Monthly Archives: جولای 2019

13جولای/19

پیروزی انقلاب اسلامی وتحول در بحران فلسطین

پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ از همان آغاز تحول بزرگی را در این معادله پدید آورد و این صحنه را به‌نحوی دگرگون ساخت که استمرار موجودیت رژیم صهیونیستی زیر سئوال رفت. موشه دایان، وزیر سابق جنگ رژیم صهیونیستی پس از اعلام پیروزی انقلاب‌ اسلامی اظهار داشت که این انقلاب، زلزله عظیمی است که پس‌لرزه‌های آن اسرائیل را ویران خواهد کرد. اینکه چرا سران رژیم صهیونیستی از همان آغاز این انقلاب را تهدیدی برای خود اعلام می‌کردند، خود سئوال مهمی است که باید به آن پاسخ داد.

حمایت از فلسطین یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های ذاتی انقلاب اسلامی ایران بوده است و نه نتیجه تصمیمات سیاسی بعدی رهبران انقلاب. امام(ره) قبل از پیروزی انقلاب اعلام کردند که یکی از علل مبارزه بر ضد رژیم پهلوی، حمایت شاه از اسرائیل بود. این نشان می‌دهد که چهارچوب فکری امام از دیرباز بر پایه تفکر وحدت امت اسلامی شکل گرفته بود و همان طور که آرمان استقلال ایران برای امام اهمیت داشت، آزادسازی فلسطین نیز در جهان اسلام اولویت داشت. امام زمانی که در نجف اشرف در تبعید بودند، فتوای جواز صرف وجوه شرعی برای مبارزه بر ضد شاه و اسرائیل را اعلام کردند و بدین ترتیب هر دو  را در اولویت سیاسی قرار دادند.

بستن سفارت اسرائیل و تغییر آن به سفارت فلسطین در همان روزهای اول انقلاب و قبل از استقرار نظام سیاسی و روشن شدن جهت‌گیری‌های نظام،  به ویژگی امتیِ این انقلاب بر می‌گردد. شاید انقلاب‌اسلامی ایران در آغاز در بسیاری از زمینه‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی برنامه‌ چندان مشخصی نداشت، ولی در باره فلسطین قطعاً اهداف روشنی را  بر اساس یک راهبرد دنبال می‌کرد. اعلام روز جهانی قدس از سوی امام در سال ۱۳۵۸ و سپس تشکیل نامتعارف سپاه ‌قدس در کنار نیروهای مسلح زمینی، هوایی و دریایی و در گام بعدی کمک به شکل‌گیری نیروهای مقاومت جدید در لبنان و فلسطین  و در نهایت ایجاد محور مقاومت ضد صهیونیستی در سطح منطقه، اجزای عملی راهبردی بودند که در ذهن رهبران انقلاب برای تغییر معادله فلسطین وجود داشتند.

راهبردهای رهبران انقلاب برای فلسطین

امام خمینی(ره) از همان آغاز می‌دانستند که در معادله رویارویی با رژیم صهیونیستی، ما صرفاً در مقابل یک رژیم اشغالگر در فلسطین به نام اسرائیل نیستیم، بلکه این رژیم خاکریز اول قدرت‌های سلطه‌گر غربی است که تا کنون در ایجاد و تجهیز و استمرار آن نقش داشته‌اند. لذا امام(ره) و در همان راستا، مقام معظم رهبری (دام‌ظله) در مراحل بعدی، در پی ایجاد نوعی هماوردی بودند تا  در این معادله امکان یکسره‌سازی کار رژیم صهیونیستی را فراهم شود.

اعلام روز جهانی قدس و انتخاب آخرین جمعه ماه مبارک رمضان برای آن و دعوت همه مسلمانان برای شرکت در تظاهرات همبستگی با مردم فلسطین یکی از مهم‌ترین راهبردهای انقلاب برای بسیج همه جوامع اسلامی و ایجاد ارتباطی مقدس میان آنها و تقویت آرمان آزادسازی فلسطین مبتنی بر حس تکلیف و اخوت اسلامی بود. به‌عبارت دیگر امام احساس می‌کردند که در جوامع اسلامی تحولی فرهنگی از تفکر ملی به امتی مورد نیاز است و اعلام روز جهانی قدس گامی در این جهت بود.

امام خمینی(ره) وظیفه خود را در گوشزد کردن تکلیف به مسلمانان محدود ندیدند، بلکه تلاش کردند تا در کنار این روشنگری‌ها و آگاه‌سازی‌ها اقداماتی عملی را نیز انجام دهند تا این موج امیدواری به یک سرخوردگی سیاسی تبدیل نشود. ابتکار تشکیل سپاه قدس، آن هم در جریان جنگ تحمیلی و محدودیت‌های ناشی از آن، پیام مهمی به همه مسلمانان بود که هیچ بهانه‌ای نباید مانع از توجه به اولویت آرمان آزادسازی فلسطین شود. ایجاد و پرورش این احساس بر پایه امتی و توجه به مسایل اصلی جهان اسلام تحول بزرگی بود که بعدها آثار آن نمایان شدند.

حماسه دفاع مقدس و آزادسازی فلسطین

پیروزی رزمندگان اسلام در عملیات بیت‌المقدس و آزادسازی شهر خرمشهر در سال ۱۳۶۱ رژیم صهیونیستی را به وحشت انداخت، زیرا اسرائیل امیدوار بود صدام حسین با جنگ نیابتی خود بتواند این موج را بشکند و این رژیم را از تاثیرات انقلاب اسلامی نجات دهد. در جنگ تحمیلی همه قدرت‌های جهانی از امریکا تا شوروی و اروپا و کشورهای عربی منطقه به‌جز سوریه و عمان از صدام حمایت ‌کردند و ایران بدون حمایت خارجی موفق به کسب پیروزی شد. این نکته برای اسرائیلِ وابسته به غرب خطرناک بود و لذا به فاصله چند روز از فتح خرمشهر به لبنان حمله نظامی کرد و تا شهر بیروت پیش رفت تا یکی دیگر از بازیگران ضدصهیونیستی را از صحنه خارج سازد و فضای پیرامونی را برای خود ایمن سازد. با محاصره بیروت و با تسلیم ساف در برابر خواست صهیونیست‌ها برای خروج از لبنان و تبعید به تونس، عملاً دومین بازیگر ضد صهیونیستی پس از ارتش‌های عربی هم از میدان مبارزه کنار رفت. سازمان آزادی‌بخش فلسطین که متشکل از حدود پانزده سازمان چریکی فلسطینی بود تا آن زمان مهم‌ترین روزنه امید جامعه فلسطینی پس از خروج ارتش‌های عربی از معادله رویارویی در برابر دشمن صهیونیستی به‌شمار می‌رفت.

صهیونیست‌ها تصور می‌کردند ساف مهم‌ترین متحد انقلاب اسلامی است و با حذف آن خطر از آنها دور شده است، در حالی که امام خمینی(ره)  همواره اعلام کرده بودند که یاران ایشان در گهواره هستند و آ‌نها تغییرات مدنظر را در آینده انجام خواهند داد. با اشغال لبنان توسط ارتش صهیونیستی،  برخی از فرماندهان نظامی سپاه و ارتش ایران به‌رغم وجود جنگ با رژیم بعثی، شتابزده و به قصد دفاع از ملت مظلوم لبنان، واحدهای نظامی‌ای را به لبنان اعزام کردند، ولی امام(ره) با تشخیص درست خود که دفاع در مقابل رژیم صهیونیستی یک تکلیف همگانی است و ایرانی و لبنانی نمی‌شناسد، دستور دادند نیروهای رزمی ایرانی از لبنان برگردند و به‌جای آنها نیروهای تبلیغاتی و آموزشی به لبنان اعزام شوند. این تدبیر امام بر این پایه استوار بود که باید نوعی تقسیم کار بین ایرانی‌ها و لبنانی‌ها  صورت گیرد و نیروهای داوطلب لبنانی در خط مقدم آزادسازی سرزمین خود قرار گیرند و ایران وظیفه پشتیبانی از آنها را برعهده داشته باشد. این الگوی امام به‌سرعت کار آمد شد و به فاصله چند ماه، عملیاتی بر ضداشغالگران آغاز شد. دشمن در مقابل این مقاومت دلیرانه مردم لبنان قدم به قدم عقب‌نشینی کرد و سرانجام در سال ۱۳۷۹ ناگزیر به عقب‌نشینی کامل از خاک لبنان گردید.

پیامدهای سریع آغاز مقاومت ضدصهیونیستی مردم لبنان، تحولات شگرفی را در فلسطین پدید آورد. مردم فلسطین که پس از اخراج ساف از لبنان احساس خلاء رهبری سیاسی می‌کردند به‌سرعت و تحت تاثیر انقلاب عظیم اسلامی، در سال ۱۳۶۶ انتفاضه نخست را آغاز کردند و نقطه ‌عطفی در مبارزات این مردم پدید آمد. حرکت فراگیر مردم کرانه باختری و نوار غزه بر ضد اشغالگران که یادآور تظاهرات عظیم مردم ایران بود نشان داد که در فلسطین، ملتی زنده و به‌پاخاسته وجود دارد که بر تحقق آرمان آزادسازی فلسطین اصرار می‌ورزد. با این حرکت عظیم مردم فلسطین، بسیاری از دروغ‌های دشمن بر ملا شدند. دشمن مدعی بود که فلسطین سرزمین بدون ملت برای ملتی بدون سرزمین است، ولی انتفاضه این دروغ بزرگ را آشکار و ثابت کرد که فلسطین هیچ‌گاه بی‌صاحب نبوده و حتی در زمان خلاء رهبری سیاسی (پس از خروج ساف از لبنان)، این ملت به عظیم‌ترین قیام تاریخ خود دست زده و جبهه رویارویی را از خارج از مرزها به درون انتقال داده که یک تحول راهبردی بزرگ به شمار می‌آید.

دشمن صهیونیستی برای دور زدن این انتفاضه که چند سالی ادامه یافته و دشمن را مستاصل کرده بود، به نیروهای ورشکسته سیاسی فلسطینی‌ای که به تونس تبعید شده بودند پناه برد تا از طریق توافق با آنها نیروهای مقاومت را محاصره کند و با ایجاد تضاد میان آنها نوعی جنگ داخلی را در بین فلسطینیان راه بیندازند. توافق اسلو در سال ۱۳۷۲ میان ساف و تل‌آویو یک نقطه تاریک سیاسی بود و جامعه فلسطینی را درگیر دوگانگی کرد. طبق این توافق قرار بود تا پنج سال دیگر اسرائیل از کرانه باختری و غزه (مناطق اشغالی ۱۹۶۷) عقب‌نشینی و دولت فلسطینی در ۶۰۰۰ کیلومتر مربع از ۲۷۰۰۰ کیلومترمساحت فلسطین، موجودیت خود را اعلام کند. سازمان ساف معتقد بود که اختلاف با اسرائیل از طریق گفتگو قابل حل است، در حالی‌که نیروهای انتفاضه معتقد بودند که دشمن تنها در مقابل مقاومت عقب‌نشینی می‌کند. این اختلاف نظر موجب شد که هزاران مبارز فلسطینی داخلی به علت اعتقاد به راهکار مقاومت راهی زندان‌های دولت خودگردان فلسطین شوند. سرانجام در سال ۱۳۷۹ و پس از هفت سال گفتگو، رژیم صهیونیستی حتی حاضر به واگذاری یک پنجم از سرزمین فلسطین هم نشد و شکست گفتگوها در کمپ دیوید امریکا رسماً اعلام شد.

عقب‌نشینی نظامی اسرائیل از لبنان تحت فشار عملیات شهادت طلبانه مقاومت حزب‌الله لبنان در سال ۱۳۷۹ و پیروزی بزرگ مقاومت اسلامی در این کشور که همزمان با شکست مذاکرات میان ساف و رژیم صهیونیستی بود، در کالبد مقاومت فلسطین روح تازه‌ای دمید و به فاصله اندکی انتفاضه مسجد‌الاقصی یا انتفاضه دوم آغاز شد. این انتفاضه تحولی کیفی را در شکل مبارزه پدید آورد و با صدها عملیات شهادت‌طلبانه، زندگی صهیونیست‌ها را کاملاً ناامن کرد.

البته دشمن صهیونیستی برای انتقام از این عملیات نزدیک به چهار هزار فلسطینی را به شهادت رساند، ولی به‌رغم این رفتار جنایتکارانه، برای اولین بار تعداد کشته‌های دشمن بالغ بر هزار نفر شد. تناسب تلفات یک به چهار برای اولین بار در معادله رویارویی برقرار گردید و هزینه‌های سیاسی دشمن را به‌شدت افزایش داد.

شایان ذکر است که یاسر عرفات پس از شکست مذاکرات تلاش کرد تا مقاومین را از زندان بیرون آورد و از فعالیت  مقاومتی آنها چشم‌پوشی کند که این مسئله موجب ترور او توسط دشمن شد. رژیم صهیونیستی برای مهار انتفاضه ناگزیر شد با صرف چند میلیارد دلار دور کرانه باختری دیواری به ارتفاع هشت‌ متر بکشد و از نوار غزه عقب‌نشینی کند. رژیم صهیونیستی با ترور عرفات و کمک غیرمستقیم برای روی کار آمدن محمود عباس تلاش کرد بی آنکه امتیازی به فلسطینیان بدهد، روند گفتگوی بی‌حاصل با آنان را زنده کند. هدف این بود که با دادن مجوز فعالیت به دولت خودگردان فلسطینی نوعی همکاری امنیتی بین آنها و این رژیم صورت گیرد. متاسفانه با فشار امریکا این هدف در چهارچوب توافق دایتون صورت گرفت و جامعه فلسطینی را درگیر یک دوگانگی قدیمی، اما ظاهراً  جدیدی کرد که  متاسفانه تا کنون ادامه دارد.

برجستگی موفقیت الگوی مقاومتی امام که در دوره مقام معظم‌رهبری استمرار و تکامل یافت در مقابل ناکارآمدی الگوی ارتش‌های عربی و سازمان‌های چریکی فلسطینی، اسرائیل را دچار وحشت عظیمی کرد. آغاز جنگ ۳۳ روزه در سال ۱۳۸۵ بر ضد حزب‌الله لبنان و تلاش مجدد رژیم صهیونیستی  برای از بین بردن این الگو برای این رژیم تبدیل به یک فاجعه عظیم شد. ناتوانی ارتش رژیم صهیونیستی در شکست حزب‌الله و موفقیت مقاومت اسلامی در ایستادگی و گسترش آتشباری به عمق سرزمین‌های اشغالی و دوسویه کردن معادله تلفات و ویرانی، عملاً معادله جدیدی را پدید آورد که مبتنی بر موازنه وحشت است.

این جنگ نقطه تحول بزرگی در تاریخ جنگ‌های این رژیم متجاوز بود، به‌گونه‌ای که تل‌آویو بلافاصله پس از آتش بس، گروه وینوگراد را مامور بررسی علل شکست نظامی اسرائیل در این جنگ کرد. این گروه در گزارش خود اعلام کرد که به‌علت ابتکار حزب‌الله در الگوی جنگ نامتقارن، برتری مطلق اسرائیل در ابعاد نظامی ناکارآمد شده است و اسرائیل باید واقعیت جدید پدیدار شدن بازدارندگی مقاومت در لبنان را بپذیرد.

سه جنگ این رژیم بر ضد مردم فلسطین در نوار غزه در سال‌های۱۳۸۷، ۱۳۹۱، ۱۳۹۳ و درگیری‌های پراکنده بعدی نیز به‌علت ایستادگی مقاومت اسلامی در فلسطین ناکام ماندند و دشمن به‌رغم تفاوت فاحش شرایط مردم غزه نسبت به لبنان نتوانست پیروز شود. در جنگ۵۱ روزه سال ۱۳۹۳رژیم متجاوز صهیونیستی در جنگ علیه مردم غزه از حجمی از آتش استفاده کرد که در تاریخ جنگ‌های گذشته بی‌سابقه بود، اما باز هم موفق به مهار مقاومت نشد و در مقابل، مقاومت موفق شد صهیونیست‌ها را تا نزدیک به هشتاد درصد از زمین‌های اشغالی زیر آتش خود قرار دهد و تلفات و خسارات قابل توجهی را به دشمن وارد کند. مقاومت غزه اکنون در آستانه برقراری معادله بازدارندگی با دشمن صهیونیستی است و جنگ‌های اخیر کوتاه دشمن این واقعیت را آشکار می‌سازد.

استمرار انتفاضه سوم و ضرورت اعلام حمایت از آن

حدود دو سال است که انتفاضه دفاع از مسجدالاقصی آغاز شده و دشمن را کاملاً مستاصل کرده است. رژیم صهیونیستی با همکاری نیروهای عباس و با ایجاد دیوار و جداسازی فلسطینیان از یکدیگر، همه‌ راه‌های مبارزه را بسته است، ولی انتفاضه سوم به‌گونه‌ای فردی ـ اجتماعی آغاز شد و دشمن را خلع سلاح کرد. در این انتفاضه افراد داوطلب به شکلی غیر سازمانی دست به عملیات می‌زنند و دشمن به‌علت اقدام فردی آنان نمی‌تواند اقداماتشان را کشف و مهار کند. از سوی دیگر به‌علت حمایت اجتماعی از این قیام، هر روز افراد بسیاری برای عملیات جدید داوطلب می‌شوند.

13جولای/19

سیاست تا دیانت

شنیدن حرف دانشجو

معاون اول رئیس جمهور پس از تظاهرات بی‌مجوز تعدادی دانشجوی روزه‌خوار در دانشگاه تهران علیه حجاب، فرموده: «حرف و اعتراض دانشجو باید شنیده شود و به دانشجو در هر سطحی باید حرمت گذاشت» (روزنامه ایران ۲۵/۲/ ۹۸) در همین رابطه این سؤال مطرح می‌شود که اگر دانشجو درباره تخلفات اقتصادی افرادی مانند مهدی جهانگیری (اخوی جناب معاون اول) حرف و اعتراضی داشته باشد یا به سکوت جناب معاون اول در قبال تخلفات امثال مهدی جهانگیری معترض باشد یا درباره علل شکل‌گیری مفسده اقتصادی در اطرافیان مقاماتی مانند معاون اول رئیس جمهور بحثی بکند، بازهم باید حرفش را شنید و حرمتش را حفظ کرد؟ و یا این دستور صرفاً در همان مورد «ماوضع له» یعنی اعتراض علیه حجاب صدق می‌کند؟

لهذا و با توجه به جایگاه  جناب معاون اول و این‌که ممکن است برخی در پوشش دانشجو، از فرمایش ایشان سوء‌استفاده نمایند، مستدعی است از جانب ایشان بخشنامه‌ای صادر و طی آن روشن شود که موارد استفاده عبارت فوق‌الذکر چیست؟ و آیا شامل موارد گستاخانه و تندروانه (مانند سؤال از ماجرای اخوی گرامی جناب جهانگیری یا اعتراض به تخلفات اقتصادی اخوی رئیس جمهور یا انتقاد از بی‌خاصیتی دولت‌های یازدهم و دوازدهم و پرسش از سرنوشت میلیاردها دلار موسوم به «جهانگیری» که اوایل سال ۹۷ و به قیمت  ۴۲۰۰ تومن میان برخی خواص توزیع شد و…) هم می‌شود یا خیر؟ و آیا اصولاً دهان دانشجویی که مرتکب چنین گستاخی‌هایی شود را باید سرویس و آسفالت نمود و یا همان گل گرفتن ساده کفایت می‌کند؟ چون برخی از مدیران و حامیان دولت‌های یازدهم و دوازدهم معتقدند اساساً دانشجو (بویژه از نوعی که به دولت تدبیر و امید معترض باشد) عددی نیست که دهانش ارزش گل گرفتن داشته باشد و همان بستن دهان بوسیله «تودهنی» از سرش هم زیاد است!

 

 

 

اصلاحات در شب قدر

شب ۱۹رمضان امسال مراسمی با عنوان «نیایش‌خوانی» در سالن اجتماعات کتابخانه ملی و با حضور و سخنرانی چهره‌های اصلاح‌طلب برپا شد. در این برنامه که به صورت مختلط و با نواختن نی و خواندن آواز برگزار شد، شب قدر، در قالبی نواندیشانه گرامی داشته شد.

اگر این جریان نواندیشی دینی تداوم پیدا کند بعید نیست که سنت‌های کهنه دینی به شرح زیر دچار اصلاحات شود:

الف) مراسم عزاداری ماه محرم به «کارناوال شمع» تبدیل و در جریان آن، دختران و پسران با آرایش مشکی و دست در دست هم با خواندن آوازهای صلح‌طلبانه، اعمال هرگونه خشونت را به هر عنوان و توسط هر فرد یا گروهی (خواه یزید و خواه امام حسین) محکوم می‌کنند!

ب) عید فطر به «جشنواره غذا» تبدیل شده و به جای برنامه کهنه اقامه نماز عید فطر و سردادن تکبیر، مردم با حضور در پارک‌ها و سالن‌ها و سایر مراکز تجمع، انواع غذا، خوراکی و نوشیدنی‌های غربی و شرقی را به نمایش عموم گذاشته و پایان یک ماه گرسنگی را جشن می‌گیرند. برپایی کنسرت‌های شاد با حرکات موزون مختلط از دیگر برنامه‌های نواندیشان دینی برای مدرن‌سازی و به روز کردن عید فطر به شمار می‌آید.

ج) روزه‌داری ماه رمضان هم در جریان اصلاح سنت‌های قدیمی دینی به «رژیم غذایی عمومی» تبدیل شده و افراد بر اساس سلیقه خود یک رژیم غذایی (مثلاً رژیم گیاه‌خواری یا رژیم لاغری یا…) را انتخاب و در ماه رمضان آن را اجرا می‌کند. این حرکت در عین نواندیشانه و مدرن بودن، اصلاح مراسم فقهی سخت و غیرقابل تحمل «روزه‌داری» محسوب می‌شود.

د) آیین اقتدارگرایانه امر به ‌معروف و نهی از منکر که با ماهیت انسان لیبرال و جامعه آزاد در تضاد کامل قرار دارد در چرخه نواندیشی و اصلاح‌طلبی دینی به «جشن دعوت به شادی» تبدیل می‌شود و طی این جشن افراد به رقص و پایکوبی و شادی (البته با احترام به سلایق و عقاید گوناگون) دعوت می‌شوند.

خودمانیم یعنی دوستان اصلاح‌طلب تصور می‌کنند که «ملائکه و روح» نازل شده در  شب قدر، روی زمین دنبال ساز و آواز می‌گردند؟ نکند این دوستان براین باورند که دامنه اصلاحات به عرش الهی نیز کشیده و ملائکه هم دچار نواندیشی دینی شده و ساز و آواز را بر «جوشن کبیر» و «افتتاح» ترجیح می‌دهند؟

تحریم نشدنی‌هـا

می‌دانید که از ابتدای تحریم‌ها تا امروز چند پدیده، شامل تحریم نشده و نخواهد شد؟

مرور این پدیده‌ها بر سواد آدم می‌افزاید:

ا- سیگار و دخانیات: در تمام سال‌هایی که بعضی‌ها، بی‌عرضگی‌ها و ناکارآمدی‌های‌شان را گردن تحریم‌ها می‌انداخته و با شعار شکستن تحریم از مردم رای می‌گرفتند، واردات سیگار و دخانیات از آمریکا و انگلستان شامل تحریم نبوده و سالانه بیش از ۱۵۰ میلیون دلار توتون و سیگار به صورت مستقیم از آمریکا و انگلیس وارد ایران می‌شده و می‌شود؟ و البته هیچ برنامه و طرحی هم برای تحریم این کالای حیاتی در آینده وجود ندارد! و تصور کنید ما چه ملتی هستیم و چه دولتی داریم که در این شرایط هم دست از تولید سیگار با مجوز و توتون و کاغذ آمریکایی برنداشته‌ایم!

۲- اینترنت: با این‌که پایگاه‌های انباشت داده (سرورها) و شیرفلکه اصلی اینترنتِ مملکت ما دست آمریکا و متحدین آمریکاست، اما تا همین امروز هیچ نشانه‌ای از بسته شدن این شیرفلکه و قطع اینترنت در کشور ما از سوی آمریکا و رفقایش وجود ندارد! و دلایل این امر هم واضح و مبرهن است: اول آن‌که آمریکایی‌ها احمق نیستند که مانع  ورود سالانه صدها میلیون دلار پول پرداختی ما (بابت اینترنت) به حساب‌های بانکی‌شان بشوند! دیگر آن که وقتی به برکت اینترنت سالانه هزاران مورد جرائم رنگارنگ (مرتبط به اینترنت) در کشور ما رخ می‌دهد (از کلاهبرداری‌های مالی تا فریبکاری‌های اینترنتی منجر به خودکشی و قتل، و از رواج شرط‌بندی‌ها و قمارهای اینترنتی آن هم به قاعده بالاتر از صدها میلیارد تومانی گرفته تا فروش اینترنتی مواد مخدر و مشروبات الکلی و جرائم نوین جنسی که ارتکاب آنها جز به مدد اینترنت ممکن نیست و…) و روز به روز مردم و جامعه ما را پریشان‌تر و آسیب‌دیده‌تر می‌کند عقل و منطق امریکایی ایجاب می‌کند با تداوم اینترنت، این پریشانی و بیچارگی لحظه به لحظه افزایش یابد! و بماند که همین اینترنتی که پولش از جیب خودمان می‌رود مهم‌ترین ابزار جنگ روانی آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها علیه ملت ماست و مثل تیربار در هر ثانیه هزاران اطلاعات دروغ و ناامید کننده و فیلم و تصویر بی‌حیا کننده خلاف دیانت و اخلاق به قلب و روح مردم و جوانان ما شلیک می‌کند! (شما جای آمریکا باشید حاضر به قطع اینترنتی تا این اندازه مفید می‌شوید؟)

۳- فیلم‌های سینمایی و برنامه‌های تلویزیونی: وقتی سیمای جمهوری اسلامی سالانه صدها هزار دلار پول بیت‌المال مسلمین را بابت خرید فیلم‌های سینمایی و برنامه‌های تلویزیونی از امریکا می‌کند تا سبک زندگی و خوراک روح و ذهن مردم ما از محصولات فرهنگی آمریکایی تأمین شود تا ما هم بیش از گذشته در زمره رعایای تحت امر و عاشق «کدخدا» قرار بگیریم، آمریکایی‌ها نه تنها این روند مبارک را قطع نمی‌کنند بلکه حاضر به توسعه آن هم هستند! کافی‌است مدیران صدا و سیما لب تر کنند!

شما جای آمریکایی‌ها باشید و بشنوید که وزیر جوان و جویای نام ارتباطات ایران با خوشحالی تمام شایعه قطع اینترنت کشور از جانب آمریکا را تکذیب کرده و به مردم اطمینان داده که حتی در تحریم‌های سخت آینده هم اینترنت قطع نخواهد شد، ذوق مرگ نخواهید شد؟

13جولای/19

از عذرخواهی تلوزیون ایتالیا از ایران تا بمب‌گذاری‌های‌ منافقین و حملات هوایی رژیم بعث به شهرهای ایران

اردیبهشت و خرداد ۱۳۶۴، ایران در دو عرصه تبلیغاتی و میدانی به جنگ رژیم بعث عراق رفته و در هر دو میدان، این رژیم را در به ثمر رسانیدن برنامه‌های خود ناکام گذاشت، اردیبهشت این سال ستاد تبلیغات جنگ با انتشار اسنادی در حضور خبرنگاران بین‌المللی، جعلی بودن فیلم شکنجه و کشتن اسرای عراقی توسط ایران (شیرین و وحشی) را بر ملا کرد و خرداد ماه همین سال نیز حملات رژیم بعث عراق به مناطق مسکونی تهران و برخی شهرهای دیگر با واکنش و پاسخ قاطع نیروی هوایی ایران مواجه و بغداد مورد اصابت موشک‌های ایران قرار گرفت.

انفجار بمب در خیابان ناصر خسروی تهران نیز بار دیگر خوی جنایتکارانه گروهک  منافقین را نشان داد، تروریست‌های منافق دو روز پس از این جنایت دستگیر شدند، آنان علاوه بر انفجار در خیابان ناصر خسروی تهران که به شهادت و زخمی شدن بیش از ۵۰ نفر منتهی شد در انفجارهای متعددی از جمله بمب‌گذاری در محل نماز جمعه در اسفند ۱۳۶۳ دست داشتند.

اسنادی که جنگ تبلیغاتی رژیم بعث را ناکام گذاشت!

اردیبهشت ۱۳۶۴ ستاد تبلیغات جنگ با انتشار اسنادی در حضور خبرنگاران بین‌المللی، جعلی بودن فیلم شکنجه و کشتن اسرای عراقی توسط ایران ( شیرین و وحشی) را بر ملا کرد. عراق فیلمی با مضمون شکنجه و کشته شدن اسرای عراقی توسط ایران منتشر کرده بود که حجمه جدید تبلیغاتی را علیه ایران به راه انداخت.

کمال خرازی سرپرست ستاد تبلیغات جنگ در یک کنفرانس مطبوعاتی توطئه تبلیغاتی رژیم عراق مبنی بر نمایش یک فیلم ساختگی از کشتن ۲ اسیر عراقی توسط ایران در کشورهای اروپایی را فاش کرد. خرازی گفت: حدود یک سال پیش فیلمی توسط کمپانی فیلم سازی راشینگ پیکچر ایتالیا و با سرمایه‌گذاری رژیم عراق تهیه شد. این فیلم که در ایتالیا و فرانسه به نمایش درآمده است دو صحنه را که ادعا شده است که در جبهه‌های ایران تهیه شده نشان می‌دهد که طی آن صحنه‌های قتل دو اسیر عراقی در جبهه‌ها به تصویر کشیده شده است.

سرپرست ستاد تبلیغات جنگ می‌افزاید: همان زمان که این فیلم به نمایش درآمد سفارت جمهوری اسلامی ایران در رم علیه سازنده این فیلم اعلام جرم کرد و با ارائه دلایل موجه و به دستور دادگاه ویژه ایتالیا این فیلم توقیف و آن صحنه‌های ساختگی از فیلم حذف شد.(۱)

عذرخواهی تلویزیون ایتالیا از ایران

با افشاگری ستاد تبلیغات جنگ ایران در مورد نمایش صحنه‌های ساختگی شکنجه و قطع دست دو اسیر عراقی، مقامات کانال تلویزیونی تله توره ایتالیا با انتشار بیانیه‌ای ضمن پوزش از پخش غیر قانونی این فیلم اعتراف کردند که این فیلم توسط سفارت رژیم بعثی عراق در رم در اختیار آنان قرار گرفته بود و هزینه پخش آن نیز توسط سفارت عراق پرداخت شده است.

در بیانیه این شبکه تلویزیونی آمده است: قطع دست اسیر عراقی در فیلم ساختگی بوده و این مطلب صحت ندارد.

مسئولین این شبکه تلویزیونی در بیانیه خود تاسف عمیق خود را از پخش این فیلم اعلام کردند.«روزنامه کیهان» در شماره ۱۷ اردیبهشت ۱۳۶۴ در این زمینه نوشت: مسئله نمایش این فیلم به دلیل وارد آوردن اتهام به ایران از طریق سیستم قضایی ایتالیا در دادگاه‌های مدنی و کیفری تحت پیگرد و تعقیب می‌باشد.(۲)

۴۸ اسیر معلول عراقی به طور یک جانبه از سوی ایران آزاد شدند

۹ اردیبهشت ۱۳۶۴، در یک اقدام انسان دوستانه از سوی جمهوری اسلامی ایرن، ۴۸ اسیر معلول عراقی به‌طور یک جانبه آزاد و جهت بازگشت به کشورشان به ترکیه اعزام شدند.

این ۴۸ اسیر معلول که بیش از ۴ سال بود در اسارت جمهوری اسلامی بودند تحت نظر هیئت اعزامی هلال احمر ترکیه عازم آنکارا شدند تا ترتیب انتقال آنها به عراق داده شود.

این گزارش حاکی است، اسرای آزاد شده عراق، طی چند روز گذشته از سوی هیئت پزشکی هلال احمر جمهوری ترکیه که سرپرستی آن را «سومون جو» رئیس این جمعیت به عهده دارد مورد معاینه پزشکی قرار گرفتند و آمادگی آن‌ها جهت انتقال به عراق اعلام شد.

مطبوعات در گزارش خود پیرامون این رویداد نوشتند: «گفتنی است جمهوری اسلامی ایران پیش از این نیز در چندین نوبت و طی اقدامی انسان دوستانه، شماری از اسرای معلول عراقی را به صورت یک جانبه آزاد کرده است.»(۳)

کارخانه‌ای که در اوج جنگ به بهره برداری رسید

۱۶ اردیبهشت ۱۳۶۴ و همزمان با سالروز میلاد مبارک امام زمان(عج) بهره برداری از کارخانه نورد آلومینیوم اراک، با ظرفیت سالانه ۲۲ هزار تن ورق آلومینیوم در شکل‌ها و وزن‌های مختلف آغاز شد. ساخت این کارخانه با پیروزی انقلاب متوقف شده بود اما دوباره با تلاش متخصصان داخلی، تکمیل و به بهره‌برداری رسید.

کارخانه نورد آلومنیوم اراک تحت پوشش وزارت صنایع سنگین طی مراسم ویژه‌ای با حضور معاون اجرایی این وزارتخانه، امام جمعه اراک و فرماندهان نیروهای نظامی و انتظامی رسماً افتتاح و مورد بهره برداری قرار گرفت.

به گفته مدیر عامل این کارخانه در گفت و گو با واحد مرکزی خبر، این کارخانه با سرمایه‌ای معادل ۳ میلیارد و ۱۵۰ میلیون ریال فعالیت تولیدی خود را شروع کرده و فعالیت اصلی آن تولید ورق آلومینیومی در شکل‌های مختلف به ضخامت نیم میلی‌متر تا دو میلی‌متر است. ظرفیت اسمی نورد سرد که بخش اصلی کارخانه است سالانه ۲۲ هزار تن است که این رقم در حال حاضر [اردیبهشت ۱۳۶۴] ۳۰ درصد احتیاجات داخلی را تامین می‌کند.(۴)

این‌بار هم متخصصان داخلی آتش را خاموش کردند!

۱۹ اردیبهشت ۱۳۶۴، پس از چند ماه آتش سوزی در چاه‌های نفت نوروز که بر اثر اصابت بمب‌های عراقی صورت گرفته بود، سرانجام متخصصان شرکت نفت موفق به مهار کامل نشت نفت و آتش شدند. در جریان این عملیات ۹ نفر به شهادت رسیدند.

مطبوعات، در گزارش خود پیرامون این رویداد نوشتند: «به فضل الهی و همت کارگران و متخصصین متعهد نفت فلات قاره پس از ۵ ماه تلاش شبانه روزی چاه شماره ۵ نوروز مهار شد.»

مهندس آقایی معاون وزیر نفت و مدیر عامل فلات قاره ایران درباره مهار چاه شماره ۵ نوروز گفت: به واسطه توانایی نیروهای ایرانی در بستن چاه شماره ۵ نوروز پیشنهاد مسدود کردن این چاه از ابتدا به شرکت‌های خارجی داده نشد و کارگران و متخصصین متعهد جمهوری اسلامی خود پیشقدم برای مهار آن شدند.

وی افزود: مسدود کردن این چاه با امکانات فلات قاره ایران و با کمترین هزینه صورت گرفت.

به گفته وی به‌واسطه جنگ تحمیلی غواصان و دست اندرکاران مهار چاه، ناچار بودند در شب، عملیات را دنبال کنند تا از گزند دشمن در امان باشند.

معاون وزیر نفت افزود: در طول عملیات مسدود کردن چاه شماره ۵ در اثر حمله موشکی رژیم صدام به کارگاه تعمیرات خارک ۹ نفر از کسانی که در ساخت و تهیه وسایل مورد نیاز فعالیت داشتند شهید شدند.(۵)

انفجار بمب در خیابان ناصرخسرو و شهادت و مجروح شدن بیش از ۵۴ نفر

۲۲ اردیبهشت ۱۳۶۴ بر اثر انفجار بمب در خیابان ناصر خسرو ۹ نفر از عابران و کسبه خیابان شهید و ۴۵ نفر مجروح شدند. این بمب توسط عناصر منافقین و در یک اتومبیل پیکان پارک شده در مقابل کوچه مروی جاسازی شده بود.

دو روز پس از این جنایت وزیر وقت اطلاعات اعلام کرد «عوامل بمب‌گذاری خیابان ناصر خسرو توسط نیروهای وزارت اطلاعات دستگیر شدند.»

بر اساس گزارش مطبوعات بر اثر انفجار یک بمب نسبتاً قوی در ساعت ۸ و ۲۵ دقیقه صبح ۲۲ اردیبهشت در خیابان ناصرخسرو تهران ساختمان دو طبقه یک کارگاه تولیدی پوشاک آتش گرفت و ویران شد و نیز به تعدادی از مغازه‌های همجوار آن نیز خساراتی وارد شد. در این حادثه تعدادی از افراد بیگناه نیز شهید و مجروح شدند.

بمب در داخل یک اتومبیل پیکان کار گذاشته شده بود و بر اثر انفجار آن، کسانی که در داخل ساختمان تولیدی و مغازه‌های اطراف بودند و نیز تعدادی از عابران پیاده شهید و مجروح شدند.

بر اساس این گزارش شهدا مجهول‌الهویه هستند و تاکنون ماموران موفق به کشف هویت آن‌ها نشده‌اند.

به گفته رئیس پلیس تهران بر اثر شدت انفجار ۲۵ مغازه و ۲۰ اتومبیل به صورت کلی و جزئی خسارت دیده‌اند. به گفته وی در این جنایت هولناک ۹ نفر شهید و ۴۵ نفر نیز مجروح شده‌اند که همه مجروحین در بیمارستان‌های سینا، طوس و طرفه بستری می‌باشند.(۶)

منافقینی که دو روز پس از جنایت دستگیر شدند

حجت‌الاسلام ری‌شهری وزیر اطلاعات در مصاحبه مطبوعاتی خود در ۲۴ اردیبهشت اعلام کرد شبکه بمب گذاری‌های اخیر تهران و عاملان توطئه انفجارهای زنجیره‌ای  دستگیر شدند.

وی گفت: بمب‌گذاری‌های دو سه ماه اخیر برای وادار کردن جمهوری اسلامی به یک صلح تحمیلی که نشات گرفته از سیاست استکبار جهانی و رژیم بعثی صدام است که با همکاری گروهک‌های ضد انقلاب به ویژه منافقین و سلطنت طلب‌ها انجام می‌شد. به گفته وی انفجار نماز جمعه تهران از طریق قالیچه‌ای انفجاری که در محل نماز جمعه پهن شد صورت گرفت و هر یک از جنایتکاران ۷۰۰ هزار تومان برای انجام این انفجار پول دریافت کرده بودند.

به گفته وزیر اطلاعات، شبکه بمب‌گذاری دیگری نیز دستگیر شدند که طبق اعتراف افراد دستگیر شده، قرار بود در رابطه با مجلس شورای اسلامی عملیاتی انجام دهند که از این افراد ۶۰ بسته تی‌ان‌تی و مقادیر قابل ملاحظه‌ای مواد منفجره کشف شد.

ری شهری ادامه داد: مجموعاً ۲ واحد عملیاتی منافقین دستگیر شدند که در این رابطه ۶ نفر دستگیر و ۲ نفر دیگر معدوم شدند. تیم عملیاتیِ حمله به دادستانی تهران نیز مرکب از ۴ نفر بودند که همگی دستگیر شدند.

وزیر اطلاعات در خاتمه اسامی بیش از ۵۰ حزب‌اللهی را که این گروهک‌ها آنها را ترور کرده‌اند و شغل همگی آنها کاسب و از این قبیل بود بر شمرد و گفت در هیچ کجای دنیا تروریست‌های سنگ دل، مردم کوچه بازار را نمی زنند.

وزیر اطلاعات افزود: عوامل بمب‌گذاری‌های نماز جمعه تهران دستگیر شده‌اند و انشاء‌الله محاکمه و  به مکافات خود خواهند رسید.(۷)

پاسخ کوبنده ایران به حملات وحشیانه رژیم صدام

۶ و ۷ خرداد ۱۳۶۴ در پاسخ به حملات گسترده هوایی چند روز قبل عراق به شهرهای مسکونی ایران از جمله تهران، باختران، اسلام‌آباد غرب و مریوان؛ بغداد و ۲۰ شهر عراق هدف حمله موشکی، هوایی و توپخانه ایران قرار گرفتند. طی این عملیات جنگنده‌های نیروی هوایی ارتش، محل تجمع سپاه سوم زرهی عراق در استان العماره و تاسیسات برق این استان را نیز بمباران کردند.

هواپیماهای عراقی صبح ۵ خرداد ۱۳۶۴، تهران، کرند، گیلان غرب، بانه، پیرانشهر، سرپل ذهاب و ایلام را بمباران کردند. در حمله به تهران هواپیماهای عراقی ۲ منطقه مسکونی را هدف قرار دادند. بر اساس گزارش‌ها در این حملات، شماری از هموطنان شهید و مجروح شده‌اند هنوز از میزان دقیق تلفات گزارشی مخابره نشده است.

ستاد تبلیغات جنگ شورای عالی دفاع در واکنش به این حملات با صدور اطلاعیه‌ای اعلام کرد: جمهوری اسلامی ایران به حکم عدالت اسلامی و به منظور برحذر داشتن رژیم عراق از ادامه شرارت، ناچار از مقابله به مثل است. لذا در برابر تهاجم سحرگاه این رژیم به مناطق مسکونی تهران، بغداد مرکز عراق را هدف حملات قهرآمیز خود قرار خواهد داد. در این اطلاعیه از مردم بغداد خواسته شده است تا بغداد را ترک کنند تا به آتش قهر انقلابی ملت مسلمان ایران نسوزند.(۸)

اصابت موشک ایران به قلب بغداد

در پاسخ به حملات هوایی و موشکی عراق به مناطق مسکونی کشورمان، ایران بامداد ۷ خرداد ۱۳۶۴ حملات موشکی خود را به بغداد از سر گرفت. موشک دوربرد ایران ساعت ۳ و۵۰ دقیقه به مرکز بغداد اصابت کرد.

به دنبال شلیک این موشک، ستاد تبلیغات جنگ بار دیگر از مردم مسلمان شهرهای عراق و به ویژه بغداد خواست این شهرها را به سمت شهرهای مقدس ترک کنند.

آسوشیتدپرس در مورد اصابت موشک دور برد ایران به بغداد نوشت: انفجار کر کننده موشک ایران مرکز بغداد را به لرزه درآورد. شاهدان عینی به خبرنگار آسوشیتدپرس گفته‌اند: به دنبال اصابت موشک ایران به مرکز بغداد دیده‌اند که ستونی از دود از مرکز شهر به هوا برخواسته است.

ستاد تبلیغات جنگ نیز با انتشار اطلاعیه‌ای اعلام کرد جنگنده بمب‌افکن‌های ارتش جمهوری اسلامی ایران ۶ خرداد در چند نوبت مراکز نظامی اقتصادی ۷ شهر عراق را مورد حمله هوایی سنگین خود قرار داده و سالم به پایگاه‌های خود بازگشتند.

در این حملات، محل تجمع سپاه سوم عراق در استان العماره نیز به شدت در هم کوبیده شد. شب ۶ خرداد همچنین یگان‌های توپخانه‌ای ارتش جمهوری اسلامی ایران ۱۳ شهر عراق را زیر آتش سنگین خود قرار داده و خسارات قابل ملاحظه‌ای به دشمن وارد کردند.(۹)

صلیب سرخ: عراق مسئول حمله به شهرها است

به دنبال حملات رژیم بعث عراق به مناطق مسکونی صلیب سرخ جهانی اعلام کرد رژیم عراق آغازگر حملات مجدد علیه شهرها و نقاط مسکونی است.

به گزارش واحد مرکزی خبر به نقل از یونایتدپرس «الکساندر هی» رئیس صلیب سرخ جهانی با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد: این، رژیم عراق بود که قبح چند هفته‌ای حمله به شهرها را شکست و حملات مذکور را از سرگرفت.

رئیس صلیب سرخ جهانی در بیانیه خود خواستار قطع فوری بمباران هدف‌های غیر نظامی شد.

همزمان به دعوت ستاد تبلیغات جنگ، نماینده سازمان ملل و جمعی از خبرنگاران داخلی و خارجی از محل اصابت راکت‌های هواپیماهای متجاوز دشمن در اردوگاه اسرای عراقی بازدید کردند.

بر اساس این گزارش، خبرنگارانی که از محل اصابت راکت‌ها دیدن کردند پرسش‌های خود را در زمینه چگونگی حمله هواپیماهای عراقی با مسئولان اردوگاه در میان گذاشتند و پاسخ‌های لازم را دریافت کردند.(۱۰)

پی نوشت‌ها

۱-اطلاعات، ۲ اردبیهت ۱۳۶۴ ، صفحه ۲

۲-کیهان، ۱۷ اردیبهشت ۱۳۶۴ ، صفحه ۲۰

۳-اطلاعات، ۹ فروردین  ۱۳۶۴ ، صفحه ۳

۴-جمهوری اسلامی ، ۱۷ اردیبهشت  ۱۳۶۴ ، ص ۹

۵-کیهان، ۱۹ اردیبهشت  ۱۳۶۴ ، صفحه ۳

۶-کیهان، ۲۲ اردیبهشت۶۴ ، ص۱و۲

۷-کیهان، ۲۴ اردیبهشت  ۱۳۶۴ ، صفحه ۱۸

۸-اطلاعات، ۵ خرداد  ۱۳۶۴ ، صفحه ۲

۹-اطلاعات، ۷ خرداد ۱۳۶۴ ، صفحه ۲

۱۰-اطلاعات، ۸ خرداد ۱۳۶۴، صفحه ۲

13جولای/19

شریعت در مسلخ غفلت اکثریت

  1. در فروردین و اردیبهشت ماه امسال (۱۳۹۸) فیلمی با مجوز وزارت ارشاد به نمایش عمومی درآمد که به روایت یک روزنامه به‌شدت لیبرال داخلی «مبتذل‌ترین و ضداخلاقی‌ترین فیلم چهل سال پس از انقلاب» به شمار می‌رود. شدت مغایرت این فیلم با موازین اخلاقی و دینی به‌حدی بود که سه نفر از اعضای «شورای پروانه نمایش وزارت ارشاد» که مجوز نمایش این فیلم را صادر کرده بودند، در مصاحبه با رسانه‌ها تأکید کردند که به فرزندان خود اجازه تماشای این فیلم را نمی‌دهند. این فاجعه در حالی رخ داده که رئیس‌جمهور و وزیر ارشاد هر دو طلبه و تحصیلکرده در حوزه علمیه قم هستند! (و بماند که مدت‌هاست نمایش بی‌حجابی و اختلاط جنسی و ترویج سکس مبهم در فیلم‌های سینمایی تولید ایران عادی و طبیعی شده و داستان بسیاری از فیلم‌ها حول محور موضوعات و مسائل خلاف شرع و اخلاق دور می‌زند.)
  2. در چند سال اخیر به موازات طرح مقوله «حجاب اختیاری» از جانب برخی از چهره‌های اصلاح‌طلب و تأکید رئیس‌جمهور بر اینکه وظیفه ما به عنوان دولت این نیست که مردم را به بهشت ببریم و ایجاد موج ستیز با حجاب در شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی زبان انگلیسی و آمریکایی و فضای مجازی، موج فزاینده کشف حجاب و بی‌حجابی در اماکن عمومی، خودروها، اماکن تفریحی برون شهری، پروازهای داخلی و خیابان‌ها و معابر به‌شدت رواج یافته و در شهرهای بزرگ و حتی بسیاری از شهرستان‌ها به امری عادی تبدیل شده و دیگر موجب واکنش مؤمنان و حتی نیروهای انتظامی هم نمی‌شود (تا جایی که در بسیاری موارد کشف حجاب در برابر نیروهای پلیس صورت می‌گیرد و با بی‌اعتنایی آنها مواجه می‌شود و مردم و متخلفان هم کاملاً متوجه شده‌اند که ناجا تمایلی به مقابله با بی‌حجابی و ارتکاب اعمال و رفتار خلاف اخلاق علنی موجود ندارد!)

در چنین فضایی است که مدیران دانشگاه تهران (به عنوان نمونه، الگو و مادر نظام دانشگاهی کشور) مخالفتی با کشف حجاب و روابط جنسی علنی رایج در دانشگاه (مانند درآغوش گرفتن و روبوسی با جنس مخالف و بازی‌های مختلط و دراز کشیدن دانشجویان دختر و پسر در کنار هم و…) نمی‌کنند و حتی نیروهای حراست و انتظامات دانشگاه را از برخورد با فسق متجاهر موجود در دانشگاه منع می‌کنند. آنان مقامات عالیه دانشگاه نه تنها از برپایی تظاهرات مخالفت با حجاب در دانشگاه توسط مشتی دانشجوی هنجارشکن و لاابالی ممانعت نکردند، بلکه به‌محض مطالبه دانشجویان مذکور در میان آنها حاضر و به گفتگوی دوستانه با آنها مشغول شدند (جالب آنکه این رویداد در ماه رمضان رخ داد و دانشجویان مذکور در حضور معاون و ریاست دانشگاه و بدون هیچ مشکلی به خوردن و نوشیدن و دود کردن سیگار به صورت جمعی مشغول بودند!)

  1. هتک حرمت ماه رمضان و عادی شدن روزه‌خواری در ملاء عام در چند سال اخیر به‌حدی رواج پیدا کرده که دیگر حتی مؤمنان جامعه نیز متعرض آن نشده و به اجبار به آن گردن نهاده‌اند. البته در این مورد هم بی‌اعتنایی مسئولان امر (از پلیس گرفته تا مقامات قضایی و رسانه‌ها و مدیران دولتی و…) مزید بر علت شده است. باز بودن بوفه‌های بسیاری از مدارس (مخصوصا دبیرستان‌های دخترانه و پسرانه)، عادی بودن روزه‌خواری علنی در دانشگاه‌ها، گستردن سفره‌های دسته‌جمعی صبحانه و ناهار در پارک‌ها و بوستان‌های عمومی (مثلا بوستان ویژه بانوان در نزدیکی مصلای تهران)، فعالیت علنی راحت و بدون مشکل اغذیه فروشی‌ها در مناطق مختلف شهرهای بزرگ به بهانه‌هایی مانند نزدیکی به پایانه‌های مسافری و بازار و… نمادهایی از این هتک حرمت‌اند. بماند که سکوت و بی‌اعتنایی رسانه‌ها و به‌ویژه رسانه ملی در برابر این موج ویرانگر، بهترین دلیل برای این حقیقت تلخ است که حفظ حریم این ماه برای نظام و حاکمیت نه اولویت دارد ونه موضوعیت و مردم (چه روزه‌خواران و چه روزه‌داران !) رفتارهای خود را بر همین اساس تنظیم کرده‌اند. (روزه‌خواران با فراغ بال به روزه‌خواری علنی می‌پردازند و قاطبه روزه‌داران هم با این استدلال که وقتی حکومت بی‌خیالِ حفظ حرمت این ماه شده، ما چرا باید با نهی از منکر لسانی و درگیری‌ها و اوقات تلخی‌های پس از آن خون خودمان را کثیف کنیم یا هدر بدهیم. در نتیجه نهی از منکر در این خصوص را کنار گذاشته و با این عمل حرام کنار آمده‌اند.)
  2. رواج گسترده انواع و اقسام مفاسد و فحشا در فضای مجازی آن هم از جانب کاربران ایرانی (نمایش فیلم‌ها و تصاویر برهنه زنان و دختران ایرانی توسط خودشان، تبلیغ و ترویج رقص مختلط و شرابخواری و فروش انواع و اقسام مشروبات الکلی، رواج وسیع قمارهای گسترده و شرط‌بندی‌های مختلف در مقیاس چند هزار میلیارد تومانی به برکت اینستاگرام و تلگرام و…) و سهولت دسترسی به این ابزارها در همه نقاط کشور (و با ارزان‌ترین قیمت ممکن !) تا آنجا که هر کودک خردسالی می‌تواند با استفاده از گوشی تلفن همراه موجود در خانه و در کوتاه‌ترین زمان ممکن ذهن و روح خود را در معرض این طوفان سهمگین هرزگی قرار دهد! روی دیگر این سکه هم تبدیل این فضا به محیط عرضه انواع و اقسام اهانت و تمسخر و شبهه درباره مقدسات دینی و اصول و احکام دیانت و شریعت است که در قالب فیلم‌های کوتاه و پیام‌های تصویری و صوتی و به نام طنز و مطلب علمی و…، دل و جان مخاطبین را هدف گرفته‌اند. در این میان دفاع تمام قد دولت از ادامه وضع موجود در فضای مجازی و حتی صرف هزینه‌های سنگین برای حفظ وضع موجود از بیت‌المال مسلمین (ایجاد پوسته‌های طلاگرام و‌ هات‌گرام برای ادامه حیات منحوس پیام‌رسان تلگرام توسط دولت طی سال‌های اخیر) این نکته را به مردم القا می‌کند که حاکمیت موافق این وضعیت است و اصولاً با تداوم وضع موجود مشکلی ندارد)
  3. فلسفه تشکیل نظام جمهوری اسلامی به فرمایش بنیانگذار آن اجرای احکام الهی است. ایشان در کتاب ولایت فقیه به تصریح بیان داشته‌اند که علت بداهت تشکیل حکومت در عصر غیبت آن است که خداوند راضی به تعطیل احکام شریعت در عصر غیبت نیست. در حقیقت نظام جمهوری اسلامی مشروعیت خود را از همین بحث اخذ می‌کند و پایداری مردم مؤمن بر این نظام و قربانی شدن بهترین و برگزیده‌ترین فرزندان این ملت برای حفظ نظام با همین استدلال و منطق صورت پذیرفته است.

اما در عمل توجه اصلی نظام به جای اجرای احکام شریعت بر مواردی متمرکز شده که همه حکومت‌های جهان بر این موارد متمرکز شده‌اند (اقتصاد و معیشت و رفاه). بماند که با وجود این تمرکز، رضایت جامعه در این موارد نیز فراهم نیامده است. به بیان ساده‌تر دولتمردان در تنها حکومت دینی جهان به دنبال اقتصاد و معیشت جامعه‌اند، نه اجرای شریعت و احکام آن و حال آنکه مشروعیت و بقای خود را مدیون دیانت و پایبندی مؤمنان جامعه به شریعت‌اند!

این نامعادله از آنجا ناشی می‌شود که جمهوریت (البته با تعریف دینی آن) در این نظام به عنوان یک رکن در کنار اسلامیت پذیرفته شده، اما در عمل روایت رایج غیردینی از جمهوریت، مبنا قرار گرفته است. در نتیجه این ناهنجاری است که برگزیدگان ملت عموماً مسیری را طی می‌کنند که با اهداف اصلی و فلسفه تشکیل جمهوری اسلامی تناقض دارد. در نظریه حکومت دینی امام خمینی(ره)، جمهوریت و مظاهر آن (انتخابات و مشارکت سیاسی) به شرط آگاهی و عقلانیت توحیدی مردم به عنوان  مبنای عمل پذیرفته شده است. اگر جمهوریت با این قید تحقق یابد، آنگاه اجرای شریعت و تحقق احکام الهی به اولویت اول حاکمان برآمده از رأی مردم تبدیل می‌شود، زیرا جامعه آگاه و مؤمن می‌داند که اجرای شریعت و احکام آن برکات را بر جامعه نازل کرده و معیشت و رفاه جامعه را نیز سامان خواهد داد.

  1. اما در شرایط کنونی انتخابات و مشارکت سیاسی موجود در کشور دربردارنده اکثر آفاتی است که نظام‌های دموکراتیک به آن مبتلا هستند. رقابت برای قدرت به هر قیمت (حتی دروغ و تهمت و تخلف از شرع و قانون) از یک سو و شرکت در انتخابات بر اساس انگیزه‌های قومی و قبیله‌ای و جناحی و شکل‌گیری نتیجه انتخابات بر پایه تبلیغات و منافع فردی و شعارهای غیرمنطبق با عقل و اهداف انقلاب و نظام اسلامی از سوی دیگر، صورت‌بندی عمده انتخابات‌ها در کشور را تشکیل می‌دهد، به‌جز انتخابات خبرگان رهبری که ماهیت خاص و نظارت کیفی شورای نگهبان بر آن باعث تفاوت آن از سایر انتخابات‌های موجود در کشور شده است. طبیعی است که افراد و جریانات محصول چنین انتخاباتی نه درک درستی از شریعت و احکام آن و نه قدرت شناخت جمهوری و انقلاب اسلامی و اهداف آن را دارند و در بهترین حالت، تمام همت و تلاش خود را برای تأمین رفاه و معیشت جامعه به کار می‌گیرند تا بتوانند در آینده هم با آرای مردمی به قدرت برسند! هرچند اغلب افراد و تفکرات برآمده از چنین انتخاباتی در عمل علاقه و تمایلی به تلاش برای تأمین رفاه و معیشت مردم نشان نمی‌دهند و بیشتر به فکر منافع خود و جناح متبوعشان هستند!
  2. مادامی که سرنوشت حکومت و دولت در جمهوری اسلامی در چهارچوب ساز و کاری که می‌توان آن را «غفلت اکثریت» نامید، تعیین ‌شود، باید روزانه شاهد ذبح شریعت در مسلخ «غفلت اکثریت» باشیم! غفلتی که دائماً به وسیله فضای مجازی و رسانه ملی و توسط تشنگان قدرت تشدید می‌شود و روز به روز مردم و جامعه را از آگاهی و عقلانیت انقلابی و توحیدی دور می‌کند، تا آنجا که غالب جامعه به تقلید از «تشنگان قدرت»، مطالبه اول خود را «معیشت و رفاه» می‌داند؛ از لزوم توجه به شریعت و احکام آن غفلت می‌کند و در جهت تحقق رفاه و معیشت، رأی خود را به پلکان وصول قدرت‌طلبان به مناصب موجود در  «حکومت اسلامی» تبدیل می‌کند. قدرت‌طلبانی که تکیه بر اریکه قدرت را بسیار مهم‌تر از ماهیت و اهداف حقیقی جمهوری اسلامی می‌دانند و اجرای شریعت و احکام آن را حتی در حد حرف و حفظ ظاهر هم قبول ندارند. طبیعی است مادامی که این جماعت  با تکیه بر آرای عمومی در رأس قدرت و مناصب جمهوری اسلامی باشند وقوع مواردی که در بندهای نخست این نوشتار آمد، عجیب نخواهد بود.

۸٫ جمهوریت در اندیشه حضرت امام برآیند تکلیف شرعی مردم و انتخاب‌های آگاهانه و معقول آنهاست و نتیجه چنین انتخابی به روایت ایشان روانه شدن «عصاره فضایل ملت» به عرصه قدرت نظام جمهوری اسلامی است. در این فضاست که مردم اجرای شریعت را مقدم بر هر مطالبه‌ای قرار می‌دهند و از فواید و برکات آن بهره‌مند می‌شوند و حقیقت یک حکومت و نظام دینی تجلی پیدا می‌کند. حکومتی که در پرتو اولویت به احکام الهی و تحقق آن در جامعه، به رفاه و آرامش و معیشت مطلوب نیز دست خواهد یافت.

13جولای/19

چگونه آثار معنوی روزه را بعد از ماه رمضان حفظ کنیم؟

مقدمه:

ماه مبارک رمضان بهترین فرصت برای خودسازی و حرکت به سوی کمال و پرکشیدن به سوی معنویت است. به فرموده پیامبر اعظم(ص): این ماه، ماه خدا، ماه برکت، رحمت، آمرزش و ماه مهمانی خدا است که مؤمنان از اهل کرامت خدا شده‌اند. نفس ها، ثواب تسبیح و ذکر خدا و خواب ثواب عبادت دارد. اعمال در آن پذیرفته و دعاها مستجاب است.(۲) به تعبیر رهبر معظم انقلاب: «ماه رمضان در هر سال، قطعه‌ای از بهشت است که خدا در جهنّم سوزان دنیای مادّی ما آن را وارد می‌کند و به ما فرصت می‌دهد که خودمان را بر سر این سفره‌ی الهی در این ماه، وارد بهشت کنیم. بعضی همان سی‌روز را وارد بهشت می‌شوند. بعضی به برکت آن سی‌روز، همه‌ی سال را و بعضی همه‌ی عمر را. بعضی هم از کنار آن، غافل عبور می‌کنند که مایه تأسّف و خسران است.(۳)

محصول ماه رمضان، تقوا و تقوا وسیله‌یی برای منازل عالی‌تر است. علم و هدایت و رحمت الهی، بر اثر تقوا از سوی خداوند به انسان عطا می‌شود. از همه بالاتر، فلاح و رستگاری بر اثر تقوا به دست می‌آید. پس همگی باید کوشش کنیم این محصول و آذوقه بسیار ارزشمندی را حفظ کنیم. با توجه به این مهم در ادامه بر آنیم به راهکارهایی از مهمترین راه‌های حفظ آثار معنوی روزه اشاره کنیم.

۱)ایجـاد اثر

ابتدا باید روزه‌دار واقعی باشیم تا آثار روزه ایجاد شود. روزه دارای درجاتی است و به تناسب همان درجات آثار آن نیز برای روزه‌دار خواهد آمد؛ پس در مرحله نخست باید بکوشیم روزه‌ی ما کامل و واقعى باشد؛ آن‌گاه به دنبال حفظ آثار آن باشیم.

امام صادق(ع) در روایتی مهمترین آداب روزه‌ی واقعی را این‌گونه بر شمرده‌اند: «بی‌گمان روزه، تنها دست‌کشیدن از طعام و آشامیدنی نیست و برای آن شرطی است که تنها با رعایت آن، روزه محقّق می‌شود و آن نگاهبانی معنوی و درونی است.»

امام (ع) در ادامه با یادآوری روزه سکوت حضرت مریم، فرمودند: هنگامی‌که روزه می‌گیرید:

۱)زبان خود را از دروغ نگهدارید.

۲)دیدگانتان را فرو پوشید.

۳)با یکدیگر نزاع نکنید.

۴) بر هم حسد نورزید.

۵) غیبت یکدیگر را نکنید.

۶) با همدیگر مراء(جر و بحثهاى پرخاشگرانه و بى منطق) نکنید.

۷) دروغ نگویید.

۸) با همسرانتان نیامیزید.

۹)از اختلاف بپرهیزید.

۱۰)بر یکدیگرخشم نگیرید.

۱۱)به یکدیگر صفات زشت ندهید.

۱۲)دشنام و ناسزا نگویید.

۱۳)بر دیگران افترا نبندید.

۱۴)القاب زشت بر یکدیگر نگذارید.

۱۵)با هم مجادله نکنید.

۱۶) بر یکدیگر ستم نورزید.

۱۷)بی‌خردی نکنید.

۱۸)یکدیگر را نیازارید

۱۹)از یاد خدا و نماز غفلت نکنید.

۲۰)با سکوت، بردباری، صبر و راستگویی همراه شوید.

۲۱)از بدان و اشرار، سخن باطل، دروغ بپرهیزید و…(۴)

علاوه بر روایت یاد شده در روایات فراوان دیگری تأکید شده که پرهیز از خوردن و آشامیدن، به تنهایی نمی‌تواند ما را به همه آثار روزه رهنمون شود. پس اولین شرط برای حفظ آثار روزه، ایجاد اثر در ماه مبارک رمضان است.

۲)آمادگی برای روزه

شرط دیگر برای حفظ آثار معنوی روزه این است که شخص با آمادگی وارد ماه مبارک رمضان شود و به فرموده آیت‌الله خامنه‌ای: «باید مراقبت کنیم. باید در طول یازده ماهِ قبل از ماه رمضان، خود را آماده کنیم. اگر با آمادگی لازم، وارد ماه رمضان شویم، از ضیافت الهی بهره‌ی بیشتری خواهیم برد و برای سال آینده، یک درجه و یک سطح و یک کلاس بالاتر خواهیم رفت. آن وقت، هم در نفس و قلب خود و هم در محیط زندگی اجتماعی، آنچه شما را خشنود و راضی می‌کند، مشاهده خواهید کرد. اساس برنامه‌ی تربیتی و همه‌ی برنامه‌های زندگی در اسلام، همین موارد است.(۵)

۳)تقویت ایمان

هر چه ایمان فرد قویتر باشد، تقوایش افزایش یافته و بهتر می‌تواند در برابر گناهان و لغزش‌ها استقامت کند، در برابر، ضعف ایمان افراد را به گناه سوق می‌دهد که نتیجه آن نابودی و حبط آثار اعمال نیک است. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:«و مَن یَکفُر بِالإیمانِ فَقَد حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِی الآخِرَهِ مِنَ الخاسِرینَ»(۶)؛ و هر کس در ایمان خود کفر ورزد، قطعاً عملش تباه شده، و در آخرت از زیانکاران است.‏ علامه طباطبایى کفر به ایمان را نداشتن التزام عملى به صورت مداوم معنا کرده و گفته است: اگر انسان یکى دوبار برخلاف مقتضاى ایمان عمل کند، فاسق مى‏شود، ولى اگر به صورت مستمر چنین کند، کفر به ایمان صادق خواهد بود و اعمال نیک او تباه خواهد شد.(۷) این معنا با روایاتى که آیه را تفسیر کرده‏اند نیز تأیید می‌شود. امام صادق (ع) فرمود: …کسى کفر به ایمان دارد که به آن‏چه خداوند امر نموده، عمل نمى‏کند و به آن رضایت نمى‏دهد.(۸) محمدبن‏مسلم از امام باقر یا امام صادق(علیهما‌السلام) نقل مى‏کند که کفر به ایمان عبارت است از عمل نکردن به دستورهاى خدا به‏طورى که به کلى رها شود. بعد فرمود: و از آن جمله است کسى که نماز را عمداً رها کند؛ بدون آن که خواب بماند یا کار دیگرى او را از نماز باز دارد.(۹)

همانگونه که تضعیف ایمان باعث از بین بردن آثار اعمال نیک می‌شود؛ تقویت ایمان باعث پایداری اعمال نیک و سعادت آدمی خواهد شد.

۴)اجتناب از گناه

علت غایى روزه دستیابى به «تقوا» و دورى از گناه است؛ خداوند می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِن قَبلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقُونَ؛(۱۰) اى کسانى که ایمان آورده‏اید، بر شما روزه نوشته شد چنانکه بر آنان که پیش از شما بودند نوشته شد، باشد که پرهیزگار شوید.»

روزه ابعاد گوناگونى دارد، و آثار فراوانى از نظر مادى و معنوى در وجود انسان مى‏گذارد، که از همه مهمتر، بعد اخلاقى و فلسفه تربیتى آن یعنی تقوای الهی است.(۱۱)

تقوا در لغت از ماده «وقایه» و به معنی خودنگه‌داری و خویشتن‌داری‏(۱۲) و در اصطلاح دینی، به معناى حفظ خویشتن از مطلق محظورات است؛ تقوا درجاتی دارد که پایین‌ترین درجه تقوا، خویشتن داری در برابر حرام‌های الهی است ولی در درجات بالاتر تقوا، علاوه بر ترک مکروهات، ترک بعضى از مباحات نیز در تحقق تقوا لازم می‌شود.(۱۳) چنان‏که پیامبر اکرم(ص) وجه نامگذارى پرهیزگار به متّقى را انجام ندادن برخى از مباحات به انگیزه‌ی پرهیز از حرام‏ها دانسته است.(۱۴)

از منظر قرآن کریم،‌ گرامی‌ترین مؤمنان نزد خدا،‌ با تقواترین آنها هستند: إِنَّ أَکرَمَکُم عِندَ اللَّهِ أَتْقاکُم؛(۱۵) «با کرامت‌ترین شما، همانا با تقواترین شما است.»

رسول خدا (ص) در خطبه شعبانیه،‌ اولویت اصلی اعمال ماه مبارک رمضان و بهترین عمل در این ماه را «ترک گناه» معرفی می‌کنند. حضرت در این خطبه به فضیلت‌ها و عبادات در این ماه و انجام مستحبات آن اشاره می‌کنند؛ اما در نهایت در پاسخ به پرسش حضرت علی(ع) که: یا رسول‌الله! بهترین عمل در این ماه چیست؟ فرمودند:‌ «أَفضَلُ الأَعمَالِ فِی هَذَا الشَّهرِ الوَرَعُ عَن مَحَارِمِ‌اللَّه‏؛(۱۶) برترین اعمال در این ماه، ترک محرمات الهی است.»

بر این اساس یکی از مهمترین اقدامات برای حفظ آثار روزه، ترک گناه است. هر گناه به منزله نقطه سیاهی است که بر دل انسان می‌نشیند و اگر این نقاط زیاد شود، دل تاریک شده و دیگر امیدی به اصلاح آن نمی‌رود. چنانکه امام صادق(ع) فرمود: «إِذَا أَذنَبَ الرَّجُلُ خَرَجَ فِی قَلْبِهِ نُکتَهٌ سَودَاءُ فَإِن تَابَ انمَحَت وَ إِن زَادَ زَادَت حَتَّى تَغلِبَ عَلَى قَلبِهِ فَلَا یُفلِحُ بَعْدَهَا أَبَدا» هرگاه مرد مرتکب گناهى شود در قلب او نقطه سیاهى ظاهر مى‏شود پس اگر توبه نمود آن سیاهى محو مى‏شود ولى اگر بر گناهش افزود بر آن سیاهى نیز افزوده مى‏شود تا جایى که سیاهى بر قلبش چیره مى‏گردد پس بعد از آن هرگز به رستگارى نمى‏رسد.(۱۷)

۵)مشارطه، مراقبه و محاسبه

عالمان اخلاق براى حرکت صعودى در مسیر صلاح و ایمنى از انحراف و سقوط تدریجى در وادى گمراهى، روندى سه مرحله‏اىِ فوق را توصیه کرده‏اند.(۱۸)

برای حفظ آثار روزه نیز این برنامه جامع خودسازی، کاربرد دارد. آیت‌الله خامنه‌ای ضمن تأکید برخودسازی می‌فرماید: «بزرگترین درس ماه رمضان، خودسازی است. اوّلین و مهمترین قدمِ خودسازی هم این است که انسان به خود و به اخلاق و رفتار خود با نظر انتقادی نگاه کند؛ عیوب خود را با روشنی و دقّت ببیند و سعی در برطرف کردن آنها داشته باشد. این از عهده‌ی خود ما برمی‌آید و این تکلیفی بر دوش ماست.»(۱۹)

امام امت برنامه خودسازی سه گانه «مشارطه، مراقبه و محاسبه» را اینگونه تشریح می‌کند: «مشارطه آن است که در اوّل روز مثلاً با خود شرط کند که امروز بر خلاف فرموده خداوند تبارک و تعالى رفتار نکند. و این مطلب را تصمیم بگیرد. و معلوم است یک روز خلاف نکردن امرى است خیلى سهل، انسان مى‏تواند به آسانى از عهده برآید. تو عازم شو و شرط کن و تجربه نما ببین چقدر سهل است.

پس از این مشارطه، باید وارد «مراقبه» شوى. و آن چنان است که در تمام مدت شرط. متوجه عمل به آن باشى، و خود را ملزم بدانى به عمل کردن به آن، و اگر خداى نخواسته در دلت افتاد که امرى را مرتکب شوى که خلاف فرموده خداست، بدان که این از شیطان و جنود اوست که مى‏خواهند تو را از شرطى که کردى باز دارند. به آنها لعنت کن و از شر آنها به خداوند پناه ببر، و آن خیال باطل را از دل بیرون نما…و به همین حال باشى تا شب که موقع «محاسبه» است. و آن عبارت است از اینکه حساب نفس را بکشى در این شرطى که با خداى خود کردى که آیا به جا آوردی، و با ولى نعمت خود در این معامله جزئى خیانت نکردى؟ اگر درست وفا کردى، شکر خدا کن در این توفیق و بدان که یک قدم پیش رفتى و مورد نظر الهى شدى … و اگر خداى نخواسته در وقت محاسبه دیدى سستى و فتورى شده در شرطى که کردى، از خداى تعالى معذرت بخواه و بنا بگذار که فردا مردانه به عمل شرط قیام کنى. و به این حال باشى تا خداى تعالى ابواب توفیق و سعادت را بر روى تو باز کند و تو را به صراط مستقیم انسانیت برساند.»(۲۰)

۶)تمرین بندگی

ماه مبارک رمضان، ماه تمرین بندگی است. برای حفظ آثار بندگی، ادامه تمرین و مداومت بر آن بسیار مهم است. در متون دینی نیز بر مداومت بر اعمال خوب تکیه شده است به عنوان نمونه، امام باقر (ع) فرمود: «دوست داشتنی‌ترین عمل نزد خداوند، عملى است که بنده آن را ادامه دهد؛ هر چند اندک باشد»(۲۱) از نظر علمى و تجربى نیز ثابت شده است که براى نهادینه شدن صفات اخلاقى و معنوى، یک فرآیند دو مرحله‌اى را باید طى کرد: شکل‌گیرى و تثبیت. چنانکه در مهارت‌هایی که انسان به دست می‌آورد نیز همین گونه است. ورزشکاران، حافظان قرآن و دیگر افرادی که مهارت خاصی دارند، اگر مدتی از تمرین دست بکشند، مهارت خودشان را از دست می‌دهند.

کسی که می‌خواهد اثرات ماه مبارک رمضان، نه تنها تا ماه رمضان بعدى، بلکه به عنوان یک سرمایه معنوى براى همیشه باقى بماند، باید ارتباط خود را با این ماه حفظ کند. نگه داشتن این ارتباط، ممکن نیست؛ مگر با انجام دادن همان اعمالى که در ماه رمضان انجام می‌داد.

او  نباید ارتباط خودش با قرآن را قطع کند. باید هر روز ولو چند آیه، قرآن تلاوت کند، در روزهای خاص روزه بگیرد، شب زنده‌داری، هرچند اندک را ادامه دهد. در روایات نیز بر این مطلب تأکید شده است. از حضرت علی(ع) نقل شده که ماهى سه روز روزه بگیرید که معادل روزه یک عمر است. ما پنجشنبه‌ی اول و پنجشنبه‌ی آخر و چهارشنبه‌ی وسط ماه را روزه مى‏گیریم(۲۲)

در باره مداومت بر قرائت قرآن امام باقر (ع) از پیامبر اکرم(ص) چنین نقل کرده است: هر کس در یک شب از این ماه، ده آیه از قرآن بخواند او را در زمره غافلان نمى‏نویسند، و هر کس پنجاه آیه بخواند از اهل ذکر به شمار مى‏آید، و هر کس صد آیه بخواند از اهل اطاعت محسوب مى‏شود.(۲۳)

۷)تقویت اراده

از فوائد مهم روزه این است که روح انسان را تلطیف، و اراده انسان را قوى، و غرائز او را تعدیل مى‏کند. (۲۴) از این‌رو برای حفظ آثار یاد شده باید فرد سعی کند اراده خودش را بیش از پیش استحکام بخشیده، در برابر وسوسه‌های شیطانی مقاومت کند.از این روست که در روایت‌های صحیحی که از پیامبر اکرم(ص) رسیده، روزه سپر آتش معرفی شده است: «الصَّومُ جُنَّهٌ مِنَ النَّارِ »(۲۵)

پی‌نوشت‌ها:

۱-استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

۲- بحار الانوار، ۹۶ – ص ۱۵۷) * (عیون اخبار الرضا – جلد ۱ – ص ۲۹۵

۳- ۲۳/۱۱/۱۳۷۲

۴- بحارالأنوار،ج۹۳ ، ص۲۹۳

۵- ۰۱/۱۲/۱۳۷۴

۶-مائده/ ۵

۷-المیزان، ج ۵، ص ۲۰۶- ۲۰۷

۸-تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۲۹۷

۹-همان؛ نورالثقلین، ج ۱، ص ۵۹۵

۱۰-بقره،۱۸۳

۱۱-تفسیر نمونه، ج‏۱، ص۶۲۹

۱۲-لسان العرب، ج ۱۵، ص ۳۷۸؛ المصباح، ص ۶۶۹،« ذیل ماده وقى»

۱۳-مفردات راغب، ص ۸۸۱

۱۴-مجمع‏البیان، ج ۱، ص ۱۱۹؛ مستدرک الوسایل، ج ۱۱، ص ۲۶۷

۱۵-حجرات، ۱۳٫

۱۶-وسایل الشیعه، ج ۱۰، ص ۳۱۴٫

۱۷-وسائل الشیعه ،ج‏۱۵، ص۳۰۲

۱۸-جامع‏السعادات، ج ۳، ص ۹۱- ۱۰۲؛ چهل حدیث، ص ۹- ۱۰

۱۹- ۲۵/۰۹/۱۳۸۰

۲۰-شرح چهل حدیث، ص۱۰

۲۱-اصول کافى، ج ۳، ص ۱۲۹.

۲۲-تحف العقول عن آل الرسول، ص۱۱۳

۲۳-ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص ۱۰۳

۲۴-تفسیر نمونه، ج‏۱، ص۶۲۹

۲۵-کافی، ج‏۲، ص۱۹

13جولای/19

پیام عید در دعاها و خطبه عید

دعای مأثوره و رسیده از معصومین(‏ع) در مناسبت‌ها و روزهای مختلف، فقط بیانگر صرف ارتباط عاطفی و احساس با خدا نیست؛ چنانکه فقط خواستن حاجت‌های مادی و معنوی هم نیست؛ بلکه در کنار این دو (ارتباط عمیق عاطفی و احساسی با خدا و درخواست حاجات) این دعاها ارائه دهنده خطوط فکری بسیار عمیق و تحول‏سازی هستند می‌توانند شیوه فکری و عملی جامعه را ترسیم سازند و یا مسئله مهم سیاسی زمانی را در قالب دعا و یا اعتقاد صحیح و حق ارائه نمایند. نمونه بارز این‌گونه دعاها، «صحیفه سجادیه» و دعاهایی هستند که در مناسبت‌های مختلف از معصومین(‏ع) به ما رسیده‌اند.

در این مقاله مروری داریم بر دعاهای عید فطر [و قربان] برای بدست آوردن پیام و اهداف عید در اسلام.

تعریف و معنای عید

برای درک صحیح اهداف و پیام‌های ادعیه، لازم است نکاتی به ‏عنوان مقدمه ارائه شوند.

اولین نکته معنای عید است. راغب می‌گوید: «عید آن است که مرتب برمی‌گردد [و تکرار می‌شود] و در شریعت [اسلام] اختصاص یافته است به روز عید فطر و روز قربان. این روز در اسلام برای خوشحالی قرار داده شده است. رسول خدا(‏‏ص) فرمودند: «[ایام عید] ایام خوردن و نوشیدن و عروسی است. بر هر روزی که در آن خوشحالی و سرور باشد نیز عید اطلاق شده است. بر همین اساس در سخن خداوند می‌خوانیم: «پروردگارا از آسمان مائده‌ای بر ما بفرست تا برای اول و آخر ما عیدی باشد.» و عید هر حالتی است که به انسان برمی‌گردد و آنچه برگشته همان نفعی است که از هر چیزی به انسان می‌رسد.»(۱)

از کلام راغب استفاده می‌شود که عید اولاً روز شادی و خوشحالی است و ثانیاً در آن روز به انسان نفعی می‌رسد. هر چند سخن راغب را که عید اختصاص به فطر و قربان دارد قبول نداریم؛ چون اشاره خواهد شد که اعیاد اسلامی چهار عید هستند و بر جمعه و یوم غدیر نیز عید اطلاق می‏شود.

تنوع عید

در فرهنگ اسلامی یک قاعده عمومی برای عید ارائه شده است که می‌تواند مصداق‌های فراوانی داشته باشد و آن این است که هر روزی که در آن گناه نشود، عید به حساب می‌آید. شخصی امام علی(ع) را دید که در روز عید قربان کنار آبی نشسته‌اند و نان خشکیده‌ای را با آب مرطوب می‌کنند و می‌خورند عرض کرد، «یا علی! در روز عید هم [به جای غذاهای رنگین] از نان جوی خشکیده استفاده می‌کنی؟» حضرت در جواب آن شخص کلامی را فرمودند که بیانگر معیار حقیقی و واقعی عید است. حضرت فرمودند: «این [روز] عید کسی است که خدا روزه‌اش را پذیرفته و نماز او را ستوده است. هر روزی که خدا در آن نافرمانی نشود، آن روز عید است.»(۲)

از این سخن امیرمؤمنان(‏ع) استفاده می‌شود که معیار اصلی عید بودن، صرف شادی و خوردن غذاهای رنگین و…نیست؛ بلکه معیار حقیقی آن است که انسان آرامش‌بخش حقیقی یعنی خدا را نافرمانی نکند و معصیت را که نابودکننده نشاط واقعی است، مرتکب نشود؛ از این‌رو آنهایی که چون معصومین گناه نمی‌کنند، از این جهت همیشه عید دارند. حضرت امیرمؤمنان(‏ع) فرمودند: «امروز برای ما عید است و فردا برای ما عید است و هر روزی که خدا را معصیت نکنیم برای ما عید است.»(۳)

علاوه بر این معیار کلی، روزهایی نیز به عنوان عید تعیین شده‌اند.

به عقیده راغب که از علمای اهل سنت است، فقط روز قربان و فطر عید هستند، ولی در منابع شیعه روزهای دیگری نیز به عنوان عید معرفی شده‌اند. از حضرت صادق‏(ع) پرسیدند، «آیا برای مسلمین عیدی غیر از دو عید (فطر و قربان) هست؟» ایشان فرمودند، « بلی، برتر و شریف‏تر از آن دو.»‌ پرسیدند، «کدام روز؟» فرمودند، «روز نصب امیرمؤمنان – درود خدا بر او باد – به عنوان پرچمدار [و پیشوای] مردم.»(۴)

عبدالرحمن بن سالم از پدرش و او از حضرت صادق(‏ع) پرسید، «آیا برای مسلمانان عیدی غیر از جمعه و قربان و فطر وجود دارد؟» فرمود: «بلی، روزی که رسول خدا در آن روز علی(‏ع) را [به عنوان امام و پیشوا] نصب کردند.»(۵)

در این روایت علاوه بر عید قربان و عید فطر،‌ از جمعه و روز غدیر نیز به عنوان عید یاد و عید غدیر برتر از همه آنها شمرده شده است.

و در روایتی جمعه بر دو روز دیگر برتری داده شده است. حضرت صادق‏(ع) فرمودند، «روز جمعه برای پاکیزگی و خوشبو کردن و عید برای مسلمین و از روز عید فطر و قربان برتر است؛ [ولی] روز عید غدیر برترین اعیاد و آن،‌ روز هجده ذی‌الحجه است. و [اما از عظمت روز جمعه این است که] قائم ما اهل‌بیت(عج) در روز جمعه خروج می‌کند و قیامت [نیز] در روز جمعه برپا می‌شود و در روز جمعه عملی برتر از صلوات بر محمد و آلش وجود ندارد.»(۶)

در نتیجه طبق رهنمودهای امامان معصوم(‏ع) مصداق‌های عید چهار روزند: عید قربان، فطر،‌ جمعه و غدیر و برترین آنها عید غدیر است و بعد از آن روز جمعه در رتبه بعدی قرار دارد.(۷)

بعد از این نکات مقدماتی،‌ به بررسی دعای قبل از نماز و حین نماز عید می‌پردازیم:

 

پیش به سوی خدا

بسیاری فکر می‌کنند که وقتی عید فرا رسید، عبادت و ارتباط با خدا تمام و فصل بخور بخور و نشاط و شادی است؛ ولی فرهنگ غنی دعاهای معصومین‏(ع) به ما می‌گوید که عید، تازه اول حرکت به سمت خداست،. هر چند شادی و نشاط و دید و بازدید لازم است؛ ولی همه آنها نیز باید در مسیر الهی و برای رضای خداوند و حرکت به سوی او باشد.

حضرت باقر(‏ع) در دعای قبل از نماز عید به خداوند متعال عرضه‌ می‌دارند، «خدایا! هر کسی در این روز مهیا شده است برای ورود به نزد مخلوقی (آنهایی که در روز عید جایزه می‌دهند) به امید جایزه،‌ صله‌ها،‌ بخشش‌ها‌ و عطاهای او، ولی من ‌ای آقایم! آمادگی و استعداد خود را به سوی تو [و حرکت به جانب تو] فراهم کرده‌ام.»(۸)

ثمرات عید

۱) دریافت جوایز

در پایان هر مسابقه، برندگان و جوائز آنها در طی مراسم معرفی و اعطا می‌شوند. در مسائل دینی و معنوی انسان همیشه در حال مسابقه است. لذا قرآن چندین بار با مضامین مختلف تأکید می‌فرماید: « سَابِقُوا إِلَى الخیرات: به سوی خوبی‌ها سبقت بگیرید.» یکی از این مسابقه‌‌های بسیار مهم همگانی، روزه و اعمال ماه مبارک رمضان و روز معرفی برندگان و بازندگان و اعطای جوائز روز مبارک عید فطر است.

حضرت علی(ع) در این زمینه می‌فرمایند: «ماه رمضان میدان مسابقه برای خلق خداست. گروهی برنده و رستگار شدند و گروهی جا ماندند و کوتاهی کردند و باختند. حیرت از خنده‌کننده‌ اهل لهو است در روزی که نیکوکاران ثواب می‌برند و اهل باطل زیان می‌کنند. به خدا قسم اگر پرده‌ها کنار روند، همه متوجه می‌شوند که نیکوکار مشغول احسانش و بدکاران سرگرم گناهانشان‌ هستند و با همین حال از دنیا می‌روند.» در این جملات برندگان، محسنین و نیکوکارانند و بازندگان اهل لهو و باطل و پاداش و جوائز برندگان، متنوع و ثواب.» (۹)

رهبر معظم انقلاب در خطبه‌‌ نماز عید سال ۹۷ در توضیح جملات فوق چنین فرمودند، «عید سعید فطر روزی است که «یُثابُ فیهِ المُحسِنون وَ یُخسَرُ فیهِ المُبطِلون»(۱۰). آنهائی که زحمت کشیدند، تلاش کردند، کارهای نیک انجام دادند، امروز روز پاداش گرفتن آنهاست. بحمدالله ملت ما غالباً در شمار «محسنون»اند.
فرمود: خدای متعال ماه رمضان را میدان مسابقه قرار داده است بین مؤمنین که به ‌وسیله‌ اطاعت خداوند به رضای الهی نزدیک بشوند.(۱۱) هر سال بحمدالله در این مسابقه، ملت ما امتیازهای بیشتری به دست می‌آورد. وقتی هر سال را با سال‌های قبل از آن مقایسه می‌کنیم، پیشرفت در معنویت، کارهای نیک، اعمال مقرِب انسان به خدای متعال را، در میان مردم بیشتر می‌بینیم. تلاوت قرآن، جزءخوانی قرآن در چند سال قبل از این در یک شهر شروع شد و امروز در بسیاری از شهرهای کشور در ماه رمضان این سنت بسیار مستحسن(۱۲) و زیبا تکرار می‌شود. مجالس دعا، مناجات و حضور مردم در این مجالس، هر سال بیشتر است. بنده امسال تحقیق و کسب اطلاع کردم. مجالس دعا و ذکر و مناجات و توسل و موعظه، از هر سال گرم‌تر و گیراتر و پُرجمعیت‌تر بوده‌اند. این همان میدان مسابقه است.»

در بخشی از دعای عید می‌خوانیم: «اِلَیکَ یا سَیدِی تَهیئَتِی وَتَعبِئَتِی… رَجَاءَ رِفدِکَ وَجَوَایزِکَ؛ ‌ای آقایم! به سوی توست تهیه و آمادگی من به امید بخشش و جایزه‌هایی [که عنایت می‌شود از طرف] تو.»

رِفد به بخشش‌هایی گفته می‌شود که به قصد کمک‌رسانی و اعانت انجام می‌گیرند، ‌«هُوَ العَطِیهُ بِعُنوَانِ الاِعَانَهَ».(۱۳) در نتیجه رفد الهی کمک‌هایی هستند که به قصد کمک‌رسانی به روزه‌‌داران یا حاجیان و یا شرکت‌کنندگان در نماز جمعه به آنان داده می‌شود.

جایزه: صله، پاداش و عطیه‌ای است که به برنده مسابقه یا به کسی که کار خوبی را انجام داده، اعطا می‌شود.(۱۴) معلوم می‌شود در جایزه یک نوع استحقاقی وجود دارد؛ اما در «رفد» چنین استحقاقی وجود ندارد.

به هر حال روز عید روزی است که هم خداوند به بندگانش اعانت دارد و هم اعطای جایزه برای برندگان و کسانی که کار خیر انجام داده‌اند.

از جابر نقل شده است که امام باقر‏(ع) فرمودند، «روز اول شوال (عید فطر) منادی ندا می‌دهد که ‌ای مؤمنان! صبحگاه به دنبال جوایزتان باشید [که از طرف خداوند متعال آماده شده است].» سپس فرمودند، ‌»ای جابر! جوایز خدا مانند جوایز شاهان نیست [بلکه جوایزی بسیار ارزشمند و غیر قابل توصیف است].» سپس فرمودند، «آن روز،‌ روزِ گرفتن جایزه‌هاست.»(۱۵)

 

۲) دریافت عطایا و تفضلات الهی

در ادامه دعای قبل از نماز عید می‌خوانیم:‌ «وَ نَوَافِلِکَ وَ فَوَاضِلِکَ وَ‏فَضَائِلِکَ وَ عَطَایاکَ؛(۱۶) به امید زیادی‌ها و فضل‌ها و بخشش‌های تو.»

در عبارت فوق چند کلمه در باره عطایا و بخشش الهی به کار رفته‌اند که هر یک معنای خاصی دارند. اولی «نوافل»، جمع نافله از ماده «نفل» و به معنای غنیمت است. «ینَفِّلُ الاِمَامُ الجُندَ» یعنی سهمی از غنیمت برای سربازان قرار داد.و امّا نافله آن بخشش‌هایی است که انسان مجاناً [و برای خدا] بعد از انجام واجب عطا می‌کند، خواه صدقه باشد یا خیرخواهی و یا عمل خیر.»(۱۷)

به نماز مستحبی هم به این دلیل نافله گفته می‌شود که اضافه بر نماز واجب، قبل و یا بعد از آن انجام می‌گیرد. در نتیجه می‌توان گفت که نوافل بخشش‌های الهی هستند که علاوه بر جایزه‌ای که طرف استحقاق دارد و علاوه بر «رفد» که به عنوان اعانت و کمک است،‌ اعطا می‌شود.

اما فواضل ـ جمع فضل ـ عبارت است از بخشش اضافه بر آ‌نچه که لازم و مقرر است در مقام تأمین معاش مادی و معنوی انسان: «فضل از ناحیه خداوند متعال و عبارت است از بخشش، زیادی بر آنچه که در مقام تأمین معاش مادی و معنوی لازم و معین شده است.» منتهی فضل ممکن است ابتدائاً تکوینی و در اصل خلقت و یا بعد از آن باشد و ممکن است مسبوق به اموری باشد که مربوط به شخص تفضل شده و دریافت‌کننده فضل است.(۱۸)

بنابراین فرق نوافل با فواضل این است که نوافل نوعاً مسبوق به امری است که طرف استحقاق دارد؛ ولی فواضل اعم است و ممکن است ابتدایی و بدون مسبوق بودن به زمینه عطا شده باشد و یا با وجود زمینه باشد.

اما عطایای الهی به بخشش‌هایی گفته می‌شود که به مقتضای آنچه در نفس عطا‏کننده وجود دارد، از بزرگی و پایبندی،‌ بدون در نظر گرفتن جهت بخشش و یا غرض دیگری و یا در نظر گرفتن عوضی و امثال آن انجام می‏شوند؛ چنانکه جود به زیادی‌ بخشش‌هایی که ریشه در روح بخشاینده دارد گفته می‌شود و «هبه» به بخششی که بدون عوض پرداخت می‌شود.(۱۹)

 

جمع‌بندی

در اسلام چهار عید داریم که عبارتند از: عید قربان،‌ فطر،‌ غدیر و روز جمعه و برترین آنها عید غدیر است. معیار اصلی عید آن است که انسان در آن روز مرتکب گناه و معصیت نشود و از این راه به منفعتی دست یابد که قهراً نشاط و شادی را نیز در پی خواهد داشت. اعیاد اسلامی برای تمامی امت اسلام است؛ به شخص و گروه و صنفی اختصاص ندارد‌ و همه باید به سمت و سوی خدا حرکت کنند.

مهم‌ترین ثمرات عید دریافت جوایز،‌ عطایا و تفضلات الهی،‌ نزدیک شدن به مقامات محمد و آل محمد‏‏‏(ص)؛ گرفتن بهترین حاجاتی است که بندگان صالح و خالص خدا درخواست می‌کنند و رسیدن به عفو و بخشش الهی است و ره‌توشه رسیدن به این اهداف، باور به نداری و فقر مطلق خویش و اقرار به گناهان و توبه به درگاه با عظمت خداوندی است.

 

پی‌نوشت‌ها:

  1. المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانی، تهران، دفتر نشر الکتاب، ۱۴۰۴ هـ ق، ص ۳۵۲، و آیه در سوره مائده/۱۱۴٫
  2. نهج البلاغه، محمد دشتی،‌ ص ۷۳۲، حکمت۴۲۸٫
  3. مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، بیروت، ‌آل البیت، سوم، ۱۴۱۱ هـ. ق، ۱۹۹۱ م، ج ۶، ص ۱۵۴، ح ۶۶۷۹/۸٫
  4. الکافی، کلینی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ هـ ش، ج ۲، ص ۲۲۴،‌ ح ۱٫
  5. همان، ج ۴، ص ۱۴۹، ومن لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۹۰٫
  6. وسائل الشیعه، حر عاملی، قم، آل البیت، ۱۴۰۹ (۲۹ جلدی)، ج ۱، ص ۱۳، ح ۹۶۳۵٫
  7. از این‌جا نیاز به یک مسئله بسیار مهمی احساس می‌شود و آن اینکه ضروری و لازم است که کتب لغت،‌ خصوصاً لغات قرآن، دایره‌المعارف‌ها و… با توجه به سخنان امامان معصوم باید بازنویسی و بازخوانی شود. کتب موجود که بیش‌تر توسط علمای اهل سنت و یا غیر مسلمان‌ها تهیه شده است،‌ دارای نقایص و کاستی‌های فراوانی است و راز آن هم دور بودن و توجه نکردن به سخنان امامان شیعه‏(ع)‏ بوده است.
  8. تهذیب، همان، ج ۳، ص ۱۴۲٫
  9. منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، هاشمى خویى، میرزا حبیب‌الله‏ حسن‌زاده آملی، حسن و کمره‌اى، محمدباقر، تهران،
  10. تحف‌العقول، ص ۲۳۶
  11. همان
  12. پسندیده، نیکو
  13. التحقیق: علامه مصطفوی، مرکز نشر آثار علامه مصطفوی،‌ تهران،‌ ۱۳۸۵، ج ۴،‌ ص ۱۸۹،
  14. فرهنگ عمید،‌ حسن عمید، تهران،‌ انتشارات جاویدان، ۱۳۵۴،‌ ص ۴۴۰٫
  15. الکافی، شیخ کلینی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ج ۴، ص ۱۶۸؛ وسائل الشیعه،‌ج ۵، ص۱۴۰، ح ۱، باب ۳۷٫
  16. مفاتیح، ص ۴۰۴؛ تهذیب، ج ۳، ص ۱۴۲؛ بحار الانوار، ج ۸۸، ص ۱۹٫
  17. العین،‌ خلیل بن احمد فراهیدی، قم،‌ مؤسسه‌ النشر الاسلامی، ۱۴۱۴ هـ. ق، اول،‌ ص ۸۳۰٫
  18. التحقیق: همان، ج ۹، ص ۱۱۶٫
  19. ر. ک: التحقیق،‌ همان، ج ۸، ص ۲۱۰٫
13جولای/19

منشور قضائی امیر مومنان(ع) درسنامه دستگاه قضا از منظر نهج‌البلاغه

«آنگاه برای قضاوت میان مردم کسی را برگزین که از نظر تو بهترین افراد ملت باشد. کسی که در این مسئولیت عاجز و ناتوان نباشد. برخورد با طرفین دعوی او را به لجاجت نکشاند، در لغزش و اشتباه اصرار نورزد. در بازگشت به حق آنگاه که آن را شناخت انعطاف‌پذیر باشد. از درون گرفتار طمع نباشد. به جستجوی حق و شناخت کامل توجه داشته باشد و به شناخت ناقص اکتفا نکند. بیش از همه در موارد شبهه احتیاط کند. براساس دلائل و شواهد کافی حکم کند و از مراجعات مکرر شاکیان خسته نشود. در کشف یک موضوع صبورترین افراد باشد و چون حق روشن شد، با قاطعیت هر چه بیشتر حکم دهد. چاپلوسی‌های افراد او را فریب ندهد و فریبکاری و تحریک‌ها او را منحرف نسازد.

و در ادامه می‌فرمایند: «و کسانی که این ویژگی‌ها را داشته باشند اندک‌اند»

سپس می‌فرمایند: «نحوه قضاوت و داوری قضات را همواره زیرنظر داشته باش و به‌قدر کافی بخشش کن که تأمین شوند و به دیگران محتاج نشود و قاضی را نزد خود گرامی دار بدان گونه که دیگران را مجال طمع در وی نباشد و از دسیسه دیگران نزد تو در امان بماند. آنچه را گفتم به دقت بنگر، چه این دین اسیر دست اشرار بود که با هوا و هوس عمل می‌کردند و دین را برای به دست آوردن دنیا استخدام کرده بودند.»(نامه ۵۳)

این بخشی از منشور حکومتی سیاسی امام متقین امیرالمؤمنین(ع) به مالک اشتر در مورد دستگاه قضا، ویژگی قضات و درسنامه برای کسانی است که مسئولیت‌های سنگین قضایی را از صدر تا ذیل بر دوش دارند. امام تمام نکات ضروری و سرنوشت‌ساز را خاطرنشان ساخته‌اند که هر جمله‌ای می‌تواند محور بحث و بررسی مفصلی به‌ویژه برای متصدیان امر قضا و قوه قضائیه در تمام سطوح باشد.

به تشریح بخش‌هائی از این نامه می‌پردازیم.

۱ـ بر نظام اسلامی است که در ساماندهی دستگاه قضا، انتخاب مسئولان قضائی و قضات و دیگر کارگزاران با دقت و وسواس تمام بکوشد و پست‌های کلیدی را که در رأس آنها رؤسای قوه قضائیه و قضات قرار دارند به شایسته‌ترین افراد، یعنی کسانی بسپارد که سر رشته مسائل حقوقی اسلامی را در دست دارند؛ دوره‌های آموزشی مربوطه را در چهارچوب احکام اسلامی، کتاب و سنت و سیره دیده‌اند و به آن ایمان دارندو از فرهنگ بیگانه که سم مهلک نظام اسلامی است، متأثر نیستند.

قضات باید بهترین افراد یک نظام باشند. به بیان امام«ع» «اَفضَلُ رَعیَّتِک» بهترین بودن در دیانت، دانائی، علم، فقاهت، آشنائی کامل با موازین حقوقی، متدین‌ترین و متعهدترین افراد، زیرا سر وکار قضات با مسائل حقوقی و جان و مال و آبروی ملت و شئون حاکمیت است.

۲ـ قاضی باید  از جنبه علم و عمل از بهترین افراد باشد، زیرا در جایگاهی نشسته که جان و مال و ناموس مردم و حیثیت افراد و آبروی دین و نظام صالح اجتماعی وابسته به عملکرد اوست.

عوامل یاریگر قاضی عبارتند از:

الف) قوانین صالحه که از نظر ما اسلام و قوانین فقه شریعت است؛

ب) نظام قضائی و تطبیق مسائل حقوقی و قضایی با وقایع مربوطه و موارد اختلاف مردم؛

ج) نظام اجرائی که به عوامل حکومتی سپرده می‌شود.

قاضی از یکسو باید به احکام مربوطه، یعنی احکامی که به صورت قانون مدون دراختیار قضات و دادگاه‌ها نهاده می‌شوند،  وقوف داشته باشد و از سوی دیگر در تطبیق این قوانین با وقایع مربوطه، باید از مهارت و تجربه لازم برخوردار باشد؛ با دقت و بدون جانبداری از طرفین دعوا داوری کند؛ تحت‌تأثیر احساسات و فشارها و تحریکات قرار نگیرد؛ به حق رأی دهد و آنگاه که رأی داد، به دستگاه اجرائی بسپارد.

بنابراین قضات و مسئولان محاکم در جایگاه حساسی نشسته‌اند. امام علی«ع» به شریح قاضی فرموند، «در جایگاهی نشسته‌ای که پیامبران و مقربان می‌نشینند. مراقب باش چنین جایگاهی مسئولیت سنگینی دارد.» آنانکه از ایمانی استوار و اطلاعات کامل‌ رخوردارند و به حق و  عدل داوری می‌کنند،  از خطر انحراف در امانند و اگر جز این باشد، تبعات سنگین آن دامن آنان و اجتماعی را که حق و باطل در آن در هم آمیخته و حقوق انسان‌ها پایمال شده می‌گیرد و اعتبار نظام اسلامی به مخاطره می‌افتد.

از این رو در روایات آمده که قاضی در لبه پرتگاه دوزخ نشسته و باید مراقب باشد سقوط نکند.  در عین حال که اگر به حق و عدل داوری و اختلافات حقوقی را به درستی حل و فصل کند، ارزش و پاداش عمل او سنگین و گرانقدر است.

در اسلام مسائل قضائی بسیار شفاف‌ و حل مسائل مورد اختلاف و صدور حکم به روشنی قابل دسترسی است. اگر احکام اسلامی ملاک عمل قرار می‌گرفتند، حجم پرونده‌های کشور ما به ۱۵ میلیون تا بیست میلیون نمی‌رسید و اطاله دادرسی مردم را از صدور رأی مأیوس نمی‌کرد.

اگر فقه اسلامی و احکام مربوطه روشن هستند، پس مشکل کجاست که با این دستگاه عریض و طویل قضائی، پیشرفت کارهای این حوزه مثل بسیاری از حوزه‌های دیگر کند و گاه ناامیدکننده است؟!

بدیهی است که دستگاه قضا باید در سازوکار خود تجدیدنظر کند و راه چاره آن جز بازگشت به فقه و سیستم قضائی اسلامی نیست.

سئوال مهم‌تر این است که ریشه این همه پرونده خلافکاری و اختلاف در کجاست؟

ریشه این چالش را باید در فرهنگ عمومی و تعامل انسان‌ها با یکدیگر کاوید. بی‌اعتمادی اجتماعی، مواد مخدر، بزهکاری، سرقت، اختلافات خانوادگی، مسائل مربوط به چک و سفته، مسائل اقتصادی، سوءمدیریت‌ها، عدم نظارت لازم و کافی و مسائلی از این قبیل در شأن جامعه اسلامی ما نیست.

برخی از این عوامل را باید در سیستم قضائی جستجو کرد. اگر احکام جزائی اسلام در موارد مربوطه معیار و میزان حکم و داوری بودند، پرونده‌ها چند سال در بایگانی‌ها فسیل نمی‌شدند! اگر روابط خانوادگی در چهارچوب شرع بودند، این همه مردان به دلیل مهریه و نفقه و مانند آن در زندان‌ها فسیل نمی‌شدند. اگر قانون چک و سفته با نگرش اسلامی تدوین می‌شد، این همه بدهکار در زندان‌ها نداشتیم. و ده‌ها نمونه دیگر که مردان و زنان و جوانان را راهی زندان‌ها کرده و جز هزینه مادی و خسارت‌های اخلاقی رهاوردی نداشته است.

از این رنجنامه که امروزه نیز دغدغه مسئولین قضائی است، بگذریم و نگاهی گذرا به منشور حقوقی فوق‌الذکر امام علی(ع) در نامه مزبور بیدازیم:

۱ـ نظام اسلامی می‌بایست برترین و شایسته‌ترین افراد را برای قضاوت و مسائل حقوقی انتخاب کند.

۲ـ قاضی شایسته کسی است که از جنبه فقهی، علم، تجربه، عقل، تقوی و تعهد برترین باشد.

۳ـ در کشف ماهیت و وقایع مورد بررسی، دقت کافی، فهم درست و دغدغه جدی داشته باشد.

۴ـ توان و قدرت اجرای احکام را داشته باشد و با قاطعیت عمل کند.

۵ـ لجوج و خودمحور و مغرور نباشد و از حق و عدل پیروی کند.

۶ـ اگر اشتباه کرد بپذیرد و بر اشتباه خود اصرار نورزد.

۷ـ وارسته از مطامع دنیوی باشد تا تحت‌تأثیر رشوه و حق و حساب قرار نگیرد.

۸ـ احتیاط و دقت را فراموش نکند، زیرا مسائل حقوقی چیزهائی نیستند که بتوان راحت از آنها عبور کرد.

۹ـ کم‌حوصله و بی‌تحمل نباشد؛ مسائل حقوقی را سرسری نگیرد و با جان و مال وحیثیت مردم بازی نکند.

۱۰ـ تحت‌تأثیر چرب‌زبانی و چاپلوسی متهمین یا واسطه‌ها قرار نگیرد. حق را بگوید و به آن حکم دهد، هر چند تلخ باشد.

۱۱ـ فریبکاری‌های متهمان او را به گمراهی نکشاند.

۱۲ـ عملکرد و شیوه کار قضات باید تحت نظارت و مراقبت مافوق و بازرسی کامل باشد.

۱۳ـ قاضی باید از نظر زندگی و هزینه معیشت تأمین شود و کمبودی نداشته باشد.

۱۴ـ باید به شخصیت قاضی احترام گذاشته شود تا دیگران او را نفریبند.

و جمله آخر امام«ع» در این بخش این است که فرمودند: «فان هذا الدین کان اسیرا فی ایدی الاشرار یعمل فیه بالهوی و تطلب به الدنیا؛ این دین در دست اشرار اسیر بود و بر اساس هواهای نفسانی در آن عمل می‌شد و ابزار دنیاطلبی بود.»

فراموش نکنیم که این سخن امام علی«ع» مربوط به دهه چهارم طلوع اسلام یعنی زمانی است که هنوز صحابه و تابعین در میان مردم بودند و از پیامبر«ص» نقل حدیث می‌کردند. با این همه جامعه چنان از مسیر اسلام منحرف شده بود که اشرار حاکم ‌شده و دنیاطلبان ارزش‌ها را پایمال کرده بودند.

این سخن امام امروز نیز برای ما هشداردهنده است که استحاله تدریجی ارزش‌ها آرام‌آرام اتفاق می‌افتد؛ تعهد دینی کم می‌شود؛ دنیاطلبی رخنه می‌کند؛ سهل‌انگاری جای روحیه انقلابی و جهادی را می‌گیرد؛ فرهنگ بیگانه با لبخندهای زهرآگین خود انسان‌ها را می‌فریبد؛ غرب‌گرائی دل عده‌ای را می‌برد؛ حجاب و عفاف و تقوا کمرنگ می‌شود؛ تمام دغدغه‌ها در خور و خواب و لذت خلاصه می‌شوند؛ از حساسیت‌ها روی شیوع مفاسد کاسته می‌شود؛ عوامل بیگانه از بیرون و درون در مسخ ارزش‌ها و دستاوردهای خون‌های پاک مجاهدان همدست می‌شوند؛ گروهی به نظاره می‌ایستند  و آهی از دلی برنمی‌آید و درددل‌ها جز رنج رهاوردی ندارند.

13جولای/19

حق‌مداری اهل‌بیت«علیهم السلام»

سخن در سلسله مقالات «در آستان امامان» پیرامون امام‌شناسی شیعی با محوریت زیارت جامعه کبیره بود. در این مقاله نیز به شرح فرازهائی از این زیارت بلند می‌پردازیم.

حق‌مداری اهل‌بیت«ع»

«و شأنکم الحق و الصدق و الرفق»

و شأن شما حق و راستی و مدارا کردن است.

معنای این فراز این است که شما خوبان در هر حال حق‌مدار، راستگو، اهل مدارا و سازگاری و نرمی بایسته با مردم هستید. «شأن به معنای امر، حال، جایگاه و مقام است.» این خصلت‌های نیک عجین شده با ذات شماست.

«حق‌مداری» در همه عرصه‌های فردی، اجتماعی، سیاسی و… محور حرکت شماست. به‌ویژه در عرصه حکومت و ملکداری «حق» ستون فقرات آنان است. خود حق‌مدار بودند و همگان را نیز به آن فرا می‌خواندند. نزد امیرمؤمنان«ع» کفش کهنه و وصله‌دار محبوب‌تر است از حکومت، مگر آنکه از رهگذر آن بتواند حقی را برپا دارد یا باطلی را بزداید.(۱)

حضرت فرمودند: «من عمل بالحق مال الیه الخلق»(۲) هر کس به حق عمل کند مردم به او متمایل خواهند شد.

با این جمله در این زیارت همه شیعیان و رهروان راه ایشان به حق‌مداری که زیربنای اساسی یک جامعه الگو است فر خوانده شده‌اند.

صداقت یک ارزش والا

«صداقت» زیرساخت اساسی هر جامعه نمونه است. صداقت در خانه، اجتماع، سیاست و… زیربنای شکل‌گیری جامعه «وسط» است که قرآن از آن دم می‌زند.

«صدق» با همه ابعاد زندگی امامان عجین شده است. روراست با مردم حرف زدن شأن امامان است. کلک، حیله، حقه‌بازی در قاموس زندگی امامان نیست. امامان بر قله ایمان نشسته‌اند و آراسته به جلوه برجسته ایمان یعنی «صداقت»اند.

حضرت امام علی«ع» فرمودند، «الایمان ان تؤثر الصدق حیث لغیرک علی الکذب حیث ینعمک(۳): ایمان آن است که راستی را اگر چه به زیانت باشد بر دروغ اگر چه به سودت باشد برگزینی.»

امامان تجلی انسانیت و آراسته به این زیورند.

مولی علی«ع» فرمودند، «الصدق جمال الانسان و دعائه الایمان»(۴): راستی جمال انسان و پشتوانه ایمان است. «و شأنکم … الصدق».

نرمخوئی منش امامان

«والرفق»

شأن امامان رفق با مردم است؛ همان گونه که شأن پیامبر رفق با مردم بود. «به سبب رحمت خداست که تو با آنها چنین نرم هستی. اگر تندخو (زبان خشن) و سخت‌دل می‌بودی، از گرد تو پراکنده می‌شدند…»(۵)

امامان امانتدار پیامبرانند و همان علم را بر دوش دارند، علم هدایت، ارشاد و راهنمائی به راه سعادت. طبیعی است که شأن آنها «رفق» است.

پیامبر اکرم«ص» فرمودند، «انا امرنا معاشر الانبیاء بمداراه الناس کما امرنا باداء الفرائض: ما جماعت انبیا به مدارا کردن با مردم فرمان داریم، همچنان که به برپا داشتن فرائض مأموریم.»(۶)

امامان در انجام رسالت خویش موفق بودند، زیرا گفتمان آنها حداقل در بین پیروانشان ماندگار است. یک رمزش همین «رفق» است. حضرت مولی علی«ع» فرمودند، «الرفق مفتاح النجاح: نرمخوئی کلید کامیابی و موفقیت است.»(۷)

نیز فرمودند، «علیک بالرفق فانه مفتاح الصواب و سجیّته اولی الالباب؛ بر تو باد به نرمخوئی که آن کلید دوستی و خوی خردمندان است.»(۸)

از حضرت امام صادق«ع» نقل شده که فرمودند: «من کان رفیقاً فی امره نال مایرید من الناس: هر که در کارهای خود نرمخوی باشد، به آنچه از مردم می‌خواهد دست یابد.»(۹)

«رفق» و نرمخوئی رمز محبوبیت و جایگاه رفیع است. امام صادق«ع» فرمودند: «ان شئت ان تکرم فلن و ان شئت ان تهان فاخشن: اگر می‌خواهی گرامی داشته شوی، نرم باش و اگر می‌خواهی مورد اهانت قرار گیری خشن باش.»(۱۰)

البته نرمخوئی به‌جاست که این همه برکات دارد نه نرمخوئی بی‌جا.: « یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِیر: ای پیامبر! با کافران و منافقان ستیز کن و بر آنها سخت‌گیر و خشن باش.»(۱۱) اینجا نرمخوئی نابه‌جاست. نرمخوئی به‌جا آری، و نرمخوئی نابه‌جا نه.

حضرت امام علی«ع» فرمودند، «اذ کان الرفق خُرقاً کان الخُرق رفقا وربما کان الداء دواء والدواء داء: هرگاه به جای نرمی خشونت لازم باشد، خشونت عین نرمی است. بسا دارو که مایه درد و بیماری باشد و بسا درد و بیماری که خود دارو باشد.»(۱۲)

آری امامان با «رفق» سازنده عجین هستند.

و شأنکم … الرفق

گفتار امامان

«و قولکم حکم و حتم»

گفته شما دستور است و عمل بدان حتمی است.

این فراز را می‌توان چنین تفسیر کرد که آنچه شما فرمان می‌دهید حکم و دستور است و واجب‌الاتباع. رسم رهروی تبعیت و اجرا کردن آن است. می‌توان این فراز را این گونه تفسیر کرد که گفتارتان حکیمانه است و باید این گفتار حکیمانه را اجرا کرد. « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنکُمْ: ای کسانی که ایمان آورده‌اید اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیغمبر خدا را و اولی‌الامر «اوصیای پیامبر» را…»(۱۳)

امامان برگزیدگان خداوند هستند. این برگزیدگان هرگاه سخن بگویند «حکیمانه» است و اگر فرمان دهند، فرمانشان خردورزانه است، پس سعادت و سیادت این جهانی و آن جهانی انسان در تبعیت است و همراهی.

اندیشه امامان

ورأیکم علم و حلم و حزم

و اندیشه شما دانش و بردباری و دوراندیشی است.

اندیشه امامان برگرفته از زلال وحی است، پس علم واقعی و حقیقی است و تئوری‌های ثابت نشده و اوهام و خیالات نیست. تجلی خرد است و دوراندیشی در آن موج می‌زند. خردورزی را باید از مکتب امامان آموخت. این خرد با وحی درآمیخته و دوگانگی در آن وجود ندارد. بهتر بگویم خرد با وحی عمیق می‌شود، زیرا خالق خرد، وحی را به کمک آن فرستاده است. عمیق‌ترین سخنان در حوزه خرد و خردورزی را باید از مکتب امامان، به‌ویژه در کلمات نورانی امیرمؤمنان علی«ع» جست.

امامان کانون خوبی‌ها

ان ذکر الخیر کنتم اوله و اصله و فرعه و معدنه و مأواه و منتهاه

هرگاه که از خیر یاد کرده شود، شما نخستین و ریشه و شاخه و معدن و جایگاه و نهایتش هستید.

نیکی‌ها در سه حوزه خلاصه می‌شوند:

۱ـ  اعتقادات

۲ـ اخلاق و ارزش‌ها

۳ـ اعمال

معدن و خاستگاه این سه حوزه برگرفته از مکتب اهل‌بیت«ع» است. امام صادق«ع» در حدیثی فرمودند، «نحن اصل کل خیر و من فروعنا کل بر فمن البرّ التوحید و الصلاه و الصیام و کظم الغیظ و العفو عن المسی و رحمه الفقیر و تعهد الجار و الاقرار بالفضل لاهله و عدونا اصل کل شرّ و من فروعهم کل قبیح و فاحشه: ما ریشه هر خیری هستیم و هر نیکی از شاخ و بر ماست، از این نیکی‌هاست یکتاپرستی، نماز، روزه، فرو خوردن خشم، گذشت از بدی‌کننده، ترحم به نیازمند، پرداختن به کار همسایه و اقرار به فضیلت فضیلت‌مندان ودشمن ما ریشه هرگونه بدی است و هر زشتی و پلیدکاری از شاخ و بر ایشان است.»(۱۴)

و در ادامه فرمودند، «فکذب من زعم انه معنا و هو متعلق بفروع غیرنا؛ پس دروغ گفته است هر که گمان کرده که با ماست و به شاخه‌های دیگران چنگ افکنده است.»(۱۵)

 بابی انت و امی

این ادبیات اوج ابراز محبت و عشق است. من پدر و مادر خود را دوست ‌دارم و محبوب‌ترین نزد من هستند، این محبوب‌ترین‌ها فدای اهل‌بیت«ع» باد. این عبارات تحقیر پدر و مادر نیست، همچنان که تحقیر خود و نفس خویش نیز نیست.

برکات اهل‌بیت«ع»

کیف اصف حسن ثناءکم و احصی جمیل بلاءکم و بکم اخرجنا الله من الذل و فرّج عنا غمرات الکروب و انقذنا من شفا جرف الهلکات و من النار: چگونه نیکوئی ستایش شما را توصیف کنم و زیبائی نعمت شما را به شمار آورم در حالی که به واسطه شما خدا ما را از خواری بیرون آورد و شدت گرفتاری را از ما برداشت و ما را از آستانه پرتگاه هلاکت و آتش دوزخ نجات داد.»

در این فرازها از برکات ولایت اهل‌بیت«ع» سخن گفته شده است:

۱ـ رهایی از ذلت

ما در سایه رهروی راه شما از ذلت رهیدیم و به عزت رسیدیم و از شما آموختیم که زیر بار ذلت نرویم:

پیامبر خدا«ص» فرمودند، «من اقر بالذل طائما فلیس منا اهل البیت: هر کس با میل و اختیار تن به ذلت دهد از ما اهل‌بیت«ع» نیست.»(۱۶)

مکتب کربلا به ما « هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه» را آموخت. شما به ما آموختید که زندگی با عزت، زندگی حقیقی است و زندگی با ذلت «زندگی‌نما»ست! امیرمؤمنان علی«ع» فرمودند، «… فالموت فی صیاتکم مقهورین و الحیاه فی موتکم قاهرین…؛ مرگ در زندگی توأم با شکست شماست و حیات در مرگ پیروزمندانه شما…»(۱۷)

ارزش والا در نظر آزادمردان باایمان در زندگی توأم با عزت است. آنان شهادت توأم با عزت و سربلندی را بر زندگی ذلیلانه ترجیح می‌دهند.

سالار شهیدان امام آزادگان جهان فرمودند، «لا والله لا اعطیکم بیدی اعطاء‌الذلیل و لا اقرّ لکم اقرار العبید: نه به‌خدا سوگند دست ذلت در دست شما نمی‌گذارم و همچون بردگان تسلیم نمی‌شوم (بلکه می‌جنگم و سربلند شربت شهادت را می‌نوشم).»(۱۸)

امروز ملت بزرگ و سربلند ایران اسلامی با الهام از همین مکتب است که در برابر عربده‌کشی‌های سران استکبار یعنی آمریکا و هم‌پیمانانش مردانه ایستاده است و مقاومت می‌کند و زیربار زور نمی‌رود. فریادش «هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه» است که تا کنون هزینه‌های آن را پرداخته است و همچنان می‌پردازد. ما این را از مکتب حیات‌بخش اهل‌بیت«ع» آموخته‌ایم.

حضرت امام علی«ع» فرمودند، «بنا تخلع ربقه الذل من اعناقکم: به وسیله ما طوق خواری از گردنهایتان برداشته شد.»(۱۹)

۲ـ رهائی از سختی و غم

«کرب» اندوه شدید و نفسگیر است

«غمرات» به معنای شدت‌ها، طغیان‌ها، غلیان‌ها

و فرّج عنا غمرات الکروب.

به برکت شما شدت گرفتاری از ما برداشته شد.

آسیب امروز زندگی ماشینی و مادی انواع نگرانی‌ها، تشویش‌ها، اضطراب‌هاست، اما باورمندان راستین مکتب اهل‌بیت«ع» از این آسیب و آفت در امانند.

ممکن است بپرسید پس این دلشوره‌ها و اضطراب‌ها که در جوامع دوستان اهل‌بیت«ع» دیده می‌شود چیست؟ پاسخ آن روشن است، فاصله بین شعار و باور بسیار است.  باورمندان راستین به مکتب اهل‌بیت‌«ع» از این آسیب‌ها درامانند، نه آنان که شعار پیروی از آنان را سر می‌دهند و در عمل رهرو آنان نیستند. اهل‌بیت«ع» اینان را خودی نمی‌دانند. امام صادق«ع» فرمودند، «لیس من شیعتنا من وافقنا بلسانه و خالفنا فی اعمالنا و آثارنا: شیعه ما نیست کسی که به زبان دم از ما زند، ولی برخلاف کردار و رفتار ما عمل کند.»(۲۰)

۳ـ رهائی از دوزخ

«وانقذنا من شفا جرف الهلکات و من النار: و خداوند ما را به واسطه شما از آستانه پرتگاه هلاکت و آتش دوزخ نجات داد.»

امامان «سلام‌الله علیهم اجمعین» رهروانشان را هم از آتش دنیا که همان اختلافات خانمان‌برنداز هستند رهانیدند و هم از آتش آخرت.  ده‌ها و صدها رهنمود امامان«ع» در عرصه وحدت و همدلی بین پیروانشان شاهد زنده این حقیقت است. این وصیت امیرمؤمنان علی«ع» که فرمودند، «… وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا فانی سمعت رسول الله«ص» یقول صلاح ذات البین افضل من عاقه الصلاه و الصیام و ان المبیره الحالقه للدین فساد ذات البین…: همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید، زیرا که شنیدم رسول خدا«ص» مکرر می‌فرمودند ایجاد آشتی و سازگاری بین مسلمانان از مجموع نماز و روزه‌ها برتر است.»(۲۱)

و به راستی آنچه که دین را نابود و ریشه‌کن می‌کند، اختلاف و پراکندگی است. اما نجات دادن از آتش آخرت با پرهیز دادن از رفتار جهنم‌زاست که در رهنمودهای اهل‌بیت«ع» موج می‌زند. ده‌ها و صدها روایت از اهل‌بیت«ع» نشان می‌دهند که ایشان، مرتکبان رفتار جهنمی را از خود نمی‌دانند.

… از ما نیست آن کس که امر به معروف و نهی از منکر نمی‌کند.(۲۲)

از ما نیست کسی که همسایه‌اش از بدی‌های او در امان نیست.(۲۳)

از ما نیست کسی که با مسلمانی از راه تقلب و دغل وارد شود.(۲۴)

از ما نیست کسی که در امانت خیانت کند.(۲۵)

و…

عمل به این رهنمودهاست که انسان را از آتش آن جهانی می‌رهاند.

پس به واسطه اهل‌بیت«ع» است که از آتش این جهانی و آن جهانی می‌رهیم.

آری ما مدیون اهل‌بیتیم

بابی انتم و امی و نفسی

پدر و مادرم و جانم فدایتان باد.

 

پی‌نوشت‌ها

۱ـ ارشاد ۱/۲۴۷ ـ نهج‌البلاغه، خطبه ۳۳٫

۲ـ غررالحکم، ۸۶۵۱٫

۳ـ نهج‌البلاغه، حکمت ۴۷۸٫

۴ـ فهرست غررالحکم، کلمه صدق.

۵ـ آل‌عمران، ۱۵۹٫

۶ـ امالی شیخ طوسی، ۵۲۱٫

۷ـ فهرست غرر کلمه رفق

۸ـ همان.

۹ـ اصول کافی، ج ۲، ص ۱۲۰٫

۱۰ـ بحارالانوار، ۷۸/۲۶۹٫

۱۱ـ توبه، ۷۳٫

۱۲ـ نهج‌البلاغه، نامه ۳۱٫

۱۳ـ نساء، ۵۹٫

۱۴ـ کافی، ج ۸، ص ۲۲۲٫

۱۵ـ همان.

۱۶ـ تحف‌العقول، ص ۵۸٫

۱۷ـ نهج‌البلاغه، خطبه ۵۱٫

۱۸ـ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۷٫

۱۹ـ شرح نهج‌البلاغه، ابن ابی‌الحدید، ج ۱/۲۷۶٫

۲۰ـ مشکاه‌الانوار، ص ۷۰٫

۲۱ـ کافی، ج ۷، ص ۵۱٫

۲۲ـ سند احمدحنبل، ۱/۵۵۴٫

۲۳ـ عیون اخبارالرضا، ۲/۲۴٫

۲۴ـ من لایحضره الفقیه، ۳/۲۷۳٫

۲۵ـ کافی، ۵/۱۳۳٫

13جولای/19

شجره‌ شرافت

کاروان کرامت

در منابع روایی آمده است، «عِندَ ذِکرِ الصَّالِحِینَ تَنزِلُ الرَّحمَهُ(۱) در جایی که از صالحان و نیکان یادی شود رحمت الهی فرو فرستاده می‌‌شود.» در این مزرعه‌ آخرت و دار عبرت که متأسفانه برای برخی به سرای غرور تبدیل می‌شود، همواره بر بستر با صفای تشیع، عابدان سلحشوری می‌زیسته‌اند که  قلمرو بوستان علوی از شکوفه‌های سرخ سجده‌ها، عبادت‌ها، مجاهدت‌ها و مقاومت‌های آنان معطر شده است. صحیفه سبز شیعه مزیّن به نام باشکوه امامزادگانی جلیل‌القدر، ساداتی با شرافت و دانشورانی اهل فضل و فضیلتند. بزرگان و نامورانی که با اهتمامی وافر به گونه‌ای فداکارانه رایحه ولایت را در دشت ایمان منتشر کردند‌ و به عنوان قافله‌سالاران سعادت بشری و تداوم‌بخش رسالت انبیا و اولیای الهی، روشنی‌بخش مسیر هدایت شدند. سادات دانشور با رسول اکرم(ص) و خاندان طهارت تقرّب نسبی و شرافت پیوستگی با آن انوار درخشان را دارند و سوره کوثر به این نسل منوّر اشاره دارد.(۲) خداوند متعال از مردم اجر رسالت پیامبر خاتم را نخواسته است جز اینکه به خویشاوندان و ذراری او محبت کنند.(۳) خاتم انبیا  نیز بر تکریم آنان تأکید فرموده‌اند.(۴) در روایتی آمده است، «اَلعُلماء وَرَثَه الاَنبیاء »(۵) بزرگانی که ستم جباران را تحمل نکردند و با دمیدن روح ایمان و مقاومت در اقشار مردم، آنان را برای ستیز با جهل، خرافات و ناروایی بسیج کردند، همان‌هائی هستند که طبق حدیث دیگری امانتداران رسول خدایند.(۶)

در آن هنگامه‌ای که بنی‌امیه و بنی‌عباس غاصبانه در رأس امور جوامع اسلامی قرار گرفتند، با وجود آنکه ادعا داشتند از مقربان نبی اکرم(ص) هستند، برخلاف توصیه‌های مؤکد خاتم انبیا مبنی بر اظهار محبت و رأفت درباره اولاد ایشان، برای علویان و طالبیان شرایط پر اختناقی را فراهم کردند که قرن‌ها به طول انجامید. در این مدت امامزادگان و ذراری خاندان رسالت تحت تعقیب مأموران اموی و عباسیان قرار گرفتند و روانه زندان‌های مخوف و سیاهچال‌های رنج‌آور شدند و در آنجا شدیدترین شکنجه‌ها را تحمل کردند. کشتار فجیع آنان گاه علنی و در مواقعی مخفیانه و بدون سر و صدا، اما در نهایت قساوت و شقاوت صورت می‌گرفت. لذا گروه کثیری از نوادگان و احفاد ائمه هدی(ع) که قادر نبودند در این شرایط آشفته به فعالیت‌های ترویجی، هدایت‌ و نشر معارف قرآن و عترت بپردازند، ناگزیر مهاجرت می‌کردند تا در محیطی آرام‌تر و دور از گزند کارگزاران خلفای ستمگر در سنگر فرهنگی، تبلیغی به وظایف محوله بپردازند و در ضمن به افشای جنایات آن جفاکاران بپردازند. ایران از سرزمین‌هایی بود که این عزیزان بدان روی آوردند، زیرا قلمرو مذکور تا حدودی از کانون این فرمانرایان خائن و خبیث دور بود و از سوی دیگر مردمانش به خاندان عترت ارادت می‌ورزیدند.(۷)

نیاکان والاتبار

مقام معظم رهبری عالمی از شجره طیبه خاندان رسالت است. وجود بابرکتی که به‌رغم فتح قله‌های علمی و معنوی و رفعت معرفتی و اقتدار معنوی در دشت هموار تواضع دامن گشوده، لکن در مقابل استکبار، ارتجاع مدرن و مزوران مدعی حقوق بشر نستوه و با صلابت ایستاده است. این عالم ربانی از ناحیه والد معظم خویش به امام سجاد(ع) و از جانب والده مکرمه خود به امام صادق(ع) نسب می‌برد.

امامزاده‌ای جلیل‌القدر

جد اعلای مقام معظم رهبری علی‌اصغر، کوچک‌ترین فرزند امام چهارم شیعیان حضرت علی بن الحسین(ع) است و حضرت سجاد(ع) او را به نام برادر خود علی بن الحسین که در عاشورا توسط اشقیا به شهادت رسید نامیدند. این امامزاده صاحب شرافت و جلالت قدر بوده و علمای نسّابه، محدثان و رجال‌نگاران از فضایل و مناقب ایشان سخن گفته‌ و پارسایی و پرهیزگاری وی را ستوده‌اند. ابن عنبه می‌گوید کنیه علی‌اصغر ابوالحسن است. وی از طریق پسرش حسن افطس دارای اعقابی شد. افطس سیدی جلیل‌القدر با قامتی رشید و سیمایی باصلابت بود و به همین دلیل او را رُمح (نیزه) آل ابی‌طالب می‌خواندند. مادرش ام ولد بود و او هنوز دیده به جهان هستی نگشوده بود که پدرش، علی‌اصغر در سی‌وهشت سالگی در ینبوغ از توابع مدینه رحلت کرد. موقعی که محمد بن عبدالله نواده امام حسن مجتبی(ع) معروف به نفس زکیه علیه بنی‌عباس قیام کرد، حسن افطس علمدارش شد. هیچ‌یک از همراهان محمد بن عبدالله در شجاعت، وفاداری و پایداری چون او نبودند.

چون قیام مزبور شکست خورد و رهبرش نفس زکیه به شهادت رسید، حسن افطس از حجاز بیرون آمد و در شهرهای گوناگون به حالات مختلفی می‌زیست، زیرا منصور عباسی در پی دستگیری وی بود. هنگامی که حضرت صادق(ع) به عراق آمدند، چون منصور را دیدند، خطاب به او فرمودند، «اگر می‌خواهی در حق اولاد رسول اکرم(ص) احسانی کرده باشی از قتل افطس درگذر.» منصور پذیرفت و از تعقیب او صرف‌نظر کرد. همچنین آن فروغ ششم امامت، به عنوان صله ارحام این امامزاده را از عطایای خود برخوردار ساختند و در وصیت خویش برایش ارث تعیین فرمودند.(۸)

حسن افطس اولاد متعددی داشت، اما نسل وی توسط پنج پسرش به اسامی علی حوری، عمرو، حسین، حسن مکفوف و عبیدالله ادامه یافت. علی حوری منسوب به حوریه از دهکده‌های واقع در سواحل فرات، سیدی خوش‌صورت و نیکوسیرت، ادیبی سخنور و شاعری فصیح و بلیغ بود. وی در بیان حقایق، صراحت داشت و زمانی که به مناسبتی از مهدی خلیفه عباسی انتقادی شدیداللحن کرد، موسی هادی عباسی که به قساوت قلب معروف بود، از شدت خشم برافروخته شد و دستور داد علی حوری را چنان زدند که بدنش به‌شدت مجروح شد و پیکر نیمه جانش را با ناامیدی از ادامه حیات، به منزلش بردند، اما همسرش در التیام جراحات وی کوشید تا آنکه علی حوری سلامتی خود را بازیافت، ولی سرانجام هارون‌الرشید این بزرگوار را به‌طرز فجیعی به شهادت رساند.(۹)

حسین فرزند دیگر حسن افطس از شخصیت‌هایی است که با ابوالسریا مصاحب و ملازم بود و هنگامی که او علیه خلفای عباسی قیام کرد و بر عراق مستولی شد و مردم را به حکمرانی محمد فرزند ابراهیم طباطبایی دعوت کرد، حسین مذکور مأمور استیلا بر حجاز شد و موفق گردید مکه را از تصرف کارگزاران عباسی بیرون آورد. با کشته شدن ابی السرایا، حسین زندگی مخفیانه‌ای را برگزید. حسین بن حسن افطس سه فرزند پسر به اسامی حسن، محمد و عبدالله داشت که فرزندان اول و دوم وی اعقابی پیدا کردند، اما نسل پسر سوم منقرض شد. حسن فرزند حسین و نواده افطس سه فرزند به نام‌های ابوجعفرمحمد، ابراهیم و علی دینوری داشت. پسر سومش عالمی عامل و کامل بود و به امر حضرت امام محمد تقی(ع) به ناحیه دینور و همدان در غرب ایران هجرت کرد، در آن نواحی متوطن شد و به نشر معارف و مکارم اهل بیت(ع) پرداخت. سادات تفرشی خامنه‌ای حسینی افطسی از اعقاب ابی جعفر محمد فرزند حسن، فرزند حسین، فرزند حسین افطسی، فرزند علی‌اصغر، فرزند امام زین‌العابدین(ع) هستند.(۱۰)

ابی‌جعفرمحمد به دلیل جور و ستم و فشار سیاسی مأموران عباسی به مناطق مرکزی ایران معروف به ناحیه جبال یا عراق عجم آمد و راهی تفرش شد و مورد استقبال اهالی آن و مردمان آشتیان و فراهان قرار گرفت. فرزندش سلطان سید احمد نیز در آن مناطق مورد توجه و تکریم قرار گرفت، اما کارگزاران عباسی محل اقامت او و برادرش سید محمد را کشف کردند و آن دو امامزاده را به شهادت رسانیدند. سید محمد در تفرش، سید احمد در هزاوه (زادگاه امیرکبیر) و سید محمد عابد در میقان اراک دفن شدند و مزار، بقعه و بارگاه‌شان زیارتگاه شیعیان و سایر علاقه‌مندان شد.(۱۱)

طبق نسب‌نامه‌ای که توسط آیت‌الله مرعشی‌نجفی و علامه طباطبایی تایید شده است، نسب مقام معظم رهبری به طریق ذیل و با حدود سی واسطه به امام چهارم منتهی می‌شود: سیدعلی فرزند سیدجواد، فرزند سیدحسین، فرزند سیدجلال‌الدین، فرزند سیدبابا، فرزند سیدحسن، فرزند سیدحسین، فرزند سیدمحمد، فرزند سیدنجم‌الدین، فرزند سیدفتح‌الله، فرزند سیدروح‌الله، فرزند سیدعبدالله، فرزند سیداحمد، فرزند سیدعبدالمجید، فرزند سیدشرف‌الدین، فرزند سیدعبدالفتاح، فرزند سیدمیرعلی، فرزند سلطان سیداحمد، فرزند ابی‌جعفرمحمد، فرزندسیدحسن، فرزند سیدحسین، فرزند سیدحسن افطسی، فرزند علی‌اصغر، فرزند علی‌بن الحسین(ع).(۱۲)

 

پیوند با پرهیزگاران و فرزانگان

به نظر می‌رسد سیداحمد فرزند سید محمد مداینی در اواسط قرن چهارم هجری و در عصر فرمانروایی دولت دیلمیان معروف به آل‌بویه به ایران هجرت کرده است تا در منطقه جبال (نقاط مرکزی و غربی ایران)، به فعالیت‌های ترویجی و مبارزاتی بپردازد، اما چون مأموران خلفای عباسی در پی وی بودند، ناگزیر به هزاوه از توابع استان مرکزی (اراک) پناه برد و سرانجام به سال ۳۶۰ هجری، هنگام اقامه نماز توسط عوامل رژیم سفاک عباسی به فیض شهادت نائل آمد. در عصر شاه عباس صفوی بر مزار این امامزاده بارگاهی بنا شد و از دیرباز آستان مقدس او زیارتگاه و مورد توجه مردم بوده است.(۱۳)

البته بارگاه پدرش سید محمد در تفرش واقع در ۷۳ کیلومتری شمال شرقی اراک واقع شده است. مقام معظم رهبری در جمع اهالی تفرش و آشتیان متذکر شده‌اند که من حالا به زیارت امامزاده بزرگوار سلطان سید محمد مشرف شده‌ام که در رأس سادات حسینی این منطقه هستند، به شهادت رسیده‌اند. این سلسله از سید قطب‌الدین دو رشته می‌شوند. سید ظهیرالدین و سید فخرالدین معروف به میرفخرا که جزو اجداد ماست. این خاندان بیشتر مرد علم و دیانت بوده‌اند. نوه سید فخرالدین، سید محمدتقی است. پسرش جوانی است به نام سید محمد که از تفرش به آذربایجان می‌رود و در خامنه ساکن می‌شود و سلسله (سادات) خامنه‌ای را تشکیل می‌دهد.(۱۴)

نسب قائم مقام فراهانی، ادیب و سیاستمدار که منشأت او بدون تردید از نمونه‌های دلاویز نثر فارسی است به سید احمد مذکور می‌رسد. بنابراین وی با خاندان خامنه‌ای اشتراک نسب دارد. قائم مقام بعد از وفات عباس میرزا محمد میرزا را روی کار آورد و به دیگر مدّعیان مهلت خودنمایی نداد، اما وقتی محمد میرزا به قدرت رسید و بر سراسر ایران استیلا یافت. به دلیل هراسی که از این وزیر کاردان داشت برخلاف سوگندی که در بارگاه امام رضا(ع) خورده بود مبنی بر اینکه بر روی قائم مقام تیغ نخواهد کشید، در نیمه شب آخر صفر ۱۲۵۱ قمری در باغ نگارستان دستور داد جلاد با فرو کردن دستمال در حلقش به زندگی او خاتمه بدهد و پیکرش را بدون غسل و کفن و با لباس، مخفیانه در کنار قبر ابوالفتوح رازی در صحن امامزاده حمزه شهر ری به خاک سپردند. انگشتری در خاندان قائم مقام نسل به نسل حفظ شده است که از آن حضرت امام زین‌العابدین(ع) است. این انگشتر مبارک از جنس نقره ظریفی است با نگینی سیاه رنگ که نقش روی آن نام مقدس علی بن الحسین(ع) با خط کوفی نگارش یافته است.(۱۵)

ناگفته نماند که سادات حسینی افطسی دوازده شاخه تباری از طالبیان و فاطمیان (بنی زهرا) را پدید آورده‌اند. سادات دانشمند آوه، نقیبان سازمان و دیوان نقابت در نواحی مرکزی و غربی ایران، سادات دینور، گروهی از علویان بغداد، تفلیس (مرکز گرجستان)، ری، کاشان، قم و نیز بنی مانکدیم مقیم نجف از همین تبار بوده‌اند.(۱۶) بنابراین خاندان تفرشی خامنه‌ای در اتصال به شجره با شرافت افطسیان با کاروانی از علما و مشاهیر نامدار جهان تشیع اشتراک نسب پیدا می‌کنند که برخی از این اختران فقاهت و فضیلت عبارتند از:

  1. علامه بزرگوار، سید والامقام و عابد زاهد سید رضی‌الدین محمد آوی قمی از اجلای علما و فقها، افاضل محدثین و اعیان مشایخ اجازات و شیخ روایات در قرن هفتم هجری، دوست و عدیل سید بن طاووس صاحب مقامات عالی معنوی و کرامات باهر که سید مذکور از او به عنوان برادر صالح خویش یاد می‌کند. سید آوی بدون واسطه از محقق حلی روایت می‌کند و فقهای بزرگی چون شهید اول از ایشان روایت کرده‌اند. سند یک قسم از استخاره با تسبیح به این محدث وارسته منتهی می‌شود و او این موضوع را از حضرت صاحب‌الامر(عج) روایت می‌کند.(۱۷)
  2. علامه شهید سید تاج‌الدین محمد آوی از علما، فقها، خطیبان و نقبای قرون هفتم و هشتم هجری که در عصر خویش مقتدا و زعیم شیعیان به شمار می‌رفت و در منطقه خویش احترام و اقتدار کامل داشت. وی بعد از پیمودن ارتفاعات علمی در فقه، حدیث، کلام، اصول، تفسیر، رجال و ادبیات، در دستگاه ایلخانی به سمت نقابت علویان تحت قلمرو آنان منصوب شد. به اهتمام وی سلطان محمد خدابنده(اولجایتو) نه تنها خود مذهب شیعه را اختیار کرد، بلکه این فرمانروای مغولی فرمان داد تمام نواحی تحت اداره او بر اساس موازین شرعی و حقوقی تشیع اداره شوند.

این امر موجب ذلت برخی دشمنان و عزت جهان تشیع شد که بر عده‌ای که در مذهب خود تعصب افراطی داشتند گران آمد و بر حسب زمینه‌ای که فراهم کردند فرمان قتلش را از قاضی حنبلی‌ها گرفتند. آنگاه او و دو فرزندش را به ساحل دجله در عراق بردند و هر سه نفر را به‌طرز فجیعی به شهادت رسانیدند و عده‌ای خبیث بدنش را پاره پاره کردند و مقداری از گوشت‌های پیکرش را خوردند.(۱۸)

  1. سید جلیل عالی‌همت و صاحب تألیفات گرانسنگ سید عبدالله شبّر، فاضل محدث جلیل و فقیه خبیر متتبع، هنگامی که شیخ اسدالله کاظمی صاحب مقابس‌الانوار با سید یاد شده ملاقاتی داشت، از کثرت تألیفات وی آن هم با فهم، اطلاع، دقت و استقامت که خداوند به او عطا فرموده بود، پرسید. سید عبدالله گفت: «افزایش تصانیف من از توجه امام همام حضرت امام کاظم(ع) است، زیرا در رؤیایی راستین آن حضرت را دیدم که قلمی به من لطف فرمود که با آن بنویسم. از آن زمان موفق به نگارش شدم و هرچه نگاشته دارم از برکات آن قلم شریف است.» سید عبدالله شبّر در ۱۲۴۳ هجری درگذشت و پیکرش در جوار آستان مقدس کاظمین دفن شد.(۱۹)
  2. امیر عمادالدین محمد فرزند نقیب‌النقبا امیرحسین اولین کس از سادات افطسی است که در عصر صفویه به اصفهان مهاجرت کرد و چون محل زندگی و مدفنش آبادی خاتون‌آباد در شرق اصفهان است، خاندانش به خاتون‌آبادی معروف شده‌اند. فرزندان، نوادگان و احفاد این سید عالی‌مقام غالباً در زمره دانشوران زاهد و علمای پارسا به شمار می‌روند. شخصیت‌های جامع در معقول و منقول و آراسته به خصال عالی از میان این گروه از سادات حسینی برخاسته‌اند که در طول قرون اعصار جامعه را از فروغ علمی و معنوی خویش برخوردار ساخته‌اند.(۲۰)

 

قله فقاهت و مقاومت

آیت‌الله سید حسین خامنه‌ای (پدربزرگ مقام معظم رهبری) فرزند سید محمد حسینی تفرشی است که به سال ۱۲۶۰ هجری در خامنه واقع در هفتاد کیلومتری شمال غرب تبریز و از کانون‌های شهری شهرستان شبستر دیده به جهان گشود. او دوران کودکی را در زادگاهش سپری کرد و به منظور فراگیری معارف حوزوی راهی تبریز شد. در آن زمان حوزه علمیه تبریز شاهد حضور فقهایی از شاگردان شیخ محمدحسن نجفی صاحب جواهرالکلام و شیخ مرتضی انصاری بود. سید حسین بعد از فراگیری علوم مقدماتی در ۱۲۹۰ هجری به منظور تکمیل تحصیلات، عازم نجف اشرف شد و فقه و اصول را نزد آیات معظم سید حسین کوه کمره‌ای و ملامحمد فاضل ایروانی آموخت. همزمان حکمت نظری و علوم عقلی را نزد حکیم نامور میرزا باقر شکی(اهل شکی از توابع شیروان و واقع در شرق ماورای قفقاز) فرا گرفت. چندی بعد به مرحله‌ای رسید که آثاری چون ریاض‌المسائل سید علی طباطبایی حائری و مکاسب شیخ اعظم انصاری را در حوزه نجف اشرف تدریس ‌کرد و گروهی از طلاب فاضل تبریز نزد ایشان شاگردی کردند.

آیت‌الله سید حسین خامنه‌ای به موازات فعالیت‌های آموزشی به تألیف و تحقیق مشغول شد و بر برخی منابع مهم فقهی از جمله دو اثر یاد شده تعلیقاتی نوشت. سرانجام آن فقیه نامور بعد از نیل به مقام اجتهاد در ۱۳۱۴ هجری به منطقه آذربایجان بازگشت. وی در نظر داشت به وطن خود خامنه بازگردد و در آنجا مشغول فعالیت‌های آموزشی و ارشادی شود، اما عده‌ای از علمای تبریز که در نجف محضرش را درک کرده بودند و از مراتب علم و تقوایش مطلع بودند، از ایشان خواستند در تبریز بماند و طلاب و اقشار گوناگون را از پرتو کمالات خویش بهره‌مند سازد. سید حسین تقاضای آنان را پذیرفت و در محله خیابان، کوچه قره‌باغی‌ها سکونت کرد و به‌زودی بین علما و اقشار گوناگون تبریز وجاهت و اعتبار یافت و به تدریس، تربیت طلاب  ارشاد مردم و انجام وظایف شرعی مشغول شد. همزمان به تقاضای معاریف شهر، اقامه جماعت در مسجد جامع تبریز را که مجاور مهم‌ترین مدرسه علوم دینی یعنی مدرسه طالبیّه قرار داشت، به عهده گرفت.

سید حسین ضمن اهتمام به امور علمی و معنوی از مسائل سیاسی اجتماعی و مقتضیات زمانه نیز غفلت نداشت و عالمی با بصیرت، روشن‌بین و فقیهی سیاستمدار بود و هنگامی که برای مبارزه با ستم و جفای قاجارها انقلاب مشروطه به رهبری علما آغاز شد، از این حرکت عدالت‌خواهانه حمایت و مؤمنان را به پاسداری از خیزش مزبور تشویق کرد. احتمالاً وجود همین آموزه‌ها و آرمان‌های اجتماعی و انقلابی در او باعث شد طلبه‌ای متفکر، پر شور، مستعد و آگاه یعنی شهید شیخ محمد خیابانی به او تقرب یابد و در پی ایجاد روابط معنوی و صمیمی بین آن دو بزرگوار، شیخ محمد با دختر سید حسین وصلت کرد و در مواقعی به جای پدر همسر خویش در مسجد جامع تبریز نماز جماعت اقامه می‌کرد.

آیت‌الله سید حسین خامنه‌ای عمر خود را به هدایت مردمان تشنه معارف قرآن و عترت، پرورش طلابی فاضل و نگارش و تصنیف گذرانید. او عالمی اهل فضیلت، خجسته‌خو، وارسته، پارسا و برخوردار از نفوذ اجتماعی و احترام میان اهالی تبریز بود.(۲۱) میرزا اسماعیل نوبری که تحصیلات حوزوی داشت و در فن و خطابه و سخنوری و تبیین مباحث کلامی و اعتقادی شهره خاص و عام شده بود؛ از نیروهای مبارز در انقلاب مشروطه به شمار می‌رفت و نماینده مردم در دوره دوم مجلس شورای ملی سابق بود. او که در مبارزات با شیخ محمد خیابانی همگام بود، از خویشاوندان سببی آیت‌الله سید حسین خامنه‌ای است. از کارهای مهم نوبری، اهتمام وافر در نجات دادن مردم تبریز از قحطی بزرگی بود که در سال ۱۲۹۷شمسی اتفاق افتاد.(۲۲)

مقام معظم رهبری در جمع مردم تبریز فرمودند: «به مجرد بازگشت جدّ ما مرحوم حاج سید حسین خامنه‌ای از نجف و ورود او به تبریز، طلاب و فضلای تبریز که در طول اقامتشان در نجف نزد ایشان درس خوانده بودند و ایشان حق استادی به گردن آنان داشت، با اصرار وی را آوردند و به امامت مسجد جامع برگزیدند. مرحوم شیخ محمد خیابانی در همین شبستان مسجد جامع به جای پدرزن خود نماز می‌خواند و از همین جا به‌تدریج شهرت یافت. پدربزرگ ما که مرد فاضل و ملایی بود علاوه بر اینکه ظهرها در مسجد جامع نماز می‌خواند، شب‌ها در مسجد کوچه قره‌باغی‌ها اقامه نماز می‌کرد.»(۲۳)

آیت‌الله سید حسین خامنه‌ای به سال ۱۳۲۵ قمری، اندکی پس از استقرار مشروطه، رحلت کرد. پیکرش بنا به وصیت وی به نجف اشرف انتقال یافت و در وادی‌السلام این شهر به خاک سپرده شد.(۲۴) از سید حسین خامنه‌ای فرزندانی دانشور و پارسا باقی ماند. سید محمد خامنه‌ای، عموی مقام معظم رهبری یکی از پسران اوست که در ۱۲۹۳ قمری در نجف اشرف به دنیا آمد و بعد از نشو و نما به تحصیلات حوزوی روی آورد. او نزد آیات عظام شیخ الشریعه اصفهانی و آخوند خراسانی در خارج فقه و اصول شاگردی کرد. وی گرچه بعد از ارتحال پدر به ایران آمد و در تبریز ساکن شد، اما با رهبران مشروطه همچون آخوند خراسانی روابط علمی و سیاسی داشت و درس اساتید خود را تحریر و کتابی در موضوع ادعیه تألیف کرد.

او عالمی زاهد، شجاع و نیکوکار و بین اهل علم و سیاست محترم بود. ایشان را از مقربان آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی و ناقل امین پیام‌های آن مرجع عالیقدر برشمرده‌اند. در ماجرای شهادت آیت‌الله سید حسن اصفهانی، فرزند آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی که هنگام اقامه نماز توسط فردی به نام شیخ علی قمی صورت گرفت، سید محمد مذکور به‌شدت مجروح شد، زیرا تلاش کرد این اتفاق نیفتد، اما موفق نشد و زخمی شد. وی سرانجام در ۱۳۵۳ قمری درگذشت و پیکرش در وادی‌السلام نجف دفن شد.(۲۵)

برادر کوچک‌تر سید محمد، سید مهدی که بعدها با عنوان میر مهدی مجتهدزاده معروف شد، چهار پسر داشت که یکی از آنان به نام سید مرتضی، پسرعموی مقام معظم رهبری، در قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ ش. به فیض شهادت نایل آمد. در همین زمان پدرش میر مهدی از دنیا رفت و به توصیه آیت‌الله سید جواد خامنه‌ای و پیگیری آیت الله العظمی سید محمد هادی میلانی پیکر او در جوار مرقد حضرت امام رضا(ع) در مشهد مقدس دفن شد.(۲۶)

 

پارسای پایدار

آیت‌الله حاج‌ سید جواد خامنه‌ای دیگر فرزند سید حسین خامنه‌ای در جمادی‌الثانی ۱۳۱۳ قمری در نجف اشرف چشم به جهان هستی گشود. سه ساله بود که هنگام بازگشت پدرش به تبریز به این دیار قدم نهاد. او دوران کودکی را تحت تعالیم و پرورش‌های اخلاقی و معنوی پدر عالم و فقیه خویش سپری کرد. دانش‌های مقدماتی ادبی، دینی و اخلاقی را در حوزه علمیه تبریز فرا گرفت. وی در نوجوانی از نزدیک شاهد حوادث انقلاب مشروطیت بود و در محله خیابان این شهر که از کانون‌های اصلی این مبارزات به شمار می‌آمد، لحظات تاریخ‌ساز آن رویداد مهم را با جسم و جان خود درک کرد و بعدها که شوهر خواهرش، شهید خیابانی بخش‌هایی از این خیزش‌ها را رهبری ‌کرد، در متن حوادث این حرکت انقلابی قرار گرفت.

در سنین جوانی به عتبات عالیات عراق سفری کرد و سپس به زیارت آستان مقدس رضوی در مشهد نایل آمد. در همین اوقات صفای ملکوتی این بارگاه نورانی و حوزه دیرپای مشهد، وی را چنان مجذوب و شیفته خود ساخت که تصمیم گرفت در جوار آستان قدس رضوی رحل اقامت افکند. مقام معظم رهبری فرموده‌اند، «پدر مکرّر برایم نقل می‌کردند که وقتی به مشهد مقدس آمدم دیدم حیات راستین در اینجاست.»

سید جواد نه ماه در مشهد توقف کرد و به این قصد که از مادرش برای اقامت در این دیار نورانی اجازه بگیرد به تبریز بازگشت، اما والده‌اش درگذشته بود. اندوه وفات والده بر غم‌های نهفته او افزود. پدر را در کودکی از دست داده بود و اکنون فراق مادر، دنیای جوانی او را پریشان ساخته بود. با وجود این ضایعه جانکاه به مشهد رضوی بازگشت و سالیانی در حوزه علمیه این شهر در مباحث فقه، اصول، کلام و حدیث از محضر آیات ارجمند حاج‌آقا حسین طباطبایی قمی، میرزا محمد آقازاده خراسانی (فرزند آخوند خراسانی)، حاج فاضل خراسانی و میرزا مهدی غروی اصفهانی استفاده کامل برد. سید جواد هنگام اقامت در دیار رضوی واپسین سال‌های دوره قاجار، کودتای ۱۲۹۹ شمسی، قیام کلنل محمدتقی‌خان پسیان و بالاخره به قدرت رسیدن رضاخان توسط انگلیسی‌ها را ناظر بود.

او به سال ۱۳۴۵ قمری به منظور ادامه تحصیل راهی عتبات عراق شد و در حوزه کهنسال نجف اشرف در درس خارج فقه و اصول از پرتو کمالات آیات میرزا محمدحسین غروی نائینی، سید ابوالحسن موسوی اصفهانی و آقا ضیاءالدین عراقی فیض برد و در زمره شاگردان مستعد، خوش‌ذوق و سختکوش آن فقهای پرآوازه درآمد. وی موفق شد از سه مرجع عالیقدر نامبرده اجازه اجتهاد و از محضر آیت‌الله شیخ محمدحسین غروی اصفهانی اجازه روایی دریافت دارد.

سید جواد بعد از نیل به مقام فقاهت در ۱۳۵۱ قمری و موقعی که ۳۷ ساله بود به مشهد مقدس بازگشت و مجاور بارگاه حضرت ثامن‌الحجج شد. وی در حوزه مشهد اگرچه به عنوان مجتهد و عالمی صاحب‌نظر شناخته شد، ولی به تشکیل حوزه درسی رسمی اقدام نکرد. البته شاگردان خصوصی و موقت داشت که از میان آنان علاوه بر فرزندان فاضلش سید محمد، سید علی و سید هادی می‌توان از حاج میرزا نصرالله شبستری از روحانیان تبریز و حاج میرزا حسین عبایی از علمای مشهد یاد کرد.(۲۷)

ایشان در مسجد صدیقی‌ها (آذربایجانی‌ها) که در اواسط بازار سرشور قرار داشت به مدت چهل سال اقامه جماعت می‌کرد. این مسجد در طرح توسعه حرم رضوی جزو آستان مقدس رضوی شد. او در ایام ماه مبارک رمضان بر فراز منبر طی بیاناتی مباحث اخلاقی و تربیتی را مطرح می‌کرد که آموزنده و سازنده بودند. بعد از نماز مغرب و عشا هم معارف اعتقادی و بحث‌های توحیدی و معاد را بر اساس کتاب کفایه‌الموحدین به قلم سید اسماعیل طبرسی نوری، از شاگردان شیخ اعظم انصاری و میرزای شیرازی، برای حاضران تبیین می‌کرد.

سید جواد بعد از تخریب مسجد مزبور دیگر برای امام جماعت اقدامی نکرد، گرچه عده‌ای از اهالی خدمتش می‌آمدند و تقاضا داشتند در مسجد محله آنان نماز بخواند، اما در مسجدی درحوالی منزل فرزندشان حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای نماز جماعت اقامه می‌کرد تا دستگاه ساواک ایشان را از انجام این برنامه ممنوع کرد. از سال ۱۳۵۴ شمسی سید جواد در این مسجد نماز می‌خواند. همچنین نماز صبح را در یکی از شبستان‌های مسجد گوهرشاد، یعنی همان جایی که آیت‌الله العظمی میلانی و قبل از او حاج شیخ حبیب‌الله گلپایگانی نماز مغرب و عشا را در آن می‌خواندند، اقامه می‌کرد.

سید جواد اهل تهجد بود و حدود دو ساعت قبل از اذان صبح از خواب برمی‌خاست و با حوصله تمام نماز شب را به جا می‌آورد. مقید به تشرف به حرم رضوی بود و این آداب را حتی در ایام کسالت و رنجوری و نابینایی انجام می‌داد. عالمی ساده‌زیست، قانع و زاهد بود و اوقات زندگی او در منزلی محقر و در محله‌ای فقیرنشین می‌گذشت. هرگز برای گشایش زندگی تن به گسترش مناسبات خود با دیگران نداد و این نوع زیستن برایش یک انتخاب آگاهانه و بر اساس باورهای عمیق بود.(۲۸)

سید جواد هیچ‌گاه به رژیم پهلوی روی خوش نشان نداد و دیدگاهش نسبت به این دستگاه ستم، با بغض و نفرت توأم بود. در هیچ‌یک از جلسات و دعوت‌هایی که به‌نحوی تأییدکننده این نظام طاغوتی بود، حضور نیافت. در سالن تشریفات موزه آستان قدس رضوی، کارگزاران رژیم استبدادی به مناسبت اعیاد ملی از علما دعوت می‌کردند و عده‌ای هم می‌رفتند. سید جواد و دو یا سه نفر عالم دیگر هرگز در این مراسم شرکت نکردند. تلاش‌های مقامات وابسته به حکومت پهلوی برای بهره‌گیری از سیمای موجّه او به نفع تشکیلات استبدادی موفق نبود. او با رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی روابط دوستانه‌ای داشت و امام در مشهد به منزلشان رفته بودند. او هم وقتی به قم می‌رفت با آن بزرگوار ملاقات می‌کرد.

در اوایل دهه ۱۳۴۰ شمسی ذیل اعلامیه علمای مشهد علیه رژیم منفور پهلوی نام وی دیده می‌شود. بعد از تبعید امام به ترکیه در ۱۳۴۳ ش. توسط دستگاه حکومتی به دنبال اعتراض آن بزرگوار به موضوع کاپیتولاسیون، ایشان به منظور اعتراض به این اقدام رژیم پهلوی برای مدتی به مسجد نرفت و اقامه جماعت خود را تعطیل کرد.

وی در اجتماعاتی که توسط علمای مشهد به منظور مبارزه با نظام طاغوتی تشکیل می‌شد، حضور می‌یافت. به دنبال مبارزات سه پسر سید جواد علیه رژیم پهلوی و دستگیری و زندانی شدن آنان، از اواخر سال ۱۳۴۵ آیت‌الله سید جواد خامنه‌ای تحت فشارهای سیاسی شهربانی و ساواک مشهد قرار گرفت و آنان برای وی تنگناهایی را به وجود آوردند. بی‌اعتنایی او به آنچه حکومت پهلوی مراسم ملی نامیده بود باعث شد که رئیس وقت ساواک کشور، نصیری در نامه‌ای به سازمان اوقاف به صورت محرمانه بنویسد که عده‌ای از روحانیون مشهد نه تنها خودشان در مراسمی چون سالروز تولد شاه و تاج‌گذاری و امثال آنها حضور نمی‌یابند، بلکه از شرکت دیگر روحانیون در این محافل نیز جلوگیری و حتی در مجالس عمومی و محافل خصوصی از دولت و حکومت انتقاد می‌کنند.

آیت‌الله سید جواد خامنه‌ای در شمار این روحانیون بود.(۲۹) سرانجام این عالم وارسته که عمری را با علم، تعهد، بصیرت و تقوا به سر برد، در ۱۴ تیر ۱۳۶۵ش/ ۲۷ شوال المکرم ۱۴۰۶ قمری در ۹۳ سالگی دعوت حق را لبیک گفت و پیکرش در دارالفیض حرم حضرت امام رضا(ع) دفن شد.(۳۰) امام خمینی با صدور پیامی، این ضایعه را به فرزندان ایشان تسلیت گفتند.(۳۱)

 

پی‌نوشت‌ها:

۱- سفینه‌البحار و مدینه‌الحکم و الآثار، حاج شیخ عباس قمی، ج اول، ص ۴۴۷٫

۲- جامع الانساب، سید محمدعلی روضانی، ص ۴۹٫

۳- اشاره به آیه ۲۳ از سوره شوری و نیز بنگرید به مجمع‌البیان، طبرسی، ج ۱۰، ص ۵۴۹ و المیزان فی تفسیرالقرآن، علامه طباطبایی، ج ۲۰، ذیل تفسیر سوره کوثر.

۴- مستدرک‌الوسائل و مستنبط‌المسائل، حاج میرزاحسین نوری طبرسی، ج ۱۲، ص ۳۷۶٫

۵- کافی، کلینی، ج ۱، ص ۳۲، الحیاه، حکیمی و دیگران، ج ۲، ص ۲۳۴٫

۶- بحارالانوار، ج ۱، ص۲۱۶٫

۷- در این باره بنگرید به کتاب شیعه و زمامداران خودسر، به قلم شیخ محمدجواد مغنیه و نیز کتاب تتمه‌المنتهی (وقایع ایام خلفا)، تألیف محدث عالیقدر حاج شیخ‌عباس قمی.

۸- عمده‌المطالب، ابن عنبه، ص ۳۱۱-۳۱۲، سرسلسله العلویه، ابی نصر بخاری، ص ۳۴

۹- منتهی‌الآمال، ج ۲، ص۱۵۶-۱۵۷، خلاصه‌المقال فی احوال الائمه و الآل، ج ۲، ص ۳۹۰٫

۱۰- الفصول‌الفخریه، ابن عنبه، ص ۱۹۱ – ۱۹۳، خلاصه‌المقال، ص ۳۷۴٫

۱۱- الشجره‌الطیبه، طبع قم، ج ۲، ص ۹۰٫

۱۲- این شجره‌نامه را راقم این سطور بر اساس دست‌خط آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای (اخوی بزرگ‌تر مقام معظم رهبری) و نیز شجره‌نامه این خاندان در آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی که مورد تأیید علامه طباطبایی و آیت‌الله مرعشی‌نجفی است، تنظیم کرده است.

۱۳- شرح اسم، هدایت‌الله بهبودی، ص ۱۰، سلاله‌الابرار، بهاءالدین قهرمانی‌نژاد، ص ۱۷٫

۱۴- فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در جمع اهالی تفرش و آشتیان، فراهان و گرگان، جمعه ۲۷ آبان ۱۳۷۹ شمسی.

۱۵- منشأت قائم مقام فراهانی، مقدمه کتاب، هزاوه زادگاه امیرکبیر، محمدجواد ضیغمی، ص ۲۷۶-۲۷۷٫

۱۶- عمده‌المطالب، ص۳۳۱-۳۳۲، الفصول‌الفخریه، ص ۱۸۸-۱۸۹، دائره‌المعارف تشیع، ج ۲، ص ۲۹۰-۲۹۱٫

۱۷- منتهی‌الآمال، ج ۲، ص ۱۵۸، روضات‌الجنات، خوانساری، ج۷، ص ۳۴۳-۳۴۴، ریاض العلما، میرزا عبدالله افندی اصفهانی، ج ۵، ص ۱۵۷٫

۱۸- شهیدان راه فضیلت، علامه امینی، ص ۱۲۹-۱۳۴، فصلنامه فرهنگ زیارت، سال هشتم، شماره ۳۲، پاییز ۱۳۹۶ش.

۱۹- طبقات اعلام‌الشیعه، ج ۳، ص ۷۷۷، مکارم‌الآثار، ج ۴، ص ۱۱۶۴، منتهی‌الآمال، ج ۲، ص ۱۶۱-۱۶۲٫

۲۰- خلاصه‌المقال فی احوال‌الأئمه و الآل، ج ۲، ص۳۸۹، فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص ۲۶۱-۴۹۹-۵۰۰-۵۱۸، منتهی‌الآمال، ج ۲، ص ۱۶۲-۱۶۷٫

۲۱- شرح اسم، ص ۱۰-۱۲، گلشن ابرار، ج ۱۲، ص ۷۳۲-۷۳۳٫

۲۲- نام‌آوران آذربایجان در سده ۱۴، غلامرضا طباطبایی مجد، ص۶۴۱-۶۴۲، خاطرات آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج اول، ص ۳۷٫

۲۳- مجله مسجد، سال دوم، شماره ۸ و ۹، شهریور ۱۳۷۲، ص ۶-۷٫

۲۴- نقباءالبشر، شیخ آقابزرگ تهرانی، ج ۵، ص ۹-۱۲٫

۲۵- مصاحبه با میرزا غلامحسین جعفری همدانی، مجله حوزه، ش ۵۲، ص ۲۵، خاطرات آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای، ص ۳۷-۳۸، شرح اسم، ص ۱۲٫

۲۶- شرح اسم، ص ۱۲، پاورقی.

۲۷- مأخذ قبل، ص ۱۴-۱۷٫

۲۸- گنجینه دانشمندان، ج ۷، ص ۱۲۷-۱۲۸، نشریه صحیفه، شماره ۴۰، ص ۳۵، گلشن ابرار، ج ۲، ص ۷۳۴-۷۳۵، خاطرات آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای، ص ۴۳-۴۵٫

۲۹- شرح اسم، ص ۱۹-۲۱، بزرگان خامنه، حسن جلالی عزیزیان، ص ۴۲-۴۳ مفاخر آذربایجان، ج اول، ص ۳۹۵-۳۹۶، مصاحبه با آیت‌الله خامنه‌ای، فصلنامه فرهنگ و تاریخ معاصر، ج ۱۱-۱۲، ص ۸۵-۸۷٫

۳۰- مشاهیر مدفون در حرم رضوی، ابراهیم زنگنه، ج اول، ص ۱۳۲٫

۳۱-  صحیفه نور، ج ۲۰، ص۹٫

13جولای/19

امروز عرصه اقتصاد، عرصه جنگ است

اولین پیام

فروردین ۱۳۵۸، در آغاز اولین بهار پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اولین پیام نوروزی امام خمینی، رهبر کبیر انقلاب، خطاب به ملت ایران، صادر شد؛ پیامی که سابقه صدور آن توسط امام، به سال ۱۳۴۲ می‏رسید و حضرت امام، با صدور آنها، اولویت­های مبارزه علیه رژیم شاه را در سال جدید برای مردم بیان می‏کرد؛ اما این، اولین پیام پس از پیروزی نهضت و در اولین بهار پیروزی بود. از آن پس، هر سال در اولین لحظات آغاز سال، مردم، منتظر شنیدن پیام نوروزی رهبر و مراد خود و دریافت راهبردهای اصولی انقلاب و نظام در سال پیش رو بودند.

پس از رحلت امام و انتخاب آیه‌­الله خامنه­ای به رهبری، ایشان هم در آغاز هر سال، پیام نوروزی خود را خطاب به ملت ایران صادر می‏کرد. اولین پیام نوروزی ایشان در نوروز ۱۳۶۹ خطاب به ملت ایران، صادر گردید:

«امروز برکات حرکت شما ملت ایران، در دنیا خود را آشکار می‌کند. امروز اقدام شما در یازده سال پیش – که به تشکیل جمهوری اسلامی منتهی شد – ملت­ها را بیدار کرده و موج اسلام و معنویت را در همه جهان، برانگیخته است. امروز شما ملت ایران، نتایج حرکت عظیم خود را در سطح جهان مشاهده می‌کنید و البته نتایج برتر و بالاتر این حرکت و ادامه این راه را باز هم در زندگی خود و در سطح جهان، شاهد خواهید بود».

اتفاقی جدید

از سال ۱۳۷۸، اتفاقی جدید در پیام­های نوروزی رهبر انقلاب افتاد و آن، تعیین نام و شعار برای سال جدید بود. رهبر انقلاب، در اولین نام­گذاری، همزمان با دهمین سالگرد رحلت امام خمینی، سال ۱۳۷۸ را سال «امام خمینی» نام­گذاری کرد. از آن پس، ایشان با توجه به اتفاقات و اقتضائات هر سال، نام و شعاری را بر هر سال تعیین می­کرد؛ اقدامی که شاید در سال­های ابتدایی، پدیده‌ای تشریفاتی، غیراجرایی و صرفاً معنوی تلقی می‌شد که دلیل اصلی آن هم این بود که فرهنگ عمومی حاکم بر کشور، هنوز عادت نداشت که هر سال را با نامی آغاز کند و بکوشد اهداف این نام‌گذاری را جامه عمل بپوشاند؛ اما رهبر معظم انقلاب، با تعیین این ساز و کار به عنوان بخشی از راهبری سازمانی نظام، از نقطه عطف تحویل سال، برای این مهم، به طور مستمر، استفاده نمود.

فایده نام­گذاری سال چیست؟

ایشان در یکی از سخنان خود، در پاسخ به این سوال که «نام­گذاری سال­ها چه فایده­ای دارد»، می­فرماید:

«بعضی‌ها می­گویند شما شعار سال معین می­کنید، فایده‌ای ندارد‌؛ عمل که نمی­کنند؛ چرا بیخودی شعار سال معین می­کنید؟ بنده قبول ندارم این حرف را. شعار سال، با دو منظور، مطرح می­شود؛ یکی جهت دادن به سیاست­های اجرایی و عملکرد مسئولین دولتی و مسئولین حکومتی است؛ یکی توجیه افکار عمومی است؛ یعنی افکار عمومی توجه پیدا کنند به اینکه چه مسئله‌ای امروز برای کشور، مهم است».(۱)

اقتصاد، موضوع پررنگ در نام­گذاری­ها

نکته بسیار مهم در این نام­گذاری­های سالانه، پررنگ بودن موضوع «اقتصاد» در میان نام­هاست؛ چنان که در این ۳۰ سال، در بیش از ۱۶ سال، شعار و استراتژی سال، با موضوع اقتصادی تعیین گردیده، از سال ۱۳۸۸ به بعد، در تمامی سال­ها، شعار و استراتژی سال، با رویکرد اقتصادی انجام شده است. شاید بتوان گفت که این اقدام و حرکت رهبر انقلاب، متناسب با دو اتفاق جدید در عرصه داخلی و بین­المللی، یعنی آغاز طرح «اصلاح نظام اقتصادی» و تدوین «سند هدفمند‌سازی یارانه‌ها» و آغاز جنگ تمام عیار اقتصادی دشمنان و به ویژه آمریکا، علیه نظام و ملت ایران بود. از این سال به بعد، تقریباً تمامی نام­گذاری سال­ها توسط رهبر انقلاب، صبغه اقتصادی به خود گرفتند و ایشان با بیان اینکه جنگ دشمن علیه نظام و انقلاب، به عرصه اقتصاد کشیده شده، توجه مردم و مسئولان کشور را به این نکته بسیار مهم، جلب نمود:

«نکته دیگر، تهدیدهای اقتصادی خارجی است. خب تحریم­ها از قبل بود؛ منتها این تحریم­ها از حدود زمستان سال ۹۰ تا امروز، تبدیل شده به جنگ اقتصادی؛ دیگر اسم آن، تحریم هدفمند نیست؛ یک جنگ تمام‌عیار اقتصادی است که متوجه ملت ماست».(۲)

۱۳۸۹

ایشان حتی پس از حوادث تلخ پس از انتخابات ریاست جمهوری در سال ۸۸ و جو شدید سیاسی حاکم بر کشور، نام و شعار سال ۸۹ را اقتصادی انتخاب کرد و آن سال را به عنوان سال «همت مضاعف و کار مضاعف» نام­گذاری نمود:

«امسال برای اینکه بتوانیم بر طبق اقتضائات و ظرفیت­های کشور حرکت کنیم، احتیاج داریم به اینکه همت خودمان را چند برابر کنیم؛ کار را متراکم‌تر و پرتلاش‌تر کنیم. من امسال را به عنوان سال «همت مضاعف و کار مضاعف» نام­گذاری می­کنم»(۳)

ایشان در همین سال، برای اولین بار، عبارت «اقتصاد مقاومتی» را وارد عرصه ادبیات سیاسی کشور کرد و فرمود:

«از نظر نظام سلطه، گناه بزرگ ملت ایران، این است که خودش را از زیر بار سلطه آزاد کرده؛ می‌خواهند مجازات کنند به خاطر این گناه که چرا خودت را از زیر بار سلطه، ای ملت! آزاد کرده‌ای… خب، اما فشار می‌آورند؛ فشار اقتصادی از راه تحریم‌ها. ما باید یک «اقتصاد مقاومتی» واقعی در کشور به وجود بیاوریم».(۴)

از این به بعد، مفهوم «اقتصاد مقاومتی» و ملزومات و ویژگی­های آن، بارها و بارها توسط رهبر انقلاب، مورد استفاده و تاکید قرار گرفت و ایشان، مردم و مسئولان کشور را به آشنایی و عمل به این مسئله، دعوت کرد.

۱۳۹۰

رهبر انقلاب، سال ۹۰ را سال «جهاد اقتصادی» نامید و درباره آن فرمود:

«به نظر صاحب­نظران، امروز در این برهه‌ از زمان، مسئله‌ اقتصادی، از همه‌ مسائل کشور، فوریت و اولویت بیشتری دارد. اگر کشور عزیز ما بتواند در زمینه مسائل اقتصادی، یک حرکت جهادگونه‌ای انجام بدهد، این گام بلندی را که برداشته است، با گام­های بلند بعدی همراه کند، بلاشک برای کشور و پیشرفت کشور و عزت ملت ایران، تأثیرات بسیار زیادی خواهد داشت. ما باید بتوانیم قدرت نظام اسلامی را در زمینه حل مشکلات اقتصادی، به همه دنیا نشان دهیم».(۵)

۱۳۹۱

در سال ۱۳۹۱ نیز رهبر انقلاب با انتخاب نام «تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی»، درباره آن فرمود:

«شعار امسال را قرار دادیم «تولید ملی»؛ دنباله‌اش توضیح داده شده: «حمایت از کار و سرمایه ایرانی»؛ یعنی شما وقتی کالای داخلی را مصرف می­کنید، به کارگر ایرانی، دارید کمک می­کنید؛ اشتغال ایجاد می­کنید؛ به سرمایه ایرانی هم دارید کمک می­کنید؛ رشد و نمو ایجاد می­کنید. این فرهنگ غلطی است – که متأسفانه در بخش­هایی از ما حاکم است – که مصنوعات خارجی را مصرف کنیم؛ این به ضرر دنیای ماست؛ به ضرر پیشرفت ماست؛ به ضرر آینده ماست. همه مسئولیت دارند؛ دولت هم مسئولیت دارد؛ باید از تولید ملی حمایت کند؛ تولید ملی را تقویت کند».(۶)

۱۳۹۲

سیاست نام­گذاری اقتصادی، در سال ۹۲ هم توسط رهبر انقلاب دنبال گردید و این سال به عنوان سال «حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی» نام­گذاری شد. ایشان درباره این نام­گذاری فرمود:

«اقتصاد، مسئله مهمی است که بنده در این چند سال پی­در‌پی بر روی آن تکیه کرده‌ام…وظیفه همه ما این است که سعی کنیم کشور را مستحکم، غیر قابل نفوذ، غیر قابل تأثیر از سوی دشمن، حفظ کنیم و نگه داریم؛ این یکی از اقتضائات «اقتصاد مقاومتی» است که ما مطرح کردیم. در اقتصاد مقاومتی، یک رکن اساسی و مهم، مقاوم بودن اقتصاد است. اقتصاد باید مقاوم باشد؛ باید بتواند در مقابل آنچه که ممکن است در معرض توطئه دشمن قرار بگیرد، مقاومت کند».(۷)

ایشان در همین راستا، در بهمن ماه همین سال، سیاست­های کلی اقتصاد مقاومتی را خطاب به مسئولان کشور و آحاد مردم، ابلاغ نمود و چند روز بعد، در جلسه تبیین این سیاست­ها، فرمود:

«مجموعه سیاست­های اقتصاد مقاومتی، در واقع، یک الگوی بومی و علمی است که برآمده از فرهنگ انقلابی و اسلامی ماست؛ متناسب با وضعیت امروز و فردای ماست… این مربوط به وضع کنونی و شرایط کنونی کشور نیست؛ این یک تدبیر بلندمدت برای اقتصاد کشور است؛ می­تواند اهداف نظام جمهوری اسلامی را در زمینه مسائل اقتصادی برآورده کند؛ می­تواند مشکلات را برطرف کند؛ در عین ‌حال، پویا هم هست؛ یعنی ما این سیاست­ها را به صورت یک چهارچوب بسته و متحجر ندیده‌ایم؛ قابل تکمیل است؛ قابل انطباق با شرایط گوناگونی است که ممکن است در هر برهه‌ای از زمان پیش بیاید و عملاً اقتصاد کشور را به حالت انعطاف‌پذیری می­رساند؛ یعنی شکنندگی اقتصاد را در مقابل تکانه‌های گوناگون برطرف می­کند».(۸)

۱۳۹۳

رویکرد اقتصادی رهبر انقلاب در تعیین استراتژی سال، در سال ۱۳۹۳ هم با انتخاب شعار « اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی» ادامه پیدا کرد. ایشان در سخنان خود در ابتدای این سال، ضمن تشریح این نام­گذاری، بار دیگر بر مسئله اقتصاد مقاومتی، تاکید کرد:

«یک اهتمام بیش از متعارف لازم است تا بتوانیم اقتصاد کشور را به شکلی دربیاوریم که از آن طرف دنیا، کسی نتواند با یک تصمیم‌گیری، با یک نشست ‌و برخاست، بر روی اقتصاد کشور ما و بر روی معیشت ملت ما اثر بگذارد؛ این دست ماست؛ ما باید بکنیم؛ این همان اقتصاد مقاومتی است که سیاست­های آن در اسفند ماه ابلاغ شد… اقتصاد مقاومتی، یعنی آن اقتصادی که مقاوم است؛ با تحریکات جهانی، با تکانه‌های جهانی، با سیاست­های آمریکا و غیرآمریکا زیر و رو نمی­شود؛ اقتصادی است متکی به مردم… اقتصاد مقاومتی یعنی مقاوم‌سازی، محکم‌سازی پایه‌های اقتصاد؛ این چنین اقتصادی چه در شرایط تحریم، چه در شرایط غیر تحریم، بارور خواهد بود و به مردم کمک می­کند».(۹)

۱۳۹۴

در سال ۱۳۹۴، اگرچه نام و شعار انتخابی سال، در ظاهر اقتصادی نبود، اما رهبر انقلاب، در پیام نوروزی خود، دستیابی به پیشرفت اقتصادی را یکی از آرزوهای خود برای ملت ایران دانست و در سخنان خود در حرم رضوی، بار دیگر بر شرایط جنگ اقتصادی کشور تاکید کرده، ‌فرمود:

«امروز عرصه اقتصاد، به‌خاطر سیاست­های خصمانه آمریکا، یک عرصه کارزار است؛ یک عرصه جنگ است؛ جنگی از نوع خاص. در این عرصه کارزار، هر کسی بتواند به نفع کشور تلاش کند، جهاد کرده است. امروز هر کسی بتواند به اقتصاد کشور کمک بکند، یک حرکت جهادی انجام داده است. این جهاد است؛ البته جهادی است که ابزار خودش را دارد؛ شیوه‌های مخصوص خود را دارد. باید این جهاد را همه با تدبیر مخصوص خود و سلاح مخصوص خود، انجام بدهند… باید نگاه کنیم به درون کشور؛ ظرفیت­های درونی، بسیار است. این اقتصاد مقاومتی‌ای که ما عنوان کردیم و مطرح کردیم… ناظر به همین است؛ یعنی ناظر به امکانات درونی کشور».(۱۰)

در ۲۹ شهریور همین سال، به دنبال مطالبه رهبر انقلاب، «ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی»، در دولت، تشکیل و موظف به پیگیری اجرای سیاست­های کلی اقتصاد مقاومتی شد. بر اساس فرموده رهبر انقلاب، «فرماندهی اقتصاد از فکر تا عمل»، «انجام کارهای فوق العاده اقتصادی» و «پایش­گری و نظارت بر اقدامات دستگاه ها»، سه ماموریت مهم این ستاد است.

۱۳۹۵

رهبر انقلاب به منظور انجام اقدامات سریع و ریشه­ای برای تحقق اقتصاد مقاومتی، سال ۱۳۹۵ را به نام «اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل» نام­گذاری و از دستگاه­ها و مسئولان، حرکت گسترده در این زمینه را مطالبه کرد. ایشان در سخنرانی خود در آغاز سال جدید، ضمن تاکید بر مهم بودن مسئله اقتصاد در شرایط فعلی، ۱۰ اقدام عملی در اقتصاد مقاومتی را به دولت پیشنهاد نمود:

«یک دوراهی‌ای را دشمن نشان می­دهد به ما؛ می­گوید یا بیایید تسلیم آمریکا بشوید و هر چه او می­گوید گوش کنید، یا فشار و تحریم، ادامه پیدا می­کند؛ این یک دوراهی است که گفتیم غلط و دروغ است؛ اما یک دوراهی دیگری وجود دارد: یا بایستی مشکلات تحریم را تحمل کنیم، یا ایستادگی کنیم به‌وسیله اقتصاد مقاومتی».(۱۱)

۱۳۹۶

تکیه بر اقتصاد مقاومتی، در سال ۱۳۹۶ هم از سوی رهبر انقلاب، به عنوان یک سیاست کلی، ادامه پیدا کرد و ایشان، شعار این سال را «اقتصاد مقاومتی، تولید و اشتغال» تعیین کرد و از دستگاه­ها و مسئولان خواست نتایج فعالیت در این حوزه را در پایان سال، به مردم اطلاع دهند. ایشان در سخنان خود در حرم امام هشتم، بار دیگر بر اولویت داشتن مسئله اقتصاد، هم برای نظام اسلامی و هم برای دشمنان نظام، تاکید کرد:

«مسئله اقتصاد، مسئله اولویت‌دار کشور است؛ نه ‌فقط امسال، که چند سال است این مسئله در رأس اولویت­های فوری کشور قرار دارد و نیاز به تحرک اقتصادی به شکل صحیح و با برنامه‌ریزی صحیح، در این چند سال، محسوس بوده است و کارهایی هم شده است. اولویت امروز ملت ایران، مسئله اقتصادی است و توجه کنید که اولویت دشمن هم مسئله اقتصادی است؛ یعنی امروز دشمنان جمهوری اسلامی، برای اینکه بتوانند اهداف خودشان را در مورد ایران و ایرانی و جمهوری اسلامی محقق کنند، دنبال راهکارهای اقتصادی و یا به تعبیر درست‌تر، دنبال ضربه‌زدن اقتصادی به ملت ایرانند».(۱۲)

۱۳۹۷

سال ۱۳۹۷ در حالی آغاز شد که باز هم از سوی رهبر انقلاب، یک شعار اقتصادی برای سال انتخاب گردید. ایشان در پیام نوروزی خود، همه آحاد ملت و از جمله مسئولان کشور را مورد خطاب قرار داده، فرمود:

«محور، تولید ملی است. بنابراین اگر تولید ملی شتاب بگیرد، بسیاری از مشکلات، حل خواهد شد. من این را محور قرار دادم برای شعار امسال؛ شعار امسال «حمایت از کالای ایرانی» است؛ سال «حمایت از کالای ایرانی». این فقط مربوط به مسئولین نیست؛ آحاد ملت همه می­توانند در این زمینه کمک بکنند و به معنای واقعی کلمه، وارد میدان بشوند».(۱۳)

ایشان در سخنان خود در حرم امام رضا علیه­السلام، ضمن تشریح نام و شعار سال، وظایف اقشار و گروه­های مختلف در تحقق این شعار را برشمرد:

«شعار امسال، هم خطاب به مسئولین است، هم خطاب به مردم است. شعار امسال، [حمایت از] کالای ایرانی است… مخاطب این شعار، هم مردمند؛ هم مسئولانند… خب چه‌جوری حمایت بکنیم؟ این حمایت اولاً به‌‌صورت افزایش تولید [است] که به‌عهده مسئولین دولتی است – برنامه‌ریزی کنند – و همچنین به‌عهده خود مردم تا تولید داخلی افزایش پیدا کند… تولید داخلی، بهبود کیفیت پیدا کند… حمایت، یکی انطباق با نیازها و سلیقه‌ها و مزیت­های روز است… بازاریابی بیرون از کشور و صادرات هم یکی از انواع حمایت از کالای ایرانی است… بعد هم ارزان تمام کردن و رقابت‌پذیر کردن».(۱۴)

۱۳۹۸

با توجه به شرایط اقتصادی سال ۹۷ که یکی از سخت­ترین سال­ها برای ملت ایران بود و شدیدترین فشارها و تحریم­های اقتصادی، از سوی دشمن بر مردم و نظام وارد شد، رهبر انقلاب، باز هم تاکید بر اقتصاد و مسائل اقتصادی را مبنای نام­گذاری سال جدید قرار داد و سال ۱۳۹۸ را سال «رونق تولید» نامید:

«مسئله فوری کشور و مسئله جدی کشور و اولویت کشور، فعلاً مسئله «اقتصاد» است… آنچه من مطالعه کردم و از نظر کارشناس‌ها استفاده کردم، کلید این همه، عبارت است از «توسعه تولید ملی»… امسال مسئله تولید مطرح است. می­خواهم مسئله تولید را به عنوان محور فعالیت قرار بدهم… تولید اگر چنانچه به راه بیفتد، هم می­تواند مشکلات معیشتی را حل کند؛ هم می­تواند استغناء کشور از بیگانگان و دشمنان را تأمین کند؛ هم می­تواند مشکل اشتغال را برطرف کند؛ هم حتی می­تواند مشکل ارزش پول ملی را تا حدود زیادی برطرف کند. لذاست که مسئله تولید، به نظر من، مسئله محوری امسال است؛ لذا من شعار را امسال این قرار دادم: رونق تولید».(۱۵)

رهبر انقلاب در سخنان ابتدای سال خود، ضمن اشاره مجدد به جنگ اقتصادی دشمن با ملت ایران، فرمود:

«امروز همه قبول دارند که دشمن در حال جنگ اقتصادی با ماست؛ این را همه می­دانند. البته این را که دشمن در حال جنگ با ماست، همیشه ما تکرار می­کردیم؛ می­گفتیم؛ [اما] بعضی باور نمی­کردند؛ امروز همه باور کرده‌اند؛ همه مسئولین فهمیده‌اند و قبول کرده‌اند که دشمن در حال جنگ با ماست… خب بروز و ظهور این جنگ، در امر مسائل اقتصادی است؛ این را همه امروز قبول دارند».(۱۶)

ایشان همچنین در دیدار خود با کارگران، لازمه مسئله رونق تولید را «کار» و به ویژه «کار جهادی» توصیف کرده، فرمود:

«رونق تولید، به شرایطی متوقف است که یکی از آنها، کار است. این کار، باید جهادی باشد؛ کار فوق‌العاده باید در کشور انجام بگیرد تا رونق تولید به وجود بیاید؛ اگر رونق تولید به وجود آمد، این خود یکی از ارکان اصلی اقتصاد مقاومتی است. وقتی اقتصاد، مقاومتی شد، معنایش این است که جامعه نگران این نخواهد بود که فلان اراذل آمریکایی یا صهیونیستی یا غیره، چه تصمیمی درباره نفت ما می­گیرد یا درباره اقتصاد ما می­گیرد یا مواردی مانند اینها. اینکه من روی رونق تولید و وسیع‌تر [از آن] روی اقتصاد مقاومتی تکیه می­کنم و روی کالای ایرانی و روی تحرک کاری در کشور تکیه می­شود، برای این است».(۱۷)

آرایش دشمن، آرایش جنگی است

رهبر انقلاب، در در دیدار با معلمان در اردیبهشت ماه، باز هم بر جنگ اقتصادی دشمنان علیه کشورمان، تاکید کرد و همگان را به آمادگی برای رویارویی در این جنگ، فراخواند:

«امروز دشمن ما از همه اطراف، مشغول تهاجم است؛ از لحاظ اقتصادی که می‌بینید… دشمن است دیگر! دشمن در درجه اول، یعنی آمریکا و صهیونیسم… از همه طرف دشمن وارد شده. مسئولین کشور و آحاد توانا و آحاد مردم باید در مقابله با این دشمن، هر کاری که می­توانند [انجام دهند]. در هر بخشی، در هر رشته‌ای که می­توانند، بایستی خودشان را آماده کنند؛ وارد میدان باشند؛ احساس مسئولیت کنند. آرایش دشمن، آرایش جنگی است؛ از لحاظ اقتصادی، آرایش جنگی گرفته… در مقابل این دشمنی که آرایش جنگی در مقابل ملت ایران گرفته، ملت ایران بایستی آرایش مناسب بگیرد؛ باید خودش را آماده کند در همه بخش­های مختلف»(۱۸)

از تمامی مطالب بیان شده و جمع­بندی سخنان و پیام­های رهبر انقلاب در سال­ها و روزهای اخیر، چنین برداشت می‏شود که همچنان، اولویت فعلی کشور و نظام اسلامی و نیز اولویت دشمنان آن، بحث اقتصادی است و تاکیدات بیش از پیش ایشان بر این مسئله، حاکی از شدیدتر و مهم­تر شدن این مسئله در روزهای جاری است و این، یعنی مردم و مسئولان کشور، باید هوشیارتر و مصمم­تر از همیشه، وظایف خود را در این زمینه بشناسند و به آنها عمل کنند تا کشور، انقلاب و نظام، از این آزمون بزرگ هم همچون گذشته، سربلند و پیروز بیرون بیاید.

 

پی نوشت:

  1. بیانات‌ در حرم مطهر رضوی، ۱/۱/۱۳۹۷
  2. بیانات در جلسه تبیین سیاست‌های اقتصاد مقاومتی، ۲۰/۱۲/۱۳۹۲
  3. پیام نوروزی سال ۱۳۸۹
  4. بیانات در دیدار با جمعی از کارآفرینان، ۱۶/۶/۱۳۸۹
  5. بیانات‌ در حرم مطهر رضوی، ۱/۱/۱۳۹۰
  6. بیانات در حرم رضوی، ۱/۱/۱۳۹۱
  7. بیانات‌ در حرم مطهر رضوی، ۱/۱/۱۳۹۲
  8. بیانات در جلسه تبیین سیاست‌های اقتصاد مقاومتی، ۲۰/۱۲/۱۳۹۲
  9. بیانات‌ در حرم مطهر رضوی، ۱/۱/۱۳۹۳
  10. بیانات‌ در حرم مطهر رضوی، ۱/۱/۱۳۹۴
  11. بیانات‌ در حرم مطهر رضوی، ۱/۱/۱۳۹۵
  12. بیانات‌ در حرم مطهر رضوی، ۱/۱/۱۳۹۶
  13. پیام نوروزی به مناسبت آغاز سال ۹۷
  14. بیانات‌ در حرم مطهر رضوی، ۱/۱/۱۳۹۷
  15. پیام نوروزی سال ۹۸
  16. بیانات‌ در حرم مطهر رضوی، ۱/۱/۱۳۹۸
  17. بیانات در دیدار کارگران، ۴/۲/۱۳۹۸
  18. بیانات در دیدار معلمان و فرهنگیان، ۱۱/۲/۱۳۹۸
13جولای/19

عدالت اجتماعی، بخش جدائی‌ناپذیر تفکر اقتصادی مقام معظم رهبری است

اشاره:

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همواره مسئله اول کشور را مسئله اقتصادی خوانده‌اند و «اقتصاد مقاومتی» به عنوان شاه‌بیت کلام رهبری در اکثر دیدارهای ایشان با مسئولان نظام و اقشار مختلف مردم مورد تاکید قرار گرفته و به عنوان راهکار نجات اقتصاد کشور از سوی ایشان تبیین شده است و ایشان در زمینه‌سازی برای اقتصاد مقاومتی بر «اصلاح الگوی مصرف» تاکید داشته‌اند.

اما طبق اظهارات دکتر عادل پیغامی، (عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق«ع»)، «عدالت اجتماعی، فقرزدایی، اهمیت مردم و نقش آنها در اقتصاد و بحث مربوط  به عدم وابستگی به دشمن و خودکفایی از جمله مبانی ثابت اندیشه اقتصادی ایشان محسوب می‌شود.» در ادامه مشروح این گفتگو را می‌خوانید:

 

*خطبه‌های نماز جمعه مقام معظم رهبری  در دوران پیش از زعامتشان حاکی از آنند که ایشان به‌دفعات در مورد موضوعات اقتصادی از جمله اسراف و الگوی مصرف سخن گفته‌اند. نگاه غالب ایشان در حوزه اقتصادی در آن سال‌ها چه بود و آیا می‌توان بخش‌هایی از خطبه‌هایشان را اقتصاد به زبان ساده برای عموم مردم دانست؟

در ابتدای انقلاب و سال‌های بعد از آن، رهبران و فعالان انقلاب اسلامی همواره سعی می‌کردند به مسائل اقتصاد اسلامی هم بپردازند. در واقع نگاه اصلی انقلاب مبتنی بر تعریفی از دین و فلسفه‌ دین بود، اما مدیریت اقتصادی هم جز اهداف اصلی انقلاب محسوب می‌شد؛ لذا در ابتدای انقلاب، مباحث پردامنه‌ای در عرصه اقتصاد اسلامی مطرح شدند و رهبری نیز همواره بر این مسئله تاکید داشتند. بخش زیادی از مباحث در واقع نوعی مواجهه با شبهات مطرح شده در ابتدای انقلاب در باره تفاوت اقتصاد اسلامی با اقتصاد سرمایه‌داری یا سوسیالیستی بود و در این میان آیت‌الله خامنه‌ای که آن موقع نماینده مجلس و نیز نماینده امام در شورای‌عالی انقلاب اسلامی بودند و بعدها هم که به ریاست جمهوری رسیدند، فرصت بیشتری داشتند تا با مسائل اقتصادی درگیر شوند و این نوع مباحث معمولاًً در جهت تبیین خط مشی اقتصادی انقلاب اسلامی ارائه می‌شدند.

*ارزیابی و تحلیل شما از نگاه کلان ایشان در حوزه اقتصادی چیست؟ آیا با سیاست‌های چپ و بسته اقتصادی دوران نخست وزیری میرحسین موسوی موافق بودند؟

ایشان در زمره گروهی محسوب می‌شدند که به اقتصاد اسلامیِ برگرفته از مباحث قرآنی و حدیثی و فقه اسلامی نگاهی جامع و سیستماتیک داشتند. ویژگی دومشان هم ناب بودن و خلوصشان بود و از برخی از تفاسیر چپ‌زده و راست‌زده آن‌موقع تمایز داشتند. اندیشه‌های شهید مطهری و آیت‌الله مهدوی نیز این ویژگی را داشتند. طبیعتاً لیبرال‌ها و طرفداران سرمایه‌داری به کسانی که اندیشه و نگاه اصیل اسلامی داشتند انگ چپ بودن و کسانی که چپ بودند، به آنان انگ راست و لیبرال بودن می‌زدند. این رویکرد در تاریخ انقلاب اسلامی ریشه‌دار است.

اندیشه آیت‌الله خامنه‌ای به لحاظ اقتصادی در ادبیات رایج امروز ما راست محسوب می‌شود، لذا گروه‌هایی که روی کنترل بیش از حد بازار و مداخله‌های بیش از حد دولتی تاکید داشتند با این اندیشه ارتباط چندان خوبی نداشتند و حتی در دوره‌ای این اندیشه را اسلام آمریکایی نامیدند.

اما در مورد اینکه نظر ایشان در باره سیاست‌های چپ و بسته اقتصادی دوران نخست‌وزیری مهندس موسوی چه بود باید گفت که در آن دوره اختلافات میان سران انقلاب چندان علنی نمی‌شدند، ولی اختلاف بین رییس‌جمهور و نخست وزیر وقت، میرحسین موسوی علنی شد و حتی دامنه آن به امام هم کشید.

*این اختلافات مشخصاً چه بودند؟

مهم‌ترین آنها که مخصوصاً در دوره دوم ریاست‌جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای علنی شدند، دقیقاً به نوع سلیقه‌های فکری میرحسین موسوی و هیئت دولت و نگاه‌های چپ‌گرایانه‌ و تنگ‌نظرانه‌شان به اقتصاد، مالکیت خصوصی و خصوصی‌سازی مربوط می‌شد.

*سیر دیدگاه‌های اقتصادی مقام معظم رهبری را از زمان پذیرش مسئولیت رهبری تا کنون چگونه می‌بینید؟

ما در این مسیر نوعی تکامل را می‌بینیم که بخش عمده آن به نقشی برمی‌گردد که ایشان در جایگاه رهبری ایفا می‌کنند و ارتقایی که از دوران ریاست جمهوری تا رهبری نظام اسلامی پیدا کرده‌اند.

دومین سیر تکاملی را در مسائل پیش‌رو می‌بینیم. ضمن اینکه اصول و قواعد و اساس این اندیشه حتی در برخی از راهبردها و توصیه‌های کلان ثابت است، اما نوعی ارتقا و تکامل را در آنها مشاهده می‌کنیم.

ما در دهه چهارم انقلاب با جنگ سخت اقتصادی مواجه بودیم و به همین دلیل رهبری صحبت از اقتصاد مقاومتی کردند، ولی اندیشه اقتصاد مقاومتی خلق‌الساعه نبود و در این دهه پیدا نشد. به‌طور مثال ایشان در ۱۷ خرداد ۶۸ در اولین جلسه‌ای که نمایندگان و برخی از مسئولین برای بیعت با ایشان رفته بودند، فرمودند، «زمانی خواهد رسید که دشمن از طریق ایجاد محدودیت و مضیقه‌هایی در حوزه دارو، غذا و نفت بر ما فشار می‌آورد و ما را تحریم اقتصادی می‌کند. پس بروید از همین الان فکری بکنید.» این پیش‌بینی ایشان سه روز بعد از رسیدن به رهبری است و ما اینک در سال ۹۸ با گذشت سه دهه از آن زمان، شاهد تشدید تحریم‌ها هستیم.

بنابراین نگاه ایشان به عدالت اجتماعی و فقرزدایی و اهمیت مردم و نقش آنها در اقتصاد، عدم وابستگی به دشمن و اتکای به خودکفایی، در زمره اصول ثابت اندیشه اقتصادی آیت‌الله خامنه‌ای هستند  که بسته‌ی سیاستی آن را در قالب اقتصاد مقاومتی و نوع نگاهی که در یکی دو دهه اخیر نسبت به اقتصاد دانش‌بنیان پیدا کرده‌اند و در مباحث دهه ۶۰  ایشان وجود نداشت، مشاهده می‌کنیم.

*رهبر معظم انقلاب تا چه میزان، سیاست‌های اقتصادی دولت‌های سازندگی، اصلاحات و دولت‌های نهم و دهم را قبول داشتند و در کدام حوزه‌های اقتصادی به عملکرد این دولت‌ها اشکال می‌گرفتند؟

نسبت آیت‌الله خامنه‌ای با دولت‌ها، همواره یکسان بوده و سعی کرده‌اند در مقام رهبری، اندیشه و برنامه‌های اقتصادی‌ای که به اجماع هیئت دولت و مجلس می‌رسد، در قالب بودجه‌های سالانه و برنامه‌های توسعه پنج ساله باشد و همیشه از این برنامه‌ها حمایت و به ارائه سیاست‌های کلی اکتفا کرده‌اند. یعنی به‌نوعی ورود به کار اجرایی نداشته‌اند. اما اینکه بگوییم به کدامیک از این اندیشه‌ها نزدیک‌تر یا دورتر بوده‌اند، بنده اساساً این سئوال و پاسخ‌هایی را که به آن داده می‌شود غلط می‌دانم.

*چرا؟

به‌دلیل اینکه ایشان شأن رهبری دارند و طبعاً نگاه‌های شخصی خود را اعمال نمی‌کنند. در بعد رهبری هم به نظر من فاصله‌ها و رابطه‌ها مساوی هستند. ایشان با همه دولت‌ها از جهاتی موافق بودند و از جهاتی با آنان تفاوت نگاه‌ و سلیقه‌ داشتند که البته اعلام نشدند. مثلاً در دوره آقای هاشمی رفسنجانی طبیعتاً با اصل سازندگی بسیار موافق بودند و به زبان هم می‌آوردند و بر برنامه‌های اقتصادی دولت تاکید می‌کردند، اما با برنامه تعدیل به‌نحوی که اجرا شد و بی‌توجهی به حوزه محرومیت‌زدایی و فقر، مخالف بودند. ایشان همواره روی مسئله فقر و فساد و تبعیض تاکید داشته‌اند.

از منظر دیگری دولت نهم و دهم شاید به حوزه عدالت نزدیک‌تر بود که مقام معظم رهبری به زبان هم آوردند، اما به همان میزان که اختلاف نظرهایی با برنامه اقتصادی کارگزاران یا دوره سازندگی داشتند، در دوره آقای احمدی‌نژاد هم اختلاف نظرهای اقتصادی وجود داشتند که در مواردی، مخصوصاً در ابلاغ سیاست‌های کلی برنامه‌های توسعه خود را نشان ‌داد. همین‌طور در دولت آقای خاتمی هم این اختلاف نظرها وجود داشتند، اما تفاوت و تمایز خاصی در برخورد ایشان با دولت‌های مختلف نمی‌بینیم.

*به نظر شما عمده مشکلات اقتصاد فعلی کشور از نگاه مقام معظم رهبری کدامند و راهکار خروج از آنها چیست؟

ایشان در سیاست‌های اقتصاد مقاومتی ابلاغیِ خود، فهرستی از آسیب‌های مورد نظرشان را ارائه کرده‌اند. به نظر من عمده‌ترین بحث‌های ایشان عبارتند از:

۱-مردمی بودن اقتصاد. ایشان معتقدند که اقتصاد ما هنوز از مردم، با مردم و برای مردم نیست و روی این مسئله خیلی تاکید دارند.

۲-بحث مربوط به عدالت بنیانی اقتصاد ایران. رهبری بر مبارزه با فقر و فساد و تبعیض تاکید جدی دارند و فرمان ۸ ماده‌ای ایشان نشان می‌دهد که از سال‌ها قبل از طرح اقتصاد مقاومتی نیز همین نگاه را داشته‌اند.

۳-در بحث مربوط به فضای بین‌المللی ایشان قائل به نوعی توازن یعنی مبادله یک به یک هستند. به همین دلیل بر درون‌زایی در عین برون‌گرایی همواره تأکید دارند و خروج هریک از اینها از توازن را یک آسیب اقتصادی تلقی می‌کنند. مثلاً  ایشان گره زدن اقتصاد ایران به تحولات جهانی و قیمت نفت و عوامل سیاسی مثل برجام را نوعی برون‌گرایی افراطی می‌دانند و مخالفت‌شان را با این موارد نشان داده و همواره بر درون‌زایی اقتصادی تأکید داشته‌اند.

از این حیث می‌توانیم بگوییم از نگاه رهبری، راه خروج از  مشکلات کشور، اجرای محورهای چندگانه‌ اقتصاد مقاومتی است که در شعارهای هر سال هم به‌نحوی ابعاد مختلف آن را مطرح می‌کنند. امسال یازدهمین سالی است که ایشان شعار اقتصادی مشخصی را با تاکید بر تولید ارائه و تأکید کرده‌اند که راه خروج از مشکلاتی چون بیکاری و تورم در تولید و کارآفرینی است.

*با توجه به نامگذاری سال‌ها توسط رهبر معظم انقلاب که در سال‌های اخیر عمده آنها اقتصادی بوده‌اند، به نظر شما مدل اقتصادی مد نظر ایشان چیست؟

این سئوال به‌نحوی با سئوال قبلی مشترک است. همان‌طور که اشاره کردم اساس اندیشه ایشان در حوزه اقتصاد، علاوه بر نگاه‌های دینی و اسلامی، رعایت احکام و اصول اسلامی و مباحث فقهی اقتصاد است، اما علاوه بر آن همواره بر اصول اقتصادی قانون اساسی تأکید می‌کنند. همچنین ایشان معتقد به انعطاف متناسب با زمان و مکان در برخی از اصول قانون اساسی هستند، کما اینکه در سیاست‌های کلی اصل ۴۴ سعی کردند انعطاف در ظرفیت قانون اساسی را به منصه ظهور برسانند و محورهائی که در اقتصاد مقاومتی ایشان از درون‌زایی و برون‌گرائی، عدالت بنیانی و اصلاح الگوی مصرف، تاکید بر تولید، اشتغال، عدالت و مردمی شدن اقتصاد مطرح شده‌اند، از جمله مواردی هستند که مدل اقتصادی مدنظر رهبری را تعریف می‌کنند، ضمن اینکه ایشان بر پیشرفت دانش بنیانی اقتصاد هم تاکید خاصی دارند.

*به نظر شما رهبر معظم انقلاب تا چه میزان اجرایی شدن سیاست‌های اقتصاد مقاومتی را شخصاً پیگیری می‌کنند و آیا از وضعیت فعلی رضایت دارند؟

ایشان غالباً از گزارش‌های داده شده و از ستاد فرماندهی اجرای اقتصاد مقاومتی ابراز نارضایتی کرده‌اند و حتی گفته‌اند گزارش‌هایی که دریافت می‌شوند، بیشتر گزارش‌های عمومی هستند که قبل از اقتصاد مقاومتی هم ارائه می‌شدند و لذا ایشان انتظار تلاش بیشتری را دارند. در آخرین دیداری که ایشان با هیئت دولت داشتند، یک نوع حرکت جهادی شبانه‌روزی را مطالبه کردند. در ساختارهای مهم اقتصاد مثل ساختار بانکی و بودجه هم ایشان مطالبه‌ی تحول کردند. ایشان در سخنرانی نوروزی در حرم مطهر رضوی هم بار دیگر روی این نکته‌ها تکیه کردند. در هر صورت ایشان ضمن ابراز نارضایتی، از دولت‌ها مطالبه می‌کنند، اما به ابعاد فرهنگی و رفتارسازی در بین مردم و مسیر اجتماعی‌ای هم که باید طی شود و زمانبر است، توجه دارند. به همین دلیل با شعارهای سال، فرهنگ‌سازی می‌کنند، ولی به فضای عمومی اجتماعی زمان هم می‌دهند تا تحول لازم شکل بگیرد و چندان انتظار تغییرات دفعی را ندارند.

*آیا از زندگی شخصی مقام معظم رهبری در حوزه اقتصاد خانواده، معیشت و ساده‌زیستی ایشان روایت ناگفته‌ای دارید؟

من به‌شخصه توفیق ارتباط خصوصی و خانوادگی با ایشان را نداشته‌ام، ولی از آنچه که از نزدیکان درجه اول ایشان می‌شنوم و در برخی از خاطرات مکتوب شده می‌خوانم، در می‌یابم که ایشان الگوی یک زمامدار اسلامی و رهبری الهی و مردمی را دنبال می‌کنند و تالی امام خمینی هستند. داشته‌هایشان از قالی تا صندلی و سایر وسایل متعلق به قبل از انقلاب و خانه‌شان عاری از هرگونه تجمل و زرق و برق است. نوع استفاده فرزندان و داماد ایشان از وسایل و اتومبیل در نهایت ساده‌زیستی است. یک بار در خیابان سوار تاکسی بودم که دیدم یکی از فرزندان حضرت آقا دارند عبایشان را جمع می‌کنند تا سوار پرایدشان شوند. وقتی به راننده گفتم ایشان فرزند رهبر انقلاب است، با تعجب از آینه نگاه کرد که فرزند رهبر انقلاب چگونه می‌تواند تا این حد ساده‌زیست باشد؟

13جولای/19

اقتصاد مقاومتی؛ با این ساختار تصمیمگیری محقق نمی‌شود

«پیرو ولایت فقیه باشید تا به این مملکت آسیبی نرسد». معامله ما با این جملات می­تواند معامله­ای صوری باشد و تنها برای اثبات برخی مواضع یا بیان برخی مدعیات یا خواندن برخی خطبه­ها از این دست جملات بهره ببریم، اما در عمل چه اندازه پایبند به این جملات هستیم؟ چه اندازه واقعا معتقدیم که اگر پیرو باشیم آسیب نمی­بینیم؟ به نظر می­رسد ایمان به این جمله امام خمینی(ره) در قلب خیلی از ماها جا نگرفته، اگر هم جاگرفته اجمالا همراهیم! قریب یک دهه از طرح بحث اقتصاد مقاومتی توسط رهبر انقلاب می­گذرد؛ ولی چه کسی به آن توجه کرد؟ امروز همه ما با پوست و گوشت و استخوانمان حس می­کنیم که کسی توجه نکرده؛ چرا که اگر توجه می­کردیم اوضاع اقتصادی امروز ما این گونه نبود! اختاپوس تحریم زندگی­ها را فلج و دغدغه معیشت همه ذهن­ها را زمینگیر نمی­کرد! در هر کوی و برزن صحبت اول دلار و سکه و در صدر اخبار پربیننده سایت­ها اخبار اقتصادی نبود. البته این خاصیت اقتصاد است که می­تواند همه چیز را در خود ببلعد و در صدر دغدغه­ها قرار بگیرد، جایی که حق او نیست.

«بررسی افکار و دغدغه­های اقتصادی رهبر معظم انقلاب» در چند سال گذشته، موضوعی بود که برای گفت­وگو درباره آن، به سراغ دکتر محمدجواد توکلی، استاد حوزه و دانشگاه و استادیار مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رفتیم. ایشان، سال­های زیادی، در زمینه اقتصاد و به ویژه، اقتصاد اسلامی، تدریس و پژوهش داشته و تالیفات زیادی در این زمینه دارد.

 

*چرا مقام معظم رهبری از آغاز نامگذاری سال­ها، بر اقتصاد تکیه داشتند؟

تحلیل اندیشه­های اقتصادی مقام معظم رهبری، نگاه جامعی می­خواهد و بنده در حد آشنایی خودم توضیحی ارائه می­دهم. اوج ورود ایشان به مباحث اقتصادی از سال ۱۳۸۹ بود که ایشان بحث اقتصاد مقاومتی را در دیدار با جمعی از کارآفرینان مطرح کردند و در همان سال­ها بود که نامگذاری اقتصادی شروع شد. سال ۸۸ اصلاح الگوی مصرف، ۸۹ همت و کار مضاعف، ۹۰ جهاد اقتصادی، ۹۱ تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی و… از ۲۱ سال قبل که ایشان نامگذاری سال­ها را آغاز نمودند ۱۱ سال عنوان اقتصادی داشته است.

دلیل این نامگذاری­های اقتصادی می­تواند این باشد که اولاً در این سال­ها دشمن در عین اینکه هجمه­های سیاسی و فرهنگی داشته است، تمرکزش را بر روی هجمه اقتصادی برده است و تهدید­هایی هم که در این سال­ها متوجه ما بوده، بیشتر تهدید­های اقتصادی بوده است. ثانیاً مقام معظم رهبری بر اساس نقش رهبری جامعه اسلامی تلاش کردند که در این سال­ها، خلأ نظریه‌پردازی و سیاست گذاری توسط نخبگان را در حوزه اقتصادی متذکر شوند. این در حالی است که بدنه علمی کشور متأسفانه این احساس را ندارد و به صورت منسجم به سمت پر کردن این خلاء نرفته است!

ممکن است برای توجه دادن این خلأ، ایشان ایده نامگذاری سال­ها با عناوین اقتصادی را انتخاب نموده باشند؛ چون با این نامگذاری­ها فضای گفتمان علمی کشور را هم مدیریت کرده­اند. همچنین گفتمان عمومی کشور مد نظر ایشان بوده است. امروزه اقتصاد مقاومتی به عنوان یک مطالبه عمومی بر سر زبان­هاست. حتی برخی اقتصاد­دانان که اعتقادی به این حرف­ها ندارند باز هم این واژه را به کار می­برند که نشان می­دهد گفتمان اقتصاد مقاومتی، گفتمان مسلط است. به موازات زیاد شدن تحریم­های اقتصادی علیه ایران به تدریج گفتمان اقتصاد مقاومتی جای خودش را باز کرد. الگوی اسلامی و ایرانی پیشرفت بحث اقتصادی دیگری است که مقام معظم رهبری در این سال­ها آن را مطرح کردند. محتوای نظریات ایشان جلوه­های خاصی دارد و اقتباسی یا خنثی نیست؛ بلکه اندیشه­های ایشان ظرفیت تبدیل شدن به نظریه و راهبرد را دارد.

دلیل سومی که می­توان گفت ریشه در یکی از شعار­های اصلی انقلاب – که استقلال باشد – دارد، تاکید ایشان بر اقتصاد مقاومتی و اقتصاد درون­زاست که باعث می­شود استقلال اقتصادی کشور حفظ بشود و در مباحث اقتصاد مقاومتی درون­زایی و ریشه در درون داشتن و متکی به درون بودن را مورد تاکید قرار می­دهند تا

هجمه‌های بیرونی، اقتصاد کشور را تکان ندهد و اقتصادی مستحکم و مستقل داشته باشیم که روی پای خودش ایستاده است. دلیل چهارمی که به نظر می­رسد، مشکلات تاریخی اقتصاد ماست که می­خواستیم به واسطه انقلاب، آنها را حل کنیم، اقتصادی که از اواخر دوره قاجار و پهلوی داشتیم، اقتصادی مونتاژی و بیمار و خالی از عدالت و وابسته بود. همین بی­عدالتی­ها و مشکلات اقتصادی، مورد انتقاد امام بود. ما این اقتصاد بیمار را به ارث بردیم و بعد از پیروزی انقلاب ما برنامه اقتصادی مدون و مشخصی نداشتیم. ضمن اینکه از همان اول انقلاب هم دچار مشکلات و بحران­های بزرگی شدیم.

جنگ تحمیلی یک شوک هزار میلیاردی به اقتصاد بیمار ما وارد کرد و ما در دهه دوم سعی کردیم که این مشکل را حل و این خسارت را جبران کنیم. در دهه سوم، کمی دغدغه­های اقتصادی کمرنگ می­شود؛ اما در دهه چهارم باز شوک اقتصادی تحریم بر ما تحمیل می­شود. در واقع اقتصاد ما یک سری مشکلات زمینه­ای و تاریخی داشته است که به این مریض، بعد از انقلاب، مرتب شوک هم وارد شده است. در این فضا، دستگاه تولید علم ما برای حل مشکل خیلی همراهی نمی­کند و اندیشه اقتصادی که در دانشگاه­های ما تدریس می­شود، اندیشه­ای نبوده که به ما بگوید چگونه این مشکلات را حل کنیم؛ حتی اندیشه­هایی را ترویج کردیم که این اندیشه مشکلاتی را برای ما ایجاد کرده است و سازگار با شرایط فعلی اقتصاد ایران هم نیست. به همین دلیل مقام معظم رهبری احساس می­کند که باید الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت اجرا شود؛ یعنی الگویی که سازگار با بوم ایران باشد. این بحث خیلی مهم است؛ اما مورد توجه جامعه علمی قرار نگرفت.

امروز ما ضرورت اقتصاد مقاومتی را می­فهمیم؛ اما هنوز جایگاه و ضرورت الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت برای ما مشخص نیست؛ در حالی که این بحث بسیار پر­اهمیت­تر و عمیق­تر است و در واقع عقبه اقتصاد مقاومتی است و اقتصاد مقاومتی، یکی از تکه­های پازل الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است.

 

*محورها و شعارهای اساسی اقتصادی که مورد نظر مقام معظم رهبری هستند، کدامند؟

ایشان تحلیلی از آسیب­های اقتصادی کشور داشته و دارند و بر اساس آن، راهکار ارائه می­کنند. مثلا وقتی ایشان می­بینند ما در مورد الگوی مصرف دچار مشکل هستیم، شعار اصلاح الگوی مصرف را مطرح می­کنند یا فرهنگ کار، یکی از محورهاست، جهاد اقتصادی را به عنوان اندیشه دینی مطرح می­کنند. بحث عدالت اقتصادی را ایشان خیلی مطرح می­کنند؛ حتی وارد فضای سیاست گذاری و مباحث نظری عدالت شدند و گفتمان مطالبه عدالت را هم مطرح کردند. اینها تکه­های کلان نظریه اقتصاد مقاومتی است؛ در کنار مواردی که گفتیم عناصری مثل درون­زایی و مردمی بودن و عدالت محوری و مبارزه با مفاسد و معنویت هم مورد توجه و تاکید ایشان قرار می­گیرد. اینها که با هم ترکیب می­شوند یک کلان مفهومی با عنوان اقتصاد مقاومتی مطرح می­شود که همه این عناصر را دارد. درون زایی، عدالت و معنویت سه عنصر محوری در نظریه پیشرفت ایشان است که ایشان سعی کرده­اند هر کدام را نظریه پردازی کند.

محور اساسی دیگری که در مبحث ایشان مورد تاکید جدی است، ترکیب اخلاق و اقتصاد است. ایشان تاکید دارد اخلاق را ضمیمه اقتصاد کند. اقتصادی که خودش مقدمه و زیر بنا برای نظام فرهنگی است، نظام فرهنگی که آدم­ها در آن به قرب الهی دست یابند، در نظام فکری ایشان اقتصاد هدف و غایت نیست.

 

*امتیازات محور­های بیان شده مقام معظم رهبری در باب اقتصاد کشور چیست؟

مهمترین امتیاز سخنان ایشان، زمان­شناسی است. اندیشه­ای که ایشان مطرح می­کنند واقعا سر زمان خودش است؛ زمان­شناسی مناسب در عرضه اندیشه! ویژگی دوم، عمق گفتمان اسلامی ایشان است که هویت دینی دارد. اندیشه­های ایشان برگرفته از قرآن و روایات و سیره معصومین است و در اقتصاد مقاومتی و الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، گفتمان، گفتمان ولایی است. ویژگی سوم توجه ایشان به بُعد بومی نظریه­پردازی است. ایشان در خلأ، نظریه­پردازی نمی­کنند و نظریه ایشان برای حل مشکل اقتصادی امروز جامعه است؛ یعنی نوعی تطابق با شرایط زمان و مکان دارد. رفتن ایشان به صدر اسلام و جامعه مدینه و کشاندن و امتداد آن اندیشه ناب اسلامی به امروز ما و حل مشکلات به وسیله آن اندیشه­ها، خیلی مهم است؛ چون تجربیات مشابهی وجود دارد و آن فضا کاملا به عنوان الگو، الهام بخش است. ویژگی چهارم اینکه نظریات ایشان جامع و فراگیر است و گفتمان­های جزئی نیست؛ البته ناظر به اجراست و تئوریک محض نیست؛ نظریه­ کلان اقتصادی است که گره خورده به اقتصاد عینی جامعه، به علاوه اینکه بعد از مطرح کردن اندیشه، آن را رصد می­کنند و بازخورد می­گیرند و کاملا نگاه کلان مدیریتی دارند.

 

*نظر اقتصاد­دانان در مورد نگاه­های ایشان چیست؟

اگر طیف بندی کنیم، برخی از اقتصاد­دانان خیلی وارد این فضای گفتمانی نشدند و همان فضای متداول علم اقتصاد رایج در دانشگاه­ها را می­نویسند و می­گویند؛ اما سه طیف نگاه­های اقتصادی ایشان را دنبال می­کنند؛ طیف اول، اقتصاددانانی که در اوایل انقلاب و بعد از مطرح شدن انقلاب فرهنگی، به دنبال این بودند که برخی مسائل را اصلاح کنند؛ ولی وقتی دیدند عملاً اتفاقی نیفتاد، برگشتند به همان فضایی که آن موقع رایج بود؛ اما الان چون دیدند در دهه چهارم انقلاب، مباحثی مطرح شده که همان شعار­های اول انقلاب است، این اساتید اقتصاد، همراه این گفتمان شدند. طیف دوم کسانی­ هستند که در حوزه اقتصاد اسلامی کار می­کردند؛ افرادی که با دغدغه اقتصاد اسلامی، وارد برخی مراکز علمی مثل موسسه امام خمینی(ره)، دانشگاه مفید، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه و… شدند و امروزه با گفتمان اقتصادی رهبری، همراه هستند. یک طیف هم اقتصاد­دانان جوان هستند که احساس کردند این اندیشه وگفتمان جالب است و به آن ورود کردند.

ولی در کل اقتصاد­دانان، آن گونه که باید با اندیشه­های اقتصادی ایشان، پیوند برقرار نکردند. به قول لاکاتوش، وقتی یک پارادایم علمی در جایی مسلط است، به بقیه پارادایم­ها اجازه ورود و تسلط نمی­دهد. در فضای اقتصاد ما، فضای غالب و پارادایم مطرح، پارادایم اقتصاد نئو­کلاسیک و بازار آزاد است؛ اما برخی از اندیشه­هایی که ایشان مطرح می­کنند، با این پارادایم سازگار نیست و این پارادایم، گارد می­گیرد. البته پارادایم­های دیگری هم در کشور حضور دارند؛ مثل اقتصاد­های نهاد­گرا که معتقدند ما ساختار­های مناسب برای اقتصاد بازار آزاد نداریم و این طیف، نگاهشان به اقتصاد مقاومتی و الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت نزدیکتر است. یک طیف هم وجود دارد که نمی­توانیم بگوییم همراه هستند؛ در عین حال، کلید واژه­های سخنان رهبری در نوشته­هایشان وجود دارد و شاید قدرت گفتمان ایشان و همچنین سازگاری آن با شرایط بومی ایران، این عده­ از اقتصاد­دانان را وادار کرده که وارد فضای گفتمانی رهبری بشوند؛ هرچند به صورت تمام عیار ورود نکردند، همان اندیشه قبلی را با کلید واژه اقتصاد مقاومتی بیان می­کنند.

 

*چه کار­های مثبتی ذیل گفتمان اقتصادی رهبری در این سال­ها انجام گرفته است؟

یکی از کارهای مثبتی که انجام گرفت، این بود که در چند سال اخیر، یک بازنگری در سرفصل­های کارشناسی

اقتصاد اتفاق افتاد و در آن بازنگری، الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت و اقتصاد مقاومتی به عنوان یکی از سرفصل­های رشته اقتصاد معرفی شد. حتی اقتصاد تحریم به عنوان یکی از سرفصل­ها مطرح شد؛ هرچند عده‌ای مخالف این بودند! این حرکت در آینده خیلی می­تواند اثرگذار باشد و موفقیت بزرگی است. یکی دیگر از حرکت­ها و کارهای مثبت، این است که تعداد زیادی از اساتید دانشگاه، به دنبال نگارش مقاله یا کتابی در مورد اقتصاد مقاومتی و اقتصاد تحریم و دیگر مباحث مطرح شده از طرف رهبری رفته­اند. مقالات متعدد علمی پژوهشی نوشته شده است و حتی چند مجله با عنوان الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت و اقتصاد مقاومتی داریم. این نشان می­دهد کم کم فضای ذهنی اقتصاد­دانان کشور به سمت این موضوعات می­رود؛ ولی یک نکته این است که علم به تدریج گسترش پیدا می­کند و مثلاً نظریه­های متعارف امروز، ۲۵۰ سال زمان برده تا مطرح شود. اندیشه­ اقتصادی­ای که شهید صدر، ۵۰ سال قبل مطرح کرد، هنوز وارد اندیشه اقتصادی ما نشده است و حق شهید صدر را هنوز ادا نکرده­ایم. تولید علم کاربردی، آن هم از نوع علم اسلامی و بومی، کمی زمان­بر است و ما باید کمی زمان بدهیم. قوت گفتمان، کم کم جای خودش را پیدا می­کند و این اتفاق خواهد افتاد. البته پارادایم غالب، خیلی نقش دارد و کسی که بخواهد از چارچوب این گفتمان خارج شود و حرف غیر از آن را بزند، هزینه­بر است! مثلا مقاله شما چاپ نمی­شود و استاد شما هم کانالیزه شده است. تا این فضای علمی تغییر کند و انقلاب علمی در فضای اقتصاد کشور اتفاق بیفتد، زمان می­برد. همایش­های خوبی در علوم انسانی اسلامی راه افتاده و به دنبال تغییر مبانی هستند و مبانی که تغییر کرد پارادایم­ها هم کم کم تغییر می­کند.

 

*چرا خیلی از دغدغه­های اقتصادی مقام معظم رهبری محقق نشده است؟

یکی از دلایلش این است که اقتصاد ایران، اقتصادی است که مریضی­های ساختاری مزمن دارد و این مریضی­ها متعلق به دیروز و امروز نیست؛ حتی رگه­های برخی مشکلات به عصر صفوی برمی­گردد. ما مطالعه­ای داشتیم در مورد تاریخ اقتصاد ایران که در آن آمده بود در عصر صفوی، حقوق مالکیت، خیلی به رسمیت شناخته نمی­شده و وقتی حقوق مالکیت به رسمیت شناخته نشود، ابداع و ابتکار کم می­شود و افراد به سمت خدمات می­روند و روحیه دلال مسلکی رایج می­شود و کار تولیدی و ابداعی کم می­شود. این در طول تاریخ ادامه پیدا می­کند و به امروز ما می­رسد. پس برخی مشکلات تاریخی است! ضمن اینکه اندیشه اقتصادی هم که در این فضا هست، اندیشه مستقل و بومی نبوده است؛ مثلا در برنامه سوم عمرانی زمان شاه، جهت­گیری اقتصادی را از توسعه کشاورزی به سمت توسعه صنعتی بردند که با بوم ایران، سازگار نبود. در آن زمان، تحت نظریه اقتصاددانی مثل لوییس، بحث اصلاحات ارضی را مطرح کردند و گفتند باید نیروی کار را از روستا به شهر بکشیم و همین مسئله،  ساختار اقتصادی ایران را بر هم زد. کشاورزی که حدود ۷۰ یا ۸۰ درصد اقتصاد ما را در بر می­گرفت، بر هم زدیم و افراد را آوردیم به سمت شهرنشینی و صنعت؛ آن هم یک صنعت مونتاژ و وابسته. در این فضا و غلبه نظریه­های اقتصادی وارداتی که سازگار با این بوم نیست، طبعا دغدغه­های ایشان محقق نمی­شود.

دلیل سوم این است که ساختار­های اقتصادی ما هم با آنچه حضرت آقا می­گویند، سازگار نیست. وقتی ساختار نظام مالیاتی، درست نیست، وقتی شفافیت اقتصادی وجود ندارد، ساختار نظام بانکی مشکل دارد، اندیشه­ای که ایشان مطرح می­کنند محقق نمی­شود. گفتمان اقتصادی که ایشان مطرح می­کنند، اقتضائات بسیار زیادی دارد. باید همه بدنه علمی کشور بسیج شود تا بر اساس الگوی پیشرفت، یک الگوی درون­زای مستحکم تولید شود که سازگار با الگوی بومی و اسلامی باشد. استادی که سرمایه ذهنی­اش را از آدام اسمیت گرفته است، اگر چیز دیگر از او بخواهیم، بلد نیست! حتی به قول آقای رحیم پور ازغدی، اندیشه­های علمی امروز ما ۶۰ سال از اندیشه مطرح شده خود غربی­ها عقب­تر است. وقتی اندیشه به ما می­رسد، در خود غرب، کنار رفته و نقد شده است!

اقتصاد ایران مثل مریضی است که با یک سرم نفتی، به حیاتش ادامه می‏دهد. اتفاقی که در سال­های ۹۰ و ۹۱ افتاد، این بود که یک قلدری مثل آمریکا، پایش را روی این شلنگ نفت گذاشت و اقتصاد، شروع کرد به عکس‌العمل نشان‌دادن، و ما در برجام، از این قلدر خواستیم که پایش را از روی شلنگ نفت بردارد! بعد از آن ما دوباره احساس شادی کردیم و نرخ رشدمان از منفی ۴ آمد روی ۳ و ۴ و الان دوباره پایش را روی شلنگ نفت گذاشته­ و ما دوباره دچار مشکل شده­ایم. ما از مشکل سال ۹۰ و ۹۱ عبرت نگرفتیم و تا آمریکا پا را از روی شلنگ نفت برداشت، دوباره رفتیم سراغ صادرات نفت و خام فروشی! ما مشکل اقتصادی خودمان را چاره نکردیم و بعد از تحریم اول، صادرات نفتمان را زیاد کردیم. در این فضا، عمل به منویات ایشان همت بسیار بالایی می­خواهد.

 

*چه چیزی باعث شد ما عبرت نگیریم و دوباره دچار مشکل بشویم؟

ما راحت طلب هستیم و خام فروشی و صادرات نفت، کار راحتی است و متناسب با فرهنگ مصرفی ماست. کشورهایی مثل چین و ژاپن، اصلا ًفرهنگ مصرفی ما را ندارند و این‌گونه ژاپن، ژاپن شده است! یکی از اساتید ما که در مدرسه اقتصادی لندن، شاگرد استاد موریشیما بود، می­گفت: آن زمان که ما با کیف سامسونت به دانشگاه می­رفتیم، دکتر موریشیما، کتاب­های خود را در یک بقچه پارچه­ای می­آورد! موریشیما به ما می­گفت: چرا این قدر مصرف­گرا هستید؟ ما اینها را برای شما تولید می­کنیم و خودمان مصرف نمی­کنیم. ما در اتاق دانشجویی­مان در ژاپن، فقط یک ماشین حساب در اتاق داشتیم و همه از همان یکی استفاده می­کردیم؛ اما الان شما می­بینید که هر بچه ایرانی، یک تبلت دارد و با آن بازی می­کند و این همان نفتی است که ما فروخته­ایم.

مشکل در فرهنگ مصرفی ماست. فرهنگ جهاد اقتصادی، اقتضائات خاص خودش را دارد. رسانه ملی در مورد گسترش ارزش­های اقتصادی، کار نمی­کند؛ بلکه برنامه­های ضدارزش درست می­کند؛ مثلا برنامه­هایی که مبتنی بر شانس است و بدون اینکه کاری بکنید، ماشین شاسی بلند ببرید! شما وقتی این فرهنگ را ترویج می­کنید، فرهنگ مقابلش که مورد نظر مقام معظم رهبری است، بالا نمی­آید و با آن ناسازگار است. این فرهنگ راحت طلبی است که با درون­زایی جور در نمی­آید؛ پس زمینه توجه به منویات ایشان وجود ندارد.

مشکل دیگر، بستر اقتصاد سیاسی ماست. ما یک نظام دموکراتیک را از غرب گرته­برداری کردیم و کنار آن یک شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت گذاشتیم و فکر کردیم مسئله حل شده است. در این فضا، لابی‌گری­هایی وجود دارد؛ مثلاً وزیر و وکیل با هم می­سازند و فولاد و پتروشیمی را – که به آب نیاز دارند – به جای اینکه کنار دریا بگذریم، در کویر می­سازیم.

 

*اگر دیدگاه­های اقتصادی حضرت آقا محقق می­شد، ما امروز در کجا بودیم؟

اگر روی دیدگاه­های ایشان نظریه­پردازی می‏شد و ما دیدگاه­های ایشان را به مقام عمل نزدیک می­کردیم، خیلی از مشکلات امروز ما حل شده بود و شاید خیلی از تهدید­های اقتصادی که امروز علیه ما وجود دارد، دیگر وجود نداشت. مثلاً در تحریم اول، بنزین را تحریم کردند و دولت آقای احمدی نژاد، برخی پتروشیمی­ها را برای تولید بنزین، تغییر کاربری دادند و بعد کاری شد که ما در تولید بنزین، خودکفا شدیم و امروز مازاد تولید داریم و این باعث شد آمریکا در تحریم جدید، به سراغ بنزین نرفته است. اگر ما می­رفتیم به سمت اقتصاد مقاومتی و الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت، اقتصاد ما خیلی مستحکم­تر بود و خیلی از این تهدید­ها و تحریم­ها بی­اثر بود. طبعاً وضع معیشتی مردم و توزیع ثروت و درآمد هم بهتر بود و برخی فساد­ها و نابسامانی­ها الان  نبود. برخی از این فشار­های معیشتی شدیدی که الان بر مردم می­آید، به خاطر این است که به حرف­های ایشان گوش ندادیم. ما از اوایل دهه ۹۰ فشار تحریم را احساس کردیم و لازمه­اش این بود که ارتباط بودجه را با نفت کم می­کردیم؛ ولی همین بودجه سال ۹۸ یک سومش به صورت مستقیم، نفتی است.

 

*برای تحقق دیدگاه­های ایشان چه اولویت­هایی وجود دارد؟

همان‌طور که عرض کردم، اندیشه اقتصادی، خیلی کند شکل می­گیرد و گسترش پیدا می­کند و عملیاتی شده، تبدیل به سیاست می­شود و به همین دلیل، باید یک مقداری برای آن زمان گذاشت. برخی کار­هایی که شده، مناسب است و باید تقویت شود. ما باید این گفتمان­ها و نظریات را به کتاب­های درسی و دانشگاهی بکشانیم تا در فضای آکادمیک، این مباحث مطرح شود. یعنی ابتدا مشکل شناختی ما باید حل بشود. الان ما آدم­هایی را که در دانشگاه­ها داریم، با اندیشه­های ناسازگار تربیت می­کنیم و باید این مشکل حل شود. در سطح دوم باید این گفتمان­ در سطح کارگزاران اقتصادی جمهوری اسلامی بیاید و عملیاتی بشود؛ مثلاً رئیس بانک مرکزی یا وزیر صنعت و اقتصاد، این اندیشه­ها را به کار ببندند، با این گفتمان آشنا بشوند و لوازمش را بدانند تا بفهمند آیا در فلان جا منحرف شدیم یا خیر و…

سطح سوم، اصلاح شاخص­های اقتصادی است. آمپر­های ماشین اقتصاد ما، یک مقداری عاریتی است؛ یعنی ماشین داغ کرده، ولی آمپر­مان نشان می­دهد که ماشین خنک است؛ پس مشکل از آمپر است؛ یعنی آمپرمان آمپری نیست که مشکلات ما را نشان دهد. اهمیت شاخص در این است که به ما جهت می­دهد تا در برنامه­ریزی­ها کاری کنیم که رشد اقتصادی، مثلا ًرشد طیب باشد؛ نه اینکه فقط به رشد مباهات کنیم! سطح چهارم، ایجاد ساختار­های مناسب پیشبرد این اندیشه­هاست. مثلاً ساختار نظام بانکی و مالیاتی و تبلیغات بازرگانی ما دچار مشکل است. ما نمی­دانیم چگونه تبلیغ کنیم که مروج مصرف­گرایی و کالای خارجی و متکی بر ترویج شانس نباشد.

در سطح پنجم باید بگویم پروژه تعلیم و تربیت اقتصادی، خیلی مهم است. با توجه به تاثیرات فراوان فرهنگ روی عملکرد اقتصادی، الان باید ما از مهد کودک­ها شروع کنیم تا نسلی را برای ۳۰ سال آینده پرورش دهیم که فرهنگ اقتصادی درستی داشته باشد. شاید صاف کردن این نسل کنونی، سخت باشد؛ ولی می­شود از پایه درست کرد. باید بچه­ها را با فرهنگ کار و تلاش و قناعت و ایثار بار بیاوریم. برای اصلاح فرهنگ اقتصادی، باید روی نهاد­های فرهنگ ساز مثل آموزش و پرورش و صدا و سیما سرمایه­گذاری کنیم.

در آخر باید بگویم یکی از شاه کلید­های اصلاح اقتصادی ما اصلاح ساختار اقتصاد سیاسی ماست. باید برویم به سمت یک مجلس نخبگانی؛ مثلاً کسانی تصمیمات اقتصادی را بگیرند که در این رشته تخصص دارند. امروز ساختار تصمیم­گیری ما اشتباه است. ما اقتصاد­دان­ها به این می­گوییم انتخاب عمومی. الان انتخاب­های عمومی بدی توسط سیاست­مدارن صورت می­گیرد. از اجازه خام فروشی تا اجازه واردات بی­رویه و… اگر ساختار انتخاب عمومی در اقتصاد سیاسی را اصلاح نکنیم، خیلی از تلاش­ها ابتر می­ماند؛ چون سیاست­مداری که در قوه مجریه یا مقننه یا قضائیه است، قرار است تصمیم بگیرد و بر اساس اقتصاد مقاومتی عمل کند؛ اما اگر نماینده مجبور باشد برای رای آوردن لابی­گری کند، برای رای آوردن، از اقتصاد مقاومتی عدول می­کند. پس اقتصاد مقاومتی با این ساختار تصمیم­گیری، محقق نمی­شود و سازگار نیست.

 

13جولای/19

کرامت زن جز در سایۀ هویت او معنا پیدا نمی‌کنـد

وقتی در کوچه‌های تاریخ، سیر بلوغ انسان را جستجو می‌کنی، بی‌تردید تندترین پیچ آن را در موضوع زن درمی‌یابی. زن، مظلوم همیشۀ تاریخ در موضع فرودستی قرار گرفته و همواره از حقوق الهی و انسانی خویش بازمانده است. این بازماندگی زمانی به جهالت مردانه مربوط بود و در جاهلیت بادیه‌نشینان عرب تجلی یافت. زمانی نیز ریشه در جهالت زنانه داشت. امروز اوج جهالت زنانه را در دنیای مدرن شاهدیم که چگونه به بهای برابری زنان با مردان،‌ حقوق و مرتبه آنان در معرض تاراج نظام سرمایه‌داری قرار گرفته است.

روزگاری انقلاب پیامبر(ص) و ظهور اسلام، رستاخیزی را در هویت زن رقم زد و او را از مرتبه جنس دوم به مقامی فراتر از بهشت اعتلا بخشید. پیامبر(ص) زن را از زنده به گور شدن به مقام احیاگری جامعه رساند.

در قرن اخیر نیز انقلاب اسلامی توانست هویت گمشده زن ایرانی را در یغمای بیدادگرانه پهلوی احیا کند و او را در همه عرصه‌های فردی، خانوادگی و اجتماعی به سربلندی و عزت رهنمون شود.

اندیشمندان جهان در سراسر تاریخ، به‌ویژه در دوره معاصر، در آثار مکتوب و کلام خود به موضوع زن پرداخته و آن را با وقایع اجتماعی روز تحلیل کرده‌اند. در این میان رهبر انقلاب نیز با نگاهی عمیق در فرازهای مختلف، دیدگاه‌های خود را در عرصه زن و خانواده بیان داشته‌اند.

در این مجال برآنیم تا جایگاه و هویت زن را از نظرگاه ایشان به تامل بنشینیم.

می‌خواهی بدانی اسلام به زن چه نگاهی دارد؟ این سئوال را رهبری این‌ گونه پاسخ می‌دهند:

«اولاً نگاه اسلام به جنسیت یک نگاه درجه دو است. نگاه اول و درجه یک، حیث انسانیت است که در آن، جنسیت اصلاً نقشی ندارد. جنسیت یک امر ثانوی و عارضی است که در کارکردهای زندگی معنا پیدا می‌کند و در مسیر اصلی بشر هیچ تأثیری ندارد و معنا پیدا نمی‌کند.»(۱)

این پاسخ قاطعی است به دشمنان اسلام که شبهات نامعقولی را درباره نگاه اسلام به زن بیان می‌کنند. باید دید در این میان نگاه سکولاریست‌های غربی به زن انسانی‌تر است یا نگاه اسلام؟

در نگاه خداوند، زن برتر است یا مرد؟ رهبری در پاسخ به این پرسش می‌فرمایند:

«زن پیش خدای متعال مثل مرد است. در طی مراتب معنوی و الهی بین این دو جنس هیچ تفاوتی نیست. در این جاده‌ تکامل و تعالی، آنکه حرکت می‌کند، انسان است. در حقوق اجتماعی و حقوق شخصی و فردی بین زن و مرد تفاوتی وجود ندارد. در چند مسئله‌ بر اساس اقتضای طبیعت زن و مرد، امتیازاتی به زن و در چند مسئله امتیازاتی به مرد داده شده‌ است. اسلام متین‌ترین، منطقی‌ترین و عملی‌ترین قوانین و حد و مرزهایی را که ممکن است انسان در زمینه مسئله‌ جنسیت فرض کند، در خود دارد.»(۲)

نگاه اسلام به شخصیت زن چگونه است؟ رهبری با ذکر مثالی چنین پاسخ می‌دهند:

«اسلام به زن شخصیت می‌دهد. در اسلام وقتی می‌خواهند برای مؤمن نمونه بیاورند، از زنان نمونه می‌آورند. «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ آمَنُوا اِمْرَأَهَ فِرْعَوْنَ…»(تحریم/۱۱) این نفر اول «و مریم بنت عمران» نمونه‌ دوم. دو زن برای «لِّلَّذِینَ کَفَرُوا»: «‌اِمْرَأَهَ نُوحٍ وَاِمْرَأَهَ لُوطٍ» (تحریم/۱۰). یعنی زن را نه فقط محور و عبرت و آینه‌ای برای زنان، بلکه برای کل جامعه قرار می‌دهد. این در مقابله‌ با نگاه انحرافی و غلطی است که در نظام‌های طاغوتی نسبت به زنان وجود داشته است.»(۳)

***‌

آیا زن در نظام خلقت، امتیاز ویژه‌ای دارد؟ رهبری این امتیاز را با ظریف‌ترین کلمات نشانت می‌دهند:

«در طبیعت الهی زن چنان لطافت و زیبایی و گرمای محبتی وجود دارد که می‌تواند هم خود و هم محیط پیرامونش را چه در داخل خانه، چه در هر محیطی که باشد،  به طرف معنویت و پیشرفت و علو مقامات علمی و عملی سوق دهد و پیش برد.»(۴)

***

همیشه مرد را توانمندتر از زن ترسیم کرده‌اند. چگونه می‌توان قدرت زن را با مرد برابر دانست و این معادله‌ چگونه می‌تواند تحقق پیدا کند؟ مقام معظم رهبری در پاسخ به این پرسش می‌فرمایند:

«زن با قوت زنانه خود که خدای متعال در وجودش به ودیعه گذاشته و مخصوص زن است، همراه با ایمانی عمیق و با استقرار ناشی از اتکای به خداوند و با عفت و پاکدامنی می‌تواند در جامعه نقشی استثنایی‌ را ایفا کند؛ نقشی که هیچ مردی قادر به ایفای آن نیست. مثل کوه استواری از ایمان و در عین حال همچون چشمه‌ جوشانی از عاطفه و محبت و احساسات زنانه، تشنگان و محتاجان نوازش را از چشمه صبر و حوصله و عاطفه خود سیراب ‌کند. انسان‌ها در چنین آغوش پربرکتی است که می‌توانند تربیت شوند. اگر زن با این خصوصیات در عالم وجود نبود، انسانیت معنا پیدا نمی‌کرد.»(۵)

                                                       ***

ده‌ها سال است که جنبش‌های حامی حقوق زن، علم دفاع از کرامت زن را بالا برده‌اند. در گوشه و کنار جهان، زنان خواهان کرامات انسانی هستند. کرامت زن در نگاه رهبری این گونه معنا می‌شود:

«ما زن را به عفت، عصمت، حجاب، عدم اختلاط و آمیزش بی‌حد و مرز میان زن و مرد، حفظ کرامت انسانی، آرایش نکردن در مقابل مرد بیگانه دعوت می‌کنیم. این بد است؟ این کرامت زن مسلمان و کرامت زن است.»(۶)

***

کرامت زن جز در سایه هویت او معنا پیدا نمی‌کند. تمدن امروز هویت زن را در استقلال او و در برابری با مردان می‌جوید. در این آشفته بازار مدرنیته، ارمغان اسلام برای هویت زنانه را از کلام رهبری می‌شنویم:

«هویت اسلامی این است که زن در عین اینکه هویت و خصوصیات زنانه‌‌ای چون احساسات رقیق، عواطف جوشان، مهر و محبت، رقت و صفا و درخشندگی زنانه را برای خود حفظ می‌کند، در میدان ارزش‌های معنوی‌ای چون علم، عبادت، تقرب به خدا و در عرصه مسائل اجتماعی و سیاسی و ایستادگی و صبر و مقاومت و حضور و خواست و درک سیاسی، شناخت کشور، آینده خود، هدف‌های علمی و بزرگ و اهداف اسلامی مربوط به کشورها و ملت‌های اسلامی، توطئه‌ها و روش‌های دشمن و ایجاد عدل و انصاف و محیط آرامش و سکونت در داخل خانواده پیشرفت ‌کند.»(۷)

***

انسان موجودی چند بعدی است و فردیت، مهم‌ترین بعد شخصیت اوست. در نگاه رهبری، بعد فردی زن این گونه طراحی شده است:‌

«زن مسلمان باید در راه فرزانگی و علم و خودسازی معنوی و اخلاقی تلاش کند؛ در میدان هر جهاد و مبارزه‌ای پیشقدم و نسبت به زخارف دنیا و تجملات بی‌اعتنا باشد. عفت و عصمت و طهارت او باید در حدی باشد که چشم و نظر هرزه بیگانه را به خودی خود دفع کند.»(۸)

***

راه میان‌بر برای حل مشکلات فرهنگی جامعه چیست و زن چه نقشی در آن دارد؟ رهبری این معما را در کوتاه‌ترین کلمات حل می‌کنند:

«اگر زن‌ها با قرآن مأنوس بشوند، بسیاری از مشکلات جامعه‌ حل خواهند شد؛ چون انسان‌های نسل بعد در دامن زن پرورش پیدا می‌کنند و زن مأنوس با قرآن می‌تواند در تربیت فرزند تأثیرات عمیقی داشته باشد.»(۹)

                                                           ***

زنان فمینیسم خواهان خروج از خانه هستند. زنان مدرن معتقدند تا وقتی از خانه بیرون نیایند، نمی‌توانند با مردان حقوق برابر به دست بیاورند. با خود فکر می‌کنی، از وقتی چشم باز کرده‌ای، زن را در خانه و در سنگر خانه‌داری دیده‌ای و می‌خواهی بدانی که آیا خانه‌داری مانع رشد زن است؟ رهبری شفاف‌تر از همه اندیشمندان دنیا جواب این سئوال جهانی را این گونه پاسخ می‌د‌هند:‌

«یکی از مهم‌ترین وظایف زن خانه‌داری است. بنده عقیده ندارم به اینکه زن‌ها نباید در مشاغل اجتماعی و سیاسی کار کنند؛ اما اگر چنانچه این به معنای این باشد که ما به خانه‌داری به چشم حقارت نگاه کنیم، این می‌شود گناه. خانه‌داری یک شغل بزرگ، مهم، حساس و آینده‌ساز و فرزندآوری یک مجاهدت بزرگ است.»(۱۰)

***

زن چه خانه‌دار باشد و چه بیرون از خانه، در هر صورت همسری دارد و نقش همسری با او آمیخته است. در نگاه رهبری رابطه همسری برای زن چنین مفهوم و جایگاهی دارد:

«نقش همسری ولو اصلاً نقش مادری وجود نداشته ‌باشد، فوق‌العاده است. فرض کنید زنی یا مایل به زایمان نیست و یا به هر دلیلی امکان زایمان برایش وجود ندارد، اما همسر است. ما اگر بخواهیم مرد در جامعه موجود مفیدی باشد، باید این زن در داخل خانه همسر خوبی باشد؛ والا نمی‌شود.»(۱۱)

«این رابطه‌ انسانی براساس محبت و رابطه‌ عاطفی استوار است. یعنی زن و شوهر باید به هم محبت داشته ‌باشند و همین محبت، همزیستی آنها را آسان خواهد کرد.»(۱۲)

 

***

در کتاب‌ها و سایت‌های جهانی زنان در تمدن مدرن، در جستجوی حق تسلط بر بدن هستند و به همین خاطر به مادری تن نمی‌دهند. رهبری به این جاهلیت مدرن این گونه پاسخ می‌دهند:

«فرزندآوری یکی از مهم‌ترین وظایف و مجاهدت‌های زنان است. فرزندآوری در حقیقت هنر زن است. اوست که زحماتش را تحمل می‌کند، رنج‌هایش را می‌برد و خدای متعال ابزار پرورش فرزند، عاطفه‌، احساسات و اندام‌های جسمانی‌اش را به او داده است. این هنر زن‌هاست. مادر می‌تواند فرزندان را به بهترین وجه تربیت کند. تربیت فرزند به وسیله‌ مادر، مثل تربیت در کلاس درس نیست؛ بلکه با رفتار، گفتار، عاطفه، نوازش، با لالایی خواندن و زندگی کردن است.»(۱۳)

***

رقابت بی‌اندازه زنان را برای حضور در اجتماع، برای بیرون‌آمدن از خانه، برای داشتن شغلی هرچند با حقوق ناچیز می‌بینی و می‌خواهی بدانی نظر رهبری درباره این وضعیت چیست:

«بنده با انواع مشارکت‌های اجتماعی اعم از اشتغال اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فعالیت‌های خیرخواهانه موافقم. اینها همه خوبند. منتهی دوسه اصل را نباید نادیده گرفت. یک اصل این است که کار اساسی یعنی کار خانه و خانواده و همسر و کدبانویی و مادری را تحت‌الشعاع قرار ندهد. شدنی هم هست. به نظرم می‌رسد مواردی داشته‌ایم که خانم‌هایی این‌ گونه عمل ‌کرده‌اند‌. دومین موضوع، مسئله محرم و نامحرم است که در اسلام امری جدی است.»(۱۴)

***

عطش زنان امروز برای الگو قرار دادن غرب در فضای مجازی برای چیست و چه چیزی آنها را چنین مشتاق کرده است؟ رهبری کنه ماجرا را برایت شرح می‌دهند:

«فرهنگ غربی را باید در ادبیات غربی جستجو کرد. کسانی که با ادبیات اروپایی آشنایی دارند می‌دانند در چشم فرهنگ اروپایی از قرون وسطی و بعد از آن تا اواسط قرن فعلی، زن موجود درجه دومی بوده ‌است. هرچه غیر از این ادعا کنند، خلاف است.»(۱۵)

***

برنامه دنیای غرب برای زنان چیست؟

رهبری در جملاتی کوتاه از این اهدف پرده‌برداری می‌کند:

«اروپایی‌ها می‌خواهند زن به سبک اروپایی را در جامعه رواج بدهند که عبارت است از سبک مُد و مصرف و آرایش در انظار عموم و ملعبه قرار دادن مسائل جنسی. می‌خواهند این چیزها را به وسیله‌ زنان رواج دهند.»(۱۶)

«امروز در دنیا کاری کرده‌اند که یکی از مهم‌ترین وظایف زن این است که جلوه‌گری کند و زیبایی‌های خودش را در معرض التذاد مردان قرار دهد. این شده خصوصیت حتمی و لازم زن! اسم این را گذاشته‌اند آزادی . اسم نقطه‌ مقابلش را گذاشته‌اند اسارت! در حالی که احتجاب زن و حجاب قرار دادن زن برای خود، تکریم و احترام زن و ایجاد حریم برای زن است. این حریم را شکسته‌اند و روز به ‌روز هم بیشتر می‌شکنند.»(۱۷)

***

آیا احترام‌ها و پست و مقام‌هائی که در غرب به زن داده‌اند، همه درراستای سیاست‌های شیطانی ابرقدرت‌ها و همه صحنه‌سازی برای زیبا معرفی کردن فرهنگ اومانیسم بوده است؟ در این میان کرامت زن چه می‌شود؟رهبری جواب می‌دهند:

«بزرگ‌ترین ضربه و اهانت به کرامت زن را سیاست غربی انجام می‌دهد. در یک مجلس رسمی، یک مرد باید با لباس رسمی بیاید، پاپیون بزند، یقه‌اش بسته باشد، آستینش هم تا سرمچ باشد. نه اجازه دارد شلوارک بپوشد و نه اجازه دارد تی‌شرت بپوشد؛ اما یک خانم در همان جلسه‌ رسمی، حتماً باید بدنش عریان باشد و اگر پوشیده‌ کامل و بدون جذابیت‌ها بیاید، محل اشکال است. این شده عرف. افتخار هم می‌کنند. چه ضربه‌ای برای زن از این بالاتر؟ الگو درست کردن برای زنان به این شکل ـ زنان خودشان را می‌گویم کشورهایی که دنباله رو آن‌هایند نه زنان ما را ـ بزرگ‌ترین ضربه‌هایی است که دارند می‌زنند. بنابراین نباید در مقابل این فرهنگ غلط انفعال داشت.»(۱۸)

***

در غرب هم خانواده وجود دارد. اگر زن به انحطاط کشیده شده و دیگر نقش ایثارگرانه زنانه را دنبال نمی‌کند، پس چگونه هنوز هم در دنیای مدرن، زندگی خانوادگی رونق دارد؟ رهبری به همه این شبهات در چند جمله  عمیق پاسخ داده‌اند:

«یک جامعه‌ اسلامی بدون بهره‌مندی کشور از نهاد خانواده‌ سالم و سر زنده و با نشاط اصلاً امکان پیشرفت ندارد. حالا نقض غرض نشود که شما می‌گویید در غرب خانواده نیست، پیشرفت هم هست. آنچه امروز در ویرانی بنیان خانواده در غرب روز ‌به ‌روز بیشتر دارد ظاهر می‌شود، اثرش را خواهد بخشید. هیچ عجله‌ای نباید داشت. حوادث جهانی و حوادث تاریخی زود بازده نیستند اینها به‌تدریج اثر خواهند گذاشت. آن روزی که غرب به این پیشرفت‌ها دست پیدا کرد، هنوز خانواده سرجای خودش بود. حتی مسئله‌ جنسیت با همان رعایت‌های اخلاقی جنسی، البته نه به شکل اسلامی، بلکه به شکل خاص خود وجود داشت. این بی‌بندوباری‌ها و اباحه‌گری‌ها به‌تدریج در آنجا به وجود آمدند. وضع امروز هم فردای بسیار تلخ و سختی را برای آنها‌ رقم می‌زند.»(۱۹)

 

پی‌نوشت‌ها

  1. بیانات در سومین نشست اندیشه‌های راهبردی با موضوع زن و خانواده، ۱۴/۱۰/۹۰٫
  2. بیانات در جمع مداحان، ۱۱/۰۲/۹۲٫
  3. بیانات در دیدار جمعی از بانوان قرآن پژوه کشور، ۲۸/۰۷/۸۸٫
  4. بیانات دردیدار اقشار مختلف مردم، ۲۵/۰۳/۸۴
  5. بیانات دردیدار اقشار مختلف مردم، ۲۵/۰۳/۸۴٫

۶٫بیانات در دیدار گروهی از بانوان به مناسبت فرخنده میلاد حضرت زهرا، ۲۰/۰۹/۷۱٫

  1. بیانات در دیدار گروه کثیری از بانوان، ۳۰/۰۶/۷۹٫
  2. بیانات در دیدار گروهی از بانوان به مناسبت میلاد حضرت زهرا(س)، ۲۵/۰۹/۷۱٫
  3. بیانات در دیدار گروهی از بانوان قرآن پژوه کشور، ۲۸/۰۷/۸۸

۱۰٫بیانات در دیدار جمعی از مداحان، ۱۱/۰۲/۹۲٫

۱۱٫بیانات در نشست اندیشه‌های راهبردی با موضوع زن و خانواده، ۱۴/۱۰/۹۰٫

۱۲٫خطبه عقد، ۰۴/۰۹/۷۵٫

  1. بیانات در دیدار جمعی از مداحان، ۱۱/۰۲/۹۲٫
  2. بیانات در نشست اندیشه‌های راهبردی با موضوع زن و خانواده، ۱۴/۱۰/۹۰٫
  3. بیانات در همایش بزرگ بانوان، ۳۰/۰۷/۷۶٫
  4. بیانات در دیدار بسیاری از پرستاران به مناسبت میلاد حضرت زینبƒ، ۲۲/۰۸/۷۰٫
  5. بیانات در جمع مداحان، ۱۱/۰۲/۹۲٫
  6. بیانات در سومین نشست اندیشه‌های راهبردی با موضوع زن و خانواده، ۱۴/۱۰/۹۰٫

۱۹٫همان

13جولای/19

منطق، هدف و قدرت مقاومت در اندیشه رهبر معظم انقلاب

مقاومت و ایستادگی در هیئت یک مکتب، تفکر و راه، ویژگی برجسته رهبران الهی است و آنان در مقابل مشکلات و موانع و به‌خصوص در مواجهه با جبهه باطل و طاغوت‌ها، مقاومت خویش را به رخ همگان  کشیدند و با تکیه بر وعده نصرت الهی به پیروزی نائل شدند. امام خمینی(ره) و در پی ایشان، مقام معظم رهبری، نمونه‌های عینی و موفق «مقاومت» در جهان معاصر هستند. رهبر معظم انقلاب اسلامی در سه دهه اخیر، تصویر زیبایی از منطق دینی و عقلانی مقاومت را در مقاطع مختلف ارائه کرده‌اند. در این مجال مروری اجمالی بر دیدگاه‌های ایشان در این زمینه خواهیم داشت:

 

معنای مقاومت

مقاومت یعنی انتخاب راه حق و درست و حرکت در آن مسیر به‌گونه‌ای که هیچ مانعی نتواند انسان را متوقف یا منصرف سازد.

 

مقاومت امام

مهم‌ترین ویژگی مکتب، اندیشه، تفکر و راه امام، تفسیر عینی و عملی مفهوم قرآنی ایستادگی، مقاومت، تسلیم‌ناپذیری در مقابل طاغوت‌ها، مشکلات و موانع است. امام حقیقتاً بسیاری از آیات قرآن را با عملکرد و مقاومت خود معنا کرد. خداوند رسول خویش را این‌گونه به مقاومت دعوت می‌کند، «فَلِذالِکَ فَادعُ وَاستَقِم کَما اُمِرتَ وَ لا تَتبِع اَهواءَهُم»؛(۱). امام خمینی(ره) نیز با پیروی از رسول مکرم اسلام(ص) در برابر هر نوع تهدید،  تطمیع و فریبی مقاومت ورزیدند.

 

دشمنان مقاومت

استکبار جهانی با ظلم و جور همزاد و هم‌ذات است. تا آغاز نهضت عظیم امام، بیش از دویست سال از سلطه و جور کشورهای استعمارگر بر مستضعفین عالم در آسیا، آفریقا و امریکای لاتین می‌گذشت. انگلیس در هند و کشورهای منطقه، فرانسه در آفریقا، الجزایر و کشورهای دیگر و نیز برخی از کشورهای اروپایی، در کشورهای به تعبیر خودشان جهان سوم، مشغول غارت و چپاول و استثمار بودند. بدیهی است که حضور حکومتی در قلب منطقه‌ی حساس خاورمیانه با شعار ظلم‌ستیزی و حمایت از مظلوم حمایت می‌کند برای دنیای استکبار قابل تحمل نبود، لذا از روز اولِ پیروزی انقلاب، دشمنی‌های خود را به اشکال مختلف آغاز کردند. امام برای مواجهه با این تهاجم ناجوانمردانه، نظریه مقاومت را مطرح و پایه‌گذاری کردند و مسیر دستیابی به سرافرازی و رستگاری در دنیا وآخرت را نشان دادند.

 

گستره مقاومت

ایده مقاومت به‌تدریج از مرزهای جمهوری اسلامی فراتر رفت. انقلاب اسلامی بر خلاف توطئه‌های دشمنان داخلی و خارجی که همواره خرده می‌گرفتند که ایران در پی صدور انقلاب است، انقلاب صادر شد. انقلاب اسلامی به عنوان تفکر و راهی مبتنی بر احکام و معارف اسلامی، مورد قبول مسلمانان راستین عالم قرار گرفت و پیام آن را دریافت کردند. امروز در منطقه‌ غربِ آسیا، مقاومت کلمه‌ مشترکِ ملت‌های مسلمان و تنها راه دستیابی به استقلال و سرفرازی واقعی است. البته گروه‌هائی چون حزب‌الله لبنان با الگو قرار دادن مقاومت، دشمن صهیونیستی را در موضع انفعال قرار داده‌اند و برخی هنوز جرئت ورود به میدان مبارزه را پیدا نکرده‌اند.  شکست‌های مستمر رژیم صهیونیستی و امریکا در عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و… ثمره ایستادگی گروه‌های مقاومت است.

 

مقاومت واکنش طبیعی هر ملت آزاده

هر ملتی که برای شرف، هویت و انسانیت خود ارزش قائل است، در برابر ظلم و زور مقاومت می‌کند، امتناع می‌کند، ایستادگی می‌کند؛ خود این، یک دلیل مستقل و قانع‌کننده است.

 

 عقب‌گرد دشمن در برابر مقاومت

مقاومت موجب عقب‌نشینی دشمن می‌شود، برخلاف تسلیم. وقتی که دشمن به شما زور می‌گوید، اگر شما یک قدم به عقب برداشتید، او جلو می‌آید؛ بدون تردید. راه این‌که او جلو نیاید، این است که شما بِایستید. ایستادگی و مقاومت کردن در مقابل زیاده‌خواهی دشمن و زورگیری دشمن و باج‌خواهی دشمن، راه جلوگیری از پیش‌ آمدنِ او است؛ پس صرفه با مقاومت است.

 

هزینه کمتر از هزینه تسلیم

مقاومت البته هزینه دارد، بدون هزینه نیست، اما هزینه‌ی تسلیم در مقابل دشمن بیشتر است از هزینه‌ی مقاومت. وقتی شما در مقابل دشمن تسلیم می‌شوید، باید هزینه بدهید… امروز دولت سعودی هم دلار می‌دهد، هم بر طبق خواست آمریکا موضع‌گیری می‌کند، هم توهین می‌شنود؛ به او می‌گویند «گاو شیرده»!.

هزینه‌ی سازش، هزینه‌ی تسلیم، هزینه‌ی عدم مقاومت، از هزینه‌ی مقاومت به مراتب بیشتر است.

 

پیروزی در گرو مقاومت

این بخشِ قرآنیِ وعده‌ی الهی است. خداوند متعال در آیات مکرر قرآن این وعده را داده است که اهل حق، طرفداران حق، پیروز نهایی‌اند؛ آیات فراوان قرآن بر این معنا دلالت می‌کند. ممکن است قربانی بدهند؛ اما در نهایت شکست نمی‌خورند؛ آنها پیروز هستند:

«وَ لَیَنصُرَنَّ‌ اللهُ مَن یَنصُرُه»(۲). «اَم یُریدونَ کَیدًا فَالَّذینَ کَفَروا هُمُ المَکیدون؛»(۳) خیال می‌کنند دارند زمینه‌سازی می‌کنند، توطئه برای جبهه‌ی حق و مقاومت درست می‌کنند، [اما] نمی‌دانند که توطئه علیه خود آنها دارد چیده می‌شود طبق طبیعت و سنت الهی.

 

مقاومت به عنوان یک امر ممکن

مقاومت یک امر ممکن است؛ درست نقطه‌ی مقابلِ فکر غلطِ کسانی که می‌گویند و تبلیغ می‌کنند که «آقا! فایده‌ای ندارد؛ چه‌طور می‌خواهید مقاومت کنید؟ طرف، گردن‌کلفت است، طرف قوی است…». خطای بزرگ، این است که کسی تصور کند که در مقابل گردن‌کلفت‌های عالَم نمی‌شود مقاومت کرد، این اشتباه در محاسبه است.

 

قدرت مقاومت

خطای محاسباتی در هر قضیه‌ای ناشی از این است که ما عوامل گوناگون این قضیه را درست نبینیم. آنجایی که بحث بر سر یک مقابله است، بر سر یک برخوردِ دو جبهه با یکدیگر است، خطای محاسباتی از اینجا ناشی می‌شود که ما جبهه‌ی خودمان را هم درست نشناسیم، جبهه‌ی مقابل را هم درست نشناسیم؛ وقتی نشناختیم، در محاسبه اشتباه می‌کنیم؛ اگر درست شناختیم، محاسبه‌ی ما جور دیگری خواهد بود. من عرض می‌کنم که ما در محاسباتی که باید در مسئله‌ی مقاومت در مقابل زورگویان عالَم داشته باشیم، باید حقایق مربوط به این زورگویان را درست بدانیم، حقایق مربوط به خودمان را هم بدانیم. یکی از این حقایق، «قدرت مقاومت» است.

هدف مقاومت

هدف مقاومت عبارت است از رسیدن به نقطه‌ بازدارندگی. هم در اقتصاد، هم در مسائل سیاسی کشور، هم در مسائل اجتماعی، هم در مسائل نظامی باید به نقطه‌ای برسیم که این نقطه بازدارنده باشد، یعنی بتواند جوری خود را نشان بدهد که دشمن را از تعرض به ملت ایران در همه‌ی زمینه‌ها منصرف کند؛ دشمن ببیند فایده‌ای ندارد و با ملت ایران نمی‌تواند کاری بکند. ما امروز در بخش نظامی تا حدود زیادی به این بازدارندگی رسیده‌‌ایم.

 

 راهبرد مقاومت

مواجهه‌ی ما با مسائل‌مان و با دشمنان‌مان باید اولاً شجاعانه باشد، مرعوبانه نباشد؛ ثانیاً امیدوارانه باشد، مأیوسانه نباشد؛ ثالثاً عاقلانه و خردمندانه باشد، هیجانی و احساساتیِ سطحی نباشد؛ [رابعاً] مبتکرانه باشد، از روی انفعال نباشد؛ ابتکار کنیم؛ اگر به این کیفیت حرکت کردیم، اگر این‌ جور حرکت کردیم، بدانید ملت ایران در مواجهه‌ی با همه‌ی قدرت‌های بزرگ توفیق خواهد یافت و خواهد توانست پیش برود.(۴)

 

پی نوشت:

  1. شوری، بخشی از آیه ۱۵؛ «بنابراین به دعوت پرداز، و همان‌گونه که مأمورى ایستادگى کن، و هوس‌هاى آنان را پیروى مکن….»
  2. حج، بخشی از آیه‌ ۴۰؛ «… و قطعاً خدا به کسى که [دین‌] او را یارى می‌کند، یارى می‌دهد…»
  3. طور، آیه‌ ۴۲؛ «یا می‌خواهند نیرنگى بزنند؟ [ولى‌] آنان که کافر شده‌اند، خود دچار نیرنگ شده‌اند».
  4. منتخبی از رهنمودهای آیت‌الله خامنه‌ای در مراسم سی‌امین سالگرد رحلت امام خمینی(رحمه‌الله).
13جولای/19

ساز و کارهای موفقیت سیاست خارجی از منظر رهبـر انقـلاب

مطالعه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از منظر رهبر معظم انقلاب به علت قرار داشتن ایشان در رأس حاکمیت نظام اسلامی از اهمیت زیادی برخوردار است. آنچه که مبانی رویکرد و نظریه ایشان را در سیاست خارجی شکل می‌دهد، اسلام و مبانی معرفتی و دینی است. اگر انسان را به عنوان واحد تحلیل در نظریه سیاست خارجی در نظر بگیریم، از نظر ایشان چنین انسانی باید واجد ویژگی‌هایی چون، «تکلیف‌محوری نه نتیجه‌گرائی»(۱)، «مسئولیت»، «آفرینش»، «ترجیح فلاح و رستگارى اخروى بر سود دنیوى»، «اهل مجاهدت و تلاش و مبارزه بودن در راه خدا»، و «قائل بودن به «تداوم حیاتِ بعد از مرگ»(۲) و همه خصلت‌های تعالی‌بخش باشد.

در پرتو چنین نگرشی به انسان است که سیاست خارجی به عنوان مکمل نظام سیاسی داخلی می‌بایست «رسالت‌گرا»، «تکلیف‌گرا و نه صرفاً نتیجه‌گرا»، «عدالت طلب»، «مسئول در مقابل سرنوشت انسان‌ها»، «ظلم‌ستیز و استکبارستیز» باشد و در جهت «حاکمیت حق و صلاح»(۳) و «تحقق پیروزی نهایی ارزش‌ها و محو  قدرت‌های ستمگر» گام بردارد.(۴)

سیاست خارجی مجموعه‌ای از اهداف و ابزارهای دستیابی به آنهاست که واحدهای سیاسی در سطح بین‌الملل دنبال می‌کنند. رهبر انقلاب در بیانات متعددی، روش‌ها و ساز و کارهایی را برای موفقیت سیاست خارجی پیشنهاد می‌کنند که به مهم‌ترین آنها اشاره می‌شود.

 

  1. معیار ارتباط، عدم وجود رابطه سلطه

از منظر رهبر انقلاب معیار ارتباط با دیگر کشورها، سازمان‌ها و نهادهای منطقه‌ای و بین‌المللی عدم وجود رابطه سلطه است و جمهوری اسلامی ایران با هر کشوری که قصد سلطه ندارد، آماده برقراری ارتباط است. از سوی دیگر خود جمهوری اسلامی ایران نیز قصد سلطه بر هیچ کشوری را ندارد:

«ما روابط ناشى و برآمده‏ از نظام سلطه در سیاست بین‏المللى را قبول نداریم. خود ما هم در هویت و شخصیت جمهورى اسلامى مانع مى‏شویم از اینکه وارد نظام سلطه شویم و اجازه هم نمی‌دهیم که سلطه‏اى بر ما به وجود بیاید یا خود ما سلطه‏گرى کنیم.»(۵)

از نظر رهبر انقلاب مبنای این ارتباط مبتنی بر عدم سلطه و اصل «نه شرقی، نه غربی» است که بیانگر خصوصیت عدم اتکا به شرق و غرب در انقلاب اسلامی است:

«ما در ایجاد ارتباط باز عمل مى‏کنیم و هیچ شرطى جز ارتباط سالم و مبتنى بر منافع طرفین و عدم ابتنا بر زورگویى و سلطه‏گرى نداریم. اصل سیاسى و زیربناى «نه شرقى، نه غربىِ» ما به ‏هر حال محفوظ است. بر اساس این اصل، سیاست ما تابع هیچ رکنی ـ نه شرق و نه غرب ـ نخواهد شد.»(۶)

ایشان موضوع ارتباط با آمریکا را نیز از این زاویه تحلیل می‌کنند و برقراری ارتباط با این کشور را تا زمانی که آمریکا به دنبال تحمیل خواسته‌های خود است، مردود می‌دانند:

«جمهورى اسلامى، رابطه با رژیم امریکا را که رمز و نشانه‏ قلدرى و سلطه‏ ناحق و مظهر ستم به ملت‌هاى ضعیف عالم است، مردود مى‏داند.»(۷)

 

  1. اهمیت بیشتر ملت‌ها

از نظر رهبر انقلاب، نظام جمهوری اسلامی تجلی خواسته‌های مردمی در سطح داخلی است و سیاست خارجی و روابط بین‌الملل نیز باید همسو با تحقق خواسته‌های مردم باشد:

«ما در انقلابمان از اول چند اصل را فهمیدیم. یکى از این اصول این بود که هر نظامى که بر پایه مردم بنیانگزارى نشده باشد، ماندنى نیست. این مردم هستند که مى‏توانند نظامى را به وجود آورند و وقتى که به وجود آوردند، حفظ کنند، ولو تمام قدرت‌ها با آنها مخالفت کنند.»(۸)

از نظر رهبر انقلاب بین خواسته ملت‌ها و اقدامات اکثر دولت‌ها نوعی تضاد و تناقض وجود دارد و اگر دولت‌ها به خواسته ملت‌ها توجه کنند، زمینه استکبار، تضعیف حقوق سایر کشورها و سلطه از بین خواهد رفت. از نظر ایشان ملت‌ها بیش از دولت‌ها طالب‌حق و حقیقت‌اند. این مسئله حتی در مورد ملت‌هایی هم که دولت‌های آنها سابقه استعماری دارند و همچنان به دنبال سلطه بر سایر کشورها و ملت‌ها هستند، صادق است. درست به همین دلیل است که ایشان در بیانات مختلف به بحث درباره ملت آمریکا می‌پردازند و مردم آمریکا را متفاوت از دولت امریکا و مبرا از عقاید و اغراض سیاسی آنها می‌دانند:

«بحث دشمنى یک ملت با یک ملت دیگر نیست. بارها گفته‏ایم که ما با ملت امریکا دشمنى نداریم. با اشخاص کارى نداریم. ما با مقاصد و اغراض طرفیم.»(۹)

و یا

«آمریکایی‌ها تا ابد با امام آشتى نمى‏کنند. البته آمریکایی‌ها که مى‏گوییم، مرادمان ملت امریکا نیست. مراد رژیم امریکا و گردانندگان سیاست‌هاى امریکا هستند.»(۱۰)

از نظر ایشان:

«نسبت معکوسى بین ارتباط با مردم و ارتباط با قدرت‌ها و پناه بردن به آنها وجود دارد. هر حکومتى که ارتباطش با مردم خودش صمیمانه است، به قدرت‌ها بى‏اعتناست و هر حکومتى که با مردم خود رابطه ندارد، با قدرت‌هاى بزرگ گرم مى‏گیرد و به آغوش آنها پناه مى‏برد، به آنها تکیه‏ مى‏کند، قهراً از آنها حرف‏شنوی دارد و دستورات آنها را اجرا مى‏کند. هر حکومتى که به قدرت‌ها نزدیک شد، از مردم خود دور مى‏شود و هر حکومتى که از قدرت‌هاى بزرگ جهانى دور شد، در دل مردم خود جاى مى‏گیرد.»(۱۱)

به نظر می‌رسد دلیل توجه بیشتر مقام معظم رهبری به ملت‌ها در حوزه سیاست خارجی و روابط بین‌الملل در مقایسه با دولت‌ها ناشی از سه مسئله اساسی است. نخست اینکه سوابق دولت‌ها نشان می‌دهد که آنها بیش از آنچه که در راستای منافع ملت‌های خود تلاش کنند، در جهت منافع استکبار و قدرت‌های بزرگ گام برمی‌دارند:

«این دولت‌ها نیستند که می‌توانند در مقابل امریکا مقاومت کنند. دیدید که دولت‌ها در کنفرانس‌ها چه خیانت‌هائی کردند. اگر قرار باشد کسی جلوى حرکت فرعونى و طاغوتى و استکباری امریکا و ایادی‌اش را بگیرد، این ملت‌ها هستند که مى‏توانند.»(۱۲)

دوم اینکه ملت‌ها محذوریتی در برخورد با سلطه و استکبار ندارند و درخواست و پافشاری آنها دولت‌ها را مجبور به تغییر مواضع خود خواهد کرد:

«…دولت‌ها ممکن است براى خود محاذیرى فرض کنند، اما ملت‌ها این محاذیر را ندارند.»(۱۳)

سوم اینکه استکبار برای دستیابی آسان‌تر به منافع خود در اقصی ‌نقاط جهان همواره در پی حذف ملت‌ها از معادلات سیاسی جهانی بوده است:

«سیاست مراکز قدرت بین‏المللى از اوایل این قرن تا امروز، همیشه این بوده است که ملت‌ها را از معادله‏ قدرت حذف کنند، چون اگر ملت‌ها در معادله‏ قدرت وارد شوند، دستگاه اقتدارطلب استکبار شکست خواهد خورد.»(۱۴)

و اگر ملت‌ها بیدار شوند هیچ قدرتی قادر نخواهد بود در مقابل آنها مقاومت کند و در نهایت این ملت‌ها هستند که در این نبرد پیروز خواهند شد:

«امروز دیگر دنیا، دنیایى نیست که تحمیل‌های اروپا و کشورهاى بزرگ آسیا و سیاستمداران پررو و زیاده‏طلب و گستاخ و بداخلاق امریکا را قبول کند. در دنیای امروز هر ملتى براى خود جایگاه و موقعیتى دارد.»(۱۵)

 

  1. تلاش برای وحدت اسلامی

در اندیشه مقام معظم رهبری، دنیای اسلام از اهمیت زیادی برخوردار است. این اهمیت ناشی از اشتراکات فرهنگی و قدرت عظیمی است که دنیای اسلام در صورت وحدت می‌تواند آن را به وجود آورد:

«امروز مناطق جغرافیایى مسلمانان مهم‏ترین مناطق جهان و از لحاظ طبیعى جزو ثروتمندترین کشورهاى عالم هستند. امروز دروازه‏ آسیا به اروپا،‏ اروپا به آسیا و آفریقا و آفریقا به اروپا و آسیا متعلق به مسلمانان است. یک میلیارد و چند صد میلیون نفر، یعنى بیش از یک ‏پنجم مردم دنیا مسلمانند. این تراکم جمعیت در چنین منطقه‏اى، امکان بزرگی است که در اختیار مسلمانان قرار دارد.»(۱۶)

از نظر ایشان تمام ملت‌های مسلمان خواهان وحدت اسلامی هستند و کافی است که دولت‌های اسلامی به این امر مهم توجه جدی داشته باشند. مبنای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نیز باید وحدت مسلمین باشد:

«ما طرفدار اسلام، مسلمان‌ها و بیدارى اسلامى هستیم و با غارت منابع غنى ملت‌هاى مظلوم توسط قدرت‌های استعماری مخالفیم. این مخالفت صرفاً در زبان و حرف نیست. این اعتقاد ماست و سیاست خارجى ما هم مبتنی بر تفکر جمهورى اسلامى است.»(۱۷)

 

  1. استفاده از ظرفیت سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی

از نگاه رهبر معظم انقلاب سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی از دو آسیب اساسی رنج می‌برند. نخست اینکه سازمان‌های بین‌المللی در برخورد با کشورهای مختلف، در مورد همه از معیارهای یکسانی پیروی نمی‌کنند. ایشان در دیدار با کوفی‌عنان به صراحت به این مسئله اشاره کردند و فرمودند:

«برای حل مسائل جهانى، در شوراى امنیت و سازمان ملل معیارهاى یکسانى به کار گرفته نمى‏شوند و حقیقتاً به کسانى ظلم مى‏شود. ما خودمان جزو کسانى هستیم که در قضایایى که البته در آن‌ وقتی که شما مسئولیتى نداشتید مطرح شدند، مورد این ظلم قرار گرفتیم.»(۱۸)

دوم اینکه نقش قدرت‌های بزرگ، به‌ویژه امریکا در جهت دهی به این نهادها و استفاده از آنها به عنوان بازوی اجرایی برای پیشبرد مقاصد خویش بسیار پررنگ است و قدرت‌های جهانی از این نهادها برای ریاست بر کل جهان استفاده می‌کنند. با وجود این ایشان تاکید دارند که دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی می‌بایست بنا به ضرورت‌های جمهوری اسلامی ایران از ظرفیت حداقلی این نهادها نهایت استفاده را ببرد:

«ما در صحنه سیاست خارجى نیازهای غیرقابل اغماضی داریم. من بارها، یعنى از زمان ریاست جمهورى، این مسئله را دائماً به وزارت خارجه گفته‏ و تکرار کرده‏ام که ما باید در ارتباطات دوجانبه و منطقه‏اى و در مجامع جهانى حضور فعال داشته باشیم و نباید هیچ مجمع جهانى‌ای را که در آن عضو هستیم، دست‌کم بگیریم. اینکه ما مأیوس بشویم و بگوییم فایده‌ ندارد و گوش نمى‏کنند، غلط است. همه تلاش‌ها فایده دارند. یک ارزن هم وزنى دارد که در نقطه‌ای تعیین‏کننده است.»(۱۹)

 

  1. سیاست خارجی تهاجمی

از نظر رهبر انقلاب اتخاذ سیاست تدافعی از قابلیت کنشگری، تاثیرگذاری و قدرت عمل جمهوری اسلامی می‌کاهد و مانع از صدور ارزش‌ها و پیام‌های انقلاب اسلامی می‌شود. رویکرد اعتراضی جمهوری اسلامی ایران علیه مناسبات بین‌المللی و سیاست‌های قدرت‌های بزرگ و ظلم و بی‌عدالتی آنها به ملت ایران و سایر ملت‌ها تنها در صورت اتخاذ سیاست‌های تهاجمی با موفقیت همراه خواهد شد:

«در زمینه‏ سیاست خارجى، موضع جمهورى اسلامى از اول موضع تهاجمى بود. تبدیل موضع تهاجمى به موضع تدافعى خطاست که بعضاً اتفاق افتاده است! چرا موضع تهاجمى؟ یعنى ما با دنیا جنگ داریم؟ نه، معنایش این نیست. ما در قضیه‏ سیاست‌هاى استعمارى دنیاى استعمارگر، در قضیه‏ تعامل با مسئله زن در دنیا، در مسئله‏ ایجاد جنگ‌هاى داخلى و تسلیحات گوناگون، در مسئله اشاعه‏ سلاح‌هاى اتمى و سلاح‌هاى شیمیائى و میکروبى، در مسئله خراب کردن اخلاقیات مردم و توسعه فرهنگ استهجان و لاابالی‌گرى و اشاعه‏ شهوت جنسى از دنیا طلبکاریم.»(۲۰)

از نظر رهبر انقلاب، در زمینه‌هایی که غرب مدعی آنهاست و جمهوری اسلامی ایران را به نقض آنها متهم می‌کند، سیاست تهاجمی می‌بایست در دستور کار سیاست خارجی و دستگاه دیپلماسی کشور قرار گیرد. از جمله این موارد می‌توان به حقوق بشر، حقوق زن و سلاح‌های اتمی اشاره کرد.

 

  1. مجموعه‌سازی امنیتی در منطقه

امنیت منطقه از موضوعات مورد تاکید مقام معظم رهبری است. از نظر ایشان جمهوری اسلامی ایران در طول این سال‌ها نه تنها موجب ناامنی منطقه نشده، بلکه بیشترین تلاش را در راستای حفظ امنیت منطقه انجام داده است، زیرا امنیت منطقه را امنیت خود می‌داند و با هرگونه ناامنی مقابله خواهد کرد:

«ملت ایران و دولت جمهورى اسلامى در طول این سال‌ها حتی یک ‏بار هم موجب ناامنى این منطقه نشده و همیشه امنیت آن را حفظ کرده‌اند. دیگران، اعم از قدرت‌هاى داخلى منطقه و کسانى که در خارج بودند، ناامنی‌های زیادی را ایجاد کردند. امنیت ما و امنیت منطقه تفکیک‏ناپذیرند. ناامنى ما ناامنى منطقه است و بالعکس.»(۲۱)

از نظر رهبر انقلاب هیچ دلیلی برای حضور نیروهای بیگانه، به‌ویژه آمریکا در منطقه وجود ندارد و ادعای منافع ملی و یا منافع حیاتی در مسائل منطقه‌ای در تعارض اساسی با منافع ملی کشورهای منطقه است:

«ببینید امروز در سومالى با مردم چه مى‏کنند. شما در خلیج فارس چه مى‏کنید؟ مى‏گویند ما در اینجا منافع داریم. اگر منافع شما با منافع ملت‌هاى خلیج فارس اصطکاک پیدا کند، به چه دلیل منافع شما مقدم بر منافع آنان است؟ چرا مى‏گویید منافع شما باید کاملاً مورد اعتنا قرار بگیرند، ولی منافع ملت‌هاى دیگر اگر هم پایمال و ضایع شد، بشود؟ چرا؟»(۲۲)

از نظر ایشان حضور نیروهای بیگانه در منطقه بیش از هر چیزی موجبات ناامنی را فراهم می‌سازد:

«امروز در آب‌هاى جنوبى کشور ما در خلیج فارس نیروهاى بیگانه با حضور خود زمینه‏هاى تشنج را فراهم مى‏کنند. برخلاف ادعاى آمریکایی‌ها، حضور آنها نه تنها هیچ‏گونه امنیتى را براى این منطقه به ارمغان نمى‏آورد، بلکه مقدمه و موجب ناامنى است.»(۲۳)

بنابراین از نظر رهبر انقلاب، جمهوری اسلامی ایران در مقابل حضور نیروهای فرامنطقه‌ای مقاومت می‌کند و این را تکلیف همه کشورهای منطقه می‌داند، زیرا مطابق احکام شرعی، حضور آنها به منزله تسلط بر امور مسلمین است و بر هر مسلمانی واجب است که در مقابل آنها ایستادگی کند:

«حکم اسلامى این قضیه واضح است. اگر کفار بیایند و بلد مسلمین را تصرف کنند، هیچ ‏یک از فقهاى مسلمین قدیم و جدید در وجوب عینى جهاد در این مورد تردید نکرده‌اند. همه‏ مذاهب اسلامى در این معنا هم‏عقیده هستند که جهاد ابتدایى، واجب کفایى است، اما در غیر این مورد، جهاد دفاعى که اظهر مصادیق دفاع هم هست، واجب عینى است.»(۲۴)

دوم بر اساس استراتژی جمهوری اسلامی ایران، امنیت منطقه می‌بایست توسط کشورهای خود منطقه تامین شود:

«سال‌هاست که ما اعلام کرده‏ایم که آماده‌ایم با کشورهاى منطقه دور هم بنشینیم و به کمک هم خلیج فارس را امن و دست متجاوزان را از این منطقه کوتاه کنیم و نگذاریم کسى به حقوق دیگرى تجاوز کند. این وظیفه‏ ما ملت‌هاى منطقه است.»(۲۵)

سوم اینکه برقراری امنیت در گرو مجموعه‌سازی بین کشورهای همسایه، خاورمیانه و آسیاست و می‌تواند از نفوذ و دخالت قدرت‌های فرامرزی در منطقه جلوگیری کند. جمهوری اسلامی ایران می‌تواند در ایجاد و جهت‌دهی مجموعه همکاری‌های منطقه‌ای و حتی فرامنطقه‌ای نقش فعالی داشته باشد:

«ما دوگونه مجموعه‌سازی می‌توانیم بکنیم. یکی در بخش کشورهای اسلامی و یکی هم با کشورهای برجسته آسیا که نقش آفرینند. مجموعه‌سازی باید صورت بگیرد.»(۲۶)

 

  1. عزت، حکمت و مصلحت، معیار ارزیابی سیاست خارجی و دستگاه دیپلماسی

از منظر رهبر انقلاب سه اصل عزت، حکمت و مصلحت باید مبنای رفتار، گفتار و کردار سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران قرار گیرند.

از نظر ایشان:

«معناى عزت این است که جامعه و نظام اسلامى در هیچ‏ یک از برخوردهاى بین‏المللى خود طورى حرکت نکند که منجر به ذلیل شدن اسلام و مسلمین شود.»(۲۷)

و ملاک عزت و عزتمندی ایمان و اعتقاد توحیدی است:

« الإِسْلامُ یَعْلُو وَلا یُعْلَى عَلَیه»؛ « وَلَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً » ما نمى‏خواهیم عزتمان را با تکیه بر نژاد و ناسیونالیسم و حرف‌هایى که متأسفانه همه‏ دنیا با تکیه به آنها دور خودشان حصار مى‏کشند، ثابت کنیم. ما عزتمان را براساس اعتقاد و ایمان توحیدى که خاصیت و شاخصه تفکر اسلامى است و دل بستن به خدا و محبت به بندگان و خلایق الهى و لزوم خدمت به آنها تعریف می‌کنیم.»(۲۸)

از نظر ایشان معنای حکمت این است که گفتار، کردار و رفتار ما در سیاست خارجی از منطق و عقلانیت پیروی کند. در این معنا می‌بایست از تصمیمات احساسی، هیجانی و عاطفی پرهیز و به جنبه‌های غیرمادی تصمیمات و جهت‌گیری‌ها نیز توجه شود. ایشان در جایی حکمت را، «بینشى که مى‏تواند حقایق را ماوراى غشاى مادى آن ببیند» تعریف کرده‌اند.(۲۹)

از نظر ایشان:

«حکمت یعنى نظام اسلامى باید حکیمانه کار کند و از روى احساسات و بى‏توجه به منافع و شرایط لازم و بهره‏هایى که باید از رابطه با دنیا بگیریم، حرکت نکند. دید ما باید کاملاً حکیمانه و پخته باشد. چه ‏بسا که در حال حاضر باید با دشمنی که در نهایت با او برخورد خواهیم داشت، طرح دوستى بریزیم. این حکمت است. خیال نکنید اینها از اسلام نیست. نخیر. آن‌جایى که جایش باشد، از اسلام است؛ کما اینکه رسول اکرم(ص) با خیلى‏ها از جمله با یهود اطراف مدینه مذاکره کردند.»(۳۰)

«حکمت یعنى حکیمانه و سنجیده کار کردن. در اظهارات دیپلماتیک و هر آنچه که مربوط به سیاست خارجى و ارتباطات‏ جهانى است، ناپختگی و سخن نسنجیده را نباید راه داد. باید ملاحظه کنیم که آیا این سخن با موازین منطق و خرد منطبق هست یا نیست.»(۳۱)

در نهایت از نظر ایشان عنصر مصلحت به معنای در نظر گرفتن مصلحت نظام اسلامی در کردار، گفتار و رفتار سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است؛ از این ‌رو با مصلحت شخصی و گروهی متفاوت است:

«و اما مصلحت. مراد، مصلحت شخص من و شما نیست که اگر ما این اقدام را کردیم، ممکن است برایمان گران تمام بشود. گران هم که تمام بشود، مگر ما که هستیم؟ اگر کارى به مصلحت کشور و به مصلحت انقلاب است، ولى به مصلحت شخص من نیست، گو مباش. چه اهمیتى دارد؟ مصلحت یعنى مصلحت انقلاب و این مصلحت همه‏جانبه است. یعنى از رفتار شخصى ما و به‌خصوص شما شروع مى‏شود.»(۳۲)

 

پی‌نوشت‌ها

۱ـ بیانات در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری، ۱۲/۵/۱۳۶۸

۲ـ بیانات در دیدار کارگزارن نظام، ۱۲/۹/۱۳۷۹)

۳ـ بیانات در دیدار کارگزارن نظام، ۱۲/۹/۱۳۷۹)

۴ـ بیانات در دیدار کارگزاران نظام ۱۳/۱۱/۱۳۷۰)

۵ـ بیانات، ۲۵ مرداد ۸۳.

۶ـ بیانات، ۳۱ مرداد ۶۸.

۷ـ مکتوبات، ۱۳ خرداد ۷۰.

۸ـ سخنرانى ۲۵ تیر ۶۸.

۹ـ بیانات، ۵ دی ۷۷.

۱۰ـ بیانات، ۱۱ آبان ۷۳.

۱۱ـ بیانات، ۸ آذر ۷۴.

۱۲ـ سخنرانى، ۱۵ آبان ۷۰.

۱۳ـ بیانات ۹ خرداد ۸۱.

۱۴ـ سخنرانی، ۲۹ مهر ۷۹.

۱۵ـ ۵ دی ۷۴.

۱۶ـ بیانات ۱ مرداد ۷۶.

۱۷ـ بیانات، ۲۵ مرداد ۸۳.

۱۸ـ گفت و شنود با کوفى عنان، ‏۱۳۷۹

۱۹ـ بیانات، ۲۵ مرداد ۸۳.

۲۰ـ بیانات، ۹ تیر ۸۶.

۲۱ـ ۲۴ آذر ۷۵.

۲۲ـ بیانات، ۲۳ تیر ۷۲.

۲۳ـ بیانات، ۹ آذر ۷۸.

۲۴ـ ۱۳ آذر ۶۹.

۲۵ـ ۲۱ شهریور ۶۹.

۲۶ـ ۲۵ مرداد ۷۹.

۲۷ـ ۹ بهمن ۶۸.

۲۸ـ ۱۸ تیر ۷۰.

۲۹ـ ۲۹ شهریور ۶۹.

۳۰ـ ۹ بهمن ۶۸.

۳۱ـ ۱۸ تیر ۷۰.

۳۲ـ ۱۸ تیر ۷۰.

13جولای/19

رویارویی امروز جبهه حق و باطل رویارویی اراده‌هاست

معاویه مغرور از صلح، نامه‌ای به والی‌اش در مدینه فرستاد و از مروان خواست تا دختر عبدالله جعفر را برای یزید خواستگاری کند. او مست بود و نابخرد و در این خیال که اکنون که بر مسند حکمرانی نشسته است و با تکیه بر زر و زور و تزویر حکم می‌راند‌، مرزهای مردی و نامردی نیز شکسته‌ و حق و باطل به هم آمیخته‌اند و می‌توان لبخند مکر بر لب داشت و گستاخانه دم از دوستی با رهبران حق‌مدار زد و از نمد صلح‌، کلاهی دوخت و بر سر این و آن گذاشت.

پاسخ امام مجتبی(ع) کوتاه بود و گویا. امام فرصت سوء‌استفاده از صلح‌نامه را از بت حیله ستاندند و به معاویه‌ی مکار فهماندند که او همچنان دشمنی زبون است. سخن با چنین دشمن نابکاری نیز ادبیات خاص خود را دارد: «َإِنَّا عَادَینَاکُم لِلَّهِ وَ فِی‌اللَّهِ فَلَا نُصَالِحُکُم لِلدُّنیَا: ما برای خدا و در راه او، با شما دشمنی کردیم؛ پس هرگز برای دنیا با شما بساط دوستی پهن نمی‌کنیم.»(۱)

***

انعطاف هنرمندانه امام مجتبی(ع) برای دست یافتن به مقصود، بر حفظ صف‌بندی جبهه حق و باطل استوار بود و امام تا آخرین لحظه حیات گهربار خود، همواره بر حفظ موضع اعتراضی با دشمن و توجه به آرمان‌ها تاکید داشتند. نمونه ذیل گواه جایگاه شکوهمند و قوی امام نسبت به دشمن و جبهه همراه اوست.

روزی معاویه در حضور  امام حسن(ع) خود را بهتر از امام دانست و حضرت در جوابش فرمودند، «چگونه‌‌اى پسر هند؟» معاویه گفت، «براى اینکه مردم در اطراف من اجتماع کرده‏اند، ولى کسى در اطراف تو نیست.» امام حسن(ع) فرمودند، «هیهات! اى پسر هند جگرخوار! این بدترین مقامى است که تو به دست آورده‏اى، زیرا  افرادى که در اطراف تو جمع شده‏اند، دو دسته‏اند. یکى مطیع و دیگرى مجبور. آنان که مطیع‌اند معصیت خدا را می‌کنند و اشخاصى که اجباراً از تو فرمانبردارى می‌کنند، طبق قرآن عذر موجه دارند، «وَ حَاشَ لِلَّهِ أَنْ أَقُولَ أَنَا خَیرٌ مِنکَ فَلَا خَیرَ فِیکَ وَ لَکِنَّ اللَّهَ بَرَّأَنِی مِنَ الرَّذَائِلِ کَمَا بَرَّأَکَ مِنَ الْفَضَائِل: حاشا که من بگویم از تو بهترم، زیرا اصلاً در وجود تو خیرى نیست، بلکه می‌گویم خداى رئوف، مرا از صفات پست و رذیله تبرئه کرده، همچنان که تو را از صفات نیکو و پسندیده محروم ساخته است.»(۲)

***

دشمنی حق و باطل، تاریخی به درازای حیات بشر دارد و تاکید بر صف‌بندی مستمرجبهه‌ای با ولایت خدا در برابر جبهه‌ای با ولایت طاغوت، رمز سعادت و عزت دین‌باوران تاریخ است. دشمن به برق دنیایی که بر هوا و هوس استوار کرده، غرّه است و بدان می‌نازد و به دیگران می‌تازد. او با تکیه بر شرارت خود، بر تحکیم و تثبیت خویش اصرار دارد و ما را به همراهی با خود می‌خواند.

در این مصاف، قبض و بسط‌ها، برای تفوق بر دشمن، اجتناب‌ناپذیر است، اما اصرار به جلب رضایت دشمن بی‌معناست. او به کم راضی نیست و جز محو راه و هدف به چیزی باور ندارد و غیر از تحمیل یک زندگی ذلت‌بار به ما به چیزی نمی‌اندیشد، «لَن تَرضى‏ عَنکَ الْیَهُودُ وَ لَا النَّصارى‏ حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم(۳): هرگز یهود و نصاری از تو راضی و خشنود نخواهند شد، مگر آنکه از آنها پیروی کنی.»

حفظ موضع قوی اعتراضی و تهاجمی و فراموش نکردن دشمن و مبارزه، راهبرد ترسیمی سکاندار حکیم انقلاب است که با تکیه بر سیرۀ امام مجتبی«ع» طراحی شده است. توجه به این روش همراه با عزمی جدی می‌تواند بر عزت و اقتدار جاری نظام بیفزاید، زیرا رویارویی امروز جبهه حق و باطل، رویارویی اراده‌هاست و اراده ما از آنها قوی‌تر است. ما علاوه‌ بر اراده‌ قوی، توکّل به خدا را هم داریم.(۴): «ذلِکَ بِاَنَّ ‌اللهَ مَولَی‌الَّذینَ ءامَنوا وَ اَنَّ الکافِرینَ لا مَولی لَهُم(۵): این براى آن است که خداوند مولا و سرپرست کسانى است که ایمان آوردند، امّا کافران مولایى ندارند.

 

پی نوشت:

  1. مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۴، ص۱۱۹٫
  2. مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۴، ص۱۰۴٫
  3. بقره، آیه ۱۲۰٫
  4. از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولان نظام ۲۴/۲/۱۳۹۸٫
  5. محمد، آیه ۱۱
13جولای/19

اگر مقام معظم رهبری نبودند، در منطقه با یک نظام یکپارچه آمریکایی مواجه بودیم

اشاره: بی‌تردید بخش عمده‌ای از تحولات منطقه متأثر از انقلاب و سیاست‌های نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بوده است. در این میان شخصیت مقام معظم رهبری به عنوان سکاندار انقلاب و رهبر و تئوری‌پرداز و تصمیم‌ساز نظام، نقش بی‌بدیلی است. در عین حال مقوله مقاومت اسلامی به عنوان یکی از شاخصه‌ها و ارکان انقلاب اسلامی در نگاه معظم له یک نگاه اعتقادی و قرآنی است، بدین معنا که مقاومت در راه حق، متضمن تحقق وعده‌های الهی و پیروزی جبهه حق در برابر لشکریان باطل است.

با دکتر سعدالله‌زارعی، کارشناس ارشد مسائل منطقه، گفت‌وگویی در این زمینه ترتیب داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

*جریان مقاومت پیش از انقلاب در چه وضعیتی بود و با وقوع انقلاب اسلامی چه تغییراتی کرد؟

قبل از انقلاب اسلامی منطقه ما به دو بخش تقسیم شده بود، بخش بسیار بزرگ آن شامل مجموعه کشورهای تحت سیطره آمریکا بودند و به‌طور مشخص سه کشور عربستان، ایران و رژیم صهیونیستی از عمده‌ترین و سرشاخه‌های آن محسوب می‌شدند. و بخش دیگر کشورهایی بودند که تحت سیطره اتحادیه جماهیر شوروی قرار داشتند. یمن جنوبی و سازمان آزادی‌بخش فلسطین به‌طور مشخص در این چهارچوب قرار می‌گرفتند و اساساً واحد سیاسی مستقلی در منطقه وجود نداشت. آمریکایی‌ها با سهولت، تمام سیاست‌های خودشان را در بالاترین شکل در منطقه پیاده می‌کردند و پیش می‌بردند و هیچ مقاومتی در برابر سیاست‌های آنها وجود نداشت.

اما با پیروزی انقلاب اسلامی در نظام دو بلوکی منطقه، شکاف ایجاد شد. جمهوری اسلامی با شعار، «نه شرقی نه غربی» پدید آمد و فلسفه سیاسی جدیدی را به منطقه عرضه کرد. آمریکایی‌ها و حتی روس‌ها برای اینکه نظام گذشته را در منطقه حفظ کنند، علیه جمهوری اسلامی همداستان شدند و به شکل منسجمی جلو آمدند. حمایت آمریکا و روسیه و به تعبیری حمایت غرب و شرق از صدام حسین در جنگ تحمیلی علیه ایران و تحویل انواع سلاح‌های شرقی و غربی به او برای غلبه بر ایران، از نمادهای وحدت شرق و غرب علیه این نهال و تفکر جدید جمهوری اسلامی ایران است. منتهی از آنجایی که خداوند متعال اراده کرده بود که مستضعفین را بر مستکبرین غالب کند، همه این دسیسه‌ها و توطئه‌ها به سرانجامی که از نظر ابرقدرت‌ها باید می‌رسید، نرسید و ایران موفق شد از این قضایا به‌سلامت عبور کند.

لذا نه تنها ایران از این وضعیت عبور کرد، بلکه آرام آرام و حتی در حین ماجرای جنگ موفق شد در سطح منطقه جوانه‌هایی را به وجود بیاورد. به عنوان مثال در سال ۱۳۶۶ در وسط جنگ، انتفاضه فلسطین پیش آمد و گروه حماس که یک گروه اسلام‌گرای فلسطینی بود، سر برآورد و یا حزب‌الله پدید آمد و مسلمانان مبارز اردنی توانستند در انتخابات اردن به پیروزی مهمی دست پیدا کنند و قضایای دیگری که در سطح منطقه پیش آمدند. اما وقتی جنگ ایران و عراق تمام شد، داستان آمریکا با جوانه‌های مقاومت در سطح منطقه تازه آغاز شد و گسترش پیدا کرد. در عین حال مقاومت در مسیر خود دولت‌سازی کرد و در کشورهائی چون لبنان و عراق که امکان دولت‌سازی وجود داشت، اقداماتی در این مسیر انجام گرفت و امروز می‌توانیم از یمن هم نام ببریم. اما درجاهایی که امکان دولت‌سازی نبود، گروه‌های قوی سر برآوردند و عملاً جغرافیای بزرگی را با کمک هم در منطقه شکل دادند.

*در سال‌های ۵۷ تا ۶۸، جریان‌های نهضت مقاومت چه رابطه‌ای با آیت‌الله خامنه‌ای داشتند؟ به‌ویژه نقش ایشان به عنوان رئیس‌جمهور در سال‌های ۶۰ تا ۶۸ و خطابه‌های ایشان در نماز جمعه تهران در تقویت و تحکیم و تشجیع جریان مقاومت اسلامی منطقه تا چه میزان مؤثر بود؟

یکی از ویژگی‌های حضرت آیت‌الله خامنه‌ای این است که در طول دوره حیات سیاسی‌شان، یعنی از زمانی که پا به میدان مبارزه گذاشتند، مبارزاتشان محدود به جغرافیای ایران نبود و سپهر بسیار بلندی را در عرصه مبارزه دنبال می‌کردند. ایشان به همین دلیل تلاش کردند با اندیشمندان عالم اسلام آشنا شوند و در این راه واقعاً سعی بی‌نظیری داشتند. ارتباط ایشان با شخصیت‌های مصری و الجزایری و شخصیت‌های تونسی، سودانی، افغانی، پاکستانی و هندی و به‌طورکلی شخصیت‌های جهان اسلام و حتی فراتر از جهان اسلام، فقط مبتنی بر ارتباطات گسسته و سلسله دیدارها و شنیدارها نبوده است. ایشان روی اندیشه‌های سیاسی این شخصیت‌ها کار و آثارشان را مطالعه و حتی بعضاً ترجمه کرده‌اند. درحال حاضر بخشی از آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ترجمه‌های ایشان از شخصیت‌هایی مثل سیدقطب است. ایشان در واقع همواره در جستجوی سپهر کاملی از جهان اسلام بوده و مرزهای مذهبی را پشت سرگذاشته‌اند؛ یعنی صرفاً دنبال شخصیت‌های شیعه نرفته‌اند، بلکه علاوه آنان، آثار افراد برجسته اهل سنت را هم مطالعه کرده و بعضاً به ترویج آنها پرداخته‌اند. به عنوان مثال یکی از مروجین مرحوم سیدقطب، مرحوم علامه مودودی در پاکستان و مرحوم محمد اقبال‌لاهوری و نیز شخصیت‌های دیگر جهان اسلام، ایشان‌ هستند.

بر همین اساس مطالعه عمیق و دسته‌بندی بسیار روشنی از شخصیت‌ها توسط ایشان انجام شده است؛ لذا به صورت عمیقی با جهان اسلام مرتبط بوده‌اند. این ارتباطات در دوره قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به صورت ارتباطات غیرمستقیم بود و ارتباطات متنی و در قالب ارتباط با متون منتشره بود، زیرا امکان ارتباط مستقیم فراهم نبود. مضافاً بر اینکه برخی از شخصیت‌ها مثل اقبال لاهوری و مرحوم مودودی اساساً معاصر ایشان نبودند که امکان شناختشان‌ فراهم باشد.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی این امکان فراهم ‌شد که اولاً این ارتباطات گسترش پیدا کنند. ثانیاً ارتباطات شکل حضوری و دیداری هم به خود بگیرند. ثالثاً این ملاقات‌ها جنبه عملی و کاری هم پیدا کنند. بر اساس همین شناخت عمیق از جریانات بود که حضرت امام(ره) ارتباط با جریان‌های غیردولتی خارجی، مخصوصاً آنهایی را که به نوعی کارهایشان جنبه علمایی داشت و بعضاً بنا بود به یک تصمیم استراتژیک منجر شود به آیت‌الله خامنه‌ای که در این مقاطع ایشان رئیس‌جمهور بودند، احاله می‌دادند. البته به نظر من این ارجاعات ربطی به پست آیت‌الله خامنه‌ای در این زمان‌ها نداشت، بلکه به فهم عمیق ایشان از جریانات و توانمندیشان در هدایت جریانات ارتباط داشت.

لذا می‌بینیم که وقتی بحث عراق مطرح و مقرر ‌شد که برای پیگیری مسائل این کشور ساختاری تعریف شود، حضرت امام عراقی‌ها به کار با آیت‌الله خامنه‌ای هدایت می‌کنند. فکر ایجاد یک تشکیلاتی تحت عنوان مجلس اعلای انقلاب اسلامی از همین جا نشئت می‌گیرد و مقام معظم رهبری، شخصیت‌های عراقی و یا شخصیت‌های مرتبط با عراق را به سمت ایجاد یک نهاد تأثیرگذار هدایت می‌کنند که محقق و بعدها تبدیل به یکی از پایه‌های اساسی تغییرات در عراق ‌شد.

امروز دولت مستقل نسبتاً مبارزی در عراق بر سر کار است که بخش عمده آن به مجلس اعلای انقلاب اسلامی و تفکری که به صورت سیستماتیک و سازمانی، گروه‌هایی را به این سمت به حرکت درآورده است، برمی‌گردد. این یک نمونه از کارهایی است که ایشان انجام دادند.

درباره فلسطین باز هم از همان ابتدای انقلاب اسلامی ارتباط با گروه‌های فلسطینی و لبنانی از سوی حضرت امام به آیت‌الله خامنه‌ای احاله داده شد. همچنین ایشان در انسجام افراد، ذیل یک تشکیلات و انسجام فکری دادن به آنها نقش بسیار مهمی را برعهده گرفتند و در دوره حضرت امام، شاهد نقش تأثیرگذار ایشان در پرونده فلسطین و لبنان و هدایت آن بودیم.

از طرفی ایشان ارتباطات بسیار صمیمانه‌ای با حافظ‌ اسد و شاذلی بن جدید، رئیس‌جمهور الجزایر و ارتباطات بسیار نزدیکی با حکومت لیبی و کره شمالی و بعضی کشورهای بلوک شرق داشتند. در واقع ما اگر بخواهیم از کارهای مقام معظم رهبری در این زمینه جمع‌بندی داشته باشیم و به آثاری که برجای گذاشتند اشاره کنیم، باید سه سطح را در نظر بگیریم:

۱٫سطح مردمی: حضرت آقا از طریق بحث‌های تئوریک در خطبه‌های نماز جمعه، در سخنرانی‌ها و کلاس‌ها و جلساتی که برگزار می‌کردند، در واقع اطلاعات و تحلیل‌های بسیار عمیقی از شرایط به توده‌های مردم می‌دادند و در این زمینه، فرهنگ‌سازی زیادی داشتند و ادبیات گسترده‌ای را تولید کردند و لذا توانستند در سطح جامعه جمعیت کثیری را متوجه اهمیت مسائل بین‌المللی و منطقه‌ای کنند. بین‌المللی اندیشیدن و طرح کلی و کامل داشتن و فراخواندن جمعیت‌ها به بین‌المللی فکر کردن، یکی از ویژگی‌های حضرت آقاست در این زمینه خیلی هم موفق بوده‌اند. موج‌هایی که در سطوح داخلی و خارجی پیش می‌آمدند، محصول همین نوع بینش و نگرش است.

از سوی دیگر مقام معظم رهبری در دوره ریاست جمهوری همیشه در پایان خطبه‌های فارسی، یک خطبه عربی را که گاهی ۲۰ دقیقه طول می‌کشید انشاء می‌فرمودند. این مسئله تأثیرات عمیقی در شکل‌دهی به یک جریان فکری در عرصه بین‌الملل اسلامی داشت.

۲٫در سطح دوم حضرت آقا با نخبگان، شخصیت‌ها و سازمان‌ها سر و کار داشتند و توانستند در دوره ریاست جمهوریشان به‌رغم مشکلات بسیار زیادی که در کشور وجود داشت و ایران درگیر جنگ بود، سطحی از ارتباطات پیوسته با تعدادی از کشورهای مؤثر برقرار کنند و زنجیره‌ای از کشورها را در یک ارتباط و همفکری هدفمند قرار دهند. ایشان در واقع توانستند با ارتباط با کره شمالی، سوریه، الجزایر، لیبی و… و نیز ارتباط با بعضی از شخصیت‌های مؤثر جهان اسلام مثل مرحوم حسن الترابی و شخصیت‌های اخوانی که آشنایی دیرینه‌ای با حضرت آقا داشتند، ظرفیتی بین‌المللی را فعال سازند. در نتیجه جغرافیایی ایجاد شد که در آن، انقلاب اسلامی توانست پیش برود و این روند در دوره رهبری ایشان‌ به صورت گسترده‌تر و بسیار کارآمدتری انجام شد و مشاهده می‌کنیم که ایران در برهه‌های حساس، کارهای بسیار مؤثری را با روسیه انجام و عملاً از ظرفیت قدرت بین‌المللی برای جبهه مقاومت به‌نحو مدبرانه‌ای استفاده کرده است.

  1. سطح سوم، تأثیرگذاری روی روندهای بین‌المللی از طریق توجه خاص حضرت آقا به سازمان‌های بین‌المللی است. مثل کاری که ایشان با سازمان ملل و جنبش عدم تعهد انجام دادند و یا برای شرکت در سازمان کنفرانس اسلامی، شخصیت‌هایی را اعزام کردند و توانستند در عرصه بین‌المللی یک فهم مشخصی از مسائل را پدید بیاورند.

*با توجه به اینکه بسیاری از مبارزین علیه استکبار در سرتاسر جهان، مسائل ایران را با دقت دنبال می‌کنند، واکنش سران و فعالان جریان مقاومت، چه در گروه‌های اسلامی و چه غیراسلامی نسبت به قرار گرفتن مسئولیت رهبری بر دوش آیت‌الله خامنه‌ای چیست؟ آیا نکته یا خاطره‌ای در این زمینه دارید؟

ابتدا باید به این مسئله اشاره کنم که جهان اسلام از دیرباز خلاء بزرگی تحت عنوان خلاء رهبری داشته و این مسئله‌ای است که همه شخصیت‌های اسلامی بدان معترفند. جهان اسلام فاقد رهبری‌ای است که بتواند ظرفیت‌های مختلف آن را به سمت اهدافش مدیریت و هدایت کند. این احساس عمومی از چندین قرن قبل به این ‌طرف همواره وجود داشته و تقریباً فراگیر است.

خود من تجربه صحبت با بسیاری از گروه‌ها و شخصیت‌های سنی جهان اسلام داشته‌ام همه روی این نکته تأکید می‌کنند که جهان اسلام باید تحت یک رهبری مشترک باشد. حالا بعضی‌ها رهبری فردی را و بعضی‌ها رهبری جمعی یعنی یک سازمان رهبری‌کننده را پیشنهاد می‌دهند. در کنار همه این مسائل یک چیزی که نوعاً در اذهان جهان اسلام می‌چرخد و در بسیاری مواقع مطرح هم می‌شود، مسئله رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای است.

واقعیت این است که در سطح جهان اسلام نمونه دوم و شخصیت مؤثر و کارآزمودهای چون ایشان نداریم که در عین تکیه به فقه و سایر مواریث معنوی و علمی اسلام، در عرصه سیاسی هم بهره وافری از موفقیت داشته باشد. در واقع ایشان شخصیت نادر جهان اسلام در این قضیه هستند. خاطرم هست در کردستان عراق، فردی اردنی تحت تأثیر تبلیغات ضد ایرانی در اجلاسی مشترک که ما اداره‌کننده پنلی بودیم، از دخالت‌های آیت‌الله خامنه‌ای در جهان اسلام با بیانی تند صحبت ‌کرد. من از او پرسیوم، «آیا قبول دارید که جهان اسلام گرفتار مسائل و مصائب مختلف و متعدد است؟» گفت، «بله.» پرسیدم، «آیا قبول دارید که این‌ مسائل باید حل شوند؟» گفت، «بله.» پرسیدم، «آیا قبول دارید کسی باید این مسائل را حل کند که اسلام و مسلمانان منطقه را بشناسد و بتواند با استفاده از ظرفیت‌های آنان، مسائل جهان اسلام را حل کند؟» گفت، «بله.» گفتم، «شما در بین تمام رهبران جهان اسلام شخصیتی را پیدا کنید که هم فقیه باشد و هم مفسر و عارف و ادیب و هم آشنا با تمدن و فرهنگ اسلامی باشد. غیر از آیت‌الله خامنه‌ای کسی آیا وجود دارد؟» جمعی که مخاطب صحبت‌های ما بودند، تقریباً با یک تصدیق عمومی حرف مرا تأیید کردند. معلوم بود که هم جهان اسلام نیازمند رهبر است و هم فقط یک نفر هست که می‌تواند این خلاء را پر کند و آن هم مقام معظم رهبری هستند.

اما در باره رحلت امام (ره) و مسئله جانشینی ایشان باید گفت که گروه‌های مبارز نگران بودند که پس از امام خمینی، تکلیف چه می‌شود؟ جهان اسلام که مدت‌های مدیدی بود که از یک سو در آتش اختلافات داخلی و از سوی دیگر در آتش فقدان رهبران لایق و آتش دخالت‌های دشمنان اسلام و اروپایی‌ها می‌سوخت، اینک به شخصیتی رسیده بود که نوید حل این مسائل را می‌داد. بعد رسیدیم به مقطعی که حضرت امام بیمار شدند و بیمارستان رفتند و خبرها حاکی از این بودند که حال حضرت امام رو به وخامت است و نگرانی گسترده‌ای جهان اسلام را در برگرفت. مخصوصاً گروه‌های مبارز به‌شدت نگران شدند، از جمله فلسطینی‌ها که به حضرت امام امید بسته بودند. آنان در گفتگوهایی که با شخصیت‌های ایرانی داشتند اظهار نگرانی صحبت می‌کردند. حتی شخصیت‌های مسیحیِ لبنانی و فلسطینی نیز در این باره که پس از حضرت امام تکلیف چه می‌شود، مباحثی را مطرح کردند، چون فلسطین تازه پشتوانه جدیدی را ‌کرده بود.

همین نگرانی هم به شکلی دیگری در حزب الله لبنان مشهود بود و گفته می‌شد که در لبنان حالت یأسی ایجاد شده و با ارتحال حضرت امام ممکن است شرایط کاملاً دگرگون شود و سختی‌های جدیدی برای لبنانی‌ها پیش بیاید. این نگرانی در شخصیت‌های آفریقایی هم وجود داشت. اخوانی‌ها نیز به‌شدت نگران بودند که بعد از امام چه می‌شود. یکی از شخصیت‌های جهان اسلام، حسن الترابی بود که چندی پیش از دنیا رفت. ایشان در مراجعه‌ای که به شخصیت‌های ایرانی داشت، نوعاً از این مسئله حرف می‌زد که برای این مسئله فکری بکنید. انتخاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در آن زمان برای گروه‌های مرتبط با ایران در خارج بسیار آرامش‌بخش بود، چون آنان با ایشان در مقام رئیس‌جمهور کار کرده بودند و افکارشان را می‌شناختند و کاملاً پیشرو تلقی می‌کردند.

با این انتخاب، اطمینان آنها نسبت به موضوع کاملاً جلب شد، چون پیش از این معلوم نبود چه کسی قرار است رهبر شود و نگاه‌ها هم به سمت مجتهدین طراز اول حوزه علمیه قم بود، یعنی وقتی می‌گفتند، جانشین امام در ذهن ها یک مرجع فعلی مشهور در جامعه تداعی می‌شد. این شخصیت‌ها برای جهان اسلام چندان شناخته شده نبودند. نام آنان را می‌شنیدند؛ اما نمی‌دانستند افکار و تحلیل‌های آنان از اوضاع منطقه چیست، ولی وقتی آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان رهبر انتخاب شدند، این گروه‌ها تا حد زیادی اطمینان پیدا کردند که مسیر امام خمین استمرار می‌یابد و متوقف نمی‌شود و جمهوری اسلامی در همان مدار حرکت می‌کند.

آیت‌الله خامنه‌ای شخصیت آزمون پس‌داده‌ای بودند. چهره‌ای باثبات و متفکر که تحت تأثیر هیچ جریانی نبودند، دیگران برای ایشان تصمیم‌ نمی‌گرفتند، بلکه خودشان با تشخیصی که داشتند، به عنوان یک شخصیت متفکر تصمیم می‌گرفتند و می‌شد روی تصمیمات ایشان حساب کرد. این مسئله برای حزب‌الله لبنان و گروه‌های مبارز فلسطینی و آفریقایی و حتی برای دولت‌های غیراسلامی یعنی دولت‌هایی که بر مسلمانان حکومت می‌کنند بدون اینکه حکومتشان را با قوانین اسلامی اداره کنند و در عین حال آدم‌های بدنهاد و بدطینتی هم نیستند، اهمیت زیادی داشت و اینها هم مثل بعضی از کشورها و دولت‌های عربی با انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای احساس آرامش پیدا کردند. بنابراین می‌توانیم بگوییم که انتخاب ایشان آرامش بسیار خوبی را در سطح جهان اسلام پدید آورد و این اطمینان پدید آمد ‌که راه جهان اسلام به سمت اصلاح ادامه پیدا می‌کند.

*تحلیل شما از نگاه راهبردی و محورهای اساسی دکترین رهبری در حوزه مقاومت چیست؟ آیا ایشان معتقد به تشکیل هلال شیعی هستند؟ آیا صرفاً قرار است که ما حامی مظلوم در هر جای جهان باشیم؟ آیا گروه‌های مقاومت به این دلیل توسط ما حمایت می‌شوند که قرار است به نیابت از ما با دشمنان ما بجنگند یا مسئله اصلی فراتر از اینهاست؟

بنده توضیح دادم که یکی از ویژگی‌های حضرت آیت‌الله خامنه‌ای این است که ایشان یک روحانی شیعی بسیار عمیق و پایبند به مسائل و مصالح شیعه هستند و از همان ابتدا، حرکتشان در افق و فضای بسیار بزرگ‌تری از فضای مذهبی، سیر می‌کرد. شما اگر به تاریخ ترجمه ایشان روی کتاب مرحوم سید قطب دقت کنید، متوجه می‌شوید که ایشان از دهه ۱۳۳۰ به این سو و درست از زمانی که در عرصه سیاسی فعال شدند، به مسائل بین‌المللی اسلام توجه داشتند و در این زمینه فکر و کار می‌کردند. عنوان کتاب ایشان «طرح کلی اندیشه اسلامی» است. متن این کتاب‌ها و مباحث مطرح شده در آنها و استدلال‌ها و استنتاج‌های ایشان به‌قدری با آیات قرآنی و روایاتی که از پیامبر بزرگوار(ص) رسیده توأم است که کسی نمی‌تواند تشخیص بدهد که این مطالب را یک متفکر شیعی نوشته است، یعنی به سختی می‌توان شیعه بودن ایشان را در این کتاب‌ها تشخیص داد، زیرا رنگ و بوی مسائل مذهبی به مفهومی که خیلی‌ها در مباحثشان می‌آورند در اینجا کمرنگ است بنابراین ایشان در عین حال که به تمام اصول و میراث شیعه بیش از حد پایبندند، روش بحثی‌شان عام است که البته شیعه را هم در برمی‌گیرد، اما وقتی یک سنی هم می‌خواند، بدون اینکه به دیوارهای تعصبات مذهبی برخورد بکند، مطلب را فرا می‌گیرد و قبول می‌کند و پیش می‌رود.

انصافاً نمی‌شود یک سنی کتاب‌های آیت‌الله خامنه‌ای را بخواند و با متن و یا نویسنده احساس غیریت پیدا کند. این سنت و سیره ایشان است. اگر به بیاناتشان هم توجه کنید، می‌بینید که در حوزه مسائل اسلامی به گونه‌ای برخورد می‌کنند که کسی از اهل سنت نمی‌تواند مناقشه کند و هیچ سنی‌ای تا به کنون روی استدلال‌های ایشان مناقشه‌ نکرده است. آیات و احادیث نبوی برای اهل سنت قابل مناقشه نیستند. این نکته‌سنجی‌ای است که ما در قلم و کلام رهبری می‌بینیم و به اینکه ایشان بدون مقاومت از سوی جهان اسلام پذیرفته بشوند کمک زیادی کرده است.

*در دوران ۳۰ ساله زعامت مقام معظم رهبری، آیا شاهد تغییر رویکرد کلانی در حوزه مقاومت بوده‌ایم؟ به عنوان مثال علنی‌تر شدن مبارزه و تأکید صریح و چندباره ایشان مبنی بر حمایت همیشگی از طرف‌های مبارزه با اسرائیل و یا راهبرد تهدید در برابر تهدید و یا اعلام اینکه جمهوری اسلامی، تل‌آویو و حیفا را با خاک یکسان خواهد کرد؟

به نظر من اندیشه و عمل حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در مسائل بین‌المللی و مسائل منطقه تابع سه عنصر اساسی است:

  1. شجاعت: ایشان مسائل را با دقت مورد مطالعه قرار می‌دهند، بعد مطلب مطالعه شده را با بیانی شیوا ارائه می‌دهند، سپس با شجاعت به طرح موضوع می‌پردازند، از آن دفاع و با قاطعیت از نتیجه‌بخش بودن آن صحبت می‌کنند. من این ویژگی را ذیل عنصر شجاعت تعریف می‌کنم. شجاعت در فکر و بیان و پیگیری.
  2. شناخت زمان: اینکه چه کاری در چه زمانی باید انجام شود و اینکه در کمین فرصت‌ها بنشینیم و به‌محض اینکه فرصت فراهم شد، قبل از آنکه دیگران آن را از دست ما بگیرند، مسلط شویم و از آن موقعیت زمانی استفاده کنیم. خود ایشان هم بارها روی این مسئله تأکید کرده‌اند که کار باید در زمان خودش انجام شود. مثال هم می‌زنند که توابین بعد از ماجرای عاشورا ده‌ها برابر عاشورا شهید دادند و نیت‌های خالصی هم داشتند، ولی به خاطر اینکه در روزی که باید می‌آمدند، نیامدند و با تأخیر آمدند، کارشان بی‌اثر بود و فداکاری‌هایشان کمکی به اصلاح امور نکرد. ایشان همواره این نکته را در نظر دارند که مسائل را باید با طاقت مخاطب تنظیم کرد. در مقطعی که مخاطب طاقت محدودی دارد و کاری را نمی‌تواند انجام بدهد، بایستی کار طوری تنظیم شود که آن فرد بتواند در آن شریک شود و احساس یأس نکند.

۳٫فراهم کردن زمینه‌ها و امکانات: ایشان در فهم و طرح مسئله شجاعت دارند؛ اینکه زمان‌شناس هستند و موقعیت‌ها را می‌شناسند و برای استفاده از فرصت‌ها ظرفیت‌سازی می‌کنند.  به عنوان مثال ایشان احساس کردند منطقه و جهان در آستانه تحولات بزرگی است. در گذشته در تحولات بزرگی که منجر به یک پارادایم و یا دوره تاریخی می‌شد، ایران و اساساً جهان اسلام غایب بودند و پارادایم‌های نظام دوقطبی یا پارادایم نظام چندقطبی اروپا در قرن نوزدهم برای آنها تعیین تکلیف، کشورهایشان را چندپاره  و پیمان‌هایی را برآنها تحمیل می‌کرد و آنها هم هیچ تأثیری روی این روندها و پارادایم‌ها نداشتند.

حضرت آقا با تشخیص اینکه شرایط آینده به سمت پارادایم جدیدی حرکت می‌کند و گردنه‌های تاریخی وجود دارند، برای تأثیرگذاری ظرفیت‌سازی کردند. یکی از این ظرفیت‌سازی‌ها تشکیل نیروی قدس بود که از اختصاصات رهبر معظم رهبری

است. ما در زمان حضرت امام(ره) واحد نهضت‌های آزادی‌بخش را داشتیم که بسیار کم‌فعالیت هم بود؛ اما ایشان در سال ۱۳۶۹ یعنی یک سال پس از رسیدن به رهبری، نیروی قدس را شکیل دادند و در واقع پیشاپیش امکان تأثیرگذاری و تحول را فراهم کردند. فاصله تشکیل نیروی قدس تا قضایای بوسنی هرزه‌گوین حدود سه سال بود. این نیرو در این فاصله آماده شد و وقتی این حادثه پیش آمد، کمک بزرگی کرد.

بعضی‌ها می‌گویند که سیاست ایران در بوسنی شکست خورد؛ اما واقعیت این است که در آن مقطع مهم‌ترین نگرانی مسلمان‌ها و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مسئله کشتار مردم مسلمان بود که توسط صرب‌ها در بوسنی و جاهای دیگر دنبال می‌شد. باید این روند متوقف می‌شد و نیروی قدس توانست کشتار مسلمان‌ها توسط صرب‌ها را متوقف کند. این فقط نمونه‌ای از تأثیرگذاری ایشان بر روندهاست. امروز همه می‌دانند نیروی قدس چه تأثیر عجیبی در سطح منطقه دارد و این از شاهکارهای سازماندهی مقام معظم رهبری است.

از این موارد زیاد است. ایشان شرایط را می‌بینند و می‌سنجند؛ ساختارهای متناسب با آنها را ایجاد می‌کنند، ارتباطات متناسب را می‌گیرند؛ منطق متناسب را تعلیم می‌دهند و همچون فردی آگاه که بر قله بلندی نشسته است و همه چیز را می‌بیند و در عین حال حکیم است و قدرت مدیریت و رهبری دارد،  مسائل را به سمتی که باید، حرکت می‌دهد.

من مطمئنم اگر رهبری حضرت آقا نبود، ما امروز در منطقه و در جهان با یک نظام یکپارچه آمریکایی مواجه بودیم. اگر این نظام تک‌قطبی تحت حاکمیت آمریکا پدید می‌آمد، ما با اختناق عجیبی در سطح جهان و منطقه مواجه بودیم که حتی در دوره نظام دو قطبی هم وجود نداشت. اینکه حضرت امام بعد از پیروزی انقلاب می‌فرمودند که اگر جمهوری اسلامی شکست بخورد، اسلام دفن می‌شود و از بین می‌رود، یک واقعیت و بیان دقیقی از شرایط بود.

امروز باید بگوییم که اگر جمهوری اسلامی و رهبری شجاع آن نبودند، امروز با دنیایی تک‌قطبی تحت سلطه آمریکا مواجه بودیم که نسبت به اسلام و مسلمانان بسیار خشن و بی‌رحم بود. امروز نه تنها این اتفاق نیفتاده، بلکه شرایط ما شرایط نظام دوقطبی هم نیست. امروز شرایط بسیار آزادتری در سطح منطقه وجود دارد و می‌توان گفت که از اقیانوس هند تا دریای مدیترانه از زیر سلطه آمریکا خارج شده‌اند. اینها همه تحت تأثیر رهبری‌های حضرت آیت‌الله خامنه‌ای اتفاق افتاده‌اند.

*جایگاه مسئله فلسطین در راهبرد کلان جمهوری اسلامی چیست و در دوران مقام معظم رهبری، چگونه و در چه سطحی دنبال شده است؟

در بحث فلسطین حضرت امام جمله‌ای می‌فرمایند، «روز قدس فقط روز فلسطین نیست؛ روز جهان اسلام است.» این جمله‌ در زمان خودش آن طور که باید و شاید درک نشد. امروز که به صحنه نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که آمریکایی‌ها سلطه بر جهان اسلام را از دست داده‌اند. آنها احیای سلطه پیشین بر جهان اسلام را از طریق حل و یا تسلط بر مهم‌ترین نقطه جهان اسلام یعنی فلسطین قرار داده‌اند. فلسطین از نظر جغرافیایی ۲۷ هزار کیلومتر مربع مساحت دارد و کمتر از یک درصد جهان اسلام است، ولی از آنجا که فلسطین در طول تاریخ به یک نماد تنازع صلیبی- اسلامی تبدیل شده و بارها به همین دلیل به‌عنوان نماد غلبه و شکست مطرح بوده است، آمریکایی‌ها تلاش کردند از طریق تسلط بر مسئله فلسطین بر جهان اسلام مسلط شوند.

بنابراین همان ‌طور که حضرت امام فرمودند روز قدس و اعتراض به این جریان فقط برای دفاع از قدس و فلسطین نیست، بلکه برای برهم زدن طرح بزرگ‌تری است که سیطره بر کل جهان اسلام را دنبال می‌کند. این نکته‌ای نیست که همه راحت بفهمند. حتی در جمهوری اسلامی اینکه دفاع از فلسطین دفاع از امنیت جمهوری اسلامی و دفاع از منافع و تمامیت ارضی است،  مسئله‌ای نیست که افراد راحت درک کنند و لذا گاه و بیگاه شاهد قضایائی در کشور و حتی در میان بعضی از نخبگان و مسئولان در حکومت هستیم و شاهدیم که نوعی بی‌مهری نسبت به مسئله فلسطین دارند.

اما رهبر انقلاب براساس نگاه ژرف نسبت به موضوع می‌دانند که مسئله اصلی، فلسطین نیست، بلکه مسئله کل جهان اسلام است. حتی اگر مسئله فلسطین هم بود، غیرت اسلامی ما را وادار می‌کرد که از این سرزمین در برابر کفار دفاع کنیم و آنان را بی‌پناه و بی‌دفاع نگذاریم؛ ولی حضرت امام و حضرت آقا به این موضوع فقط از این زاویه نگاه نمی‌کردند، بلکه از یک زاویه بزرگ نگاه می‌کردند و آن زاویه کل جهان اسلام بود.

امروز می‌بینیم که حل مسئله فلسطین در یک الگوی آمریکایی ‌چنان رعبی را در جهان اسلام پدید می‌آورد که کل جهان اسلام آماده می‌شوند تا با مدل‌های مشابه روی مصالح و امنیتشان حاضر به گفت‌وگو و کوتاه آمدن شوند.

حضرت آقا در بحث فلسطین به‌طور مشخص روی چند موضوع تأکید دارند:

الف: فلسطین باید به جهان اسلام برگردد و برمی‌گردد یعنی این امکان و توان در جهان اسلام وجود دارد که فلسطین را به دامن جهان اسلام برگردانند. ایشان این نکته را با اعتقاد قلبی و جزمی عجیب بیان می‌کنند و حتی گاهی تاریخ هم می‌دهند و می‌گویند کمتر از ۲۵ سال. این نشان می‌دهد که شناخت دقیق، عزم و برنامه مشخصی وجود دارد، چون رهبری صرفاً یک تحلیلگر سیاسی نیستند که تحلیل سیاسی بکنند و اشکالی هم نداشته باشد که فردا تحلیلشان غلط از آب در بیاید. رهبری وقتی با قاطعیت در باره موضوعی صحبت و حتی زمان هم تعیین می‌کنند، قطعاً مبتنی بر بررسی‌های عمیق و دقیقی است تا امکان تخلف در آن وجود نداشته باشد، وگرنه آبرو و اعتبار رهبر جمهوری اسلامی خرج می‌شود. پس اینکه رهبری با قاطعیت از آزادی فلسطین صحبت می‌کنند، یکی از ویژگی‌های شخصیتی ایشان محسوب می‌شود که از ایمان و باور دقیق ایشان نشئت می‌گیرد.

بعضی‌ها گفته‌اند که چون حضرت آقا به فلسفه تاریخ بسیار پایبندند و به سنت‌های مورد اشاره خدا در قرآن کریم یعنی «وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّهِ اللَّهِ تَبْدِیلا»(احزاب/۶۲) عمیقاً اعتقاد دارند، برمبنای یک نگرش و بینش الهی و قرآنی و معنوی و ماوراء طبیعی به موضوع نگاه می‌کنند و به وعده الهی باور دارند و البته با یک درک دقیق سیاسی از زمان این موضوع را مطرح می‌کنند.

ب: مسئله دوم در بحث فلسطین این است که حضرت آقا در عین اینکه فلسطین را یک مسئله مربوط به کل جهان اسلام می‌دانند، روی اینکه فلسطین را باید فلسطینی آزاد کند، تأکید دارند. یعنی باید در داخل فلسطین و توسط خود مردم آنجا ظرفیت‌سازی صورت بگیرد و فلسطین نه در یک برنامه خارجی، بلکه در یک وضعیت داخلی آزاد شود.

لذا ایشان روی دو، سه عنصر در پرونده فلسطین تأکید دارند:

  1. تسلیح مردم فلسطین: فلسطینی‌ها باید خودشان مسلح شوند. اگرچه مسلح شدن مخاطراتی هم دارد، ولی ایشان در عین حال راه را در تسلیح کرانه باختری و سایر فلسطینی‌ها می‌دانند.
  2. مسئله انتخابات: به نظر ایشان کار باید طوری جلو برود که از طریق انتخابات که یک فرمول آشنا برای جهان است بتوان به نتیجه رسید.

۳٫مسئولیت جهان اسلام: در اینکه فلسطین را باید فلسطینی‌ها آزاد کنند، حرفی نیست، اما در عین حال مثل عملیات در جبهه که یگانی عمل می‌کند و یگان‌های دیگر که وظیفه عملیاتی ندارند، آماده‌اند و کار خود را انجام می‌دهند، جهان اسلام باید آماده کمک باشد. نیروی در خط بدون پشتوانه‌های بیرونی عملاً نمی‌تواند کارش را پیش ببرد. لذا ایشان روی این مسئله که جهان اسلام باید آماده باشد و کمک کند و پشت قضیه باشد تأکید زیادی می‌کنند. تا زمانی که فلسطین آزاد شود، این مسئله باید مسئله اول چهان اسلام باشد. حضرت آقا در واقع مسئله آزادی فلسطین را در یک هندسه سه ضلعی دنبال و این موضوع را همواره پیگیری میکنند.

 

*گاهی شاهد آن بوده‌ایم که برخی از جریان‌های مقاومت، از مواضع اصلی خود عدول کرده و حتی در مواردی پای میز مذاکره و سازش با اسرائیل نشسته‌ و طبعاً به همان میزان از جمهوری اسلامی دور شده‌اند، اما جمهوری اسلامی حمایت کامل خود را از این گروه‌ها برنداشته است. ملاک و معیار رهبری و نحوه تنظیم روابط ایشان با گروه‌های مقاومت چگونه است؟

اولاً بگویم که هیچ گروه مقاومتی از مسیر برنگشته است یعنی ما یک گروه مقاومت سازشکار اصلاً نداریم که قبلاً مقاوم بوده و در حال حاضر سازشکار شده باشد. بعضی از جریانات به جبهه مقاومت نزدیک شدند، ولی عضو جبهه مقاومت نبودند و بعدها بنا به شرایط و مسائلی فاصله گرفتند، مثل حکومت سودان در دوره عمر البشیر. عمر البشیر در مقطعی آمد به جمهوری اسلامی نزدیک شد و روابط خوبی با ایران داشت، اما  عضو مقاومت نبود. کشور سودان دوست ایران تلقی می‌شد، ولی وضعش مثل سوریه و حزب‌الله لبنان نبود.

در بین گروه در مقاومت گروهی را نداریم که خطش را عوض کرده باشد. گروه‌های مقاومت نسبت به اصولشان بسیار پایبند بوده‌اند و پایبندتر هم هم شده‌اند. بعضی‌ها حماس را متهم می‌کنند که تغییر جهت و تغییر مسیر داده، اما این واقعیت ندارد. مهم‌ترین مأموریت حماس؛ آرمان و آزادی فلسطین بوده و بر این وظیفه پایبنده و در حال مبارزه است و در مقابلِ اسرائیل جنگ دو روزه داشتند. یکی از خوبی‌های جبهه مقاومت این بوده که نیروهایش را نگه می‌دارد و نیروها می‌مانند و تغییر جبهه نمی‌دهند. حالا ممکن است شرایط به‌گونه‌ای باشد که یک گروه و جریانی تلألو بیشتری داشته باشد و در یک مقطعی تلألو آن کاهش پیدا کند. اینها وضعیت‌های عمومی است وحتی در خود جمهوری اسلامی هم شما می‌دانید وقتی در کشور یک رئیس‌جمهور انقلابی سرکار باشد، مواضع جمهوری اسلامی پرتلألوتر است. اما وقتی رئیس‌جمهور سازشکار سر ِکار بیاید، ادبیات ما را تحت تأثیر قرار می‌دهد، این امر به معنای تأثیرگذاری روی ذات جمهوری اسلامی نیست. یک نوساناتی پیش می‌آید و بعد مسیر درست ادامه پیدا می‌کند.

*جمهوری اسلامی در حال تبدیل شدن به مادر و مأمن تمام گروه‌های ضداستکباری جهان است؟

جمهوری اسلامی چند ویژگی دارد که دیگران این ویژگی را ندارند:

۱٫رهبر شجاع، عالم، تیزبین، مجاهد و صبور و دارای قدرت رهبری بسیار بالایی دارد، از زمان حضرت امام این ویژگی در امام بود و حالا هم در مقام معظم رهبری هست.

۲٫مسئله تداوم و استمرار و به تعبیری پایمردی ملت ایران است. «إِنَّ‌الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقَامُوا»(فصلت/۳۰) ثُمَّ ‌استَقَامُوا در ایران بوده. چهل سال مقاومت در برابر فشار آمریکا در هیچ جای جهان اسلام وجود نداشته است و ندارد.  وقتی که نقطه باثباتی وجود داشته باشد و طوفان‌ها و حوادث نتوانند کشور ما را تکان بدهند، ویژگی و ابهتی برای جمهوری اسلامی ایجاد می‌شود.

  1. هیچ جریانی به اندازه جمهوری اسلامی دید غیرفرقه‌ای به جهان اسلام ندارد. در جهان اسلام هیچ جا را نداریم که به اندازه جمهوری اسلامی روی ساختار اسلام حرف بزند و حرف و منطقش، منطق فرقه و یا به اصطلاح شعبه‌ای از جهان اسلام نباشد. فراگیر سخن گفتن، فراگیر طرح دادن و فراگیر اندیشیدن از جمله خصیصه‌های جمهوری اسلامی است. ارتباط وسیعی که بین ما و بسیاری از گروه‌های اهل سنت برقرار است، از خصیصه‌های جمهوری اسلامی است.

۴٫در هیچ جا و جغرافیای دیگری در جهان اسلام به اندازه جغرافیای ایران توان مقاومت در برابر دشمنان اسلام وجود ندارد.

*تأکید چند سال قبل رهبری مبنی بر اینکه اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید، بازتاب زیادی در جهان داشت. از سوی دیگر چند سالی است که جریان مقاومت با تولد جریان بیداری اسلامی، جان تازه‌ای یافته است. این دو موضوع را در ارتباط با هم چگونه تحلیل می‌کنید؟

ارتباط مستقیمی بین بقای اسرائیل و گروه‌های پرقدرت مقاومت وجود دارد. اسرائیلی‌ها اساساً بقای خود را بر انفعال جهان اسلام بنا نهاده‌اند، زیرا اگر جهان اسلام منفعل نبود، اصلاً اسرائیلی پدید نمی‌آمد و امکان پیروزی در آن چهار جنگ برای اسرائیل فراهم نمی‌شد. اگر جهان اسلام منفعل نبود بسیاری از طرح‌های سازش امکان طرح پیدا نمی‌کردند.

امروز یکی از نکاتی که به‌شدت اسرائیل را نگران می‌کند، وجود گروه‌های مقاومت است که روی آرمان محو اسرائیل هم‌قسم و عازم و مترصد فرصت‌ برای ضربه زدن به اسرائیل هستند که برای اینها نگرانی زیادی را ایجاد کرده است. اما فراتر از این بحث، بقای اسرائیل متکی بر چهار عنصر است:

۱-آرمان اسرائیل: اسرائیل براساس یک آرمان دروغین به نام مجد یهود بنا شد که قرار بود یهود را از انزوای تاریخی خارج و او را در منطقه اسلامی حاکم کند. امروز آیا این آرمان در دسترس اسرائیل است؟ آیا این یهودی‌ها باور کرده‌اند که عظمتی پیدا کرده‌اند؟ آیا امروزه یهودی‌ها بر منطقه اسلام مسلط شده‌اند؟

۲-پشتیبانی خارجی. اگر پشتیبانی خارجی نبود‌، اساساً اسرائیل پدید نمی‌آمد. آیا اسرائیلی‌ها هنوز هم مثل گذشته می‌توانند روی اروپا حساب باز کنند؟

۳-امید به آینده است، اینکه آیا امید به آینده در میان یهودی‌های داخل فلسطین وجود دارد یا خود را در معرض انواع مشکلات می‌بینند؟

به هر حال اینها مجموعاً یک اسرائیل مضطرب را نشان می‌دهند و حضرت آقا بر اساس یک بینش دقیق سیاسی معتقدند که این عناصر حداقل دو دهه است که اسرائیل را مضطرب کرده تا جایی که ناگزیر شده دور خودش دیوارهای بتونی بکشد. عناصری که اشاره کردم در آینده تشدید و اسرائیل با بحران مواجه می‌شود؛ لذا سقوط اسرائیل طی دو دهه آینده چیزی است که بسیاری از اندیشمندان روی آن اتفاق نظر پیدا کرده‌اند.

*در خبرها گاهی مواضع سید مقاومت، جناب سیدحسن نصرالله و برخی دیگر از سران گروه‌های مقاومت نسبت به رهبری معظم انقلاب منتشر می‌شود. سران و فعالان گروه‌های مقاومت چگونه سیاست‌های خود را با رهبر معظم انقلاب تنظیم و اساساً نسبت خود را با ایشان چگونه تعریف می‌کنند؟

یکی از موضوعات بسیار اساسی این است که رهبر معظم انقلاب در هدایت و مدیریت تحولات، مدل خاصی را که برای بسیاری از جهانیان شناخته شده‌ نیست، دنبال می‌کنند.  دنیا با واژه‌ای به نام هژمون آشناست. یعنی قدرتی وجود دارد که با استفاده از تحمیل و اجبار تلاش می‌کند طرف‌های دیگر را با خود همراه کند. محور، منافع اوست و کاری که دیگران باید انجام بدهند، صرفاً تبعیت از آن کشور و کمک به اوست. در نهایت هم منافع یک قدرت به‌صورت یکجانبه و در حالی که حقوق و مصالح و منافع طرف مقابل را با مخاطره مواجه می‌کند، پیگیری می‌شود.

نمونه‌اش را در مصر می‌بینید. این کشور نزدیک به ۵۰ سال است که در اردوگاه غرب است و همه جور تحقیری را تحمل کرده و همه جور کمکی را هم به اسرائیل و آمریکا انجام داده، اما در حال حاضر وضع خودش چگونه است؟ علی الظاهر باید خیلی پیشرفته باشد و یا به‌واسطه خدمت بزرگی که انجام داده، عزت دیده باشد، ولی وضعشان خوب نیست. یک مصری وقتی تهران را با قاهره مقایسه می‌کند، می‌تواند بفهمد که سیاست وابستگی با او چه کرده است.

این در دنیا مسئله شناخته شده‌ای است که قدرت هژمون بر ساس منافع خودش دیگران را وادار به تبعیت می‌کند. بعضی‌ها گمان کردند که انقلاب اسلامی هم از این جنس است و رهبری در ایران هم از این جنس رهبری است. حتی گاهی در داخل کشورمان هم سوء‌تفاهم دارد و کسانی از ادبیاتی استفاده می‌کنند که معنایش سیطره مادی ایران و تسلط منافع ایران بر منافع دیگران است. این ادبیات ما نیست، بلکه ادبیات و منطق غرب است. منطق اسلام این نیست. منطق اسلام برادری و خدمت به یکدیگر است. می‌گویند پیامبر غذا را با بردگان و فرودستان میل می‌کردند و به‌قدری خاکسار بودند که وقتی فردی قبلاً پیامبر را ندیده بود، وارد مدینه می‌شد، نمی‌توانست بفهمد در این حلقه کدام یک محمد بن عبدالله است. این منطق نشست و برخاست و سیاست‌گذاری و مراوده اسلامی است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که دوره رهبریشان طولانی‌تر از دوره رهبری حضرت امام(ره) بوده، چند نکته را در رهبری جهان اسلام و مراوده با گروه‌هایی که طرفداران انقلاب اسلامی هستند، مدنظر قرار داده‌اند:

۱- مسئله اول و مهم این بوده که هیچ چیزی را بر آنها تحمیل نکرده‌اند. حضرت آقا می‌فرمایند که تصمیم‌گیری درباره اینکه یک کشور و واحد سیاسی همگرا با انقلاب ایران، چگونه و کی و چه تصمیمی بگیرد و این تصمیم در چه فرآیندی اتفاق بیفتد؛ در زمره صلاحیت‌های خود آنهاست و ارتباطی به ما ندارد. ما هم حق دخالت در این قضایا را نداریم. مثلاً لبنان مصالح، مشکلات و فرصت‌ها، ظرفیت‌ها، احزاب و آدم‌ها و دشمنان و دوستانی دارد. اینکه در موضوعی چه تصمیمی می‌گیرند، باید در داخل لبنان و توسط خود لبنانی‌ها باید صورت بگیرد؛ نه اینکه ما تشخیص بدهیم و تعیین کنیم و براساس یک سناریوی ایرانی، اتفاقی را رقم بزنیم. یعنی تصمیم‌گیری باید در داخل یک جغرافیا و توسط آدم‌های همان جغرافیا انجام شود.

۲- دومین نکته‌ای که رهبری جهان در مورد جهان اسلام روی آن تأکید دارند این است که دست ما دست برادری است. یعنی ما آماده‌ کمک هستیم و وقتی تقاضا شود، وارد می‌شویم و کمک می‌کنیم. یعنی اگر درخواستی مشروع مبتنی بر کمک وجود داشته باشد و ما هم توانایی داشته باشیم آن کمک را به آن واحد می‌دهیم. اما اینکه خودمان بخواهیم ابتدا به ساکن وارد فضای یک کشوری بشویم، اساساً این منطق را نداریم.

۳- نکته سوم این است که خواست ملت‌ها باید مورد توجه و پیگیری قرار بگیرد. خواست ملت‌ها در منطقه ما چیست؟ آیا غیر از این است که مسلمان‌ها می‌خواهند اسلام و ضوابط و قوانین اسلامی عزیز باشد؟ این یک خواست عمومی است. آیا غیر از این است که همه می‌خواهند کشور آزاد و مستقلی داشته باشند و زیرسلطه و سیطره تواقیف بودن اعم از تواقیف خارجی و داخلی برای آنها ناپسند است.

۴-  آیا غیر از این است که در حال حاضر در سطح منطقه همه از اینکه فلسطین در اشغال اسرائیل است ناراحتند؟ آیا در این تردیدی هست؟

۵-آیا در این تردیدی هست که مسلمانان، آمریکا اساس مشکلات خودشان ارزیابی می‌کنند.

۶-آیا غیر از این است که مسلمان‌ها همه مبارزه برای آزادی را دوست دارند؟ جمهوری اسلامی و گروه‌های مرتبط با آن باید از این اندیشه‌ها تبعیت کند و اینها فصول مشترک بین این طیف‌ها و گروه‌ها باشد و بر این اساس همکاری برادرانه‌ای را شکل بدهند.

در همه اینها مسئله، مسئله جهان اسلام است و مسئله جمهوری اسلامی به مفهوم یک واحد سیاسی نیست. جمهوری اسلامی هم در همین جغرافیا زندگی می‌کند و تابع مصالح و مسائل همین جغرافیاست، اما این منطق، منطق یک جغرافیا نیست، منطق کل جغرافیاست، کل جغرافیایی به نام جهان اسلام. لذا در چنین مراوده‌ای اساساً هژمون به مفهوم مادی شناخته شده‌اش شکل نمی‌گیرد. به همین دلیل ارتباطات اینجا پایدارند، چون از یک طرف ارتباط مبتنی بر همین اصول مشترکی است که اشاره کردم. اینها دائمی‌ و تغییرناپذیرند.

تا زمانی که اسرائیل هست، بغض آزادی فلسطین در گلوی مسلمانان وجود دارد. تا زمانی که آمریکا و سیاست‌هایش هست، نفرت از آمریکا وجود خواهد داشت. تا زمانی که این مردم مسلمانند، علاقه به حاکمیت اسلام در ذاتشان وجود خواهد داشت. تا زمانی که این مردم به امنیت نیاز دارند، شکل‌دهی به یک وضع امنیتی برای همه مفید است.

لذا اینها ایدئولوژی‌های مشترکی هستند و همین‌ها منطقه را مقاوم کرده‌اند. البته در این منطقه مقاوم، آنکه پایداری و سابقه بیشتر و ظرفیت بالاتری دارد، به‌طور طبیعی حالت رهبری پیدا می‌کند. مثل مرجعیت شیعه که فردی که توانایی و ظرفیت دارد در یک فرآیند شناخته شده‌ و به‌طور طبیعی توسط توده‌های مردم به عنوان مرجع یا رهبر شناخته می‌شود. این فرآیند تحمیلی نیست. به همین نسبت این فرآیند در جهان اسلام هم یک فرآیند کاملاً انتخابی و عمومی است، لذا گروه مقاومت  وقتی وارد جبهه مقاومت می‌شود، هیچ دلیلی ندارد که از آن جدا شود. چون تحمیلی و فشاری نمی‌بیند و فقط کمک دریافت می‌کند. چه کسی از کمک برادرش فرار می‌کند؟ لذا هیچ گروه مقاومتی در طول این چهل سال از جمهوری اسلامی فاصله نگرفته است.

13جولای/19

دفاع مقدس، ادبیات آزادگی و جان نثاری برای همه نسل‌های این سرزمین نجیب است

اشاره:

سخنی از مقام معظم رهبری نقل شده که «زنده نگهداشتن نام و یاد شهدا کمتر از شهادت نیست.» این امر، نگاه ایشان به حوزه ادبیات دفاع مقدس را نشان می‌دهد. در مجموع، با توجه به صاحب‌نظر بودن آیت‌الله خامنه‌ای و توجه ویژه ایشان به ادبیات مقاومت، مسیر این شاخه مهم از ادبیات فارسی تبا تعالی و بالندگی طی شده است. ایشان گاهی در حاشیه دیدارها،  روی برخی موارد مانند راه اندازی نهضت ترجمه معکوس و برگرداندن آثار غنی فارسی به زبان‌های دیگر نکاتی فرموده‌اند. در این زمینه با مرتضی سرهنگی، مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری و نویسنده کتاب‌هایی چون، «اسم من چفیه است»، «اسم من پلاک است» و «اسم من خاکریز است» به گفتگو پرداخته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

مقام معظم رهبری چقدر با ادبیات جنگ انس دارند و علت آن چیست؟

مأنوس بودن رهبر عزیزمان با ادبیات جهان از نشانه‌های علاقمندی ایشان‌ به ادبیات جنگ است، زیرا ماندگارترین آثارادبی جهان از دل تحولات سیاسی اجتماعی، انقلاب‌ها و حرکت‌های سیاسی و نظامی مثل جنگ‌ها بیرون می‌آیند. در این ادبیات پای انسان در میان است و به همین خاطر همدمی جز انسان ندارد. ملت‌های دیگر می‌خواهند بدانند کسانی مثل خودشان در شرایط سخت جنگ و یا اسارت در اردوگاه‌های مخوف چگونه تاب آوردند.

از آنجا که تحمل اتفاق‌های جنگ خارج از توان بشر عادی است. انسان‌ها به نیروهایی تکیه می‌کنند که از اعماق قلبشان بیرون می‌آیند. این نیروها به آنان کمک می‌کنند تا ناملایمات جنگ را  تحمل کنند و بر آن غالب شوند.

خاطرات که نزدیک‌ترین روایت به جنگ و از نگاه یک شاهد عینی است، علاقمندان زیادی در جهان دارد، چون خود راوی در صحنه بوده است و برای ما تعریف می‌کند که چه بر سر او و سربازان دیگر آمده است. این‌گونه ادبی در واقع نقش یک کتاب مرجع هم بازی می‌کند و محققان در آینده برای یافتن پاره‌ای از گمشده‌های جنگ در میان کلمه‌ها و جمله‌های این کتاب‌ها به دنبال آنها می‌گردند.

خاطره به ما شخصیتی معرفی می‌کند که چگونه وارد یک فضای تاریخی می‌شود و بر سرنوشت سرزمینش تأثیر می‌گذرد. این شخصیت‌های شجاع که جان و جوانی‌شان را فدای مرزهای جغرافیایی و  آرمانی سرزمین خود می‌کنند، برای اجتماعشان و شاید برای جهان انسانی قابل احترام و الگو هستند.

آیا ادبیات دفاع مقدس در همان سال‌ها مانده است یا حوادث جهان امروز مانند مدافعان حرم را هم شامل می‌شود؟ حوزه‌های نوظهور ادبیات مقاومت تا چه میزان مورد اقبال و توجه بوده‌اند و مقام معظم رهبری چرا به این نوع ادبیات تعلق خاطر دارند؟

امروز دامنه این ادبیات از جنگ عراق با ایران فراتر رفته است و کم‌کم جلوه این ادبیات را در خاطرات مدافعان حرم نیز می‌بینیم. ترجمه این ادبیات به زبان‌های دیگر دنیا راهی است برای اینکه ملت‌ها بدانند دفاع از شرافت انسانی و آنچه که به آن اعتقاد دارند زیبا و پربهاست. جهان به ظاهر قدرتمند چنین ادبیاتی را نادیده می‌گیرد، زیرا این ادبیات، ادبیات امید و ادبیات ظلم‌ستیز است. کلمه‌ها و جمله‌ها مثل رودخانه کوچکی راهشان را باز می‌کنند و آرام آرام و در دل دنیایی که پر از نابرابری است، پیش می‌روند تا به ساحل دریای برادری و مودت برسند.

شاید تعلق خاطر رهبر عزیزمان به این گونه ادبی شناخته شده در همین باشد که این ادبیات، ادبیات آزادگی و جان نثاری برای همه نسل‌های این سرزمین کهنسال و نجیب است.

13جولای/19

رهبری پشت و پناه شاعران و نویسندگان و هنرمندان هستند

اشاره

رشد و پرورش شعر پارسی در عصر رهبری حکایت از دیدگاه ژرف ایشان نسبت به این مقوله دارد. طبق اظهارات علیرضا قزوه، «رهبر انقلاب بیشتر روی شعرهای حکمی و عرفانی که مبتنی بر اندیشه و فکر و حکمت است تاکید دارند. البته فضاهای مختلفی چون فضای عاشقانه و فضای مناجات و نیایش و فضاهای انقلابی و دینی را نیز می‌پسندند. دیدگاه ایشان جوری است که کسی را ناامید نمی‌کنند.»

مشروح گفتگوی ما با این شاعر انقلابی و از معاصران فعال در حوزه ادبیات و شعر دفاع مقدس را در ادامه می‌خوانید.

 

*یکی از وجوه شخصیت رهبری که گاهی در سایه شخصیت سیاسی و اجتماعی ایشان قرار می گیرد، شخصیت شاعرانه و حضور فعال ایشان در عرصه شعر است. شما از چه زمانی، برای اولین بار با شخصیت ادبی ایشان آشنا شدید و اولین برخوردهای شما با حضور و روحیه ادبی ایشان چگونه بود؟

من در دوره ریاست جمهوری  حضرت آقا دانشجو بودم و در یک کنگره شعری دانشجویی از دست ایشان لوح یادبود گرفتم. یادم هست که تابلوی خوش‌نویسی سوره حمد بود. البته خیلی قبل از آن زمان که به گمانم سال ۶۴ یا ۶۵ بود بنده اطلاع داشتم که حضرت ایشان شعر می‌گویند و با نقد ادبی حرفه‌ای آشنا هستند و با شاعرانی چون استاد امیری فیروزکوهی و استاد اوستا در تهران و استاد شهریار در تبریز و شاعران برجسته خراسان ارتباط نزدیک دارند. آن عکس و تابلو را تا مدت‌ها داشتم. بعدها در سال‌های آخر جنگ لوح دستخط حضرت امام خمینی را نیز که به شاعران برگزیده انقلاب هدیه کرده بودند به بنده هم دادند. من در آن جمع جوان‌ترین شاعر بودم.

اما نخستین جلسات شعرخوانی در حضور حضرت آقا در همان جلسه اولی بود که ایشان با شاعران بعد از قبول مسئولیت رهبری داشتند. من آن سال‌ها با حوزه هنری ارتباط نزدیکی داشتم و از سال ۶۹ بعد از اخذ مدرک قضاوت به جای کار در قوه قضاییه به واسطه علاقه‌ام به ادبیات در حوزه هنری مرکز به عنوان کارشناس شعر مشغول به کار شدم. از همان سال تقریبا تمام برنامه‌های دیدار با شاعران به حوزه هنری محول شد و من تقریباً در تمام برنامه‌های دیدار حضور داشتم. البته آن سال‌های اول، دیدار با شاعران در اتاقی برگزار می‌شد که الان جلسات جمع و جور و نسبتاً کوچک را در آن برگزار می‌کنند. همین جایی که در حیاط رهبری با شاعران هر سال نماز می‌خوانند، اگر از پله‌ها بالا برویم دقیقاً در اتاق روبرو به آن اتاق جلسات نخستین می‌رسیم. در آن جمع نهایت سی چهل نفر بیشتر دعوت نمی‌شدند و همیشه استادان روانشاد اوستا و مشفق و سبزواری و شاهرخی و بهجتی شفق پای ثابت این جلسات بودند. گاهی هم نصرالله مردانی و قیصر امین‌پور و سید حسن حسینی و… هم حضور داشتند. آن موقع صندلی نمی‌گذاشتند و ما روی تشکچه یا پتو که دور تا دور اتاق گذاشته بودند می‌نشستیم و حس و حال بسیار خوبی بود. جلسات را گاهی استاد معلم و گاهی جناب اسرافیلی اجرا می‌کردند. بعدها جناب براتی‌پور و جناب ساعد باقری برنامه را اجرا کردند. البته جای آن جلسات کم‌کم تغییر کرد و یک بار به حیاط ضلع غربی منتقل شدیم که البته در آنجا صندلی بود و فضا کمی بزرگ‌تر بود و حدود شصت هفتاد نفری دعوت می‌شدند. کم‌کم آن‌قدر تقاضا زیاد شد که به بالای حسینیه آمدیم و در همین جایی که الان برنامه اجرا می‌شود دیگر ثابت ماند.

*اگر زندگی رهبر معظم انقلاب را شامل سه بخش پیش از انقلاب، دوران پس از انقلاب تا پایان ریاست جمهوری و در نهایت، دوران ۳۰ ساله زعامت ایشان بدانیم، ارتباط ایشان با حوزه شعر و ادبیات در هر دوره چگونه بوده است؟

تقریباً در تمام سه دوره، ایشان با شعر و ادبیات و جماعت شاعران و نویسندگان و منتقدان به شکل جدی ارتباط داشته‌اند. حتی در دوره اول که به قبل از انقلاب برمی‌گردد ایشان در بهترین جلسات ادبی کشور با حضور بزرگان ادبی شرکت می‌کردند و نه تنها حضور ارزشمند داشتند، بلکه گاه شعرهای بزرگان را نقد می‌کردند. مثلاً در یک جلسه ادبی در انجمن فرخ مشهد که استادانی چون اخوان ثالث و شفیعی کدکنی و استاد قهرمان و استاد صاحبکار و استاد کمال و تقریبا تمام بزرگان شعر خراسان  حضور داشتند، شعر یکی از این بزرگان که نمی‌دانم استاد قهرمان بودند یا دیگری را نقد می‌کنند و نکته‌ای را می‌گویند که بعد از سال‌ها، همین چند سال قبل در یادداشت استاد قهرمان ذکر آن آورده می‌شود. بعدها استاد قهرمان حق را به ایشان داده بودند و حضرت آقا نکته فنی ظریفی را فرموده بودند.

به نظرم با توجه به فراغتی که حضرت آقا داشتند، حضورشان در دوره نخست در ادبیات و شعر بیشتر بود، اما با شروع انقلاب ایشان کاری را انجام دادند که اگر انجام نمی‌شد شاید کس دیگری این کار مهم را انجام نمی‌داد و بر زمین می‌ماند. آن هم مسئله دعوت از بزرگان شعر کشور بود تا  برای انقلاب شعر بگویند و از این نهال تازه کاشته شده با کلام و شعر پاسداری کنند. به همین خاطر ایشان به سراغ بزرگانی چون استاد شهریار و استاد اوستا و استاد امیری فیروزکوهی و خیلی‌های دیگر هم رفتند و تقریباً اکثر این بزرگان هم به دعوت حضرت آقا لبیک گفتند و این نکته بسیار حائز اهمیت است و به نقش کلیدی حضرت آقا برمی‌گردد و ثمرات بسیار بالایی هم برای انقلاب و هم برای ادبیات ما داشته است. ممکن بود اگر حضرت آقا به سراغ این بزرگان نمی‌رفتند، دشمن یا آدم‌های مخالف با انقلاب یا آدم‌های بی‌تفاوت به سراغشان می‌رفتند. حضرت آقا در این دوران گعده‌هایی به‌خصوص با شاعران خراسان و تهران داشتند و گهگاه‌ از بزرگان ادب سراغی می‌گرفتند و سری به خانه‌ بزرگانی چون شهریار و امیری فیروزکوهی و دیگران می‌زدند.

در دوره سوم و رهبری ایشان نیز این ارتباط نه تنها کم نشده که  گسترده‌تر هم ‌شده است. مخاطبان ایشان نه تنها شاعران بزرگ و پیشکسوت که گاه شاعران جوان و کم‌نام و حتی گمنام هم هستند که با یک یا چند شعر خوب از دایره‌ رصد ایشان دور نمی‌مانند. جلسات سالانه‌ ایشان با قریب دویست شاعر برگزار می‌شود و ایشان بیشترین وقت را برای شاعران می‌گذارند و بیشترین اهمیت را به شعر و ادبیات می‌دهند. حتی در مطالعه آثار ادبی با وجودی که به دهه‌ هشتم عمر مبارکشان رسیده‌اند، هنوز با نشاط کتاب می‌خوانند و تقریظ می‌نویسند و پشت و پناه شاعران و نویسندگان و هنرمندان هستند. این نکته نه تنها در میان مسئولان سیاسی و دینی ما بی‌سابقه است که در بین رهبران جهان هم بی‌سابقه است. بارها از زبان شاعران کشورهای مختلفی که به ایران آمده‌ و در جلسات دیدار حضور داشته‌ و یا شعر خوانده‌اند شنیده‌ام که این ویژگی رهبری برایشان حیرت‌انگیز بوده است.

*معمولاً در این جلسات، رهبری، چه از منظر مضمون و چه از منظر سبک شعری، بیشتر کدام اشعار را می‌پسندند و به آنها اقبال دارند؟

اگر بخواهم سلیقه ادبی ایشان را بر اساس اشعاری که تا کنون سروده‌اند بگویم، ایشان بیشتر روی شعرهای حکمی و عرفانی که مبتنی بر اندیشه و فکر و حکمت است تاکید دارند. البته فضاهای مختلفی چون فضای عاشقانه و فضای مناجات و نیایش و فضاهای انقلابی و دینی را نیز می‌پسندند. دیدگاه ایشان جوری است که کسی را ناامید نمی‌کنند. وسعت‌نظر و دید دارند و اهل گذشت هستند. اما تاکید بیشتر ایشان روی شعرهایی است که مایه‌هایی از حکمت و مکاشفه داشته باشد. شعرهای سطحی و گاه عاشقانه‌های زمینی هم در محضرشان گاه خوانده شده و ایشان با الفاظی چون موفق باشید و حتی با گفتن احسنت و گاه با آوردن نکته‌ای ظریف یا بیتی مناسب سعی کرده‌اند با شیوه‌ای اخلاقی به آن شاعر بفهمانند که افق روشن‌تر و بازتری هم هست. بیشتر جلسات ادبی ایشان درس اخلاق و الگو برای کسانی است که گاه در جریان نقد برخی ظرایف را رعایت نمی‌کنند و باعث رنجش مخاطب می‌شوند. یک‌بار همین چند سال قبل که من هم مجری آن جلسه بودم یک شاعری به ایشان گفتند شعر عاشقانه هم دارم و شعر دینی هم دارم کدام را بخوانم؟ شاید خیلی‌ها انتظار داشتند حضرت آقا بگویند شعر دینی را بخوان. اما ایشان فرمودند عاشقانه بخوان!

*آیا حاشیه یا نکته لطیفی از جلسات شعر رهبری در خاطر دارید؟

خاطره و حاشیه که زیاد است. تقریباً در حد یک کتاب من و دوستان از حضرت ایشان خاطرات شیرین داریم. گاهی وقت‌ها فاصله صندلی مجری و ایشان ده ‌بیست سانتی‌متر بیشتر نیست، ولی خود من بارها شاهد بوده‌ام که ایشان همین فاصله را هم کم کرده‌ و گفته‌اند چرا صندلی‌تان را نزدیک‌تر نمی‌آورید؟ چند سال قبل من کتاب تذکره‌ای را به نام «کلمات الشعرا» چاپ کرده بودم که مربوط به دوره‌ بیدل بود و توسط محمد افضل سرخوش از دوستان حلقه ادبی بیدل نوشته شده است. من این کتاب را در هند بر اساس پنج نسخه خطی تصحیح کردم و انتشارات کتابخانه مجلس آن را چاپ کرد. روزی که می‌خواستیم خدمت ایشان برسیم، این کتاب را فراموش کردم ببرم. ایشان تا مرا دیدند، فرمودند، «کلمات الشعرا را از اول تا آخر خواندم. عجب تذکره‌ خوبی بود.»

من در سفر کرمان هم به عنوان نویسنده در کنار حضرت آقا بودم و در آن ده روز به اندازه‌ یک کتاب چهارصد صفحه‌ای خاطره و یادداشت سفر نوشته‌ام که هنوز منتشر نکرده‌ام و پُر است از خاطرات خوب و گیرا که امیدوارم یک روزی منتشر شود.

*با توجه به اینکه رهبر معظم انقلاب بر حوزه شعر اشراف دارند،‌ آیا در دوران ۳۰ ساله زعامت ایشان، مسیر شعر فارسی تحت تاثیرشان بوده و تفاوتی کرده است؟ معمولاً رهبری در حوزه شعر بیشتر ناظر و علاقمندند یا اینکه در سیاست گذاری‌ها و پیگیری فعالیت‌های لازم در این حوزه، مواردی را هم شخصاً پیگیری می‌کنند و به مسئولین امر تذکر می‌دهند؟

سئوال جالبی است. اتفاقاً همین جلسات ایشان با شاعران در نیمه رمضان خیلی تاثیرگذار بوده و مسیر شعر انقلاب را به‌خوبی جلو برده و باعث ارتقای ادبی شعر انقلاب شده است. به‌خصوص در نسل شاعران جوان بسیار رقابت خوبی ایجاد کرده است. شاید باورتان نشود که در چند سال اخیر، با چندین هزار شعر و چندین هزار شاعر علاقمند مواجه بودیم و باید مثلاً بیست سی شعر برگزیده از بین شش هفت هزار شعر انتخاب می‌کردیم. امسال این رقم از ده هزار شعر هم فراتر رفت. البته من بعد از ده سال اجرای این برنامه و بیش از بیست سال حضور در شورای انتخاب اشعار، کم‌کم از دوستان اجازه گرفتم که جای خودم را به شاعران جوان‌تر بدهم. به نظرم این جریان شکل گرفته است و امیدوارم روی همین ریل به خوبی پیش برود.

نکته مهم امانتداری ماست. ما باید بگردیم و استعدادهای خوب را از گوشه و کنار مملکت پیدا کنیم و بیاوریم و به آنها فرصت دیده شدن بدهیم. به نظرم راز موفقیت این جلسات بخشی به حضور خود آقا برمی‌گردد و بخش دیگری که خیلی اهمیت دارد عدالت ما مجریان و برگزارکنندگان است که همه را ببینیم و این جلسات را امانتی بدانیم که بر دوش ما گذاشته‌اند و فردای قیامت باید جواب پس بدهیم. ضمن اینکه ایشان سخنان مهمی در پایان دیدار بیان می‌کنند که همیشه راهگشاست. موضوعی مثل مهجوریت زبان فارسی و شیوه برخورد مجریان تلویزیون و رادیو با زبان فارسی یا موضوع ترانه و سرود انقلابی از مهم‌ترین نکاتی است که زبان فارسی و شعر فارسی را تهدید می‌کند.

*علاقمندی شخصی رهبر معظم انقلاب از میان شعرای کلاسیک،‌ بیشتر به کدام یک از آنها و به کدام سبک‌های شعری است؟

البته ایشان به فضای کلاسیک اهمیت بیشتری می‌دهند و به‌خصوص در غزل فضای عراقی و سبک هندی را بیشتر می‌پسندند. ایشان بارها در سخنانشان از شاعرانی چون صائب و بیدل و کلیم و قدسی مشهدی و واعظ قزوینی و حزین لاهیجی به عظمت یاد کرده‌اند. البته به قله‌های شعر پارسی به‌خصوص حکیم فردوسی و سعدی و مولانا و حافظ و… هم بسیار علاقمندند. از شاعران معاصر ارادت بسیار به استاد سبزواری و استاد امیری فیروزکوهی و استاد شهریار و پروین اعتصامی دارند و از شاعران جوان‌تر انقلاب هم در کنار شعرهای استاد معلم و مرحوم قیصر امین پور و سید حسن حسینی، اشعار قادر طهماسبی فرید و زکریا اخلاقی و میرشکاک و عزیزی و کاظمی و از جوان‌ها هم کارهای اسفندقه و سیار و عرفان‌پور و نظری را دوست دارند. البته موارد زیادی هم هست که شعر یک شاعر جوان را بسیار تحسین کرده‌اند.

*در حوزه شعر معاصر، تمایل رهبر معظم انقلاب، بیشتر به سمت کدام شعرها و کدام مضامین است؟ آیا از نگاه ایشان، سبک‌های جدید و نوظهوری که در چند دهه گذشته گسترش یافته‌اند، ویژگی‌های شعری دارند؟

ایشان به شعر نیمایی و سپید به اندازه غزل اهمیت نمی‌دهند. البته خودشان هم بارها فرموده‌اند که من با این قالب‌ها مخالف نیستم و حتی بارها شعرهایی از نیما و اخوان را هم از حفظ خوانده‌اند. شعر نیمایی را بیشتر از سپید قبول دارند و از این منظر دیدگاهی شبیه دیدگاه استاد شفیعی کدکنی دارند. البته شفیعی به شعر سپید حتی کمتر از حضرت آقا بها می‌دهند. اما مواردی هم بوده که حضرت آقا چند شعر سپید را به خاطر جسارت‌های شاعرش در بیان حرف‌های تازه ستایش کرده‌اند، اما به اعتقاد من شاعری که همزمان هم شعر سپید می‌تواند بگوید و هم شعر نیمایی و هم غزل، بهتر است در نزد حضرت آقا غزل بخواند. چون ایشان تبحرشان بیشتر در غزل است.

*در مورد شاعر بودن خودشان، ایشان چقدر شعر سروده‌اند و اشعارشان در چه قالبی ست؟ آیا اراده‌ای وجود دارد که دیوان اشعارشان را منتشر کنند یا خیر؟

من دیوان حضرت امام خمینی را که منتشر شده دیده‌ و خوانده‌ام. قالب‌های دوست داشتنی حضرت امام بیشتر غزل و رباعی بوده است. البته امام در قالب‌های دیگر هم شعر دارند. مثلاً مستزاد و برخی از شعرهای دوران جوانی ایشان. حضرت امام به واسطه‌ حکیم بودنشان شعر هم گفته‌‌اند و برخی از ابیاتشان بسیار درخشان هستند.

حضرت آقا هم بسیاری از ویژگی‌های حضرت امام را دارند، به‌خصوص حکیم بودن. از این منظر فضای شعر ایشان بسیار شبیه به شعرهای حضرت امام است. البته این نکته را با نگاه به برخی از غزل‌هایی که از معظم‌له منتشر شده است می‌گویم. مصرعی از آخرین غزلی که از ایشان منتشر شد این است، «کاش برون می‌شدم از همه‌ خویشتن» که یک سر و گردن از دیگر غزل‌های ایشان بالاتر بود. البته ایشان هم مثل حضرت امام ادعای شاعری ندارند. لابد شنیده‌اید که امام در بیتی فرموده‌اند:

شاعر اگر سعدی شیرازی است

بافته‌های من و تو بازی است

همین بیت متواضعانه از قدرت ادبی حضرت امام حکایت دارد. بیتی است که سرشار از صنعت سهل و ممتنع است. امام در کنار برخی از رباعیات و غزل‌هایشان ابیاتی هم دارند مثل: «ما زاده‌ عشقیم و پسرخوانده‌ جامیم».

حضرت آقا هم از این تک بیت‌های درخشان کم ندارند، مثلاً:

عقیق صبر به زیر زبان تشنه نهم

چو یادم آید از آن شکرین دهان، بی تو

11جولای/19

حرفی است از هزاران

«…با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص، و به سوی جایگاه ابدی سفر می‌کنم و…»

آیا اوصاف آرام، مطمئن، شاد و امیدوار در فراز پایانی وصیت نامه امام خمینی (قدس سره) می‌تواند از وجهی ناظر به آینده انقلاب و نظام اسلامی باشد؟

جملات قبل و بعد سطر فوق درباره مردم «امت» و رهبری آینده «امامت» که دو رکن اساسی بقاء، اقتدار و گسترش نظام و انقلاب اسلامی است، نگاه امام به آینده را ترسیم می‌کند. حضرت امام در آخرین فراز از وصیت‌نامه و در ادامه این فراز می‌فرماید: «…و از ملت امیدوارم که…. با قدرت و تصمیم اراده به پیش روند و بدانند که با رفتن یک خدمتگزار در سد آهنین ملت خللی حاصل نخواهد شد که خدمتگزاران بالا و والاتر در خدمتند.»

حضرت امام در حالی که خود را در جایگاه امامت جامعه، خدمتگزار می‌نامد برای بعد از خود، وجود خدمتگزار بالا و والاتر را نوید می‌دهد.

هرچند حضرت امام بر آن بود که موضوع رهبری بعد از خود را در ساختار و مجرای قانون نهادینه کند اما به طور غیر رسمی و در موارد و مناسبت‌های متعدد از اینکه نظر خویش را در ارتباط با شایستگی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای برای رهبری آینده ابراز کند دریغ نداشت.

حضرت امام علاوه بر نشانه‌گیری‌های مصداقی, به شاخص‌های مهم برای احراز شرایط رهبری هم تاکید داشت:

«یک فرد اگر اعلم در علوم معهود حوزه‏‌ها هم باشد ولى نتواند مصلحت جامعه را تشخیص دهد و یا نتواند افراد صالح و مفید را از افراد ناصالح تشخیص دهد و به‏‌طور کلى در زمینه اجتماعى و سیاسى فاقد بینش صحیح و قدرت تصمیم‌گیرى باشد، این فرد در مسائل اجتماعى و حکومتى مجتهد نیست و نمى‏تواند زمام جامعه را به دست گیرد.»(صحیفه امام، ج۲۱، ص ۱۷۹)

سرانجام تقدیر و لطف الهی برای صیانت از دستاورد خون صدها هزار شهید با نفی آنچه که بندگان خدا از سال‌هاپیش برای رهبری بعد از امام تدبیر کرده بودند، تجلی یافت و در ۱۴ خرداد ۱۳۶۸  گزینه‌ای را که امانت تاریخی اسلام ناب را به شایستگی به سمت سرمنزل مقصود راهبری کند در جایگاه جانشینی امام راحل تثبیت فرمود و بدین‌سان امامت و رهبری انقلاب اسلامی بر عهده حضرت آیت‌الله‌العظمی امام خامنه‌ای قرار گرفت.

مجتهد جامع‌الشرایطی که گذشت سه دهه از زعامتش، نشان داد ویژگی‌های فوق‌العاده و شخصیت جامع‌الاطراف او، با هیچ یک از زعمای دینی و با هیچ‌یک از سران کشورهای جهان قابل مقایسه نیست. ناخدای باخدایی که در ۳۰ سال گذشته، کشتی انقلاب و نظام اسلامی را از سخت‌ترین طوفان‌ها و پیچیده‌ترین دسیسه‌ها و فتنه‌های داخلی و خارجی عبور داده و با ادامه راه و خط امام خمینی، _که منبعث از آیات بینات قرآن است_ قدرت آمریکا و استکبار جهانی را به چالش و سراشیبی افول کشانیده و با تقویت قدرت اسلام ناب و انقلاب اسلامی، محور مقاومت را تا آن سوی مرزها و فراتر از قاره‌ها گسترش داده است. پیروزی اراده جمهوری اسلامی بر عِده و عُده ابرقدرت‌های جهانی در جنگ ۳۳ روزه لبنان، جنگ سوریه، انهدام داعش در عراق و سوریه و… شاهدی بر این مدعاست که حتی دشمنان نیز یارای انکار آنرا ندارند.

در سطح داخلی نیز علاوه بر امنیت کم‌نظیر ایران، آن‌هم در ناامن‌ترین منطقه جهان، در سایه هدایت‌ها، سیاست‌گذاری‌ها و پیگیری‌های معظم‌له برای پیشرفت همه جانبه کشور و نیل به سوی تمدن بزرگ اسلامی، برگ‌های زرین و افتخارات بی‌نظیری به ثبت رسیده و در بسیاری از عرصه‌های علمی و تکنولوژیکی از جمله در حوزه هوا-فضا، چرخه سوخت هسته‌ای، فناوری نانو، سلول‌های بنیادی، تولید تجیهزات دفاعی و موشکی و… جمهوری اسلامی به جایگاه برجسته جهانی دست یافته است.

البته این نکته نیز قابل توجه و تامل است که در عرصه‌هایی مانند اقتصاد و فرهنگ که دستگاه‌های اجرایی و نهادها و سازمان‌های ذیربط در قبال تاکیدات و رهنمودهای معظم‌له کوتاهی و قصور و تقصیر داشته‌اند،​ کشور با مشکلات جدی مواجه شده است.

اما علاوه بر شهادت علمای بزرگ و مجتهدان خبره درباره مراتب تقوی، زهد، فقاهت و مرجعیت حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای، امروز جامعیت و اشراف رهبر معظم انقلاب(مدظله) در عرصه‌های گوناگون علوم دینی، سیره معصومین(ع) و تاریخ اسلام، ایران و جهان، مدیریت کلان و مسائل سیاسی و بین‌المللی، همچنین حوزه فرهنگ و ادبیات و هنر در کنار ساده‌زیستی و پرهیز از مظاهر دنیا و  مردمداری از ویژگی‌هایی است که به اذعان دوست و دشمن، ایشان را از سایر رهبران دینی و سیاسی در جهان متمایز کرده است.

اینجانب در طول چند دهه اخیر، بارها توفیق حضور در برخی از جلسات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اقشار مختلف از جمله هنرمندان، کارگردانان و اهالی سینما و تلویزیون، نویسندگان و رمان نویسان، جوانان، اساتید دانشگاه و نخبگان و فرهنگیان را داشته‌ام  و از نزدیک شاهد بوده‌ام که بیانات ایشان در این جلسات، چگونه مخاطبان را _ که احیاناً خود را در قله رشته خود می‌دانند_ در برابر گستره و عمق اطلاعات معظم‌له حیرت‌زده و خاضع می‌کند.

نمونه برجسته دیگر، اطلاعات گسترده و اشراف ایشان در امور نظامی و صنایع دفاعی است و این نکته را بارها در اذعان فرماندهان نیروی‌های زمینی، هوایی و دریایی ارتش و سپاه دریافت کرده‌ام؛ از جمله بارها از شهید طهرانی مقدم شنیدم که به تعبیر خودش، حضرت آقا را استاد و راهنمای مجتهد خود در پیشرفت‌های فوق‌العاده موشکی کشور توصیف می‌کرد.

اینک در آغاز چهارمین دهه بهرمندی از نعمت رهبری امام خامنه‌ای، گوشه‌هایی از برخی ویژگی‌های شخصیت ذوابعاد ایشان را از دریچه نظرات تنی چند از کارشناسان و همچنین گزیده‌‌هایی از مصاحبه‌های «پاسدار اسلام» در سالیان گذشته با علما در خصوص معظم‌له را تقدیم یاران “پاسدار اسلام” می‌کنیم و خاضعانه می‌گوییم:

این شرح بی‌نهایت کز زلف یار گفتند         حرفیست از هزاران کاندر عبارت آمد