند و زبانها لال. اگر به علم و دانش او بنگری کتاب کشف الغطایش – که در هنگام سفر نگاشته است- تو را از امری سترگ با خبر می سازد و از مقامی والا در مراتب علوم دینی- چه اصول باشد و چه فروع- آگاه می کند”.
مرحوم استاد میرزا حسین نوری صاحب مسترک الوسائل (ره) اینچنین کاشف الغطاء را ستایش می کند و توصیف می نماید.
راستی علمای ما هر یک در زمان خود از نظر علم و تقوی بی نظیر بودند و همتائی نداشتند. امروز سخن از شخصیتی است عالیقدر و بزرگ مرتبه که با کتاب ارزنده “کشف الغطا” ی خود، فقه را و دشواریهای فقه را شکافت همانند کشتی که عُباب دریا را می شکافتد. نام آن بزرگوار جعفر بن شیخ خضر جناجی نجفی و معروف به “کاشف الغطاء” است. او در سال ۱۱۵۴ هجری قمری در نجف اشرف چشم به دنیا گشود و از همان اوان کودکی به تحصیل علوم دین پرداخت. در آغاز مقدمات را نزد پدر خود آموخت و سپس از محضر بزرگانی نظیر شیخ محمد مهدی فتونی و آق محمد باقر وحید بهبهانی و سید مهدی بحرالعلوم کسب دانش کرد.
ستایش بزرگان از کاشف الغطا
صاحب مفتاح الکرامه در مقدمه کتابش او را چنین می ستاید.
امام، علامه، مورد اعتماد و مقدس، بزرگترین دانشمند.
در روضات الجنات چنین آمده است: او از استادان بزرگ فقه و کلام بود که به احکام دین آشنائی و معرفت کامل داشت و مذهب را همواره ترویج می کرد. مورد تقدیر و احترام خاص و عام بود، در چشم بزرگان بزرگ می نمود، در امر به معروف و نهی از منکر بسیار جدی و کوشا و در کشاکش روزگار ثابت و استوار بود. عرب و عجم از او فرمان می بردند و اوامرش را به جان و دل می خریدند. در دین و دنیا برهمطرازانش تفوق و برتری داشت. در خانواه ای که به علم شهرت نداشت پیدا شد ولی بزرگترین عالم شد. در عین حال که وقار و هیبت و قدرت داشت، دارای تواضع و فروتنی و ملاطفت بسیار بود. در هیئت ظاهریش با دیگران تفاوتی نداشت. .. او انسانی شجاع، نیرومند در دین و دارای همتی والا بود… گویند در آغاز طلبگی، آنقدر فقیر و تهیدست بود که با نماز و روزه استیجاری زندگی روزمرده خود را می گذراند و با همین وضع، درس می خواند و تحصیل علوم می کرد.”
از استاد اعظم شیخ مرتضی انصاری نقل شده است که فرمود: ” اگر کسی آن قواعد اصولی را که شیخ جعفر در کتاب کشف الغطایش نهفته است بداند، نزد من مجتهد خواهد بود”
شیخ عبدالحسین طهرانی (ره) می گوید: ” اگر مواظبت او را بر سنن و آداب و احکام ببینی و عبادت و مناجاتش را سحرگاهان بشنوی و گریه و زاریش را در دل شب بنگری، می بینی از همان کسانی است که امیرالمؤمنین (ع) برای یکی از اصحابش به نام احنف بن قیس توصیف کرد و تو را به شگفتی خواهد واداشت هنگامی که بینی آن مکانت و منزلت ایشان را و همچنین هیبت و وقارش را در راه خدمت به بی نوایان و بی چارگان و تهی دستان بذل می کند (و در این راه مایه می گذارد) و همواره در صدد چاره جوئی برای مستمندان و فقیران است. و در این باره داستانهای زیادی از او نقل می کنند که اگر در یک جا گرآوری شود، کتابی ظریف خواهد بود
اخلاق کاشف الغطا
کاشف الغطا دارای اخلاقی الهی بود: وارسته، فروتن، سخاوتمند، غیور، متواضع، مجاهد و یار مستمندان. از هر راهی که می توانست برای فقرا پول جمع می کرد و بر آنها انفاق می نمود حتی نوشته اند که گاهی خود به پول جمع کردن می پرداخت و در عبای خود پول جمع می کرد و در همان مجلس، بر فقرا و بیچارگان تقسیم می نمود.
در دل شب برای عبادت و راز و نیاز بیدار می شد و تا سپیده دم می دمید و در حال تضرع و گریه و زاری بود و صبحگاهان برای درس و بحث و همچنین برای مقابله با دشمنان دین و مذهب مانند شیر در این میدان های خطرناک وارد می شد و همواره پیروز و سربلند بود. شب که فرا می رسید، هنگام خوابیدن به محاسبه نفس خویش می پرداخت و گاهی خطا به خویشتن می گفت: در کوچکی ترا جعیفر (جعفر کوچولو) میگفتند، سپس جعفر شدی و پی از آن شیخ جهفر و شیخ الاسلام! پس تا کی خدا را معصیت می کنی و این نعمت را سپاس نمی گوئی؟!
همیشه مردم را به نماز جماعت خواندن سفارش می کرد و برای این امر اهمیت فراوانی قائل بود. غالباً در مسجدی که می رفت، نماز ظهر را با مردم می خواند سپس برای نماز عصر، یکی از مؤمنین (که عدالتش ثابت بود) به عنوان امام جماعت بر میگزید و خود نیز به او اقتدا می کرد.
میرزای نوری(ره) مستدرک می نوسید: سید مرتضی نجفی که مرد عادل با تقوا و مورد اعتمادی است و در اوائل عمرش شیخ جعفر را درک کرده بود، به من گفت: روزی شیخ جعفر برای نماز ظهر تأخیر کرد و به مسجد نیامد. مردم که از آمدن شیخ ناامید شدند، شروع کردند نماز را فرادی خواندن. چیزی نگذشته بود که شیخ وارد مسجد شد و با ناراحتی مردم را سرزنش کرد که چرا نماز را فرادی می خوانید ؟ یک نفر عادل بین شما نیست که به او اقتدا کنید؟! سپس مؤمنی را دید (که تا اندازه ای ثروت نیز داشت) نماز می خواند، فورا به او اقتدا کرده به نماز ایستاد. مردم که شیخ را دیدند به آن مؤمن اقتدا کرده، همه پشت سر او ایستادند و اقتدا کردند. آن مؤمن بقدری شرمنده شد که نمی دانست چگونه نماز را تمام کند. پس از ادای نماز ظهر کنار رفته به شیخ عرض کرد: باید نماز عصر را خود جنابعالی امامت کنید، شیخ خودداری کرد، او اصرا نمود تا اینکه بلاخره شیخ گفت: حال که اصرا می کنی، اگر پولی بدهی که همین جا بر فقرا تقسیم کنیم، از امامت تو صرف نظر می کنیم! آن مرد پذیرفت و دویست شامی (که پول رایج آن زمان بود) به شیخ پرداخت و شیخ جعفر قبل از شروع به نماز عصر دستور داد فقرا را جمع کنند و همانطور پولها را بر آن ها تقسیم نمود، سپس به نماز ایستاد.
شیخ نسبت به مذهب خیلی تعصب داشت و در برابر دشمنان حق بی پروا می ایستاد و مقاومت می کرد. هنگامی که وهابیها به نجف یورش آوردند و به غارتگری و جنایت دست زدند، شیخ جعفر بزرگ با دست و زبان با آنها جهاد کرد و از مذهب دفاع نمود، تا آنجا که جبهه ای در مقابل آنها گشود و رزمندگانی برای دفاع از دین آماده ساخت و خود همراه علما و بزرگان دین پیشاپی آنان به راه افتاد و پس از نبردی سهمگین آنان را تار و مار کرده از نجف راند، و رئیس آنها که سعود نام داشت (و شاید از نیاکان ملک فهد، پادشاه ستمگر کنونی عربستان باشد) ناچار پا به فرار گذاشته برای انتقامجویی به کربلا حمله کرد- چون دیگر توان مقاومت در برابر یاران شیخ جعفر را نداشت- و اهل کربلا با اینکه بیشتر از اهل نجف بودند،تاب مقاومت نیاورده، تسلیم ستمگران شدند. پس از آن حادثه، برای اینکه نجف اشرف از هرگزندی مصون بماند شیخ جعفر قیام به ساختن سور نجف (دیواری بزرگ در اطراف نجف اشرف) نمود و محمد حسن خان صدراصفهانی به دستور آن بزرگوار کار ساختمانی این سور مهم را به عهده گرفت و بنا کرد.
یکی از کارهای مهم شیخ جعفر را نیز می توان مقابله با میرزا محمد اخباری نام برد. این شخص از بزرگترین دشمنان مراجع اصولی ما بود که تهمتهای ناروا و زشت به علم می زد و در گوشه و کنار فعالیت زیادی بر علیه آنها می کرد. شیخ جعفر برای کوبیدن او ناچار به ری سفر کرده و به تبلیغ برعلیه آن آخوند مزدور مشغول شد و در این زمینه نامه ها و رساله های مفصلی در ردّ میرزای اخباری و مذهب آنها نوشت و آنقدر کوشش کرد تا اینکه حرکت آنها را در نطفه خفه کرد و میرزای اخباری از ترس و وحشت پا به فرار گذاشت.
آثار علمی کاشف الغطا
آثار علمی کاشف الغطا منحصر به چند کتاب فقهی نیست بلکه یکی از آثار مهم عملی علمی او را میتوان تربیت کردن فرزندانی برجسته و فقیه نام برد که هریک دریائی از علم و دانش بودند. شیخ جعفر دارای سه فرزند بود که هر سه از فقهای بنام شیعهاند و بزرگترین آنها شیخ موسی است که پدر برای وی احترامی فوق العاده قائل بود و برخی از تألیفات این فرزند بزرگوار، به خواهش و التماس پدر بوده است. شیخ جعفر این فرزندش را بر تمام فقها- به استثنای شهید اول و محقق- برتر می دانست. در حق او گفته شده است: کسی همانند شیخ موسی آگاه به قوانین فقه نبوده است. دو فرزندان دیگرش شیخ علی و شیخ حسن می باشند که هر دو مجتهد بوده اند.
شیخ جعفر سه داماد داشته است که این سه نیز از فقهای بنام شیعه می باشند و آنها عبارتند از:
۱-شیخ اسدالله تستری کاظمی صاحب کتاب مقابیس.
۲-شیخ محمد تقی رازی اصفهانی صاحب حاشیه بر معالم.
۳-سید صدرالدین عامل.
کاشف الغطا را شاگردان بسیار دیگری نیز هست که بیشتر آنها از مجتهدین و شخصیتهای برجسته تاریخ بوده اند، و ما برای تیمّن و تبرک نام برخی از آنها را ذکر می کنیم:
۱- سید جواد عاملی مؤلف کتاب ارزنده مفتاح الکرامه.
۲-شیخ محمد حسن نجفی صاحب جواهر، نویسنده دائره المعارف فقه شیعه یعنی کتاب “جواهر الکلام” که خود نیزبه نام کتابش معروف است. هیچ فقیه و مجتهدی از این کتاب عالیقدر مستغنی نیست و نمی تواند باشد.
۳- سید محمد باقر صاحب انوار.
۴-حاج محمد ابراهیم کرباسی صاحب اشارات.
۵-شیخ قاسم محی الدین عاملی نجفی.
۶-ملا زین العابدین سلماسی.
۷-شیخ عبدالحسین اعسم.
۸-سید باقر قزوینی ۹-آقا جمال ۱۰-شیخ حسین نجف.
شیخ را مؤلفات بسیاری نیست ولی آنچه نوشته است عالی و ارزنده است.
۱-مهمترین و عالیترین کتابهای وی، کتاب “کشف الغطا” است که در عبادات است تا آخر باب “جهاد” و در آخر نیز کتاب “وقف” بر آن افزوده است. نویسنده روضات الجنات گوید: شیخ جعفر این کتاب را در سفر تألیف کرده و از کتابهای فقهی بجز قواعد علامه نداشته است. و این کتاب از عجایب روزگار است همانگونه که مؤلفش.
۲- شرح قواعد علامه.
۳- کتاب الطهاره: که خیلی مفصل است و در آن اقوال دانشمندان نیز درباب طهارت بررسی شده است.
۴-بغیه الطالب: در طهارت و نماز.
۵-العاقد الجعفریه فی اصول الدین.
۶-غایه المأمول فی علم الأصول.
۷-شرح الهدایه للطباطبائی.
۸-الحق فی تصویب المجتهدین و تخطئه الاخباریین، کتابی است استدلالی در رد اخباریان و اظهار حق اصولیان.
۹-رساله منهج الرشاد لمن اراد السداد: شاید این اولین کتابی باشد که در رد وهابیان نوشته شده است.
شیخ جعفر همچنین دارای قریحه ای سرشار بوده و دیوان شعری از او موجود است که در آن اشعار بسیار جالب و زیبا سروده است.
در یکی از اشعارش، خود را چنین معرفی می کند:
انا اشعر الفقهاء غیر مدافع فی الدهر بل انا افقه الشعراء
شعری اذا ما قلت دونه الوری بالطبع لابتکلف الإ لقاء
کا لصوت فی قلل الجبال اذا علا للسمع هاج تجاوب الأصداء
من شاعرترین فقیهان دنیا- بدون استثنا- هستم بلکه فقیهترین شاعرانم. هنگامیکه شعری می سرایم، جهان آن را ثبت می کند، چرا که طبع من ادیبانه است و تکلفی ندارد. همانند صدائی است که در قله های کوه ها برمی آید، و فورا گوش شنوده که از این سو و آن سو برانگیخته می شوند.
بین او و استادش بحر العلوم (ره) اشعار زیادی رد و بدل شده که در کتابها ثبت است.
وفات کاشف الغطا
سرانجام شیخ جعفر کاشف الغطاء پس از گذراندن عمری سرشار از خدمت به مکتب و امت اسلام در روز چهارشنبه ۲۲ یا ۲۷ رجب سال ۱۲۲۸ هجری قمری پس از هفتاد و اندی سال، زیستن پربرکت در دنیا، به لقای خدا شتافت و زندگی جاودان خود را آغاز کرد.