بررسی مسائل جنگ
ومهمترین مسائل داخلی و خارجی در مصاحبه اختصاصی با :
حجه الاسلام و
المسلمین هاشمی رفسنجانی
جنگ و افق آینده
بحران در خلیج
فارس
برخورد با مشکلات
ماجرای مک فارلین
و سلاح آمریکائی
آیا لحن نسبت به
آمریکا ملایم شده است
رهبری آینده
انقلاب
در محضر حجه
السلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس شورای اسلامی و نماینده محترم امام در
شورای عالی دفاع هستیم. اولین سوال در رابطه با وضع موجود جنگ است. استدعا داریم
وضع موجود جنگ و افق آینده آن را برای امت پاسدار اسلام تشریح فرمائید.
منحنی جنگ
بسم الله الرحمن الرحیم.
درباره وضعیت موجود جنگ اگر مروری از آغاز تاریخ تا کنون بکنیم و یک خط به صورت
منحنی بکشیم به نظر می رسد که عراق نسبت به گذشته در بدترین شرایط قرار دارد و ما
در بهترین شرایط. البته این وضعی استثنائی نیست زیرا از زمانی که ما در دفاعمان
حالت تهاجمی گرفته ایم معمولا سیر اینچنین بوده یعنی هرگاه ما یک قدم به طرف
موفقیت برمیداریم عراق یک قدم به عقب می رود که گاهی این قدم کوتاه بوده و گاهی
بلند. خلاصه منحنی چند ماهی به صورت افقی پیش می رفته ولی نوعا حالت تکاملی داشته
است. در این چند ماه اخیر حرکت منحنی عراق یکدفعه سقوط می کند و حرکت منحنی ما
یکدفعه اوج می گیرد. برای اینکه این مسئله را جزئی تر توضیح دهیم مثلهائی می زنیم:
ما از سه ما آخر
سال گذشته و بعد از تجهیز نیرو و دعوت مردم به عنوان پانصد گردان برنامه تهاجمی
جدید را شروع کردیم. با ترکیبی که نتایج این سه چهار ماه جنگ پیدا کرد با عملیات
سال گذشته وضع را به این صورت در آمورد که اکنون توضیح می دهیم:
در سال گذشته ما
از اروند عبور کردیم و رابطه عراق را با دریا- تقریبا- قطع کردیم و آن اتراتژی –به
اصطلاح-دفاعی عراق را شکست دادیم و خودمان را آماده کردیم برای حرکتی که اسمش را
سرنوشت ساز گذاشتیم. البته که مشخص نمی شود برای این حرکت سرنوشت ساز زمان تعیین
کرد ولی برای کسانی که با دقت جریان جنگ را می نگرند وضعیت روشن است.
وضعیت نیروی
زمینی عراق
در جنوب ما از
اروند عبور کردیم و الآن در ساحل خور عبدالله نزدیک جزیره بوبیان و مرز کویت
هستیم. عراق دو آبراه داشته یکی شط العرب و دیگری خورعبدالله و الآن هر دو غیر
قابل استفاده هستند. فعلا الآن رابطه عراق با دریا از طریق هوا است یا دزدانه گاهی
شبها قایق های از خورعبدالله عبور می کنند آن هم با خطر و دلهره. پس عراق از نیروی
دریائی اش نمی تواند استفاده ای بکند مگر قسمت های هوائی نیروی دریائی که عمدتا از
خاک کویت صورت می گیرد و این یک مسئله جدیدی است در جنگ و حالت قابل توجهی می
باشد.
در عملیات رمضان
نظرمان این بود که از شلمچه عبور کنیم و به رودهائی که در حاشیه اروند است و جزایر
ماهی و ام الطویله و بواریان برسیم و تصرف کنیم و در کنار ابوالخصیب باشیم. آن وقت
این برنامه عملی نشد اما الآن به کانال ماهی چسبیده ایم و در قسمت زیادی از آن
عبور کرده ایم و دو طرف کانال ماهی دست ما است. این پیروزی بسیار مهمی است. عبور
از نهر جاسم و دوئیجی که برای عراق دو مانع طبیعی مهم بود به اضافه مناطقی که آب
انداخته بود با عرض چند کیلومتر که عبود از آن تقریبا محال به نظر می رسیدما
بحمدالله عبور کردیم. و اکنون بصره از آن استحکام گذشته برخوردار نیست و بصره
تقریبا دارد به صورت آبادان یا خرمشهر در می آید گرچه به آن شدت نیست.
در جزایر هور ما
نزدیک جاده استراتژیک بصره و لغدادا هستیم. در مرکز هم –طی عملیات گذشته- خودمان
را به صد و چند کیلومتری بغداد رسانده ایم که این وضع را حفظ کرده ایم. در شمال با
سلیمانیه که از استانهای بسیار مهم عراق است فاصله کمی داریم. نیروهای چریکیمان در
ارتفاعات مشراف به شهر هستند و نیروهای منظم ما نزدیک به سلیمانیه است.
نیروی نظامی عراق
از لحاظ نیروی
نظامی در سال گذشته عراقی ها تقریبا همه نیروهایشان- تا آنجا که اطلاع داریم- بدون
استثنا صربه خورده است. آنها حدود ۲۰۰ تیپ دارند که صد و سی تیپ در کربلای ۵ و
کربلای ۸ شربه خوردند بقیه اش هم در عملیات ریگری که داشتیم. معنای آسیب دیدگی هم
این است که اکنون بعضی هاشان دارند بازسازی می شوند و قابل به کار گرفتن نیستند و
بعضی ها هم با توان ضعیف تری در خط یا در احتیاط هستند. عرق ابزار جنگی زیادی از
دست داده که نمی تواند به آسانی جایگزین کند. حدود صد هواپیما در همین سه چهار ماه
اخیر از دست داده و در سال گذشته هم مقدار زیادی از دست داده بود که قابل تعمیر هم
نمی باشد و بکلی از بین رفته اند. و این ضربه کمرشکنی بود برای عراق.
از حاظ نیروی
زمینی حدود هشتصد الی نهصد تانک و نفربر از دست داده اند.همچنیم مقدار زیادی توپ
وضدهوائی. منابع اطلاعاتی ما می گویندکه مهماتشان افت بی سابقه ای کرده است و
انبارهایشان عمدتا خالی است.از نظر نیروی انسانی در طول این چند ماه جنگ گسترده
بیش از صدهزار کشته و اسیر و مجروح عمیق داشته اند.
چند استان عراق
در شمال وضعشان به کلی متزلزل است. در استانهای کرکوک اربیل دهوک نینوا موصل و
سلیمانیه هر موقع ای که ما بخواهیم ضربه ای بزنیم با همکاری نیروهای داخلی و با
مقدمات ساده ای برایمان میسر است. جاده ها عمدتا نا امن است. و کار به جائی رسیده
که عراقی ها تصمیم دارند آنجا را خالی کنند.الآن عراق برنامه جدی دارد که مردم کرد
را از شمال عراق کوچ دهد و این خیلی کار مشکلی است علاوه بر مشکلات اقتصادی و
انسانی که بار می آورد اینهمه آدم را کجا می تواند ببرد کجا اسکان دهد و چکونه
اداره کند؟! گویا برای اینها در غرب عراق در مرز اردن و جنوب در مرز عربستان و
کویت مناطقی را در نظر گرفته اند که آنها را به آنجا کوچ بدهند. بردن اینها در این
شرایط-تقریبا- غیر میسر است زیرا نوعا مسلح اند و روستائی هستند که با گاوها
گوسفندها چشمه ها درختهای میوه و مزارع محدودشان دارند زندگی می کنند و به آسانی
حاضر نیستند از آنجا کنده شوند.
روشن ترین نمونه
اش همین مسائلی است که دو سه روز اخیر در منطقه شرق سلیمانیه پیش آمده – در حلبچه
سید صادق شهر زور و چند شهر دیگر- و اصل مسئله همین بود که عراق خواست برنامه کوچ
دادن کردها را شروع کند مردم مقاومت کردند و نیروهای رزمنده هم به کمکشان شتافتند
و در بعضی از موارد شهرها را تصرف کردند و هنوز هم با عراق درگیر هستند. هرجا عراق
بخواهد وارد ماجرا شود همین حالت پیش خواهد آمد.
در شهرهای مرکزی
عراق اکنون درگیری ها شروع شده است و با اطلاعاتی که ما داریم هر روز بین ۵ تا ۱۰
حادثه مسلحانه در بغداد و اطراف بغداد اتفاق می افتد. آن رعبی که رژیم بعث در مردم
ایجاد کرده بود کم کم دارد شکسته می شود چرا که مردم یا احساس قدرت می کنند و یا
تن می دهند به خطرها.
جنوب عراق هم
وضعش روشن است. الآن خطوط لوله های عراق خطوط برق و مراکز مهم عراق همه اش با
نیروهای مسلح و با هزینه زیاد حفظ می شود. پیداست که در آینده با این حرکاتی که
مردم دارند حفظش مشکل تر خواهد بود. و اصلا یکی از اهداف مهم از دو سال پیش این
بود که ما جنگ را به داخل عراق بکشیم. باید مردم عراق احساس شخصیت کنند و از حیثیت
خودشان دفاع کنند.
وضع اقتصادی در
عراق
عراقی ها به
اتفاق نظر ناظرین اقتصادی بالاتر از ۶۰ میلیارد دلار قرض دارند که تا هشتاد
میلیارد هم گفته می شود. بعضی از این قرض ها مال شیوخ عرب است که آنها فشاری نمی
آورند و شاید عراقی ها تضمینی هم برای پرداخت به آنها نداده باشند ولی قسمت زیادی
از این قرض ها مربوط به شرکت های غربی دولتهای غربی و یا دولتهای شرقی است که به
هیچ وجه حاضر نیستند از یک دلارش بگذرند وحتی از ربحش جریمه دیرکردش هم نمی
گذرند.ضمن تحلیلهای اقتصادی امسال آمده بود که عراق غیر از هزینه های جاری جنگ بیش
از ۱۵ میلیار بدهی های گذشته اش وقتش رسیده است که باید بپردازد و استمهال برای
اینها کار آسانی نیست چون نوعا احساسا خطر می کنند برای سرمایه هایشان.
در هر صورت ضربه
های نظامی ما مشکل تامین جنگ و تدارک آن را برای عراق ها همواره مشکل تر می کند
علاوه بر اینکه با عملیاتی نظیر عملیات اطراف بصره بسیار از منابع درآمد عراق آسیب
می بیند. الآنشرکتهائی که پس از عملیات کربللای ۵ در بصره تعطیل کرده اند و رفته
اند از عراق خسارت می خواهند کارگرهایشان عمدتا بی کارند سرمایه هایشان خوابیده و
بازده ندارد.
جمعیت بصره اگر
در بصره بمانند برای عراق یک مشکلی است زیرا تحرک های شرارت مآبش را نمی تواند
انجام بدهد چون آنها آسیب پذیرند.و اگر از بصره بیرون بروند تدارک کردن یک میلیون
نفر برای کشوری مثل عراق آن هم در مدتی کوتاه کار بسیار دشواری است.
بنابراین تدارک
جنگ خرج بیشتری دارد استمهال بدهی ها دشوار است درآمدها محدودتر شده و نفت عراق هم
آسیب پذیر تر از گذشته شده است.
کافی است که
عراقی ها یک مقدار شرارتشان را در داخل کشور ما زیادتر کنند تا ما هم تصمیم بگیریم
سرمایه بیشتری را برای مقابله به مثل بگذاریم. اکنون منابع نفتی در شما عراق آسیب
پذیر شده در جنون هم الآت تاسیسات زبیر زیر برد مستقیم توپخانه ما است که در گذشته
توپهای ما به آنجا نمی رسید ولی الآن توپهای ما درست تاسیسات زبیر را می تواند تحت
آتش قرار دهد و تاسیسات زبیر تاسیسات مادر است در نفت عراق. آنهایی هم که به عراق
قرض می دادند یا مجانی می دادند هر ضربه ای که عراق می خورد مشکلشان بیشتر می شود
چون باید ریسک بیشتری را تحمل کنندو طبعا به این آسانی که دو سال پیش می دادند
الآن وام نمی دهند.
وضعیت سیاسی عراق
وضعیت سیاسی عراق
هم از گذشته بدتر شده است.شورای امنیت برای اولین بار به صراحت عراق را در مورد
استفاده از سلاحهای شیمیائی به شدت محکوم کرد.گزارش دبیر کل سازمان ملل بر اساس
گزارش هیئتی که فرستاده بود در مورد استفاده از مواد شیمیایی خیلی گویا بود. وگرچه
عراق- به قول معروف- طشتشان از بام افتاده واز این رسوایی ها ابائی ندارند ولی در
هر صورت یکی از جاهایی که عراق امید بسته بود از راه آنها بر ما فشار بیاورد از
طریق مراکز جهانی نظزیر سازمان ملل و شورای امنیت بود که اینهاهم با این دقت آمدند
و تحقیق کردند و رفتند نظر دادند که عراق نه تنها نیروهای نظامی ما را مورد هجوم
شیمیائی قرار داده که مردم غیر نظامی ما را در شهرهای خرمشهر و آبادان و بانه و
برخی روستاها نیز با شیمیائی می زند. پس اگر اکنون عراق وضعش از گذشته بدتر نباشد
بهتر از گذسته نیست.
شیوه عراق از اول
آن بوده که پای دیگران را به جنگ بکشد.
شرارت های عراق
از لحاظ دفاعی هم
که گفتیم: ما به نقاط حساسی رسیده ایم و هر قدمی که جلوتر برداریم به همان اندازه
آسیب پذیری عراق بیشتر می شود. تنها چیزی که برای عراقی ها باقی می ماند همان
شرارتهائی است که معمدلا مرتکب می شدند. یکی از آن شرارتها زدن شهرها و مراکز غیر
نظامی است و دیگری ایجاد بحران در خلیج فارس است برای اینکه ما را در آنجا با
دیگران درگیر کنند.در مورد شرارت اول ممکن است از همان موارد گذشته باز هم اتفاق
بیفتد ولی همان ها در نهایت جزء عوامل قدرت ما و عوامل ضعف عراق می شودو الآن وضع
با گذشته فرق کرده است. قدرت هوائی عراق به شدت تنزل کرده ولی قدرت هوائی ما بهتر
از گذشته شده است. عراق قدرت دفاعیش مانند گذشته نیست و ما قدرت دفاعیمان را قوی
تر کرده ایم. تا شش ماه پیش وقتی میگهای ۲۵ در فضای تهراناصفهان و یا شهرهای دیگر
در ارتفاع بالاتر از ۰۰۰/۶۰۰ پا ظاهر می شدند ما تقریبا خلع سلاح بودیم گرچه تاثیر
زیادی نمی توانست بگذاردغیر از پرتاب بمب بی هدف اما به هر حال از لحاظ روانی یا
همان تخریب های جزئی کور به ما زیان وارد می شد ولی الآن ما می تئانیم سفق بالا را
–نسبت به دو سه ماه پیش- بهتر حماین و حفاظت کنیم.
قدرت موشکی را
توسعه داده ایم ما هم در ساحل به دریا و هم زمین به زمین امکانات تهاجمی موشکی
بیشتری داریم.تولیدات داخلی را بالا برده ایم.بنابراین زدن شهرها- گرچه در گذشته
هم نفعی برای عراق نداشته- اینبار اگر شروع شود ضرر عراق بیشتر است.البته ما همیشه
از این وضع اجتناب می کنیم و هرگز مایل نیستیم مردم غیرنظامی عراق اسیب ببینند و
بدون شک خیلی تلخ است برای ما که مردممان در شهر ها زندگیشان نا امن شود ولی وقتی
پیش بیاید وضع جنگ به گونه ای است که چاره ای نداریم و باید تحمل کنیم و تحمل می
کنیم. اما اگر پیش بیاید ما از آن به عنوان یک اهرم برای تسریع در عملیات و بسیج
بیشتر نیرو استفاده خواهیم کرد.
بحران درخلیج
فارس
ما هیچ وقت از
مسئله ی بحران در خلیج فارس استفاده نکرده و نمی کنیم و همیشه سعی می کنیم به نقطه
بحران نرسد.ولی شیوه عراق از اول این بوده که پای دیگران را به جنگ بکشد و ما هم
همیشه متانت به خرج داده ایم و نگذاشته ایم به آن حد برسد. ما سیاست مشخصی داریم و
آن این است که در حد ضربه ای که می خوریم ضربه می زنیم.
در هر صورت اگر
بحران در خلیج فارس اوج بگیرد خلیج فارس تحقیقا بسته خواهد ئشدو اگر چه خسارت
زیادی برای ما و کشورهای اطراف خلیج فارس در بر خواهد داشت ولی اگر درگیری شدت
پیدا کند ما نمی گذاریم هیچ کشتی از تنگه هرمز وارد یا خارج بشود و بندهای
کشورهائی که در خلیج فارس هستند و این کشورها متکی به بندرهاشان هستند نوعا آسیب
می بیند و از کارها می افتند که زندگی نه تنها برای آنها که برای دنیا دشوار می
شود چرا که دنیا واقعا به نفت خلیج فارس وابسته است و اگر نفت از خلیج فارس بیرون
نرود بحران در دنیا به وجود می آید.
ما تا به حال خودمان را حفظ کرده ایم که بحران
به وجود نیاید ولی خودمان را آماده کرده ایم و برنامه ریزی کرده ایم که چنانچه
بحرانی به وجود بیاید بتوانیم مقاومت کنیم.دنیا هم نمی تواند بحران خلیج فارس را
طولانی تحمل کند و ناچار می شد شرارت عراق را کم کند.بحرحال در آنجا هم عراقی ها
نقطه آتش افروزی هستند و ما به دنیا اعلام کرده ایم که اگر عراق شرارت نکند هیچ
حادثه ای نسبت به همسایه ها یا کشتی هاییکه در رفت و آمد هستند ایجاد نخواهد شد.
ماو مشکلات جنگ
البته ما هم بدون
دشواری نیستیم جنگ برای هر دو طرف مشکل است. ما وقت زیاد نیروهای زیاد و بودجه
زیادی که الآن داریم خرج جنگ می کنیم و مشکلاتی که الآن در کشورمان داریم از گرانی
گرفتهتا کمبودها و شهادت ها و معلول ها و خسارتها و امکانات زیادی که صرف جنگ می
شود باید تمام این ها صرف عمران می شد ولی اهمیت این جنگ و تاثیرش در آینده منطقه
و دنیا و کشور خودمان آنقدر هست که در محاسبه نتیجه برای ما مشخص است: ما باید این
خسارتها را تحمل کنیم تا اینکه عواقب خوب پیروزی را برای منطقه و مردممان هدیه
کنیم.مردم ما هم این مسئله را تشخیص داده اند و حاضر به فداکاری هستند برای اینکه
می فهمند اگر این جنگ بدون حذف صدان و حزب بعثت بخواهد پایان پذیرد تیعاتی که در
آینده خواهد داشت بمراتب بدتر از این خسارتهائی است که الآن تحمل می کنیم و اگر با
پیروزی اسلام این جنگ خاتمه پیدا کند آنقدر عواقب خوب و زیبا خواهد داشت که تمام
این تلخیها را شیرین می کند.
-افق آینده جنگ
را چگونه ترسیم می کنید؟
آفق آینده جنگ
اگر حادثه
غیرمترقبه ای پیش نیاید آن منحنی هایی که از اول گفتم به همین صورت ادامه خواهد
داشت. انتظار یک جهش هم برای امسال داریم که ممکن است گرانتر برای عراقی ها تمام
شود.
اینطور به نظر می
رسد که حرکت مردم عراق از درون توسعه پیدا می کند و حضور ما در داخل عراق بیشتر
خواهد شد و مشکلات داخلی عراق بیشتر خواهد شد و مشکلات داخلی عراق تشدید می شود.
برای اینکه حرکت درون را عمق بخشیم و روح بدهیم ناچاریم در مرزها هم حرکات شدیدتری
داشته باشیم.با آسیب پذیری که عراق دارد
ممکن است امسال دو سه ضربه کاری از میدان جنگ بخورد ولی هدف بالاتر ما این است که
حرکتهای داخل عراق جدی تر و گسترده تر شود. و تا آنجا که ما می دانیم مردم انقلابس
دنیا خوشحالند از این وضع و منتظرند که اتفاقات خوبی بیفتد همانقدر که قدرتهای
استکباری ابرقدرت غرب ابرقدرت شرق و ارتجاع منطقه اگرانند. و طبعا با این نگرانی
که دارند بیکار نمی نشینند. البته ما گمان نمیکنیم سرمایه جدیدی در عراق بگذارد
چون آنها به اندازه کافی در باتلاق عراق فرو رفته اند.شرکتهای خصوصی غربی مشکل است
بیش از این ریسک کنند. کشورهای منطقه هم غیر از اینکه بنیه اقتصادی خودشان ضعیف
شده و وضع نفت هم به گونه ای نیست که دستشان باز باشد امکان حمایت زیادی برای عراق
ندارند و از طرفی دیگر وحشت هم دارند.
شرقی ها هم شبیه
همین وضع را دارند. آنها الآن دارند منافقانه رفتار می کنند و می خواهند جای پایی
برای خودشان در عراق حفظ بکنند که اگر در آینده خبری شد بتوانند حضور داشته باشند.
لذا یک حدی را- هم با ما و هم با مردم عراق- حفظ خواهند کرد. و از طرفی آخرین
تلاشهایشان را خواهند به کار گرفت که ما را از ادامه جنگ منصرف کنند. و این تلاشها
همین الآن شروع شده است:
۱-حالت ارغاب و
نشان دادن دورنمای بحران و احیانا دخالت.
۲-دست درازی به
سوی ما از طریق واسطه های نامرئی برای اینکه آینده خودشان را با آینده عراق بگونه
ای گره بزنند.
چون هنوز مایوس
نیستند فکر می کنند شاید بتوانند بحرانی بوجود بیاورند و در گرد و غبار و کولاک آن
صدام را نجات بدهند. می بینید در جهت متحد کردن دنیای عرب در مقابل ما دارند تلاش
فراوانی می کنند. و اگر چه اتحاد دنیای عرب از جهتی به ضرر آنها است و آنها همیشه
تفرقه دنیای عرب را می خواستند ولی امروز
((ابر قدرتها با
بزرگ جلوه دادن خطر جمهوری اسلامی تلاششان این است که اعراب را موقتا با هم متحد
کنند ولی این خیلی دشوار است. بهرحال اگر همه در مقابل ما بایستند ما راه خود را
ادامه می دهیم و می توانیم ادامه دهیم.))
شاید به این
نتیجه رسیده اند که اگر موقتتا عربها متحد شوند برای آنها ارزشی خواهد داشت و هر
وقت خواستند می توانند این اتحاد را به هم بزنند.
ابرقدرتها با
بزرگ کردن خطر اسلام و خطر جمهوری اسلامی تلاششان این است بگونه ای اعراب را متحد
کنند که با آن استراتژی گذشته شانکه خطر برای اسرائیل است متناقض نباشد و این کار
بسیار دشواری است. رسیدن به این نتیجه آسان نیست همانگونه که فروش اسلحه نیز مشکل
دارند غربیها می خواهند به عربستان یا کویت-مثلا- اسلحه بفروشند چون اینها
عواملشان در منطقه هستند و اگر نیرومند باشند به نفعشان است ولی از طرفی در مقابل
اسرائیل مشکلی دارند که اگر روزی کنترل از دست رفت اسرائیل آسیب خواهد دید.
ما می بینیم که
آمریکائی ها- مثلا- موشک استینگر به افغان ها می دهند ولی به عربستان نمی دهند با
اینکه عربستان در اختیار آنها است و دلیلش همان است که اسرائیل مخالف با آن است.
ولی بهرحال یک
ریسک است که بیایند اعراب را متحد کنند و آن کینه ها و درگیری ها را برطرف سازند و
کشوری مثل لیبی را در کنار اردن یا مصر بنشانند.در این مورد شرق و غرب کم و بیش
همراهند و تلاش جدی دارند می کنند و ممکن است اخبار جدیدی- در آینده داشته
باشیم.ولی ما خوشبختانه برنامه جنگ را بگونه ای تنظیم کرده ایم که روی پای خودمان
باشیم.اگر هیچ یک از کشئرهای عربی هم با ما نباشند و یا همه آنها در قابل ما باشند
ما را خود را ادامه می دهیم و می توانیم بدهیم.
تبلیغات سوء
داخلی
تلاش دیگری که
ممکن است بکنند استفاده از کارهای تبلیغاتی منفی در کشورمان است که جنگ را زیر
سوال ببرند.این کار را از طریق جریانهایی مثل نهضت آزادی و سایر اذنابشان انجام
دهند در رادیوهای بیگانه از همین خط وارد شوند.قشر رفاه طلب ما را تحریک کنند که
بالاخره جنگ زندگی شما را مشکل کرده گرانی ها آمده کمبودها پیدا شده دارو کم است و
بازار سیاه و و… عواملی که عمدا یا غیر عمدی در خدمت اینها قرار می گیرد خطرناک
است. در داخل طبعا قشر از پولدارها هستند که روی حس سود طلبی و مال اندوزی که
دارند می خواهند از این وضع سوء استفاده بکنند که ملاحظه می کنیم در میدانهائی که
دستشان باز استبه احتکار و گرانفروشی و ایذاء مردم می پردازند.
این بحرانی که در
خلیج فارس درست میکنند و حربه ارزان کردن قیمت نفت-گرچه دودم است و به طرف ضربه
وارد می سازد- ولی آنها فکر می کنند چون ما تنهائیم زودتر از پا در می آئیم.عمده
مطلب این است که بتوانند یک طرفه به ما ضربه بزنند یعنی با حضور شوروی وآمریکا
بتوانند به گونه ای رفتار کنند که عراق کشتی های ما را بزند و ما نتوانیم نفت را
صادر کنیم و آنها بتوانند صادر کنند. ولی همانگونه که تذکر دادم:تحقق چنین اندیشه
ای محال استیعنی یا همه باید نفت صادر کنند یا هیچ کس نباید صادر کند.
بهرحال الآن فشار
اقتصادی روی ما و ایجاد بحران اقتصادی و ایجاد نارضایتی و تضعیف پشت جبهه یکی از
اهداف بسیار مهم دشمنان است که روی آن دارند کار می کنند. و ما باید آماده
شویم.یکی از کارهای مهم امسال ما برنامه ریزی است برای جلوگیری از عملی کردن این توطئه
در داخل کشور و من فکر می کنم کار دشواری است.
چه باید کرد؟
الآن وضع غیر
عادی است و باید دولت و مجلس با همکاری شورای نگهبان این توطئه را خنثی کنند.
برای قیمت گذاری
اجناس باید دست دولت را باز بگذاریم.برای تعقیب محتکران و گرانفروشان و آنها که
اخلال در توزیع سالم می کنند باید دست دولت و مراجع قضائی را باز بگذاریم. دستگاه
قضائی باید به طور جدی وارد عمل شودو دستگاه امنیتی و اطلاعاتی باید به طور جدی
وارد عمل شود.مجلس باید مقررات فوق العاده ای بگذارد و شورای نگهبان باید همکاری
کند.
بعضی چیزها اگر
در شرایط عادی می شد نادیده بگیریم الآن نباید نادیده بگیریم. پشت جبهه را باید
محکم کنیم و گرم نگهداریم.
ما الآن داریم
برنامه ای برای این منظور تنظیم می کنیم و شاید در هفته مجلس اولین جلسه مشترک
قوای ثلاث و شورای نگهبان را داشته باشیم و مقداری کار توجیهی کنیم و تفاهم بیشتری
بوجود بیاوریم.
یک اصل را باید
برای همه مسئولین وتمام افراد ملتمان کاملا روشن کنیم:
پیروز در جنگ کسی
است که بیشتر بتواند مقاومت کند
ما به خاطر جمعیت
زیادمان و به خاطر ایمانی که مرممان دارند و به خاطر پشت جبهه نیرومندی که داریم
توان مقاومتمان خیلی بیشتر است. دشمن میخواهد این بنیه اصلی را از کار
بیاندازد.معلوم است که بوجود آوردن قضیه سکه در تهران قضیه ساده ای نبود.ممکن است
همین برنامه را فردا سر شیر خشک یا گندم یا چای یا آهن یا … به صورت دیگری
دربیاورند. لذا ما اگر خودمان را آماده کنیم دو نتیجه می گیریم:
۱-دشمنان داخلی
را خوب شناسائی می کنیم و برای همیشه از شرشان راحت می شویم.
۲-جنگ را خوب می توانیم پشتیبانی بکنیم و آن نقطه اصلی مقاومت را که کشف کردیم باید
روی آن تکیه بکنیم و بتوانیم برای خودمان حفظ بکنیم.
-درمورد تضعیف روابط بعضی از دوستان ما آیا از ناحیه جمهوری
((برای تعقیب محتکران و گرانفروشان و آنها که اخلال در
توزیع سالم می کنند باید دست دولت مراجع قضائی و دستگاه امنیتی و اطلاعاتی را باز
بگذاریم))
اسلامی حرکتی برای خنثی کردن آن توطئه شده و آیا به آنها
توجه داده شده که چنین توطئه ای وجود دارد یا خیر؟
رابطه با دوستان
ارتباط ما با آنها صرفا به خاطر جنگ نیست. ما بطور کلی با
نظامهای مترقی و ضد امپریالیستی مایل به همکاری هستیم و پیش از این که جنگ برپا
شود ما با آنها دوست بوده ایم و بعد از اینکه جنگ هم تمام بشودما می خواهیم با
آنها همکاری داشته باشیم. و طبعا آنها هم به خاطر جنگ با ما نزدیک نشده اند. از
این جهت گسستن این رشته محکم چندان هم آسان نیست.ما هم تلاش لازم را- آنقدری که
مربوط به ما می شود- برای حفظ کردن و گسترش روابط دوستانه می کنیم.مثلا در مورد
سوریههمین سفری که اخیر آقای فاروق الشرع به ایران آمد و پیامی از آقای حافظ اسد
آورد نشانه این بود که تا به حال تلاشهای دشمن بی ثمر بوده. ممکن است در برخی
جاهای دیگر به طور موقت آثاری داشته باشد ولی ما فکر می کنیم بهرحال آن ارتباط
طبیعی ما با اینگونه نظامها قدرتش بیشتر از این تلاشهای مقطعی است.
-این تلاشهای مقطعی یک بعدش هم ممکن است بخاطر مسائلی نظیر
لبنان باشد و حضور ما در لبنانو شکستن آن حرکت اسلامی نیرومند که در لبنان وجود
باشد.
حضور ما در لبنان
آن هم مثل همین است. یعنی در تحلیل نهائی-حضور ما در لبنان
برای کشورهائی که با ما دوست هستند نقطه مثبتی است برای اینکه در یکی دو سال اخیر
فهمیدند: آن کسی که می تواند در لبنان مقاومت بکند عمدتا نیروهای اسلامی طرفدار ما
هستند. اگراین نیروهای مسلمان متعهد نبودند الآن کل لبنان در اشغال نظامی آمریکا و
انگلستان و فرانسه و ایتالیا بودکه آمده بودند و نیروهای اسلامی آنها را بیرون راندند
یا در اشغال اسرائیل بئد که تا نزدیک بیروت آمده بود و اگر این نیروها با او نمی
جنگیدند هرگزی بیرون نمی رفت. همین الآن در جنوب چه کسی غیر از نیروهای مسلمان
تنور جنگ را گرم نگه داشتهاست؟نیروی جدی ای که الآن دارد با فالانژها مقاومت می
کند همین مسلمانهائی هستند کهبا ما هستند چه شیع و چه سنی و چه نیروهای مترقی
فلسطینی.
اگر بنا است در آینده لبنان کنار کشورهای عربی علیه اسرائیل
بجنگد در صورتی این ممکن خواهد بود که نیروهای اسلامی آنجا قدرت داشته باشند و
نیروهای اسلامی آنچنان با ما هستند که جدا کردنش غیر ممکن است.
در مورد ماجرای مک فارلین و فروش سلاحهای آمریکائی به ایران
آنها تلاش داشتند که اولا در ایران جای پایی پیدا کنند و هدف دیگرشان این بود که
پیروزی های ایران را در جبهه های جنگ لوث کنندو مرتبط کنندبه کاربرد و قدرت
تسلیحات آمریکا و وابسته به خودشان جلوه بدهند. اکنون با توجه به حجم بسیار ناچیز
سلاحهای آمریکائی که تحویل ایران شد نسبت به سلاحهای گسترده ای که شرق و غرب در
اختیار عراق گذاشته اند آیا واقعا اثر چندانی داشته است کما اینکه در تحلیل هایشان
به صورت گسترده ای روی این مسئله تکیه کرده اند؟
تاثیر اسلحه آمریکائی در جنگ
در مورد اینکه آنها جنین هدفی داشتند که پیروزیهای ما را
لوث کنند تحقیقا چنین چیزی جزء اهدافشان بوده است یعنی بهرحال اگر از روز اول هم
چنین فکری نداشتند وقتی زمینه ای پیش آمد که دیدند می توانند استفاده کنند بتوانند
میدان تبلیغاتی علیه ما داشته باشند.
اما اینکه این سلاحها تا چه حد موثر بوده است؟ ما حداکثر دو
هزار((تاو)) خریده ایم و مقدار کمی هم قطعه برای ((هاگ)) که قیمت واقعی آنها نزدیک
به چهار میلیون دلار در مجموع بوده. و هر کس چیزی سرش می شود می داند که اینها
تاثیر چندانی ندارند. برای هفت سال جنگ ما چقدر انبارهای عظیم را خالی کردیم و
چقدر اسلحه تا به حال خریده ایم و هنوز هم داریم می خریم پس دنیا می داند که این
اسلحه آمریکائی ناچیز بوده است.
از طرفی دیگر این تیغ دودم است برای ما. آنها می گویند که
این تاثیر را داشته که پیروزی ما را لوث بکنند با دوستانش چه کار می کنند؟
کشورهائی مثل مصر اردن عربستان کویت تونس و مراکش که نوکر آمریکا هستند در منطقه
وقتی که در تحلیل به اینجا برسند که اسلحه آمریکائی عراق را شکست داده آن وقت چه
تاثیری روی آنها خواهد داشت؟بدون شک اعتماد آنها را نسبت به آمریکا کم می کند. و چون
ترسو هم هستند توی دل آنها را خالی می کندکه هروقت ممکن است منافع آنها را نادیده
بگیرد.آن طرف افکار عمومی هم این واقعیت را فهمیده یعنی همه ماجرا همین چند قلم
است. هر چه آنها می فهمند اینها هم می فهممند. پس اگر جنبه تبلیغاتی باشد هر وقت
مطرح شود تاثیرش از یک طرف منفی است و از
یک طرف مثبت است.
میدان برای امپریالیسم و برای باطل باز نیست که بتواند کار
بکند. ما باید قوی برخورد کنیم تا مسائل را روشن بکنند . یعنی اگر ما درست برخورد
کنیم هم حیله آمریکا را می توانیم مشخص کنیم و هم ضعف آنها را در طراحی میتوانیم
مشخص نمائیم و هم تناقضشان را رو کنیم.
یک سیاستمدار قوی کسی است که جسور باشد وارد یک ماجرائی
بشود و تناقضهای دو طرف را رو کند و به رخشان بکشد.
تناقض قضیه بیشتر آنها را زجر می دهد. آنها از یک طرف می
خواهند ما را به شدت ضداسرائیلی معرفی بکنند در دنیا چون آن افکار عمومی که در
آمریکا و اروپا است و به نفع اسرائیل استدر هر صورت با ما دشمن هستند. و از طرف
دیگر می گویند: اسرائیل مخفیانه به ما اسلحه می داده است! در همین بین اعتراف می
کنند که فقط ما هستیم که میدان دار مبارزه در لبنان هستیم. این چطور می سازد که
مثلا اسرائیل بیاید به ما اسلحه بدهد؟!
امروز همه می دانند که تنور جنگ جنوب لبنان دست نیروهای حزب
الله طرفدار ما است و ما آمریکائی ها و نیروهای طرفدار آنها را ازلبنان بیرون
کردیم. این که مخفی نیست. بنابراین اگر خودمان محکم باشیم از این تبلیغات متناقض
نباید بترسیم. البته اعتماد عظیم مردم لازم است و حمایت امام لازم است.
پس تاثیر آن اسلحه اولا ضعیف و غیرقابل توجه بوده.تاثیر
تبلیغاتی آن هم روشن می شود. دوستان ما که رفته بودند نیکاراگوئه و در بین المجالس
شرکت کرده بودند وقتی برگشتند می گفتند: آنها مسخره می کردند این جریان صحنه سازی
که آمریکا کرده بود که پول ایران به نفع شورشیان کونترا مصرف شده است!! این روشن
است زیرا ما اسلحه ای خریده ایم و فرض
کنید آنها چند میلیون دلار هم سود برده اند این سود- درهر صورت- مال آمریکائی است
به هر کس مس خواهند می دهند و به هرکس نمی خواهند نمی دهند. این مثل بقیه اسلحه
هائی است که آمریکا می فروشد و پولش را هم می گیرد و هر جا هم بخواهد خرج می کند.
این مسائل مبتذل ضعف طرف را می رساند بالاخره مردم که اینقدر احمق نیستند که تحلیل
نکنند.
-نکته ای که در ذهن بعضی ها خطور می کند این است که برخی
احساس می کردند یا حداقل القاء می کردند که جنابعالی در یکی از مصاحبه های اخیرتان
لحن خیلی ملایمی نسبت به آمریکا داشتید که شاید تا حدی مخالف با موضعگیرهای قاطع
گذشته بوده نسبت به آمریکا. نظر شما چیست؟
لحن ملایم نسبت به آمریکا
در موردمصاحبه ما دو حالت داریم: یک بار با مردم آمریکا می
خواهیم حرف بزنیم وقتی خبرنگار مریکائی با ما مصاحبه می کند نباید بگونه ای برخورد
کنیم که مردم آمریکا خیال کنند ما برای آمریکا حساب خصومت ابدی باز کرده ایم؟ در
مصاحبه هائی که مخصوصا با آمریکائی ها می شود باید واقعیت روشن شود.یک وقتی است که
آدم می خواهد با دولت آمریکا یا دولت های طرفدار آمریکا حرفی بزند اینجا لحن فرق
می کند ولی محتوای هردو قضیه یکی است.
ما حرفمان همان یک جمله امام است: تا آمریکا شیطنت می کند
ما روابط نداریم این را دوجور می شود گفت. یک وقت از این طرف شروع کنیم که شما
شیطانید پس ما نمی توانیم با شما رابطه برقرار کنیم یک بار ممکن است از این راه
بگوئیم که: ما حرفی نداریم که با یک دولت خوب و یک ملت خوب روابط داشته باشیم ولی
این شما هستید که شیطنت می کنید و نمی گذارید این امر محقق شود.
نتیجه هر دو سخن یکی است و اینکه از کدام طرف شروع شود و به
کجا ختم شود این تابع سیاست های بحثی و جدی است که انسان باید در موقع بحث مدنظر
قرار دهد. میدانهای بحث فرق می کند: یک وقت در خطبه نماز جمعه انسان دارد نطق
حماسی برای مردم می کند باید از آن بعد قضیه وارد شود و یک بار هم خبرنگار
آمریکائی آمده و می خواهد موضع ما را بفهمد که برای مردم آمریکا تشریح بکند.
طبعا شیوه بحث فرق می کند امام محتوای بحث همیشه یکی بوده
یعنی ما یک حرف با آمریکائیها داریم:
تا آمریکائیها شیطنت آمیز رفتاربکنند تا آمریکا بخواهد حامی
اسرائیل باشد ما نمی توانیم با آمریکائی ها روابط داشته باشیم.
-آیا باز هم آمریکا در جهت ارتباط با ایران تلاشی را انجام
داده و می دهد و عکس العمل ما چه بوده است؟
روابط با آمریکا
آنچه که من می فهمم الآن داخل آمریکا وضعی است که گرچه
آمریکائیها دلشان می خواهد با ما رابطه ای داشته باشند ولی نمی توانند. الآن می
بینید که دموکراتها و جمهوریخواه ها چگونه افتاده اند به جان هم. کنگره آمریکا
روزی چند ساعت جلسه دارند و مستقیما از تلویزیون ها در سراسر آمریکا و در دنیا پخش
می کند. اینها دارند علیه یکدیگر افشاگری می کنند. علیه نامزد دموکراتها یک رابطه
نامشروع را رو کردند. و او را از صحنه بیرون کردند. علیه ریگان و بوش و دیگران
افشاگری می کنند آنها را تضعیف می کنند. در چنین شرایطی هیچ یک ازدو طرف نمی
توانند- الآن- در مسئله گروگانها یا در مسئله روابط با ایران یا مشکلات دیگر ریسکی
بکنند.با اینکه هر دو هم به ما پیغام دادند که شیفته حل مشکلات هستند اما میدان
عمل برایشان بد است.
واقعا به نظر می رسد که هیئت حاکمه آمریکا از دورن پوسیده
است قدرت تصمیم گیری در جهت کارهای مهم سیاسی که ریسک در آن باشد ندارند. همه می
خواهند برای انتخابات خودشان را آماده کنند و رقبایشان را از میدان بیرون کنند. و
این پولی را هم که به ما مسترد کردند ربطی به این جریان نداشت. پولی در حساب ما
بوده و باید می دادند و بی خودنگه داشته بودند.مهمتر از این الآن ما اجناسی در
آنجا داریم که در زمان سابق خریده ایم: موتور اف۱۴ قطعات اف ۱۴ قطعات اف ۵ قطعات
اف ۴ قطعات بوئینگ و رادارها و چیزهای دیگر نظامی است که قبل از انقلاب خریده شده
و پولش هم پرداخت شده و پس از انقلاب جلویش را گرفته اند. اموالی که حق ما است
ظالمانه و غارتگرانه در آنجا نگهداشته اند و به ما نمی دهند.این هم نشان بغض و
دشمنی آنها است با ما و هم نشانه سوء و ضعف مدیریتشان که اگر هم بخواهند جرات
تصمیم گیری ندارند.
بهرحال من پیش بینی نمی کنم در آینده نزدیکی آمریکائی ها
بتوانند قدم موثری بدارند مگر اینکه دست از نفاق و دوروئیشان بردارند و به ملتشان
صریحا بگویند که تا به حال اشتباه کرده اند و باید جبران کنند. از آن طرف آنها همانگونه
که نمی توانند کارمثبتی به نفع ما بکنند علیه ما هم نمی توانند کار مهمی بکنند چرا
که آن هم احتیاج به ریسک و تصمیم گیری دارد. لذا آمریکا الآن به صورت نیروی خنثائی
در منطقه در آمده است.
-درمورد تنگه هرمز و تبلیغاتی که زیاد روی آن تکیه می کنند آیااگر بحران و
برخوردی در آنجا پیش بیاید توان مقابله با آن بحران ها را داریم یا نه؟
نا امنی در خلیج فارس
ما در آنجا متکی به یک نوع سلاح نیستیم. در سواحا آنجائی که
توپ می رسد توپخانه مستقر کرده ایم.متکی به موشک هستیم و با اینکه یک سایت موشکی
کافی است که تنگه هرمز را نا امن کند ما سایت های موشکی مختلف در آنجا مستقر کرده
ایم.متکی به نیروهای دریاوی هستیم. کار عمده ای که کردیم قایق های کوچک با نیرو
های سپاه مجهز کردیم که در هر گوشه ای از سواحل ممکن است به آب انداخته شوند و
بروند هدف خود را بزنندو برگردند و نا امن کنند. در اینجا یک ساحل طولانی است و ما
کنار ساحل هستیم و سراسر آن را می توانیم نامان کنیم. مسئله مسئله ناامنی است
مسئله این نیست که چه کسی ناوش در خلیج فارس موجود است!
یک کشتی که از کویت-مثلا- حرکت می کند باید بیش از هزار و
چهار صد کیلومتر را از کنار ساحل ما عبور کند و ما در طول این ساحل حضور داریم. ما
نیروهای مردمی داریم که با قایق و امکانات دیگری هستند. امکاناتی هم داریم که هنوز
به کار نگرفته ایم امکانات هوائی ما آنجا خوب می تواند به کار بیاید. امکانات
دریائی زیادی داریم که هنوز بکار نگرفته ایم و بعدا روشن می شود.
بهرحال مطلب این است که قدرت نا امن نگه داشتن این منطقه را
تا حد زیادی داریم و دشمنان ما باید خیلی نیرو بگذارند تا اینکه بتوانند اینجارا
ناامن کنند و مثلا ماده ای مثل نفت را از اینجا عبور بدهند.
-یک مطلبی که بیگانگان اخیرا روی آن تکیه می کنند این است که
همواره تلاش کرده و می کنند که القاء نوعی اختلاف بین شما و آیت الله العظمی
منتظری بکنند و براین اساس تحلیلهایی هم در رابطه با بعضی از مسائلی که پیش آمده کرده اند و روی آن مانور
داده اند! البته این سوال برای ملت ایران هیچ مفهومی ندارد ولی برای خارجی ها و آنهایی
که هنوز هیچ شناختی از انقلاب و چهره های انقلاب و چگونگی روابط ما ندارند شاید
پاسخی در این زمینه لازم باشد.
مرید و مراد
این از نادانی و حماقت های دشمنان خارجی ما است که با این
حرفها اعتبار خودشان را از دست می دهند. عمده مطلب این است که آنها شناخت از ما
ندارند. آنها نه روحانیت ایران را می شناسند و نه ماها را درست می شناسند و نه
روابط ما را می شناسند. حرفی می زنند که هر کس کمی آشنائی داشته باشد و مسائل را
بداند این حرف را مسخره می کند.
عدم شناخت آنها از
وضع ما مانند بچه ای است که تازه دارد چشم باز می کند و اطراف محیط خودش را می
بیند ولی نمی تواند روابط را از هم جدا کند و تشخیص بدهد.
یکی از بچه های من –یاسر- اوایلی که تازه داشت چیزی می
فهمید مهمان هائی را که به خانه ما می آمدند می دید روحانیون هستند بیرون هم که می
رفت مردم دیگری را می دید.
یک دفعه به قم رفته بودیم به محض اینکه رسیدیم در میدان
آستانه تا چشمش را باز کرد دید چند روحانی از اینجا آمد و رفت می کنند فورا صدا
کرد: چقدر میهمان بابا!! این بچه برداشتش از روحانی میهمان بابا است بیش از این
نمی تواند تشخیص دهد.
این غربیها و خارجی ها هم تشخیصشان بیشتر به تشخیص بچه ها
می ماند. مثلا می گویند حکومت آیت الله هاحکومت ملاها! اینها دیگر نمی دانند که
ملاها چه درجاتی دارنداینها واقعا تا بحال نفهمیده اند که مثلا من که یک طلبه ای
هستم و اصلا در سطح رهبری نیستم . در قانون اساسی ما مشخص شده است که رهبر باید
مرجع تقلید باشد یا مرجع تقلید عام که رهبر واحد است یا جزء مراجع تقلید در شورا
آنوقت چطور می تواند رقابت باشد بین من و یک مرجع تقلید؟!!
آیت الله العظمی منتظری نه رقیبی دارد و نه کسی با ایشان
معارضه خواهد کرد ایشان رهبر بلامنازع آینده انقلابند.
من حداکثر می توانم رئیس مجلس باشم یا یک نماینده یایک شغل
اجرائی می توانم داشته باشم یا یک واعظی باشم یا امام جمعه باشم. اصلا رابطه من با
آیت الله منتظری نمی تواند رابطه تعارض باشد.
بعلاوه اگر اینهاواقعا با شعور بودند بایست رابطه ما را با
آقای منتظری کشف می کردند. ما در همه دوران زندگیمان نه من همهی اینها که الآن از
مسئولین هستند از شاگردهای مجذوب آقای منتظری بودیم ما واقعا از وقتی که چشمان را
باز کردیم و روحانیت را شناختیم مرید آقای منتظری بودیم و به ایشان عشق می
ورزیدیدم و می دیدیم امیدهایمان در ایشان تبلور پیدا کرده است.
ما که از نظز علمی پائین تر هستیم حتی در میان آنها که از
نظر درجات علمی از ماها بالاتر هستند اصلا کسی نیست که خودش را بخواهد رقیب آقای
منتظری قرار بدهد. در مجلس خبرگان که هشتاد نفر از بزرگان علمای ما آنجا حضور
دارند آیت الله منتظری را با بیش از دو سوم آرا به عنوان قائم مقام رهبری تایید
کردند.
دشمنان باید مطالعه کنند و از این حرفهای واهی نزنند. و لذا
درجامعه ما حتی ضد انقلاب به خودش اجازه نداد که آن تبلیغات را نشخوار کند و به
دیگران بگوید.
آقای منتظزی نه رقیبی دارد و نه کسی با ایشان معارضه خواهد کرد. ایشان رهبر بلامنازع
آینده انقلابند. البته ما همه دعا می کنیم عمر امام اینقدر طولانی بشود که دیگر ما
دوران رهبری بعد از امام را نبینیم. خداوند این نعمت را برای ما حفظ کرده و باز هم
–ان شاء الله- حفظ کند.
-با نشکر از جنابعالی که وقت گرانبهای خود را در اختیار امت
پاسدار اسلام قرار دادید. با آرزوی توفیق بیشتر برای شما در راه خدمت به اسلام و
مسلمین
ان شاه الله خداوند توفیق بدهد به همه خدمتگزاران به اسلام