اشاره:
نبرد شش ساله انصارالله و عربستان سعودی، بهرغم وعدههای شیرینی که سعودیها برای تصرف سریع یمن و به زانو در آوردن حزبالله به خود داده بودند، نشانههای استیصال رژیم تا بن دندان مسلح عربستان را به نمایش گذاشته است. عربستان که خود در گیر مسئله انتقال قدرت است، تلاش میکند به هر نحو ممکن، خود را از منجلابی که برای خود درست کرده است بیرون بکشد. رویائی که به این آسانیها محقق نخواهد شد.
الف. نبرد مأرب نقطه عطف پیروزی ارتش و کمیتههای مردمی یمن
نبرد مأرب پس از چند ماه درگیری شدید به عنوان نقطه عطف ۶ سال تجاوز سعودی به یمن به پایان خود نزدیک میشود. این نبرد پس از پاکسازی جبهههای بسیار مهم نِهِم و صرواح و همچنین تصرف استان بسیار مهم جوف و مرکز آن یعنی شهر الحزم آغاز شد.
در طی یک سال اخیر ارتش و کمیتههای مردمی یمن توانستند آرام و تدریجی از مسیر شمال غرب و غرب مأرب (جبهه صرواح) به مهمترین مرکز تجمع نیروهای سعودی که بهنوعی پایتخت غیررسمی دولت هادی است، نزدیک شوند و آن را محاصره کنند.
بمباران بیسابقه، بدون وقفه و پرحجم جبهههای نبرد توسط نیروی هوایی عربستان نشاندهنده اهمیت بالای این شهر برای آینده جنگ یمن و در نتیجه حاکمیت سعودی است. وجود مراکز مهم انرژی از جمله میدان «الصافر»، پالایشگاههای تولید مشتقات نفت و بنزین و ایضاً نیروگاه برق از جمله مزایای مادی این استان هستند. در زمینه استراتژی نیز استان مأرب نزدیکترین جبهه به صنعاست و امید اصلی مخالفان برای رسیدن به پایتخت یمن از این جبهه و جبهه نِهِم بود.
منابع اطلاعاتی – امنیتی انصارالله بارها اعلام کردهاند که علاوه بر افسران سعودی، کارشناسان انگلیسی و آمریکایی نیز در پشت پرده رزم مأرب حضور دارند و نیروهای معارض را هدایت میکنند. از طرفی دبیرکل اتحادیه عرب نیز نسبت به تحولات اخیر یمن ابراز نگرانی کرده است که اهمیت رخدادهای کنونی شرق صنعا برای جهان عرب را نشان میدهد. از طرفی سعودی حیات خود را وابسته به موفقیت در جنگ یمن میداند و تا کنون حاضر نشده با وجود شکستهای متعدد از شروط اصلی خود در این زمینه کوتاه بیاید.
اخیراً، عبدالعزیز حمد العویشیق دستیار دبیرکل در امور سیاسی و مذاکرات شورای همکاری خلیج فارس در یادداشتی هشت پیشنهاد برای پایان جنگ به دولت جدید آمریکا داد. محورهای اصلی این پیشنهادها اجبار دولت نجات ملی به پذیرش آتش بس، جدا کردن پرونده یمن از مذاکرات هستهای میان آمریکا با ایران و جلوگیری از بهرهبرداری ایران از این پرونده به عنوان ابزار چانهزنی در مذاکره با آمریکا، ایجاد یک راهکار بینالمللی برای تأمین و تضمین امنیت باب المندب در برابر انصارالله، یک راه حل سیاسی بر مبنای گفتگوهای ملی سال ۲۰۱۴، ایجاد تضمین بینالمللی برای راهکار پشتیبانی از راه حل سیاسی، تقویت روند کمکرسانی بینالمللی، تداوم مساعدتهای بینالمللی برای بازسازی زیرساختهای یمن و اقدامات اعتمادساز سیاسی بهسان بسط توافق سوئد و یا تفویض اداره بندر الحدیده به سازمان ملل است.
پیشنهادهای فوق مورد تأیید سعودی نیز قرار گرفتهاند که البته به هیچ عنوان با واقعیتهای میدانی تطابق ندارند و نشاندهنده عجز ائتلاف متجاوز برای حل معضلات خود و در نتیجه دست یازیدن آنان به دامان آمریکاییها برای کمک به خروج آبرومندانه از باتلاق یمن است.
ب. چند نکته مهم در خصوص نبرد مأرب
در خصوص تحولات این روزهای نبرد مأرب نیز ذکر چند نکته ضروری است:
۱. انصارالله با اکثر قبایل این استان جلساتی را برقرار کرده و به توافقات مهمی با آنان دست یافته است. نکته مهم اینجاست که این قبایل حاضر به همکاری کامل با انصارالله شدهاند و در نتیجه در صحنه نبردها در صف حزب اخوانی اصلاح و نیروهای دولت عبدربه منصور هادی نخواهند بود.
۲. ارتش و کمیتههای مردمی یمن بر ارتفاعات مسلط بر مأرب به نام جبل البلق القبلی سیطره یافتهاند و اشراف کاملی بر این شهر دارند و محاصره پایتخت این استان بسیار مهم به صورت کامل و ۳۶۰ درجه درآمده است.
۳. در این نبرد نیمی از ارتش دولت مستعفی یمن و عمده توان رزمی حزب اصلاح حضور دارند و شکست آنان در این نبرد فروپاشی قطعی دولت هادی را در پی خواهد داشت، زیرا این جبهه آخرین پایگاه مهم آنان است. به همین علت انصارالله نیز سعی دارد از تجمیع این نیروها در منطقه تحت محاصره حداکثر استفاده و تلفات حداکثری را به قوای متجاوز وارد کند. در همین راستا قرار بود در روز پنجشنبه ۷ اسفند در یک حمله موشکی به جلسه مهم فرماندهان ائتلاف در منطقه سوم نظامی مأرب، دهها نفر از آنان را به هلاکت برساند و در نتیجه هدایت عملیاتی آنان را با اختلال مواجه کند.
۴. با فروپاشی نیروهای رزمی وابسته به سعودی در جبهه مأرب، سایر جبهههای آنان در استانهای ضالع، البیضاء و تعز به شکل دومینو سقوط خواهند کرد، زیرا دیگر انگیزهای برای جنگیدن نخواهند داشت. بهخصوص استان بسیار مهم تعز که بر تنگه باب المندب احاطه دارد، پایگاه اصلی حزب اصلاح است و در صورتی که این حزب در نبرد مأرب ناکام شود، جبهه تعز با فروپاشی کامل مواجه خواهد شد. تسلط انصارالله بر تنگه باب المندب معادلات ژئوپلتیکی و استراتژیکی منطقه را کاملاً تغییر خواهد داد.
۵. عمده نیروهای انصارالله با موفقیت در این جبهه و سپردن زمام امور به دست قبایل ساکن در مأرب، آزاد میشوند و به سایر جبههها خواهند رفت. در حال حاضر پاکسازی جبهه ساحل غربی در الحدیده از لحاظ استراتژیکی بسیار حائز اهمیت است. همچنین استان بسیار مهم شبوه نیز احتمالاً در اولویتهای بعدی فرماندهی کل نیروهای مسلح یمن خواهد بود.
۶. همزمان با رزم گسترده زمینی، یگانهای موشکی و پهپادی ارتش یمن هر روز حملات گستردهای را به فرودگاهها و مراکز پشتیبانی هوایی ائتلاف سعودی انجام داده و تا حدی از توانایی رزمی آنان کاسته و ایضاً توانسته است تا حدی موازنه وحشت را برقرار سازد.
اوج این تعرضات، حمله به ریاض با ۱۴ پهپاد و یک موشک بالستیک بود که نشاندهنده قابلیتهای بسیار بالای یمنیها در این زمینه است. تخمین زده میشود که صدها فروند پهپاد و موشک برای ادامه نبرد در زرادخانه آنان ذخیره شده باشد.
تحولات فوق در حالی رخ دادهاند که روابط ولیعهد سعودی و دولت آمریکا در شرایط وخیمی قرار دارد. در روزهای اخیر، علاوه بر انتشار گزارش قتل جمال خاشقچی توسط آژانس امنیت ملی آمریکا که در آن محمد بن سلمان، بهصراحت آمر ترور این روزنامهنگار معرفی شده است، مؤسسه بروکینگز به عنوان مهمترین مرکز تولید محتوا برای تصمیمسازی در زمینه سیاست خارجی برای حزب دموکرات، صراحتاً از مطلوب بودن جایگزینی محمد بن نایف ولیعهد سابق و محصور به جای بن سلمان سخن گفته شده است. بنابراین به نظر میرسد پایان نبرد مأرب آغازگر تحولات مهمی در داخل یمن و عربستان باشد.
در خصوص یمن، خلاصه اینکه دولت مستعفی مورد حمایت سعودی و همچنین حزب اصلاح کارکرد خود را از دست خواهند داد و از عرصه معادلات کنار میروند و تنها مجلس انتقالی جنوب وابسته به امارات باقی میماند.
انتظار میرود دولت نجات ملی با آنان از در تعامل وارد شود و با عطف به توان نظامی پایین آنان و همچنین نقاط ضعف جدی راهبردی امارات و قابلیتهای موشکی و پهپادی یمن، در نهایت صلح را بر جنگ ترجیح بدهد و به تفاهم دست یابند. در غیر این صورت بیشک صعوبات تصرف نقاط جنوبی از جمله بندر عدن بسیار کمتر از تصرف مأرب خواهد بود. همچنین امارات تحمل هدف قرار گرفتن مراکز تجاریاش از جمله دبی را ندارد و احتمالاً مصالحه را رجحان خواهد داد.
در خصوص وضعیت سعودی نیز باید گفت شکست در جبهه مأرب بیش از همه بر وضعیت بن سلمان اثر منفی خواهد گذاشت؛ زیرا اولاً موقعیتش در درون خانواده سلطنتی و هیئت بیعت تضعیف میشود و ثانیاً اعتماد افکار عمومی عربستان از او سلب خواهد شد. اگر این متغیرها را در کنار سیاست جدید آمریکا در باره او بگذاریم، با معادله بسیار پیچیدهای مواجه خواهیم شد که در نهایت یا شاهد برکناری شاهزاده محمد از قدرت یا مقاومت او و در نتیجه بروز جنگ قدرت در ساختار سیاسی سعودی خواهیم بود.
اگر این فرض را بپذیریم که شکست مخالفان انصارالله در مأرب ، سقوط دومینووار سایر جبهههای درگیر و در نتیجه تسلط انصارالله بر مناطق جنوبی و جنوب غربی و باب المندب را برای آنها در پی خواهد داشت، بازیگر متضرر دیگر در منطقه رژیم صهیونیستی خواهد بود.
رژیم صهیونیستی شدیداً به تجارت دریایی اتکا دارد و اشراف نظامی ارتش یمن بر گستره وسیعی از دریای سرخ و تنگه باب المندب کابوسی جدی برای دولتمردان این رژیم خواهد بود، زیرا احتمالاً همه مراودات و فعالیتهای نظامی و تجاری آنان در این نقطه راهبردی را تحت تأثیر قرار میدهد و مختل میکند. خصوصاً اینکه نابودی اسرائیل یکی از اصلیترین شعارهای انصارالله است و نیات تعرضی یمنیها نسبت به رژیم صهیونیستی چیزی نیست که بر احدی پوشیده باشد. به همین علت است که صهیونیستها به صورت آشکار و پنهان، سعودی را زیر چتر حمایت خود گرفتهاند تا مانع از فروپاشی پایههای مقاومت آنها در برابر ارتش و کمیتههای مردمی شوند.
به نظر من نبرد در مأرب نقطه عطف ۶ سال تجاوز سعودی علیه یمن است و طرف پیروز در این نبرد، علاوه بر تحمیل نتیجه جنگ به نفع انصارالله میتواند معادلات جدیدی را در غرب و جنوب غربی آسیا تعیین و آن را بر بازیگران منطقهای و بینالمللی تحمیل کند.