در مورد اصلاح و ایجاد نظم در حوزه های علمیه
وظایف خطیر حوزه های علمیه
- یکی از امور مهمی که مورد توجه بزرگان و علماء حوزه علمیه قم بوده است لکن عمل مثبتی درباره آن انجام نگرفته، ایجاد نظم و انضباط در حوزه ها است که لازم است از حوزه علمیه قم شروع شود و بطوری جدی و اساسی عمل شود البته این امر برای حفظ حوزه ها از ورود عناصر منحرف از حیث عقائد و اخلاق و اعمال از هم وظائف شرعی است که بعهده همه خصوصا فضلاء و علماء و مدرسین می باشد و با همکاری جدی همگان وتأیید مراجع معظم میتواند جامه عمل پوشد. در این زمان که حوزه های علمیه و روحانیون معظم در پیشبرد مقاصد اسلام و تحکیم جمهوری اسلامی نقش بسیار مؤثری دارند شک نیست که جمهوری اسلامی نقش بسیار مؤثری دارند شک نیست که قدرتمندان و قدرت طلبان بیکار ننشسته اند، بلکه در تلاشند تا این قدرت فعال را تضعیف کنند واین امر برای آنان میسور نیست مگر با رخنه کردن عناصر فاسد در حوزه ها که از داخل موجبات تباهی واز کار افتادن این پدیده الهی را فراهم آورده و خدای نخواسته بتدریج و در دراز مدت ملت را از آنها مأیوس و روی گردان کنند و همه میدانیم که اگر خدای نخواسته حوزه ها از عهده تربیت فقهاء و علماء و خطباء موجه و مورد علاقه مردم و بطور هرج و مرج و بدون برنامه صحیح و ضابطۀ اسلامی- عقلائی، حوزه ها اداره نشوند باید همه منتظر فاجعه شکست جمهوری اسلامی و اسلام بزرگ باشیم و اگر اکنون با همت همگان از سرچشمه فساد جلوگیری نشود فردا و فرداها دیر است و بسا باشد که بجائی رسد که از قدرت همه خارج شود. مقایسه امروز حوزه ها با قبل از انقلاب که روحانیون از سیاست و نظر در امور کشور بواسطه تبلیغات و فشارها و کج فهمی ها منعزل و برکنار بودند بسیار نابجا و غلط است. گرچه ممکن است بعضی کج فهم ها با این امر حیاتی مخالف باشند و با تز نظم در بی نظمی است با تو همات شیطانی دست بگریبان باشند لکن اینان در اقلیت هستند و قشرهای عظیم روحانیون متفکر و متوجه بمسائل و پیش آمدها در این فکر هستند. و بالاخره همان طور که پاکسازی و تصفیه درهمه ارگانهای دولتی و کشوری و لشکری لازم است در حوزه ها ودانشگاهها که همگام با حوزه ها هستند و هر دو از ویژگی خاصی برخوردارند تصفیه و پاکسازی مهم تر است و با تصفیه این دو پایگاه اسلامی و ملی محتوای جمهوری اسلامی به رشد و ترقی خود ادامه خواهد داد و با انحراف این دو انقلاب و جمهوری از مسیر اصلی خود منحرف خواهد شد.
پیام امام در مورد اصلاح و نظم حوزه ها را میتوان از جوانب مختلف مورد بررسی قرار داد از جمله:
- نیاز جامعه کنونی ایران، مسلمانان و مستضعفین جهان نسبت به شناخت و تربیت اسلامی.
- تصفیه و پاکسازی در حوزه ها و خطر نفوذ وگروههای منحرف و خطوط جاسوسی در حوزه ها.
- گسترش حوزه های تعلیمی و تربیتی
* * *
قبل از این که مسائل مزبور را، مورد بررسی قرار دهیم لازم است به عنوان مقدمه به شیوه ها و خطوط شناخت اسلام اشاره نمائیم:
از صدر اسلام تاکنون در مورد شناخت اسلام سه شیوه و خط وجود داشته است:
الف: خط توجیه و تاویل گرائی: از شروع تشکیل حکومت اسلامی در عهد پیامبر اکرم (ص) تا کنون همواره اشخاص و گرههایی بخاطر سودجویی و استثمار و یا قدرت طلبی و هوسرانی آیات قرآن و احکام اسلام را به نفع خود توجیه و تاویل میکرده اند. نمونه اینان در زمان خودمان، غرب گرایان و شرقگرایان باصطلاح مسلمان نظیر بنی صدر و سران مجاهدین خلق و… می باشند که سعی داشتند پندارها و بافته های لیبرالیستی و مارکسیستی خود را در قالب اسلام بریزند و به خورد نسل جوان بدهند. از مصادیق بارز دیگر این خط بنی امیه، بنی عباس و کلیه ملوک و شاهان و رؤسائی بوده و هستند که از اول تاریخ اسلام تاکنون بر جوامع مسلمان بنام اسلام حکومت کرده و میکند.
ب: خط ظاهرنگری و قشری: از آغاز شکل گرفتن اسلام تا الآن این گرایش، و خط نیز وجود داشته است که اشخاص و گروههائی آیات قرآن و دستوارت جامع و عمیق اسلامی را در قالبهای تنگ فکری خود محصور می کرده اند و با ظاهر نگری و سطحی نگری خود جلوی پویایی اسلام را در تمامی زمینه ها و کلیه ابعاد میگرفته اند و یک نمونه آن خوارج بودند که بگفته حضرت علی (ع) «انالحکم الا لله» را بهانه برای نفی کلام الله ناطق و مجسم عینی اسلام(ولایت و حکومت علی(ع)) قرار دادند. این طرز تفکر در دورانهای مختلف جلوه های گوناگونی داشته است. این دو خط انحراف از اسلام اصیل است که یکی براست و دیگری به چپ افتاده است. و بفرمایش حضرت علی(ع) «الیمین و الشمال مضله والطریق الوسطی هی الجاده».
امام امت قبل از شهادت فرزندش مرحوم حاج آقا مصطفی و اوج گیری نهضت اسلامی در سخنرانی ژرفی به دو جلوه از این دو گرایش و خط اشاره کردند و فرمودند: در سابق عرفاء بیشتر جنبه های عبادی، معنوی و اخروی اسلام را نگریسته اند و سعی بر این داشته اند که جنبه های دنیوی و مادی اسلام را هم، بعدی معنوی و اخروی دهند و هم اکنون برخی دیگر میباشند که برعکس جنبه های عبادی و معنوی اسلام را نادیده می گیرند. تنها جنبه های مادی و دنیوی اسلام را می نگرند و حتی ابعاد معنوی اسلام را جنبه مادی میدهند.
ج- خط اسلام فقاهت و ولایت: خط اصیل اسلام همان خط شناخت صحیح اسلام و اجرای آن می باشد که پیامبر اکرم(ص) فرمود قرآن و عترت از هم جدا شدنی نیست و … آنگاه این خط توسط امامان معصوم از حضرت علی(ع) تا امام مهدی(عج) ادامه یافت و سرانجام به دست فقهای عادل(اسلام شناسان متعهد) سپرده شد و در انقلاب اسلامی، این خط به اسلام فقاهت و ولایت تعبیر میشود.
در این خط نه احکام و اسلام تاویل و تفسیر به رأی میشود و نه کلیت و فراگیری آنها نسبت به همه زمانها و زمینه ها نادیده گرفته میشود. در این خط هم اجرای حدود الهی مطرح است و هم اختیارات والی برای تطبیق آنها مطرح میباشد.
از شروع نهضت اسلامی ایران در پانزده خرداد سه خط مزبور در کنار هم تاکنون جریان داشته است.
- خط رژیم شاه که اسلام را بنفع شاهنشاهی و سلطه آمریکا توجیه می کرد.
- خط ظاهر نگران و انزوا طلبان که در مبارزه ملت سهمی نداشتند و احیانا آنرا تخطئه میکردند و می گفتند نباید کاری کرد که خونریزی شود طرفداران این خط همان کسانی هستند که بقول امام در دیدارشان با شورای نگهبان هر کاری بنفع مستضعفین انجام گیرد، میگویند کمونیستی است «آیا اینان که برای رفتن یک لایحه به مجلس داد فغان می کنند و به قول آقای هاشمی رفسنجانی همین حساسیت را نسبت به حقوق اکثریت محروم جامعه دارند؟ هوا داران این خط همان اقلیتی هستند که امام فرمود طرفدار نظم در بی نظمی » میباشند و توجه ندارند که قیاس وضع کنونی حوزه ها به گذشته بسیار غلط است.
- خط اصیل اسلام فقاهت و ولایت که همواره ملت را در مبارزه اش تا پیروزی هدایت کرده است و هم اکنون میخواهد اسلام را پیاده کند و روشن است که برای اجرای حدود اسلامی باید ضرورتها را در نظر بگیرد و در مقام اجرا بطور موقت تصرفات محدودی را برای حفظ نظام اسلامی و استقرار آن قائل شود.
خلاصه کلام اینکه سه جریان فکری در مورد شناخت اسلام و اجرای آن، وجود دارد و هیچکدام با هم سازگار نیستند ولی خط اصیل فقاهت و ولایت و طرفداران آن باید هرچه بیشتر در ارشاد و آگاه سازی طرفداران آن دو خط بکوشند و یک مشت عوامل نفوذی قدرت طلب، استثمارگر و جاسوس را که القاء شبهه می کنند و جو سازی می نمایند و ذهن بعضی از علماء و مقدسین را بدبین میسازند باز کنند.
اصل مطلب:
اینک به اصل مطلب می پردازیم:
- نیازها- ما نزدیک ۸۰ هزار روستا و صدها شهر داریم، برای هر کدام از شهرها و روستاها قاضی شرع، امام جمعه، معلم دینی در دبستان و دبیرستان و دانشگاه، مربی اخلاق و مبلغ اسلام در پادگانها، ادارات، واحدهای سپاه و…. نیاز داریم. ما برای اینکه نسل جوان را دریابیم و خلاء فکری ناشی از فقر فرهنگی دوران رژیم سابق را پر کنیم و آینده سازان را از افتادن در دام گروههای منحرف و شرقگرا و غربگرا نگه داریم باید صدها و هزاران مبلغ و مربی اسلام شناسی را برای شهر و روستا و در هر منطقه بخشی بسیج نمائیم. حال تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل در مورد کشورهای دیگر و صدور انقلاب اسلامی به جهان.
- تصفیه و پاکسازی: روشن است که برای رفع نیازهای مذکور، نخست باید حوزه ها را از عناصر منحرف و نفوذی پاکسازی کرد زیرا تا محیطی از عامل فساد پاکسازی نشود. هر گونه اصلاحی امکان ناپذیر است. البته ممکن است کسی یا کسانی بگویند: حوزه ها نیاز به تصفیه ندارد ولی اینان غافل هستند که روحانی نمایان خلع لباس شده و دارای پرونده از رژیم سابق، قم را حرم امنی برای خود دانسته و سرگرم سمپاشی و فتنه گری هستند. اینان بیاد ندارند که در اسناد لانه جاسوسی برای نفوذ در حوزه قم چه طرح شده بود. اینان توجه نمی کنند که مثلا سردمدار قاتلان مطهریها- طلبۀ منحرفی چون گودرزی است. اینان از تاریخ مشروطه و نهضت تنباکو خبر ندارند که انگلیس پس از ضربه خوردن از روحانیت(در نهضت تنباکو) و توجه پیدا کردن به نقش روحانیت، برای نفوذ در روحانیت نجف نقشه ها کشید و با نفوذ پیدا کردن در مرکز تشیع و پروراندن جاسوسانی در لباس روحانیت و فرستادن آنها بعنوان حامیان و رهبران مشروطه، انقلاب مشروطه را به انحراف کشاند(مثل تقی زاده وسیدضیاءکه هر دو طلبه نجف بودند).
- گسترش حوزه های تعلیمی: پس از پاکسازی، مهمترین راه برای رفع نیازهای فکری جامعه و همه مسلمانان و مستضعفان دنیا گسترش حوزه های علمیه است. یعنی باید مدارس علمیه در کلیه شهرها بویژه قم، مشهد در شهرهائی مثل مشهد، اصفهان، شیراز، یزد و…. مدرسه علمیه داریم ولی با نبود استاد و بودجه چه می توان کرد. باید استادان و مدیرانی برای این مدارس تربیت شوند واعزام گردند و این جز با گسترش دادن به دامنه مدارس برنامه ای در قم امکان پذیر نیست برخی فقط در این اندیشه اند که روحانیت موجود را چگونه اصلاح کنیم و به شهرها بفرستیم و هیچ نمی اندیشند که باید از استقبال نیروهای مستعد به حوزه ها بهره برد و با برنامه های حساب شده آنان را تربیت نمود خلاء کمبودها را پر کرد. این راه، هم دردسر و سختی چندانی ندارد و هم اصلاح از پائین است که قهرا با رشد نیروهای ارزنده، نیروهای ناباب در جامعه منزوی و طرد میگردد.
حرکت روحانیون جوان و فضلاء بدنبال پیام امام
بدنبال پیام امام، طلاب، روحانیون جوان و برخی از فضلاء خدمت حضرت آیت الله منتظری رفتند واز ایشان خواستند که راهنمائی فرمایند. ایشان که اول انقلاب روی اصلاح و نظم حوزه تکیه داشتند و چندی پیش در پیامشان راجع به مشکلات حوزه اشاراتی داشتند، فرمودند: طلبه ها نمایندگان خود را انتخاب کنند و پیش امام و مراجع بفرستند. تا اصلاح حوزه را پی گیری کنند. این فرمایش قابل دقت و بررسی است: باید دانست اکثریت روحانیت(بویژه در حوزه ها) را طلاب جوان و روحانیون فاضل تشکیل میدهند، حال باید چه کرد؟ اصلاح از کجا باید شروع شود؟
همانطور که علی(ع) میفرمایند: اصلاح باید از عامه شروع شود. در اینجا از طلاب آغاز گردد بدین صورت که مثلا هر شهری با گردهم آئی نماینده ای را انتخاب کنند و نمایندگان شهرها هم در میان خود نمایندگان برجسته و شایسته ای را برگزینند و آنان کار نظم و اصلاح را پی گیری کنند.
طبیعی است که چنین نمایندگانی مقبول طلاب و روحانیون جوان خواهند بود وبا تأئید امام و مراجع (خواه به تنهائی وخواه با همکاری نمایندگان انتصابی امام و مراجع میتوانند هر هفته جلساتی برای طلاب منطقه خود داشته باشند و به مشکلات فکری و مادی آنان رسیدگی نمایند. بهرحال این طلاب جوان و روحانیون فاضل هستند که در دوران انقلاب بیشترین نقشی را در رساندن پیام های امام به مردم شهرها و روستاها داشتند و پس از انقلاب هم مهمترین نقش را در جبهه های جنگ و پشت جبهه ها ایفا نموده اند و شهدائی ارزشمند و گمنام را تقدیم اسلام کردند.
بنابراین باید از نیروی عظیم و پرتحرک آنان بهره جست و برای آنها ارزش قائل بود و در کارهای اجرائی سهیم ساخت. شورای مدیریت سابق از آنجا که بازوی اجرائی از طلاب نداشت، نتوانست کاری کند. در مورد هر شهری این روحانیون جوان هستند که بهترین شناخت را نسبت به منطقۀ خود و نیازهای آن دارند و بدون کمک آنان نمی توان هیچ کاری را پیش برد. جای بسی خوشوقتی است که هم طلاب شهرها شروع به انتخاب نمایندگان خود کرده اند و هم فضلا و مدرسین در اندیشه تهیه طرح و اصلاح حوزه اند. در اینجا لازم به یادآوریست که نقش کلیه مدرسین و فضلاء بسیار حساس است و باید از یکطرف همواره با مراجع در تماس باشند و دردها و رنجها و مشکلات و نیازهای طلبه ها و نیروهای آینده را به محضرشان برسانند و نگذارند بعض از مغرضین جریانات را بصورت تحریف شده پیش مراجع منعکس کنند واز طرف دیگر در جلسات طلبه های شهرستانها شرکت کنند وازدردها و حرفهای آنان از نزدیک باخبر باشند و اجازه ندهند که در اثر عدم تماس با طلاب سوء تفاهم هائی پیش آید و خدای ناکرده میان مدرسین و طلاب شکاف ایجاد شود.