اشاره:
در ادامهی مبحـث سلسله مقالات سیمای امیرالمؤمنین(ع) در قرآن که شرح زیارت مولا علی(ع) از حضرت امام هادی«ع» است، در شماره قبل به آنجا رسیدیم که امام هادی(ع) بر ۲۲ خصلت امیرمؤمنان علی(ع) تکیه فرمودهاند. و به ۳ مورد از این خصلتها اشاره شد. اینک و در ادامه به سایر خصلتهای مولا از منظر امام هادی(ع) اشاره و تقدیم میگردد:
- قهرمان گذشت
«وَ عَنَّ النّاسَ عافیاً غافِراً: و نسبت به بدیهای مردم اهل عفو و گذشت بودی.»
«عفو و اغماض» از مکارم اخلاق انسانی است که تنها در حوزه «انسانیت» معنا میشود. این فضیلت در عالم حیوانات و حاکمیت غرائز حیوانی جایگاهی ندارد و پیامبر اکرم«ص» آن را بهترین اخلاق دنیا و آخرت میدانند:
«الا اَدَلُّکُم عَلی خَیرٍ اَخلاقِ الدُّنیا وَ الاخِرَه؟ تَصِلَ مَن قَطَعَکَ وتُعْطِیَ مَن حَرَمَکَ و تَعفو عَمَّن ظُلمَک؛(۱) آیا شما را از بهترین اخلاق دنیا و آخرت آگاه نسازم؟ پیوند با کسی که با تو قطع رابطه کرده، احسان به کسی که تو را محروم ساخته و گذشت از کسی که به تو ظلم کرده است.»
بزرگمردان جهان هستی، پیامبر«ص» و امامان معصوم«ع» دارندگان این فضیلتاند. از پیامبر گرامی«ص» نقل شده است:
«مُرُوَّتَنا اَهلِ البَیتِ العَفو عَمَّن ظَلَمَنا و اَعطاء مَن حَرَّمَنا؛(۲) روش مردمی ما خاندان عبارت است از عفو و گذشت نسبت به کسانی که بر ما ستم کردند و بخشش کسانی که از ما دریغ داشتهاند.»
ابن ابیالحدید میگوید:
«علی بردبارترین و باگذشتترین مردم روی زمین بود. صحت گفتار ما در وقایع جنگ جمل بهخوبی دیده میشود. حضرت در آن جنگ به مروان بن حکم، یکی از آتشافروزان جنگ مزبور، دست یافت و با اینکه وی علی«ع» را سخت دشمن میداشت و کینهاش را بسیار به دل گرفته بود، معالوصف حضرت از تقصیر وی درگذشت.»
همچنین عبدالل هبن زبیر که آشکارا حضرت را دشنام میداد در آن جنگ اسیر شد، ولی حضرت از تقصیر وی درگذشت و فقط گفت برو که تو را نبینم.
سعید بن خاص، دشمن دیگر حضرت نیز بعد از جنگ جمل اسیر شد او را نزد حضرت آوردند، ولی علی«ع» بدون آنکه چیزی بگوید از گناهش صرفنظر کرد.
لابد ماجرای عایشه همسر پیامبر«ص» را که به جنگ با علی«ع» آمد شنیدهاید. وقتی امام بر وی ظفر یافت، او را گرامی داشت. سپس دستور داد بیست نفر زن لباس مرد بپوشند و شمشیرها را حمایل و بدین گونه آنها را همراه روانه مدینه کردند.
در میان راه عایشه از فرصت استفاده و حضرت را به زشتی یاد کرد و گفت علی«ع» با مردان و سربازانی که همراه من فرستاده به من بیاحترامی کرده است، ولی همین که به مدینه رسیدند، زنان لباسهای خود را کندند و به او گفتند ببین ما زن هستیم و علی مردی را همراه تو نفرستاده است.»(۳)
- ۵. غیرت دین
«وَ اِذا اَعصَی اللهُ ساخِطاً وَ اِذا اَطیعَ اللهُ راضیاً؛ و آنگاه که خدا معصیت میشد خشمناک میشدی و آنگاه که خدا اطاعت میشد راضی میشدی.»
این دو جمله بیانگر غیرت دینی امیرمؤمنان علی«ع» است. غیرت دینی یعنی در برابر معصیت خدا واکنش نشان دادن و در برابر اطاعت خداوند واکنش حمایتگرانه داشتن. هر فرد مؤمنی باید چنین باشد و امیرمؤمنان«ع» الگوی مؤمنان در این عرصه هم هست.
آنچه برای مولا علی«ع» در صدر اهمیت قرار داشت، به صحنه آوردن دین بود و البته به صحنه آوردن آن در صحنه حاکمیت جلوه بیشتری داشت، ولی هرگز هیچ دستوری از دستورهای خداوند در نگاه مولا علی«ع» کمرنگ نبود. برای مولا علی«ع» حلالخوری و پرهیز و اجتناب از حرام(۴) همان اندازه اهمیت داشت که دفاع از مظلوم که دین آئیننامه است تمام اجزای این آئیننامه را باید محترم شمرد و به آن عمل کرد. او بازار را کنترل میکرد؛ جلوی کمفروشی و غش در تجارت را میگرفت(۵) و حتی به قصابها توصیه میکرد که گوشت حلال به مردم بدهید.(۶) به خرمافروشان میفرمود خرمای خوب و غیرخوب را جدا کنید.(۷) به ماهیفروشان میفرمود ماهی حلال به مردم بفروشید.(۸) با منحرفان برخورد فرهنگی میکرد و اجازه فعالیت به آنان نمیداد.(۹) به مالک اشتر فرمود با احتکار برخورد کن.
« فَامْنَعْ مِنَ الاِحْتِکَارِ، فَإِنَّ رَسُولَ اللهِ«ص»:(۱۰) جلوی احتکار را بگیر زیرا پیامبر«ص» آن را منع فرمودهاند.» اینها برخی از جلوههای غیرت دینی است.
البته حمایت از مظلوم هم از جلوههای برجسته غیرت دینی در سیره مولاست. مظلوم هرکه باشد مسلمان یا غیرمسلمان وقتی مولا علی«ع» میشنود یک بانوی مسلمان و یک بانوی غیرمسلمان مورد تعرض لشکر جنایتکار معاویه قرار میگیرند، چنان برانگیخته میشود که میفرماید: « فَلَوْ أَنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا أَسَفاً مَا کَانَ بِهِ مَلُوماً بَلْ کَانَ بِهِ عِنْدِی جَدِیراً(۱۱): اگر به سبب این حادثه (بسیار دردناک) مسلمانی از شدت تأسف و اندوه بمیرد ملامتی بر او نیست بلکه به نظر من سزاوار است.»
این یعنی غیرت دینی!
حمایت مولی علی«ع»از جناب ابوذر، این حنجره حق و عدالت از جلوههای غیرت دینی است. وقتی ابوذر به خاطر غیرت دینی و عمل به امر به معروف و نهی از منکر تبعید میشود، مولی علی«ع» و فرزندانش برای بدرقه او میروند و او را تکریم میکنند.
«یا اَباذَر! إِنَّکَ غَضِبْتَ لِلَّهِ، فَارْجُ مَنْ غَضِبْتَ لَهُ؛ إِنَّ الْقَوْمَ خَافُوکَ عَلَى دُنْیَاهُمْ وَ خِفْتَهُمْ عَلَى دِینِکَ: ای ابوذر! تو به خاطر خدا (بر آنها) غضب کردی، پس به آن کس که برایش غضب کردی امیدوار باش. آن گروه به خاطر دنیایشان از تو ترسیدند و تو به خاطر دینت از آنها ترسیدی.»(۱۲)
حضرت امام هادی«ع»با این دو جمله: «آنگاه که خدا معصیت میشد خشمناک میشدی و آنگاه که خدا اطاعت میشد راضی میشدی»؛ غیرت دینی امیرمؤمنان علی«ع» را به نمایش گذاشت. آنچه از این جلوهها عرضه شد تنها گوشهای از فضائل دریای ناپیدا کرانه امیرمؤمنان در این عرصه بود.
- دینمدار
« وَ بِمَا عَهِدَ إِلَیْکَ عَامِلاً: و به آنچه با خدا پیمان بسته بودی عمل کردی.»
برای امیرمؤمنان علی«ع» آنچه مهم بود عمل به دین بود و بس. عمل به دین در همه عرصهها حتی حکومت هم از نگاه مولا«ع» ارزش دارد. علی«ع» حکومت را از این رو که وسیلهای برای آوردن دین به صحنه است، میپذیرد و برای تحقق آن تلاش میکند:
«اَللّهُمَّ إنّکَ تَعلَمُ أنَّهُ لم یَکُنِ الّذی کانَ مِنّا مُنافَسهً فی سُلطانٍ ، و لا الْتِماسَ شَیءٍ مِن فُضولِ الحُطامِ وَ لَکِنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِینِکَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِی بِلَادِکَ، فَیَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِکَ وَ تُقامَ المُعَطَّلهُ مِن حُدودِکَ: و تقام المعطله من حدودک…(۱۳): خدایا! تو میدانی که آنچه ما در امر حکومت انجام دادیم نه برای به دست آوردن سلطنت و مقام بود و نه برای نیل به متاع پست دنیا، بلکه برای این بود که نشانههای محو شده دینت را بازگردانیم و برپا سازیم و اصلاح را در شهرهای تو آشکار کنیم تا بندگان ستمدیدهات (از ظلم ظالمان) ایمن و حدود و قوانین تعطیل شدهات اقامه و اجرا شوند.»
این یعنی عمل به دین در عرصه حاکمیت. تمام هویت زندگی حضرت مولا علی«ع» همین است. اوست و دین و خود در خط مقدم عمل به دین است و فقط دیگران را دعوت به دین نمیکند:
« أَیُّهَا النَّاسُ، إِنِّی وَ اللَّهِ مَا أَحُثُّکُمْ عَلَى طَاعَهٍ إِلَّا وَ أَسْبِقُکُمْ إِلَیْهَا، وَ لَا أَنْهَاکُمْ عَنْ مَعْصِیَهٍ إِلَّا وَ أَتَنَاهَى قَبْلَکُمْ عَنْهَا(۱۴): ای مردم! به خدا سوگند من شما را به هیچ طاعتی ترغیب نمیکنم، مگر اینکه خودم پیش از شما به آن عمل میکنم و شما را از هیچ معصیتی باز نمیدارم، جز اینکه خودم پیش از شما از آن دوری میجویم.»
این راز و رمز بر دل نشستن مواعظ مولا علی«ع» است و این نوع وعظ است که مورد تأکید امامان است.
- حافظ دین
«راعیاً لَمّا اِستَحفَظتُ: آنچه را مأمور حفظش بودی حفظ کردی.»
همه مأمور حفظ دین هستند و در خط مقدم پاسداری از دین، امامان معصوم«ع» قرار دارند. رنجهای فراوان امامان و شهادت آنان در راستای انجام این مأموریت بوده است. این سخن مولا علی«ع» است که باید همه چیز را فدای دین کرد:
« إذا حَضَرَت بَلِیَّهٌ فاجعَلُوا أموالَکُم دونَ أنفسِکُم و إذا نَزَلَت نازلهٌ فاجعَلُوا أنفسَکُم دونَ دِینِکُم ، و اعلَمُوا أنَّ الهالِکَ مَن هَلَکَ دِینُهُ ، و الحَریبَ مَن حُرِبَ دِینُهُ(۱۵): چون بلایی فرا رسد مالهای خود را اسیر جانهایتان کنید و چون حادثهای پیش آید جانهایتان را فدای دینتان کنید و بدانید که هلاک شده کسی است که دینش هلاک شده باشد و غارت شده کسی است که دینش به غارت رفته باشد.»
یکی از رازهای سکوت تلخ ۲۵ ساله امیرمؤمنان علی«ع» حفظ دین بود. مولی علی«ع» میفرماید دیدم در این شرایط دین آسیب میبیند: «فَاختَرَتَ أن أظلَمَ حَقّی وَإن فَعَلوا ما فَعَلوا(۱۶): من این را برگزیدم که اسلام آسیب نبیند، گرچه در حق من ظلم شود و هر کاری که میخواهند بکنند.» و در سخن دیگری فرمود:« مَخَافَهَ أَنْ یَرْجِعَ النَّاس(۱۷): من نگران بازگشت مردم به کفر شدم.»
در نهجالبلاغه آمده است: « فَأَمْسَکْتُ یَدِی حَتَّى رَأَیْتُ رَاجِعَهَ النَّاسِ قَدْ رَجَعَتْ عَنِ الْإِسْلَامِ یَدْعُونَ إِلَى مَحْقِ دَیْنِ مُحَمَّدٍ«ص» فَخَشِیتُ إِنْ لَمْ أَنْصُرِ الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ أَنْ أَرَى فِیهِ ثَلْماً أَوْ هَدْماً(۱۸): من دست نگه داشتم (و گوشهگیری را برگزیدم) تا اینکه دیدم گروهی از اسلام بازگشته و مرتد شدهاند و مردم را به نابود کردن دین محمد«ص» دعوت میکنند.(اینجا بود که) ترسیدم اگر اسلام و اهلش را یاری نکنم شاهد شکافی در اسلام یا نابودی آن باشم.»
این است که حضرت امام هادی«ع» مولا علی«ع» را مأمور به حفظ دین میداند.
- امانتدار
«حافِظاً لَما اِستَودِعَت: حافظ آن بودی که نزدت به ودیعه گذاشته شده بود.»
قبل از آنکه این بحث را مطرح کنیم که این امانتی که نزد مولا علی«ع»(ع) به ودیعت سپرده شد چه بود، شایان ذکر است که این جمله هم بیانگر فضیلتی دیگر از مولا علی«ع» یعنی امانتداری ایشان است. در دو آیه از قرآن کریم این فضیلت از ویژگیهای مؤمنان شمرده شده است. «وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ(۱۹): و آنان که پایبند امانتها و پیمان خود هستند.»
امانتداری ارزشی است که مرز نمیشناسد. در روایات آمده امانت گرچه از آن قاتلان اولاد انبیاء(۲۰)؛ قاتل امیرالمؤمنین علی«ع»(۲۱)؛ قاتل امام حسین«ع»(۲۲) و…باشد، باید آن را به صاحبش پس داد.
حضرت امیرمؤمنان علی«ع» ازاین فضیلت نیز به تمامی برخوردار بود؛ هم امانت به معنای خاص یعنی امانتهای مادی و هم امانت به معنای عام.
حضرت مولی علی«ع» فرمود: «لَمّا خَرَجَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله إلَی المَدینَهِ فِی الهِجرَهِ أمَرَنی أن اُقیمَ بَعدَهُ حَتّی اُؤَدِّیَ وَدائِعَ کانَت عِندَهُ لِلنّاسِ ، ولِذا کانَ یُسَمَّی الأَمینَ ، فَأَقَمتُ ثَلاثا فَکُنتُ أظهَرُ، ما تَغَیَّبتُ یَوما واحِدا ، ثُمَّ خَرَجتُ فَجَعَلتُ أتَّبِعُ طَریقَ رَسولِ اللّهِ…»(۲۳): هنگامی که پیامبر«ص» رهسپار هجرت به مدینه شدند، به من دستور دادند پس از ایشان بمانم تا سپردههایی را که از مردم نزد ایشان بود به صاحبانشان بازگردانم. برای همین خصلتشان بود که به ایشان امین میگفتند. من سه روز ماندم و آشکارا میگشتم و حتی یک روز هم پنهان نشدم و پس از آن بود که مکه را ترک گفتم و راه پیامبر خدا«ص» را دنبال کردم تا به مدینه آمدم.»
حضرت امیرمؤمنان«ع» امانتدار شایسته امانتهای پیامبر«ص» بود و در حقیقت به امر پیامبر«ص» عمل میکرد. ایشان فرمود: « اُقسِمُ لَسَمِعتُ رسولَ اللّه ِ صلى الله علیه و آله یقولُ لی قبلَ وفاتِه بساعهٍ ، مِرارا ثَلاثا : یا أبا الحسن! أدِّ الأمانهَ إلَى البَرِّ و الفاجرِ فیما قَلَّ و جَلَّ ، حتّى فی الخَیطِ و المِخْیَطِ(۲۴): سوگند یاد میکنم که پیامبر خدا«ص» ساعتی پیش از وفات خود سه بار به من فرمودند: «ای اباالحسن! امانت را به صاحبش برگردان نیک باشد یا بد امانت بزرگ باشد یا کوچک حتی نخ سوزن را.»
این امانت به معنای خاص. اما امانت به معنای عام اسلام است که امیرالمؤمنین«ع» مأمور به حفظ آن بود و حفظ فرمود و آن را به دست اهلش که امامان معصوم«ع» بودند سپرد. پس سلام بر تو ای امیرمؤمنان«ع» که امانتدار شایستهای بودی.
۹٫تکلیفمدار
«مُبَلِغَاً ما حَمَلّتَ: آنچه را که بر عهدهات بود رساندی.»
قبلهنمای اولیای دین در عرصه زندگی انجام وظیفه و تکلیف است. تکلیف است که مسیرشان را مشخص میکند و امر خدا محور است: « یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ(۲۵): پسرم! آنچه را که امر خداست انجام بده.» این آیه تابلوی برجسته تکلیفمحوری است. انبیا و امامان تکلیفمحور بودند و هزینههای آن را هرچه که بود با افتخار میپرداختند. در این جمله امام هادی«ع» بر این فضیلت والای امیرمؤمنان علی«ع» تکیه دارد. حضرت از آغاز اسلام تا شهادت به چیزی جز تکلیف نیندیشید و همواره به ادای وظیفه پرداخت، وظایفی سنگین و از همه دشوارتر سکوت ۲۵ ساله و تلخی که مولی علی«ع» آن را با تعابیر مختلفی بیان فرموده است:
*خاری در چشم و استخوانی در گلو: « فَصَبَرتُ وَ فِی العَینِ قَذىً وَ فِی الحَلقِ شَجاً». بس صبوری پیشه کردم که گوئی خار در چشم و استخوان در گلو داشتم.(۲۶)
*نوشیدن تلختر از حنظل: « وَ عَلَى أَمَرَّ مِنْ طَعْمِ اَلْعَلْقَم»(۲۷) *دردناکتر از فرو رفتن تیزی شمشیر بر دل.
پینوشت:
- تفسیر مجمع البیان، ذیل آیه ۱۹۹ اعراف.
- تحف العقول، ص. ۳۷٫
- شرح نهجالبلاغه معتزلی، ج. ۱، ص. ؟؟
- دعائم الاسلام، ج. ۲، ص. ۵۳۸٫
- همان.
- همان.
- همان.
- همان.
۹٫الکافی، ج. ۷، ص.۲۶۳٫
- نهج البلاغه، نامه ۵۳ (عهد مالک اشتر)
- نهج البلاغه، خطبه ۲۷٫
- نهج البلاغه، خطبه ۱۳۰٫
- نهج البلاغه، خطبه ۱۳۱٫
- نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵٫
- الکافی، ج. ۲، ص. ۲۱۶، ح. ۲٫
- الشافی، ج. ۳، ص. ۲۴۳؛ بحارالانوار، ج. ۲۸، ص. ۳۹۲٫
- فرائدالسمطین، ج. ۱، ص. ۳۲۰٫
- نهج البلاغه، نامه ۶۲٫
- مؤمنون، آیه ۷؛ معارج، آیه ۸٫
- بحارالانوار، ج. ۷۵، ص. ۱۱۵٫
- امالی شیخ صدوق، ص. ۲۰۴٫
- همان.
- طبقات الکبری، ج. ۳، ص. ۲۲؛ بحارالانوار، ج. ۱۹، ص.۸۶٫
- تحف العقول، ص ۱۷۵٫
- صافات، آیه ۱۰۲٫
- نهج البلاغه، خطبه ۳٫
- نهج البلاغه، خطبه ۲۶٫