اشاره: در شمارههای پیشین، هفده گام از مبحث «گامهای موفقیت در زندگی مشترک» تقدیم گردید. در ادامۀ این مبحث و در ابتدای گام هجدهم، به لزوم چشمپوشی از خطا بر اساس آیات و روایت اشاره میگردد:
۱٫دیدن خطا و شمارش آن هنر نیست. هنر، آن است که خطا را ببینی، امّا نبینی!
در بسیاری از مشاورهها، وقتی سخن از گذشت به میان میآید، معمولاً این جملهها شنیده میشود: «حقّم است»، «مگر چیزی بیشتر از حقّم خواستم؟»، «تا کی از حقّم بگذرم؟»، «مگر خواستن حق، جرم است؟»، «از قدیم گفتهاند حق، گرفتنی است، نه دادنی» و … .
بهراستی این سخنان، شما را به یاد کجا میاندازد؟ اتاقی که در یک سوی آن قاضی و در سوی دیگر آن، متّهم و شاکی نشستهاند؛ یعنی دادگاه.
زندگی، دادگاه نیست. زندگی، زندگی است و قواعد مخصوص به خود را دارد. اگر گذشت در خانواده تبدیل به یک فرهنگ نشود، پایههای آن زندگی بهشدّت لرزان خواهد شد. گذشت یعنی چشم پوشیدن از حق خویش. این اشتباه است که برخی خیال میکنند همیشه باید حق را گرفت. در بسیاری از موارد اختلاف، باید از حق گذشت.
پیش از آنکه از اشتباه دیگری گذشت کنی، باید از «منِ» خود بگذری. سرّ رسیدن به خدا هم عبور از «من» است. اگر اهل گذشت، مقرّب درگاه خدایند، از آن روست که از «منِ»شان عبور کردهاند. فاصلۀ میان تو و خدا، فقط همین یک قدم است: عبور از «من». باید از «من» گذشت. آنها که در «من» میمانند، به «او» نمیرسند. تا وقتی که با «من» دوستی، با «او» غریبهای. برای همین است که برای نزدیکترین موجود، از ضمیر غایب استفاده میکنی. وقتی که «من»ِ تو از میان رفت، «او» را حس میکنی؛ نزدیکتر از تو به تو. اشتباه نکن «من»، نزدیکترین به تو نیست. بیشترین فاصله را از تو، «من» دارد. توهُّم نزدیکی «من» به تو، روزگارت را سیاه کرده. کسی نزدیکتر از «او» به تو نیست. راز نزدیک شدن تو به «او»، فهمیدن فاصلۀ زمین تا آسمان میان «تو» و «من» است. این فاصله را که دیدی، با «من»، احساس غربت میکنی. در این غربت است که پای «او» به میان کشیده میشود. پیچیده حرف نمیزنم. توهُّم نزدیکی «من» به توست که حرفهایم را پیچیده کرده است.
البتّه به صورت طبیعی، گذشت در خانه انجام میگیرد؛ بهویژه از طرف خانمها. مثلاً زن خانه که غذا میپزد و ظرف میشوید، از حقّ خود گذشته و این کار را میکند؛ چون پختن غذا و شستن ظرف، وظیفۀ شرعی و قانونی زن خانه نیست؛ بلکه تقسیم کاری است که زن با گذشت از حقّ خویش، آن را پذیرفته است. این فرهنگ باید در تمام ابعاد زندگی جاری شود. البتّه این در صورتی است که دو طرف به اصل زندگی راضی باشند. گاهی ممکن است زن و مردی به این نتیجه رسیده باشند که نمیتوانند با هم زندگی کنند. اگر این نتیجه، واقعبینانه و دور از احساسات و تصمیمهای لحظهای باشد، با در نظر گرفتن نکاتی که در بحث کفویّت گفتیم، تصمیم نهایی در زندگی را باید گرفت.
۲٫فرهنگ گذشت در معارف دینی
گذشت، در معارف ناب دینی، از بهترین صفات
رسول خدا(ص) فرمودند: «آیا شما را از بهترین خصلتهای دنیا و آخرت آگاه نکنم؟ بخشودن کسی که به تو ستم کرده و برقراری ارتباط با کسی که از تو بُریده و نیکی به کسی که به تو بدی کرده و عطا کردن به کسی که از تو دریغ کرده است.»(۱)
معرّفی شده و جلوۀ مردانگی اهل بیت(ع) در گذشتِ آنها نمایان شده است.
امام صادق(ع) فرمود: «ما خاندانی هستیم که مردانگی ما، گذشت از کسی است که به ما ستم کرده است.»(۲)
برای اینکه شایستۀ نام نیکوکار شویم، باید از خطای همسر خود بگذریم.
اسحاقبن عمّار میگوید: از امام صادق(ع) پرسیدم: «حقّ زن به عهدۀ مرد چیست که اگر مرد آن را بر آورد، نیکوکار خواهد شد؟» فرمود: «او را سیر کند و بپوشاند و اگر کار جاهلانهای کرد، او را ببخشد.»(۳)
در سیرۀ اهل بیت(ع) نیز مشاهده میکنیم که آن بزرگواران، از خطای همسرشان چشمپوشی میکردند.
امام صادق(ع) فرمود: «پدرم همسری داشت که او را آزار میداد؛ امّا پدرم او را میبخشید.»(۴)
در فرهنگ ناب اسلامی، نه تنها به ما توصیه میکنند چشمتان را بر بدیهای طرف مقابل ببندید؛ بلکه سفارش میکنند بدیها را به وسیلۀ خوبی پاسخ دهید.
«ادفَع بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَهَ؛ بدى را به شیوهاى نیکو دفع کن.»(۵)
بهراستی اگر چنین فرهنگی در رابطۀ میان زن و شوهر حاکم شود، آیا اختلافات میان آن دو، میتواند بهراحتی بنیان خانواده را متزلزل کند؟
در معارف اسلامی، آثاری برای گذشت بر شمردهاند که دلها با شنیدن آن، مشتاقِ گذشت میشوند؛ آثاری مانند سهولت حساب در قیامت. که همۀ ما نگران آن هستیم.
امیر مؤمنان علی(ع) فرمود: «از [نشانههای] کمال ایمان آن است که بدی کننده را به نیکی پاداش دهی.»(۶)
یکی از آفات بزرگی که زندگی مشترک را تهدید میکند، کینههایی هستند که به دلایل مختلف بین زن و شوهر، ایجاد میشوند. تا این کینهها وجود داشته باشند، بسیاری از تلاشها برای اصلاح روابط، بینتیجه خواهند بود. یکی از عوامل زدودن کینهها، گذشت است.
امام زین العابدین(ع) در دعای خویش از خداوند متعال چنین درخواست میکند: «بار الها! بر محمّد و آل محمّد، درود فرست و مرا توفیق ده تا با کسی که نسبت به من غش ورزیده، خیرخواهی کنم و کسی را که از من قهر کرده، با دوستی پاداش دهم و کسی را که از من دریغ کرده، با بخشش، عوض دهم و کسی را که از من بُریده، با پیوستن پاداش دهم و از آنکه از من غیبت کرده، به نیکی یاد کنم.»(۷)
مشکلات بزرگ یک زندگی، معمولاً از وقتی شروع میشود که زن و شوهر در حالی که زیر یک سقف زندگی میکنند، از نظر قلبی از هم فاصله گرفته باشند. دور بودن دلها از یکدیگر، حلّ بسیاری از اختلافات را مشکل و گاه غیرممکن میکند. گذشت یکی از عواملی است که میتواند دلها را به هم نزدیک و زمینه را برای یک زندگی شاد، فراهم کند.
امام باقر(ع) از قول پدرانش از رسول خدا(ص) نقل کرده که ایشان فرمود: «وقتی روز قیامت فرا میرسد، منادی ندا میدهد، بهگونهای که همۀ اهل محشر میشنوند که اهل فضل کجایند؟ در این هنگام عدّهای از مردم بلند میشوند و ملائکه نیز در مقابلشان قرار میگیرند و از آنها میپرسند: «فضیلتی که شما به آن آراسته شدهاید، چیست؟» آنان در پاسخ میگویند: «با ما به جهالت برخورد میشد و ما تحمّل میکردیم و با ما به بدی رفتار میشد و ما گذشت میکردیم.» در این هنگام منادی از نزد خداوند متعال ندا میدهد: «بندگان من راست میگویند. راهشان را باز کنید که بدون حساب، وارد بهشت شوند.»(۸)
وقتی که ما در مقابل کار بد همسرمان مقابله به مثل نمیکنیم؛ بلکه گذشت میکنیم و پاسخ او را به نیکی میدهیم، میان ما رفاقتی مثال زدنی ایجاد میشود که ارزش آن با انتقامی که میخواستیم بگیریم، قابل مقایسه نیست.
رسول خدا(ص) فرمودند: «از یکدیگر گذشت کنید که در این صورت کینههایی که در میان شماست، از بین خواهند رفت.»(۹)
عزّت و شخصیّت، مطلوب هر انسانی است؛ امّا آنچه در اینجا مهم است، تعریف عزّت و شخصیّت است. در تعریف شخصیّت از نگاه دینی، همان طور که پیش از این آمد، باید گفت:
اوّل. عزّت، از آنِ خداست.
مردی از خدمتکاران خود به رسول خدا(ص) شکایت کرد. ایشان فرمود: «از آنان بگذر تا دلهایشان را با خود، آشتی دهی.»(۱۰)
دوم. هر کسی که به دنبال عزّت میگردد، باید آن را از خداوند، طلب کند.
«وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَهُ وَ لاَ السَّیِّئَهُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَهٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ؛ و نیکى با بدى یکسان نیست. [بدى را] به آنچه خود بهتر است، دفع کن. آنگاه کسى که میان تو و میان او دشمنى است، گویى دوستى یکدل مىشود.»(۱۱)
سوم. مسیر به دست آوردن عزّت، فقط بندگی است. «اِنَّ الْعِزَّهَ لِلهِ جَمیعاً؛ عزّت، همه از آنِ خداست.»(۱۲)
یکی از مصادیق بندگی که بر عزّت انسان میافزاید، گذشت است.
«مَنْ کانَ یُریدُ الْعِزَّهَ فَلِلّهِ الْعِزَّهُ جَمیعاً؛ هر کس عزّت مىخواهد، عزّت، یکسره از آنِ خداست.»(۱۳)
پیش از این اشاره کردیم که اگر هدف زندگی، خداوند باشد، تعریف ما از واژههای کلیدی زندگی، تغییر خواهد کرد؟ یکی از این واژهها، پیروزی است. گذشت، انسان را به خداوند نزدیک میکند. پیروزی هم یعنی نزدیک شدن به هدف. البتّه گذشت، علاوه بر این، مسیر انسان را برای رسیدن به مقاصد خود در این دنیا نیز کوتاه و هموار میکند.
امیر مؤمنان علی(ع) در مناجات خود با خداوند فرمود: «خداوندا! برای من در عزّت همین بس که بندۀ تو باشم و برای فخرم همین بس که تو پروردگار من هستی.»(۱۴)
۳٫یادمان باشد که:
- گذشت حقیقی گذشتی است که در آن، عتاب و سرزنش نباشد. وقتی ما از کار بدی که دیگری در حقّمان انجام داده، گذشت میکنیم، نشانۀ صداقتمان در این گذشت، آن است که دیگر او را برای کار زشتی که مرتکب شده، سرزنش نکنیم.
رسول خدا(ص) فرمود: «بر شما باد گذشت؛ زیرا گذشت جز بر عزّت بنده نمیافزاید. بنابراین از یکدیگر گذشت کنید تا خداوند شما را عزیز گرداند.»(۱۵)
- همیشه برای خراب کردن وقت هست. آنچه ممکن است فرصتش از دست برود، اصلاح است. ممکن است ما گاهی به اشتباه گذشت کنیم؛ امّا باید قبول کرد که گذشتِ اشتباهی، آثار سوء کمتری از برخورد تندِ اشتباه دارد.
همچنین ایشان فرمود: «هر که از ستمی که در حقّ او شده گذشت کند، خداوند به جای آن در دنیا و آخرت به او عزّت عطا میکند.»(۱۶)
- گذشت، باید از هر دو طرف باشد؛ امّا این بدان معنا نیست که اگر مثلاً زن گذشت کمتری داشت، مرد بگوید که من هم میخواهم به اندازۀ زن گذشت داشته باشم. این دیگر گذشت نیست؛ معامله است. در اصل، کسی که به اندازۀ طرف مقابل خود گذشت میکند، گذشت نکرده؛ بلکه وظیفۀ خود را در مقابل همسرش انجام داده است.
امام باقر(ع) فرمود: «سه چیز است که خداوند به وسیلۀ آنها جز بر عزّت مسلمان نمیافزاید: گذشت از کسی که به او ظلم کرده، عطا کردن به کسی که او را محروم کرده و برقراری ارتباط با کسی که از او بُریده است.»(۱۷)
اوج هنر زن یا شوهر آنجاست که گذشت خود را بدون چشمداشت انجام دهند، نه به اندازۀ گذشت همسرشان.
۴٫گذشت و جسور شدن طرف مقابل
شاید بگویید گذشتِ بیش از اندازه ممکن است همسرمان را جسور کند. در پاسخ باید به شما بگویم:
اوّل آنکه قبول داریم که برخی از انسانها با دیدن گذشتِ بسیار، جسارت بیشتری برای زیر پا گذاشتن حق پیدا میکنند.
امام رضا(ع) فرمود: «هرگز دو گروه با هم رو به رو نشدند مگر آنکه با گذشتترین آن دو پیروز شد.»(۱۸)
دوم آنکه بسیاری از انسانها هم با دیدنِ گذشت، سعی میکنند خود را اصلاح کنند. خاصیّت گذشت، این است که طرف مقابل را شرمنده و در او احساسی را ایجاد میکند که عمل خطای خود را جبران کند.
سوم آنکه اگر کسی با گذشت، جسارت بیشتری برای خطاهای بیشتر پیدا میکند، باید با توجّه به گام «گفتگو و مشاوره» با او برخورد کرد، نه با رفتارهایی که نه تنها مشکل زندگی را حلّ نمیکنند؛ بلکه آتش اختلاف را در میان زن و شوهر شعلهورتر کرده و نور محبّت را کمسوتر میکنند.
امیر مؤمنان علی(ع) نیز فرمود: «کسی که به خاطر گناه، کسی را سرزنش کند، [در حقیقت] گذشت نکرده است.»(۱۹)
پینوشتها:
۱٫الکافی، ج۲، ص۱۰۷
۲٫الخصال، ج۱، ص۱۰
۳ . الکافی، ج۵، ص۵۱۰
- همان، ص۵۱۱٫
- سورۀ مؤمنون: ۲۳، آیۀ۹۶٫
۶٫عیون الحکم و المواعظ، ص۴۷۰
۷٫الصحیفه السجّادیّه، دعای بیستم: دعای «مکارم الأخلاق»
- بحار الأنوار، ج۶۸، ص۴۱۹
- الجامع الصغیر، ج۱، ص۵۰۸٫
- مستدرک الوسائل، ج۹، ص۷
- سورۀ فصّلت: ۴۱، آیۀ۳۴
- سورۀ یونس: ۱۰، آیۀ ۶۵
- سورۀ فاطر: ۳۵، آیۀ۱۰
- الخصال، ج۲، ص۴۲۰
- الکافی، ج۲، ص۱۰۸٫
- الأمالی، طوسی، ص۱۸۲٫
- الکافی، ج۲، ص۱۰۹٫
- همان، ص۱۰۸
- عیون الحکم و المواعظ، ص۴۷۷
- الکافی، ج۲، ص۱۰۸