درآمد:
در آستانه چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بر آن شدیم که طی گفتگویی، فرصتها و تهدیدهای پیش روی انقلاب در فراز وفرودهای مختلف با تاکید بر مسایل فرهنگی را تبیین نماییم. این در حالی است که به اعتقاد دکتر کوشکی نباید انقلاب اسلامی را به عنوان یک تفکر و اندیشه اساسی در دستاوردهای محدود یک نظام مبتنی بر سیستم جمهوری اسلامی خلاصه کرد و خلط میان این دو آسیبهای فراوانی را در پی خواهد داشت.
موضوع اصلی گفتگوی ما در این شماره درباره دستاوردهای انقلاب اسلامی در چهل سال گذشته است. از شما میخواهیم که دیدگاه و ارزیابی خود را در این زمینه ارائه بفرمایید.
درباره انقلاب اسلامی توصیفات عجیبی توسط جامعهشناسان، اندیشمندان، سیاستشناسان و دانشمندان علوم انسانی در مغرب زمین مطرح شدهاند که نشان میدهند نگاه آنان به انقلاب اسلامی با کسانی که در داخل زندگی میکنند بسیار متفاوت است. یکی از مشهورترین دانشمندانی که درباره انقلاب اسلامی نکات بسیار جالبی را مطرح کرده «آنتونی گیدنز»( Anthony Giddens) است. گیدنز شاید شاخصترین و مشهورترین جامعهشناس عصر حاضر باشد. او در حدود ۲۰ سال پیش در کتابی با عنوان «جامعه شناسی»، انقلاب اسلامی را اینگونه توصیف کرد: «تا قبل از دهه ۸۰ میلادی جهان به سوی سکولاریسم حرکت میکرد و در پی به حاشیه راندن دین از صحنه اجتماع بود، اما بعد از انقلاب اسلامی ایران ماجرا تغییر یافت و جهان، حرکت به سوی دینی شدن را آغاز کرد.»
به تعبیر آنتونی گیدنز انقلاب اسلامی باعث شد که حرکت در مسیر سکولاریسم متوقف و حرکت به سوی دینگرایی آغاز شود. این سخن از این جهت بسیار مهم است که از سوی جامعهشناس سکولاری که بههیچوجه طرفدار انقلاب اسلامی نیست مطرح شده است. توجه داشته باشیم که این سخن در بیست سال قبل یعنی زمانی مطرح شده که انقلاب اسلامی هنوز به هیچ یک از دستاوردها و موفقیتهای فعلی دست نیافته بود. گیدنز نمیگوید که جهان بعد از انقلاب اسلامی دینی شد، اما معتقد است که این حرکت آغاز شده و تغییر مسیر رخ داده است.
«ریچارد نیکسون»( Richard Milhous Nixon) رئیسجمهور امریکا در ۹ دوره پیش از انقلاب اسلامی کتابی با عنوان «فرصتها را دریابیم»(چاپ سال ۱۹۸۴ میلادی، ۱۳۶۳ شمسی) دارد و در آن مینویسد، «با انقلاب اسلامی تغییرات در جهان سوم آغاز شده و این تغییرات به مرز طوفان رسیدهاند؛ طوفانی که ما آمریکاییها قادر نیستیم آن را متوقف کنیم.»
جهان سوم تعبیری است که آمریکاییها و اروپاییها برای مستضعفین جهان از آن استفاده میکنند. آنها در واقع خود را جهان اول، وابستگان خود را جهان دوم و کشورها و جوامع مستضعف را جهان سوم معرفی میکنند. از نظر نیکسون، انقلاب اسلامی طوفانی است که آمریکاییها نمیتوانند جلوی آن را بگیرند و جهان مستضعفین را دگرگون خواهد ساخت.
دیگر نظریهپرداز غربی که جزو چند اندیشمند برتر هزاره ۲۱ محسوب میشود «آلوین تافلر»(Alvin Toffler) است. او که در حوزه رسانهها و ارتباطات از شهرت زیادی برخوردار است، در کتاب «تغییر ماهیت قدرت»، انقلاب اسلامی را این گونه توصیف میکند، «بزرگترین تحول در جهان امروز ظهور قدرتی است که ماورای دولتهای ملی عمل میکند.» یعنی انقلاب اسلامی دارای قدرتی برتر از قدرت دولتهای ملی است. به نظر تافلر، پیام انقلاب اسلامی به جهان، آغاز عصر جدیدی از حاکمیت جهانی است.
او به صراحت از واژه انقلاب اسلامی استفاده میکند و میگوید که بر اساس پیام انقلاب اسلامی، دنیا باید حاکمیت جهانی جدیدی را که دیگر حاکمیت ابرقدرتها نیست، بلکه حاکمیت اندیشههای دینی است، تجربه کند. وی معتقد است که انقلاب اسلامی، سطح اندیشههای بشری و مرزهای آن را تغییر داده، جایگاه و اقتدار حکومتها و دولتهای ملی را دچار دگرگونی کرده و میرود تا قدرت حکومتها را عوض کند؛ قدرت دولتهای ملی را دچار تغییر و دگرگونی سازد و جایگاه آنها و ریشهها و حوزههای اندیشههای بشری را تغییر دهد.
البته درباره انقلاب اسلامی تعابیر مشابه فراوانی مطرح شدهاند. این تعابیر حاکی از آنند که اندیشمندان غربی با وجود تعلق به جوامع متعارض با انقلاب اسلامی، توصیفات خاصی از انقلاب اسلامی دارند؛ از جمله اینکه آنان انقلاب اسلامی را پدیدهای جهانی توصیف میکنند که موفق به تغییر مسیر جهان شده و نظم جهانی را تغییر داده است.
نکته جالب و در عین حال تأسفبرانگیز این است که اندیشمندان مخالف انقلاب اسلامی آن را این گونه توصیف کردهاند و در داخل کشور، در فضای مجازی و یا گفت و شنودها میشنویم که انقلاب اسلامی باعث عقب ماندگی و بروز مشکلات بزرگی برای کشور شده، کلاً کار اشتباه بزرگی بوده و باعث شده که ایران قدرت و عظمت خود را از دست بدهد و تعابیری از این دست.
حتی دوستان انقلاب هم وقتی به توصیف انقلاب اسلامی میپردازند نهایتاً به این اکتفا میکنند که انقلاب باعث شده لولهکشی گاز و آب در روستاها انجام شود و برق به روستاها برسد و تعداد دانشجوها افزایش یابد. یعنی حتی دوستان انقلاب هم دستاوردهای آن را در حد گازدار و برقدار شدن روستاها یا ایجاد درمانگاهها، کشیدن جادههای آسفالته، افزایش تعداد دانشجویان و دیگر مسائل تقلیل میدهند.
دلیل این نگاه تقلیلگرایانه نسبت به انقلاب در داخل کشور چیست؟
دلیلش عدم شناخت دقیق ما از انقلاب اسلامی است، در حالی که در بیرون از مرزها و بهویژه اندیشمندان غربی، انقلاب اسلامی را پدیدهای متفاوت و جهانی برای تغییر اندیشههای بشری توصیف میکنند. این برمیگردد به اینکه آنان انقلاب اسلامی را یک حرکت فکری فرهنگی میدانند که منحصر به ایران و جمهوری اسلامی نیست. آنها حتی انقلاب اسلامی را یک حرکت ایرانی و شیعی هم توصیف نمیکنند، بلکه آن را یک حرکت اسلامی میدانند که مرز آن، بشریت و جهان است. چرا؟ چون آنان نشانهها را خوب و دقیق میبینند. اندیشمندان غربی با مطالعه جهان پیرامون خود متوجه میشوند که جهان از تفکر انقلاب اسلامی تاثیر گرفته است و به همین دلیل با صراحت اعلام میکنند که انقلاب اسلامی مرزهای اندیشه و تفکر بشری را تغییر داده است.
اما در داخل، متاسفانه انقلاب اسلامی را در محدوده یک نظام خلاصه میکنیم و انقلاب اسلامی را مساوی با نظام جمهوری میپنداریم که بسته به آرای مردم است. آرائی که ممکن است درست یا غلط باشند. ما در واقع انقلاب اسلامی را به نظام جمهوری منحصر کردهایم که جهتگیریها و سرعت سیر آن با رای مردم زیاد و کم میشود. به همین دلیل ناکارآمدیهای جمهوری اسلامی را به انقلاب اسلامی نسبت میدهیم.
ضدانقلاب دائماً تکرار میکند که انقلاب اسلامی تخلفات مالی را زیاد کرد و در مقابل، افراد انقلابی میگویند انقلاب باعث کاهش محرومیت در روستاها شد. انقلاب اسلامی به مثابه یک تفکر و اندیشه برتر، در داخل به سطح یک نظام اجرائی و مدیریتی ناکارآمد تنزل داده میشود و این آسیب فوقالعاده بزرگی است. حتی دوستان انقلاب اسلامی هم این موضوع را به فراموشی سپردهاند که انقلاب اسلامی، یک مسیر فکری است و نباید مرزهایش را با مسائل اجرایی یکی دانست. انقلاب اسلامی، در قالبها و مظاهر مختلفی ـ در ایران در قالب جمهوری اسلامی، در لبنان در قامت حزبالله و در یمن با حضور جنبش انصارالله ـ جلوه کرده است.
در اروپا، آمریکا، افریقا، امریکای لاتین و در هر جائی که اندیشههای حضرت امام مطرح شدهاند، بروز و ظهور انقلاب اسلامی با گرایش به اسلام و شیعه و مکتب مبارزه مبتنی بر الگوی حضرت امام و رشد اسلامخواهی قابل مشاهده است. لذا جمهوری اسلامی فقط مظهر اجرای بخشی از اندیشههای انقلاب اسلامی است و نه همه آن و میتوان به جرئت اذعان کرد که اندیشه انقلاب اسلامی با همه عظمتش در ایران محقق نشده است که اگر شده بود، جمهوری اسلامی با قدرت، معنویت و عظمت بیشتری در جهان خودنمایی میکرد.
هم اکنون ما در کشور با کاستیهای متعددی در بخشهای مختلف اقتصاد، صنعت، فرهنگ و… مواجه هستیم. علت آن است که ما انقلاب اسلامی را بهدرستی درک نکردهایم؛ سبک زندگی ما متناسب با انقلاب اسلامی نیست و در اندیشه، انقلابی نشدهایم. البته جمهوری اسلامی توانسته در برخی از عرصهها، آرمانهای انقلاب را محقق کند. از جمله در حوزههای دفاعی و نظامی بهشدت موفق عمل کرده و قدرتمند شدهایم؛ اما در عرصههای دیگری چون کشاورزی و صنعت موفق نبودهایم. علت این است که چه در دوران امامخمینی، بنیانگزار انقلاب و چه در عصر حاضر که مقام معظم رهبری هدایت کشور را به عهده دارند، سکاندار مسائل دفاعی و نظامی رهبر بوده است. این دو شخصیت بزرگوار همّ و غمّ خود را بر این مسئله قرار دادند که اندیشههای انقلاب اسلامی را در عرصههای دفاعی و نظامی محقق کنند و نتیجه آنکه در حوزههای نظامی شامل ارتش سپاه و دیگر عرصههای نظامی به قدرت سرآمد و منحصر به فرد منطقه و قابل توجه در جهان تبدیل شدهایم؛ اما تفکر انقلاب اسلامی در دیگر عرصهها از جمله صنعت، آموزش عالی، آموزش و پرورش، کشاورزی، رسانه، بروز و ظهور پیدا نکرده و در نتیجه بهشدت دچار فرسایش و گرفتاری و نارضایتی مردم و مشکلات آنها شدهایم. چرا؟ چون در این امور، اختیار در دست منتخبان مردم بوده که در دولت، مجلس و نهادهای دیگر، در اکثر موارد بهترین گزینهها نبوده، بلکه افرادی بودهاند که توانستهاند با انواع ترفندهای تبلیغاتی و رسانهای آرای مردم را جلب کنند. بعد هم مسیرهایی را انتخاب کردهاند که در بسیاری از موارد با اندیشههای انقلاب اسلامی زاویه داشتهاند. نتیجه این شده که ما در این عرصهها دچار مشکلات عدیده شدهایم.
ناظر داخلی همه این ناکارآمدیها و ناتوانیها را به حساب انقلاب اسلامی میگذارد و میگوید این انقلاب اسلامی بود که باعث شد ما گرفتار گرانی، مسائل معیشتی و دیگر مشکلات شویم. آنها میگویند پیش از انقلاب زندگی ما بهتر بود و متوجه نیستند که وجود مشکلات اتفاقاً به خاطر اجرا نشدن دقیق تفکرات انقلاب اسلامی است.
یکی از مهمترین اندیشههای انقلاب اسلامی در سطح جامعه، خودکفایی است. بنیانگزار انقلاب و مقام معظم رهبری همواره بر این موضوع تأکید کردهاند. از اوایل پیروزی انقلاب تا امروز نیز این توصیهها وجود داشتهاند، اما متاسفانه هیچ یک از دولتهای بعد از جنگ تحمیلی این اندیشهها از جمله حمایت از کالای داخلی و پشتیبانی از اندیشمندان، مخترعین و مبتکرین را جدی نگرفتهاند.
بارها در وصیتنامه و توصیههای حضرت امام و در سخنان و تاکیدات مقام معظم رهبری، خودکفایی و اقتدار جامعه دینی به عنوان اجزای اساسی اندیشه انقلاب اسلامی مطرح شدهاند، اما اهداف انقلاب اسلامی در چهارچوب جمهوری اسلامی اجرا نمیشوند. ما به دلیل انتخابهای غلط مردم، همواره گرفتار مشکلات عدیده هستیم، اما این آثار منفی را به انقلاب اسلامی نسبت میدهیم که ظلمی بزرگ و فرو کاستن و تنزل دادن جایگاه واقعی انقلاب اسلامی است.
پژوهشگر غربی که از منظر بالاتری دنیا را میبیند، اندیشههای انقلاب اسلامی را به عنوان یک نگاه راهبردی مطرح میکند و متوجه میشود که انقلاب اسلامی قدرت تغییر مرزهای فکری جهان را دارد. به همین خاطر جهان استکبار با همه قدرت خود تلاش میکند انقلاب اسلامی را تضعیف، تخریب و یا حتی نابود کند که خوشبختانه تا کنون موفق نشده است.
بنابراین یک نگاه به انقلاب اسلامی نگاهی تقلیلگرایانه است که انقلاب را مساوی با جمهوری اسلامی میداند و نگاه دیگر، نگاه پژوهشگران و اندیشمندان غربی به انقلاب اسلامی است که واقعیت را بسیار فراتر از امور ملی و اجرائی ما میبینند. زمانی که حضرت امام بحث انقلاب اسلامی را مطرح کردند، افقهای انقلاب اسلامی را نه ایران، بلکه جهان دانستند. زمانی که بحث نصب پرچم پیش آمد، حاج احمد متوسلیان تاکید کرد که باید این پرچم را در انتهای افق بزنیم؛ زیرا مرزهای انقلاب ما منحصر به مرزهای ایران نست و برای انقلاب اسلامی هیچ حد و مرزی وجود ندارد.
این جمله نمادین نشان میدهد که انقلاب اسلامی برای خود حد و مرزی نمیشناسد. جلوهها، اندیشهها و مضامین مهم و اساسی انقلاب اسلامی را میتوان در تفکرات و بیانات کسانی که فهم دقیقی ازآن دارند، از جمله بنیانگزار کبیر انقلاب اسلامی، مقام معظم رهبری و اندیشمندانی که قدرت درک اندیشههای انقلاب اسلامی را داشتهاند، مشاهده کرد. به عنوان مثال تعابیر شهید آوینی از انقلاب اسلامی دقیقاً مشابه تعابیر امام خمینی و صورتبندی و شاکله ذهنی او از انقلاب اسلامی مشابه صورتبندی اندیشمندان مهم غربی از انقلاب است. در مقطعی که جنگ در بوسنی جریان داشت (طی سالهای ۷۱ و ۷۲) شهید آوینی تولد انقلاب اسلامی در ماجرای بوسنی را این گونه مطرح کرد که با فروپاشی ایدئولوژیهای سیاسی در سطح جهان، فطرت دینی ظهور خواهد کرد و فردای جهان را مردان و زنانی خواهند ساخت که برای ایمان خویش میجنگند تا روزی که صلای الله اکبر در منارههای قلب اروپا بپیچد.
بر اساس این اندیشه، آینده جهان متعلق به کسانی است که زیستشان مبتنی بر ایمان و اندیشه دینی است. این همان نکته مهمی است که اندیشمندان غربی مانند گیدنز و تافلر مطرح میکنند و نشان میدهد مسیر جهان با انقلاب اسلامی تغییر خواهد کرد. دهها تن از اندیشمندان غربی در کتابهای خود به این موضوع اشاره کرده و چنین تعابیری را در مورد انقلاب اسلامی به کار بردهاند.
در آستانه چهل سالگی انقلاب توجه به این نکته ضرورت حیاتی دارد که انقلاب اسلامی بسیار فراتر از جمهوری اسلامی ایران است. انقلاب اسلامی پدیدهای برآمده از دین و احیاگر دیانت و معنویت در دنیای معاصر است. بر اساس این شناخت، توصیفات ما از انقلاب اسلامی بسیار دقیقتر و در نتیجه، تمسک ما به انقلاب اسلامی بسیار فراتر از چهارچوب جمهوری اسلامی است.
باید امیدوار بود که ما در آینده به چنان سطح و درکی از انقلاب اسلامی برسیم که آن را به سبک زندگی خود تبدیل کنیم، زیرا فقط از این طریق است که میتوانیم موانعی را که در شرایط کنونی بر سر راه آرمانها و اهداف انقلاب اسلامی وجود دارند، برطرف سازیم. تنها در صورت تحقق اهداف انقلاب اسلامی است که قادر خواهیم بود در حوزههای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و… مانند حوزههای دفاعی و نظامی شاهد تعالی و رشد و در نهایت تحقق اقتدار کشور در سطح منطقه و جهان باشیم.
به نظر شما چرا دولتهای ما بهویژه در عرصه فرهنگ نتوانستهاند اندیشههای والای انقلاب اسلامی را محقق کنند؟
دولتهای ما عموماً در فهم انقلاب اسلامی مشکل داشته و به جای پیاده کردن اندیشههای انقلاب اسلامی در ساختار جمهوری اسلامی، دنبال پیاده کردن اندیشههای غربی بودهاند؛ اندیشههائی که شکست و ناکامی آنها امری اثبات شده است. به همین خاطر میبینیم که یک دولت به دنبال اجرای سند ۲۰۳۰ یونسکوست. دولت دیگر اندیشه مصرفگرایی غربی را پی میگیرد. دولت دیگر به یاد کوروش و داریوش میافتد و دولت دیگر جامعه مدنی و دموکراسی را قبله آرزوهایش قرار میدهد.
طبعاً این رویکردها، آسیبهای بسیار گستردهای را در عرصههای فرهنگی به بار آورده و جامعه انقلابی ایران را که انقلاب در ظرف آن پیروز شد، از انقلابیگری تهی و جامه انقلابی را به جامعه مصرفگرائی که به دنبال غربی شدن است تبدیل کرده است. چنین جامعهای آسیبهای نظامهای غربی را نمیشناسد و تنها از روی هوس میخواهد به سوی غربی شدن حرکت کند، مدینه فاضلهاش پول و ثروت و افق مطلوب او مسائل مادی هستند. در این جامعه همه به فکر ثروت و منافع مادیاند و لذا بعضی از افراد آن فریاد میزنند، «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران». جامعهای که اهل مطالعه و تحقیق نیست و مدرکگرایی و رفاه بیشتر برای آن اصل شده و دائماً به فکر ارضای شهوات است.
این بلاهایی که به سر جامعه ما آمده و در بخشهایی ما را اسیر و دچار ابتذال فکری و فرهنگی کرده، محصول عملکرد دولتهایی است که از طریق مدارس، سینما، تئاتر، دانشگاهها، کتابها، روزنامهها و اندیشههای مبتنی بر تساهل و تسامح و تشویق غربگرایی، جامعه را به سمتی بردند که بخشهایی از آن کلاً با تفکر انقلاب اسلامی بیگانهاند.
این نگاه، انقلاب اسلامی را مزاحم رفاه و پیشرفت خود میداند. مشکل از آنجا ناشی میشود که متأسفانه بسیاری از دولتمردان ما که در پرتو جمهوریت نظام به مناصبی دست یافتند، توفیق و ظرفیت درک اندیشههای والای انقلاب اسلامی را نداشتند. در نتیجه جامعهای انقلابی را تحویل گرفتند و یک جامعه آسیبپذیر و مصرفگرا و ناتوان و ضعیف در برابر تحریم و تهاجم فرهنگی را تحویل دادند.
درمان و چاره اصلی برای چنین جامعه آسیبدیدهای شناخت دقیق انقلاب اسلامی و قدر و قیمت و قدرت آن است. باید انقلاب اسلامی تبدیل به سبک زندگی، یعنی سبک زندگی جهادی شود. سبک زندگی مبتنی بر روحیه جهادی و آموزههای انقلابی سبکی از زندگی است که در عین اقتدار، آرامش و امنیت و همه چیز را در محضر خدا دنبال میکند و به دنبال تسلیم در برابر استکبار و سر خم کردن در برابر آمریکا و اروپا و غرب نیست.
برای تحقق عملی دستاوردهای انقلاب اسلامی چه باید کرد؟
در مرحله نخست باید انقلاب اسلامی را بشناسیم. این شناخت باید از حوزههای علمی و پژوهشی و بعضاً رسانهها آغاز شود. ابتدا باید قدر و قیمت انقلاب اسلامی را بشناسیم و سپس آن را بشناسانیم. اگر شناخت انقلاب اسلامی بهدرستی در سطح جامعه اتفاق بیفتد، گرایش به سمت آن نیز رخ میدهد. ما چون هنوز نتوانستهایم انقلاب اسلامی را بشناسیم و بشناسانیم، به یک پدیده مهجور و ناشناخته تبدیل شده و نتوانسته نقش خود را در تغییر سبک زندگی ما ایفا کند. رسانههای ما مگر در مناسبتها و آن هم در حد یکی دو سرود و شعر پیشپاافتاده، از انقلاب اسلامی و اصول آن سخنی نمیگویند. در دانشگاههای ما افرادی درباره انقلاب صحبت میکنند که متاسفانه آن را نشناختهاند و در برخی از حوزههای ما انقلاب اسلامی معرفی و شناخته نمیشود. انقلاب اسلامی در مساجد و هیئتهای ما سهم چندانی ندارد و درست معرفی نمیشود. در سینما و تئاتر ما انقلاب اسلامی مورد تمسخر قرار میگیرد و….
پس نباید توقع داشته باشیم جامعه ما انقلاب اسلامی را بشناسد و قدر آن را بداند. برای بازسازی این روند باید مسیر متفاوتی را طی کنیم. کسانی که انقلاب اسلامی را قبول دارند، باید به شناخت دقیقی از انقلاب برسند و بدانند بابت تحقق و حفظ آن چه هزینههای گزافی پرداخت شدهاند. سپس سعی کنند دانستههای خود را آموزش دهند. این اگر اتفاق نیفتد، شاهد تحول جدی در عرصههایی که به آنها اشاره کردم، از جمله عرصه فرهنگی نخواهیم بود.
پس از گذشت ۴۰ سال از انقلاب میتوان از حجم دشمنیها نسبت به انقلاب اسلامی به میزان موفقیتهای آن پی برد. برخی تلاش میکنند این موفقیتها را ناکامی جلوه دهند. از نظر حضرتعالی مهمترین دستاوردهای انقلاب اسلامی در سطح ایران، منطقه و جهان کدامند؟
اولین ثمره انقلاب اسلامی احیای رویکرد به دین است. قبل از انقلاب اسلامی، چه در ایران و چه در جهان، دین یک امر شخصی بود و نگاه سکولار به دین رواج داشت. این نگاه حتی در حوزههای نجف و ایران نیز قابل مشاهده و رصد بود. اولین دستاورد انقلاب اسلامی احیای جایگاه دین به عنوان راهنمای بشر در تمام عرصههای زندگی است. دین فقط مختص به گوشه مسجد و منحصر به عبادات شخصی نیست، بلکه امری فراگیر و برنامه زندگی بشر است. این مهمترین دستاورد انقلاب اسلامی برای ایران و جهان است.
دستاورد دوم بحث استقلال و تعیین سرنوشت است. براساس آیه شریفه، «إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً»(انسان/۳)، بشر قدرت و اختیار تعیین سرنوشت خود را دارد. قبل از انقلاب اسلامی، بشر تنها مسیر تمدن غرب را پیش روی خود میدید، اما انقلاب اسلامی نشان داد که بشر محکوم به پیمودن مسیر شیطانی نیست، بلکه میتواند مسیر بندگی خداوند را اختیار کند. حق تعیین سرنوشت و مسیر زندگی انسان، از دستاوردهای بزرگ انقلاب اسلامی در ایران و جهان است.
ما در داخل نیز توانستیم حداقل در مقاطعی، به ثمر نشستن اهداف انقلاب اسلامی را تجربه کنیم. به عنوان مثال توانستیم عظمت انقلاب اسلامی و اندیشههای والای آن را در حوزه دفاع مقدس و کسانی که درگیر آن بودند، مشاهده کنیم. در نهضت حضرت امام «ره» توانستیم قدرت ملتی بدون اسلحه و با دستان خالی را ببینیم که تنها با مدد گرفتن از اندیشههای اسلامی توانست نظام ستمشاهی متکی به استکبار جهانی را سرنگون کند. در عرصههایی که پس از انقلاب اسلامی به خودکفایی رسیدهایم، میتوانیم جلوههائی از اندیشههای انقلاب اسلامی را ببینیم و این حقیقت آشکار را دریابیم که هر ناممکنی را میتوان با نگرش وحیانی و با اراده دینی به ممکن تبدیل کرد و در این نگرش، ناممکن وجود ندارد.
اینها مهمترین دستاوردهای انقلاب اسلامی و شهدا بهترین ثمرات و دستپروردههای انقلاب هستند. مردان و زنانی که به برکت انقلاب اسلامی، مسیر صحیح را شناختند و به جایگاهی رسیدند که هدف خداوند از خلق انسان بود. حال چه در ایران، لبنان، سوریه، فلسطین، عراق و یمن و… برترین محصول و دستاوردهای انقلاب اسلامی، شهدا یعنی انسانهائی هستند که به مدد اندیشه انقلاب اسلامی به خداوند رسیدند.
با تشکر از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید.