فرازهایی از سیستم قضایی اسلام

قسمت ششم

حجه الاسلام والمسلمین محمدی ری شهری

اجرت بر قضا

یکی دیگر از ویژگیهای قضا در اسلام این است که مجانی و بدون اجرت و مزد است، باین معنا که در سیستم حکومت اسلامی مردم برای گرفتن حقوق خود، نباید متحمل مخارجی شوند، نه بصورت رسمی، و نه بطور غیر رسمی .

در سیستم های حکومتی  فعلی جهان هرچند که به صورت مستقیم و بطور رسمی مردم مجبور نیستند برای رسیدگی به شکایات و استیفا حقوق خود، به قاضی و یا دستگاههای قضایی؟؟؟ پرداخت کنند، ولی به طور غیر رسمی خیلی بیشتر باید بپرداند.

وای کاش برای استیفا حق بود که در بسیاری از موارد برای حق کشی بوسیله ی قانون است! ، ودر سیستم قضایی جهان حق با کسی است که زربیشتر دارد، ویا زور، و حکومتی حقوق بشر رارعایت می کند که زر و زور او بیشتر از دیگران باشد!.

ولی از دیدگاه اسلام قضاوت مجانی وبدون اجرت است، وقاضی حق ندارد برای رسیدگی به شکایات مردم و استیفا حقوق و اجرا عدالت از مردم اجرت بگیرد، نه به طور رسمی و نه بطور غیررسمی نه بعنوان کارمزد، و نه بعنوان هدیه، و نه بعنوان رشوه.

امام صادق- علیه السلام- در رابطه با تبیین اموال حرامی که انسان از راههای مختلف بدست می آورد می فرماید:

والسحت انواع کثیره: منها ما اصیب من اعمال الولاه الظلمه و منها اجورالقضاه ، و اجورالفواجر،وثمن الخمر.

مال حرام انواع بسیاری دارد که از ان جمله، مالهایی است که از راه کارمندی زمامداران ستمگر بدست می آید، و ازآن جمله اجرتهایی است که قضات در یافت می کنند، و همچنین اجرتی است که زنهای زانیه بابت زنا دریافت می نمایند، و همچنین بهای خمر…[۱]

همانطور که ملاحظه می کنید دراین حدیث که بسند صحیح از امام صادق- علیه السلام- نقل شده، اجرت قضاوت در کنار حقوق کارمندی دولت ظالم، و درکنار اجرت زنا و بهای خمر مطرح شده است!

در اینجا ما نمی خواهیم مساله اجرت برقضا را از نظر فقهی بررسی کنیم، بلکه منظور بررسی این مسئله در بعد اخلاقی و اجتماعی آن است، و در این رابطه همانطور که در مقالات قبلی بطور مشروح بیان شد، قضاوت ازدیدگاه اسلام یکی ازشاخه های رسالت و ولایت کلیه الهیه است، هیچ پیامبری از مردم اجرت و مزد و حقوق برای ابلاغ رسالت خود نخواست.

نوح صریحا اعلام می کرد که مردم من از شما اجرت و مزد نمی خواهم، که مزد من با خدااست.[۲]

هود صریحا می گفت که من اجرت نمی خواهم، اجرت من با خداست.[۳]

صالح صریحا اعلام می نمود که من اجرت رسالت نمی خواهم، اجرت من با خداست.[۴]

و همچنین لوط [۵] و شعیب [۶] و بالاخره پیامبر اسلام[۷] صلوات الله علیهم اجمعین .

پیامبران الهی سر تا پا اخلاص بودند ، هرچه می کردند برای خدا بود و هیچگونه چشم داشتی به مردم نداشتند، وقاضی در نظام حکومتی اسلام رسالت پیامبران الهی را بدوش دارد.

داستانی از اخلاص موسی

حضرت موسی – علیه السلام- پیش ازآنکه به رسالت مبعوث شود، پس از فرار فرعونیان ، با پای پیاده و با شکم گرسنه بسوی مدین حرکت کرد، و با زحمت زیاد خود را به مدین رسانید وقتی به مدین رسید،دید عده ای برای آب دادن گوسفندان خود در کنار آبی جمع شده اند، از جمله آنها دو دختر بودند که موسی به آن دو کمک کرد و گوسفندان آنها را آّب داد، سپس زیر سایه ای آمد و از بس گرسنه بود دعا کرد که خدایا خیری به این نیازمند برسان که مقصودش از خیر بگفته ی امام علی –علیه السلام –چیزی جز نان نبود.

درهمین اثنا یکی از آن دو دختر بازگشت و به موسی گفت که پدرم تو را می خواهد که اجرت و مزد زحمتی را که برای آب دادن گوسفندان ماکشیدی بدهد، موسی همراه دختر آمد.

معلوم شد آن دخترها، دختران حضرت شعیب پیامبر خدا بوده اند،بهر حال وقتی موسی وارد خانه ی شعیب شد موقع شام بود وغذا مهیا، موسی هم در نهایت گرسنگی ، (از اینجا به بعد این داستان بسیار جالب و آموزنده است.)

غذا آماده و موسی گرسنه، وشعیب منتظر است که موسی بنشیند و غذا بخورد ولی با کمال تعجب ملاحظه می کند که جوان تازه وارد که آثار گرسنگی و خستگی در چهره ی نورانی او پیدا است همچنان ایستاده و سرسفره نمی نشیند!.

شعیب رو  به او کرد وگفت : جوان بنشین و شام بخور!

موسی پاسخ داد: پناه بخدا می برم!

شعیب گفت:چرا؟ مگر گرسنه نیستی ؟!

موسی جواب داد: چرا، ولی می ترسم که این غذا اجرت و پاداش آب دادن به گوسفندان باشد در صورتی که ما خاندان، خاندانی هستیم که آنچه را برا ی خدا و آخرت انجام داده ایم، اگر تمام زمین را پر از طلا کنند و برا ی خریدن آن بما بدهند، چیزی از آن نمی فروشیم.[۸]

شعیب سوگند یادکرد که این شام بعنوان اجرت نیست، و مهمان نوازی عادت او و پدران اوست .

موسی وقتی یقین کرد که غذابعنوان اجرت نیست، نشست و مشغول خوردن شد.[۹]

موسی با این عمل درس بزرگی به همه ی کسانی که بخواهند پیامبر گونه عمل کنند و رسالت انبیا را بدوش گیرند، می دهد. موسی میگوید من برای خدا به دختران شعیب کمک کردم و حاضر نیستم این عمل کوچک را با بزرگترین ارزشهای مادی معاوضه کنم.این گفتار مبالغه آمیز نیست، واقعیت است کسی که بخدا وقیامت معتقد است ، کوچکترین عمل اخروی را با بزرگترین ارزشها ی مادی معاوضه نمی کند، چون می داند که «ما عندکم ینفدو ما عندالله باق» ارزشهای مادی هرچند هم بزرگ باشند فانی،و ارزشهای معنوی هرچند هم کوچک باشند باقی است، ولذا ارزشهای معنوی بهیچ وجه قابل مقایسه و معاوضه با ارزشهای مادی نیستند.

ولذا امام علی –علیه السلام-  می فرماید:

لوصح یقینک لما استبدلت الفانی بالباقی ولا بعت السنی با لدنی.

اگر یقین تو درست بود فانی را با باقی عوض نمی کردی و پربها را به بی ارزش و پست نمی فروختی[۱۰]

عمل موسی- علیه السلام- نمونه ایست از اخلاص انبیا الهی در اموری که حتی مربوط به رسالت آنها هم نیست،وقتی قبل از نبوت!  که در سخت ترین شرائط زندگی، حاضر نیستند برای کاری را که برای خدا انجام داده اند، اجرت دریافت کنند، بنابر این خیلی طبیعی است که در برابر ابلاغ رسالت الهی از مردم انتظار اجرت نداشته باشند.

و اگر قضاوت شاخه ای از شاخه های رسالت است ، که هست، و اگر قضات اسلامی رسالت انبیا را بدوش دارند- که دارند- در رابطه با تحقق یکی از مهمترین فلسفه های بعثت انبیا که تحقق قسط و پیاده کردن عدالت اجتماعی است، باید در خط انبیا الهی حرکت کنند، و مانند پیامبران «لااسئلکم علیه اجرا» بگویند، وگر نه ، آن قاضی که برای حقوق و اجرت و یا موقعیت و شهرت، منصب قضا را می پذیرد و به دادسرا و یا دادگاه قدم می گذارد ، هرچند از نظر فقهی هم این اجرت بر او حلال باشد، هرگز نمی تواند تداوم بخش راه انبیا باشد، که او آگاهانه و یا ناخودآگاه تحت تاثیر مطامع خویش است! و تنها کسی می تواند به قانون الهی و حق وعدل وفادار بماند که وارسته باشد از هوس و ترس.

ارتزاق ازبیت المال

در اینجا این سئوال پیش می آید که با این وضع اگر قضاوت اجرت نداشته باشد، و قاضی نباید برای قضاوت حقوق بگیرد، پس چگونه زندگی کند؟!

دراین رابطه، فقها عبارت دقیقی دارند، و آن این که می گویند: «قاضی می تواند از بیت المال ارتزاق کند.»

دراین عبارت خوب دقت کنید، نمی گویند«اجرت قضاوت باو بدهند تا بتواند زندگی کند» می گویند«مخارج زندگی او باید از بیت المال تامین شود.»

ممکن است شما بگویید چه فرقی دارد، چه بگویند «اجرت قضاوت به او بدهند تا بتواند زندگی کند»چه بگویند«مخارج او باید تامین شود» در هر صورت مخارج زندگی قاضی تامین می شود، حال ،نامش اجرت باشد یا ارتزاق از بیت المال!!

آری بحسب ظاهر، مساله همین طور است، «اجرت» با « ارتزاق» تفاوتی ندارند، ولی در واقع باهم تفاوت دارند، و خیلی تفاوتشان زیاد است، بفاصله زمین و آسمان! و تفاوت انسان الهی ، با انسان مادی!

آن قاضی که برای اجرت کار می کند، ارزش کار خود را همان اندازه  می داند که حقوق می گیرد ،و واقعا هم کارش اگر خوب باشد بیش از آن نمی ارزد، بلکه همان مقدار هم نمی ارزد!

و آن قاضی که به قضاوت بعنوان یک رسالت الهی می نگرد، پیامبر گونه در برابر انجام رسالت خود هیچ گونه اجر و مزدی نمی خواهد و حاضر نیست حتی یک ساعت از کار قضایی خود رابهیچ قیمتی بدهد!

آنکه برای اجرت کار می کند اگر حقوق قطع شود یاکم شود قضاوت نمی کند، ویا ازکار می کاهد، ولی آنکه برای خدا کار می کند با کم شدن انگیزه های مادی، چون احساس خلوص بیشتر می کند فعالیتش بیشتر و بهتر می شود.

پیامبر اکرم- صلی الله علیه وآله- در رابطه با اخلاص پیکارگرانی که برا ی خدا جهاد می کنند و حقوق دریافت می نمایند مثل جالبی دارد که در رابطه با بحث ما نیز قابل بهره برداری است می فرماید:

مثل الذین یغزون من امتی و یاخذون الجعل، یتقوون علی عدوهم مثل ام موسی ترضع ولدها و تاخذ اجرها

مثل کسانی از امت من که می جنگند، و حقوق هم می گیرند تا با آن خود را برعلیه دشمن تقویت کنند. مثل مادر موسی است که بچه ی خود را شیر می داد ، و اجرت شیردادن می گرفت.[۱۱]

این مثل خیلی دقیق و جالب و آموزنده است:

میدانید که حضرت موسی علیه السلام در یکی از تاریک ترین و وحشتنا ک ترین دورانهای تاریخ بدنیا آمد ، فرعون از ترسی که از نسل جوان داشت دستور داده بود که پسر بچه ها را بطور کلی در همان آغاز تولد نابود کنند، درچنین شرایطی موسی دیده بجهان گشود.

مادرش از ترس دژخیمان فرعون با الهام الهی او را در صندوقچه ای گذاشت ودر آب رود نیل افکند، بستگان فرعون اورا ازآب گرفته نز د فرعون آوردند ، و بالاخره به پیشنهاد همسر فرعون بناشد که او را نکشند و از او نگهداری کنند.

مشکل اینجا بود که این کودک، پستان هیچ زنی را نمی گرفت، تا اینکه بالاخره توسط خاله ی حضرت موسی برای دایگی به مادر حضرت راهنمایی شدند! و اینجا بود که مادر موسی به فرزند خود شیرمی داد، و اجرت هم می گرفت!

ولی نکته این است که آیا انگیزه مادر موسی برای شیردادن فرزند خود، گرفتن حقوق و اجرت بود، و آیا اصولا می شود که مادر بخاطر اجرت بفرزندش شیردهد؟!

پیامبر اسلام- صلی الله علیه و آله- می فرماید: مثل آن پیکارگری که دست از زندگی شسته، و به همه  امیال و آرزوها پشت پا زده و در جبهه  حق علیه باطل برای خدا می جنگد و در عین حال حقوق هم دریافت می کند تا خود را برعلیه دشمن تقویت نماید، مثل چنین پیکارگری مثل مادر حضرت موسی است که در عین اینکه بچه ی خود را شیر می دهد، بخاطر جو خاص زندگی اجرت و حقوق هم دریافت می کند.

یعنی همانطور که شیردادن مادر موسی بخاطر اجرت نیست، جنگیدن این مجاهد هم نمی تواند در مقابل حقوق و اجرت باشد. و همانطور که انگیزه واقعی مادر موسی پرورش فرزند خود و پیامبر خدااست ، انگیزه واقعی این مجاهد نیز، انجام دادن فرمان خدا و اجرت جهادش نیز با خداست.

در مورد قضاوت و اجرت برقضا نیز مساله همین است در انجا که قاضی قضاوت خود را درمقابل اجرت نمی بیند بلکه از بیت المال ارتزاق می کند، انگیزه اش از قضا انجام فرمان خدا و تداوم راه انبیا است.

ولی پرورش این انگیزه بگونه ای که بر انگیزه های مادی چیره شود قدری ریاضت و پرورش روح و تزکیه نفس می خواهد، و هر قاضی نمی تواند مدعی شود که در رابطه با گرفتن اجرت و حقوق بگونه مادر موسی است!

واگر چنین نشد بداند که مشمول احادیثی است که در رابطه با کسانی وارد شده که دین را وسیله نام ونان خود نموده اند….

ادامه دارد

 

[۱] .وسائل الشیعه، جلد ۱۲، صفحه ۶۴، حدیث ۱۲٫

[۲] .سوره شعرا ، آیه ۱۰۹٫

[۳] .سوره شعرا، آیه ۱۲۷٫

[۴] .سوره شعرا، آیه۱۴۵٫

[۵] .سوره شعرا، آیه ۱۴۶٫

[۶] .سوره شعرا ،آیه ۸۰٫

[۷] .سوره ص، آیه ۸۶٫

[۸] .انا اهل بیت لا نبیع شیئا من عمل الاخره بملا الارض ذهبا.

[۹] .نگاه کنید به بحارالانوار ،جلد۱۳، صفحه ۲۱٫

[۱۰] .میزان الحکمه، باب ۴۲۵۸٫

[۱۱] .میزان الحکمه ، باب ۳۶۱۹٫

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *