شماره ۲۳ آبان ۱۳۶۲
حجه الاسلام و المسلمین موسوی خوئینی ها
پیامدهای حج امسال برای انقلاب
با تشکر از جناب حجه الاسلام و المسلمین موسوی خوئینی ها نماینده امام و سرپرست حجاج ایرانی که وقت عزیز خودشان را در اختیار مجله پاسدار اسلام و مخصوصاً بخش مربوط به حج قرا دادند، سؤالات زیر را تقاضا می کنیم پاسخ بدهند.
-به نظر جنابعالی مراسم حج در سال جاری چگونه برگزار شد و چه آثار و پیامدهائی برای اسلام و انقلاب اسلامی در بر داشت؟
بسم الله الرحمن الرحیم “ولله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا و من کفر فان الله غنی عن العالمین”
انقلاب همانطوری که در تمامی ابعاد زندگی جامعه ما تحول ایجاد کرده است، در بخش عبادات هم این تحول را ایجاد کرده است، در بخش عبادات هم این تحول را ایجاد کرده ،به این معنی که عبادات اسلامی را بر گردانده است به آن اصالت صدر اسلام خودش، و عباداتی را که در طول قرنها هم غفلت مسلمین و هم تبلیغات سوء دشمنان اسلام، آنها را از محتوای واقعی خود خالی کرده بود و تنها شکلی از عبادت را نگه داشته بود، انقلاب این عبادات را از این حالت بیرون آورد و محتوای واقعی آنها را به آنها بخشید، همچنانکه باز هم به مناسبت ایام محرم و عاشورا که الان ما در آن ایام واقع شدیم بد نیست اشاره کنم که انقلاب عزاداری اباعبدالله الحسین (ع) که چندین قرن است در میان شیعیان –مخصوصاً ایرانیها- وجود دارد، در رِژیم گذشته این عزادری تنها مراسمی بود که آن اثر واقعی خودش را نمی گذاشت و تنها شکلی از عزاداری بود بدون محتوائی که باید داشته باشد، البته خالی از اثر هم نبود چون کار خیر و کار خوب به هر اندازه اش که انجام بشود به همان مقدار هم اثراتی دارد، اما عزاداری پیش از انقلاب – در سالهای سکوت – چه حالتی داشت؟ در دوران انقلاب چه اثراتی دارد ؟ عزاداری در دوران انقلاب خودش انقلاب آفرین شده بود. یاد حماسه عاشورا خودش حماسه آفرین شده بود و حرکتهای سیاسی مردم ما در محرم سال ۵۷ کار رژیم شاهنشاهی را ساخت.
حج هم تحت تأثیر انقلاب قرا گرفت و از شکل یک عبادت خشک و بی محتوا بیرون آمده است و آرام آرام محتوای واقعی خودش را پیدا می کند و این هم از برکات انقلاب و رهنمودهای امام است . و وقتی که ما مقایسه می کنیم اظهار نظر رژیم عربستان و مسؤلانش را در رابطه با حج و رهنمودهایی را که امام در رابطه با حج در پیامشان در طول این چند سال برای جامعه اسلامی و امت اسلامی بیان کرده اند، درست بیانگر این حقیقت است که حج از لسان مسؤلان عربستان و رژیم حاکم بر حجاز و حکام وابسته به آمریکا عبارت است از اعمالی بی محتوا و پوچ که اساساً حاضر نیستند به محتوای حج بیندیشند. ولی وقتی در پیام امام ملاحظه می کنید که به این مضمون می فرمایند:
قربانی در روز عید در دهم ذی الحجه قبل از آنکه یک مراسم عبادی باشد، ابعاد سیاسی آن مورد توجه است و حائز اهمیت است، یا رمی جمرات قبل از آنکه یک عبادت باشد به آن معنائی که حکام سعودی می فهمند یک حرکت سمبلیک سیاسی است. خیلی روشن است که رفتن در یک نقطه ای و سنگ زدن به یک ستون، این معنای عبادت به آن شکلی که – مثلاً – در نماز است ندارد و یا در حین دعا خواندن، این چیزی نیست که یک حالت نیایش و گفتگوی با خدا باشد، به نقطه ای رفتن و سنگی را به آن زدن، بیشتر یک حرکت سمبلیک سیاسی است.
و همچنین بعضی دیگر از اعمال مناسک حج که به روشنی فهمیده می شود سیاسی است، در حالی که رژیم عربستان و آخوندهای وابسته به آن رژیم سعی دارند که بگویند اصلاً سیاسی نیست ! و بجای آن حاضر نیستند حتی این اعمال را هم تفسیر کنند. به هیچ وجه در کتاب های آنها تا آنجا که من دقت کردم چیزی دیده نمی شود که بگویند این مناسک حج چه معنائی دارد.
درست است که ما نمی توانیم روح و فلسفه عبادات را به تمام معنا تعقل کنیم و بیان کنیم و توجیه کنیم امام اینطور هم نیست که عبادات شرعی بهیچ وجه و در هیچ حدی در دسترس تعقل و اندیشه بشری نباشد صرفاً یک کارهایی است که هیچ کس نمیفهمد که آن کارها چه معنی و مفهومی دارد و همه موظفند که آن کارها را انجام بدهند، به این صورت هم نیست . اما بسیاری از روحانیون وهابی وابسته به دربار رژیم عربستان اساساً حاضر نیستند نسبت به روح و فلسفه عبادات – و ازجمله حج – سخنی بگویند و بحث بکنند.
بنابراین می بینیم پس از انقلاب درمورد حج هم این تحول ایجاد شده است و از آن حالت قبل خودش به یک صورت زنده فعال درآمده است و انقلاب در این زمینه موفقیتهائی هم کسب کرده است بخصوص در رابطه با همین مسئله که: آیا حج سیاسی عبادی است یا صرفاً یک حرکت عبادی؟ تا آنجا انقلاب پیش رفته که در سال جاری، رژیم عربستان هم علیرغم تبلیغاتی که در سالهای گذشته می کرد و تأکیداتی که داشت شاه عربستان هم مجبور شد که در عمل، قبول کند که حج سیاسی است، ولیعهدش هم قبول کردو بدلیل اینکه هر کدام جداگانه یک پیامی سیاسی برای حج در روز عید قربان صادر کردند که رد همانجا هم من در گفتگوئی به آنها گفتم که: اگر حج عبادی است و سیاسی نیست پس چرا پیامی که ملک فرستاده است برای حجاج، در آن مسائل
سیاسی دنیای اسلام را تذکر داده است؟! اگر حج فقط عبادی بود، خوب بود ایشان مقداری از مناسک حج را در پیامشان ذکر می کردند!! شما وقتی به پیام امام نگاه کنید متوجه می شوید که محتوایش هم عبادی است هم سیاسی. هم سفارش کرده اند که علما مناسک حج را تعلیم بدهند به حجاج و حجاج موظفند در جلسات شرکت کنند و یاد بگیرند و اعمال را صحیح انجام دهند و توجه داشته باشند که در کجا هستند، وهم ابعاد سیاسی را متذکر شده بودند. اما رژیم عربستان و پادشاه سعودی اصلاً آن بخش عبادیش را مورد توجه قرار نداده بود بلکه تمام پیامش سیاسی بود. و همچنین در روز عید قربان ولیعهد رژیم عربستان هم پیامی برای حجاج فرستاد که سراسر این پیام، مسائل سیاسی بود. از قبیل مسائل لبنان، جنگ ایران و عراق و مسائل افغانستان . کاری ندارم به اینکه در رابطه با مسائل سیاسی چه گفته بودند که اگر این پیام را نمی دادند برای حجاج بهتر بود زیرا در پیامهای خود، حقایق سیاسی دنیای اسلام را وارونه جلوه داده بودند، اما بهرحال می خواهم بگویم که : رژیم عربستان پذیرفت که حج عبادی سیاسی است و مخصوصاً پذیرفت که بعد سیاسیش هم قوی تر است، برای اینکه اکثر مضمون پیام این دو نفر که نام بردم، جنبه سیاسی داشت و این موفقیت بزرگی بود برای انقلاب که علیرغم همه تبلیغاتی که همه طرفداران اسلام آمریکائی راه انداخته بودند که حج تنها یک عمل عبادی است! و این مسؤلان ایران هستند که می خواهند حج را به صحنه درگیری ها و آشوب ها دربیاورند! ! علیرغم همه این تبلیغات، امام با اصالت پیام و سخنشان به همه فهمانده اند که حج سیاسی عبادی است، و در سال جاری اساساً در مکه و مدینه در همه جا کاملاً مشهود بود که حج دارد آرام آرام آن واقعیت خودش را پیدا می کند، یعنی در کنار زیارت حرم پیغمبر (ص) و زیارت خانه خدا، حجاج با مسائل دیگری نیز رابطه پیدا کردند.
در مسجد الحرام که وارد می شدید مواجه بودید با تعداد بسیار زیادی از شرطه (پلیس) عربستان که مسلح و مجهز به بی سیم ها بودند و با مراقبتهای شدید در مسجد الحرام گشت می زدند و این نشان دهنده این بود که در مسجد الحرام غیراز طوافی که انجام می شود، مسئله دیگری هم وجود دارد و آن مسئله هم محل اختلاف است. مردم چیزی می گویند و حکام عربستان چیزی دیگر! لذا بین مردم و حکام سعودی اختلاف است. در حالیکه در مورد طواف هیچ اختلاف نیست. همه این تشدیدها از سوی رژیم عربستان که داخل مسجد را بصورت یک صحنه سیاسی نظامی در بایودر و آنقدر پلیس و شرطه مسلح و افراد مجهز به بی سیم بگمارد و آن همه مراقبتهای شدید و گشتن اثاثیه و لباس و بدن کسانی که می خواهند وارد مسجد الحرام بشوند، همه اینها – بحمدالله – نشان دهنده این بود که حج دارد بصورت یک حج زنده متحول میشود و با روندی که در این چند، سال اخیر ملاحظه شده، می توان پیش بینی کرد که در سالهای آینده بحول و قوه الهی بصورتی جهش وار، حج به سمت آن حجی که در هر سال تأثیری اساسی در سرنوشت دنیای اسلام داشته باشد، در حرکت است.
-در مورد پیامی که فرمودید این آقایان دادند آیا فقط مربوط به امسال بود و آن اولین بار بود یا قبلاً بصورت سنتی به این مناسبت پیام می دادند؟
نه ! همانطور که اشاره کردم، این اولین بار بود یعنی درسال گذشته چنین پیامی نبود و در سال های قبل هم من خودم آنجا نبودم اما تا آنجا که همه دوستانی که سالهای زیادی است حج مشرف می شوند تا آنجا که آنها هم اطلاع داشتند سابقه نداشت و این اولین بار بود که دو سه روز قبل از عید قربان پادشاه عربستان و ولیعهد هر دو پیام می دادند و تبلیغات وسیعی هم کرده بودند و پیام را یکی از وزراء خواند که نشان دهنده اهمیت پیام باشد. و در روز عید قربان هم که روز تعطیل بود و طبعا مطبوعاتی در کار نبود بصورت ویژه نامه ای پیام ولیعهد را منتشر کرده بودند.
برخورد رژیم با حجاج ایرانی
-لطفاً بفرمائید که امسال برخورد رژیم عربستان سعودی با حرکت سیاسی عبادی حجاج ایرانی چگونه بود؟
امسال رژیم عربستان در یک تضاد جدیدی –علاوه بر تضادهای قبلیش که در ماهیت این رژیم مشکلتر کرده بود. آن مسئله جدید این بود که به علت مواضع نادرست و غیرمنطقی سال گذشته عربستان در برابر حجاج ایرانی بشدت در بعضی کشوها مطرح شد که اداره حرمین شریفین باید بدست کی باشد؟ آیا رژیم عربستان حق دارد که هرگونه خودش مایل است حرمین را اداره کند یا باید به نظر مجمعی از علمای کشورهای اسلامی باشد؟که آغاز این مطلب هم از آیت الله العظمی منتظری بود که سال گذشته بعد از بازداشت و اخراج جمعی از حجاج ایرانی در اطراف بعثه امام، در اطلاعیه ای که ایشان صادر کردند – که بیانیه شدید اللحنی بود بر علیه رژیم عربستان- ایشان در آنجا برای اولین بار این مسئله را طرح کردند و بدنبالش دیگران هم، هم در ایران و هم در سمینارهائی که در کشورهای اسلامی مطرح شد، تذکر دادند که اداره حرمین شریفین باید بدست مجمعی از علمای کشورهای اسلامی باشد و یا نمایندگان کشورهای اسلامی.
رژیم عربستان در برابر این مسئله جدید که مطرح شده بود، می خواست پاسخی علمی و مناسب بدهد یعنی طوری با مسأله حج برخورد کند که نشان بدهد لیاقت اداره حرمین را دارد و به شکلی می تواند آنجا را اداره کند که حجاج کشورهای مختلف اسلامی اعمالشان را به راحتی انجام بدهند و هیچ مشکلی برای آنها نباشد.
این یک مسئله بود. مسئله دیگر هم این بود که به هر حال انقلاب –که باید در حقیقت گفت که این فرمان انقلاب است – در حج دست به یک حرکت سیاسی می زنند. رژیم عربستان مطالعه و بررسی کرده بود آیا برای آنها امکان دارد که همه ساله حجاج ایرانی را اجازه بدهند که بروند و وارد کشور عربستان بشوند بعد هم یک کاری را انجام بدهند و آنها هم برخورد خشن داشته باشند، عده ای اخراج و عده ای بازداشت بشوند یا نه؟ بهر حال برای رژیم عربستان تا چند سال امکان چنین کاری وجود دارد؟! از طرفی نمی تواند جلوگیری کند از اصل حج یا نمی تواند جلوگیری کند از رفتن حجاج ایرانی به حجاز یا موفق
نشده است که حجاج ایرانی را متقاعد کند که در حج کار سیاسی انجام ندهند. این کارها را که نمی تواند بکند، تنها کاری که برایش باقی مانده این است که هر سال بر نیروهای انتظامی و نظامیش بیفزاید و تمام خیابانها و اطراف مسجدین را در اطراف مکه و مدینه پرکند از نیروهای امنیتی و پلیس و وسائل ضد حرکت های سیاسی – به اصطلاح- ضد شورش و تا چه حد می تواند موفق باشد بخصوص وقتی که رژیم عربستان بررسی می کرد که در این یکی دو سال، ایرانیها بنا به دستورات امام و توصیه مسؤلان در برابر حملات رژیم عربستان و پلیس عربستان عکس العمل جز همان ادامه شعارهای خودشان نداشتند، یعنی وقتی آنها حمله می کنند به حجاج ایرانی و آنها را کتک می زنند، تا به حال، حجاج ایرانی بنا بر دستورات اما بر نگشته اند و دست دراز نکرده اند که آنها را بزنند، یعنی هنوز آن منطقی که قرآن می گوید از قول هابیل:
“لئن بسطت الی یدک لتقتلنی”
” ما انا بباسط یدی الیک”
“لا قتلک انی اخاف الله”
هنوز حجاج ایرانی با این فلسفه و با این منطق برخورد می کنند حالا اگر رژیم عربستان بخواهد ادامه بدهد به این برخوردهای خشونت آمیز با حجاج ایرانی و آنها روزی تصمیم بگیرند که پاسخ متقابل بدهند، درآن روز چه خواهد شد؟! اینها هم مشکلاتی بود که رژیم عربستان امسال روی آنها مطالعه و بررسی می کرد و در میان انبوه این مشکلات می باید تصمیم بگیرد که برابر حجاج ایرانی چگونه برخورد کند.
اما نسبت به آن مسئله ای که امسال بخصوص برایش پیش آمده بود، مسئله اداره حرمین شریفین، از طرفی ملاحظه می کرد اگر برخوردهای سال گذشته را تکرار کند، در سال جاری این مسئله طرحش وسیع تر و جدی تر خواهد شد و مسلمانهای دنیا بیشتر روی این مسئله توجه خواهند کرد و اگر چنانچه بصورت جدی مسئله اداره حرمین شریفین مطرح بشود که از دست رژیم عربستان خارج شود، اینطور نیست که فقط اداره حرمین و آن هم در ایام حج از دست رژیم عربستان درمی آید بلکه اگر چنین زمانی برسد و چنین طرحی پیاده بشود، اساساً مشروعیت رژیم عربستان هم زیر سؤال خواهد رفت! بطور کلی یک علامت منفی روی آن می خورد و دیگر برای رژیم عربستان ادامه حکومت کار مشکلی خواهد بود. یعنی دولتی در کشوری آنقدر بی لیاقت باشد که مرجع یا مرکز توجه مسلمین، یا قبله مسلمین در آنحا باشد و مسلمانها به این نتیجه رسیده باشند که این رژیم لیاقت و صالحیت آنجا را ندارد، باز هم بخواهد بعنوان یک رژیم اسلامی سرپای خودش بماند، ممکن نیست.
بنابراین مشکلات زیادی برای آنها پیش خواهد آمد و در نتیجه به اینجا رسیده بودند که مواضعی مسالمت آمیز با حجاج، مخصوصاً حجاج ایرانی داشته باشند.
رژیم سعودی امسال می خواست این معنا را ثابت کند که نه تنها برای یک حج آرام لیاقت دارد که اداره کند مکه و مدینه را بلکه برای حجی که صدهزار نفرشان آنچنان حرکتهایی را ایجاد می کنند، و بقول آنها بلوا و آشوب بپا می کنند، آنقدر با کفایتند! که از این بلوا و آشوب ها می توانند عبور کنند و مشکلی ایجاد نشود. عربستان می خواست این معنا را درست ثابت کند، نتیجه اینکه باید اجازه بدهد ما کارهایی که به اعتقادمان وظیفه داریم انجام بدهیم، آن کارها بدرستی انجام شود. پس اگر به چنین نقطه ای برسد که حجاج ایرانی را آزاد بگذارند برای انجام آنچه را که وظیفه خودشان می دانند، نتایج و پیامدهای آن هم برای عربستان و هم برای رژیم های مشابه تهدید کننده است، برای اینکه اگر حجاج ایرانی آزاد بمانند و حجاج غیر ایرانی هم آزاد باشند، تماسهائی که با هم می گیرند در کنار هم حرکتهای سیاسی انجام می دهند و این حرکتها فزاینده خواهد بود و رشد خواهد داشت و الهامات جدیدی به حجاج و همچنین به مردم عربستان می دهد، و بعد از ایام حج چه خواهد کرد با اثراتی که این حرکتهای سیاسی در میان مردم خواهد گذاشت! پس اگر جلو این حرکتها را باز بگذارد برای اینکه ثابت کند که لیاقت اداره حرمین را دارد با پیامدهای آن در دراز مدت چه باید کرد؟
این آن تضادی بود که رژیم عربستان را گرفتار کرده و نمی توانست تصمیم روشنی بگیرد لذا ملاحظه می شود که مقداری که آزاد می گذاشند، می دیدند اثرات نامطلوبی برای حکومتشان دارد، فوراً برخورد خشن می کردند! عدم تعادل کاملاً محسوس بود.مثلاً درسال گذشته وقتی ما وارد مدینه شدیم، در ایامی که ما در مدینه بودیم تمام خیابانها مخصوصاً آنجائیکه ایرانیها بودند و اطراف مسجدالنبی پر بود از نیروهای مسلح، همه با وسائل مجهز کلاه خودها، سپر و باطوم، وسایلی که گاز اشک آور را میان مردم پرتاب می کرد با ماشینهای آب پاش و حتی از ماشین آب پاش دربعضی جاها که لوله های آب فشار قوی داشت. وسایلی را بصورت ثابت نصب کرده بودند که همان کار ماشین آب پاش را انجام میداد این در همه جا بود و هرکه وارد شهر مدینه می شد متوجه می شد که اوضاع، غیر عادی است، و بیشتر در شهری که تضاد و درگیری شدید بین رژیم و مردم هست و رژیم مجبور است دائماً نیروهای خودش را در خیابانها حاضر نگه دارد و آماده باش. به این حالت دیده می شد. امسال این حالت نبود، یعنی رژیم در نقاط مختلف شهر مخصوصاً در نزدیک های حرم، قرارگاه هایی را درست کرده بود و داخل حصارهائی همین نیروها در حال آماده باش بودند اما جلوی چشم نبودند و بجای اینها نیروهای مخفی خودش را در خیابانها ریخته بود در میان حجاج و دائماً حرکتها و برخوردها و تماسها، ملاقاتها و رفت و آمدها را کنترل می کرد و زیر نظر داشت و مراقبت می کرد و آن دستگیریهای پر سر و صدا و زد و خوردهای خیابان را نداشت اما دائماً تعدادی را برای چند ساعت یا چند روز دستگیر می کردند سپس آزاد می ساختند، در بعضی از موارد هم شاید تاآخر نگه میداشتند و اگر اهالی خود مکه یا مدینه بود یعنی اهالی عربستان، برخوردهایشان خشن تر و رفتارشان خیلی سخت تر بود. بجای آن حضور پلیس در خیابانها، این برخورد را داشتند و در بعضی جاها سعی می کردند با رفتار دوستانه! و مسالمت آمیز نشان بدهند که ما از موضع قدرت به شما اجازه می دهیم این کارها را انجام بدهید!! نه اینکه در برابر شما ضعیفیم!
مثلاً در سال گذشته در وقتی که حجاج ایرانی در شب جمعه برای دعای کمیل اجتماع کرده بودند، اینها بدون مقدمه وارد شدند، جمعیت را بهم ریختند و گاز اشک آور پرتاب کردند، بعد هم زد و خورد و آن مشکلات را برای ایرانیها فراهم کردند و امسال در مورددعای کمیل رفتاری داشتند که نشان دهنده این بود که چون دعای کمیل مراسم عبادی است که شما به آن معتقد هستید ما کاملاً موافقیم که این مراسم انجام بشود وقتی که دعای کمیل تشکیل می شد، بطور مسلم ۴۵ هزار حجاج ایرانی در آن شرکت می کرد و غیر ایرانیها هم حضور چشمگیری داشتند اما طبیعی بود، جائی که ایرانی ها هستند حتماً قبل از دعا و بعد از دعا – بمناسبتها- شعارها سیاسی بود. اتفاقاً شعارهای سیاسی ثابت و تجا افتاده است یعنی می بینند که همه ساله حجاج ایرانی می آیند و همه ساله یک سخن بیشتر ندارند و این بسیار مؤثر بود که نشان دهنده ثبات انقلاب در شعارهای اصولی و اساسی خود بود و جالب است که هر وقت توی کوچه و خیابانها، بچه های شهر مدینه ایرانیها را می دیدند. مشتهاشان را گره می کردند و می گفتند:
“الموت لامریکا، الموت لروسیه” یعنی شعار ضد روسیه و ضد آمریکا و ضد اسرائیل تداعی دارد با ایرانیها که هرجا ایرانیها را می بینند این شعارها در ذهن شان تداعی می شود.
در هر صورت این اجتماع عظیم (دعای کمیل) را مراقبت کرده بودند یعنی حتی پلیس سرچهار راه هایی که در دو طرف بقیع بود، نرده های آهنی گذاشته بودند که ماشین وارد نشود، جلوی ماشین ها را می گرفتند حتی جلوی بوق زدن ماشین ها را نزدیک اجتماع ایرانیها که مشغول دعا بودند، می گرفتند و غیر ایرانیهائی که شرکت می کردند کاری به آنها نداشتند، برخلاف سال گذشته که تا یک غیر ایرانی را تشخیص می دادند فوراً دستگیر می کردند گاهی همانجا می زدند و بالاخره از صحنه خارجش می کردند. دعای کمیل را موافقت کرده بودند برای اینکه بگویند ما می توانیم مدینه را طوری اداره کنیم که حجاج مراسم عبادیشان را که دعای کمیل است انجام دهند در حالی که می دیدند بلافاصله این کار مشکلاتی ایجاد می کند! اولاً –جلوی بقیع است و هرشب جمعه این اجتماع عظیم در آنجا انجام شود، مسئله بقیع را زنده می کند و آن سیاست محو آثار بزرگان اسلام و تاریخ اسلام که در ماهیت وهابیت وجود دارد، آن سیاست را خنثی می کند. یعنی آنها میخواهند بقیع فراموش شود اما میبینند که هرشب جمعه اجتماع عظیم در آنجا برگزار می شود در حالی که مسجدالنبی در مدینه وجود دارد ولی چرا به آنجا نمیروند و جلوی بقیع اجتماع می کنند این مشکلی جدید برای آنها بود، چرا که وهابیها از طرف استعمار مأموریت دارند که آثار بزرگان اسلام را محو کنند، تا اسلام از این اعتباری که درذهن مسلمین دارد پائین بیاید.
شما می دانید که هر مکتبی و هر ملتی را شخصیتهای تاریخی آنها مایه قوام آنها است مثلاً پیامبر اسلام و آثار و زندگی و تاریخ و سیره او از ضمانت های تداوم اسلام است. که رهبر یک مکتبی و آورنده یک دین و آئینی، زندگیش، آثارش باشد تا همه آیندگان ببینند، خانهاش کجا بوده؟
چگونه زندگی می کرد؟ چه رفتار و روشی داشته است؟، یا امام صادق (ع) خانه اش کجا بود؟ چگونه می زیسته است؟ امام صادقی که نه تنها یک شخصیت مذهبی است بلکه از چهره ای علمی جهان است. تمام آثارش را از بین ببریم! قبرش را از بین ببریم! اصلاً چیزی از امام صادق باقی نماند، فقط نامش آن هم آرام آرام فراموش شود!!.
این یکی از مأموریت های وهابیت است از طرف استعمار برای خیانت به دنیای اسلام از جمله در رابطه با بقیع که درقبرستا بقیع تنها قبر چهار امام شیعیان نیست بلکه قبر بسیاری از بزرگان صدر اسلام در آنجا می باشد. اینها همه آنها را به صورتی در آورده اند که بسیار اهانت وار است و اجتماع حجاج در برابر بقیع – توی خیابان- بعد هم دعای کمیلی که با آن مضامین بسیار عالی است، همه اش نیایش با خدا است و در طول سال در تبلیغاتی که وهابی دارند چه در مجلاتشان و چه در کتابها و مطبوعاتشان پر است از تبلیغات ضد شیعه و اینکه اینها را مشرک! معرفی می کنند و اینکه اینها به یک سلسله خرافات پای بندند و اصلاً قبول ندارند اسلامی را که در قرآن هست! ولی مردم میبینند همین ایرانیهایی که علیه آنها اینقدر تبلیغ کرده اند، می آیند جلوی چشم مسلمانهای دنیا، یک ساعت، دو ساعت دعایی را می خوانند مثل دعای کمیل که دارای آن مضامین عالی است و در میان کتابهای هیچ یک از فرق غیر شیعه چنین دعایی با این مضامین عالی وجود ندارد.
این مشکلی بود که امسال با آن دست بگریبان بودند و همچنین در ارتباط با راهپیمایی حجاج ایرانی،این مشکلی بود که امسال برای آنها بصورت مشکلی جدی پیش آمده بود و مشکل دیگر هم که از سالهای قبل بوده که اساساً با این حرکتهای سیاسی چگونه باید برخورد کرد؟ برخورد خشونت آمیز تا کی می تواند دوام داشته باشد؟ آن هم همیشه یکطرفه نخواهد بود. اگر ایرانیها هم خواستند عکس العملی نشان بدهند ابعاد قضیه تا چه حد گسترده خواهد شد و این تضادهایی که رژیم عربستان در آن گرفتار بود یکی از عوامل موفقیت حرکت های سیاسی عبادی حجاج بود؟ یعنی برای رژیم روشن نبود که چه می خواهد بکند در حالی که حجاج ایرانی خیلی روشن و راحت می دانستند که چه می خواهند بکنند زیرا ابتکار در دست اینها بود.
از این رو، در مدینه جلوگیری نکردند و آن راهپیمائی بسیار منظم و با شکوه انجام گرفت که همه تبلیغات سوء یکساله را بر باد داد و اینکه آنها می گفتند که این حجاج ایرانی شهرمدینه را به آشوب کشیده اند و ما برای جلوگیری از آشوب، آنها را از مدینه بیرون کردیم! همه مردم دنیا و حجاجی که آمده بودند، دیدند که حداقل ۵۰ هزار حجاج ایرانی با کمال آرامش چند کیلومتر راهپیمائی کردند با همهآن شعارها و فریادها و هیچ نظمی هم بهم نزدند ویک نفر از بینی اش خون نیامد، یک مغازه مورد تعرض قرا نگرفت، یک حاجی از هر کشوری مورد اذیت و آزار قرار نگرفت، سپس این جمعیت عظیم آنچنان منظم و با انضباط حرکت می کردند که به محض اینکه می رسیدند به نقطه ای که نزدیک حرم بود یکمرتبه همه سکوت را اختیار می کردند و شعار را قطع می کردند، چون برحسب دستور بنا بود که در نزدیکی های حرم سر و صدا و فریاد نباشد که احترام حرم و آرامش زوار در حرم محفوظ بماند. همه دیدند که این حرکت عظیم انجام گرفت بدون اینکه مزاحمتی برای کسی پیش بیاید، پس نتیجه این می شود که همه هم فهمیدند که در سال گذشته این پلیس عربستان بوده است که در مدینه بی نظمی ایجاد کرده بود نه حجاج ایرانی.
وقتی که دیدند این تفسیرها روی راهپیمائی مدینه گذاشته شد، ناچار در مکه باز هم آمدند همان روش سال گذشته را در پیش بگیرند. تصمیم گرفتند بهرشکلی شده در ابتدای راهپیمائی مکه بی نظمی ایجاد کنند و بعد بگویند ما برای جلوگیری از بی نظمی، پلیس را وارد صحنه کردیم، اما در مکه هجوم جمعیت به طرف مرکز اجتماع آنقدر عظیم بود که در همان دقایق اول پلیس به مقامات بالا، از بی سیم ها یش -که ایرانیها شنیده بودند- قضیه را اطلاع داد و آنها دستور می دادند به پلیس که در مواضع خودتان محکم باشید! مراقب باشید! اینها به بالا گزارش می کردند: هجوم جمعیت خیلی زیاد است! و تعبیرشان این بود که ۲۰۰ هزار نفر مثل سیل در حرکت است بسوی محل بعثه که قابل جلوگیری و کنترل نیست. در همان دقایق اول متوجه شدند قدرت ندارند. من از داخل ساختمان بعثه نگاه می کردم، وقتی جمعیت اجتماع کردند، این نیروی ۶ هزار نفری پلیس عربستان در میان این جمعیت کم بود که اصلاً به چشم نمی آمد. وقتی از هواپیما به دریا نگاه می کنید، قطعه هایی از خشکی و یا یک بلمی در توی دریا چگونه دیده می شود، این نیروهای انتظامی که در ستونهای ۲۰۰ نفری و ۱۵۰ نفری بودند – من از آن بالا ملاحظه می کردم- درست همچنان حالتی داشت و لذا احساس کردم که قدرت برخورد ندارند. و با اینکه من بعلت تذکرات مکرر به حجاج ایرانی که شما هرگز به سمت پلیس حمله نکنید و اگر حمله کرد متقابلاً به سمتش دست دراز نکنید، علیرغم این تذکرات خود آنها احساس می کردند که اگر این جمعیت عظیم یک تکان بخورد و اگر کسی دستی بسوی پلیس دراز کند بقیه هم حمله کنند این تعداد پلیس در برابر این جمعیت عظیم چه کار کنند، لذا کاملاً وحشت آنها را گرفته بود. نکته اصلی این بود که اولاً آنها در مکه نتوانند آن سیاست مدینه را تعقیب کنند. در نتیجه، در مکه هم آبروی خودشان را بردند، برای اینکه اگر در مکه هم برخورد مدینه را داشتند شاید می توانستند بگویند: ما امسال نشان دادیم که می توانیم با همه این جنجالها که درست می شود مکه و مدینه را اداره کنیم! ولی نتوانستند آن سیاست را تعقیب کنند بدلیل همان عدم تعادل که تذکر دادم. لذا ابتدا تصمیم گرفتند بهم بریزند، بعد دیدند توان این را ندارند و در برابر این سیل جمعیت کاری از پیش نمی برند، عقب نشین کردند!
در مدینه هر غیر ایرانی با ما تماس می گرفت، دستگیرش می کردند، حتی علما را و علمای سالخورده را که از شخصیت های کشورهای خودشان بودند، در سالهای گذشته هم به دیدن ایرانیها می آمدند و برای ملاقات با نماینده امام امسال هم آمده بودند، حتی اینها را هم بدون ملاحظه اینکه از علما هستند، موجهند و مورد احترام مردم هستند، دستگیر و بازداشت می کردند و یا در خیابان مدتی نگه می داشتند بعد آزاد میکردند. در مکه این روش را تغییر دادند چون دیدند در مدینه اثرات نامطلوب داشت طبعاً تنها سال گذشته ایرانیها را می گرفتند و می بردند زندان و غیر ایرانیها را در صورتی که در فعالیتهای سیاسی اجتماعی مثل راهپیمائی ها شرکت می کردند می گرفتند.