قدرت بهعنوان توانایی انجام و برآورده کردن خواستهها و توانایی فاعل در انجام فعل یا ترک یک چیز، در عرصه سیاست، به مجموعهای از عوامل مادی و معنوی که موجب اطاعت و کرنش دیگران میشود، تعریف شده است.(۱) این قدرت که در عرصه سیاست و اداره نظام سیاسی، «قدرت سیاسی» نامیده میشود، جدا از اینکه در عرصه سیاست داخلی نسبت به شهروندان یک نظام به کار گرفته میشود، در حوزه سیاست خارجی و عرصه بینالملل نیز کاربستی متناسب با دوستان و دشمنان یک کشور دارد.
ارزشانگاری قدرت
قدرت بهعنوان کمال وجودی، از مطلوبیت برخوردار است و هیچگاه و در هیچ جامعهای از قدرت بهعنوان نقص و فاسد بالذات، یاد نشده است، لذا میتوان گفت که قدرت به خودى خود خیر و کمال محسوب میشود و دستکم اینکه از اقتضای خیر برخوردار است. اما هرگاه قدرت، ذیل ضوابط اخلاقی، عرفی و قانونی قرار نگیرد و مهار نشود میتواند به قدرتطلبى، حب جاه، فساد و دور شدن انسان از مبدأ حقیقى قدرت بینجامد و طبیعتاً مذموم است.
«قدرت خودش یک کمال است. خداى تبارک و تعالى قادر است. لکن اگر چنانچه قدرت به دست اشخاص فاسد برسد، همین کمال را به فساد میکشانند.»(۲)
از این روی، از یک سو استفاده از قدرت، اصالت ندارد و مطلوبیت قدرت در گرو مراعات ضوابط ارزشی و رسیدن به غایات شرعی، عقلی، عرفی و قانونی است و از سوی دیگر خیرانگاری قدرت، مرهون اهداف، کارکردها، فاعل و کارگزار قدرت و چگونگی استفاده از آن است.
ابزارانگاری قدرت
بهکارگیری قدرت در نظام اسلامی که از الزامات حکومت اسلامی و در راستای اقامه دین و شریعت در جامعه و الزام مخالفان، مجرمان و گناهکاران به قوانین است، اختصاص به سیاست داخلی نظام اسلامی ندارد، بلکه در سیاست خارجی، بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد؛ زیرا با وجود اینکه منطق توسعه دین در نظام اسلامی به تبلیغ و توسعه باورهای مردم بستگی دارد و تابع الزامات نظامی و جنگی و فتح سرزمینها نیست، اما چون ایجاد قدرت در هر جامعه، به بازدارندگی در زمینه تهدید و تهاجم دشمنان میانجامد و به صلح پایدار و همزیستی عادلانه کمک میکند. با توجه به اینکه هجوم دشمنان قوی به یک جامعه، پیامد ضعف آن جامعه است، لذا در راستای تضمین امنیت و عدالت، دکترین نظام اسلامی مبتنی بر ایجاد قدرت نرم و سخت در عرصههای مختلف، بازدارندگی نظامی و دفع دشمن است.
گرچه قدرت نظام اسلامی مبتنی بر ارزشهای حاکم بر آن و منطق مردمسالاری دینی و حضور حداکثری مردم در همه صحنههای انقلاب و ایمان و باور مردم به ارزشهای اسلامی و رهبری شایسته الهی (ولایت فقیه) از ارکان قدرت جمهوری اسلامی است و همواره به بازدارندگی در برابر تهدیدات دشمنان انجامیده است، اما وجود قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران به معنای عدم استفاده از قدرت سخت و ایجاد قدرت نظامی و بهکارگیری آن نیست؛ زیرا بازدارندگی و دفاع باید با هجوم و تهدید دشمن تناسب داشته باشد و لذا مقابله با قدرت سخت دشمنان، مستلزم ایجاد همترازی یا غلبه قدرت سخت نظام اسلامی به دشمنان است. آیات شریفه قرآن نیز بر آماده بودن نظام اسلامی و برخورداری از قدرت در برابر دشمنان برای ایجاد هراس در آنان تأکید و به ابزارهای سخت قدرت اشاره میکند: «وَ أَعِدُّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِنْ قُوَّه وَ مِن رِباطِ الْخَیلِ تُرهِبُونَ بِهِ عَدُوَّاللهِ وَ عَدُوَّکُم»(۳)
برخی دیگر از آیات قرآن نیز بر همترازی و همسانی سطح هجوم به دشمن، در صورت تجاوز آنان و رعایت تقوای الهی در برخورد با دشمن دلالت دارند:
«فَمَنِ اعْتَدَى عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَیْکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ»(۴) طبعاً مقابله با دشمن قوی در صورتی میتواند قرین توفیق باشد که از لحاظ قدرت برتر یا مساوی با او باشد. در نظام اسلامی، مقابله با دشمنان و ایجاد قدرت و بهکارگیری آن برای تضمین امنیت در برابر تهدیدات آنان و دفاع از سرزمین اسلامی، از مطلوبیت برخوردار است و در عین حال مقابله با نظام سلطه و توسعهطلبی استکبار جهانی، جز با بهکارگیری قدرت در سطوح مختلف، امکانپذیر نیست. لذا نظام اسلامی که در مقاطعی به دلیل عدم همترازی و ضعف در قدرت سخت نظامی، توسط نظام سلطه، محور شرارت نامیده شد، مطابق توصیه مبانی اسلامی، علاوه بر قدرت نرم (که همواره اسباب توسعه انقلاب اسلامی در سطح توده مستضعفان عالم بوده است)، ایجاد قدرت سخت و بهکارگیری آن را مد نظر قرار داده و در این راستا گونهای از قدرت را ذیل ضوابط پیش گفته ایجاد کرده و به کار گرفته است.
ویژگیهای قدرت در تراز مقاومت
قدرت نظام اسلامی، مردم بنیاد و مبتنی بر حضور حداکثری مردم در مقابله با دشمن است. لذا جدا از اینکه در کشور ایران (علاوه بر نیروهای نظامی رسمی)، به تأسیس و تقویت بسیج مردمی انجامیده، در سطح منطقه نیز گونهای مقاومت مبتنی بر حضور مردم مسلمان و مستضعف ایجاد کرده که متکی بر باور و ایمان و اعتقاد آنان است.
از سوی دیگر، قدرت نظام اسلامی، قدرتی همافزاست. با عنایت به اینکه قدرت مد نظر نظام اسلامی، قدرتی مبتنی بر مشارکت همه مردم تحت سلطه و مقابله همه جانبه با نظام سلطه است، لذا ایجاد جبههای فراگیر از مقاومت در سطح منطقه و فرامنطقه، به تقویت بازدارندگی در برابر دشمن انجامیده است.
قدرت نظام اسلامی که به باور و هویت عمومی مردم متکی است، در راستای تحصیل قدرت مضاعف، به رویکردی مبتنی بر علم و فناوری و تولید ابزارآلات پیشرفته نظامی منجر شده است. هر چند تولید سلاحهای نظامی، وجهه همت نظام اسلامی بوده است؛ اما دکترین آن عدم هجوم به توده مردم است، لذا سلاحهای مورد نظر در نظام اسلامی، (برخلاف سلاح هستهای که توده مردم را هدف قرار میدهد) سلاحهایی نقطهزن و هوشمند هستند که ضمن حراست از محیط زیست و غیرنظامیان، فقط به مناطق نظامی ضربه میزنند.
علل استفاده از قدرت در وعده صادق
پس از آنکه رژیم جعلی صهیونیستی، ساختمان کنسولی ایران در شهر دمشق را که از مصونیت بینالمللی برخوردار است، هدف قرار داد و برخی از نیروهای مستشاری جمهوری اسلامی ایران را به شهادت رساند و عملاً به مکانی که بهمنزله خاک جمهوری اسلامی ایران بود تجاوز کرد، رهبر فرزانه نظام اسلامی، حکم به حمله به رژیم صهیونیستی و بهکارگیری قدرت مضاعف در برابر این تجاوز و تروریسم دولتی را داد. زیرا:
ـ دفاع از یک سرزمین در قالب دفاع مشروع، حق مشروع کشورهاست و لذا کشورها مطابق هنجارها و قوانین بینالمللی میتوانند برای دفاع از خویش، با دشمن مقابله به مثل کنند. بر همین اساس، نظام اسلامی برای استیفای حقوق مسلم خویش و مقابله با تجاوز دشمن و تنبیه وی، حکم به حمله به رژیم صهیونیستی داد.
ـ بازدارندگی در برابر کشورهای متخاصم، از ابزارهای تضمین امنیت یک کشور به حساب میآید. اکثر کشورهای متجاوز و سلطهگر، زمانی به کشورهای دیگر یورش میبرند که احساس میکنند آن کشور نقطه ضعف دارد و توان مقابله با حملات و تهاجم آنها را ندارد از این روی، قدرت، تضمینکننده بازدارندگی، صلح و همزیستی مسالمتآمیز است. تضمین امنیت در منطقهای که رژیم صهیونیستی، داعیه کشورگشایی دارد و به قوانین بینالمللی تن نمیدهد، جز با بهکارگیری قدرت همتراز یا برتر حاصل نمیشود.
ـ کشورهای استکباری برای تضمین منافع سیاسی و منافع اقتصادی خود در منطقه حضور دارند و منافع کشورهای منطقه در گرو استقلال سیاسی، اقتصادی آنهاست، لذا کوتاه کردن دست رژیم صهیونیستی بهعنوان نماینده و ابزار دست نظام سلطه ضرورتی است که آزادگان منطقه در قالب مقاومت اسلامی باید انجام دهند. طبعاً این کار، جز با ایجاد قدرت همتراز و بلکه برتر حاصل نمیشود. آنچه ضرورت این امر را تقویت میکند این است که نظام سلطه، جز منطق قدرت را نمیشناسد و جز با قدرتمند شدن کشورهای منطقه، به منافع و مصالح آنان احترام نمیگذارد.
ـ رژیم غاصب و ظالم صهیونیستی در طول هفتاد سال گذشته، جز کشورگشایی، غصب سرزمینهای دیگر، ظلم به ساکنان اصلی فلسطین، تخریب خانههای ساکنان اصلی این سرزمین، شهرکسازیهای بیضابطه و کشتار غیر نظامیان، کودکان، زنان و قتل عام منطقی نداشته و جز برخورداری از قدرت بازدارندهای که بتواند این رژیم نامشروع، نازپروده و نماینده نظام سلطه را از ظلم فراگیر خویش، بازدارد، چارهای نیست. کما اینکه منطق مقاومت در سالیان پس از انقلاب، رژیم صهیونیستی را مجبور به اتخاذ راهبرد دفاعی به جای تهاجمی کرده و عملاً نظریه از نیل تا فرات را به ضرورت محدود شدن در حصارهای بتنی سوق داده است.
ضوابط استفاده از قدرت در وعده صادق
با وجود اینکه در نظام اسلامی استفاده از قدرت در مقابله با قدرت استکباری مفروض است، لکن این بدان معنا نیست که ضابطهای برای استفاده از قدرت (حتی در برابر مستکبران) وجود ندارد؛ زیرا اسلام، ضوابطی را برای استفاده از قدرت در نظر گرفته و بهکارگیری آن را در گرو ضوابط و قواعدی چون اخلاق، معنویت، علم، عقل، ظلمستیزی، کرامت انسانی و… قرار داده است. طبعاً جز در سایه این ضوابط، نمیتوان از قدرت استفاده کرد.
بر اساس این منطق، با وجود اینکه نظام اسلامی قادر به ایجاد قدرت بازدارندگی نظامی بر اساس تولید سلاح هستهای هست، اما دکترین نظامی خود را بر بازدارندگی مبتنی بر سلاح هستهای قرار نداده و حضرت آیتالله خامنهای، در این راستا بر حرمت و عدم کاربست آن، حکم کرده است. بر همین اساس، با وجود اینکه رژیم بعثی در طول جنگ تحمیلی، با موشکهای دوربرد به شهرهای ایران حمله و تجاوز و در جنگ تحمیلی از سلاح شیمیایی استفاده کرد، اما نظام اسلامی در حملات موشکی مناطق مسکونی را هدف قرار نداد و از سلاح شیمیایی حتی برای مقابله به مثل هم خودداری کرد.
ضوابط حاکم بر استفاده از قدرت یا مصالح حاکم بر حکمرانی اسلامی در مواجهه با رژیم صهیونیستی، مبتنی بر حکمت و عزت و مصلحت است. رژیم صهیونیستی مستشاران ایرانی در ساختمان کنسولی ایران را که از مصونیت بینالمللی برخوردار بودند، هدف قرار داد. جمهوری اسلامی ایران میتواند در همان سطح، مقابله به مثل کند، اما با وجود اینکه از تعداد سلاح بیشتر و متنوعتر و موثرتری استفاده کرد، اما توده مردم و شهرکهای صهیونیستی را که مردم آن نظامی تلقی میشوند و حتی مراکز کنسولی صهیونیستها را که در کشورهای میزبان از مصونیت برخوردارند، هدف حملات خویش قرار نداد، بلکه ضمن ایجاد ترس و نگرانی در توده مردم غاصب صهیونیست (که به میل خروج آنها از سرزمین فلسطین میانجامد)، تنها به برخی از مراکز نظامی و جاسوسی و مراکزی که عملیات تروریستی از آن مبدأ صورت پذیرفت، آن هم با اعلام قبلی، حمله کرد.
از این روی، نظام اسلامی ضمن بهکارگیری قدرت برای ایجاد بازدارندگی در برابر تعرضات احتمالی دشمن و ایجاد بازدارندگی در مقابل تعرضات آتی، ضوابط اخلاقی را نیز مراعات کرده و با زدن اهداف نظامی و ناتوان کردن سامانه پدافندی دشمن، منطق قدرت در منطقه غرب آسیا را تغییر داده است.
پینوشت:
۱- عمید زنجانی، فقه سیاسی، ج. ۱ ص. ۶۵٫
۲- امام خمینی، صحیفه امام، ج. ۱۸، ص. ۲۰۶٫
۳- انفال، آیه ۶۰٫
۴- بقره، آیه ۱۹۴٫