قسمت دهم
حضرت آیت الله حسین نوری
محدودیت های اقتصادی در کادر ارزشهای اسلامی
در طی مباحث گذشته این نکته روشن گردید که “مکتب اقتصادی اسلام ” هر چند “آزادی “رامانند جهان سرمایه داری سلب نمی کند ولی مانند جهان سرمایه داری نیز به افراد آزادی اقتصادی نامحدود نمیدهد بلکه این مکتب الهی اشخاص را در صحنه اقتصاد زندگی با توجه بمبانی سیاسی، اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی مخصوصی که دارد در کادر ارزشها و معیارهای معنوی خاصی محدود می کند تا در نتیجه نیروی شگرف انسانها را در مجرای صحیح بجریان آنداخته و آنرا وسیله ای برای خدمت بجامعه اسلامی قرار داده رشد همه جانبه آنها را تامین وتضمین نماید.
و چون توضیح لازم درباره نوع محدودیت و آزادی ای که اسلام بوجود میاورد در مقاله سابق داده شد اینک این مطلب لازم بتذکر است که محدودیتی را که اسلام درباره آزادی اجتماعی در زمینه اقتصاد مقرر داشته است بر دو نوع است :
۱-محدودیت ذاتی.
۲-محدودیت عینی.
منظور از “محدودیت ذاتی “محدودیتی است که از ژرفای روح انسان و طرز تفکر وی سرچشمه می گیرد چنانچه مقصود از “محدویت عینی “محدودیتی است که از ناحیه یک نیروی خارجی که رفتار و سلوک اجتماعی شخص را مشخص و کنترل می کند بوجود میاید.
سرچشمه محدودیت ذاتی تربیت اسلامی است
مهم ترین هدف اسلام –چنانکه میدانیم –تربیت و ساختن افراد جامعه است و این برای اینکه بسیج و تجهیز افراد جامعه در راه صحیح و سعادت آفرین زندگی بطور اصولی و ریشه دار انجام بگیرد در نخستین مرحله از پیش از انعقاد نطفه افراد، روحیات و سجایای اخلاقی و طرز تفکر و ایده مادران را که تأثیر و عکس العمل مستقیم و مؤثر در فرزندان دارد در نظر می گیرد و بموازات آن خواص فکری و آثاری روحی و جسمی و فرهنگی پدران را نیز مورد توجه قرار میدهد و از این رهگذر فرزند را در نخستین مکتب تربیت که محیط خانواده است در شرائط مناسب و جو مساعدی بوجود میآورد.
و از آن پس هر فرد را از لحاظ تربیت صحیح اخلاقی و فرهنگی و اجتماعی جسمی و روحی گام بگام مورد مراقبت های لازم از طرف این دو رکن خانواده یعنی پدر و مادر قرار میدهد تا مرحله بمرحله راه تکامل انسانی پیموده شود. و در مرحله بعدی نیز از جهت برنامه های درسی و جنبه های ایدئولوژی و فرهنگی و اجتماعی معلم و مربی و محیط درس و تربیت مراقبت های لازم را وظیفه حتمی اولیاء و مربیان میداند.
و بالأخره در آخرین مرحله محیط زندگی را مورد توجه قرار داده اولیاء و مسئولین جامعه را بطور مؤکد، موظف و ملزم میسازد که محیطی سالم و آکنده از عوامل و اسباب فضیلت و شرافت انسانی بسازد.
ناگفته پیدا است افرادی که در سایه این مقدمات و وسائل رشد می کنند دارای روحیات عالی انسانی هستند که مشحون از ایمان کامل به مبدأ و معاد و سایر معارف بلند اسلامی و مملوء از احساس عدل و خیر و احسان و ایثار می گردند.
بدین ترتیب آنها جهان جدیدی میسازند جهانی که در آن انسانها، ایمان بخداوند، اتکاء بنفس، استقلال، آزادی، شجاعت و شرافت را سرلوحه تمام جریآنهای زندگی خود میدانند.
جهانی که در آن از رباخواری، احتکار، غل و غش، بی انصافی، بی عدالتی، اغفال و فریب خبری و اثری نیست.
جهانی که از آنگیزه های فساد و ظلم منزه و مبرا است و فکر و درک آنها در نتیجه تربیت صحیح اسلامی به آن اندازه از اوج و تکامل نائل گشته است که رعایت محدودیتهائی را که در شماره قبل شرح داده شد نه تنها منافی و متضاد با آزادی نمیدانند بلکه آن را بعنوان اداء یک وظیفه انسانی و یک رسالت وجدانی بکار میبندند و از آن لذت میبرند.
این بود شرح و توضیح لازم نسبت به محدودیت ذاتی و اما محدودیت عینی که از تأثیر یک نیروی خارجی که رفتار و سلوک اجتماعی افراد را زیر نظر دارد بوجود میاید از اصل نظارت و دخالت حکومت اسلامی (ولایت فقیه )در امور اقتصادی که مورد بحث ما است سرچشمه می گیرد.
همانطور که میدانیم یکی از اصول و مبانی اسلامی “ولایت فقیه “است که بر اساس آن چنانکه فعالیتهای آن چنانکه فعالیت های افراد در جنبه های دیگر زیر نظر حکومت اسلامی مورد توجه و کنترل میباشد فعالیت های اقتصادی آنها نیز تحت نظارت و بدایت همین موضوع انجام می گیرد.
بنا بر این اگر احیانا یک فرد یا افرادی علیرغم مقدمات و وسائلی که در راه تربیت صحیح آنها بوجود آمده و علیرغم محیطی که با رشد و نمودادن به فضائل انسانی اماده و مهیا گشته محدودیتهائی را که شرح داده شد رعایت نکنند. آنرا را به رعایت آنها وادار می کند تا جامعه اسلامی با دنیای سرمآیه داری این تفاوت را داشته باشد که در آن نشانه ای از ربا و احتکار و استثمار و قمار و فساد و اسراف و تبذیر و ظلم و استکبار و تکاثر و تمرکز و تراکم بیش از آندازه ثروت وجود نداشته باشد و توزیع عادلانه توأم با رفاه عمومی برقرار گردد و تمام نیروها در راه عدل و خیر و احسان و خدمت و ایجاد استقلال و حفظ آن بکار بیفتد.
اکنون این بحث در اینجا با یکی از اصول مباحث اسلامی که “ولایت فقیه “است مربوط میشود و چون “ولایت فقیه “بهمان اندازه که با مبانی سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و تربیتی اسلام ارتباط دارد، با نظام اقتصادی اسلام نیز ارتباط پیدا می کند به شرح و توضیح آن با توفیق و تفضل خداوند متعال در آینده خواهیم پرداخت هم اکنون تذکر این نکته را لازم میدانیم :
همانطور که محدودیتهای الزامی در نظام اقتصادی اسلام وجود دارد و ما در مباحث گذشته به توضیح آن پرداختیم محدودیتها و اداب اخلاقی نیز بعنوان مستحب و یا مکروه موجود است که دقت در آنها عمق و ژرف نگری قوانین اقتصادی این مکتب را روشن میسازد و ما اکنون برای نمونه تعدادی از آنها را که با یک قسمت از مباحث اقتصادی اسلام یعنی تجارت و کسب مربوط است واز احادیث اسلامی بدست آمده و در کتب فقهی نیز مذکور است میپردازیم :
۱-فرا گرفتن مسائل مربوط به کسب و تجارت مخصوصا برای احتزاز و اجتناب از “ربا “،در این مورد حضرت امیر المؤمنین (ع) فرمودند :
ای مردم !نخست مسائل فقهی کسب و تجارت را فرا بگیرد و از آن پس به کسب داد و ستد بپردازید که سوگند به پروردگار جهان افتادن در”ورطه ربا خواری ” از راه رفتن “مورچه سیاه “بر روی سنگ سخت در دل شب پنهان تر است یعنی همانطور که حرکت مورچه سیاه با کیفیت مزبور از دیده ها پنهان است و بدون توجه دقیق قابل درک نیست اجتناب از “ربا “نیز بدون دقت و احتیاط کامل قابل درک نمی باشد
۲-میان مشتریان که ممکن است یکی آشنا و دیگری غریب و یکی از خویشاوندان مثلا و دیگری بیگانه باشد فرق نگذاشتن.
۳-“اقاله نادم “یعنی پس از اینکه معامله ای واقع شد خریدار یا فروشنده در صورتیکه متوجه شود که این معامله بنفع او نبوده است اگر پیشنهاد فسخ معامله راکرد آن یکی این پیشنهاد را بپذیرد و در زمینه بهم زدن معامله موافقت خود را اعلام و در این مورد اقدام نماید.
۴-کالای خود را بمنظور جلب توجه و رغبت بیش از حد مشتری، زینت نکند.
۵-عیبی را که در کالای مورد فروش وجود دارد، فروشنده ذکر کند و پنهان نکند (البته در صورتی که نقص و عیب خیلی مهم نباشد و گر نه پنهان کردن نقص و عیب غل و غش است و حرام میباشد )
۶-در موقع معامله سوگند هر چند راست هم باشد نخورد.
۷-بمنظور اداء احترام بجنبه های معنوی و تشویق به کسب فضائل انسانی از افرادی که از لحاظ ایمان و کمال معنوی، کامل میباشد اصلا سود نگیرد.
۸-از کالائی که می خواهد بفروشد تعریف نکند و از کالائی که میخواهد بخرد مذمت ننماید.
۹-به سود کم قناعت کند و در تحصیل سود باندازه “مخارج روزانه “خود اکتفا کند و این مقدار رانیز میان همه مشتریان روزانه خود باندازه مخارج روز خویش بنسبت سود بگیرد.
۱۰-در خرید و فروش بطور کلی مخصوصا در خرید و فروش وسائل و ابزاریکه در راه خیر و عبادت و خدمت عمومی بجامعه بکار برده میشود مسامحه کند و سخت گیری ننماید.
۱۱-در رفتن به بازار و دنبال معامله عجله و مبادرت نکند بلکه قبل از رفتن به بازار و مراکز کسب و کار مقداری از وقت خود را در راه آموزش فرهنگ اسلامی و مسائل اخلاقی و کسب فضائل انسانی صرف کند.
۱۲-موقع تحویل دادن کالا مقداری بیشتر تحویل بدهد و موقع تحویل گرفتن مقداری کمتر.
۱۳-پس از خریدن هر کالا از خداوند متعال تقاضای برکت در راه صرف آن بکند.
۱۴-از کسی که وعده نیکی و احسان به او داده و گفته است بیا با من معامله کن که از معامله با من راضی خشنود خواهی شد. اصلا منفعت نگیرد.
۱۵-در بین معامله برادر دینی خود داخل نشود یعنی هنگامی که می بینید متاعی را یکی از برادران دینی میل دارد بخرد او در این معامله دخالت نکند تا آن معامله را برادر دینی انجام بدهد. ادامه دارد