مقدمه: در گام پانزدهم، از «گامهای موفقیت در زندگی مشترک» به لزوم و اهمیت ایجاد فضای شاد در خانواده با استناد به احادیث و روایات از معصومین(علیهمالسلام) و همچنین تفاوت شادیهای سطحی و عمقی در زندگی پرداختیم، اینک و در آخرین بخش از گام پانزدهم، به توصیههایی در مورد کسب و حفظ عزت در زندگی از معصومین(علیهمالسلام) میپردازیم.
توصیههای دین برای کسب عزت
علاوه بر قاعدۀ کلیای که پیش از این بیان شد، در روایات، برای کسب عزت توصیههایی آمده که به برخی از آنها اشاره میشود:
الف) طمع نداشتن به آنچه در دست مردم است.
امام صادق(ع) فرمود: «عزت آرام ندارد تا وقتی که وارد خانهای شود که اهل آن، چشمِ طمع به دست مردم نداشته باشند و در آنجا مستقر میشود.»(۱)
ب) فرو خوردن خشم
امام صادق(ع) فرمود: «هیچ بندهای خشم خود را فرو نمیخورد، مگر آنکه خداوند، عزت او را در دنیا و آخرت افزون میکند.» (۲) خداوند متعال فرمود: «کسانی که خشم خود را فرو میخورند و از مردم در میگذرند و خداوند، نیکوکاران را دوست دارد.»(۳)
ج) مراقبت از زبان و زمام اختیار به دست مردم ندادن
کسی از امام کاظم(ع) درخواست توصیه کرد. امام(ع) فرمود: «زبانت را نگهدار تا عزیز گردی و زمام اختیارت را به مردم نسپار که ذلیل میشوی.»(۴)
د) تن دادن به حق
امام حسن عسکری(ع) فرمود: «هیچ عزتمندی حق را رها نکرد، مگر آنکه ذلیل شد و هیچ انسان ذلیلی تن به حق نداد، مگر آنکه عزیز شد.»(۵)
هـ) گذشت
پیامبر عزت، رسول خدا(ص) فرمودند: «هر کس از ظلمی که به او شده است، در گذرد، خداوند به جای آن در دنیا و آخرت، او را عزیز گرداند.»(۶)
و) تواضع
رسول خدا(ص) فرمودند: «خداوند با تواضع، جز بر بلندمرتبگی صاحب آن نمیافزاید.»(۷)
ز) دعا
از خدا بخواهیم خودش جایگاه ما را در میان مردم، به همان میزان که خودش صلاح میداند، بالا ببرد.
امام سجاد(ع) در دعای چهل و هفتم صحیفۀ سجادیه – که دعای روز عرفه است – میفرماید: «مرا در پیشگاه خودت خوار گردان و نزد خلقت عزیز فرما. مرا در خلوت با خودت، پایین بیاور و در میان بندگانت، سربلند و عزیز گردان.»(۸)
کارهایی که عزت نفس را زیر سئوال میبرند
س: برخی از مواردی که شما در راههای کسب شخصیت بیان کردید، ظاهراً با عزت نفس، سازگار نیستند. مثلاً برخی میگویند: گذشت یا تواضع با عزت نفس در تعارض است.
این عده، در ابتدا باید به ما بگویند که عزت را چگونه معنا میکنند؟ بر اساس آیات و روایات یا بر اساس روانشناسی مادیگرای غربی؟ اگر بر اساس آیات و روایات باشد که همان است که گفتیم. در روایات ما روی عزت نفس تأکید ویژه شده؛ اما تفسیرش با آنچه در میان برخی از مردم رواج دارد، سازگار نیست.
امام صادق(ع) فرمود: «خداوند تبارک و تعالی اختیار هر کاری را به مؤمن داده است، مگر اختیار خوار کردن خویش را.»(۹)
چه چیزهایی عزت نفس را از بین میبرند؟ با توجه به روایات فاصله و تفاوت این دو تفسیر را درک میکنیم.
الف) درخواست از مردم
رسول خدا(ص) به ابوذر فرمودند: «ای ابوذر! زنهار از درخواست کردن از مردم که آن در این دنیا، ذلت نقد است.»(۱۰)
امیرمؤمنان علی(ع) نیز فرمود: «درخواست کردن [از دیگران]، طوق خواری است که عزت را از عزیز میرُباید و بزرگی را از بزرگزاده میگیرد.»(۱۱)
ب) تن دادن به کارهایی که توانش را ندارد
امام صادق(ع) فرمود: «شایسته نیست که مؤمن، خود را خوار کند.»کسی از ایشان پرسید: «چگونه خود را خوار میکند؟» امام(ع) فرمود: «دست به کاری میزند که توان به انجام رساندنش را ندارد و اینگونه، خود را خوار میکند.»(۱۲)
ج) انجام دادن کاری که عذرخواهی در پی دارد
مُفضّل، از قول پیشوای صدق و راستی، امام صادق(ع) نقل میکند که فرمود: «شایسته نیست که مؤمن، خود را خوار کند.» مُفضّل میگوید از ایشان پرسیدم: «به چه وسیله، خود را خوار میکند؟» فرمود: «دست به کاری میزند که موجب عذرخواهی است.»(۱۳)
د) ادا نکردن حقوق
امام صادق(ع) فرمود: «وا گذاشتن حقوق، خواری میآورد.»(۱۴)
هـ) دروغ و ترس از راستگویی
کسی از امام مجتبی(ع) پرسید: «ذلت چیست؟» امام(ع) فرمود: «ترس از راستی.»(۱۵)
امیر مؤمنان علی(ع) فرمود: «نتیجۀ دروغ، خواری در دنیا و عذاب در آخرت است.»(۱۶)
و) ظلم
مردی به امام صادق(ع) گفت: «میان من و عدهای بر سرِ چیزی اختلاف پیش آمده و میخواهم از آن چیز، دست بردارم؛ اما به من گفته میشود که دست کشیدن از آن، مایۀ خواری است.» امام(ع) فرمود: «آنکه خوار است، ستمگر است؛ [نه تو].»(۱۷)
در روایتی دیگر آمده که کسی به ایشان از همسایهاش شکایت کرد. فرمود: «صبر کن». او گفت: «مردم مرا به خواری نسبت میدهند.» فرمود: «ذلیل و زبون، کسی است که ظلم میکند.»(۱۸)
ز) طمع و حرص به دنیا
از امیرمؤمنان علی(ع) در بارۀ خوارترین خواری پرسیده شد. فرمود: «حرص به دنیا.»(۱۹)
امام باقر(ع) فرمود: «هیچ ذلتی مانند ذلتِ طمع نیست.»(۲۰)
ح) اهانت به مردم
رسول خدا(ص) فرمودند: «خوارترینِ مردم، کسی است که به مردم اهانت کند.»(۲۱)
با شوهران بیقیدمان چه کنیم؟
س: من دوست ندارم در مجالس آنچنانیِ عروسی شرکت کنم؛ اما نمیدانم با شوهرم چه کنم؟ مجالس عروسی در فامیل ما، پُر از گناه و معصیت است. هر چه به شوهرم میگویم اگر خودت هم میروی، به من اصرار نکن که به این مجالس بیایم، قبول نمیکند.
الف. مخالفت محترمانه
برخی تنش و دعوا و در پی آن بیاحترامی را لازمۀ مخالفت کردن میدانند؛ در حالی که میتوان در برابر نافرمانی ایستاد، اما دعوا هم راه نینداخت. پس حتی اگر به شما بیاحترامی هم شد، مخالفتتان را کاملاً محترمانه انجام دهید. اگر به هر دلیلی نتوانستید در مقابل درخواست نابهجای همسرتان بایستید، با مشورت با دفتر مرجع تقلیدتان، طوری در آن مجلس حضور پیدا کنید که معصیت نباشد.(۲۲)
ب. اطاعت از خدا
تردیدی در این نیست که در هیچ مسئلهای نمیتوان امر خدا را به دلیل کسب رضایت مردم زیر پا گذاشت. این مردم هر که میخواهند باشد: پدر و مادر، برادر و خواهر یا همسر و… البته باید از مرجع تقلیدتان بپرسید که حضور در چه مجالسی و تا چه اندازهای و با چه شرایطی معصیت محسوب میشود.
ج. موضعگیری تربیتی
برخی همین که میبینند همسرشان در مواردی با آنها اختلافنظر دارد، خیلی زود به این نتیجه میرسند که انتخابشان نادرست بوده و احساس شکست میکنند؛ در حالی که کم نبوده و نیستند کسانی که در زندگی، رفتاری تربیتی با همسر خویش داشتهاند و در طول زمان توانستهاند همسرشان را تغییر دهند.
در روایتی از پیشوای حقیقت، امام صادق(ع) آمده که مقصود از زنده کردن در این آیه، هدایت کردن است.(۲۳)
تغییر دادن یک انسان، کار کمی نیست. رسول خدا(ص) به امیر مؤمنان علی(ع) فرمودند: «به خدا سوگند، اگر خداوند کسی را به دست تو هدایت کند، برای تو از هر آنچه که خورشید بر آن طلوع و غروب میکند، بهتر است.»(۲۴)
اصول رفتار تربیتی
شما باید در نقش همسر، در برنامۀ تربیتی خود چند نکته را بگنجانید:
- محبت
بدون تردید محبت یکی از اصلیترین عوامل تأثیرگذار روی همسر شماست. نکند به بهانۀ اینکه او گناهی را مرتکب میشود، محبت خویش را کم کنید. محبت که کم شد، مطمئن باشید که فاصلهها بیشتر میشوند. به این آیه دقت کنید: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ یُطیعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ(۲۵): مردان و زنان باایمان، ولىّ [و یار و یاور] یکدیگرند. امر به معروف و نهى از منکر مىکنند، نماز را بر پا مىدارند و زکات را مىپردازند و خدا و رسولش را اطاعت مىکنند. بهزودى، خدا آنان را مورد رحمت خویش قرار مىدهد. خداوند توانا و حکیم است.»
خداوند پیش از آنکه در بارۀ امر به معروف و نهی از منکر سخن بگوید، رابطۀ میان مؤمنان را اینگونه بیان میکند: «بَعْضُهُمْ أولِیاءُ بَعْضٍ» در بسیاری از تفاسیر به این نکته توجه شده که در این آیه، «دوستی» هم در معنای «ولایت» نهفته شده است.(۲۶)
ما در امر به معروف و نهی از منکر باید به این رابطۀ عاطفی توجه داشته باشیم. اگر رابطهمان دوستانه باشد، امر به معروفها و نهی از منکرها اثربخشتر خواهند بود. در برخی از تفاسیر هم به رابطۀ تنگاتنگ میان امر به معروف و نهی از منکر و محبت، تذکر ویژه داده شده است.(۲۷)
از راههای مختلف به همسرتان محبت کنید: محبت گفتاری، رفتاری و نوشتاری.(۲۸)
وقتی که او شما را وادار به گناه میکند و شما امتناع میکنید، معمولاً دو حالت رخ میدهند. یا به شما اصرار نمیکند و بدون اینکه تنشی میان شما و او رخ دهد، مسئله ختم به خیر میشود یا پس از امتناع شما اصرار میکند و شاید دعوا هم بکند.
در حالت اول، عدم اصرار او را با محبت پاسخ دهید. شما یک زن هستید و میدانید که زنها در این موارد تا چه اندازه میتوانند از غمزههای محبتآمیز استفاده کنند. اگر هم دعوا کرد، وارد دعوا نشوید و آتش دعوا را بیشتر نکنید. بعد از اینکه آرام شد یا حتی یکی دو روز بعد، باز هم با محبت به سراغش بروید و با محبت به او بگویید که اگر به مجلس معصیت نمیروید، از سر لجبازی نیست، بلکه فقط به این دلیل است که میخواهید بندگی خدا را به جا آورید.
- احترام
همیشه و در همه حال، اقتدار همسرتان را حفظ کنید و بدانید یکی از اسرار نزدیک شدن به مرد، حفظ اقتدار اوست. کسانی که اقتدار مردشان را به هر بهانهای زیر پا میگذارند، چشم طمع به تغییر دادن او نداشته باشند.
- تبعیت
در غیر از مواردی که خدا به شما اجازه نداده از همسر خویش تبعیت کنید و اطاعت از او را حتی در مواردی که اطاعت از او واجب هم نیست، بر خود لازم بدانید. پیام این رفتار، همانی است که شما در گفتارتان بیان کردهاید. شما به او گفتهاید: «چون خدا دوست ندارد من به این مجلس بیایم، نمیآیم.» و رفتارتان هم این را ثابت میکند.
- توجه به حساسیتهای او
به حساسیتهای او در مواردی که مخالف شرع نیستند، احترام بگذارید. برای مثال اگر او به تمیزی حساس است، تلاش کنید خانه را همیشه مرتب و تمیز نگه دارید. اگر او به آماده شدن غذای سر ِ وقت و تزئین سفره حساس است، هیچگاه نگذارید غذا دیر حاضر شود و همیشه سفره را با سلیقۀ زنانه تزئین کنید.
- تأمین زندگی شاد
هر چه میتوانید و از هر راه مشروعی که امکان دارد، خانه را برای همسرتان شاد نگه دارید. بگذارید طعم لذت با شما بودن برایش به یاد ماندنی باشد.
- توجه به همۀ وظایف دینی
برخی از افراد به برخی از گناهان حساس و به بعضی بیقیدند. مثلاً خانم روی رفتن به مجالس آنچنانی حساس است؛ اما راحت دروغ میگوید یا اتهام میزند. این افراد نمیتوانند تأثیر چندانی روی دیگران داشته باشند.
نوع برخورد با فامیل
در برخورد با فامیل هم باید اصل بر احترام و گذشت و مهربانی باشد. بگذارید فامیل، شما را این چنین بشناسند که با گناه مخالفید، نه با شادی. اگر کاری داشتند، برایشان انجام دهید. به عیادت مریضانشان بروید. برای حل مشکلاتشان، هر کاری را که از دستتان بر میآید انجام دهید. به پیرهای فامیل توجه ویژه داشته باشید و با جوانهایشان گرم بگیرید.
تضرع به درگاه مقلّب القلوب
هدایت به دست خداست و ما همه وسیلهایم. از خدا بخواهید که دل همسرتان را با خود همراه کند. معلوم نیست اگر این کارها را انجام بدهید، همسرتان تغییر کند؛ اما اولاً در بسیاری از موارد، تغییرات محسوسی انجام میشود. ثانیاً این نوع برخورد موجب میشود که رابطۀ شما از اینی که هست، بدتر نشود. ثالثاً میدانم که سخت است؛ اما نباید فراموش کنیم که هر کدام از ما در این دنیا ابتلائات و امتحاناتی داریم که خداوند برای رشد در زندگی قرار داده است. یکی با پدر و مادر مریض، دیگری با پدر و مادر بداخلاق، یکی هم با مرگ پدر و مادر، یکی با همسر بیمار، دیگری با همسر بداخلاق و یکی هم با مرگ همسر آزموده میشود. به هر حال شما وظیفۀ خود را انجام دهید و هدایت را به دست خدا بسپارید.
پینوشتها:
۱- بحار الأنوار، ج۷۵، ص۲۰۶٫
۲- آل عمران، آیۀ ۱۳۴٫
۳- الکافی، ج۲، ص۱۱۰٫
۴- همان، ص۱۱۳٫
۵- تحف العقول، ص۴۸۹٫
۶- بحار الأنوار، ج۷۴، ص۱۲۱٫
۷- عدّه الداعی، ص۱۷۸٫
۸ – الصحیفه السّجادیه، دعای ۴۷.
۹- الکافی، ج۵، ص۶۳٫
۱۰- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۷۵٫
۱۱- غررالحکم و دررالکلم، ص۱۲۲.
۱۲- الکافی، ج۵، ص۶۴٫
۱۳- همان.
۱۴- تحف العقول، ص۳۶۰٫
۱۵- همان، ص۲۲۶٫
۱۶- عیون الحکم و المواعظ، ص۲۰۹٫
۱۷- بحار الأنوار، ج۷۵، ص۲۰۳٫
۱۸- همان، ص۲۰۵٫
۱۹- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۸۲٫
۲۰- تحف العقول، ص۲۸۶٫
۲۱- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۹۶٫
۲۲- مثلاً میشود به عروسی رفت؛ اما تا وقتی که در مجلس معصیت میشود، بیرون مراسم ایستاد. وقتی که به قول معروف، بزن و بکوبها تمام شد، وارد مجلس شوید.
۲۳- ر.ک: الأمالی، طوسی، ص۲۲۶٫
۲۴- الکافی، ج۵، ص۲۸٫
۲۵- توبه، آیۀ۷۱٫
۲۶- تفسیر نمونه، ج۸، ص۳۶؛ تفسیر نور، ج۵، ص۱۰۴؛ روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۲۹۳؛ و…
۲۷- تفسیر نور، ج۵، ص۱۰۴٫
۲۸- در گام چهارم از جلد دوم به تفصیل دربارۀ راههای ابراز محبت، صحبت کردهایم.