اشاره
روز ۹ دی به نام «روز بصیرت و میثاق امت با امام» نامگذاری شده است. در این روز در سال ۱۳۸۸ مردم حماسه بزرگی آفریدند. در آن سال پس از انتخابات ریاست جمهوری و حضور حدود چهل میلیون نفر از مردم پای صندوقهای رأی، برخی از خواص بیبصیرت و فتنهانگیزان، شیرینی این حضور مردمی را به کام همه مردم و رهبر معظم انقلاب تلخ کردند. آنان با کمک استکبار جهانی و با سوءاستفاده از احساسات مردم، بهویژه برخی از جوانان، آب به آسیاب دشمن ریختند و فتنه سال ۱۳۸۸ را آفریدند.
مقام معظم رهبری و مردم خداجوی ایران به تبعیت از رهبرشان در ابتدا سعی کردند به فتنهانگیران فرصت تأمل و تفکر دهند تا شاید به دامن اسلام بازگردند، ولی حملات فتنهانگیزان نسبت به انقلاب و رهبری روزافزون شد تا جایی که مردم چاره را در آن دیدند که خود وارد میدان شوند و بساط فتنهانگیران را یکسره جمع کنند. به فرموده مقام معظم رهبری فتنه ۸۸ تنها آن چیزی نبود که در خیابانها به وسیله عدهای آفریده شد؛ بلکه موضوع ریشهداری بود. بیماری عمیقی درست کرده بودند و اهدافی داشتند. زمینهها و مقدمات فراوانی برایش چیده و کارهای بزرگی شده بودند و هدفهای بسیار خطرناکی دنبال این کار بود که با این برخوردهای گوناگون سیاسی و امنیتی و امثالهم حل نمیشد. یک حرکت عظیم مردمی لازم داشت که این حرکت، حرکت ۹ دی بود. مردم آمدند بساط فتنه و فتنهگران را در هم پیچیدند. لذا حادثه ۹ دی یک حادثه ماندنی در تاریخ ماست. این حادثه بایستی حفظ وگرامی داشته شود.(۱)
با توجه به این مهم در مقاله فرارو برآنیم با لبیک به ندای مقام معظم رهبری مبنی بر ضرورت بصیرتافزایی(۲) ویژگیهای صاحبان بصیرت بهویژه آثار همراهی امت و امام را بازگو کنیم.
چیستی بصیرت
واژههای قرآنی بصر و بصیرت با عنایت به روایات اسلامی و تفاسیر، به بینایی ظاهری و باطنی تفسیر شدهاند. بهطورکلی بصیرت و ابصار به معنای بینایی است که گاه با چشم ظاهر صورت میگیرد و جنبه حسی دارد و گاه با چشم درون و عقل و به معنای ادراکات عقلی و قلبی است.(۳) در مجموع بصیرت به معنای بینشِ تشخیصِ حق از باطل و همچنین تشخیصِ راه صحیح از کجراهه و شناخت دوست و دشمن است. مقام معظم رهبری در این باره میگویند: «بصیرت این است که انسان حقایق (نقاط ضعف و قوت خودش و دشمن) را درک کند، جایگاه خود، کشور، ملت، منطق انقلاب و جایگاه خط و صراط مستقیمی را که امام در کشور ترسیم کرد، بداند. این بصیرت است.»(۴)
بصیرت نیز همانند دیگر مفاهیم از جهات مختلف تقسیمات متفاوتی دارد. یکی از تقسیماتی که در سخنان مقام معظم رهبری آمده، تقسیم آن به دو سطح اصولی و بصیرت در مواجهه با حوادث اجتماعی است.
سطح اصولی و لایه زیرین بصیرت به بصیرت در انتخاب جهانبینی و فهم اساسی مفاهیم توحیدی مربوط میشود و نتیجه آن هدفدار و نظاممند دیدن جهان و زمینه همه تلاشها و مبارزات انسانی در جامعه است. سطح دوم بصیرت در نگاه رهبر معظم انقلاب، بصیرت در برخورد با حوادث اجتماعی است. بصیرت داشتن در این سطح عبارت است از تدبر، درست نگاه کردن و درست سنجیدن حوادث به هنگام مواجهه با آنها و پرهیز از نگاههای عامیانه و سطحی. رهبر انقلاب در این زمینه اظهار میدارند: «حوادث را درست نگاه کردن، سنجیدن، در آنها تدبر کردن، در انسان بصیرت یعنى بینایى ایجاد میکند و انسان چشمش به حقیقت باز میشود.(۵)
به این ویژگی در روایات نیز اشاره شده است، از جمله حضرت علی«ع» فرمودند: « فَإِنَّمَا الْبَصِیرُ مَنْ سَمِعَ فَتَفَکَّرَ وَنَظَرَ فَأَبْصَرَ وَانْتَفَعَ بِالْعِبَرِ»(۶) بصیر کسى است که شنید و اندیشه کرد و نظر کرد و بصیر شد و از عبرتها پند گرفت.»
بصیرت و تبعیت
یکی از اصلیترین ویژگیهای شخص بصیر پیروی از رهبری جامعه اسلامی است. قرآن کریم به پیامبر اسلام«ص» مأموریت میدهد که آئین و روش و خط خود را این گونه مشخص کنند: «قُلْ هذِهِ سَبیلی أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصیرَهٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنی وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکین.(۷): راه و طریقه من این است که همگان را به سوى اللَّه (خداوند واحد یکتا) دعوت کنم.» سپس اضافه مىکنند: «من این راه را بىاطلاع یا از روى تقلید نمىپیمایم، بلکه از روى آگاهى و بصیرت، خود و پیروانم همه مردم جهان را به سوى این طریقه مىخوانم.»(۸)
برابر این آیه، پیامبر و یارانشان اهل بصیرت هستند و ویژگی یاران بصیرتمدار پیامبر«ص»، «تبعیت» و پیروی از آن حضرت است. خداوند درباره مومنان با بصیرت و ایمان آورندگان حقیقی میفرمایند: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فی سَبیلِ اللَّهِ أُولئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ؛(۹): مؤمنان واقعى تنها کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان آوردند، هرگز شک و تردیدى به خود راه ندادند و با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد کردند. اینان راستگو هستند.»
در بررسی تاریخ نیز بهخوبی روشن میشود که یکی از مهمترین ویژگیهای اهل بصیرت، پیروی و تبعیت آنان از امام و رهبرشان بوده است.
حسینیان و اطاعت از امام
یکی از مهمترین الگوهای بصیرت در عاشورا حضرت عباس«ع» بودند. در یکی از زیارتنامههای آن حضرت بر «بصیرت» و اقتدای ایشان به شایستگان اشاره شده است: «شهادت میدهم که تو با بصیرت در کار و راه خویش رفتی و شهید شدی و به صالحان اقتدا کردی»(۱۰) از مهمترین ویژگیهای مثالزدنی حضرت عباس«ع»، تبعیت و پیروی ایشان از امام زمان خود بود. در زیارت حضرت عباسبنعلى«ع» چنین آمده است:« أَشْهَدُ لَکَ بِالتَّسْلِیمِ وَ التَّصْدِیقِ وَ الْوَفَاءِ وَ النَّصِیحَهِ لِخَلَفِ النَّبِیِّ الْمُرْسَلِ». این زیارت شاهد دیگری بر اطاعت و تسلیم و تصدیق حضرت ابوالفضل«ع» نسبت به امام زمان خود و عشق و علاقه ویژه به آن حضرت است.
علاوه بر قمر بنیهاشم«ع»، هلال بن نافع، عابس بن شبیب و بریر، نمونههای دیگری از یاران با بصیرت امام«ع» بودند که بر تبعیت و پیروی خود از امام زمانشان تأکید داشتند. هلال بن نافع در شب عاشورا پس از سخنان امام حسین«ع» برخاست و گفت: «وَ اللَّهِ مَا کَرِهْنَا لِقَاءَ رَبِّنَا وَ إِنَّا عَلَى نِیَّاتِنَا وَ بَصَائِرِنَا نُوَالِی مَنْ وَالاکَ وَ نُعَادِی مَنْ عَادَاکَ؛(۱۱): به خدا قسم، ما ملاقات با پروردگار خودمان(شهادت) را ناخوش نداریم. همانا برانگیزهها و بینشهاى خویش پایداریم. دوست کسی هستیم که دوست تو باشد و دشمن کسی که دشمن تو باشد.»
اطاعت مهدی یاوران
حضرت علی«ع» در خطبه ۱۵۰ نهجالبلاغه از حضرت مهدی و یاران وفادارشان سخن میگویند(۱۲) و یکی از مهمترین ویژگی پیروان او را اطاعت از امام در عین بصیرت میدانند و میفرمایند: «حَتّى اِذا وافَقَ وارِدُ الْقَضاءِ انْقِطاعَ مُدَّهِ الْبَلاءِ حَمَلُوا بَصائِرَهُمْ عَلى اَسْیافِهِمْ، وَ دانُوا لِرَبِّهِمْ بِاَمْرِ واعِظِهِمْ. حَتّى اِذا قَبَضَ اللّهُ رَسُولَهُ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ رَجَعَ… تا چون قضاى الهى به پایان دادن زمان امتحان و گرفتارى موافق شد، (مهدی یاوران) از روى بصیرت دست به اسلحه بردند و به دستور رهبرشان تن به فرمان خدا دادند.»
امام حق و فرمانروای باطل
از نگاه قرآن کریم، رهبران جوامع به دو دسته تقسیم میشوند. امام حق و فرمانروای باطل. امام حق کسی است که مردم را به راه خدا دعوت و آنان را هدایت میکند، ولی فرمانروای باطل مردم را به راه شیطان دعوت و آنان را راهی جهنم میکند.
قرآن کریم برای پیشوایان باطل که از آنان به امامان کفر نیز یاد کرده، ویژگیهایی را بیان کرده است. شخص با بصیرت با دیدن این ویژگیها میتواند امام حق و فرمانده باطل را تشخیص دهد. برخی از این اوصاف عبارتند از
دعوت به آتش:
فرمانروای باطل پیروان و دوستداران خود را به سوی آتش دعوت میکند. این مهمترین ویژگی است که فرمانروایی باطل در جهت رسیدن به هدف خود انجام میدهد: «وجَعَلنـهُم اَئِمَّهً یدعونَ اِلَی النّارِ ویَومَ القِیـمَهِ لا ینصَرون* واَتبَعنـهُم فی هـذِهِ الدُّنیا لَعنَهً ویَومَ القِیـمَهِ هُم مِنَ المَقبوحین»(۱۳) مراد از فراخواندن به آتش، دعوت به معصیت و کفر و افعالی است که استحقاق عذاب جهنم و آتش را در پی دارد.(۱۴)
از برخی از روایات تفسیری ذیل این آیه استفاده میشود که آنها امر و حکم مردم را بر امر و حکم خدا ترجیح میدهند و برخلاف کتاب خدا براساس هواهای نفسانی و تمایلات مردم عمل میکنند.(۱۵) گفتنی است که در روز قیامت که صفوف از هم جدا میشوند، هر گروهی در پی امامشان حرکت میکنند: «یَومَ نَدعوا کُلَّ اُناس بِاِمـامِهِم»(۱۶) آنان که رهبری امامان حق و عادل را پذیرفتهاند، همراه آنها خواهند بود و آنان نیز که پیشوایان گمراهی و باطل را برگزیدهاند، آنان را همراهی خواهند کرد.(۱۷)
امروزه که صداهای مختلف از هر سو مردم را تحت عناوینی چون آزادی، دموکراسی و… به سوی خود میخوانند و سعی میکنند افراد را به دنبال خود بکشانند؛ فرد بصیر میتواند با معیار فوق راه و رهبر خود را انتخاب کند.
پیمانشکنی
ویژگی دیگر پیشوایان باطل پیمانشکنی آنان است. آنان به دلیل آن که به روز رستاخیز اعتقاد ندارند و تنها به منافع مادی خود میاندیشند؛ هر پیمانی را که با منافع مادی آنها در تضاد باشد میشکنند و برای آن اهمیتی قائل نیستند. نمونه عینی این افراد حاکمان فعلی آمریکا هستند که بهراحتی پیمانهای خود را نادیده میگیرند. خداوند در آیه ۱۲ سوره توبه از پیمانشکنی رهبران کفر یاد کرده است و در آیات بعد از مؤمنان خواسته است تا آنان را مجازات کنند(۱۸) خداوند در آیه بعد پیمانشکنی آنان را مربوط به تصمیم آنان برای تبعید پیامبر اسلام از دیار خویش دانسته است: «أَلَا تُقَاتِلُونَ قَوْمًا نَکَثُوا أَیْمَانَهُمْ وَهَمُّوا بِإِخْرَاجِ الرَّسُول وَهُمْ بَدَءُوکُمْ أَوَّلَ مَرَّهٍ»(۱۹): آیا با قومی که پیمان خود را شکستند و قصد بیرون راندن پیامبر را داشتند و نخستینبار آغازگر جنگ با شما بودند نمیجنگید.»
بنابراین پیمانشکنی امامان کفر، رو در رو قرار گرفتن آنان با امام حق است؛ از این روست که مؤمنان بصیر باید با آنان مقابله کنند: «و اِن نَکَثوا اَیمـنَهُم مِن بَعدِ عَهدِهِم وطَعَنوا فی دینِکُم فَقاتِلوا اَئِمَّهَ الکُفرِ اِنَّهُم لا اَیمانَ لَهُم»(۲۰)
دینستیزی
یکی دیگر از ویژگیهای فرمانروایان باطل «دینستیزی» آنان و به تعبیر قرآن «طعن در دین» است در ریشهیابی این ویژگی میتوان به این نتیجه رسید که آنچه امامان باطل از آن متنفرند دین الهی است که در مقابل خواستههای آنان قرار دارد زیرا قوانین دینی که قانون کامل زندگی دنیای انسانهاست، آنها را از انجام گناهان و شرارت منع میکند، در حالی که آنان به واسطه خباثت باطنی که دارند به دنبال معاصی و شرارت هستند؛ از این رو تلاش میکنند تا دین را که مانعی بر سر راه آنان در رسیدن به خواستههای نامشروعشان است، کنار بزنند و به هدف خود برسند و بهترین راه برای آنان پست و ناچیز جلوه دادن دین در میان مردم است؛ همانگونه که در عصر حاضر برخی از روشنفکران نیز از این حربه بهره میگیرند و گاهی دین را افیون ملتها معرفی میکنند.
از این رو امامان باطل به دین الهی طعنه میزنند و آن را به تمسخر میگیرند و از آن بدگویی میکنند. آنان تمام این تلاشها را برای غافل نگهداشتن پیروان خود انجام میدهند: «وطَعَنوا فی دینِکُم فَقـتِلوا اَئِمَّهَ الکُفرِ اِنَّهُم لا اَیمانَ لَهُم»(۲۱) بر این اساس یکی از دلایلی که قرآن کریم امر به پیکار با آنان کرده است بدگویی آنان درباره دین است.
به هر حال سرنوشت امامان باطل در دنیا عذاب به دست مؤمنان است(۲۲) و به لعنت الهی گرفتار میشوند و در قیامت کسی آنان را یاری نمیکند و در آنجا از زشتچهرگان خواهند بود: «وَأَتْبَعْنَاهُمْ فِی هَذِهِ الدُّنْیَا لَعْنَهً وَیَوْمَ الْقِیَامَهِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِینَ»(۲۳)
پینوشتها
۱ـ بیانات در دیدار اعضای ستاد بزرگداشت ۹ دی ۱۳۹۰/۰۹/۲۱.
۲ـ ایشان در این باره فرمود: جمهوری اسلامی امروز نیازمندیهایی دارد که این نیازمندیها را ماها باید تأمین کنیم. به اعتقاد بنده برترینِ این نیازمندیها، نیازهای تبیینی و بصیرتافزایی و تحکیم معارف انقلاب و اسلام [است]؛ اینها در رأس همه نیازها است. ۲۴/۰۴/۱۳۹۵.
۳ـ پیام قرآن، ج ۱، ص ۱۵۵٫
۴ـ بیانات در دیدار فرماندهان گردانهای بسیج ۱۳۹۴/۰۹/۰۴.
۵ـ بیانات مقام معظم رهبری در دیدار دانشجویان استان قم، ۴/۸/۱۳۸۹٫
۶ـ نهج البلاغه، خطبه ۱۵۳٫
۷ـ یوسف، ۱۰۸٫
۸ـ تفسیر نمونه، ج۱۰، ص ۹۶٫
۹ـ حجرات، ۱۵٫
۱۰ـ کامل الزیارات ص۲۵۷ :ً أَشْهَدُ أَنَّکَ لَمْ تَهِنْ وَ لَمْ تَنْکُلْ وَ أَنَّکَ مَضَیْتَ عَلَى بَصِیرَهٍ مِنْ أَمْرِکَ- مُقْتَدِیاً بِالصَّالِحِینَ وَ مُتَّبِعاً لِلنَّبِیِّینَ فَجَمَعَ اللَّهُ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکَ وَ بَیْن.
۱۱ـ بحار الأنوار، ج۴۴، ص ۳۸۱٫
۱۲ـ رک: شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ، ج ۹ و ۱۰، ص ۱۲۹٫
۱۳ـ قصص، ۴۱ ـ ۴۲٫
۱۴ـ مجمعالبیان، ج۷، ص۳۲۹؛ المیزان، ج ۱۶، ص ۳۸؛ کنزالدقائق، ج ۱۰، ص ۷۳٫
۱۵ـ کافى، ج ۱، ص ۲۱۶٫
۱۶ـاسراء/۱۷،۷۱٫
۱۷ـ المیزان، ج ۱۳، ص ۱۶۶؛ نمونه، ج ۱۲، ص ۲۰۱ ـ ۲۰۳٫
۱۸ـ توبه، ۱۴٫
۱۹ـ توبه، ۱۳٫
۲۰ـ توبه، ۱۲٫
۲۱ـ توبه، ۱۲٫
۲۲ـ توبه، ۱۴٫
۲۳ـ قصص، ۴۲٫