معارف و احکام در کلام حضرت زهرا(س)

 

مقدمه

قبل از پرداختن به فلسفه بعضی از احکام و معارف در کلام بانوی دو جهان توجه به چند نکته ضروری است:

۱- امام هشتم(ع) فرمود: «اِعلَم یَرحَمُکَ اللهُ اَنَّ الله تَبارَکَ و تَعالی لَم یُبِح اَکلاً وَ لا شُرباً الّا لَما فیهِ المَنفِعَه والصّلاحُ وَ لَم یُحَرَّم الّا کافیه الضَّرر و التلفُ و اَلفَسادُ فَکُلّ نافِع مقوٍّ لِلجِسمِ فیه قوّهٌ للبَدَنِ فَحَلالٌ و کلّ مُضرٍّ یَذهَبُ بِالقُوّه اَو قاتِلٍ فَحَرام مِثلُ السُمومٍ والمَیتَه والدَّم و لَحمٍ الخِنزیر؛(۱)بدان که خداوند تو را رحمت کند، خدای متعال خوردن و نوشیدنی چیزی را حلال نکرده است مگر به خاطر سود و مصلحتی که (برای انسان) در آن بوده است و خداوند چیزی را حرام نکرده است مگر اینکه ضرر و زیان و فساد در آن بوده است. پس هر چیزی که سودمند و تقویت کننده جسم و بدن بوده، حلال و هر چیزی که زیان‌آور است و توان را می‌برد و یا کشنده است حرام شده است، مثل سم‌ها و مردار و خون و گوشت خوک.»

بنابراین تمام دستورات دینی از علت و حکمت و یا حکمت‌هایی برخوردارند و هیچ دستور دینی‌ای خالی از فایده و یا فواید دینی و یا دنیوی نیست.

۲- توقع اینکه انسان‌های عادی به تمام حکمت‌ها و فلسفه احکام و معارف دست پیدا کنند و اسرار احکام را بفهمند، نابجاست، زیرا اولاَ علم انسان‌ها حتی در مواردی که قابل تجربه هستد، محدود است، «وَ مَا اُوتیتُم مِن العِلمِ الا قَلیلاً؛(۲) و از دانش و علم جز اندکی به شما نداده‌اند.» ثانیاً ممکن است فلسفه بعضی از دستورات دینی مخصوصاً در حوزه عبادات، آثار معنوی و یا اطاعت‌سنجی و یا اطاعت‌پذیری باشد. اگر هم به مواردی دست یافته‌ایم بیشتر بر اثر بیان خود معصومان و امامان«ع» بوده است، نه علوم و تلاش بشری. لذا توقع دسترسی به همه حکمت‌ها، توقعی دور از دسترس انسان‌هاست.

۳- آنچه از فلسفه احکام و حکمت‌ برخی از اعتقادات و اخلاقیات درکلام زهرای مطهره(س) بیان شده است بیشتر هدف‌گرایی و غایت‌نگری است؛ یعنی بیش از آنکه نظر به اقناع اذهان و راحت‌پذیری آن باشد، دنبال غایت‌نگری و تحقق اهداف این احکام است که آیا به خواندن نماز و روزه و امثال آن به حکمت و فلسفه‌ اصلی نزدیک شده‌ایم؟ آیا عقایدمان، ما را به الزاماتی که باید داشته باشیم پایبند کرده‌اند؟ آیا احکام عملی، ما را به حکمت‌هایی که از آن متوقعیم رسانده‌اند؟ در یکی ازخطبه‌های آن حضرت خطاب به ابوبکر و مسجد مدینه، فلسفه بعضی از احکام و عقائد و اخلاق بیان شده، ولی حضرت بیشتر در مقام سرزنش آنهاست که چرا دستورات دینی، آثار خود را در شما نشان نداده‌اند. اینجا دیگر جای اقناع اذهان نیست.

آغاز خطبه

حضرت زهرا(س) چادر بر سر کرد و با جمعی از بانوان وارد مسجد مدینه شد که ابوبکر و جمعی از مهاجرین و انصار در آن حضور داشتند. آنان به احترام ‌بانوی بزرگ اسلام پرده‌ای سفید آویختند تا سخنرانی خود را پشت پرده آغاز کند. ایشان خطبه مفصلی را ایراد فرمودند و در بخشی از آن به فلسفه بعضی از اعتقادات، احکام و اخلاقیات اشاره کردند.

الف) فلسفه بعضی از اعتقادات

۱– فلسفه هدف خلقت

درباره اهداف خلقت سخن بسیار است. آیه‌ای از قرآن، هدف از خلقت را پرستیدن و یا شناختن خداوند (۳)و گاهی ابتلاء و آزمایش بندگان (۴)و زمانی هم رسیدن به کمال و رحمت الهی شمرده است.(۵)

«اِبتَدَعَ الاَشیاءَ لا مِن شَیء کانَ قَبلِها… کَوّنَها بِقُدرَتِهِ وَ ذَرَءَها بِمَشیّتِه مِن غَیرِ حاجَهٍ مِنهُ اَلی تَکوینِها وَ لا فائِدهٍ لَهُ فِی تَصویرِها اِلّا تَثبیتاً لِحِکمَتِه وَ تَنبیهاً عَلی طاعَتِه و اِظهاراً لقُدرتِه و تَعبّداً لِبریّتهِ وَ اِعزازاً لِدَعوَتِه؛(۶)اشیای عالم را بدون اینکه چیزی موجود باشد، آفرید. با قدرت خود پدید آورد و با اراده خود ایجاد کرد که نه به آفریدن آنها نیازمند بود و نه از خلقت آنها سود می‌برد. جز آنکه خواست حکمتش تحقق یابد و همه را به اطاعت و بندگی آگاه و قدرت خود را آشکار کند و به همه راه بندگی بیاموزد و دعوت خود را عزت بخشد.»

در اینجا به پنج فلسفه برای خلقت اشاره شده است:

  1. تحقق یافتن حکمت الهی.
  2. آشکار شدن قدرت الهی بر اثر خلقت‌های پیچیده و شگفت‌انگیز.
  3. وادار کردن بندگان به اطاعت خداوند، کسی که منبع تمامی قدرت‌هاست سزاوار پرستیدن است.
  4. آموختن بندگی.
  5. عزت بخشیدن دعوت و دین خویش و همین‌ طور عزت یافتن انبیاء که دعوتگران به دین بودند.

۲- فلسفه تحریم شرک

شرک انواع و اقسامی دارد: شرک در خالقیت، شرک در ربوبیت، شرک در اعمال و… انواع شرک خواه جلی باشند و یا خفی، از نظر اسلام حرام شمرده شده‌اند. منتهی در زمانه ما ذیل آموزه‌های غلط وهابی‌ها و سلفی‌ها، توسل، حاجت‌خواهی، شفاعت‌خواهی، زیارت اهل قبور و گریه بر مردگان و… نیز شرک شمرده می‌شوند که انحراف بزرگی است و زیان‌های بی‌شماری را به جامعه اسلامی وارد می‌کند. نمونه‌ کوچک آن وجود تکفیرهای جهادی و انتحاری همچون داعش و النصره و طالبان و القاعده است.

حضرت با توجه به معنای اصلی و واقعی شرک، فلسفه حرمت آن را اخلاص در توحید می‌دانند آنجا که می‌فرمایند: «وَ حَرّم الله الشّرکَ اِخلاصاً لَهُ بالرّبوبیّه؛(۷)خداوند شرک را حرام کرد برای اخلاص در (توحید) ربوبی و بندگی.»

۳- فلسفه ایمان

ایمان بر اساس اعتقادات است. اگر ایمان و باور قلبی نسبت به اعتقادات در قلب انسان نباشد، صرف علم و دانستن کارایی ندارد. حضرت زهرا(س) به اصلی‌ترین کاربرد ایمان یعنی پاکیزگی از شرک اشاره می‌کنند.  انسان مومن در مقابل غیر خدا کرنش نمی‌کند و دیگران را در سرنوشت خود دخیل نمی‌داند و اعمال خویش را برای رضای او و به دور از هرگونه ریاکاری انجام می‌دهد.

«فَجَعَل اللهُ الایمانَ تَطهیراً لَکُم مِنَ الشّرکِ؛(۸)سپس ایمان را برای پاک کردن از شرک قرار داد.»

۴- فلسفه بعثت

حضرت زهرا(س) فلسفه بعثت حضرت محمد(ص) را تمام کردن امر الهی، به پایان رساندن مقدرات الهی، هدایت مردم، رهایی از گمراهی و نجات از کوردلی می‌دانند.

«گواهی می‌دهم که پدرم محمد(ص) بنده و فرستاده اوست. خدا او را قبل از آنکه بیافریند، انتخاب کرد و پیش از آنکه بفرستد، نام نیکو نامگذاری فرمود و پیش از بعثت به پیامبری برگزید. آن هنگام که هنوز مخلوقات در حجاب غیب پنهان و در تاریکی نیستی پوشانده بودند و آثاری نداشتند. انتخاب پیامبر اکرم(ص) بر اساس علم خدا به آینده امور و احاطه و تسلط او به حوادث روزگاران و شناخت خدا به سرنوشت هر چیزی بود:

«وابتَعَثهُ اللهُ اِتماماً لِاَمرِهِ وَ عَزیمَه عَلی اِمضاءِ حُکمِهِ وَ انفاداً لِمَقادیر حَتمِهِ فَرأیَ الاُمَمَ فِرَقاً فی اَدیانِها، عُکَّفاً عَلی نیرانِها، عابِدَه لِاَوثانُها، مُنکِرَهً لله مَعَ عِرفانِها؛(۹)پیامبر را برانگیخت تا امر خود را تمام کند (و دین را کامل نماید) و حکم قطعی‌اش را امضاء و مقدّراتش را اجرا نماید و آنچه را مقدر ساخته به انجام رساند. پیامبر(ص) دید که هر فرقه‌ای دینی دارد و به روشنایی شعله‌ای روی آورده‌اند و شب‌های خود را پرستش و خدا را با آنکه می‌شناختند، انکار می‌کنند.»

۵- فلسفه امامت

همچنان که بدن انسان نیاز به قلب دارد که خون را به تمام اعضا برساند و نیاز به مغز دارد که وظائف هر عضوی را مشخص کند و نیاز به روح دارد که کشور بدن را اداره کند، هر جامعه‌ای هم به امام و پیشوا نیاز دارد. هیچ جامعه‌ای نمی‌تواند بدون امام و پیشوا درست و صحیح اداره شود. آیا امکان دارد پیامبر اکرم(ص) جامعه را بدون سرپرست و امام رها کرده باشد؟ حضرت زهرا(س) با نگاه عمیق و ژرفی که به امامت دارد، امامت را باعث در امان ماندن از اختلافات و نظم یافتن جامعه می‌داند. حضرت زهرا(س) به این امر تصریح فرمودند:

«لا اَما وَ اللهِ لَو تَرَکُوا الحَقَّ عَلی اَهلِهِ و اَتَّبَعُوا عِترَهً بِنَبِیهِ لَما اختَلَفَ فِی الله اِثنان؛(۱۰)آگاه باشید. قسم به خدا، اگر حق را به اهلش واگذار می‌کردند؛ امامت همان‌ گونه که رسول خدا معرفی فرمود از علی(ع) تا حضرت قائم فرزند نهم امام حسین(ع) از جانشینی به جانشینی دیگر به ارث می‌رسید.»

درباره فلسفه امامت فرمودند: «فَجَعَل اللهُ… طاعَتَنا نِظاماَ لَلمِلّه وَ اِمامَتَنا اَماناً لِلفُرقَه؛(۱۱)پیش خداوند اطاعت ما (اهل بیت«ع») را برای نظم یافتن ملت اسلام و امامت ما را ایمن ماندن از تفرقه قرار داده است.»

اگر همین دوران خودمان را نگاه کنیم به اهمیت وجود رهبری عادل پی می‌بریم. مصری‌ها انقلاب بزرگی انجام دادند، اما به یک سال نکشید که به خاطر اینکه رهبری واحدی نداشتند انقلاب شکست خورد و رهبران نهضت از اخوان‌المسلمین به زندان افتادند، انقلاب تونس به انحراف کشیده شد و همین ‌طور لیبی و افغانستان… که همه به خاطر نبود رهبر عادل و واحد است. اما انقلاب اسلامی ایران در طی چهار دهه در مقابل تمام توطئه‌های استکبار جهانی استقامت کرده است و یکی از امن‌ترین کشورهای جهان به حساب می‌آید. این به خاطر وجود یک رهبر فقیه عادل است. اگر از صدر اسلام می‌گذاشتند رهبری امت را یک معصوم منصوب از طرف خداوند به عهده بگیرد، بشر به این همه بدبختی مبتلا نمی‌شد.

۶- فلسفه عدل

عدالت درباره خداوند معانی مختلفی دارد: عدل در هستی، «بِالعَدلِ قامَتِ السَموات وَ الاَرضُ؛(۱۲)زمین و آسمان‌ها بر اساس عدل بنا شده است.» عدل به معنای اعطای کمال به هر کسی که زمینه و ظرفیت داشته باشد و عدالت به معنای پاداش‌دهی و مجازات مردم در قیامت.

آنچه در کلام حضرت مطرح شده، ظاهراً عدالت اجتماعی است که باعث آرامش دل‌ها می‌شود. در جامعه‌ای که عدالت مراعات شود و به دست آوردن امتیازات بر اساس استحقاق افراد باشد، همه به آن تن می‌دهند و احساس امنیت می‌کنند. حضرت فرمود: «فَجَعَل الله… اَلعَدلَ تَنسِیقاً لِلقُلوبِ؛(۱۳)و عدل را برای استواری دل‌ها قرار داد.»

۷- فلسفه عذاب و ثواب

خود ثواب و عقاب و بهشت و جهنم دارای حکمت و فلسفه‌ای است. یکی از این حکمت‌ها این است که مردم با شنیدن ثواب تشویق شوند که به سمت خوبی‌ها و نیکی‌ها بروند و با شنیدن عذاب جهنم از بدی‌ها و زشتی‌ها دوری کنند.

حضرت فرمودند: «ثمَّ جَعلَ الثّوابَ عَلی طاعَتِهَ وَ وَضَعَ العِقابَ عَلی مَعصِیهِ زِیادَهً عَن نِقمَه وَ حِیاشَه لَهُم اِلَی جَنَّه؛(۱۴)آنگاه پاداش را بر اطاعت و بندگی و عذاب را در مخالفت و سرپیچی قرار داد تا بندگان را از عقوبت برهاند و به سوی بهشت سوق دهد.»

با این دید است که حتی جهنم و ترس از آن جنبه رحمتی پیدا می‌کند. مردم اگر یقین نه، لااقل گمان داشتند که جهنمی وجود دارد، از گناهان دوری می‌کردند. قرآن کریم می‌فرماید: « أَ لا یَظُنُّ أُولئِکَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ لِیَوْمٍ عَظِیم؛(۱۵)آیا آنها گمان هم ندارند که برای روز بزرگی برانگیخته می‌شوند.»

ب) فلسفه برخی از احکام

حضرت از بین تمام حکمت‌های یک فریضه، به مورد کاربردی‌تر و غایت‌نگری‌تر اشاره می‌کنند.

۱- فلسفه نماز

در قرآن به حکمت و فلسفه‌های مختلفی برای نماز اشاره شده است مانند کمک‌ گرفتن از نماز(۱۶)نماز باعث دوری از گناهان و فحشا می‌شود.(۱۷)نماز چون ذکر و یاد خداوند است، باعث آرامش می‌شود.(۱۸)حضرت زهرا(س) درباره فلسفه نماز فرمودند که نماز باعث دوری از غرور و تکبر یعنی  همان چیزی که عامل گمراهی شیطان و به دنبال آن راهزنی او نسبت به انسان شد، می‌شود: «فَجَعَل اللهُ الایمانَ تَطهِیراً… وَ الصَلوه تَنزیهاً لَکُم عَنِ الکِبرِ؛ پس خداوند ایمان را وسیله پاکیزگی و نماز را برای دوری شما از تکبر و بزرگ‌بینی قرار داد.»

ایمنی از تکبر

«عَن اَنَس قالَ انَّ نُوحاً لَمّا رَکِبَ السَفِینَه اَتاهُ اِبلیسُ فَقالَ لَهُ نوحٌ مَن اَنتَ قالَ اَنَا اِبلیسُ قالَ فَما جاءَ بِکَ قالَ جئتُ تَسأََلُ لِی رَبَّکَ هَل لِی مِن تُوبَه فَاَوحی اللهُ اِلَیهِ انّ توبَتَهُ اَن یَأتی قَبرَ آدَم فَیَسجُد لَهُ قالَ اما اَنا لَم اَسجُد لَهُ حَیّاً اَسجُدُ لَهُ مَیّتاً قالَ فاستَکبَرَ وَ کانَ مِنَ الکافِرین؛(۱۹)از انس نقل شده که نوح  هنگامی که سوار کشتی شد شیطان نزد او آمد. حضرت نوح فرمود: که هستی؟ گفت: ابلیسم. فرمود: برای چه آمده‌ای؟ آمده‌ام تا از پروردگارت بپرسی آیا راه توبه دارم؟ خداوند به حضرت نوح وحی کرد که توبه ابلیس این است که بر قبر (حضرت) آدم سجده کند. ابلیس گفت: من بر خود آدم سجده نکردم بر قبرش سجده کنم؟! لذا استکبار ورزید و در زمره کافرین ماند.»

۲- فلسفه زکات

زکات هم فلسفه‌ها و حکمت‌های متعددی چون رسیدگی به فقرا، رشد مال، آرامش مردم و… دارد. حضرت زهرا(س) به دو امر اشاره فرمودند: تزکیه نفس و زیاد شدن روزی: «فَجَعَل… الزکاه تزکیه للنّفس و نماءً فی الرزق؛(۲۰)و زکات را برای پاک کردن جان و روان و فراوانی رزق قرار داد.»

۳- فلسفه روزه

روزه نیز فلسفه‌ها و حکمت‌های متعددی چون رسیدن به تقوا، درک درد فقرا و گرسنگان، بهداشت جسمانی و دفع بیماری‌ها، ایجاد نظم و نظام در زندگی، استفاده‌های معنوی فراوان، اخلاص‌ورزی دارد. حضرت زهرا(س) اخلاص را که نقش بسیار مهم و سازنده‌ای دارد، اساس همه چیز می‌دانند: «فَجَعَل اللهُ… الصّیامَ تَثبیتاً لِلاِخلاص؛(۲۱)روزه را برای تحقق اخلاص قرار داد.»

خداوند فرمود: «الصّوم لِی اَنَا اَجزی بِه؛(۲۲)روزه برای من است من پاداش آن را می‌دهم و یا من خود پاداش آن هستم.»

۴- فلسفه حج

حج نیز حکمت‌های متعددی همچون نمایش قدرت اسلام و وحدت جهانی مسلمین، شناخت مسلمانان از همدیگر، تزکیه نفس، قربانی کردن هوس، ابراهیمی شدن در توحید، آشنایی با تاریخ مسلم اسلام، تجارت و سودآوری، به نمایش گذاشتن عظمت و عزت مسلمین، محکم شدن پایه‌های دین و… دارد. حضرت زهرا(س) از بین همه به اصلی‌ترین فلسفه‌ای اشاره می‌کند. گویی حضرت از اوضاع امروز اطلاع داشتند که عده‌ای به بهانه کشتار حاجیان در منی یا به بهانه اهانت به دو جوان ایرانی در فرودگاه جده و یا به این بهانه که پول حج صرف خرید اسلحه برای  داعش و النصره و… می‌شود، می‌گویند که باید حج را تعطیل کرد. شاید هم وهابیت این وضعیت را عمداً به وجود آورده تا حج را تعطیل کند و یا حداقل مانع از حضور شیعیان در مراسم حج بشود، ولی  حضور در حج برای ما و جهان اسلام منافع حیاتی بی‌شماری دارد. حضرت در یک جمله به همه این شبهات جواب دادند: «فجعل الله… الحجَّ تشییداً للدّین؛(۲۳)و حج را برای تقویت (پایه‌های) دین قرار داد.»

۵- فلسفه جهاد

جهاد دری از درهای رحمت الهی است که هم باعث توسعه و حفظ نظام و هم زمینه‌ای برای رسیدن به ثواب‌های عظیم است. جهادهای صدر اسلام، دین خدا را زنده و پایدار و بعد از آن جهاد عظیم حسینی در کربلا اسلام را بیمه و ماندگار کرد. متأسفانه امروز استعمار و استکبار جهانی با همراهی وابستگان منطقه‌ای خود تلاش دارند چهره زیبای جهاد را مخدوش کنند. روزی در رسانه‌های جهانی خود جهاد را نشانه‌ خشونت در اسلام دانستند. عبدالکریم سروش در نشریه کیان نوشت: «فرهنگ شهادت خشونت‌آفرین است. اگر کشته شدن آسان شد، کشتن عادی می‌شود.» و عطاءالله مهاجرانی غیرت دینی را که در جهاد و امر به معروف تبلور می‌یابد چنین توصیف می‌کند: «نظر به غیرت دینی، ویران کننده اندیشه و فرهنگ و تمدن است.»(۲۴) زمانی نیز با تشکیل القاعده، طالبان، داعش النصره و جنایات فجیعی که این گروه‌ها آفریدند، ترورها و انفجارهای کور، آتش زدن نظامیان، سر بریدن کودکان، دریدن شکم زنان و… تلاش کردند خشونت ادعایی خویش را ثابت کنند.

اما حضرت زهرا با چشم گریان فرمود: «… والجهاد عزاً للاسلام؛(۲۵) خداوند جهاد را برای عزت اسلام (و مسلمین) قرار داد.»

۶- فلسفه امر به معروف

امر به معروف نیز مانند دیگر دستورهای دینی فلسفه و حکمت‌های متعددی چون حفظ جامعه از آلودگی‌ها و گناهان، زنده شدن دستورات دینی، مسلط شدن خوبان، مستجاب شدن دعاها و طبعاً ترک آن آثار معکوس دارد؛ از جمله بدحجابی و بی‌حجابی‌ علنی خواهد شد، فحشا و منکرات فزونی خواهد یافت و بدان بر جامعه مسلط خواهند شد. آن‌ وقت است که دعاها مستجاب نخواهند شد و باید منتظر بلاها و گرفتاری‌ها باشیم.

حضرت زهرا(س)  می‌فرمایند: «فَجَعَل اللهُ… الاَمرَ بِالمَعروفِ مَصلِحَه لِلعامِّه؛(۲۶)پس خداوند امر به معروف را قرار داد برای مصالح اجتماعی عموم مردم.»

وقتی فضای جامعه سالم شد مردم عادی و مسئولین به انحراف کشیده نمی‌شوند.

۷- فلسفه قصاص

قصاص و دیات و حدود از ارزنده‌ترین دستورات دینی هستند که قرآن کریم اجرای آنها را باعث حیات و زنده ماندن جامعه می‌داند: «وَ لَکُم فِی القِصاصِ حَیاه یا اولیِ‌الاَلبابِ لَعلَّکُم تَتَّقون؛(۲۷)ای صاحبان خرد برای شما در اجرای قصاص حیات و زندگی است شاید باتقوا شوید.»

حضرت فرمودند: «والقِصاصَ حقناً للدّماء: و قصاص را برای حفظ خون انسان‌ها قرار داد.»

قصاص از دو جهت باعث حیات است: ۱- یکی از این جهت که جلوی انتقام دسته‌جمعی با قصاص گرفته می‌شود چنانکه قبل از اسلام رسم بود که به جای یک نفر چند نفر را به قتل می‌رساندند و امروزه هم گاهی در بعضی مناطق این حکم جاهلی حاکم است. اسلام قصاص را قرار داد که جلوی انتقام گروهی گرفته شود. ۲- جانیان و قاتلان وقتی بدانند دولت و قاضیان قاطع با مأموران ورزیده و امین به دنبال قصاص آنها هستند، حساب کار خود را می‌کنند و دست از قتل و جنایت می‌کشند.

۸- فلسفه وفای به نذر

حضرت فرمودند: «والوفاءَ بالنَّذر تعریضاً لِلمَغفِره؛(۲۸)و وفای به نذر را برای آمرزش الهی قرار داد.»

۹- فلسفه حرمت شراب

شراب اصلی‌ترین سرمایه انسان را که عقل است نشانه می‌گیرد و برای بدن زیان‌های متعددی دارد. حضرت زهرا(س) همه این آثار را در یک کلمه، یعنی پلیدی جمع کردند و فرمودند: «والنَّهی عَن شُرب الخَمر تَنزیها عَن الرّجس؛(۲۹)و نهی از شراب را برای پاکیزه ماندن از پلیدی‌ها قرار داد.»

در جلسه سالانه اساتید تفسیر،  آیت الله سبحانی این خاطره را تعریف کرد: «در زمان آیت الله بروجردی بنا بود اجلاسیه‌ای در غرب درباره ضرر و زیان شراب تشکیل شود. از کشور عربستان سعودی به عنوان نماینده مسلمانان خواسته بودند که در این جلسه حضور یابد و فلسفه تحریم شراب در اسلام را بیان کند. مفتی‌های عربستان در این مسئله درمانده ‌شدند و آخرش به اینجا ‌رسیدند که این سئوال را از محضر مرجع بزرگ شیعه، آیت الله العظمی بروجردی بپرسند. ایشان در پاسخ به این پرسش می‌فرماید: «اصلی‌ترین امتیاز انسان بر حیوانات عقل اوست و شراب عقل انسان را تضعیف می‌کند . این پاسخ مورد پسند مفتی عربستان و غربی‌ها قرار می‌گیرد.»

۱۰- فلسفه حرمت تهمت

قذف تهمت ناموسی است که باعث آبروبری افراد می‌شود. حضرت فرمود: «فجعل الله … اجنتاب القذف حجاباً عن العنه؛(۳۰)و قرار داد دوری از تهمت ناموسی را برای محفوظ ماندن از لعنت.» چون در قذف اگر نتواند ثابت کند باید ملاعنه کنند. در قرآن کریم می‌خوانیم: «و کسانی که همسران خود را متهم به زنا می‌کنند و بر آنان شاهدانی جز خودشان نباشد؛ پس هر کدام از آن شوهران [برای اثبات اتهامش] باید چهار بار شهادت دهد که سوگند به خدا او [درباره همسرش] در این باره قطعاً راست می‌گوید.» و بار پنجم بگوید: «والخامسه ان لَعنَه الله علیه ان کان من لکاذبین؛(۳۱)و (شهادت) پنجم این است که [بگوید] لعنت خدا بر او باد اگر [در این اتهام بستن] دروغگو باشد.»

و زن نیز همین‌گونه قسم و لعن را یاد کند.(۳۲)لذا اگر قذفی نباشد گرفتار لعن الهی هم نمی‌شود.

۱۱- ترک سرقت

سرقت آرامش را از جامعه می‌گیرد و مال و اموال و نوامیس و جان افراد را در معرض خطر قرار می‌دهد، حضرت زهرا(س) برای گرفتار نشدن جامعه به سرقت، فلسفه تحریم سرقت را عفت و پاکی دانست، آنجا که فرمود: «فجعل… ترک السّرقه ایجاباً للعِفّه؛(۳۳)و خداوند ترک سرقت را برای تحقق پاکدامنی و عفت قرار داد.» وقتی از طریق عدم سرقت جلو لقمه حرام گرفته شود، هم نفس‌ها با عفت می‌شوند و هم دامن‌ها آلوده نمی‌شوند، زیرا سرقت گاهی مستقیم در بی‌عفتی نقش دارد و گاهی از طریق خوردن لقمه حرام.»

ج) فلسفه بعضی از مسائل اخلاقی

در خطبه‌ معروف به فلسفه حضرت زهرا(س) از بعضی از دستورات اخلاقی نیز استفاده شده است. برای پرهیز از طولانی شدن بیش از حد مقاله فقط به سخنان ایشان اکتفا و از توضیح و مقدمه‌چینی پرهیز می‌کنیم.

۱- فلسفه صبر

«… الصَّبرَ مَعونَه عَلی استیجابِ الاَجر؛ خداوند صبر را برای به دست آوردن پاداش قرار داد.» همین آیه بس در توضیح این جمله «انَّما یُوَفّی الصابرونَ اَجرَهُم بِغَیر حِساب؛(۳۴)فقط صابران و شکیبان پاداششان را کامل و بدون حساب دریافت خواهند کرد.»

۲- فلسفه نیکی به والدین

نیکی به والدین نیز عامل ازدیاد عمر، رزق و روزی، استجابت دعا… می‌شود و از جمله حکمت‌هائی است که آن بانوی مکرمه به آن اشاره می‌کند. «فجعل الله… برّالوالدینِ وقایته مِنَ السّخط؛ و نیکی به پدر و مادر را برای دوری از عذاب الهی قرار داد.» آری ترک احسان به والدین غضب و عاق والدین را همراه دارد، غضب والدین خشم الهی را.

۳- حکمت صله ارحام

صله ارحام نیز باعث ازدیاد عمر، نشاط و شادی و رفع کینه و… می‌شود. حضرت زهرا(س) فرمود: «فجعل الله صِله الارحام منسأهً فی العمر و منماهً للعدد؛ و صله ارحام را برای ازدیاد عمر و فزونی نسل قرار داده است.  

جمع‌بندی

حضرت زهرا(س) در خطبه‌ای که برای اثبات ارث خود بیان فرمود، فلسفه بعضی اعتقادات، اخلاقیات و احکام را بیان کرده است.

ایشان در بخش اعتقادات به فلسفه هدف خلقت، تحریم شرک و دوگانه‌پرستی، فلسفه بعثت انبیاء و پیامبر خاتم(ص) فلسفه امامت، فلسفه عدالت اجتماعی اشاره می‌کند.

در قسمت فلسفه احکام به فلسفه نماز که تکبرزدایی است، فلسفه روزه که ماندگاری اخلاص، فلسفه حج که تقویت دین باشد، فلسفه جهاد که عزت‌یابی اسلام و فلسفه امر به معروف و نهی از منکر که مصالح عمومی جامعه است و فلسفه قصاص که عامل حفظ خون انسان‌ها و فلسفه حرمت شراب که باعث پاکی از پلیدی‌هاست، اشاره و در بخش اخلاق حکمت حرمت تهمت را که عامل دوری از لعنت است و صبر و بردباری، احسان به والدین و صله ارحام را مطرح می‌کند.

 

پاورقی‌ها

۱مستدرک الوسائل، محدث نوری، قم، مؤسسه آل‌البیت، اول، ۱۴۰۸ ه-ق؛ ج ۱۶، ص۳۳۲، بحارالانوار، ج ۶۲، ص ۱۶۶ و فقه‌الرضا امام رضا، علی بن موسی، مشهد، کنگره امام رضا(ع)، اول، ۱۴۰۶ ه-ق، ص ۲۵۴٫

۲- اسراء، ۸۵٫

۳- «ما خَلقت الجِن و الاِنس اَلا لِیَعبُدون؛ و جن و انس را جز برای اینکه مرا بپرستند نیافریدیم.» ذاریات / ۵۷٫

۴- «الذی خلق الموت و الحیوه لیبلوکم احسن عملاً؛ آنکه مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارترید.» الملک / ۲٫

۵- «الا مَن رَحِمَ رَبّکَ وَ لِذالِکَ خَلَقَهُم؛ مگر کسانی که پروردگارت به آنان رحم کرده است و برای همین (رسیدن به رحمت) آنان را آفریده است.» هود / ۱۱۹٫

۶- بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، بیروت، مؤسسه الوفا، دوم، ۱۴۰۴، ج ۲۹، ص ۲۲۰؛ بلاغات‌النساء، احمد ابن طیفور، انتشارات شریف رضی، قم، اول، ص ۲۷؛ دلائل‌الامامه، صدوقپف محمد طبری، قم، دارالذخائر للمطبوعات، اول، بی‌تا، ص ۳۰؛ الاحتجاج، طبرسی، مشهد، نشر مرتضی، اول، ۱۴۰۳ ه-ق، ج ۱،ص ۹۸٫

۷- بحار، همان، ج ۲۹، ص ۲۲۰؛ بلاغات النساء، ص ۲۷٫

۸- همان‌ها و احتجاج، ج ۱، ص ۹۸، دلائل الامامه، ص ۳۰٫

۹- بحارالانوار، همان، ج ۲۹، ص ۲۲۰؛ بلاغات النساء، ص ۲۷؛ دلائل الامامه، ص ۳۰٫

۱۰- بحار الانوار، ج ۳۶، ص ۳۵۳ و ص ۳۵۷، الصراط المستقیم، ص ۱۲۳٫

۱۱- بحارالانوار، ج ۲۹، ص ۲۲۰، بلاغات النساء، ص ۲۷؛ دلائل، ص ۳۰٫

۱۲- عوالی اللئالی، قم، انتشارات سیدالشهداء، اول، ۱۴۰۵ هجری قمری، ج ۴، ص ۱۰۲٫

۱۳- بحارالانوار، ج ۲۹، ص ۲۲۳؛ الاحتجاج، ج ۱، ص ۹۷ و معانی الاخبار، ص ۳۵۵٫

۱۴- احتجاج، ج ۱، ص ۹۷؛ بحارالانوار، ج ۲۹، ص ۲۳۹؛ بلاغات النساء، ص ۲۶؛ دلائل الامامه، ص ۳۲٫

۱۵-  مطففین، ۴٫

۱۶- استعینوا بالصبر و الصلوه؛ از صبر و نماز کمک بگیرید. (بقره، ۴۵)

۱۷- ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر؛ نماز از فحشاء و منکرات باز می‌دارد. (عنکبوت، ۴۵)

۱۸- اقم الصلوه لذکری؛ نماز را برای یاد من اقامه کن. (طه، ۱۴) الا بذکرالله تطمئن القلوب؛ با یاد خدا دل‌ها آرام می‌گیرد. (رعد، ۲۸)

۱۹- بحارالانوار، ج ۶۰، ص ۲۸۱٫

۲۰- بحارالانوار، ج ۲۹، ص ۲۲۳، ص ۲۵۷؛ الاحتجاج، ج ۱، ص ۹۷٫

۲۱- همان‌ها.

۲۲- الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، اول، ۱۳۶۵ش، ج۴، ص ۶۳ اگر اُجزی بِهِ خوانده شود یعنی من پاداش می‌دهم و اگر اُجزی بِهِ، مجهول خوانده شود یعنی من پاداشش هستم.

۲۳- بحارالانوار، ج ۲۹، ص ۱۶۰، ص ۲۲۳؛ الاحتجاج، ج۱، ص ۹۷، دلائل الامامه، ص ۳۲٫

۲۴- روزنامه آریا ۱۶/۱/۱۳۷۹٫

۲۵- بحارالانوار، ج ۲۹، ص ۱۶۰ و ۲۲۳، الاحتجاج، ج ۱، ص ۹۷روزنامه آریا ۱۶/۱/۱۳۷۹٫

۲۵- بحارالانوار، ج ۲۹، ص ۱۶۰ و ۲۲۳، الاحتجاج، ج ۱، ص ۹۷ دلائل الامامه، ص ۳۲٫

۲۶- من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، قم، جامعه مدرسین، اول، ۱۴۱۳ق، ج ۳، ص ۵۶۷؛ بحار، ج ۲۹، ص ۲۲۳، الاحتجاج، ج ۱، ص ۹۷، دلائل الامامه، ص ۳۲٫

۲۷- بقره، ۱۷۹٫

۲۸- الفقیه، ج ۳، ص ۵۶۷، بحار، ج ۲۹، ص ۲۲۳٫

۲۹- همان دو.

۳۰- الفقیه، ج ۳، ص ۵۶۷، بحار، ج ۲۹، ص ۲۲۳٫

۳۱- نور، آیه ۶ و ۷٫

۳۲- نور، آیه ۸ و ۹٫

۳۳- الفقیه، ج ۳، ص ۵۶۷؛ بحار، ج ۲۹، ص ۲۲۳، الاحتجاج، ج ۱، ص ۹۷، بلاغات النساء، ص ۲۸٫

۳۴- زمر، آیه ۱۰٫

 

 

سوتیترها:

 

۱٫

توقع اینکه انسان‌های عادی به تمام حکمت‌ها و فلسفه احکام و معارف دست پیدا کنند و اسرار احکام را بفهمند، نابجاست، زیرا اولاَ علم انسان‌ها حتی در مواردی که قابل تجربه هستد، محدود است و ثانیاً ممکن است فلسفه بعضی از دستورات دینی مخصوصاً در حوزه عبادات، آثار معنوی و یا اطاعت‌سنجی و یا اطاعت‌پذیری باشد.

 

۲٫

حج نیز حکمت‌های متعددی همچون نمایش قدرت اسلام و وحدت جهانی مسلمین، شناخت مسلمانان از همدیگر، تزکیه نفس، قربانی کردن هوس، ابراهیمی شدن در توحید، آشنایی با تاریخ مسلم اسلام، تجارت و سودآوری، به نمایش گذاشتن عظمت و عزت مسلمین، محکم شدن پایه‌های دین و… دارد.

 

 

۳٫

زکات هم فلسفه‌ها و حکمت‌های متعددی چون رسیدگی به فقرا، رشد مال، آرامش مردم و… دارد. حضرت زهرا(س) به دو امر اشاره فرمودند: تزکیه نفس و زیاد شدن روزی: «فَجَعَل… الزکاه تزکیه للنّفس و نماءً فی الرزق؛(۲۰)و زکات را برای پاک کردن جان و روان و فراوانی رزق قرار داد.»

 

۴٫

نیکی به والدین نیز عامل ازدیاد عمر، رزق و روزی، استجابت دعا… می‌شود و از جمله حکمت‌هائی است که آن بانوی مکرمه به آن اشاره می‌کند. «فجعل الله… برّالوالدینِ وقایته مِنَ السّخط؛ و نیکی به پدر و پدر را برای دوری از عذاب الهی قرار داد.» آری ترک احسان به والدین غضب و عاق والدین را همراه دارد، غضب والدین خشم الهی را.

 

 

 

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *