تحلیل‏ها، عبرت‏ها و پى آمدها۳

حجهالاسلام و المسلمین محمد تقى رهبر

 

در دو مقاله پیشین پیرامون بحث انتخابات ریاست جمهورى به تحلیل و بررسى پاره‏اى مسائل که در پدید آوردن بحران و دامن زدن به آشوب‏ها نقش آفرین بود پرداختیم، اکنون که گردو غبار فتنه فرو نشسته و نظام استکبارى و سردمداران فتنه از شکل‏گیرى کودتاى مخملى و نافرمانى مدنى مأیوس شده‏اند وقت آن است که به پاره‏اى آموزه‏ها، دست آوردها و عبرت‏هاى ناگفته دیگر بپردازیم.

 

نقش رهبرى در مدیریت و کنترل بحران

یکى از مواردى که مى‏بایست مورد توجه ویژه قرار گیرد جایگاه و نقش رهبرى در خنثى سازى این بحران بود. این مطلب را از دو زاویه مى‏نگریم: هدف قرار داشتن ولایت و نقش رهبرى در خنثى کردن فتنه، هدف قرارداشتن رهبرى در طرح آشوبگران و طراحان پشت پرده داخلى و خارجى.

دلائل بسیارى وجود دارد که در طرح تقلب در انتخابات و موج سوارى متعاقب آن تضعیف رهبرى و جایگاه ولىّ فقیه در نظام اسلامى هدف بود که مى‏توانست مقدمه فروپاشى نظام و رخنه بیگانه در بدنه حاکمیت و سرانجام تیر خلاص به حاکمیت دینى و ارزشهاى اسلامى باشد، چرا که روح انقلاب اسلامى و شاهرگ حیات نظام اسلامى ولایت فقیه است که معمار اندیشه انقلاب اسلامى حضرت امام خمینى(ره) پى‏افکند و احدى تردید ندارد که موتور محرّک انقلاب اسلامى و روح حاکم بر آن ولایت فقیه بود که تار و پود نظام ستمشاهى و سلطه خارجى را از هم گسست و به زباله دان تاریخ فرستاد و توده‏هاى مردمى به رهبرى ولىّ فقیه براى درهم شکستن حکومت طاغوت به جز ولىّ فقیه رهبرى نداشتند و هیچ حزب و گروهى ادعاى این را ندارد که در شکل‏گیرى انقلاب نقش بنیادین داشته و حتى بسیارى از تشکّل‏هاى سیاسى از عنوان کردن سقوط رژیم طاغوت وحشتداشتند و حداکثر خواسته آنها این بود که شاه بماند و قانون اساسى آن روز را اجرا کند! آرى این امام بت شکن قرن بیستم بود که با الهام‏گیرى از اصل مترقى ولایت فقیه و ضرورت حاکمیت اسلامى و قطع وابستگى به بیگانه با اطمینان و شهامت تمام سخن گفت و ملت پشتیبانى کرد و نظام اسلامى شکل گرفت.

همانگونه که در پدید آمدن انقلاب اسلامى ولىّ فقیه تنها نقش بنیادین را ایفا کرد تداوم حاکمیت دینى نیز جز با ولایت فقیه قابل دسترسى نبوده و نخواهد بود و این را دوست و دشمن دریافته‏اند. لذا وفاداران و یاران انقلاب همچنان دست در دست ولىّ فقیه و رهبرى نظام دارند و با حضور یک پارچه خود بر آن پاى فشرده و در عمل به اثبات رسانده‏اند همانگونه که در جریان انتخابات و فتنه‏هاى بعد از آن دیدیم که رهبرى نظام به میدان آمد و چشم فتنه را کور کرد و آرامش را به جامعه برگردانید و با موضعگیرى حکیمانه و روشنگرى مستدل خود مدعیان را سر جاى خود نشاند و آب پاکى روى دست بیگانه و بیگانه پرست ریخت و گردو غبارها کنار رفت و چهره‏هاى پنهان و نقشه‏هاى تدارک شده بى نقاب به مردم معرفى شد و آنانکه در اشتباه بودند و فریب جریان‏هاى سیاسى را خورده و تحت تأثیر نخبه‏گان گمراه قرار گرفته بودند فهمیدند که سر دمداران فتنه دچار توهم و بحران روانى‏اند و برآنند تا جامعه را در التهاب نگهدارند و غرور خود باورى کاذب را اشباع کنند و شکست‏هاى خود را جبران نمایند.

آرى نقش ولىّ فقیه و رهبرى براى خودى‏ها واضح‏تر از گذشته نمایان شد و به راستى اگر رهبرى به میدان نمى‏آمد و کنترل بحران را مدیریت نمى‏کرد کدام چهره‏سیاسى مى‏توانست از عهده این مسؤولیت برآید؟

آنها که خودشان دستخوش توهمات بودند و به آشوبگران میدان مى‏دادند؟

یا آنها که خط فکرى‏شان را نور چشمى‌هایشان هدایت مى‏کردند و دستخوش احساسات نامعقول آتش فتنه و بى اعتمادى را دامن مى‏زدند؟! و یا تشکل‏هاى سیاسى و متأسفانه بعضاً روحانى که القائات دشمنان بیرونى را بر زبان داشتند و مردم را به خیابان‏ها مى‏کشاندند تا مقاصد خود را به اجرا درآورند و کینه‏ها و عقده‏هاى دیرین را اشباع نمایند و هر از چندگاه از شوراى رهبرى حرف مى‏زدند و یا رکن بنیادین ولایت امر را زیر سؤال مى‏بردند؟

 

دشمنان ولایت کیانند؟

ولایت فقیه اصلى‏ترین هدف دشمنان خارجى و برخى تشکل‏ها و احزاب فریب خوردگان داخلى است. چرا که دشمنان ملت سالهاست روى انقلاب اسلامى و نقش ولایت فقیه مطالعه کرده و بخوبى مى‏دانند که ولایت فقیه عمود بنیادین نظام است که با استوار بودن آن همه چیز استوار خواهند ماند و اگر خللى بر آن وارد شود به کلیّت نظام خلل وارد شده است. به همین دلیل است که بیشترین هجمه دشمن خارجى بر ولایت فقیه است و بیشترین تبلیغات دجّال‏هاى خبرى صهیونیستى و امپریالیستى علیه این اصل بنیادین جمهورى اسلامى است و مع الأسف دیدیم پاره‏اى سیاسیون و تئورسین‏هاى آشوب‏ها در این موقعیت حساس با هدف تضعیف رهبرى بحث شوراى رهبرى را مطرح کردند! و این را به پاره‏اى محافل روحانى کشیدند و برخى چهره‏هاى روحانى را فریب دادند که آب به آسیاب دشمن بریزند با این هدف که نقش رهبرى در کنترل بحران‏ها تضعیف شود و بحران قابل کنترل نباشد و تنور اعتراض و اغتشاش روشن بماند تا کودتاى مخملى طراحى شده شکل گیرد. غاقل از آنکه جایگاه ولایت در ایمان و اعتقاد مردم آگاه و مؤمن ما آنقدر مستحکم است که از این بادهاى مخالف نخواهد لرزید.

در هر حال با رهبرى قاطعانه ولىّ امر مسلمین فتنه بعد از انتخابات خنثى شد و بسیارى از آنان که در آغاز فتنه فریب خورده بودند از خواب بیدار شدند، آنها که حسن نیّت داشتند اشتباه خود را جبران کردند و آنها که در عصبیت و خصومت پاى مى‏فشارند همچنان اسیر ماجراجوئیهاى خود هستند هرچند ملت آنان را منزوى کرده‏اند.

 

منزوى شدن فتنه‏گران و موج‏آفرینان

نکته قابل ذکر در فتنه پس از انتخابات اینکه هر چند برخى کاندیدهاى شکست خورده همچنان اسیر جهالت و غفلت و توهم، و عقده‏هاى روانى خود مى‏باشند و تصوّر مى‏کنند هنوز هواداران آنها از آنان حمایت مى‏کنند! اما خوشبختانه هوادارانشان جز معدودى مغرض و بیمار، از آنان بریده‏اند چرا که طى دو سه ماه گذشته بسیارى از پرده‏ها عقب زده شد، توطئه‏ها آشکار گردید، نقش دشمن در مدیریت فتنه بر ملا گردید، دادگاه‏هاى متهمان بسیارى چیزها را روشن کرد و مردم با ماهیت اعتراضات و تحرکات غیرقانونى پى بردند و بنابراین تصور اینکه هنوز هم چندین میلیون نفر پشت سر فلان شخص ایستاده‏اند و از جریانى که ریشه و عامل و سرنوشت آن را دیدند همچنان حمایت مى‏کنند، تصوّر باطلى است و این خاصیّت فتنه و فتنه گران است.

فتنه، در کوران حوادث مبهم و سربسته است اما تدریجاً شفاف و آشکار مى‏گردد و سررشته‏هاى آن شناخته مى‏شود و چند فرایند فتنه و سیر تدریجى آن تا افشاگرى مراحلى وجود دارد و خسارت‌هایى به جامعه وارد مى‏شود.

امیرمؤمنان على(ع) در باب فتنه و انگیزه‏ها و روند و پایان آن در دوران پرماجراى حکومت خود سخنانى دارد که توجه به آنها در شرائط کنونى بى فایده نیست.

سرآغاز فتنه: “انما بدأ وقوع الفتن اهواء تتبع و احکام تبتدع و یخالف فیها کتاب اللّه و یتولى علیها رجال على غیر دین اللّه” (خطبه ۵ نهج البلاغه)

سرآغاز شکل‏گیرى فتنه هواهاى نفسانى است که افراد تسلیم آن مى‏شوند و احکام بدعت‏آمیزى که ابلاغ مى‏گردد و بوسیله آن با کتاب خدا علم مخالفت برافراشته مى‏شود و مردانى بر مردانى دیگر بر خلاف دین خدا سلطه پیدا مى‏کنند.

آغاز و انجام فتنه: “انّ الفتن اذا اقبلت شبهت و اذا ادبرت نبهت”(خطبه ۹۳ نهج البلاغه).

هنگامى که فتنه رو مى‏آورد مبهم و سربسته و مشتبه است و چون پشت کند آگاهى دهنده است.

آرى، فتنه از هواى نفس فتنه گران زاده مى‏شود و در فضاى تیره و تار شکل مى‏گیرد و جمعى بدعت گرا گرد پرچمدار فتنه جمع مى‏شوند و گروهى را به دنبال خود مى‏کشند اما دیرى نمى‏پاید که گردو غبار فرو مى‏نشیند و نقاب از چهره فتنه‏گران مى‏افتد و سردمداران فتنه باز شناخته مى‏شوند و ماهیت فتنه و انگیزه‏ها و مقاصد و عوامل آن شناخته مى‏شوند. هنگامى که شکل‏گیرى این فتنه را در روزگار حکومت آن حضرت مرور مى‏کنیم، خواهیم دید که نخستین فتنه گران کسانى بودند که خواسته‏هاى نفسانى آنها تحقق نیافته و با دستاویز کردن خون عثمان پرچم مخالفت با آن حضرت را برافراشتند، در میان آنها چهره‏هایى چون طلحه و زیبر بودند که سوابق انقلابى نیز داشتند و امثال معاویه که علمدار نفاق اموى بودند و جمعى فریب خورده در جمع یاران امام که قدرت تجزیه و تحلیل نداشتند و فریب ریاکارى جبهه مقابل خوردند و در این فرایند شوم سه جنگ خونبار علیه حکومت علوى به راه انداختند و چه خونهایى که به ناحق در این فتنه ریخته و چه بدعتها که نهادند و جز على بن ابیطالب(ع) که تراز حق و باطل و معیار ایمان و نفاق و مظهر صراحت و شجاعت بود نمى‏توانست این فتنه‏ها را بر ملا کند و چشم فتنه را درآورد. همانگونه که فرمود: “ایّها الناس فانى فقأت عین الفتنه و لم یکن لیجترى‏ء علیها احد غیرى بعد ان ماج علیها غیهبها و اشتدّ کلیها…” (خطبه ۹۳، نهج البلاغه).

مردم! من بودم که چشم فتنه را درآوردم و احدى جز من جزئت این کار را نداشت بعد از آنکه تاریکى و ظلمت غلبه کرده و درد کشنده آن شدت گرفته بود.

و در جاى دیگر به منظور برون رفت از بحران فتنه مردم را مأمور ساخت امواج فتنه‏ها را با کشتى نجات بشکافند و از میانه آن امواج سهمگین عبور کنند. “ایّها الناس شقوا امواج الفتن بسفن النجاه” (خطبه ۵ نهج البلاغه) فتنه‏هایى که اگر امواج آن شکافته نشود و چشم فتنه کور نگردد رشته دین پاره مى‏شوند و کفر و نقاق دوباره باز مى‏گردد و مردم به گمراهى خواهند افتاد. ” و الناس فى فتن انجذم فیها حبل الدین” (خطبه ۲ نهج البلاغه)

موارد دیگرى را مى‏توان در سخنان آن حضرت یافت که از فتنه و سرکردگان و عواقب شوم آن سخن مى‏گوید و راه برون رفت از فتنه‏ها را مى‏نماید. سیره علوى در بحران‏هاى سیاسى عصر حاکمیت چند ساله آن حضرت روشنگر راه آیندگان در هر عصر و نسلى است که تیره ابرهاى فتنه سایه شوم و سیاه خود را مى‏گستراند و حق و باطل را در هم مى‏آمیزد و لباس حق بر قامت باطل مى‏پوشاند و شاکى و متهم را جابه جا مى‏کنند!

 

مهندسى نافرمانى مدنى و تهاجم نرم

حوادث پس از انتخابات فتنه بود با همان ویژگى‏ها که در سخن و سیره امیرالمؤمنین(ع) دیدیم:القاى تقلب، القاى بى اعتمادى، شبهه آفرینى، سوء استفاده از چهره‏هاى انقلابى، هدف قراردادن نظام اسلامى که ثمره مجاهدات خستگى‏ناپذیر و خونهاى پاک مجاهدان راه خدا است، خدمت به دشمن سوگند خورده و جبهه استکبار و نفاق، استخدام شعارهاى دینى و نمادهاى مذهبى در انجام این پدیده شوم. و در هر حال از میان این طوفان، ملت عبور کرد و رهبرى نظام کشتیبان عبور از طوفان بود و سیه روئى براى کسانى ماند که روبروى اراده ملت صف آرائى کردند چه عناصر داخلى که امروزه باید پاسخگوى فتنه‏هائى که آفریدند باشند و مى‏بایست در محکمه عدالت احضار شوند و کیفر خساراتى را که وارد کردند، ببینند و در این عرصه ترحم و گذشت به معناى تضییع حقوق ملت و درماندگى در برابر عدالت است. چه محکمه عدل اسلامى نباید سیاه و سفید وچاق و لاغر بشناسد و بدون اغماض به جرائم سران فتنه که به حیثیت نظام و جان و مال و امنیت و آرامش جامعه و هویت دینى و ملى خدشه وارد آوردند، رسیدگى کنند که انتظار ملت این است. و چه دشمنان خارجى که از رئیس جمهور و وزیر خارجه اروپا و آمریکا گرفته تا پادوهاى سیاسى و جاسوسى و بنگاه‏هاى صهیونیستى (چون بنیاد هوور و سوروس) و… سفارتخانه‌هایشان در ایران اغتشاشات را هدایت مى‏کردند و با تصویب بودجه‏هاى کلان شبکه‏هاى وابسته خارج کشور را تغذیه مى‏نمودند که از طریق ماهواره‏ها و توزیع پول به اوباش و اراذل و سران فتنه، التهاب و بحران آفرینى را دامن بزنند تا به خیال خام خودشان نظام را از پاى درآورند، این چهره‏هاى سیاسى خارجى امروز در برابر ملت شرمسار و سرافکنده‏اند و این شرمندگى را پنهان نمى‏کنند و بر مسؤولین کشور و دستگاه‏هاى دیپلماسى ماست که از این جبهه خارجى مطالبه پاسخ کنند که چرا در امور کشورمان دخالت کرده و سفارتخانه‌هایشان را بصورت پایگاه جاسوسى و توطئه و اطاق جنگ درآورده و اینها مى‏بایست در روابط ما با خارجى‏ها اثر گذار باشد تا عبرت بگیرند و سرجاى خود بنشینند هرچه این نخستین بار و آخرین بار توطئه خارجى‏ها نبوده و نخواهد بود و ما باید بیدار باشیم و به فرموده رهبر معظم، این حوادث نشان داد که در هیچ حال از توطئه‏ها نباید غافل بود و دشمن را نباید حقیر و بیچاره بشماریم که از دیر باز گفته‏اند دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد.

و از سوى دیگر دولتمردان ما مى‏بایست از این پشتوانه مردمى و حضور ۸۵% در انتخابات بهره گیرند و در محافل بین المللى قوى‏تر از گذشته حاضر شوند ود خالتهاى دولتهاى خارجى را به چالش بکشند و در احقاق حقوق ملت ذرّه‏اى کوتاه نیایند. امروز کشورهاى خارجى به ما نیازمندند نه ما به خارجى‏ها، آنها با حضور در کشورهاى همسایه همچون عراق و افغانستان و خلیج تیررس اقدامات سیاسى ما مى‏باشند و ضربات سهمگین از ملت‏ها خورده اند و آبروى خود را از دست داده‏اند امروز انگلیس و آمریکا و سایر دولتهاى غربى نه ابرقدرت‏اند و نه حاکم بر سرنوشت ملت‏ها، آنها در تلّه‏هاى انفجارى که براى دیگران ساخته‏اند خود گرفتار آمده و در پى یافتن راه چاره‏اند. آنها در برابر ملت ایران با رفتار غیر انسانى خود هم شرمنده‏اند و هم کمک مى‏طلبند! و این شرمسارى و کوتاه آمدن را در همین روزها در سیماى خارجى‏ها و مسایلى چون انرژى هسته‏اى و اعلام آمادگى براى مذاکره و عذرخواهى از ایران مى‏بینیم. اینها علائم شکست دشمن در توطئه اخیر پس از انتخابات است اینها براى نخبه‏گان سیاسى ما درس‏آموز است اگر فهم آن را داشته باشند، اینها براى اخلالگران و نفاق پیشه گان عبرت است که با تلاش مذبوحانه به مصاف انقلاب اسلامى نیایند که گفته‏اند:

اى مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه تست

عرض خود مى‏برى و زحمت ما مى‏دارى

 

انقلاب پوست مى‏اندازد

نکته دیگر اینکه انقلاب اسلامى در فراز و نشیب حوادث تصفیه مى‏گردد و هر حادثه‏اى هر چند تلخ ثمرات شیرینى در بر دارد. انسان‏ها غربال مى‏شوند، ناخالصى‏ها جدا مى‏شود، رنگهاى ریاکارانه به ننگ‏ها تبدیل مى‏شود. اسلام از آغاز چنین بوده، پس از رحلت پیامبراکرم(ص) حوادث و توطئه‏ها براى مسدود کردن خط راستین اسلام و ولایت کم نبوده است، منافقان، مشرکان، احزاب، اقلیت‏ها، امویان، مروانیان، عباسیان طى صدها سال تلاش کردند خط راستین اسلام را به بیراهه بکشانند و در توالى توطئه دیدیم که چه ضرباتى بر وحدت امت و کیان دین و رهبران مسلمین وارد ساختند اما سرجمع حوادث را که مى‏نگریم آنها کف‏هاى روى آب بودند که هوا شدند و آنچه باقى ماند چشمه سار حقیقت اسلام ناب بود که کانون ولایت، آن را هدایت و رهبرى مى‏کرد…تاریخ تکرار مى‏شود، انقلاب اسلامى نیز طى سى سال با توطئه‏هاى سهمگینى روبرو بوده که امواج آن را از سر گذرانیده و حوادث پس از انتخابات ریاست جمهورى دهم حلقه‏اى از آن توطئه‏ها بود که بحمداللّه خنثى شد و انقلاب بار دیگر پوست انداخت و مشت عدّه‏اى دیگر را باز کرد که سینه چاک براى انقلاب غمخوارى مى‏کردند! و این بار خود خون به دل ملت کردند و کارنامه سیاسى براى خود نوشتند که در صفحات تاریخ ماندنى است و اگر به جبران آن نپردازند و از ملت عذرخواهى نکنند و از گناهان خود توبه ننمایند سیه روئى تا ابد براى آنان خواهد ماند.

نکته اخیر اینکه این مقاومت‏هاى غیر قانونى در برابر نتیجه انتخابات و تبعات آن از نظر اجتماعى و حتى خانوادگى آثار نامطلوبى برجاى نهاد، تقابل سیاسى به شیوه آنارشیستى غیر معمول براى نخستین بار از سوى برخى اصلاح طلبان و احزاب و کاندیداها بدعتى بود که سنت‏هاى انقلابى را دور زد و پاى برخى بزرگان را به میان آورد و برخى بیوتات و خانواده‏هاى آنان را در مجراى غیرقانونى قرار داد. در کوچه‏ها و خیابان‏ها کدورت همسایگى را باعث شدند و با نقاب سبز و اللّه اکبر! به جنگ با قانون اساسى و اراده ملت بسیج شدند و اینها تبعات کمى نیست براى یک مردم یکپارچه ما که تاکنون براى آرمانهاى انقلاب اسلامى هرگونه فداکارى کرده‏اند. لذا شفاف سازى و روشنگرى افکار عمومى بى‏طرفانه و قاطعانه و مستدل از سوى نهادهاى مسؤول و دادگاه‏ها مى‏تواند این کدورت‏ها را کاهش دهد زیرا توده مردم معاند نیستند و حقرا مى‏پذیرند و همچنین برخورد با برخى تخلّفات که دربازداشت گاه اتفاق افتاده اقدامى است ضرورى که چهره نظام با عملکرد معدودى افراد مشکوک لکه دار نشود اما همانگونه که رهبر معظم فرمودند قضیه کهریزک و نظائر آن نباید افکار را از اصل جریان فتنه‏انگیز غافل سازد. در هر حال دشمنان وحدت امت را هدف قرار دادند که باید به جبران آن پرداخت و درسهاى این مقطع تاریخى نیز از درسهاى فراموش نشدنى است که با توجه به این درسها و عبرتها مى‏بایست نصب العین نیروهاى انقلاب و دلسوزان نظام باشد. و سخن آخر اینکه این نظام صاحب دارد که دست رد بر سینه نامحرمان خواهد زد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *