“و إذا جاءک الذین یؤمنون بآیاتنا فقل سلام علیکم کتب ربکم على نفسه الرحمه أنه من عمل منکم سوءا بجهاله ثم تاب من بعده و أصلح فأنه غفورٌ رحیمٌ”
آنان که به آیات ما ایمان آورده اند، اگر نزد تو آمدند، پس بگو سلام بر شما، همانا پروردگارتان رحمت را بر خود نوشته (واجب کرده است)، پس هر یک از شما کارى را از روى نادانى و جهالت انجام داد، سپس توبه کرد و کار نیکو و عمل صالح به جا آورد، پس خداوند آمرزنده و بخشنده است. (سوره أنعام، آیه ۵۴)
ایمان به آیات: چه کسانى ایمان به آیات دارند و مقصود از آیات خدا در این آیه چه مىباشد؟ آنچه در آغاز به نظر مىآید، این است که آیات خدا همان احکام شرع و قوانین اسلام است که ایمان به آنها ایمان به خدا و رسول مىباشد. البته ممکن است مقصود از آیات، همان ظاهر آیه یعنى آیات قرآن باشد که بازگشت آن باز هم به احکام اسلام است. و ممکن است منظور از آیات الهى، ایمان به حجج و براهین و معجزات باشد، که بالمآل ایمان به پیامبر و ایمان به اوامر و نواهى او است “ما آتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا” و ممکن است مقصود ایمان به انبیا و اولیا و حجج الهى باشد که آنان بارزترین و بزرگترین آیات الهى هستند و بعید نیست که مقصود همه اینها باشد زیرا ایمان به آیات خدا به هر معنائى ایمان به خدا است و ایمان به خدا کامل نمىشود جز با فرمان بردن از اوامر و امتناع از نواهى و عمل کردن بهاحکام و سر نهادن به قوانین اسلام.
سلام علیکم: سلام به چه معنائى است؟
مفسرین براى سلام چهار معنى ذکر کرده اند :
۱- سلام یکى از اسماء حسناى پروردگار است (السلام المؤمن المهیمن) و معنایش این است که خداى سلام، حافظ و نگهدار شما باشد.
۲- سلام دربرگیرنده دعا است یعنى خداوند شما را از بلیات و دگرگونیهاى دنیا و آخرت دور گرداند و در کمال سلامتى باشید.
۳- خبر مىدهدکه شما از شرور و آفات دنیوى و اخروى در سلامت هستید و آن شرور و بلایا به شما زیانى نمىرساند یا آنکه شما در آخرت به سلامت هستید.
۴- حضرت به آنها اطمینان مىدهد که هرچند شما گناه کردهاید از جانب من در امان هستید و من شما را طرد نمىکنم و به شما آسیبى نمىرسانم.
و در هر صورت سلام، تحیت اسلام است و فضیلت و ثواب زیاد دارد و خداوند به ما دستور دادهاست که هرگاه بر مسلمان یا مسلمانانى وارد شویم حتما سلام کنیم و حتى اگر به خانه خودمان وارد شدیم و کسى نبود که به او سلام کنیم به خودمان سلام کنیم و از سلام (که خدا است) استمداد سلامتى نمائیم (فإذا دخلتم بیوتا فسلموا على أنفسکم) و به همین مضمون حتى در سلام آخر نماز بر خودمان و بر بندگان شایسته خداوند سلام مىکنیم (السلام علینا و على عباد الله الصالحین). پس اگر سلام اینقدر در اسلام اهمیت دارد قطعا رسول خدا اولى و سزاوارتر از دیگران به سلام است..ولى در اینجا که تأکید برآن شده است به خاطر نکته دیگرى است زیرا در شأن نزول آیه آمده است که برخى از مؤمنین که گناهى مرتکب شده بودند خدمت حضرت رسیدند و چون گناه آنان بزرگ بود توقع نداشتند که رسول خدا آنان را استقبال کند ولى خداوند به رسولش امر مىکند که به آنان سلام کن و بگو که خداوند رحمت و بخشش را بر خود واجب دانسته است و تائبان و نادمان را مىپذیرد و از گناهان آنان هر چند بزرگ باشد در صورتى که به سوى او بازگردند و از این پس عمل صالح انجام دهند، مىگذرد و قلم عفو بر روى آنها مىکشد چرا که خداوند ارحم الراحمین و همو غفور و بخشاینده است.
از خیر محض جز نکوئى ناید
خوش باش که عاقبت نکو خواهد شد
آنچه لازم به ذکر است این است که این رحمت گسترده شامل حال مؤمنان و تائبان مىشود نه آن ظالمان از خدا بى خبر که همانا:
ترحم بر پلنگ تیز دندان
ستم کارى بود بر گوسفندان
اگر خداوند غفور و رحیم است، شدید العقاب هم هست.. هرگز مجازات افراد یکسان نیست، نمىشود کسى که سالها مردم را زجر داده و به آنان ظلم نموده است مستوجب بخشش و عفو الهى باشد؟ این خلاف عدالت الهى است. لذا باید تلاش کنیم که ضمن توبه و بازگشت به سوى خدا، از کارهاى بد دست برداریم و عمل صالح انجام دهیم. در آیه شریفه نیز بر آن تأکید شده است که هرچند خداوند رحمت را بر خود نوشته و مقرر فرموده است ولى در صورتى شامل حال شما خواهد بود که توبه کنید و از کار زشتتان دست بردارید و عمل صالح انجام دهید، آنگاه خداوند از تقصیرات شما مىگذرد و در دائره گسترده رحمتش قرار خواهید گرفت.
بجهاله: مقصود از جهالت چیست؟ آیا آن مؤمنى که آیات خدا راداند و به آن ایمان دارد، نسبت به گناهان کبیره جهل دارد و آنها را نمىشناسد؟ اصلاً گناهان بزرگ با فطرت انسانى مغایر است و هرکس حتى یک بچه ممیز مىتواند عیوب آن را درک کند؛ بنا بر این مقصود از جهالت، جهل در مقابل علم نیست بلکه جهل در مقابل عقل است. یعنى گاهى آنچنان غرائز بر انسان مستولى مىشود که با علم به بدى فعل، آن را انجامدهد. و این نیز از روى جهالت و حماقت است نه اینکه در اصل بدى و زشتى گناه را درک نکند. لذا این جهالت، در برابر عقل است نه علم. و به عبارت دیگر در اثر طغیان شهوت، ممکن است مؤمن مرتکب گناهى شود که او قطعا به بدى گناه پى مىبرد ولى گویا زیادى شهمت، بر روى دیدگانش پردهافکند و او را به توجیه احمقانه کار زشتش وادار مىسازد.
به هر حال خداوند به پیامبرش دستور مىدهد که مؤمنان را از خود نراند و طرد نکند هرچند کار بدى مرتکب شده باشند، چه بسا توبه کنند و به خدایشان برگردند که خداوند تائبان را هرچند گناه زیادى مرتکب شدهاند به فضل و رحمتش مىبخشد و عفو مىکند. پس اگر خداوند عفوکند تو اى رسول خدا باید با آنان مهربان باشى و آنها را از حریم خود طرد نکنى. و حقا که رسول الله بر مسلمانان بسیار مهربان بود، او که تربیت شده خدایش است “أدبنى ربى فأحسن تأدیبى” و نیکو تربیت شده است، مانند پروردگارش مهربان و با مؤمنان رحیم بود تا جائى که او را نبى الرحمه مىنامند. ما نیز دست توسل به سوى او بلند کنیم و از او که آینه رحمت الهى است بخواهیم تا از خداى خود بخواهد که از گناهان بى شمار ما در این ماه برکت ورحمت بگذرد و ما را مورد عفو قرار دهد آمین رب العالمین.