“و هو الذى یتوفاکم باللیل و یعلم ما جرحتم بالنهار ثم یبعثکم فیه لیقضى أجل مسمى ثم الیه مرجعکم ثم ینبئکم بما کنتم تعملون”
(سوره أنعام، آیه ۶۰)
و اوست که جان شما را شب هنگام مىگیرد، و هرچه در روز کردهاید مىداند و پس از آن، شما را برمى انگیزاند تا اجل معین سرآید، آن گاه بازگشت ما به سوى اوست سپس به نتیجه آنچه کردهاید، شما را آگاه مىکند.
در این آیه کریمه به صراحت اشاره دارد به اینکه در حال خواب، جان انسانها گرفته مىشود. “توفى” یعنى گرفتن با قدرت و اینکه مىفرماید در هنگام شب شما را توفى مىکند و روحتان را قبض مىکند معنایش این است که در هنگام خواب این عمل اجرا مىشود.
و یعلم ما جرحتم بالنهار:
جرح به معناى کسب است و به این لحاظ به آن کسب گفته مىشود، که متضمن ضرر و زیان است زیرا هر کار و کسبى قطعاً زیان دارد و انسان باید متحمل خستگى و اذیت و سختى شود تا اینکه در اثر سختىها و رنجها مالى را به دست آورد و امرار معاش کند.
نابرده رنج گنج میسر نمىشود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
و اما تعبیر به “نهار” یعنى روز، کنایه از بیدارى و هشیارى است چنانکه “لیل” کنایه از خواب و بى حس بودن است. بنابراین کار و کردار و رفتار ما در حال هشیارى زیر نظر مستقیم پروردگار است و چنانکه مرحوم امام مىفرمود: “عالم محضر خدا است پس در محضر خدا گناه نکنید.” و در این آیه تأکید مىکند که خداوند به کارها و اعمال شما در روز یعنى در حال هشیارى و بیدارى آگاه است، اشاره به همین معنى است و ما را هشدار مىدهد که همانا خداوند آنچه را که انجام دهیم یا حتى نیّت انجامش را داشته باشیم، بر همه آن اعمال و نوایاى ما اطلاع دارد “یعلم خائنه الأعین و ما تخفى الصدور” و همه را در نامه اعمال ما ثبت مىکند و لذا قرآن کریم از زبان کفار نقل مىکند که روز قیامت مىگویند: “ما لهذا الکتاب لایغادر صغیره و لا کبیره الّا أحصاها” این چه نامه عملى است که از هیچ کم و زیادى نمىگذرد و همه را چه کوچک و چه بزرگ ثبت مىکند.
حال برگردیم به حقیقت خواب: مادّیگرایان کوشیدهاند براى خواب عواملى مادى جستجو کنند گاهى آن را عامل شیمیایى مىدانند و گاهى بعضى از عوامل عصبى را موجب خواب مىپندارند و چنین نتیجه مىگیرند که مثلاً اعصاب ویژهاى در مغز انسان وجود دارد که عامل تحرّک و جنبش اعضاى بدن مىشود و بر اثر فعالیت زیاد انسان، این دستگاه عصبى از کار مىافتد و انسان به خواب مىرود. این را به عنوان مثال و نمونه عرض کردیم و گرنه در این زمینه تئوریهاى عجیبى وجود دارد که هیچکدام نتوانسته است به حقیقت خواب پى ببرد. و حتى فلاسفه و بزرگان علوم قدیمه در این مسأله انگشت حیرت به دهان گرفتهاند و نتوانستهاند از حقیقت آن اطلاعى حاصل کنند. اما قرآن مجید آن را یک پدیده روحانى و معنوى مىداند و قطعاً براى شناخت امور معنوى و روحانى نیاز به تحقیق بیشتر و فراگیرتر هست.
به هر حال خواب – چنانچه از قرآن و احادیث معصومین علیهم السلام بر مىآید – یک نوع قبض روح است ولى به طور ناقص یعنى همان گونه که با فرا رسیدن مرگ روح از بدن جدا مىشود در حال خواب نیز روح از بدن – به طور موقت و ناقص – جدا مىشود، از این روى است که انسان کاملاً بى حس مىشود و قوه مدرکه نیز از کار مىافتد.
در آیه کریمه مىخوانیم: “اللّه یتوفى الأنفس حین موتها و التى لم تمت فى منامها” خداوند جان آدمیان را هنگام مرگ مىگیرد و آن نفس بشرى که مرگش فرا نرسیده است در خواب روحش گرفته مىشود.
و در تفسیر این آیه روایت بسیار ظریف و جالبى از امام باقر علیه السلام آمده است که فرمود: “ما من أحد ینام الّا عرجت نفسه الى السماء، و بقیت روحه فى بدنه، و صار بینهما سبب کشعاع الشمس، فان أذن اللّه فى قبض الارواح أجابت الروح النّفس، و اذا أذن اللّه فى قبض الارواح أجابت النفس الروح، و هو قوله سبحانه: اللّه یتوفى الأنفس حین موتها.”
کسى نیست که بخوابد جز آنکه نفس او به آسمان بالا مىرود در حالى که روحش در کالبد بدنش قرا ردارد و در میان این نفس و روح، ارتباط و علاقهاى مانند علاقه آفتاب به پرتواش وجود دارد، پس اگر خداوند فرمان قبض روح را دهد، روح دعوت نفس را مىپذیرد و هنگامى که خداوند اجازه بازگشت روح را دهد آنجاست که نفس، دعوت روح را قبول مىکند و به بدن انسان باز مىگردد و این است معناى سخن خداى سبحان که مىفرماید: “اللّه یتوفى الأنفس حین موتها”.
و در کتاب معانى الأخبار آمده است که از امام جواد علیه السلام سؤال کردند که حقیقت مرگ چیست؟ حضرت فرمود:”هو النوم الذى یأتیکم کلّ لیله الّا أنه طویل مدّته لاینتبه منه الّا یوم القیامه” مرگ همان خوابى است که هر شب به سراغ شما مىآید جز آنکه مدتش طولانى است و انسان از آن بیدار نمىشود مگر در روز قیامت.
بنابراین مىشود گفت که خواب، مرگى است سبک و مرگ، خوابى است سنگین.
ثم یبعثکم فیه: در اینجا تأکید مىشود که بعثت و برانگیخته شدن در روز رستاخیز در “نهار” است کنایه از این که در حال بیدارى انسان برانگیخته مىشود. پس همانگونه که در حال خواب تمام اعضاء از کار مىافتد و انسان بدون احساس و درک به عالمى دیگر روانه مىشود و پس از بیدارى و بازگشت حواس، آماده کار و فعالیت مجدد مىگردد، همین طور، پس از تمام شدن دوران مرگ و طى عالم برزخ، دوباره روح به بدن باز مىگردد و انسان به جهان دیگر که همان مرحله آخرین است پا مىگذارد و آماده پاسخگویى به اعمال و رفتار خویش مىشود.
ثم ینبئکم بما کنتم تعملون: بازگشت همه ما انسانها به سوى اوست و در آن روز تمام جن و انس – از اولین مخلوق تا آخرین – برانگیخته مىشوند و هر کس اعمال خودش را مشاهده مىکند، و چه مشاهدهاى! با دید آهنین و بى پرده خود عمل را مىبیند و قطعاً پاداش و کیفر او در گرو اعمالش است “فمن یعمل مثقال ذره خیراً یره و من یعمل مثقال ذرّه شرّاً یره” بار خدایا به حق محمد و آل محمد از سر تقصیرات ما بگذر و ما را در آن یوم الخسره، با لطف و کرمت مورد عنایت قرار ده و شفاعت اولیاى برگزیدهات را نصیبمان گردان. آمین رب العالمین.