بیپرده با تاریخ / نگاهی به وقایع بهار ۱۳۶۹
از نامههای متوالی صدام به سران ایران
تا زلزله دهشتناک رودبار
شاید بشود گفت تلخترین رخداد بهار ۱۳۶۹ زلزله شدید استانهای گیلان و زنجان بود که طی این زلزله ۴/۷ ریشتری، شهرهای رودبار، منجیل و قسمتهای شمالی و غربی کشور لرزید و ۳ شهر و ۱۰۰ روستا ویران و به ۱۲ شهر خسارت وارد آمد. طبق بعضی آمارها بیش از ۳۵ هزار نفر کشته و حدود ۵۰ هزار نفر مجروح و ۵۰۰ هزار نفر نیز بیخانمان شدند. در این فصل از تاریخ انقلاب، صدام رئیس جمهور عراق که در صدد حمله به کویت و اشغال این کشور بود طی نامههایی خواستار حل و فصل مسائل باقی مانده بین ایران و عراق طی مذاکرات سران دو کشور در عربستان شد که هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت کشورمان در پاسخ به صدام لحن او را مغرضانه و محل پیشنهادی مذاکرات را به دلیل روابط خصمانه سعودی با ایران ناممکن دانست.
«امام خمینی یک حقیقت همیشه زنده است»
۱۰ خرداد ۱۳۶۹ حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب در اولین سالگرد رحلت امام خمینی(ره) در پیامی تاکید فرمودند: «امام خمینی یک حقیقت همیشه زنده است، راه او راه ما، هدف او هدف ما و رهنمود او مشعل فروزنده ماست»
در بخشی از این پیام آمده بود: «افسوس که برای ما خاکیان، از آن آیینهبندان جشن ملکوتی، بارقهی تسلایی نمیدرخشید و جز اشک دیدگان، نَمی بر آتش هجران آن قبلهی دلها افشانده نمیشد. شور عزا در غم پدر مهربان، معلم دلسوز و مرشد حکیم و دیدبان همیشه بیدار و طبیب درد و درمانشناس و سروش رحمت خدا بر امت و یادگار انبیاء و اولیا در زمین، اهل زمین را میگداخت و غمی بیتسلا بر آنان فرو میریخت. زمان، یگانهی خود را از دست داد و زمین، گوهری یکدانه را در خود گرفت. پرچمدار بزرگ اسلام، پس از عمری مبارک که در راه اعتلای اسلام سپری شده بود، دنیا را وداع کرد و قطب عالم امکان و ولىّاللهالاعظم (ارواحنافداه) در مصیبت خلیفهی خود سوگوار شد.»
در ادامه این پیام تصریح شده بود: «ختام سخن آن است که دوران ده سالهی حیات مبارک امام خمینی (رضواناللهتعالیعلیه)، الگو و نمونهی حیات جامعهی انقلابی ماست و خطوط اصلی انقلاب، همان است که امام ترسیم فرموده است. دشمنان خامطمع و کوردل که گمان کردند با فقدان امام خمینی، دوران جدید با مشخصاتی متمایز از دوران امام خمینی(قدّسسرّه) آغاز شده است، سخت در اشتباهند. امام خمینی، یک حقیقت همیشه زنده است. نام او پرچم این انقلاب، و راه او راه این انقلاب، و اهداف او اهداف این انقلاب است.»(۱)
زلزله رودبار و منجیل
۳۰ دقیقه و ۳۸ ثانیه از شروع آخرین روز خرداد سال ۶۹ گذشته بود که زمین با قدرتی که شاخصهای علمی شدتاش را ۴/۷ ریشتر برآورد کردهاند، بخش وسیعی از مناطق شمالی، غربی و مرکزی کشور را لرزاند. زمینلرزهای که کانونش «دیلمان» بود اما نامش به رودبار گره خورد و شد زلزله رودبار.
بر اساس گزارشی که موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران از این زلزله منتشر کرده بود، آن شب، اکثر مناطق روستایی و شهری حد فاصل لنگرود و لاهیجان به مدت بیش از یک دقیقه لرزید و حتی تا ساعات سه و ۵۰ دقیقه بامداد روز بعد، بیش از ۵۰ زمین لرزه دیگر در شهر رشت و نواحی اطراف آن، شهرهای آستانه اشرفیه، هشتپر، تالش و … ثبت شده بود. این زلزله بین ۳۵ تا ۳۷ هزار کشته، ۵۰ تا ۶۰ هزار مجروح و حدود نیم میلیون بیخانمان بر جای گذاشت تا عنوان یکی از هولناکترین زلزلههای رخ داده در حافظه جهان را از آن خود کند.(۲)
نامه هایی که صدام فرستاد و پاسخ هایی که شنید!
اولین روز اردیبهشت ۱۳۶۹ صدام در نامهای مشترک خطاب به رهبر معظم انقلاب و حجهالاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت کشورمان، از آنان خواست ملاقات مستقیم میان نمایندگان دو کشور برای پایهریزی صلح بین دو طرف صورت گیرد. صدام پیشنهاد کرد این ملاقات در مکه مکرمه انجام و عزت ابراهیم فرد دوم عراق را به عنوان نماینده این کشور در این گفت و گوها تعیین کرد.
۱۲ اردیبهشت همین سال در پاسخ به نامه اول اردیبهشت صدام به رهبران جمهوری اسلامی ایران، هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت، متذکر شد پیش از هر تلاشی برای رسیدن به صلح ابتدا اشغال بخشی از سرزمین ایران باید خاتمه یابد. وی همچنین تأکید کرد این رویکرد نباید به اعتبار قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل لطمه ای وارد آورد.
۲۹ اردیبهشت صدام در دومین نامه خود برای رهبران جمهوری اسلامی ایران ضمن دفاع از عملکرد سیاسی و نظامی خود و حکومت عراق در سال های جنگ بار دیگر بر لزوم حضور حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب در گفت وگوهای مستقیم با رهبران عراق و این که مکه مکرمه، محل گفت وگوها قرار گیرد، تأکید کرد.
سوم خرداد در پاسخ به نامه یاسر عرفات رئیس کمیته اجرایی سازمان آزادیبخش فلسطین که اظهار امیدواری کرده بود نامه صدام به رئیس جمهور اسلامی ایران ضامن منافع دولت ایران و عراق و امت اسلامی باشد، هاشمی رفسنجانی نوشت: «اگر طرف با حسن نیت اقدام نماید به نتیجه میرسیم.»
اعتراف!
در طول جنگ تحمیلیِ عراق علیه ایران، صدام بارها از سلاحهای کشتار جمعی و از جمله تسلیحات شیمیایی استفاده کرده بود، کشورهای غربی از جمله آلمان در تجهیز صدام به این سلاحها نقش عمدهای داشتند، در حالی که طی جنگ نهادهای بینالمللی، اغلب نسبت به این موضوع سکوت اختیار کردند!
۱۴ فروردین ۱۳۶۹ صدام رئیس جمهور عراق با اعتراف به اینکه کشورش به سلاحهای مرگبار شیمیایی مجهز شده است، اظهار داشت عوامل اطلاعاتی آمریکا، انگلیس و اسرائیل بارها پیشنهاد فروش اورانیوم غنی شده را به ما دادهاند.
۳۰ فروردین ماه همین سال نیز روزنامه «ایندیپندنت» چاپ لندن از نقش گسترده دولت انگلستان در تسلیح شیمیایی عراق در خلال ۸ سال جنگ با ایران پرده برداشت.
ترور برادرِ سرکرده منافقین در سوئیس!
۴ اردیبهشت ۱۳۶۹ کاظم رجوی برادر مسعود رجوی سرکرده گروهک مجاهدین خلق (منافقین) توسط افرادی ناشناس در سوئیس ترور و کشته شد. ۶ اردیبهشت همین سال روزنامه «لوکوتیدین دوپاری» چاپ پاریس نوشت: کاظم رجوی برادر مسعود رجوی که دو روز پیش در سوئیس ترور شد به سرویسهای اطلاعاتی رژیم بعث عراق بسیار نزدیک بود و در برقراری ارتباط اتحاد میان حکومت صدام با سازمان مجاهدین خلق نقش مهمی داشت.
کاظم رجوی علیرغم اینکه خود را در ظاهر، مخالف سلطنت محمدرضا پهلوی نشان میداد، همکاری وسیعی با ساواک داشته است. پرویز ثابتی ــ مسئول امنیت داخلی ساواک بین سالهای ۵۲ تا ۵۷ــ در کتاب خاطرات خود، درباره کاظم رجوی مینویسد: «من در مسافرتم به سوئیس، براساس معرفهایی قبلی با دکتر کاظم رجوی ملاقات و بعد از ارزیابی، وی را به استخدام ساواک با مقرری یکهزار فرانک سوئیس در ماه درآوردم! زمانی که برادر وی، مسعود رجوی، به همراه دوستانش محکوم به اعدام شده بود، با تماس تلفنی کاظم رجوی و اصرار وی، موضوع را به عرض شاه رساندم و بالاخره ایشان با یک درجه تخفیف رضایت دادند».(۳)
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، کاظم رجوی با حکم کریم سنجابی، وزیر امورخارجه دولت موقت، عهدهدار نمایندگی دائمی ایران در دفتر سازمان ملل در ژنو و پس از آن در دولت بنیصدر، سفیر ایران در کشور سنگال شد، اما در آخرین روزهای اردیبهشتماه ۱۳۶۰ش، خبری در رسانه نشر یافت مبنی بر اینکه یکی از کارمندان قسمت کنسولی وزارت خارجه، که در امور اسناد افراد پاکسازیشده وزارتخارجه مسئولیت داشته، همراه با فردی به نام مرتضی فضلینژاد به اتهام سرقت و خروج غیرقانونی برخی اسناد دستگیر شدهاند. کمی بعد هم مشخص شد که یکی از آن اسناد، مربوط به کاظم رجوی بوده که در آن تاریخ در سنگال به عنوان کاردار خدمت میکرده است. روزنامهها در همان زمان نوشتند: کاظم رجوی عضو افتخاری ساواک بوده، و با اسم رمز «صفا» و دو شماره کد فعالیت میکرده است.(۴)
به این ترتیب و با افشای ماهیت کاظم رجوی، وی مجبور شد از عرصه قدرت کنار برود و با فرار به فرانسه و تا زمان کشته شدن به دست عناصر نامعلوم، رسماً به عنوان عامل سیا و جزئی از براندازان نظام جمهوری اسلامی باشد.
پاسخ صریح و قاطع رهبر معظم انقلاب به یک پیشنهاد!
ششم اردیبهشت ۱۳۶۹، عطاءالله مهاجرانی مقالهای تحت عنوان «مذاکره مستقیم» در ستون دیدگاه روزنامه «اطلاعات» منتشر کرد!
در بخشی از این مقاله آمده بود: مذاکره مستقیم انبیاء الهی با دشمنان خدا و خلق، سنت و سیره پیامبر اسلام و امیر مومنان و سایر ائمه معصومین، عرف انقلابیون و سیاستمداران مستقل دنیا و بالاخره این برهان و بینه که مذاکره به معنی پذیرش سلطه و انقیاد نیست امری در خور توجه است به ویژه آن که در دنیای امروز ما نخواسته ایم دیواری بلند به دور کشور و مردم بکشیم و در دنیای نفی رابطه زندگی کنیم.»
مهاجرانی در پایان مقاله خود تصریح کرده بود: «به گمانم اگر در شرایط ویژهای که هستیم مصلحتهای کشور و انقلاب را بر سایر امور ترجیح ندهیم، بهرهاش از دست رفتن فرصتها برای انقلاب و کشور و ملتی خواهد بود که دشمنانش میخواهند فرصتهای او را بگیرند و سالها پس از سالها بگذرد و ما در وادی بازی با شعار مثل بازی با یخ متوقف بمانیم.»(۵)
رهبر معظّم انقلاب اسلامی با اشاره به این مقاله، طی سخنانی در روز ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۹ و در دیدار جمعی از معلمان و کارگران تصریح کردند: «من معتقدم کسانی که فکر میکنند باید با رأس استکبار – یعنی آمریکا – مذاکره کنیم، یا دچار سادهلوحی هستند یا مرعوبند. من بارها این نکته را عرض کردهام که استکبار، بیش از اینکه نان قدرت و توانایی خویش را بخورد، نان هیبت و تشر خودش را میخورد. اصلاً استکبار، با تشر و اُبُهَّت و شکلک درآوردن و ترساندن این و آن زنده است.» (۶)
به دنبال سخنان رهبر معظم انقلاب، هجمهها به مهاجرانی شدت یافت و این امر باعث شد حضرت آیتالله خامنهای طی نامهای خطاب به مهاجرانی تصریح کنند: «شنیدم بعضیها از حرفهای امروز من، قصد طعن و توهینی نسبت به جنابعالی استنباط کردهاند و شاید بعضی خواستهاند یا بخواهند آن را مستمسکی برای اهانت به شما بسازند. اعلام میکنم که این استنباط غلط است. من یک فکر را تخطئه کردهام و نیّت توهین به کسی نداشتهام و اگر بدون ارادهی من به شما توهین شده است، از شما عذر میخواهم. من شما را ده سال است به صدق و صفا و طهارت میشناسم و مطمئنم جز دلسوزی و خیرخواهی، نظری نداشتهاید… حداکثر آن است که به توصیهی شما در مقالهی «مذاکرهی مستقیم» عمل نخواهیم کرد..(۷)
پی نوشت ها
۱-پیام به مناسبت اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره)، دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای، پیام ها و نامه ها، ۱۰ خرداد ۱۳۶۹
۲-فاجعه رودبار و منجیل؛ بازخوانی پس از ۳۲ سال، ایسنا، ۳۱ خرداد ۱۴۰۱
۳-عرفان قانعی فرد، دامگه حادثه (گفتگو با پرویز ثابتی مدیر امنیت داخلی ساواک)، نشر کتاب، ۱۳۹۰ش، ص ۲۸۲٫
۴-روزنامه «جمهوری اسلامی»، ش ۵۶۶ (۳۱ اردیبهشت ۱۳۶۰ش)، صص ۱ و ۹٫
۵-روزنامه اطلاعات، ۶ اردیبهشت ۱۳۶۹، ص ۲
۶-بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار معلمان و کارگران، ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۹
۷-نامه به آقای عطاءالله مهاجرانی دربارهی مقالهی «مذاکرهی مستقیم»، ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۹