﷼ لبخند تو، خلاصه خوبیهاست
لختی بخند، خنده گل، زیباست
پیشانیات تنفّس یک صبح است
صبحی که انتهای شب یلداست.
قیصر امینپور
﷼ آتشکده آتش دردی، ای مرد!
اسطوره ایمان و نبردی، ای مرد!
پهنای زمین، عرصه نامردان است
تنها تو در این میانه مردی، ای مرد!
حسن حسینی
﷼ او سینه ای به وسعت دریا داشت
چشمی چو آفتاب، شکوفا داشت
در لحظه های خلسه و تنهایی
یک آسمان نگاه تماشا داشت.
عباس براتی پور
﷼ تو از کهنترین زخم عشیره سخن گفتی
از کاریترین،
چرکینترین
جراحت تاریخ
و از داغهای باغ
داغهای هزار ساله.
علی اکبر صادقی رشّاد
﷼ مردی چو موسی بر فراز طور سینین
مرهم کش زخم کهنسال فلسطین
مردی که تادستش بهسوی آسمان بود
چشمان بیسوی زمین را سایبان بود
بس اُشتر رم کرده را در کوی کرده
صد آب از رخ رفته را در جوی کرده.
سیّد ابوطالب مظفّری
﷼ ای خفته در نگاه تو صد کشور آیینه
شد مدّتی، نگاه نکردی در آیینه.
محمد کاظم کاظمی
﷼ تویی ساقی جامهای ازل
لبت مثنوی، چشمهایت غزل.
پرویز عبّاسی راکانی
﷼ ای پیر، ای تبلور تاریخ، ای امام!
ای صخره از صلابت قد قامت تو رام
ای از تو وامدار، کران تا کران نور
ای تیغ شب شکار علی، درنیام گور
ای سرو، ای اناالحق منصور آفتاب
ای چرخش نگاه تو منشور آفتاب…
غلامرضا رحمدل
﷼ ای نگاهت امتداد سوره یاسین شده
با حضورت ماه بهمن، صبح فروردین شده
تا بیایی باز هم یک صبح زیبا پیش ما
کوچههای دل برای مقدمت آذین شده.
عبدالرحیم سعیدی راد
﷼ همه وجود تو لبّیک برندای خداست
تمام زندگیات یک نماز طولانی.
فاطمه راکعی
﷼ وادی مقدّس پابرهنگی،
آشناتر از تو
ندارد
ای خودمانیتر از خورشید!
ابوالقاسم حسینجانی