عدالت چیست؟
محرمان و نامحرمان کدامند؟
عدالت امام جماعت
س: عدالت چیست؟ مراد از حسن ظاهر» که در مورد امام جماعت کفایت می کند چه می باشد؟
ج: عدالت، در مواردی از احکام فقهی بصورت یک شرط ذکر شده است مثلاً یکی از شرط های امام جماعت، عدالت است. همچنین در شاهد، عدالت شرط است چه شاهد طلاق و چه شاهد قضایا در دادگاه و نیز در مرجع تقلید و قاضی عدالت شرط است مواردی دیگر.
عدالت از صفات نفسانی است، و صفات نفسانی انسان بر دو گونه است: برخی از آنها زودگذر است مانند شرم و ترس. این گونه صفات را در اصطلاح، «حال» گویند و برخی دیگر از صفات، ثابت و پابرجا است مانند علم و شجاعت و سخاوت. این گونه صفات را «ملکه» گویند.
عدالت، بنا بر نظر جمعی از فقها ملکه ای است که انسان را از ترک واجبات و عمل به محرمات و امور منافی با مروت باز می دارد. یعنی انسان را وا می دارد که واجبی را ترک نکند و حرامی را مرتکب نشود و عمل منافی مروت را انجام ندهد. و این صفت در اثر مجاهدت و مواظبت بر ترک محرمات و دوری جستن از گناهان و انجام دادن واجبات و وظایف شرعی برای انسان حاصل می شود.
شاید بتوان گفت که عدالت مرحله و مرتبه ای از عصمت اکتسابی است که همیشه مانند سدی محکم در برابر انگیزه های شر و فساد و شهوترانی و تجاوز که بصورت غرائز در نهاد انسان است یا در اثر عوامل برونی در نفس پیدا می شود، مقاومت می کند. و لذا می بینیم شخص عادل به آسانی از دامهای فساد دور می شود و از کنار صحنه های شهوت انگیز بسلامت می گذرد.
بنابراین نظر، در تحقق عدالت تنها کافی نیست که انسان عملاً واجبات را انجام دهد و محرمات را ترک کند بلکه باید با مواظبت و مداومت بر آن، صفت نفسانی ثابتی در انسان بوجود آید که مانع از انجام گناه باشد.
البته بعضی از فقها تنها خود اجتناب از محرمات، و انجام دادن واجبات را عدالت دانسته اند.
در اینجا باید اضافه کنیم که مراد از محرمات عمل به گناهان کبیره و اصرار بر گناهان صغیره است.
در مورد امور منافی مروت که اکثر فقهاء ذکر نموده اند اختلاف است بعضی چنین گفته اند که مراد از آن، اعمال غیر مناسب با شأن انسان متدین است که عرفا دلالت بر لاابالی بودن وی می کند. حضرت امام (ره) در تحریر الوسیله با اینکه اجتناب از چنین اعمالی را در تفسیر عدالت معتبر دانسته اند ولی اجتناب از امور منافی مروت را موافق با احتیاط دانسته و فرموده اند: اقوی عدم اعتبار آن است. و ظاهراً مراد از امور منافی مروت، اعمالی است که با شئون شخص به لحاظ وضع اجتماعی او مناسب نمی باشد مانند پوشیدن لباس ناجور یا خوردن در کوچه و بازار برای اشخاصی که موقعیت اجتماعی حساسی دارند اطلاع یافتن از چنین عدالتی بنا بر این تفسیر که ملکه ای است نفسانی و صفتی است درونی برای دیگران فقط از راه آثارش ممکن است، مانند سخاوت که یک صفت نفسانی است و فقط از راه آثارش می توان به وجود آن پی برد. البته گاهی تظاهر به یک صفت ممکن است انسان را گول بزند و شخص ریاکار را عادل، و فرصت طلب را بردبار یا سخاوتمند نشان دهد.
بنابراین، بهترین راه شناخت عادل مجالست و رفت و آمد با او است که بملاحظه رفتار و کارهای شخص و مواظبت او بر انجام واجبات و اجتناب از گناهان، عدالت وی بدست می آید.
راه دیگر شناخت آن، شهادت بر عدالت شخص است از جانب دو نفر عادلی که عدالت آنها از راهی برای انسان ثابت شده است.
راه دیگر، شیاع و شهرت به عدالت است به گونه ای که موجب اطمینان گردد. بلکه اطمینان به عدالت از هر راهی که بدست آید کافی است، همچنانکه در اکثر رساله ها ذکر شده است.
اما مراد از «حسن ظاهر» آن است که شخص، به صورت ظاهر درستکار و دیندار باشد گرچه از اوضاع درونی و برخوردها و شئون شخصی او اطلاعی در دست نباشد. در اینجا نیز میان فقها اختلاف است که آیا حسن ظاهر، خود، علامت عدالت است و می توان به شخصی که ظاهر خوبی دارد اقتدا کرد بدون این که تحقیق در حال او بشود، یا حسن ظاهر در صورتی دلیل بر عدالت است که موجب ظن و گمان گردد، یا باید موجب اطمینان و وثوق به عدالت وی باشد؟ امام (ره) در تحریر الوسیله، حسن ظاهر را دلیل تعبدی بر عدالت دانسته اند و فرموده اند لازم نیست از آن گمان به عدالت حاصل شود، گرچه احوط است، بلکه بعضی از علما شرط امام جماعت را همان حسن ظاهر دانسته اند نه عدالت.
البته مراد همه علما هم از کفایت حسن ظاهر موردی است که انسان از باطن شخص اطلاع نداشته باشد تا بتواند حسن ظاهر، علامت حسن باطن باشد یا حسن ظاهر بخودی خود موضوع حکم باشد و اما کسی که ظاهر خوبی دارد و انسان می داند که او دغل باز و ریاکار است نه تنها عادل محسوب نیست و نمی توان به او اقتدا نمود بلکه یک فرد منافق است که باید از او پرهیز کرد.
محرم ها و نامحرمها
س: محارم به چه کسانی گفته می شود و محرومیت چه حکمی دارد؟
ج: محارم، زنان و مردانی هستند که ازدواجشان با یکدیگر حرام ابدی است در صورتی که آن حرمت به سبب نسب، یا رضاع یا مصاهرت باشد.
توضیح مطلب این است که: بعضی از زنان و مردان بر یکدیگر حرامند ولی حرمت ابدی نیست. به این معنی که ممکن است روزی مانع ازدواج آنان بر طرف شود و در آن صورت ازدواج آنها جایز است. مانند هر مرد یا زن شوهردار که تا وقتی شوهردار است ازدواج وی با مرد دیگر جایز نیست ولی ممکن است روزی طلاق داده شود یا شوهرش بمیرد، که پس از انقضاء عده می تواند ازدواج کند.
همچنین هر مرد با خواهر همسر خود نمی تواند ازدواج کند ولی این حرمت، ابدی نیست. برای این که اگر همسر خود را طلاق داد یا وفات نمود آن مرد می تواند با خواهر همسر سابق خود ازدواج کند. بنا بر این حرمت ازدواج میان این دو، ابدی نیست و لذا نامحرمند. و گاهی حرمت ازدواج ابدی است ولی بسببی غیر از نسب و رضاع و مصاهرت، که توضیح آنها خواهد آمد.
مثلاً اگر مردی ـ نعوذ بالله ـ با زن شوهر داری زنا کند، آن زن بر او حرام ابدی می شود ولی در عین حال، نا محرم است یعنی جایز نیست به او نگاه کند.
بنابراین محارم ـ یعنی زنانی که مرد می تواند به آن ها نگاه کند یا مردانی که زن می تواند به آنها نگاه کند و لازم نیست خود را از آنها بپوشاند زنان و مردانی هستند که به حرمت ابدی، حرام است با یکدیگر ازدواج کنند و به هیچ وجه، این حرمت، به حلیت تبدیل نمی شود و سبب این حرمت، نسب یا رضاع یا مصاهرت می باشد.
محارم به نسب، هفت دسته هستند. محارم نسبی زن عبارتند از: ۱- پدر ۲- پسر، ۳- برادر ۴- عمو ۵- دائی ۶- پسر برادر ۷- دختر خواهر باید در اینجا به این نکته توجه داشت که مراد، پدر و مادر و عمو و دائی و عمه و خاله است هر چه بالا روند و نیز مقصود، پسر و دختر است هر چه پائین آیند.
توضیح آنکه پدر بزرگ چه پدر مادر و چه پدر پدر هر چه بالا روند محرمند و همچنین مادر بزرگ. و خلاصه مراد از پدری مادر هر کسی است که بنحوی نسب این شخص به او می رسد چه از راه پدرش و چه از راه مادرش و مراد از عمو هر مردی است که برادر این گونه پدری باشد. بنابراین برادر جد، عمو است چه جد پدری و چه جد مادری از هر طرف و هر چه بالا رود.
بعبارت دیگر عمو برادر هر مردی است که از راهی نسب این شخص به او می رسد. و مراد از دائی هر مردی است که برادر آن گونه مادری باشد یعنی مادر یا مادر ما دریا ما در پدر و همچنین هر زنی که از راهی نسب این شخص به او برسد. و همچنین خاله و عمه.
البته باید توجه داشت که عموی عمو اگر عموی پدر نباشد محرم نیست و دائی دائی اگر دائی مادر نباشد محرم نیست و همچنین عمه عمه اگر عمه پدر نباشد و خاله خاله اگر خاله مادر نباشد محرم نیستند.
مثلاً ممکن است کسی برادر مادری پدر باشد، در این صورت او عموی این شخص است ولی عموی وی عموی پدر نیست زیرا از سوی پدر برادر نیستند.
و اما مراد از مصاهرت، آن خویشاوندی است که به سبب ازدواجی حاصل می شود و موجب حرمت ابدی ازدواج می گردد یا حرمت جمع بین دو زن و این در چند مورد است:
- زنی که عقد پدر درآید، بر پسر حرام است و همچنین زنی که بعقد پسر در آید بر پدر حرام است، این حرمت ابدی است و موجب محرمیت. البته همان گونه که گفته شد، پدر شامل اجداد و پسر شامل نوادگان نیز می شود.
- مادر زن محرم است و به محض عقد کردن دختر او ازدواج داماد با وی حرام همیشگی می شود چه آن عقد دائم باشد و چه موقت. در اینجا نکته ای باید تذکر داد که گاهی برای ایجاد محرمیت، دختر بچه ای را به عقد موقت یک ساعته یا دو ساعته به ازدواج مردی در می آورند که مادرش به او محرم شود این در مواردی مشکل است و آن در جائی است که آن دختر قابلیت استمتاع نداشته باشد مثلاً عمرش از شش سال کمتر باشد. در این گونه موارد، باید احتیاط نمود یعنی آن مرد با مادر آن دختر ازدواج نکند و در عین حال معامله نامحرم بنماید.
- دختر همسر (از شوهری دیگر) که آن را (ربیبه) می گویند محرم است و ازدواج آن مرد با او حرام است در صورتی که با مادر او نزدیکی کرده باشد ولی اگر فقط عقد شده باشد، تا آن عقد باقی است آن دختر بر او حرام است یعنی جمع بین مادر و دختر حرام است ولو فقط عقد شده باشد ولی حرمت همیشگی ازدواج با دختر، متوقف است بر نزدیکی با مادر وی که پس از آن محرم می شود.
- ازدواج با خواهر همسر حرام است
ولی تا وقتی که خواهر وی (همسر مرد) در عقد مرد باشد پس اگر او را طلاق داد یا وفات نمود، ازدواج با خواهرش حلال می شود و لذا خواهر همسر نا محرم است.
و اما رضاع یعنی شیر خواری با شرایطی که در رساله ها بتفصیل ذکر شده است موجب محرمیت همه دسته هائی است که ذکر شد یعنی با تحقق شرائط رضاع مادر و خواهر و … رضاعی محرمند و همچنین مادر رضاعی همسر و همسر پدر رضاعی و همسر پسر رضاعی و سایر مواردی که ذکر شد محرم می باشند.
از بیانات فوق ـ معلوم شد که محارم زن که جایز است به او نگاه کنند و لازم نیست خود را از آنها بپوشاند عبارتند از:
- شوهر ۲٫ پدر بمعنائی که شامل همه اجداد می باشد.
- پسر بمعنائی که شامل همه نوادگان می باشد.
- برادر ۵- عمو ۶- دائی ۷- پسر برادر ۸- پسر خواهر ۹- پدر شوهر و اجدادش ۱۰- پسر شوهر و نوادگانش. ۱۱- شوهر دختر و شوهر دختر دختر و شوهر دختر پسر هر چه پائین رود. ۱۲- شوهر مادر صورت نزدیکی کردن.
و اما حکم محرمیت یکی این است که ازدواج با وی تا ابد حرام است و حکم دیگر آن جواز نگاه کردن است، که در اینجا باید به این نکته توجه داشت که نگاه کردن از روی شهوت جایز نیست ولو بصورت و دستهای زن محرم باشد. تا چه رسد به وضع بعضی از خانم ها که به محض این که راهی برای محرمیت پیدا شد آراسته و نیمه برهنه در حضور فامیل حاضر می شوند، غافل از اینکه این محرمها نیز مردند و نگاه آنها خالی ار ریبه نیست. چندی پیش نامه ای داشتیم که شخصی شکایت از وضع مادر خانم خویش می کرد که بدین منظور که جلو دوستان شوهر خویش بی تکلف حاضر شود دختر کوچک خود را برای هر کدام صیغه عقد موقت خوانده است تا برای همه محرم شود! و اکنون با وضعی که هر محرم واقعی را تحریک می کند در مجلس حاضر می شود!! در اینجا باید توجه داشت که اولاً عقد دختر کوچک موجب اشکال است از نظر محرم بودن همان گونه که گذشت و ثانیا جایز نیست زن در مقابل محارم خود به وضع تحریک آمیز بیرون آید.
در اینجا نکته دیگری لازم است تذکر دهیم و آن اینکه متأسفانه بسیاری از خواهران و بردران، رعایت نامحرمی هم نمی کنند، چه رسد به محارم! برای نمونه دیده می شود که برخی از مردها با خواهرهای خانم خود و برخی از زنها با برادرهای شوهر معامله محرم می کنند، می نشینند و می گویند و شوخی می کنند و هیچ توجهی به احکام الهی ندارند. در صورتی که سبک شمردن احکام، گناه کبیره است.