در طلبه انقلابی، باید نگاه تمدنی و اسلام جامع و پاسخگو ریشه پیدا کند

«حوزه، تهدیدها و فرصت‌ها»

در گفت و شنود پاسدار اسلام با آیت‌الله علیرضا اعرافی

 

اشاره: وقت و مدیریت زمان در زندگی‌اش از چنان اهمیتی برخوردار است که حتی ساعاتی را که بین میبد تا قم از دوران طلبگی تا به امروز سپری کرده است به یاد دارد؛ همین وقت‌شناسی و مدیریت زمان و تقسیم انرژی و ساعات عمر، او را به مدلی از سیستم محوری سوق داده است که مسئولیت‌های مختلف و بعضاً سنگین و کلان، او را از کارهای حوزوی و درس و بحث جدا نکرده

است، روحیه‌ای که ما را بر آن داشت که کمی زودتر از ساعت ملاقات به جامع‌المصطفی‌العالمیه برویم؛

این مرکز بزرگ علمی بین‌المللی توانسته است بیش از یکصد هزار طلبه را تعلیم دهد و آنان را با فرهنگ ناب اسلام و معارف شیعه آشنا سازد؛ جامعه‌المصطفی تنها مرکز علمی است که این تعداد طلبه غیر ایرانی را با زبان رسمی ام القرای جهان تشیع آشنا سازد.
اتاق او در طبقه سوم قرار دارد، در طبقه همکف جامعه نمایشگاهی دائمی از فعالیت‌های این جامعه به چشم می‌خورد که در قسمتی هدایایی از کشورهای خارجی به هیأت‌های اعزامی هر تازه‌واردی را به سوی خود جلب می‌کند هدایایی که نشان از آن می‌دهد که

هیچ کالایی به منزلِ هیچ هیأت اعزامی نمی‌رود.

با اینکه آیت‌الله علیرضا اعرافی در فهرست روحانیون نواندیش و نوگرای حوزه علمیه قرار دارد و به روز و با ادبیاتی نو سخن می‌گوید و کشورهای بسیاری دیده و در کنگره‌های بین‌المللی بسیاری هم شرکت کرده است، اما هنوز روح و روحیه طلبگی‌اش را حفظ کرده است، ادب و احترام نسبت به طلاب و مردم کوچه‌بازار جزو سیره اوست و همواره لبخندی بر لب دارد، کم‌غذاست و کم‌خرج به ویژه در مسافرت‌های خارجی، حساب مهمانان شخصی و دوستانش و هدیه‌هایی که به آنان می‌دهد کاملاً از حساب

جامعه و بیت‌المال جداست.

آیت‌الله علیرضا اعرافی فرزند مرحوم آیت‌الله حاج شیخ ابراهیم اعرافی از عالمان و زاهدان انقلابی و مردمدار یزد و یکی از محورهای ضد رژیم استبدادی پهلوی اول و دوم است که منزل وی همواره پناهگاه پابرهنگان و انقلابیون بود، چراغی که به لطف فرزندانش به ویژه آیت‌الله علیرضا اعرافی همچنان روشن و پابرجاست. شخصیتی که رهبری معظم انقلاب در بخشی از پیام خود به

مناسبت رحلت این عالم ربانی نوشتند:

«این عالم جلیل در شمار افراد نادری بود که از سال‌ها پیش، روح مجاهدت و مبارزه در راه خدا و عدم تسلیم در مقابل ظلم و سلطه طاغوتی را بیان و عمل خود آشکار ساخته بود و در دوران اختناق، یکی از چهره‌های مبارز آن استان به شمار می‌رفت. تلاش خستگی‌ناپذیر ایشان در اوان مبارزات و حرکت به یزد و سپس در آغاز پیروزی با رهبری فعالانه مردم میبد، از جمله برگ‌های نادر

کتاب قطور انقلاب است.»

او شاگرد مراجع بزرگ و اساتید بزرگ حوزه علمیه قم در عصر خود است، اندیشه‌های امام خمینی را رویکرد چهارمی در برابر سه رویکرد دیگر در حوزه‌های علمیه می‌داند و بر این باور است که به لطف هدایت‌ها و حمایت رهبری معظم انقلاب، حوزه‌ی انقلابی توان آن را دارد که به گستره گفتمان غالب خود در داخل و خارج از کشور بیفزاید و بسترهای شکل‌گیری تمدن اسلامی را فراهم سازد.

*با تشکر از حضرتعالی که با جود مشغله‌های علمی و مدیریتی، وقتتتان را در اختیار ما گذاشتید؛ گفتگو را مقدمه کوتاهی شروع می‌کنیم و آن گاه وارد بحث اصلی شویم. زمانی که حضرت امام(ره) در پاسخ به نامه‌ای که به گورباچف نوشته بودند، ادوارد شواردنادزه را به حضور پذیرفتند، جمله‌ای با این مضمون را فرمودند که من می‌خواستم فضای جدیدی را پیش روی شما باز کنم. حضرت امام(ره) قبل از آنکه به بحث صدور انقلاب بپردازند، در سال ۴۲، فضای دیگری را برای حوزه باز کردند و آن را از واتیکانیزه شدن رهانیدند و نجات دادند.

حضرتعالی در کنار مسئولیت‌های مختلف، دو مسئولیت بسیار مهم دارید که مستقیم و غیرمستقیم مرتبط با این گفتمان حضرت امام هستند. یکی مسئولیت در سطح کلان حوزه علمیه و یکی مسئولیت جامعه‌المصطفی‌العالمیه. در آستانه چهلمین سال پیروزی انقلاب، عده‌ای در حوزه تلاش می‌کنند فضا را به فضای قبل از انقلاب و نهضت حضرت امام برگردانند و در مسئله صدور انقلاب هم تمام دغدغه و تلاششان این است که هر چیزی غیر از گفتمان حضرت امام مطرح شود.

به عنوان اولین سئوال از محضر حضرتعالی، فضای جدیدی که حضرت امام در حوزه و به دنبال آن در عرصه بین‌الملل ایجاد کردند، چه برکاتی داشت و چه آسیب‌ها و خطراتی، آن را تهدید می‌کند؟

این بحث بسیار مهمی است که باید مورد بازنگری و توجه مستمر قرار بگیرد. اقدام حضرت امام(ره) در تاریخ اسلام و تشیع و حوزه‌های علمیه یک نقطه عطف به شمار می‌آید. یکی از رویکردهائی است که کم و بیش در فضای دینی و حوزوی ما سابقه داشته و ممکن است کسانی به آن گرایش داشته باشند این است که فضای دین و معارف دینی را لااقل در عصر غیبت، به حوزه‌های فردی و کمتر اجتماعی و غیرسیاسی منحصر می‌دانستند. دین در نگاه آنان نوعی اندیشه، سلیقه و گاهی هم نوعی گرایش محسوب می‌شد.

 عدهای هم در مجموع  دین فردی و حداقلی را نمی‌پذیرفتند، اما معتقد بودند که در عصر غیبت و در شرایطی که در حضور امام معصوم«ع» نیستیم، باید در جهت گیری‌ها و اندیشه‌ها و علوم، به همان حوزه فردی و غیرسیاسی و غیراجتماعی اکتفا کنیم، زیرا شارع مقدس یا درآن حوزه‌ها در عصر غیبت خواسته‌ای ندارد و یا اگر هم دارد امکان تحقق آن وجود ندارد. در این رویکرد، دین نه از منظر فلسفه و مباحث الهیات جدید، بلکه از همان منظر عصر غیبت و… بیشتر در غیر اجتماعیات و سیاسات محصور است.

در این رویکرد دوم، دین در عصر غیبت هم رویکردی فراگیر و جامع و برای هدایت و جهت دهی به همه ساحت‌های زندگی فردی و اجتماعی و سیاسی تئوری دارد، اما زمینه برای اعمال آنان فراهم نیست و شرایط اجازه اقدام نمی‌دهند. اگر روزی شرایط اجازه داد، دین نسخه و به لحاظ عناوین اولی و ذاتی امکان تحقق دارد؛ ولی ما به دلیل شرایط موجود و به لحاظ ثانوی و عدم وجود امکانات و مقدورات نمی‌توانیم کاری انجام بدهیم. رویکرد اول می‌گوید نباید در عصر غیبت ورود کرد و رویکرد دوم معتقد است که این کار مقدور نیست. نبایدِ اول کمی ریشه‌ای‌تر است، ولی نباید دوم مبتنی بر فقدان شرایط و امکانات مناسب است.

این دو رویکرد کم‌وبیش در فضای دینی و مذهبی و حتی حوزوی ما وجود داشته‌اند. در رویکرد دوم گاهی آدم‌های پرشور و انقلابی با حمیت دینی هم حضور داشتند، ولی قائل به فراهم نبودن اسباب و علل بودند. بعضی‌ از اینها به‌نوعی مبارزه منفی می‌کردند؛ اما بسیاری هم بر این باور بودند که نباید اقدام کرد، چون شدنی نیست.

در رویکرد دیگری در الهیات جدید که با دو رویکرد فوق تفاوت دارد، دین وضعیت و تفسیر سکولاریستی دارد. این رویکرد گاهی در فضاهای حوزوی، به‌خصوص در دوره‌های متأخر، معتقدانی داشته است.  دو رویکرد نخست در تاریخ ما مسبوق به سابقه‌اند، لکن رویکرد سوم یک رویکرد روشنفکرمآبانه و  بیشترمتاثر از الهیات غرب است. این رویکرد در حوزه‌ها نادر است، ولی در دوره‌های متاخر کم‌وبیش کسانی به این موضوع که سیاست و نظامات اجتماعی و سیاسی در دین جائی ندارند، گرایش پیدا کرده‌اند.  

رویکرد امام با هر سه رویکرد گفته شده تفاوت ماهوی دارد. ایشان معتقدند که اولاً اسلام در ذات خود همه حوزه‌های فردی و درونی و باطنی و اجتماعی و سیاسی را پوشش می‌دهد. ثانیاً اسلام باید در عصر غیبت هم در صحنه زندگی و اجتماع حضور داشته باشد. در این نگاه، انتظار و مهدویت به گونه‌ای تفسیر می‌شوند که نه تنها در برابر دیدگاه اجتماعی سیاسی قرار نمی‌گیرند، بلکه مؤید آنند. نهایتا در رویکرد امام، این امر هم شدنی است و هم ضروری.

نکته سوم در اندیشه امام خیلی مهم است. بسیاری از بزرگان در همه مبانی فکری با امام یکی و یا بسیار به ایشان نزدیک بودند، ولی در مقام اجرا می‌گفتند توانایی لازم را نداریم و امکانات لازم فراهم نیست و لذا نمی‌توانیم دست به کارهای بزرگ اجتماعی و سیاسی بزنیم. رویکرد امام هم در تاریخ سابقه دارد و تجسد آن در نظریه ولایت‌فقیه است. امام در عمل وارد این میدان شدند و توانمندی و امکان تحقق احکام دینی را نشان دادند.

این تحلیل بنده از اندیشه امام است که در نهضت خرداد ۴۲ تجسم اولیه پیدا کرد، در انقلاب اسلامی به نهاد حکومت رسید و پس از برقراری حکومت و نظام جمهوری اسلامی در صدد گسترش فکری و بازآفرینی تمدن اسلامی است. لذا این راه همچنان ادامه دارد و رهبر معظم انقلاب هم همین مسیر را دنبال می‌کنند. در حوزه هم پیروان قوی این فکر از سطوح بالای مراجع تا سطوح دیگر حضور دارند.   

این چند رویکرد، هم در جامعه و هم کم‌وبیش در نهادهای حوزه، مراکز علمی، دانشگاهی و جاهای مختلف وجود دارند. هنر پیروان اندیشه اسلامی این است که بتوانند اندیشه امام را نهادینه و تبیین و بابر مبنای آن جریان‌سازی کنند. این وظیفه‌ بردوش ماست.

*راهکار حضرتعالی برای نهادینه‌سازی اندیشه امام چیست؟

ما برای نهادینه‌سازی اندیشه و فکر امام باید دو لایه را در نظر بگیریم. یک لایه، شعائر و ظواهر تجلی انقلاب در نهادهای دینی، روحانی، حوزوی است که اقتضائاتی دارد و باید به آنها توجه کرد، اما سطح عمیق‌تر، تولید فکر و اندیشه است.

*پس از پیروزی انقلاب، در حالی که سه رویکردی که اشاره فرمودید، به‌شدت مشغول مقابله با نظام و سنگ‌اندازی بر سر راه آن بودند، در مدت بسیار کمی ابتدا نظام تأسیس و سپس تثبیت می‌گردد و هفت، هشت انتخابات برگزار می‌شوند و در طی یک سال، نظام‌سازی‌ها صورت می‌گیرند. ولی از سال ۶۰ به بعد، با اینکه حزب‌الله به حاکمیت رسید، اتفاق لازم در تئوری‌سازی و دولت‌سازی رخ نداد و تولید لازم صورت نگرفت. به نظر شما آیا علت این امر، نفوذ آن سه رویکرد در بدنه نظام و یا ضعف حوزه بود که بعد از ترور برخی از بزرگان حوزه و انقلاب، عقبه‌های تئوریک ما نتوانستند پشتوانه‌‌های لازم را بسازند؟

در مورد تولید نظامات نباید کاملا منفی فکر کنیم و بگوییم هیچ اتفاقی نیفتاده است. اولا در نظامات مختلف حوزه گنجینه‌ای نسبی وجود دارد و این طور نیست که چیزی نباشد. ما در حوزه کلام و تفسیر و فقه و حدیث و علوم انسانی اجتماعی پشتوانه‌ها و تولیدات خوبی داریم و نباید کارهای انجام شده را هیچ بینگاریم؛ اما قطعاً این آثار در حد نیاز نبوده و توجه کافی و وافی به تولید علم نشده است. به همین دلیل هم باید آثار موجود را ابتدا منقح و سپس عرضه کنیم.

یکی از کارهایی که در حال حاضر در دبیرخانه انجمن‌های حوزه انجام می‌شود جمع‌آوری و تنقیح خروجی‌های اندیشه دینی در حوزه علوم انسانی اسلامی و معرفی آنهاست تا ادعا نشود که کاری انجام نشده است. تا کنون در زمینه علوم انسانی اسلامی با حدود ده نهاد مذاکره و بالغ بر چهار هزار اثر فاخر و نسبتا قابل قبول جمع‌آوری شده‌اند تا پس از تنقیح، ارائه و ضعف‌های آنها برای برداشتن گام‌های بعدی اصلاح شوند.

همین رویکرد در فضاهای فقهی و دیگر زمینه‌ها هم مدنظر بوده است. البته بدیهی است که محصولات تولید شده کافی و پاسخ‌گوی همه نیازهای جامعه نیستند. در مقام عمل هم در طول این سال‌ها در مجموع قوانین و مقرراتی در نظامات جمهوری اسلامی وضع شده‌اند که برآمده از اندیشه حوزه و دانشگاه و بخش‌ اعظم آنها قابل قبول‌اند. با این همه می‌پذیرم که در حد نیاز و در تراز انقلاب و نظام اسلامی تولید مناسب نداشته‌ایم.

*علت چیست؟

اولاً پس از پیروزی انقلاب، استوانه‌های بزرگ فکری و معرفتی ما خیلی سریع وارد نظام جمهوری اسلامی و سپس با توطئه‌های سنگین مواجه شدند و ما مجبور شدیم ذخایر مهم خود را که بازآفرینی آنها زمان می‌برد، به‌سرعت خرج کنیم.

ثانیاً جریان‌ها و افکار رقیب اندیشه امام کم و بیش در فضاهای دینی، مذهبی، حوزه‌ای، دانشگاهی ما حضور پیدا کردند و غالباً حساب شده و با طراحی‌های قبلی فکر امام را تضعیف ‌کردند.

ثالثاً برنامه‌ریزی‌های مجموعه نهادهای حوزه، جامع، راهبردی و متناسب و در تراز این کار تنظیم نشده‌اند. البته خیلی کار شده، ولی تنظیم نبوده‌اند. طبعا باید وارد این عرصه‌ها بشویم و کار کنیم.  

*در حوزه بین‌الملل چطور؟

در حوزه بین‌الملل داستان چیز دیگری است. جامعه المصطفی با هدایت رهبری و با هماهنگی علما و بزرگان، در امتداد این اندیشه در جهان کارهای خوبی انجام داده است. در داخل حوزه باید در مبانی اصلی قدم‌های اساسی‌تری برداشت.

*شاهدیم که این سه رویکرد برخلاف دهه‌های اول و دوم انقلاب که از هم فاصله داشتند، در موقعیت کنونی کاملاً هماهنگ و به هم نزدیک شده‌اند. در همین حوزه شاهدیم که کسانی در کنار هم می‌نشینند و به همدیگر نان قرض می‌دهند که اسباب حیرت است. در این مقطع وظیفه نیروهای ارزشی و انقلابی و طرفدار گفتمان اسلام ناب چیست و باید در مقابل اینها چه رویکردی داشته باشند؛ چون اگر بخواهند رویکرد تخریبی داشته باشند، این همان چیزی است که برخی در داخل و خارج خواهان آن هستند. اگر هم بخواهند سکوت بکنند، میدان برای آنها باز می‌شود.

در همه این رویکردها بحث ولایت‌فقیه مشترک است. در حوزه هم در بحث ولایت‌فقیه، کار مهم و درخوری صورت نگرفته است و این بحث حتی جزو متون درسی حوزه هم نیست. به نظر حضرتعالی چرا در حوزه در مورد برخی از موضوعات، از جمله ولایت‌فقیه کاری شایسته انجام نشده است؟  

در حوزه هم مثل جاهای دیگر گاهی جریان‌های متفاوت و احیانا متعارض، در موارد مشترکی به توافق می‏رسند. جریان انقلاب چون در جایگاه حاکمیت است، به خاطر ارتباطی که با نظام اسلامی دارد، مظلوم واقع ‌شده است. ما باید در فضای حوزه، عارضه بی‌توجهی به مسائل مورد نیاز نظام و جامعه و دنیای امروز در تولیدات علمی را معالجه کنیم.  بنده معتقدم که مباحثات سنتی ما باید با همان عمق سابق خود ادامه پیدا کنند، اما این را هم نقص بزرگی می‌دانم که در حدوداً ۶۰۰  درس خارج قم، دروس‌ خارج وزین و سطح بالای درخورِ قلمروهای جدید خیلی کم هستند. ما باید این عارضه را درمان کنیم. ضرورت دارد که سطوح عالی و دروس خارج با تاکید بر مناهج سنتی و روش‌های اجتهادی عمیق در قلمروهای نو وارد میدان شوند و به تولید علم بپردازند.

بنده نمی‌خواهم در باره بحث‌های جدید گزارش بدهم، ولی در این زمینه در حوزه فقه کارهائی انجام می‌شوند و شاید در سال آینده آثار جدیدتری را در این زمینه ببینیم. به نظرم جریان اصیل انقلابی برای پاسخ‌گویی به نیازهای دنیای جدید می‌بایست به بازسازی نظامات علمی خود بپردازد و در نظامات آموزشی و در متن آموزش‌ها و برنامه‌هایش، اندیشه جامع اسلامی را محور و مبنا قرار دهد. البته در این زمینه هم اقداماتی انجام شده‌اند.

نکته مهم دیگر این است که باید کالای اندیشه دینی با درونمایه اجتماعی سیاسی را خوب تنقیح و تفسیر و عرضه کنیم و توانمندی‌هایش را نشان بدهیم. در این زمینه هم باید کارهای فراوانی انجام شوند. ما باید مراجع و شخصیت‌های بزرگی را که با اندیشه انقلاب هماهنگ و همدل هستند  و راهنمایی می‌کنند، فعال‌تر و زمینه‌های طرح اندیشه‌هایشان را بیش از پیش فراهم کنیم.

اینها مسائلی هستند که باید دنبال شوند. مجموعه مطالباتی هم مراجع و به‌خصوص رهبری معظم دارند که در بازآفرینی یک حوزه انقلابی و تعالی آن با رویکرد انقلابی تأثیر بسیار دارند. این مطالبات حدوداً صد عنوان هستند و شورایعالی و مدیریت حوزه تلاش می‌کنند آنها را مدنظر قرار دهند.

*آیا در عرصه بین‌الملل و در خارج از کشور موفقیت‌های ما کافی بوده‌اند؟

نه، نمی‏توانیم این را بگوییم، چون انتظار بسیار فراتر از اینهاست. قطع نظر از بحث حوزه، من خدمت رهبر معظم انقلاب عرض کردم که به نظرم باید در حضور معرفتی و فکری‌مان در دنیا بازنگری کنیم؛ نهادهای موجود ارزیابی شوند و سپس در کنار هم قرار بگیرند. باید در معادلات راهبردی و ساختاری‌مان تغییراتی را ایجاد کنیم. به نظرم هنوز کارهای خیلی بزرگی می‏شود کرد. من خودم ایده‌هایی دارم.

المصطفی قطعا یک جریان فکری سالم‌ تراز بالای متناسب با گفتمان اسلام ناب را دنبال و شبکه‌های خوبی را تولید کرده است. از جمله اینکه ما الان قریب به ۵۰ هزار فارغ‌التحصیل و ۵۰ هزار طلبه مشغول به تحصیل داریم. دانش آموختگان ما در حوزه‌های مختلف اجتماعی فرهنگی سیاسی حضور دارند که ما گذرا از آنها عبور می‏کنیم و نمی‏خواهیم موضوع را برجسته‌ کنیم. در عین حال نباید از این نکته غافل شد که یک شبکه بزرگ کارآمد ایجاد شده است. الان اگر از بنده به عنوان کسی که ۱۶ سال در خدمت این جریان بوده‌ام بپرسید که حاصل کار چه بوده؟ عرض خواهم کرد که سی چهل درصد چیزی که در ذهن من بوده، محقق شده است.

در حال حاضر حداقل شش طرح بزرگ دیگر داریم که به همین اندازه می‏توانند در دنیا تأثیرگذار باشند و به دلایلی که بخشی از آنها به بیرون از اینجا مرتبطند تا کنون اجرا نشده‌اند. ما در جهان یک حوزه مقاومت داریم که این دستاوردها را داشته است، یک حوزه فکری معرفتی اسلام ناب هم داریم که در قالب‌هایی خود را نشان داده و یکی از مهم‌ترین‌هایش المصطفی است. من فکر می‌کنم در هر دو زمینه کارهای بزرگی انجام شده‌اند.  

 *این سی، چهل درصدی که اشاره کردید، نسبت وضعیت موجود به وضعیت مطلوب با نگاه آرمانی شماست و نشان می‌دهد که حضرتعالی آرمان‌های بزرگی را دنبال می‌کنید که ان‌شاءالله محقق خواهند شد. آیا یکی از دلایل عدم تحقق درصد باقیمانده این نیست که ما دچار یک خلأ تئوریک بود‌ه‌ایم و خلأ وجود امثال شهید مطهری را نتوانسته‌ایم‌ پر کنیم؟ حضرت آقا یک بار فرمودند که ما باید از شهید مطهری عبور می‌کردیم؛ اما هنوز داریم از ایشان استفاده می‌کنیم و هنوز نتوانسته‌ایم کسی مثل مطهری تربیت کنیم. به نظر شما چرا این اتفاق در حوزه نیفتاده و نتوانسته‌ایم کسانی را تربیت کنیم که هم از لحاظ فکری و هم از ابعاد اخلاقی و  سیاسی، سرآمد باشند؟ یادم هست یک بار من خدمت مرحوم آقای فاکر عرض کردم که خود ما حتی در این سن دنبال یک آدمی می‌گردیم که هم اهل فکر باشد، هم اخلاقی و هم سیاسی، اما پیدا نمی‌کنیم. یعنی یکی فکور و اخلاقی است، اما سیاسی نیست. یکی اخلاقی و سیاسی است، اما اهل تفکر نیست؛ یک هم فکور و سیاسی است، اما اخلاقی نیست. آیا شما هم این خلأ را احساس می‌کنید؟

بله. این که در فضای کلان و کلیت درون حوزه، تمام آن آمال محقق نمی‌شوند، یک دلیل مهمش این است که ما تئوری‌های تکمیلی را تولید نکردیم و نیروهای سطح بالاتری را که جانشین پیشینیان شوند و بلکه به قول شما ازآنها عبور و به سمت افق‌های جدیدی حرکت کنند، کمتر پرورش داده‌ایم. در عین حال در فضای بین‌الملل، غیر از خلأ راهبردهای عملیاتی، موانع عملی زیادی هم وجود دارند.

ما در تعریف راهبردمان در نشر معارف الهی و این که چه قلمروهایی را باید هدف بگیریم، خلأ داریم. بنابراین خلأها بنیادین و تئوریک در زمینه پرورش نیرو در سطوح عالی و نیز در حوزه مدیریت و طراحی‌های راهبردی وجود دارند. در کلان حوزه برای تولید زیرساخت و فکر و تربیت آدم و توسعه مرزهای دانش اسلامی، باید راهبردهای عملی ارائه شوند.  

نظامات دانشگاهی و حوزوی ما به‌طور کلی از کمبود تئوری پردازی‌های مدیریتی راهبردی ـ و نه علمی‌ و دانشی‌ـ رنج می‏برند. هر قدر در حوزه بیشتر کار شود، روی این تئوری‌ها تأثیر بیشتری می‏گذارد. ما باید در زمینه طراحی‌ها و تئوری‌های راهبردی و حرکت‌های فکری و علمی و فرهنگی سرمایه گذاری بیشتری کنیم.  

*به نظر شما آیا حوزه فعلی در تراز اندیشه‌های حضرت امام هست؟

باید خیلی کار شود.

*انقلابی هست؟

درخصوص انقلابی بودن و در همه محورهای توسعه مرزهای دانش اسلامی با رویکرد تمدنی و پاسخ‌گویی به دنیای امروز و پاسخ به نیاز اسلام و در طراحی‌های راهبردی و در تربیت آدم‌های توانمند باید کارهای جدی‌تری انجام بشوند.  

*ویژگی‌های یک طلبه انقلابی از نظر حضرتعالی چیست؟

یک طلبه انقلابی اول باید واقعا درس بخواند و بنیه و پایه علمی و تحصیلی‌ خود را تقویت کند؛ چون بی‌مایه فطیر است.  

دوم طلبه انقلابی باید منطق کلان اندیشه اسلامی را فرا بگیرد و تمدن اسلامی و اسلام جامع و پاسخگو در عمق جان او ریشه بدواند و به این حقیقت دست پیدا کند که باید کار کرد تا بتوان به صورت درون جوش و درون‌زا به رویکرد تمدنی اسلام مجهز شد.  

سوم طلبه انقلابی حتما باید معادلات اجتماعی فرهنگی و سیاسی دنیای امروز را بفهمد و درک کند، چون اگر کسی معادلات حاکم بر جهان را نداند نمی‌تواند یک انقلابی موثر در تراز حوزه باشد. یک طلبه روحانی انقلابی صاحب ویژگی‌هائی بالاتر از سایر انقلابیون است که به برخی از آنها اشاره کردم.   

یک ویژگی هم شور و حمیت انقلابی است که بدون آن نمی‌توان به قله رسید. اینها نکات مهمی هستند که باید به آنها توجه شود. البته حوزه واندیشه اسلامی در ذات خود درونمایه تحول را دارند، اما گاهی این درونمایه به کما می‏رود و باید تلاش کرد که این اتفاق نیفتد. 

نهادهای اساسی بسیار مهم هستند. از جمله مرجعیت که نهاد بزرگ حوزه است و نسل جوان باید آن را مهم بشمارد تا بتواند جلو برود. شورای‌عالی حوزه باید در این زمینه‌ها ایفای نقش کند. خوشبختانه علاقه‌ به این مسائل وجود دارد و همه باید کمک کنیم که کارها پیش بروند.

*از نظر حضرتعالی چه تفاوت‌هائی بین حوزه حضرت امام و حوزه رهبر معظم انقلاب وجود دارند؟

حضرت امام بیشتر روی خطوط کلان و کلی تکیه می‏کردند و بنیان‌گذار و حرکت­آفرین و نقطه آغاز یک تحول بزرگ بودند. در حوزه در آن مقطع مسائل کلان بیش از نظامات و مسائل مورد نیاز جامعه و حکومت و نظام و مقاومت مورد تاکید بود. البته سلسله جنبان همه این نظامات امام است و ما هر چه در عظمت ایشان بگوییم کم گفته‌ایم. در آن ده سال ایشان با واقعیت‌های خارجی هم درگیر بودند و به مقوله‌های عینی‌تری پرداختند. اما حضرت آقا ضمن اینکه آن نگاه راهبردی کلان جامع امام را ملتزمند و دائم هم آن را بازسازی و بازآفرینی می‌کنند، با صحنه‌های ریزتر و جزئی‌تر مهم و عینی، درگیری عملی بیشتری  داشته‌اند و تولیدات ذهنی ایشان در این زمینه‌ها واقعاً درخور تحسین و تقدیر است.

*به عبارتی حضرت آقا به خاطر دلائل و اقتضائات خاصی بیش از حضرت امام به مسائل حوزه ورود کرده‌اند.

ایشان با مسائل عینی‌تری درگیر شدند و مرور زمان یک چیزهایی را ملموس‌تر کرد و آسیب‌های جدیدی پیدا شدند که در آن زمان نبود. این است که مواضع ایشان ناظر به عملیات عینی‌تر و واقعیت‌های ملموس‌تر و متوجه آسیب‌هایی هستندکه جدیداً پیدا شده‌اند. به همین خاطر راهبردهای ایشان یک ذخیره بزرگ برای هدایت جامعه، نهادهای علمی و به‌طور خاص حوزه هستند.

*با توجه به فشارها، محدویت‌ها و تحریم‌ها آینده را چگونه می‏بینید؟

من از رهبری آموخته‌ام که آینده را روشن ببینم. به‌رغم همه سختی‌ها و چالش‌هایی که در همه فضاها وجود دارند و با هجوم یکپا‌رچه همه اهریمنان‌ و شیاطین برای فروپاشی تمدنی اسلام، ما از پتانسیل و ظرفیت بزرگی برخورداریم و می‌توانیم مقابل همه آنها بایستیم. روز به روز هم نسل‌هایی پیدا می‌شوند که انسان حس می‌کند این توان را دارند که این توطئه‌ها را خنثی کنند. جای امیدواری بسیار است که ان‌شاالله این مسیر ادامه پیدا کند. البته راه سختی است.

 *وقتی اسم حضرتعالی شنیده می‌شود، شخصیت مرحوم پدر شما، آیت‌الله حاج شیخ ابراهیم اعرافی(ره) در ذهن انسان تداعی می‌شود. ایشان شخصیتی بودند که به تعبیر رهبر معظم انقلاب، در زمان مبارزات، انقلابیون می‌رفتند و از ایشان روحیه می‌گرفتند. به نظر شما طلبه انقلابی امروز، کدام یک از روحیات مرحوم پدرتان را باید به ارث ببرد؟

بزرگان ما فضایلی داشتند که در ایشان هم به شکل برجسته بوده است. تعبد و تجسد و روح تحول‌خواه و انقلابی ویژگی‌هایی بودند که در بزرگانی چون ایشان وجود داشتند و ما امروز سخت به آدمهائی از سنخ آنان یعنی کسانی که در کسب فضایل به کم قانع نباشند. به انزوای از جریانات تمایل پیدا نکنند و از سختی و بلا و مشکل استقبال کنند، سخت نیاز داریم. این خیلی مهم است که آدم‌ها در حوزه طوری تربیت شوند که در برابر سختی‌ها و مشکلات واقعا احساس عجز و ناتوانی نکنند و مردمی، زاهد، قانع باشند و به استقبال‌ دشواری‌ها بروند.

*در حوزه بین‌الملل ما در کدام عرصه‌ها بیشتر موفق بوده‌ایم؟ رویش‌هایمان در کجا بوده‌اند و در چه جاهائی باید بیشتر سرمایه‌گذاری کنیم؟

در چهلمین سال انقلاب، آنچه را که در قالب حرکت معرفتی بین‌المللی انقلاب اسلامی می‌توان   برشمرد، خیلی زیادند. ولی مواردی هم که در المصطفی و فضای کلان حوزه رخ داده‌اند واقعا بزرگ هستند. در المصطفی در دو دهه و خصوصا در یک دهه اخیر تلاش شد نظامات آموزشی، تربیتی و برنامه‌ریزی طوری باشند که بتوانند آدم‌های خوب و  تأثیر‌گذاری را در شبکه‌های مختلف اجتماعی تربیت کنند. یعنی کسانی که بتوانند فضای حوزه‌ای را گسترش دهند، در فضای تبلیغ به معنای سنتی خود نقش‌آفرین و در فضای دانشگاهی مؤسس و موثر و در فضای نسل جوان و دانش‌آموزی نهادساز و برنامه‌ریز باشند. کسانی که در شبکه‌های مجازی و رسانه ای تأثیر بگذارند و قادر به  تولید فکر و ترجمه و تألیف باشند. در مسائل سیاسی اجتماعی متناسب با قواعد دنیا راهکار ارائه بدهند. ما در اینجا بر مبنای عقلانیت و تعادل و منطق حرکت می‏کنیم و منطق ما عدالت‌خواهی و مبارزه با ظلم و فساد است.

این هفت مورد مهم‌ترین افق‌هایی تصریح ‌شده هستند تا به مدد آنها نیروهای کارآمد برای ایفای نقش مؤثر مطابق با مصالح دنیا و کشورها تربیت شوند. نظامات آموزشی، فکری، برنامه‌ریزی اینجا  در حوزه‌های آموزش، مهارت‌ها، تربیت و فرهنگی با آن ایده‌آل‌ها تنظیم شدند. المصطفی چشم‌اندازی را در نظر گرفت و بر اساس آن حدود ۲۰۰ سند و نیز برنامه‌های ۵ ساله تنظیم شدند.

برنامه ۵ ساله‌ اینجا تمام شد و در حال حاضر دومین برنامه‌ اجرا می‏شود. بنابراین کاری که در حوزه بین‌الملل اجرا می‌شود، بنیادی و راهبردی و با توجه به واقعیت‌هایی است که در آینده می‌خواهیم به آنها برسیم و طراحی‌های امروز مبتنی بر اصالت حوزه و ناظر به آن نیازهاست.

در اینجا در حدود ۳۰۰ کار بزرگ طراحی شده تا این چرخه، چرخه‌ پاسخ‌گوئی باشد. در نتیجه در این هفت هشت شبکه‌، افراد کارآمدی روی پای خودشان ایستاده‌اند و کار می‏کنند. نگاه آنها هم انقلابی و دور از تعصبات کور مذهبی و تندروی‌های امثال داعش است.

این راهبرد کلان المصطفی بوده و به نتایج ملموسی هم دست پیدا کرده است. البته در قاره‌ها و کشورهای مختلف درجه این حضور و نفوذ و نقش‌آفرینی متفاوت است؛ ولی این پیام در قاره آفریقا، در بخشی از کشورهای جنوب شرق آسیا و بخشی از کشورهای منطقه به شکل ملموس‌تری انعکاس یافته است. همه این فعالیت‌ها هم درون‌زا و روی دوش کسانی است که در اینجا تحصیل کرده‌اند. یعنی کسی از اینجا نه به آنها جهت خاصی می‌دهد و نه امکاناتی را در اختیارشان می‌گذارد.

این فکر در جهان انتشار پیدا کرده است و خواهد کرد و کسی هم نمی‌تواند مانعش شود. مصلحت کشورها هم نیست که جلویش را بگیرند، چون فکری سالم و نجات بخش است. البته ما در فضای حوزه ظرفیت‌های بین‌المللی خوبی داریم که اگر هدایت شوند می‌توانند در دنیا تأثیرگذار باشند.

حرکت المصطفی حرکتی بر پایه سیاست شیعه‌سازی نیست. ما معارف اهل‌بیت«ع» را عرضه می‏کنیم و انتخاب با خود آدم‌هاست. ولی عملاً خیلی‌ها پیرو مکتب اهل‌بیت«ع» شدند.

المصطفی عالم سنی منطبق با گفتمان انقلاب هم تربیت می‌کند.  در حال حاضر از حدود ۵۰ هزار طلبه‌ ما، در بعضی شهرها چند هزار طلبه داریم که طبق معارف اهل سنت، ولی با منطق تقریب و تعامل میان مذهبی و گفتمان اسلام ناب تربیت می‌شوند. در حوزه با راهنمایی بزرگان و مراجع و شورایعالی حوزه مجموعه‌ای از ایده‌ها طراحی شده‌اند که همه دارند در قالب نظاماتی درمی‌آیند.

سال‌ها قبل آقا می‌فرمودند در سال ۹۶ از نظامات جامع حوزه عبور کردیم و به‌زودی اولین برنامه ۵ ساله نظام حوزه‌ها بیرون می‌آید.  در این راستا حدود ۲۰ نظام حوزه طراحی و در شورایعالی تصویب شدند و برنامه ۵ ساله‌ آن هم در راه است. در سال ۹۶ در این مجموعه، در کار زیرساخت ریل‌گذاری برای حرکت‌های بعدی قدم بزرگی برداشته شد که امیدوارم همین طور ادامه پیدا کند.

*در این حرکتی که آغاز شده، کدام یک از رویکردهایی که درابتدا در برابر رویکرد حضرت امام فرمودید چه در خارج و چه در داخل رقیب شماست؟

همه‌شان هستند.

*کدام مهم‌تر و قوی‌تر است؟

نمی دانم. همه‌شان قوی و مهم هستند و دارند می‌کنند و باید به آنها توجه داشت.

*و سخن آخر شما در آغاز جشن چهلمین سال انقلاب اسلامی؟

در چهلمین سالگرد انقلاب باید بسیاری از دستاوردها را تا جایی که می‏شود عرضه کرد. اگر فقط روی منطق مادی هم حساب کنیم، صد شاخص توسعه داریم. انقلاب اسلامی با اینکه درگیر جنگ و توطئه‌ها و هزار مسئله بوده است واقعا بر آنهایی که مزدور غرب بودند دست برتر دارد. در دنیا هم در خیلی جاها دست برتر دارد. به همین دلیل هم همه می‌خواهند این پیشرفت‌ها را نفی کنند و نگذارند بیشتر پیش برویم. همه فشارها برای این است.

در چهلمین سالگرد انقلاب، هم بازتعریف گذشته و معرفی دستاوردها لازم است و هم باید در آسیب‌ها و آفت‌ها بازنگری و برای حرکت‌های بزرگ‌تر برنامهریزی و اقدام شود.

با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.  

 

 

سوتیترها

 

 ۱٫

یکی از رویکردهائی است که کم و بیش در فضای دینی و حوزوی ما سابقه داشته و ممکن است کسانی به آن گرایش داشته باشند این است که فضای دین و معارف دینی را لااقل در عصر غیبت، به حوزه‌های فردی و کمتر اجتماعی و غیرسیاسی منحصر می‌دانستند. دین در نگاه آنان نوعی اندیشه، سلیقه و گاهی هم نوعی گرایش محسوب می‌شد.

 

۲ نظامات دانشگاهی و حوزوی ما به‌طور کلی از کمبود تئوری پردازی‌های مدیریتی راهبردی ـ و نه علمی‌ و دانشی‌ـ رنج می‏برند. هر قدر در حوزه بیشتر کار شود، روی این تئوری‌ها تأثیر بیشتری می‏گذارد. ما باید در زمینه طراحی‌ها و تئوری‌های راهبردی و حرکت‌های فکری و علمی و فرهنگی سرمایه گذاری بیشتری کنیم.

 

۳٫

طلبه انقلابی حتما باید معادلات اجتماعی فرهنگی و سیاسی دنیای امروز را بفهمد و درک کند، چون اگر کسی معادلات حاکم بر جهان را نداند نمی‌تواند یک انقلابی موثر در تراز حوزه باشد. یک طلبه روحانی انقلابی صاحب ویژگی‌هائی بالاتر از سایر انقلابیون است.

 

۴ در چهلمین سالگرد انقلاب باید بسیاری از دستاوردها را تا جایی که می‏شود عرضه کرد. اگر فقط روی منطق مادی هم حساب کنیم، صد شاخص توسعه داریم. انقلاب اسلامی با اینکه درگیر جنگ و توطئه‌ها و هزار مسئله بوده است واقعا بر آنهایی که مزدور غرب بودند دست برتر دارد. در دنیا هم در خیلی جاها دست برتر دارد. به همین دلیل هم همه می‌خواهند این پیشرفت‌ها را نفی کنند و نگذارند بیشتر پیش برویم.

 

 

 

 

 

 

1 thoughts on “در طلبه انقلابی، باید نگاه تمدنی و اسلام جامع و پاسخگو ریشه پیدا کند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *