محمدصالح
شانه
معاون وزیر بهداشت:
نیمی از دانشآموزان تهرانی قلیان و ۳۰ درصد آنها سیگار میکشند. (جراید)
الف) اولآ چرا فکر میکنید سیگار کشیدن بد است؟ وقتی ۱+۵ سیگار میکشند، اشتون و موگرینی هم سیگاریاند (البته بعضی از دوستان ظریف خودمان هم!) دیگر چرا فکر میکنید سیگار بد است؟ تازه بچه مدرسهایهای ما دارند از جامعه جهانی و کدخدا الگو میگیرند!. بعید هم نیست که این بدبختی و عقب ماندگی و تحریمشدگی ما هم به دلیل سیگاری نبودنمان باشد!
ب) به فرض هم سیگار بد باشد! مگر ما و دولت وظیفه مقابله با بدیها و مفاسد را داریم؟ ما فقط وظیفه داریم نیاز جامعه به سیگار مرغوب را از طریق مذاکره برای برداشتن تحریمها برطرف کنیم تا ملت بتوانند سیگار درجه یک آمریکایی بکشند و حالش را ببرند! (تا کاسبان تحریم که سیگار نامرغوب ونزوئلایی و چینی وارد میکردند و ملت را از سیگار کشیدن منزجر کرده بودند، حساب کار دستشان بیاید و تنبیه شوند!)
ج) البته اینکه جراید گزارش دادهاند از میان چهل و چهار فیلمی که امسال در جشنواره فجر به نمایش درآمده، ۲۸ فیلم دربردارنده صحنههای کشیدن سیگار بودهاند (آنهم در حالی که قانون، نمایش کشیدن سیگار در فیلمها را ممنوع کرده است) ربطی به سیگاری شدن بچه مدرسهایها ندارد! بچه مدرسهایها خودشان به یک بلوغ عقلی رسیدهاند که بتوانند بین مزایای دود و معایب آن دست به انتخاب بزنند و اهالی سینما هم به هکذا! شاید هم همه اینها به برکت «ابتکار» دولت یازدهم در «دودی» کردن محیطزیست و سیاست باشد!
د) سوای همه اینها، قانون الهی و مقررات مملکتی، بیحجابی و تبرج و اختلاط میان نامحرمان را ممنوع و حرام اعلام کرده و سالهای سال است که فیلمهای سینمایی این قوانین را زیر پا گذاشتهاند و طوری هم نشده! خوب حالا چند روزی هم قانون وزارت بهداشت لگدکوب اهالی سینما بشود!. بالاخره اهالی هنر نازشان خریدار دارد و اهمیتی ندارد که بچههای مردم به تقلید از آنها سیگاری و بیحجاب بشوند!
و) البته مدیران دوراندیش آموزش و پرورش ترتیبی اتخاذ نمودهاند که مشکل فوق و مشکلات کوچک دیگر دانشآموزان (مانند کاهش سطح نمرات امتحان نهایی مقطع متوسطه به ۱۲ در دو سال اخیر) با برپایی کلاسهای آشنایی با برکات و خواص برجام، حل و فصل شود. (جهت آشنایی با این کلاسها و فوائد آن به بیانات مقامات آموزش و پرورش پس از برجام التفات بفرمایید!)
طلاق و پسا برجام
مشاور وزیر دادگستری:
در سال جاری شاهد رشد ۸ درصدی طلاق نسبت به سال گذشته بودهایم.(جراید)
این هم یکی از برکات برجام و پسابرجام!. پارسال مسئول ظریفی فرموده بود پس از برجام شاهد رشد همه چیز در کشور خواهیم بود!. رشد ۸ درصدی طلاق هم در راستای عمل به این وعده صورت گرفته است!. راستش را بخواهید محققان ثابت کردهاند رشد طلاق رابطه مستقیمی با پسابرجام و کدخدا دارد!. اگر رابطه با کدخدا خوب باشد، طلاق هم وضعیت مطلوبی پیدا خواهد کرد و هر روز شاهد رشد آن خواهیم بود و اگر خدای نکرده مملکتی از «برجام» محروم بماند و با کدخدا میانهای نداشته باشد، آنگاه شاهد نزول همه چیز در آن مملکت خواهیم بود (از جمله نزول نرخ طلاق)!. از سوی دیگر و براساس فرمایش جناب عراقچی که: «نباید از برجام توقع شکوفایی اقتصادی داشته باشیم.» نتیجه میگیریم که برجام عواقبش را جاهای دیگری غیر از اقتصاد نشان میدهد مثلأ موجب شکوفایی طلاق و توسعه سریع آن در کشور میشود!
مخالفت خارجه
اگر کسی بشنود وزارت محترم امورخارجه ایران با تشییع و تدفین چند نفر از شهدای یمنی (که پس از مجروحیت برای مداوا به ایران منتقل شده و به شهادت رسیدهاند و پس از ماهها ممانعت آلسعود از انتقال پیکر آنها به یمن، سرانجام در شمال ایران و در جوار مرقد یکی از بزرگان علویان طبرستان به خاک سپرده شدند) در ایران مخالفت نموده و دلیل این مخالفت را هم امکان ایجاد تنش در روابط ما و عربستان اعلام کرده، به چه نتایجی خواهد رسید؟
گوشهای از این نتایج:
الف) از این به بعد در گفتار و نوشتار به جای «آلسعود» باید بگوییم «رژیم محترم سعودی» در غیر این صورت ممکن است موجب تنش در روابط دو کشور شود.
ب) در صورت تکرار ماجرای فرودگاه جده اصلأ به روی خودمان نیاوریم! چون ممکن است باعث ناراحتی برادران سعودی بشود!
ج) اصولأ بیخیال ماجرای کشتار حجاج در منا بشویم و تسلیم قضا و قدر الهی باشیم چون پیگیری این کشتار قطعأ اوقات دوستان حاکم بر ریاض را تلخ خواهد کرد.
د) از این به بعد مدیران و کارمندان وزارت خارجه ایران باید دشداشه و چفیه عقال قرمز بپوشند بلکه باعث خوشایند آلسعود و بهبود روابط فیمابین شود!
و) زنان ایرانی (همانند زنان عربستانی) از حق رانندگی محروم شوند شاید نظر حاکمان ریاض جلب شود!
باج استخدامی
براساس دستور آموزش و پرورش، افرادی که به عنوان معلم استخدام میشوند باید ۳ میلیون تومان به این وزارتخانه بپردازند.(جراید، نوزدهم بهمن ماه)
بر این اساس و از این پس:
الف) افرادی که در ساختار دولت به پست مدیر کلی منصوب میشوند باید علاوه بر اهدای ۱۵ سکه تمام بهار آزادی، صدمیلیون تومان هم به صندوق دولت تقدیم کنند.
ب) عزیزانی که به منصب معاونت وزارت دست پیدا میکنند لازم است در اسرع وقت پنج پارچه آبادی، هفتاد حله یمانی، یکصد شتر سرخ مو و یکی دو میلیارد تومان (به تفکیک) به مقام عالی وزارت و صندوق دولت اهدا نمایند!
ج) بزرگوارانی که جبه عالی وزارت برتن میکنند ثلث مایملک خود (به شرط آن که کمتر از یک من طلا نباشد) را به ریاست کابینه تقدیم و معادل عشر بودجه وزارت خانه را به حساب مبارک دولت واریز خواهند کرد.
د) براساس ابلاغیه دفتر محترم ریاست عالیه دولت، ریاست محترم دولت و معاونین مربوطه از پرداخت هرگونه مبلغی معاف و در بدو استخدام معادل دو ثلث بودجه تحت اختیارخود پاداش بدو استخدام خواهند گرفت.
کتاب یا کنسرت
وزیر ارشاد: شرایط به گونهای است که کتابفروشیها در حال تعطیل شدن هستند (جراید، نوزدهم بهمن ماه) در همین راستا و به منظور حل مشکل فوق، وزارت ارشاد طرح الزام ادارات کل ارشاد به برپایی کنسرتهای مختلط موسیقی در سطح استانها را به مدیران مربوطه ابلاغ نموده است! آن هم به شرط آزادی شرکتکنندگان در نحوه پوشش و آرایش و حرکات موزون و مابقی مقدمات و موخرات چنین مجالسی! نشان به این نشانی که مدیر کل ارشاد استان مرکزی در پاسخ به اعتراض نماینده ولی فقیه دراین استان در خصوص برپایی مداوم کنسرتهای موسیقی در اراک و توابع فرمودهاند: مرکز از ما چنین خواسته و ما هم نمیتوانیم در خصوص عدم رعایت حجاب در کنسرتها اقدام کنیم! (اخبار رادیو، پنجم اسفندماه)
تعطیلی فضایی
معاون پژوهشگاه فضایی: چهل نفر از کارشناسان امور فضایی کشور به اروپا و آمریکا مهاجرت کردند. (جراید سوم اسفند)
تجربه ثابت کرده متخصص فضایی و هستهای و فناوری و… موجب دردسر کشور و تحریم و نچرخیدن چرخ زندگی مردم میشود. همین بهتر که این قبیل متخصصان بروند اروپا تا شرشان دامن ما را نگیرد! به تجربه ثابت شده که بهتر است همه بند و بساط فضایی و هستهای را تعطیل و به جایش اداره مقابله با تندروی و سازمان تعامل با جامعه جهانی اروپا ـ آمریکا راه بیاندازیم و در زمینه بستن با کدخدا و کاهش سرعت تندروها و گردش پرههای زندگی مردم به وسیله باد غربیها متخصص تربیت کنیم!
صدا و سیما و دوراهی انقلاب یا روزمرگی
۱ـ در اوایل نهضت (سال ۱۳۴۵) حضرت امام در یکی از بیانات خود به این نکته اشاره کرده بودند که اگر رادیو حتی به مقدار محدود دراختیار روحانیت انقلابی قرار بگیرد مردم با حقایق دینی و سیاسی آشنا خواهند شد و تحولی عمیق در جامعه ایران شکل خواهد گرفت! این فرمایش ایشان قبل از هر نکتهای این امر را ثابت میکند که معمار انقلاب اسلامی به خوبی با قدرت رسانه و اهمیت آن آشنا بوده و امید داشتند پس از پیروزی نهضت اسلامی، بتوان صدا و سیما را به دانشگاهی عظیم و فراگیر برای تربیت اسلامی و انقلابی جامعه ایران تبدیل کرد.
۲ـ امروز و با گذشت ۳۷ سال از پیروزی انقلاب اسلامی، مرور برنامهها و تولیدات رسانه ملی این حقیقت را آشکار میکند که علیرغم تلاشها و زحمات برخی نیروهای مؤمن و متعهد موجود در صدا و سیما این رسانه در تحقق اهداف حضرت امام ناکام مانده و آنچه از آن پخش میشود بیشتر محصول روزمرگی و امتداد آن است نه مروج تفکر انقلاب اسلامی و نشأت گرفته از آن! در نتیجه، اکثریت برنامههای صدا و سیما با کیفیت و محتوایی تولید و پخش میشود که (در بهترین حالت) بیننده را به یک انسان معمولی با دین حداقلی و نگرش ناسیونالیستی تبدیل میکند. برای اثبات این مدعا کافی است حجم برنامههای آشپزی را با میزان برنامههای ارزشی و انقلابی موجود در سیما بسنجیم تا مشخص شود که رسانه ملی به کدام سو در حال حرکت است!!
۳ـ متأسفانه مرور برنامههای پخش شده در شبکههای مختلف صدا و سیما ثابت میکند که حاکم بودن یک زندگی لیبرالیستی و اشرافی، جاری بودن تفکرات ناسیونالیستی و ملیگرایی (وطنپرستی و ایرانگرایی و…)، بیاعتنایی به ارزشها و احکام اسلامی مانند حیا و عفاف و حجاب، ترویج منکراتی مانند اختلاط محرم و نامحرم و موسیقی لهوی و عادیسازی این منکرات، تحریف تاریخ انقلاب اسلامی، حذف تفکرات و ارزشها و نمادهای انقلابی، مصرفگرایی و اسراف و تبذیر، بیگانگی با مسائل اصلی و محوری انقلاب اسلامی، ضعف شدید دانش و معلومات جغرافیایی و تاریخی و ادبی برنامهسازان به ویژگی رایج اکثریت برنامههای صدا و سیما تبدیل شده و مسئولان سازمان نه تنها نسبت به وجود موارد فوق در برنامهها واکنشی نشان نمیدهند بلکه با رویکردی حق به جانب از عملکرد خود و مجموعه تحت امر خود دفاع کرده و ضمن برشمردن محسنات و امتیازات معدود برنامههای ارزنده سازمان، فضا و حال و هوای این برنامههای این برنامههای معدود را به تمام تولیدات صدا و سیما تعمیم داده و خود را از هرگونه قصور و تقصیر مبرا میکنند!
۴ـ اگر راهبرد اصلی سازمان صدا و سیما در دو دهه گذشته در ترویج و تقدیس وطنپرستی، ملیگرایی و ایران محوری را با تأکیدات منابع دینی در خصوص لزوم اهتمام به امور سایر مسلمین و مستضعفین مقایسه کنیم به خوبی درخواهیم یافت صدا و سیما برخلاف اصول بارز دینی و تصریحات موجود در قانون اساسی و ارزشهای انقلاب اسلامی، تفکر ناسیونالیسم را ذهن مخاطب (خصوصأ مخاطبان جوان و کودک) نهادینه ساخته به گونهای که اکثر این مخاطبان در مواجه با مسئله کمک نظام جمهوری اسلامی به مسلمانان و مستضعفان دیگر کشورها این ابهام را مطرح میکنند که لزوم این کمکها و توجهات چیست و چرا باید ایران به دلیل توجه به مشکلات و معضلات جهان اسلام خود را دچار مشکل کند و سرمایه مردم خود را برای دیگران هزینه نماید! قطعأ اگر تحقیق جدی و مستقلی در خصوص ریشه این نگرش عافیتطلبانه و غیرانقلابی صورت گیرد مشخص خواهد شد که یکی از ریشهها و منابع اصلی پیدایش این نگرش در میان نسل سوم و چهارم انقلاب اسلامی، آموزهها و تأکیدات صدا و سیما است (که البته در سال یکی دو روز قبل از روز قدس رنگ و لعاب دیگری به خود میگیرد) و جای تردید نیست که برنامهها و راهبردهای صدا و سیما نیز برآمده از ذهنیت و نگرش برنامهسازان و مدیران آن است و برای اثبات این مدعا کافی است یک نظرسنجی درباره نگرش ملیگرایی در میان دستاندرکاران و برنامهسازان و مدیران صدا و سیما انجام شود! (تا مشخص شود که اشکال کار از کجاست!) در همین رابطه و با وجود تصریحات حضرت امام در خصوص نگرش اسلامی و اعتقادی به دفاع مقدس و اینکه این نبرد رویارویی اسلام و کفر بود و نه جنگ ایران و عراق و هدف از آن انجام تکلیف الهی بود و نه آزادسازی اراضی ایران، صدا و سیما با تأکید هر چه تمامتر بر ملی بودن جنگ آن را نبرد میان ایران و عراق میخواند و ثمره شهادتها و ایثار رزمندگان اسلام (به روایت صدا و سیما رزمندگان ایرانی!) را آزادسازی خرمشهر و سایر اراضی ایران عنوان میکند و این مطلب به عنوان یک اصل قطعی هزاران بار در صدا و سیما تکرار شده و در ذهن مخاطب آن جای گرفته است! (حال آنکه مراجعه به وصیتنامه شهدای دفاع مقدس این نکته را ثابت میکند که بیش از ۹۰ درصد این بزرگواران اطاعت از حضرت امام و انجام تکلیف الهی را هدف خود از مشارکت در دفاع مقدس عنوان نمودهاند!) نکته مهم آن است که این نگرش غلط و انحرافی در اکثریت قریب به اتفاق برنامههای صدا و سیما وجود دارد (اعم از محصولات نمایشی، ترکیبی، سرود، برنامههای ویژه کودک، برنامههای مستند و گفتوگو محور و حتی گفتوگوهای میان مجریان و مهمانان برنامههای صدا و سیما).
۵- وضعیت حجاب و عفاف و نحوه تعامل با نامحرم از جمله معضلات جدی رسانه ملی است که با وجود مطالبات و تأکیدات فراوان، در جهت عکس وضعیت مطلوب حرکت میکند و اگر تا یکی دو سال پیش نمایش زنان و دختران ایرانی بیحجاب در کلیه برنامههای سازمان ممنوع شمرده میشد، معاونت خبر (معاونت سیاسی سابق) رسانه ملی به اجتهاد مدیران آن نمایش این زنان را به بهانه راهپیمایی ۲۲ بهمن و یا تشویق به انتخابات و مانند آن جایز دانسته و عملأ به این نحوه پوشش (که در تضاد آشکار با احکام شرعی است) مشروعیت بخشیده است و بر این اساس است که میتوان در بخشهای خبری و مستندهای سیاسی تصویر زنان و دختران ایرانی و مسلمانی را دید که با موهای باز و بدون رعایت حدود شرعی پوشش، به گفتوگو و مصاحبه با خبرنگاران صدا و سیما مشغولند! این مشکل در برنامههای نمایشی شکل دیگری دارد و سازندگان فیلمها و مجموعههای تلویزیونی چون مجاز به نمایش بدن و موهای زنان بازیگر نیستند با آرایش چهره این بازیگران و پوشاندن لباسهایی که مصداق کامل تبرج محسوب میشود جبران مافات کرده و به جذب مخاطب برای تولیدات خود میپردازند. طبیعی است که در این حالت قربانی اصلی، خانوادههای متدینیاند که با اطمینان به رسانه ملی و حکومت اسلامی نوامیس خود را به دست صدا و سیما میسپارند تا از نحوه پوشش و آرایش و رفتار بازیگران زن در تولیدات نمایشی سیمای جمهوری اسلامی، الگو گرفته و با پشت پا زدن به پوشش و رفتار عفیفانه نسل قبل، بیحیایی و تبرج و اختلاط با نامحرم را از رسانه ملی بیاموزند!
۶ـ مشخص نیست این باور چگونه در ذهن مدیران صدا و سیما حاکم شده که ارائه اطلاعات دقیق سیاسی به مخاطبان، آرامش را از آنان خواهد گرفت و بر مبنای این باور غلط، مدیران سازمان تمام تلاش خود را میکنند تا به مخاطب بقبولانند که همه جا امن و امان است و دشمنی جهان استکبار با نظام و انقلاب چندان جدی نیست! در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون حتی یک مجموعه نمایشی جهت روایت و توصیف دشمنی رژیم صهیونیستی با نظام جمهوری اسلامی به مرحله تولید و پخش نرسیده (حال آنکه دهها فیلم و مجموعه نمایشی با هدف تخریب «غیرتمندی» در مردان و جلوه دادن آن به عنوان عملی جاهلانه تولید و به مخاطب ارائه شده است!) اگر کسی سالهای سال نیز پای برنامههای صدا و سیما بنشیند در آخر متوجه نخواهد شد که «غزه» چیست و چه تفاوتی با فلسطین دارد، مردم آن چگونه زندگی و مقاومت میکنند و ارتباط جمهوری اسلامی با رزمندگان مقاومت اسلامی فلسطین در غزه چیست؟؟ کما اینکه هیچکدام از برنامههای صدا و سیما با این هدف طراحی نشدهاند که نمایانگر وسعت و عمق دشمنی و کینه استکبار جهانی با نظام جمهوری اسلامی و مردم مسلمان ایران باشد و آسیبهایی را که ملت و کشور ما تاکنون به واسطه عداوت آمریکا و انگلیس و فرانسه و… متحمل شده به مخاطب معرفی کند! در چنین حالتی عجیب نخواهد بود اگر بخشی از جامعه مفتون این فریب شود که نباید مرگ بر آمریکا گفت و این شعار جز زیان، پیامدی برای ملت ما نداشته است!
۷ـ اگر از مسئولان سازمان پرسیده شود تاکنون چه میزان برنامه با هدف ترویج احکام مهجور شرعی مانند حجاب، خمس، زکات و… ساخته شده و کیفیت معدود برنامههایی که با این مقصود ساخته شدهاند چیست و چرا تاکنون حتی یک برنامه با کیفیت مطلوب در جهت شناساندن و ترویج این احکام ضروری تولید نشده است (آن هم پس از گذشت سی و هفت سال از پیروزی انقلاب و استقرار یک نظام دینی در جامعه!) چه پاسخی (جز توجیه!) خواهند داشت؟ آن هم در حالی که صدا و سیما روزانه ساعتها برنامه متنوع و جذاب با هدف آموزش آشپزی، شیرینیپزی و سفرهآرایی و امثالهم تولید و پخش میکند!
۸- دقت در مضمون و محتوای اکثر موسیقیهای پخش شده از رسانه ملی مشخص میکند که بدبختانه محور اکثر این موسیقیها عشقهای زمینی مبتذل، یأس و ناامیدی ناشی از شکست در عشقهای مذکور و تشویق به شادیهای ناشی از غفلت و دم غنیمت شمری است! (و بدون تعارف مضمون و محتوای اکثر موسیقیهایی که این روزها از صدا و سیما پخش میشود، تفاوتی با ترانههایی که در دوران حاکمیت طاغوت از رادیو تلویزیون پهلوی پخش میشد ندارد!) علاوه بر این، جنس موسیقیها و ادا و اطوار خوانندگان (که در صدا و سیما ارج و قرب بالایی دارند و توسط رسانه ملی به الگویی برای جوانان مملکت تبدیل شدهاند!) هم تقلیدی است از موسیقیهای مبتذل رایج در شبکههای ماهوارهای ترکیهای، هندی و نمونههای دست چندم غربی! به گونهای که اگر منبع پخش موسیقی مشخص نباشد، شنونده یقین خواهد کرد که در حال شنیدن یک اثر غیر مجاز و لسآنجلسی است! در اینجا سخن از حلال و حرام بودن این نوع موسیقی نیست (که اگر بحث حلال و حرام باشد، نمایش بدن برهنه آقایان مدیران سازمان در حین شنا هم فاقد محدودیت شرعی است!!) بلکه بحث بر این است که نوجوان و جوان بیگناهی که شنونده این نوع موسیقی از رسانه ملی است، جز روحیه زن بارگی، شهوترانی، زودرنجی و یأس و دلمردگی چه نصیب و بهرهای از این نوع موسیقیها خواهد برد؟ آیا میتوان از این جوان نشانی از روحیه انقلابی، شجاعت، رشادت و مردانگی یافت؟ آیا مدیران سازمان توقع دارند شنوندگان این نوع موسیقیها مردان کارآمد میدان جهاد و شهادت و رشادت باشند؟ (و البته اگر اجبار برخی مناسبتها نبود هیچگاه چند سرود حماسی معدود ضدآمریکایی نیز از رسانه ملی پخش نمیشد!!)
۹ـ پخش مسابقات ورزشی بانوان (آن هم با حضور گزارشگر مرد در محل مذکور) از سیمای جمهوری اسلامی (مثلاً مسابقات کشوری تکواندو از شبکه ورزش) نشاندهنده چیست؟ آیا پخش این مسابقات ضرورت دارد؟ آیا پخش این مسابقات به افزایش حیا و عفاف و حجاب در جامعه منجر میشود یا…؟ آیا میتوان گفت مدیر یا مدیرانی که مجوز پخش این مسابقات را دادهاند بهرهای از معارف دینی بردهاند؟ آیا تربیتیافتگان مکتب اهلبیت اینگونه نسبت به نوامیس مسلمین حساسیت نشان میدهند؟
۱۰ـ مدیران سازمان باید برای این پرسش پاسخی منطقی ارائه کنند که چرا موضوعات اصلی و محوری نظام که بارها مورد تأکید رهبر انقلاب قرار گرفته (مانند آزاداندیشی، تولید علم، عدالتخواهی و مطالبهگری از مسئولین، بیداری اسلامی و…) سهمی از برنامههای نمایشی و جذاب سازمان صدا و سیما را به خود اختصاص ندادهاند! چرا جذابترین و پرمخاطبترین برنامه سازمان برنامهای فوتبالی است و چرا میزان اهتمام مدیران سازمان به پخش فوتبال صدها برابر بیش از توجه این عزیزان به تولید و پخش برنامههایی با مضامین مورد تأکید امام و رهبر انقلاب است؟
۱۱ـ بدون تردید ریشه اساسی عدم انطباق محتوایی برنامههای صدا و سیما باارزشها و مطالبات انقلاب اسلامی، ناآشنایی مدیران و سیاستگذاران صدا و سیما با معارف انقلاب اسلامی و اجتهاد آنها در برابر نص صریح احکام الهی و دیدگاههای حضرت امام و رهبر انقلاب است! البته در محبت این عزیزان نسبت به نظام و انقلاب و رهبری شکی نیست، اما محبت جای اطاعت و تبعیت را نمیگیرد! از سوی دیگر باید پذیرفت بخش جدی بدنه و برنامهسازان صدا و سیما هم یا از معارف اسلام و انقلاب اسلامی بیبهرهاند و یا نسبت به این معارف دغدغهای ندارند و این بیبهرهگی یا بیدغدغهگی در خروجی و برنامههای صدا و سیما به وضوح قابل لمس و مشهود است! سخن از مقایسه صدا و سیمای جمهوری اسلامی با شبکههای تلویزیونی موجود در جهان و یا رادیو تلویزیون عصر پهلوی نیست (که در امور فرهنگی و معنوی باید به بالاتر از خود نگاه کرد و نه پایینتر از خود) بلکه سخن از فرصتهای مغتنمی است که سالهای سال توسط صدا و سیما هدر رفته و اگر جز این بود امروز نگرانی از جنگ نرم و تهاجم فرهنگی و نفوذ همهجانبه دشمن لزومی نداشت. هیچکس توقع ندارد که صدا و سیما جور همه دستگاههای فرهنگی و آموزشی کشور را بکشد بلکه اشاره بحث به قدرت و ظرفیت فوقالعاده رسانه است، همان قدرتی که حضرت امام با شناخت دقیق آن در اواخر دهه چهل فرمودند اگر ساعاتی از وقت رادیو دراختیار روحانیت انقلابی قرار میگرفت مردم با فرهنگ عمیق اسلامی آشنا میشدند و همان ظرفیتی که در کلام حضرت امام از آن با عنوان دانشگاه فراگیر یاد شده است.