در اوج ترورهای خونین سازمان منافقین و نبرد رزمندگان اسلام در جبهههای جنگ و فشار سخت اقتصادی و رسانهای نظام سلطه، در روز دوم مرداد ۱۳۶۰، مردم مؤمن و مقاوم ایران اسلامی پای صندوقهای رأی رفتند و محمدعلی رجایی را با ۱۳ میلیون رأی بهعنوان دومین رئیس جمهور نظام اسلامی راهی دفتر خدمت کردند، اما جریان نفاق با به شهادت رساندن این منتخب مردم و نخست وزیرش، عملاً مردم را از چشیدن خدمت مردمی از جنس خود آنان محروم ساخت. در آن فضای پیچیده و پر تنش و در حالی که مردم بار دیگر خود را برای انتخاب سومین رئیس جمهور در دهم مهرماه آماده میکردند، در پنجم مهرماه ۱۳۶۰ سازمان منافقین با تماس تلفنی، روحانی مجاهد عالم و با معنویت، سید عبدالکریم هاشمینژاد را تهدید به ترور کرد.
حضرت آیتالله خامنهای گزینه محبوب و رأیآور در انتخابات پنج روز پیش رو به شمار میرفت. گزینهای که هنوز درد مجروحیت از حادثه ترور تیرماه را با خود داشت. انتخاب سید عبدالکریم جدای از تلاش سازمان برای حذف فیزیکی یک نیروی شجاع و تأثیرگذار، بهویژه در منطقه خراسان، تلاش برای افزایش فشار روحی بر حضرت آیتالله خامنهای در کنار درد مجروحیت هم بود.
سید عبدالکریم شخصیتی شجاع و دشمنشناس بود. مراتب علمی و سیر و سلوک عرفانی را نزد اساتید برجستهای چون آیتالله بروجردی، حضرت امام خمینی(ره)، شیخ هاشم قزوینی، آیتالله کوهستانی گذرانده بود و فضلای قم او را با سجدههای طولانی در نماز جماعت دونفره پشت سر عارف زمانه شیخ علی کاشانی میشناختند، تهدید به شهادت سید را به یاد رؤیای صادقهای انداخت. دشمنان برای امام خمینی آتش به پا کرده بودند و در این آتش لباسهای امام سوخت و او تلاش کرد آتش را خاموش کند و شخص امام سالم ماند. او این رؤیا را چنین تعبیر کرد: «همه یاران امام چون لباس اویند و شهید خواهند شد. با خواست خدا من هم از شهدا خواهم بود، اما خورشید وجود امام عزیز همچنان میتابد.»(۱)
صبح روز هفتم مهرماه در مشهد مقدس و در حالی که پرچم عزای شهادت امام جواد(ع) گنبد طلایی امام رضا(ع) را سیاهپوش کرده بود، سید عبدالکریم هاشمینژاد توسط جریان نفاق به شهادت رسید. روز بعد حضرت آیتالله خامنهای دوست دیرینه و صمیمی او در باره او فرمودند:
«…مسئولیت سنگین خود را از سال ۴۱ تا دیروز صبح یعنی در طول ۱۹ سال بهخوبی انجام داد. دیروز هم با کمال سربلندی و سرافرازی به لقاءالله پیوست و به شهادت رسید… احساس میکنم برادر عزیز و گرانبهایی که قلباً و روحاً به او خیلی متکی و همواره به او دلخوش و امیدوار بودم از دست دادم…»(۲)
معظمله در ادامه این مصاحبه از خداوند چیزی را خواستند که شاید پاسخش را در هشتمین دوره ریاست جمهوری و انتخاب هشتمین رئیس جمهور جستجو کرد.
آن روز حضرت آیتالله خامنهای در غربت سال ۶۰ فرمودند: «خدایش رحمت و به ملت در مقابل از دست دادن این گوهر گرانبها عطیه ارزندهای عطا و این خسارت را خود جبران کند.»(۳)
شاید آن عطیه ارزنده و آن گوهر گرانبها کسی جز سید ابراهیم رئیسی نبود که در آستانه تولد امام رضا(ع) به لقاءالله پیوست و در تاریخ سوم خرداد ۱۴۰۳ در کنار سید عبدالکریم هاشمینژاد و در جوار مضجع نورانی امام هشتم(ع) آرام گرفت. رهبر معظم انقلاب در ۱۴ خرداد ۱۴۰۳ درباره شهید ابراهیم رئیسی مطالبی را فرمودند که «گوهر گرانبها و عطیه الهی» را زیبنده نام خود ساخت.
ایشان فرمودند: «در خدمتگزاری کشور نصاب تازهای را به وجود آورد. ما قبلاً هم شخصیتهای خدمتگزاری داشتهایم، اما نه در این حد، با این حجم و کیفیت و صداقت و پرکاری و شب و روز نشناختن. آقای رئیسی نصاب جدیدی را در باب خدمتگزاری به ملت ایجاد کرد.»(۴)
گویی خداوند شهید سید ابراهیم رئیسی را برای روزی ذخیره کرده بود که امام خامنهای ضمن استشمام بوی یاران شهیدش، شهید بهشتی و شهید هاشمینژاد و… بار دیگر شعارهای انقلاب را هم فریاد بزنند و هم تجلی آنان را در مرئا و منظر مردم قرار دهند. از این رو معظمله فرمودند: «مرحوم رئیسی (رضوانالله علیه) صریحاً شعارهای انقلاب را میداد و مظهر شعارهای انقلاب بود.»(۵)
بیشک همه یاران صدیق امامین انقلاب چون شهید بهشتی، شهید رجایی، شهید هاشمینژاد، شهید حاج قاسم سلیمانی، علامه مصباح و شهید آیتالله رئیسی و… ویژگیهای مشترکی داشتند که از آن میان میتوان به توکل بر خداوند، توسل به ائمه اطهار(ع)، ایمان به غیب و امدادهای الهی، باورمندی به تقابل جریان حق در طول تاریخ، شبزندهداری، تعبد نسبت به فرامین رهبری اشاره کرد، اما ویژگی دیگری که در همه آنان برجسته بود و به همین دلیل مورد غضب نظام سلطه و جریان نفاق قرار گرفتند و میگیرند، مرزبندی شفاف آنان با دشمن و فریب لبخندهای او را نخوردن بود.
رهبر معظم انقلاب در باره شهید آیتالله رئیسی با صراحت اظهار داشتند: «… در مرزبندی با دشمنان انقلاب صراحت داشت. در مورد کسانی که با انقلاب بد بودند و مخالف و دشمن بودند، دوپهلو صحبت نمیکرد. صریح صحبت میکرد و مرزبندی صریح داشت. به لبخند دشمن اعتماد نمیکرد. این ارزش است. اینها درس است. هرکدام از اینها برای سیاستمداران و رؤسای جمهور آینده ما و برای کسانی که در بخشی مورد اعتماد ملت قرار میگیرند، سرمشق است.»(۶)
در نگاه امامین انقلاب و یاران وفادار آنان چون آیتالله رئیسی مرزبندی با دشمنان اسلام و انقلاب، فراتر از یک مرزبندی اعتقادی است. حوادث تاریخی چیزی جز تقابل جریان حق و باطل نیست؛ از این رو شهید هاشمینژاد، سخنرانی خود را در خصوص ضرورت تشکیلات در مشهد مقدس در تاریخ ۱۹/۱/۶۰ اینگونه آغاز میکند:
«بِسمِ اللَّهِ الرَّحمَنِالرَّحِیمِ . لحظههای ما لحظههای بسیار حساسی هستند. در این لحظههای حساس همه نیروهای مخالف دست به دست یکدیگر دادهاند تا این انقلاب را دچار همان سرنوشتی کنند که نوع انقلابهای جهان دچار آن شدند، ولی امیدواریم همان طوری که تا کنون انقلابمان چیزی بوده که مشابه و نظیرش در جهان وجود نداشته، در آینده و تا پایان کار هم همین طور باشد. بسیاری حوادث و مسائل در کشور ما واقع میشوند که در طول تاریخ به صورت یک جریان حق و باطل بودهاند و شکل آن به تناسب عصرها عوض میشود، ولی محتوای همان محتواست.»(۷)
شهید هاشمینژاد در این سخنرانی معیار مرزبندی حق و باطل را دوستی و تبعیت از ولایت برمیشمارد و میگوید:
«در دعای ندبه این را میخوانیم که: «وَ لَوْلا أَنْتَ یا عَلِیُّ لَمْ یُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدِی: یا علی اگر تو نباشی آنهایی که مؤمن به اسلام هستند بعد از من مشخص نمیشوند.» این معیار است و هرچه که جلوتر میرود حلقه محاصره تنگتر میشود و تنگتر و این آزمایشهایی است که به وجود میآیند علی الدائم. باید از خدا بخواهیم که در آزمایشهای گوناگون، در خط اسلام سالم و مستقیم بمانیم و انشاءالله بتوانیم راهمان را تا پایان کار ادامه دهیم و خدای ناکرده این آزمایشهای گوناگون دچار انحراف نشویم.»(۸)
اشاره رهبری معظم انقلاب به ویژگی شهید رئیسی در جلب رضایت مردم برای رضای خدا و حرکت خالصانه و گذشت او از بداخلاقیهای طعنهزنان و… در حقیقت ترجمان این فراز از سخنان شهید هاشمینژاد است.
«… این انقلاب است برادر، انقلاب مال کیست؟ مال من است یا مال شما؟ مال همه است. نه شما بر سر من منت دارید و نه من بر سر شما. این خداست که واقعاً سر بر سر من و شما منت دارد. سر همه ما که در خط مستقیم هستیم. والله آزمایش برای همه روز به روز میآید. میبینید که تعدادی دارند میروند. اگر شما میبینید که قرص سر جای اولتان یعنی همان صراط مستقیم ایستادهاید و دارید میروید، آیا جای شکرگزاری نیست؟ این لطف خداست. بنابراین ما باید دست به دست هم بدهیم و این حرکت را آغاز کنیم. بهخصوص که شما دارید میبینید دشمن چه نوع حساسیتی در این زمینه نشان میدهد.»(۹)
شهید رئیسی در کنار شهید هاشمینژاد و در جوار مضجع نورانی امام رضا(ع)، صاحب و حافظ و ضامن اصلی انقلاب به خاک سپرده شد. گنجینه خداوند متعال پر است از این «گوهرهای گرانبها» و «عطیههای ارزنده». کافی است خدا را به امام رضا(ع) قسم دهیم که فقدان آنان را پر کند.
پینوشت:
۱- گلشن ابرار، ج. ۲، ص. ۸۵۷، «فریاد فضیلت، مرتضی بذرافشان،
۲- همان مدرک، ص.۸۵۸٫
۳- همان مدرک، ص..۸۵۹٫
۴- بیانات رهبری ۱۴/۳/۱۴۰۳٫
۵- همان مدرک.
۶- همان مدرک.
۷- ضرورت تشکیلات، از شهید سیدعبدالکریم هاشمینژاد، حزب جمهوری اسلامی مشهد، ص.۴٫
۸- همان مدرک، صص. ۵ و ۶٫
۹- همان مدرک، ص .۱۷٫