انتخابات از نظر اسلام و قانون اسلامی

قسمت هشتم

حجه الاسلام یحیی سلطانی

انتخاب افراد مسئول

ریاست، معمولا کار پر زحمت و پرمشقتی است ولی در عین حال در بین انسانها، خواهان ریاست فراوان است، زیرا در افراد انسان انگیزه های مختلفی وجود دارد و هر فردی با انگیزه ی مخصوصی داوطلب ریاست می شود. انگیزه ها را می توانیم در چهار چیز خلاصه کنیم:

انگیزه اول: شهرت دوستی و جاه طلبی و ریاست به خاطر ریاست خواستن.

انگیزه دوم:رفاه طلبی برای خوش گذرانی و هوسرانی بیشتر.

انگیزه سوم: انتخاب ریاست به عنوان شغل و راه درآمد زندگی.

چهارم: خدمت به اجتماع و اداء وظیفه و انجام مسئولیت اجتماعی.

در نظام اسلام تنها افرادی که با انگیزه ی خدمت به اجتماع و اداء وظیفه داوطلب قبول ریاست می شوند و شایستگی آن را نیز دارند مورد تائید قرار گرفته اند و ملت فاقد از آنها حمایت کنند. انگیزه های دیگر از نظر اسلام محکوم است و باید امت اسلامی بر سینه ی کسانی که به انگیزه های مادی و جاه طلبی به طلب ریاست برخاسته اند دست رد بزنند.

برای اینکه دیدگاه اسلام در این مسئله کاملا روشن گردد مطلب را دنبال می کنیم.

 

شهرت دوستی و جاه طلبی:

دانشمندان علم اخلاق، جاه طلبی را یکی از صفات زشت می شمارند و آن را ناشی از رذیلت اخلاقی دانسته اند. مرحوم نراقی در جامع السعادات می گوید:

(جاه طلبی و شهرت دوستی از صفاتی است که موجب هلاکت و تباهی انسان می گردد و کسی که طالب جاه و شهرت باشد در حقیقت طالب آفت دنیا و آخرت خویش است).

و در بیان معنای جاه و شهرت می گوید:

(شهرت، به معنای انتشار نام در بین مردم و جاه طلبی به معنای این است که انسان دوست داشته باشد دلهای مردم در تسخیر او باشد و مردم او را به عظمت یاد کنند و مطیع و فرمان بردار او باشند).

و در همان فصل می گوید:

(یکی از راههای رسیدن به این مقصد ریاست است و (غالبا) ریاست خواهی از جاه طلبی سرچشمه می گیرد).

از پیشوایان بزرگ اسلام، روایات فراوانی رسیده که در آن از ریاست طلبی مذمت شده است و حب ریاست را بسیار خطرناک دانسته اند از رسول خدا (ص) نقل شده که آن حضرت فرمود:

“ان اول ما عصی الله به سته: حب الدنیا و حب الریاسه …” [۱] اولین چیزهایی که به وسیله ی آن معصیت خداوند انجام شده شش چیز است که یکی از آنها حب دنیا و دیگری حب ریاست است و … . از امام چهارم (ع) نقل شده که فرمود:

“ایاک ان تتراءس فیضعک الله”.[۲]

ــ بپرهیز از این که بخواهی (بر دیگران) ریاست کنی که خداوند تو را در جامعه پست و بی مقدار می کند.

و از امام ششم (ع) نقل شده که فرمود: ملعون است کسی که (بر دیگران) ریاست می کند و ملعون است کسی که به طلب ریاست بر می خیزد و ملعون است کسی که با حدیث نفس اندیشه ریاست دارد. و در حدیث دیگر نقل شده که فرمود: کسی که به طلب ریاست برخیزد خود را به تباهی می کشاند.[۳] از امام هشتم (ع) نقل شده که آن حضرت سخن از مردی به میان آوردند و فرمودند: او ریاست خواه است. سپس فرمودند: زیان دو گرگ درنده که وارد گله گوسفندی شوند در حالی که چوپان گله از گوسفندان دور شده باشد بیش از زیان ریاست خواهی برای دین مسلمان نمی باشد.[۴]

با توجه به اینکه تصدی ریاست برای اداره ی امور لازم و از نظر فقهی واجب کفائی است، روایاتی که از ریاست مذمت نموده در مورد افرادی خواهد بود که شایسته ریاست نمی باشند و ریاست را به منظور جاه طلبی می خواهند نه به منظور خدمت و اداء وظیفه.

و تصدی ریاست برای افرادی که لایق آن نباشند، به منظور حکمرانی و سلطه ی بر دیگران در جهت اشباع غریزه ی جاه طلبی چنان که از روایات یاد شده استفاده می شود از رذائل اخلاقی و موجب معصیت خدا است و ریاست طلب از رحمت خداوند دور و به هلاکت و تباهی نزدیک است. بنابراین کسی که به انگیزه ی حب جاه داوطلب ریاست می گردد برای اسلام خطرناک است و حمایت از او نامشروع و برای دین مسلمان ضرر دارد.

ابوحمزه ی ثمالی در ضمن حدیثی از امام صادق (ع) نقل می کند که آن حضرت فرمود:

به دور باش از اینکه ریاست نمائی و به دور باش از اینکه پشت سر مردان ریاست طلب قدم برداری … و به دور باش از اینکه مردی را به ریاست نصب کنی و او را در هر گفتار تصدیق نمائی بدون اینکه او (از طرف خدا) حجت (و برای ریاست شایسته) باشد.[۵]

 

نشانه های جاه طلبی

ممکن است بعضی از افراد به انگیزه ی جاه طلبی داوطلب ریاست شوند ولی چنین وانمود کنند که از باب اداء وظیفه اقدام کرده اند، حتی ممکن است امر بر خود آنها نیز مشتبه گردد و از باب اینکه شیطان عمل آنها را نیک جلوه داده باورشان آمده باشد که انگیزه اقدام آنها صرفا به منظور اداء تکلیف است. برای جاه طلبی و ریاست خواهی نشانه هائی ذکر شده که برای روشن شدن افکار و آگاهی بیشتر، به بعضی از آنها اشاره می شود.

۱ـ استفاده از اسباب نامشروع

در تاریخ ائمه معصومین (ع) دیده نشده که برای رسیدن به مقام امامت و رهبری که حق مشروع و مسلم آنها بوده کوچکترین خلاف شرعی انجام داده باشند بلکه، بر عکس، حتی در مواردی هم که یاران آنها بقاء حاکمیت آنها را در انجام یک خلاف کوچک می دانستند مرتکب آن خلاف نمی شدند از باب نمونه در تاریخ می بینیم بر اثر تقسیم عادلانه بیت المال در زمان حکومت علی (ع) بعضی از افرادی که طمع زیادتی داشتند، از اطراف آن حضرت پراکنده می شدند و به مخالفین می پیوستند، این امر در نظر اصحاب علی (ع) برای بقاء حکومت او یک خطر جدی محسوب می شد، از این جهت به آن حضرت پیشنهاد کردند که برای جذب افراد و جلوگیری از خطر احتمالی، به بعضی از آنها سهم بیشتری داده شود. حضرت فرمود: “اتأمرونی ان اطلب النصر بالجور فیمن و لیت علیه؟” به من دستور می دهید که با جور طلب یاری نمایم؟ از این سخن به خوبی استفاده می شود که برای رسیدن به مقام ریاست و یا حفظ آن نباید از طریق نامشروع استفاده شود و اگر انسانی برای رسیدن به مقام ریاست فعل حرامی مرتکب شد دلیل آن است که جاه طلب بوده و حس جاه طلبی حصار تقوای او را شکسته است.

۲ـ حب مدح، و کراهت ذم

یکی از چیزهایی را که علامت و نشانه جاه طلبی دانسته اند این است که انسان، دوست داشته باشد از او مدح و ستایش شود و از اینکه او را مذمت نمایند ناراحت گردد. مرحوم نراقی در جامع السعادات ج ۲ ص ۳۶۲ می فرماید: حب مدح و کراهت ذم از آثار جاه طلبی و از صفات زشتی است که انسان را به هلاکت و تباهی تهدید می کند .

عبارت مرحوم نراقی به طور مطلق می گوید حب مدح و کراهت ذم از حس جاه طلبی ناشی می شود ولی باید دانست آنچه شدیدا مذموم و نشانه ی جاه طلبی در حد افراط می باشد این است که انسان از مدح بی جا خوشنود و مداح را تشویق نماید و از مذمت به جا و به مورد ناراحت گردد و مذمت کننده را مورد مؤاخذه قرار دهد. علی (ع) به مالک اشتر می فرماید:

“و الصق باهل الورع و الصدق و رضهم علی ان لا یطروک”.

ــ با پارسایان و راستگویان در تماس باش (و خود را به آنها نزدیکتر کن) و آنها را عادت بده (و به آنها سفارش نما) که در حد افراط تو را ستایش نکنند.

بنا بر نقل مرحوم سید رضی در نهج البلاغه، علی (ع) در صفین خطابه ای ایراد فرمودند که در آن خطابه حق والیان را بر مردم و حق مردم را بر والیان شرح می داد (و مردم را برای رعایت آن حقوق آماده می نمود)، مردی از اصحاب در پاسخ آن حضرت، ضمن یک سخن طولانی که مراتب ارادتمندی و اطاعت خود را به عرض می رساند از آن حضرت بسیار ستایش نمود، امام (ع) فرمود: “دوست ندارم که شما درباره ی من گمان ببرید که من کثرت ستایش و ثناگوئی را دوست دارم و من بحمدالله چنین نیستم … و گمان مبرید که شنیدن سخن حق بر من گران بیاید لذا از گفتن حق در حضور من خودداری نکنید ــ و به جای ثناگوئی ها و ستایش ها حقیقت را بی پرده بگوئید ــ”.[۶]

۳ـ تظاهر و ریا

بعضی از افراد برای رسیدن به ریاست از هیچ گونه تظاهر و ریا خودداری نمی کنند و چه بسا کارهای دیگران را به خود نسبت می دهند و حتی حاضر می شوند از نعمتهای خوب دنیا استفاده نکنند و خود را وارسته و زاهد جلوه می دهند و با سادگی زندگی می کنند و لباس ساده می پوشند تا مردم را به خود جلب نموده و بر آنها ریاست نمایند اینها همان افرادی هستند که دنیا را به خاطر دنیا ترک می کنند،  بنابراین نباید فریب سادگی افراد را خورد و به زاهد نمائی افراد نباید مطمئن بود، چه بسا زاهد نمائیها که از جاه طلبی ناشی می گردد.

۴ـ نفاق و دوروئی

نفاق و دوروئی شعبه ای از ریاکاری است، بعضی از افراد برای رسیدن به مقام ریاست و شهرت از راه نفاق و دوروئی هر گروهی را از طریقی به طرف خود جلب می نمایند، گاهی خود را طرفدار توده ی ستمدیده معرفی می کنند و در زمینه ای دیگر با سرمایه داران مترف هم پیاله می شوند، گاهی در جمع غرب زدگان باصطلاح روشنفکر مراسم سنتی مذهب را به باد مسخره می گیرند و گاهی با صورت آلوده به گل، به جمع سینه زنان می پیوندند و از هر فرصتی به نفع خود استفاده می کنند و باصطلاح معروف، نان را به نرخ روز می خورند.

۵ـ اظهار برتری نمودن و ریاست به خرج دادن

یکی از چیزهایی که در سخنان معصومین ـ علیهم السلام ـ بسیار مورد مذمت قرار گرفته ریاست به خرج دادن و بر دیگران اظهار برتری نمودن است، اظهار برتری نمودن بر دیگران حد اعلای ریاست طلبی است که غالبا ریاست خواهان ریاست را برای همان می خواهند.

در زمان جاهلیت، رؤسا و صاحبان مقام معمولا در اعمال و رفتار خود استعلا داشتند و بر مردم اظهار برتری می نمودند، یکی از رسمهای آنها این بود که جلو راه می رفتند و دیگران مجبور بودند پشت سر آنها حرکت کنند، و بعضی از اوقات در حالی که سوار بر مرکب بودند دیگران پیاده دنبال سر آنها در حرکت بودند، و در بعضی از بلاد مرسوم بود که رؤسا سواره بودند و عده ای جلوی مرکب آنها در حال پایکوبی حرکت می نمودند، همه اینها حرکات و اعمال در اسلام نهی شده و آن را نشانه خود نمائی و جاه طلبی دانسته اند.

از مردی به نام جویریه نقل شده که او گفت: پشت سر امیرالمؤمنین علی (ع) راه می رفتم آن حضرت فرمود: “یا جویریه انه لم یهلک هؤلاء الحمقی الا بخفق النعال خلفهم”.[۷] جویریه! این نابخردان به هلاکت نرسیدند مگر به واسطه ی صدای کفشها و پاهای مردم از دنبال آنها.

این تعبیر کنایه از این است که افرادی که دوست دارند جلوی روی مردم در حرکت باشند و دیگران پشت سر آنها باشند همان رؤسائی هستند که ریاست، آنها را به تباهی می کشاند و این نوع ریاست به خرج دادن و اظهار برتری نمودن بر دیگران برای رئیس خطرناک است.

از عبدالله ابن مسکان نقل شده که او گفت: شنیدم که امام صادق (ع) می فرمود: به دور باشید از این ریاست دارانی که ریاست می کنند (یا ریاست به خرج میدهند) به خدا قسم کفشها و پاها پشت سر مرد (ریاست طلب) به صدا در نیامد مگر اینکه آن مرد تباه شد و دیگران را به تباهی کشید.[۸]

مرحوم سید رضی در نهج البلاغه می فرماید: علی (ع) در مسیر خود به سوی شام به محلی به نام انبار رسید، در این محل عده ای از بزرگان قوم جمع شدند و به منظور ادای احترام از مرکبهای خود پیاده شده و جلوی روی آن حضرت با سرعت و طرز مخصوصی به حرکت در آمدند، علی (ع) فرمود: این چه کرداری است که از خود نشان دادید گفتند این کردار در نزد ما تعظیم به زمامداران است و ما با این عمل امرای خود را عظمت می دهیم. علی (ع) فرمود:

به خدا سوگند امرای شما از این عمل سودی نمی برند و شما با این عمل برای خودتان در دنیا ایجاد زحمت و مشقت می کنید و به واسطه ی همین اعمال در آخرت به شقاوت نزدیک می شوید، و چه قدر زیانبار است مشقتی که به دنبال آن عقاب آخرت باشد.[۹]

۶ـ ناراحت بودن از شکست و نرسیدن به ریاست

بعضی از اوقات دیده می شود که شکست بعضی از افراد در انتخابات باعث شده که از فرط ناراحتی نسبت به رقیب خود به خصومت برخاسته و بین هواداران آنها اختلاف دامنه داری به جود آمده است. زمامداران و مسئولان اسلام باید بیش از هر کس نسبت به دنیا بی اعتنا و زاهد باشند و معنای زهد این است که برای نرسیدن به مقام و ریاست و متاع دنیا و یا از دست دادن آن تأسف نخورند. اگر مسلمانی به عنوان انجام وظیفه و ادای تکلیف، خود را برای احراز یک مقام کاندیدا کرد شکست و نرسیدن به آن مقام نباید او را ناراحت کند، زیرا فرض این است که او هدفی جز ادای وظیفه نداشته و اگر انتخاب نشد تکلیف ساقط می گردد و مسئولیت از او سلب می شود، ناراحتی از شکست نشانه ی وجود حس جاه طلبی (ولو در مرتبه ی نازله ی آن) است زیرا این ناراحتی غالبا حاکی از این است که احساس می کند در نظر مردم کوچک شده و این احساس نشان می دهد که برای بزرگ بودن خود در نظر مخلوق اهمیت خاصی قائل بوده و این همان جاه طلبی است که آن را تفسیر کردیم.

 

نگاهی به سخنان علی (ع)

ممکن است گفته شود که از خطبه ی شقشقیه استفاده می گردد که علی (ع) از اینکه زعامت مسلمین به دست او نرسیده اظهار ناراحتی فرموده، زیرا در آن خطبه می فرماید:

“اما والله لقد تقمصها فلان و انه لیعلم ان محلی منها محل القطب من الرحی”.

ـ به خدا سوگند فلان شخص پیراهن خلافت را بر تن پوشید در حالیکه او می دانست من برای آن مقام مانند میله گرداننده آسیا هستم.

ولی با توجه به قسمت ذیل خطبه شریفه روشن می گردد که اظهار ناراحتی حضرت به خاطر دنیا و ریاست دنیا نبوده و شاید آن حضرت از این جهت اظهار تأسف فرموده که ملت در انتخاب امام، راه صحیح را نرفته و با وجود فرد افضل که توسط رسول خدا برای امامت تعیین و معرفی شده دیگری را انتخاب کرده اند، زیرا در آخر خطبه می فرماید:

“لو لا حضور الحاضر و قیام الحجه بوجود الناصر و ما اخذ الله علی العلماء … لأالقیت حبلها علی غاربها …”.

ــ اگر مردم (پس از قتل عثمان) برای بیعت با من نیامده بودند و حجت بر من تمام نبود (و راه عذر در پیشگاه خداوند برایم باز بود) و اگر نبود که خداوند از عالمان پیمان گرفته که در برابر شکم پروری و سیری ستمگران و گرسنگی مظلومان آرام نگیرند حکومت را رها می کردم … شما به خوبی یافته اید که دنیای شما در نزد من بی ارزش تر از آب بینی بز  هنگام عطسه است. در اینجا امام (ع) با صراحت می فرماید اگر به خاطر ادای تکلیف و انجام وظیفه نبود پس از عثمان نیز حکومت را قبول نمی کردم و راه عذر برایم باز بود نه تنها برای به چنگ آوردن حکومت نمی کوشیدم بلکه آن را با رضایت خاطر و خیال آسوده رها می کردم. از این فراز از سخنان علی (ع) استفاده می شود که اگر مردم اجتماع نمی کردند و علی (ع) را وادار به قبول حکومت نمی نمودند آن حضرت برای ریاست تلاش نمی کرد، بنابراین می توان گفت تبلیغات و تلاش برای به دست آوردن آرای بیشتر و پیروزی بر رقیب در حد وظیفه ی شخص کاندیدا نیست اگر چه شایستگی او محرز باشد بلکه این وظیفه برای دیگران است که باید بکوشند و افراد صالح را بشناسند و به دیگران معرفی نمایند تا برای قبول مسئولیت انتخاب گردد، کاندیدا اگر خود را شایسته بداند کافی است که خود را به مردم معرفی نماید و اگر بخواهد صددرصد اسلامی عمل کرده باشد باید نقاط مثبت و منفی خود، همه را بگوید.

 

انتخاب ریاست برای شغل

کسی که ریاست را به عنوان شغل و راه درآمد برای زندگی انتخاب می کند اگر باتقوی باشد و از جهات دیگر شایستگی داشته باشد شاید برای اسلام زیانی نداشته باشد ولی غالبا افرادی که ریاست را شغل خود قرار داده اند و آن را به عنوان راه درآمد نگاه می کنند فقط تا حدی که به درآمد آنها ارتباط داشته باشد آن را دنبال می نمایند تنها در ساعتهای اداری بر سر کار می روند و پس از تمام شدن ساعت کار هم فورا اداره را تعطیل می نمایند و به سراغ زندگی می روند و دیگر در فکر این نیستند که چه مقدار کارها انجام شده و چه مقدار از کارها مانده و مملکت در چه شرایطی قرار گرفته است، اگر کارها متراکم و روی هم مانده باشد و مردم به انتظار نوبت روزها و ماهها معطل باشند برای آنها مسئله نیست ولی کسی که ریاست را برای ادای وظیفه می خواهد بیشتر در فکر انجام کار است و اگر دید کارها مانده است با تلاش شبانه روزی کارها را ردیف می کند و ارباب رجوع را معطل نمی کند.

بنا بر نقل نهج البلاغه علی (ع) به اشعث ابن قیس حاکم آذربایجان می نویسند:

“و ان عملک لیس بطعمه و لکنه فی عنقک امانه”.[۱۰]

ــ حکمرانی برای تو طعمه و خوراک نیست بلکه آن عمل بر گردن تو امانت است.

 

ریاست برای رفاه طلبی و خوشگذرانی

اگر چه ریاست به طور طبیعی درآمد زیادی ندارد تا افراد به منظور رفاه طلبی طالب آن باشند مخصوصا در حکومت اسلامی که اسلام زمامداران را به ساده زیستن فرمان داده است، ولی ممکن است بعضی از افراد به امید اینکه بتوانند در ضمن ریاست از راه اختلاس یا رشوه خواریها زندگی خود را مرفه تر نمایند به طلب ریاست برخیزند. برای اینکه وظیفه‌ ی مسلمانان نسبت به این گونه افراد روشن گردد و امت اسلامی بداند در رابطه با این افراد چه موضعی باید داشته باشد نظریه اسلام را درباره ی افراد رفاه طلب و خوشگذران و هوسران بیان می کنیم:

هوسرانی و رفاه طلبی در حد افراط در اسلام به عنوان یک عمل حیوانی و بهیمی تلقی شده و مورد نکوهش قرار گرفته است، و به طور کلی کسانی که دنبال شکم هستند و همیشه می کوشند سفره های رنگین داشته باشند و یا دنبال هوسرانیها و اشباع غریزه جنسی می روند و یا می کوشند خانه های زیبا و مرکبهای آخرین سیستم داشته باشند و آن را در زندگی هدف خود می دانند در نظر رهبران اسلام ارزش انسانی نداشته و آنها را مذمت نموده اند.

در اینجا از میان روایتهای زیادی که از رسول خدا و ائمه معصومین در مذمت دنیا طلبان رسیده یک روایت را که در جامع السعادات، جلد ۲، صفحه ۲۶ از رسول خدا (ص) نقل شده برای خوانندگان عزیز ترجمه می کنیم.

رسول خدا (ص) فرمود: پس از من جماعتی می آیند که بهترین غذاهای رنگارنگ را می خورند و زیباترین زنان را به نکاح خود در می آورند و ظریفترین لباسها را می پوشند و نیرومندترین مرکبها را سوار می شوند، شکمهائی دارند که با اندک سیر نمی شود و نفسهائی (حریص) دارند که با زیادی (ثروت) هم قانع نمی گردد (محور زندگی آنها دنیا است)، صبح و شام رو به دنیا دارند و بر محور آن می گردند، دنیا را به جای خداوند معبود خود قرار می دهند و سرگرم دنیای خود هستند و دنیا را بازیچه هواهای نفسانی خود می دانند، هر کدام از مسلمانان اگر چه در نسلهای آینده آن زمان را درک کردند (و با این افراد برخورد نمودند) از طرف محمد بن عبدالله بر آنها حتم و لازم است (که این افراد را کنار بزنند و به آنها بی اعتنائی کنند) بر آنها سلام نکنند و از بیماران آنها عیادت ننمایند و اگر بمیرند به تشییع جنازه آنها حاضر نشوند، و هر کس به آنها سلام کند و از بیماران آنها عیادت کند (و بالاخره آنها را مورد احترام و اعتنا قرار بدهد) به نابود کردن اسلام کمک کرده است.

متن حدیث به شرح زیر است:

“سیآتی قوم بعدی یأکلون اطایب الطعام و انواعها و ینکحون اجمل النساء و الوانها و یلبسون الین الثیاب و الوانها و یرکبون اقوی الخیل و الوانها، لهم بطون من القلیل لا تشبع و انفس بالکثیر لا تقنع، عاکفین علی الدنیا یغدون و یروحون الیها اتخذ وها آلهه دون الههم و ربّاً دون ربهم الی امرهم ینتهون و هواهم یلعبون، فعزیمه من محمد بن عبدالله لمن ادرک ذلک الزمان من عقب عقبکم و خلف خلفکم ابدا لا یسلم علیهم و لا یعود مرضاهم و لا یتبع جنائزهم و لا یوقر کبیرهم، و من فعل ذلک فقد اعان علی هدم الاسلام”.

از مضمون این حدیث استفاده می شود:

افرادی که با خدا سروکار ندارند و دنیا را به خاطر دنیا می خواهند و غیر از بهره گیری و کامرانی در دنیا برای خود هدفی نمی بینند نه تنها نباید آنها را در رأس کاری قرار داد بلکه باید آنها را از جامعه اسلامی طرد نمود.

ادامه دارد

 

۱ـ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۲۶۹٫

۲ـ وسایل الشیعه، ج ۱۱،‌ص ۲۸۱٫

۳ـ ملعون من ترأس، ملعون من هم بها ملعون من حدث نفسه بها، و قال: من طلب الریاسه هلک”. وسائل ، ج ۱۱، ص ۲۷۹ و ۲۸۰٫

۴ـ “ما ذئبان ضاریان فی غنم قد تفرق رعائها بأضرّ فی دین المسلم من الریاسه”. وسائل ، ج ۱۱، ص ۲۷۹٫

۱ـ “ایاک و الریاسه، و ایاک ان تطاء اعقاب الرجال … ایاک ان تنصب رجلا دون الحجه فتصدقه فی کل ما قال”. وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص ۹۰٫

۱ـ “و قد کرهت ان یکون جال فی ظنکم انی احب الإطراء و استماع الثناء و لست بحمدالله کذلک … فلا تثنوا علیّ بجمیل ثناء … و لا تظنوا عن مقاله بحق او مشوره بعدل” . نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶٫

۲ـ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۲۸۰٫

۱ـ “ایاکم و هؤلاء الرؤساء الذین یترأسون فو الله ما خفقت النعال خلف الرجل الا هلک و اهلک”. وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۲۷۹٫

۲ـ “… و الله ما ینتفع بهذا امراؤکم و انکم لتشقون علی انفسکم فی دنیاکم و تشقون به فی آخرکم و ما اخسر المشقه و رائها العقاب”. نهج البلاغه، حکمت ۳۷٫

 

 

۱ـ نهج البلاغه، از نامه ی ۵٫

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *