خون این دو بزرگوار حرکت امریکاستیزی را در منطقه پر فروغ کرد

یکی از مباحثی که امروزه در میان سیاسیون جهان مطرح می­شود بحث عمقِ نفوذ سیاسی و فرهنگی و اقتصادی یک کشور است. گاهی عمق و گستره نفوذ را به عنوان یکی از شاخصه­های ابر قدرت بودن نیز بر می­شمارند. بدون شک هیچ‌گاه منافع مشترک، اگر چه طولانی مدت و استراتژیکِ دو یا چند دولت و کشور، ظرفیت ایجاد نفوذ و پیوندی عمیق و ناگسستنی میان آنها را ندارد. ظاهراً باید جنس این ارتباط چیزی غیر از منافع مشترک باشد، چیزی که ورای زمان و مکان و تاریخ است. چیزی از جنس عقیده و ایمان که جایگاه آن نه عقل حسابگر و منفعتگرا، بلکه قلوبی نزدیک به یکدیگر است. همین اشتراک در ایمان و عقیده بین ایران و برخی از متحدان منطقه­ای ایران باعث شده که خیلی­ها از این اتحاد قلوب بترسند و برای افتراق آن برنامه بریزند.

گفتگوی پیش‌رو با حجت‌الاسلام والمسلمین سید هاشم‌الحیدری از فرماندهان مقاومت عراق و دانش‌آموخته‌ی حوزه علمیه قم می‌باشد. طلبه­ای که از جوانی عاشق امام راحل بوده و در حال حاضر خود را مرید امام خامنه­ای«مدظله‌العالی» می­داند.   

 

 

*تاریخ ثابت کرده که قطره­ای از خون شهید هدر نرفته است و بعد از شهادت هر عبد خدایی، برکات زیادی در جبهه حق به وجود آمده است، تحلیل شما بعد از این ذبح  عظیمی که اتفاق افتاد چیست و ما  شاهد چه برکاتی در جبهه حق خواهیم بود؟

بِسمِ اللّهِ الرَّحمَنِ الرَّحیم. به نظر من دو بشارت و دو هدف بزرگ محقق شدند. اول اینکه سردار سلیمانی و شهدایی که با ایشان بودند به هدفی بزرگ و آرزویی که سال­ها برای آن تلاش می­کردند و امید آن را داشتند، یعنی شهادت در راه خدا نائل گردیدند. این یک بشارت و کار خدایی است. شهادت ایشان اولاً به دست آمریکایی­ها و نه داعش، ثانیاً به دستور رئیس‌جمهور آمریکا، چند درجه عیار شهادت ایشان را بالاتر می­برد و به نظرم زیباترین شهادت نصیب سردار قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس شده است. بشارت دوم از شهادت این شهید بزرگوار، بشارت عمومی برای اسلام و جامعه و امت اسلام و جبهه مقاومت است، چون اگر هم نا­امیدی و سستی و ضعفی در جبهه مقاومت و مردم ایران و عراق و مردم منطقه بود، بعد از شهادت ایشان این ضعف و سستی برطرف شده است و امروز ما خیلی جلوتر رفته‌ایم و امید و حماسه و شور ما بیشتر شده است. ما غیر از خوبی در این شهادت چیزی ندیدیم، واقعاً «ما رأینا إلا جمیلا».

شاید تشییع و عکس­العمل مردم ایران و کل جبهه مقاومت حتی بیشتر از زمان رحلت امام خمینی(ره) بود. البته رسانه­ها و فضای مجازی به ایجاد این حضور و حماسه بزرگ کمک کردند. در زمان رحلت امام فضای رسانه­ای تا این اندازه گسترده نبود و در عراق هم صدام حاکم بود و نمی­شد برای رحلت ایشان تکریمی صورت پذیرد. ضمناً به نظرم شهادت سردار سلیمانی در سال چهلم انقلاب یک حرف و یک پیام دارد. شهادت سردار سلیمانی به اعتراف وزیر امور خارجه و وزیر دفاع خود ترامپ برای آمریکا خیلی گران تمام شد. حتی در داخل آمریکا هم مردم اعتراض کردند. به اعتقاد من این بشارتی بزرگ و یک آیه روشن برای إن­شاء­الله ظهور امام زمان(عج) است. البته توقیت و  مشخص کردن وقت جایز نیست ولی بالاخره «اِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیداً  وَ نَراهُ قَرِیبإ».

 

*در صحنه میدانی فکر می‌کنید بعد از این اتفاق إن­شاءالله چه تحولی رقم خواهد خورد؟

به نظرم بعد از شهادت ایشان همه آماده خیزش هستند، حتی در عراق دوباره ما به وضع صحیح خودمان برگشته‌ایم. چون ایشان در عراق شهید شدند، سفارت آمریکا و پایگاه­های آمریکا و سربازان آمریکا و شرکت‌های آمریکایی همه از جانب جبهه مقاومت در خطر و مورد تهدید هستند.

در حال حاضر همه گروه‌های مقاومت برای شروع به کار آماده هستند، بعضی­ها هم خیلی نرم شروع کرده‌اند و حرکت­هایی دارند. دشمن هم خیلی ترسیده و نگران است! خود این خوف هم خودش یک انتقام است و «انتقام سخت» هم خیلی خوف آنها را شدید­تر کرده است، چون گاهی خوف و ترس آنها شدیدتر و موثر­تر از یک موشک است و در درون آنها اثر منفی دارد.  بنده با بعضی مسئولین موشکی سپاه صحبت کردم و گفتم همه ما منتظر موشک­های شما هستیم، همه مردم منطقه منتظر هستند. کل پایگاه­های آمریکا در منطقه و هر چه آمریکا در منطقه دارد، الان هدف جبهه مقاومت است و این پنهان نیست. بالاخره ثمن و قیمت خون این شهید، پاکی منطقه از لوث وجود امریکاست. سید حسن نصرالله صریحاً گفتند بحث کشتن ترامپ هم نیست، ترامپ در مقابل سردار چیزی نیست. یک پشه در مقابل یک کوه یا دریاست. مشکل اصلی وجود آمریکا در منطقه است. وجود آمریکا در کشور خودش یک بحثی است، حضور آمریکا در منطقه غرب آسیا و خاورمیانه بحث دیگری است و اگر آنها باز عکس‌العملی در مقابل جمهوری اسلامی انجام بدهند، عکس العمل دوباره ایران، اسرائیل خواهد بود إن­شاءالله.

 

*قبل از این واقعه شاهد انشقاقات متعددی در جامعه عراق بین خود شیعیان و بین شیعیان و سنی­ها بودیم. فکر می­کنید سرانجام این وقایع عراق بعد از حادثه شهادت سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس به کجا می­رسد؟

قبل از شهادت ایشان وقتی آمریکا حشدالشعبی را زد، عراقی­ها بعد از تشییع شهدا رفتند نزدیک سفارت آمریکا تحصن کردند، ولی چندان تاثیری نداشت. آن تجمع و اعتراض به نظرم یک مرحله مقدماتی بود. اما بعد از شهادت سردار سلیمانی، الحمدلله همه جبهه مقاومت و گروه­های مقاومت در عراق متفق‌القول شدند، حتی عشق به شهادت و حرکت شهادت‌طلبانه الان قوی‌تر شده است. همه گفتند ما «انتقام سخت» از آمریکا خواهیم گرفت. حتی پارلمان عراق کار خوبی کرد و قانون اخراج آمریکا از عراق را سریع تصویب کرد. البته به نظرم خروج آمریکا از طریق قانونی کافی نیست. باید موشک و اقدام نظامی و جهادی هم چاشنی این تصمیم بشود.

من دیدم در تشییع همه رهبران و فرماندهان مقاومت حاضر شدند. بالاخره شهید ابومهدی مهندسِ عزیز و حاج قاسم واقعا پدر گروه­های مقاومت بودند و دست تقدیر الهی کاری کرد که این دو با هم شهید بشوند و همین شهادت باعث خنثی شدن بسیاری فتنه­ها و اختلافات شد. حتی من شنیدم پیکر پاک و مقدس شهید سلیمانی را می­خواستند قبل از تشییع در عراق به ایران منتقل کنند، ولی تعداد زیادی از عراقی­ها گفتند نه ما اجازه نمی‌دهیم. باید در عراق تشییع شود. الحمدلله از کاظمین به کربلا و نجف بردند و تشییع کردند. شاید ما کسی را نداشته باشیم که این گونه پیکر پاکش همه عتبات مقدسه را زیارت کرده باشد. ظاهراً حاج قاسم امضای شهادت خود را هم از حضرت زینب(س)گرفتند، چون ایشان در دمشق بودند. بعد رفتند خدمت سید حسن نصرالله و دوباره آمدند دمشق و حضرت زینب(س) را زیارت کردند و بعد از چند ساعت به بغداد آمدند و شهید شدند. روز بعد صبح کاظمین را زیارت کردند، البته اینجا به عنوان شهید، بعد کربلا و بعد نجف! علمای بزرگ به استقبال شهیدان حاج قاسم و شهید مهندس رفتند. مثلاً سید محمد رضا سیستانی نماینده مرجعیت علمای عراق در تشییع بودند، بعد پیکر حاجی به مشهد رفت زیارت و بعد به قم آمدند و حضرت معصومه(س) و بعد جمکران، آخرین زیارت هم زیارت حضرت امام خمینی(ره) بود و بعد هم که به کرمان و آن تشییع عظیـم!

 

*بعد از فروکش کردن برخی احساسات، وحدت و همگرایی بین گروه­های مقاومت و گروه­های شیعی، مخصوصاً در عراق را چقدر محتمل و پایدار می­دانید؟

به نظرم در حال حاضر مهم‌ترین ثمره خون این شهیدان وحدت و همگرایی است و مهم‌ترین نقطه اتصال وحدت گروه­های مقاومت، انتقام است. همه از گروه­های مقاومت و حشدالشعبی گرفته تا مردم و حتی آنهایی هم که  قبل از شهادت حاج قاسم می­گفتند ما وسط ایران و آمریکا داریم قربانی می­شویم، ناراحت هستند. الان امتحان آنهاست و دیگر نمی­توانند بهانه بیاورند، امتحان آنها هم بزرگ است. چون جبهه حق و باطل کاملاً پیداست. اگر فقط سلیمانی شهید شده بود می­گفتند مشکل بین امریکا و ایران است، ولی الان بحث شهدا، بحث ابو مهدی المهندس به عنوان  فرمانده بزرگ حشدالشعبی که ملی است و با فتوای مرجعیت در عراق تاسیس شده، در میان است.

همه می­گفتند دخالت ایران باعث خرابی عراق شده است، در حالی که به قول نخست‌وزیر سابق آقای عبادی، ۵۰۰۰ انتحاری از عربستان آمدند تا در لباس داعش علیه سنی و شیعه خودشان را منفجر کنند. ایران در عراق نه پایگاه نظامی دارد، نه ارتش و نه چیز دیگری. فقط سلاح و پول و مشورت داد  علیه داعش تا عراق حفظ شود و بالاخره عزیز خودش را هم در بغداد از دست داد. بعد عده­ای می­گویند ما وسط هستیم و دخالت نمی­کنیم.

الان مشخص شده که جنگ ایران و آمریکا نیست، بلکه جنگ حق و باطل است. جمهوری اسلامی و سپاه اگر می‌خواست در عراق دخالت کند و انتقام بگیرد، الان آمریکا در جهنم بود. سفارت و چند پایگاه آمریکا در مقابل قدرت ایران چیزی نیست. بیست یا سی هزار سرباز آمریکا چیزی نیستند و یک لقمه ساندویچ فلافل برای جمهوری اسلامی است؛ ولی حاجی صبر و مراعات و استقلال و حکومت عراق و مرجعیت را لحاظ کرد، ولی الان دیگر مظلومیت مشخص شده است.

در اینجا بحث نامه آیت‌الله سیستانی به حضرت آقا فوق‌العاده مهم و به‌جا بود. به نظرم یکی از مهم‌ترین اتفاقات اخیر ماجرای این نامه است. تعابیر خیلی زیبا و روشنی که قابل تاویل و تفسیر و تحلیل نیست. تقریباً اولین بار بود و واقعاً وقتش بود که این مرجع بزرگ و حکیم، آیت‌الله سیستانی، نامه­ را برای امام خامنه­ای بفرستند.

 

*بعد از فروکش کردن احساسات، مردم را چه اندازه همراه می­دانید؟

برای تشییع ابو مهدی مهندس در بصره تقریباً یک میلیون نفر شرکت کردند. ما تا به حال این جمعیت را برای تشییع یک نفر نداشته‌ایم. در بصره­ای که کنسولگری آمریکا هست و سرویس­های اطلاعاتی  منطقه هستند، این جمعیت خیلی حرف دارد. در ایران به‌نوعی به تشییع جنازه عادت کرده­ایم، اما در عراق این جمعیت خیلی شگفت‌انگیز است. در بصره هم بوی حاج قاسم با ابو مهدی جمع شد. فقط عکس مهندس نبود، بلکه هم عکس حاج قاسم و هم اسم حاج قاسم در شعارها بود. حاج قاسم در کرمان دفن شد، ولی خون ابو مهدی مهندس هم با او هست چون مخلوط شدند. ابو مهدی در وادی‌السلام دفن شده، ولی خون حاج قاسم هم آنجا هست. پس «ایران و العراق لا یمکن الفراق». واقعاً بین این دو بزرگ‌ترین شخصیت‌های نظامی در ایران و عراق، تفکیک نشده است و تفکیک هم نمی‌شود و این بشارت دارد.

 

*از بغداد صدام تا بغداد سلیمانی و ابو مهدی المهندس این فاصله چگونه طی شد؟

من به آقایان گفتم بعد از این حوادث بشارت بزرگی مثل جنگ ۳۳ روزه لبنان داریم. حتی خود سید حسن نصر‌الله و فرماندهان حزب‌الله در ابتدا به‌نوعی نگران بودند، ولی گفتند تسلیم نمی­شویم، « هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه» و بعد از پیام آقا به ایشان آنها دوباره امیدوار شدند. آمریکا در دو ماه اخیر خیلی در عراق جلو رفته بود، اما الان خیلی عقب است. یعنی قبل از شهادت حاج قاسم حرکت امریکا رو به جلو بود، ولی بعد از شهادت ایشان آمریکا عقب‌نشینی شدید داشت و جبهه مقاومت رو به جلو در حرکت است.

 

*چرا آمریکا برای این اقدام به این جمع‌بندی رسید؟ تحلیل شما چیست؟

به نظر من آمریکا به بن‌بست رسید. تحلیل سید حسن نصرالله این‌است که ترامپ نیاز به یک برگ برنده در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۲۰ دارد تا پیروز شود و برگ برنده او ظاهراً قرار بود شهادت حاج قاسم باشد، غافل از اینکه، «وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماکِرِین»(۱)

 

*منظور شما از حرکت رو به جلوی مقاومت چیست؟

در عراق یک حرکت عظیم و یک موج بزرگ آمریکاستیزی به راه افتاده است. ضمن اینکه در کل منطقه اعم از سوریه و لبنان و فلسطین و غزه و یمن رایحه شهادت سردار سلیمانی با خودش آمریکاستیزی را به دنبال داشت. شهادت ایشان واقعاً عجیب بود و برکات زیادی برای جبهه مقاومت داشت. البته بسیاری از کار­های حاج قاسم رسانه­ای نشده‌اند و در آینده فرماندهان مقاومت داستان­های زیادی از ایشان نقل خواهند کرد.

 

*بغداد تا چند سال پیش بغداد صدام حسین بود و چند روز پیش بغداد سلیمانی و ابو مهدی المهندس شد. این فاصله چگونه با این سرعت طی شد؟

خون­های زیادی در این راه ریخته شد. این اجتماع بزرگ حول شهادت ایشان در بغداد به‌سادگی به دست نیامده است. البته کمی نگران هستیم که این حرکت فقط عاطفی و مقطعی باشد و برای ادامه این راه کار فرهنگی خیلی مهم است. کاری که آگاهی‌بخشی کند و به مردم بصیرت بدهد. بصیرت خیلی مهم است. اربعین هم در سال­های اخیر یک شاخص خیلی مهم است، ولی کافی نیست. تشییع حاج قاسم و ابو مهدی توأم با یک آگاهی سیاسی بود و نه فقط عاطفی. یعنی مردم واقعاً آگاهانه به میدان آمدند و این در شعار­های مردم هم مشهود بود.

آمریکا  تقریباً از ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۱ در عراق بود، ولی ما در آن سال­ها شعار علیه آمریکا نداشتیم. البته تبلیغ و کار فرهنگی و رسانه­ای هم نبود، ولی خون این شهیدان، محرک مهمی بود. در جریانات بعد از کربلا و انقلاب زید شهید و انقلاب مختار و حرکت توابین، برخی می­گفتند خون امام حسین(ع) این حماسه­ها را بین مردم ایجاد کرده است. درست است که عاطفه بود، ولی حرکت­هایی متاثر از خون امام حسین(ع) شکل گرفتند. الان هم همین‌گونه است و همه منتظر انتقام هستند.

پی‌نوشت:

  1. آل عمران/ ۵۴

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *