مراحل و زمینه‌های پیدایش و تکامل حزب‌الله «در گفتگو با دکتر محمدصادق کوشکی استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران – با نگاه و رویکرد مردمی سید حسن ستاره حزب‌الله اوج ‌گرفت!

اشاره:

کشور لبنان پس از فروپاشی عثمانی، ۲۳ سال تحت قیمومیت فرانسه بود و حدود هشتاد سال قبل در سال ۱۹۴۳ استقلال یافت. این در حالی بود که فرانسه در راستای اهداف استعماری خود با اجرای سیاست« تفرقه بینداز و حکومت کن» به‌گونه‌ای به اختلاف‌نظرها و درگیری‌های قومی و مذهبی در این کشور دامن زد که پس از گذشت حدود هشتاد سال از استقلال، این کشور هنوز هزینه آنها را می‌پردازد.

پس از تولد شوم رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۴۸، این رژیم جعلی در راستای عملیاتی کردن رویای تشکیل «اسرائیل بزرگ» با تصرف چند کشور اسلامی از جمله لبنان، هشت ‌بار، در سال‌های ۱۹۴۸، ۱۹۶۷، ۱۹۷۳، ۱۹۷۸، ۱۹۸۲، ۱۹۹۳، ۱۹۹۶و ۲۰۰۶ این کشور را هدف هجوم گسترده خود قرار داد و صدمات و خسارات فراوانی را بر ملت لبنان تحمیل کرد، اما با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در ایران و تاثیرات شگرف آن بر منطقه و ایجاد امید در ملت‌های اسلامی به‌ویژه جوانان لبنانی، در نهایت گروه‌های مقاومت از جمله «حزب‌الله» متولد شدند و نه تنها رویای رژیم صهیونیستی مبنی بر تشکیل «اسرائیل بزرگ» ناکام ماند، بلکه با احداث دیوارهای بتنی در اطراف سرزمین‌های اشغالی، خود را در همان محدوده محصور و زندانی کرد.

برای بررسی دقیق‌تر ابعاد مختلف جریانات فوق، با جناب آقای «دکتر محمدصادق کوشکی» استاد و عضو هیئت‌ علمی دانشگاه تهران به گفتگو نشستیم. ضمن تشکر از ایشان به خاطر فرصتی که در اختیار مجله «پاسدار اسلام» قرار دادند، ماحصل این‌ مصاحبه تقدیم خوانندگان گرامی می‌شود.

 

 

*حدود هشت دهه از استقلال لبنان از قیمومیت فرانسه می‌گذرد، اما همچنان فرانسه تأثیر فراوانی در معادلات داخلی این کشور، به‌ویژه در خصوص تقسیم‌بندی طائفه‌ای قدرت دارد. با توجه به این نفوذ فرانسه و همچنین دخالت‌های عربستان سعودی بر لبنان، نحوۀ تقسیم قدرت بین طوایف و شرایط شیعیان قبل از پیدایش حزب‌الله در لبنان را بیان بفرمائید.

قبل از شکل‌گیری حزب‌الله، موقعیت شیعیان در لبنان ضعیف و شکننده بود. شیعیان لبنان در سال‌های بعد از جنگ جهانی دوم به‌واسطه تسلط و سیطره فرانسه و استعمار فرانسوی‌ها بر لبنان از بسیاری از حقوق عادی شهروندی برخوردار نبودند تا آنجا که بسیاری از شیعیان از داشتن شناسنامه هم محروم بودند.

بر اساس تقسیم‌بندی طائفه‌ای قدرت در لبنان که توسط فرانسوی‌ها اتفاق افتاد، حداقل سهم ممکن به شیعیان داده شد. از جنگ جهانی دوم تا دهه هفتاد میلادی، شرایط و مناسبات تقسیم قدرت در لبنان به‌گونه‌ای بود که شیعیان به‌عنوان شهروندان عادی هم به رسمیت ‌شناخته نمی‌شدند؛ در حالی که درصد جمعیت شیعیان لبنان به‌طور کلی بیشتر از جمعیت سایر طوایف بود. اگرچه بافت جامعه لبنان همواره به صورتی بوده است که هیچ طایفه‌ای اکثریت پنجاه درصدی جمعیت را ندارد؛ اما طبق تقسیم قدرتی که متأثر از دوران استعمار و دخالت فرانسوی‌هاست، رئیس‌جمهور و فرمانده ارتش باید مسیحی مارونی و نخست‌وزیر باید اهل ‌سنت باشد و فقط ریاست مجلس از آن شیعیان است. علت هم این است که در دوران استعمار فرانسوی‌ها، شیعیان لبنان با آنها تعامل نداشتند‌ و ارتباط فرانسوی‌ها بیشتر با مسیحیان مارونی‌، سایر فرق مسیحی، دروزی‌ها و سپس تا حدودی با اهل ‌سنت لبنان بود. مسیحیان لبنان با فرانسوی‌ها کار و تعامل داشتند و فرانسوی‌ها هم از این امر استقبال می‌کردند. اغلب مسیحیان لبنانی فرهنگ فرانسوی را با آغوش باز می‌پذیرفتند. به همین خاطر فرانسوی‌ها هم بیشتر روی مسیحیان مارونی سرمایه‌گذاری کردند.

 

*رهبر معظم انقلاب از آقای صدر به‌عنوان عامل هویت‌بخشی به شیعیان لبنان یاد کرده‌اند. در مورد چگونگی رفتن آقای صدر به لبنان و مختصری از فعالیت‌های ایشان را بیان بفرمائید.

در چنان فضا و شرایطی، در اواخر دهه شصت میلادی، مرجع عالی شیعیان، مرحوم آیت‌الله بروجردی، آقای صدر را برای ساماندهی وضعیت شیعیان لبنان به این کشور اعزام ‌کردند. البته پیش از رفتن آقای صدر هم علما و روحانیون عالی‌مقامی چون سید عبدالحسین شرف‌الدین یا علامه سید محسن امین در میان جامعه شیعیان لبنان بودند که برای بهبود وضعیت شیعیان تلاش‌های زیادی کردند.

آقای صدر به‌عنوان روحانی منسوب به خاندان اصیل و اهل علم عرب و مادری ایرانی بود که در بستر فرهنگی ایران رشد کرد. وقتی ایشان به لبنان رفت، با قدرت مدیریت و با تمام توانی که داشت به شیعه، روح و هویتی تازه دمید و هویت شیعیان لبنان را در مبارزه با ظلم ساختاری موجود در لبنان انسجام ‌‌داد.

با ورود آقای صدر به لبنان و شروع فعالیت‌های مختلف ایشان در عرصه‌های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، هویت‌یابی و انسجام جامعه شیعیان لبنان نیز به‌تدریج اتفاق ‌افتاد. در این مسیر نهادها و مجموعه‌هایی مانند «حرکت المحرومین» و سپس «جنبش امل» تاسیس و در ادامه «مجلس اعلای شیعیان لبنان» توسط آقای صدر تشکیل ‌شد.

به‌واسطه فعالیت‌های این تشک‍‌ل‌ها‌، هویت و جایگاه شیعیان لبنان تا حدود زیادی تثبیت و به‌مرور حقوق تضییع ‌شده‌ آنها احقاق و مطالبه شد. از آن پس شیعیان لبنان توانستند در برابر تعرضاتی که از سوی رژیم صهیونیستی و برخی گروه‌های چپ‌گرای لبنانی علیه آنها انجام می‌شد، ‌وارد مرحله دفاع از خود شوند و به تهاجمات مذکور به صورت نظامی پاسخ ‌دهند.

 

**فقدان آقای صدر و خلاء جانشینی

*ربایش آقای صدر توسط لیبی و فقدان ایشان چه تاثیری بر شیعیان لبنان گذاشت؟ و پیروزی انقلاب اسلامی در ایران که چند ماه پس از آن واقعه محققق شد، چه تأثیری بر شیعیان لبنان داشت و شهید چمران در این زمینه چه نقشی داشت؟

در شهریور ۱۳۵۷ ماجرای ربایش آقای صدر توسط معمر قذافی، حاکم وقت لیبی پیش ‌آمد و خلاء بزرگی متوجه جامعه تشیع در لبنان شد. فقدان ایشان باعث شد تا شیعیان لبنان دوباره تنهایی و بی‌سرپرستی را احساس ‌کنند و در آن مقطع کسی برای جانشینی و پر کردن خلاء ناشی از فقدان آقای صدر وجود نداشت. زیرا آقای صدر در لبنان مورد احترام همگان بود. و محبوبیت و نفوذ ایشان در حاکمیت و میان مسیحیان لبنان هم فراگیرشده بود.

مقارن با ربودن آقای صدر، جریان انقلاب اسلامی در ایران نیز شدت پیدا کرد و در نتیجه آن توجه برخی از جوانان انقلابی و شیعه لبنان به امام و نهضت ایشان جلب و به‌تدریج در دی و بهمن ۱۳۵۷ این توجه به امام و انقلاب اسلامی پررنگ‌تر و جدی‌تر ‌شد. البته وجود افرادی مانند شهید چمران هم که از ارادتمندان حضرت امام بود و سال‌ها در کنار آقای صدر به مبارزه و فعالیت در لبنان مشغول بود، در این زمینه تاثیر بسیاری داشت.

به این‌ترتیب بسیاری از جوانان شیعه لبنانی عاشق شخصیت امام ‌شدند و حس ‌کردند که حضرت امام و انقلاب اسلامی گمشده‌ آنهاست. به‌همین خاطر روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ وقتی که خبر پیروزی انقلاب اسلامی به بیروت رسید، جوانان شیعه در جنوب بیروت به خیابان‌ها ریختند و شادی خود از پیروزی انقلاب اسلامی را با تیراندازی هوایی و پخش شیرینی نشان دادند.

*و تعداد زیادی از جوانان لبنانی در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران شرکت کردند.

بله. بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، بعضی از این جوانان لبنانی همراه با شهید چمران به ایران ‌آمدند و در ساماندهی امور انقلاب به ایشان کمک کردند و بعد از آن در دوران دفاع مقدس به همراه آن شهید بزرگوار وارد نبرد با رژیم بعث شدند و تعدادی از آنها هم به شهادت رسیدند که در بهشت زهرای تهران و قم مدفونند. لازم به ذکر است بخشی از نیروهای مؤمن و انقلابی لبنانی همچون ابوهشام موسوی، بعد از ربوده شدن آقای صدر، از جنبش امل که دچار خلاء رهبری و سکون شده بود، انشعاب کردند و «جنبش امل اسلامی» را تشکیل دادند. آنها حضرت امام را رهبرشان می‌‌دانستند، اما این جنبش به علل مختلف نتوانست فراگیر شود.

 

*تهاجم رژیم صهیونیستی و اشغال بخش‌های زیادی از لبنان چه تاثیری بر شکل‌گیری نیروهای مقاومت در لبنان داشت؟

همزمان با آزادسازی خرمشهر در سال ۱۳۶۱، رژیم صهیونیستی حمله گسترده‌ای را علیه لبنان آغاز و نزدیک به ۷۰درصد از خاک لبنان از جمله مناطق شیعه‌نشین جنوب و بیروت را اشغال کرد. این تهاجم در حالی رخ داد که لبنان عملاً فاقد ارتش بود و گروه‌های مسلح وابسته به احزاب و جناح‌های مختلف پس از اشغال ‌این کشور ناپدید شده و یا مانند برخی شبه نظامیان مارونی به همکاری با ارتش اسرائیل علیه مسلمانان لبنان پرداخته یا تسلیم شده بودند. در چنین فضایی در برخی از مساجد جنوب لبنان و ضاحیه بیروت هسته‌هایی مرکب از جوانانی که از انقلاب اسلامی الهام گرفته بودند، شکل گرفتند و به‌عنوان تنها نفراتی که در برابر اشغالگران ایستادگی کردند، مقاومت علیه اسرائیل را در قالب گروه‌هایی چند نفره سامان دادند. این جوانان همان نیروهایی بودند که در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن، تحت تاثیر فرهنگ انقلاب و دفاع مقدس به امام و انقلاب اسلامی علاقه‌مند شده بودند. این هسته‌ها و گروه‌های مقاومت چند نفره به صورت خودجوش شکل‌گرفتند و به صورت چریکی و جنگ و گریز وارد مبارزه با اشغالگران صهیونیست‌ شدند.

در آن مقطع وجود اسلحه در دست مردم در لبنان امری عادی بود و این هسته‌ها و گروه‌های چند نفره مقاومت با هزینه خودشان اسلحه و مهمات تهیه و علیه اشغالگری رژیم صهیونیستی مبارزه می‌کردند، اما ایده مقاومت و ثمربخش بودن مبارزه با دشمنی مانند اسرائیل را از امام و انقلاب اسلامی فرا گرفتند. آنان بعد از فقدان آقای صدر، حضرت امام را به‌عنوان رهبر پذیرفته بودند. البته در همان مقطع هم علما و روحانیون مطرحی در میان شیعیان لبنان فعال بودند، اما فردی که چهره شاخصی برای رهبری و ایجاد حرکت اجتماعی و سیاسی باشد، وجود نداشت.

*چه شد که نیروهای نظامی جمهوری اسلامی ایران برای کمک به ملت لبنان علیه رژیم صهیونیستی به لبنان اعزام شدند؟ علت فراخوانی نیروهای نظامی توسط حضرت امام چه بود و حمایت‌ از گروه‌های مقاومت به چه شکل ادامه پیدا کرد؟

جمهوری اسلامی نیروهایی را به دعوت حافظ اسد، رئیس جمهور وقت سوریه به سوریه اعزام ‌کرد تا از طریق آن کشور به لبنان بروند و با ارتش اسرائیل بجنگند. نیروهای تیپ ۲۷ حضرت رسول(ص) و نیروهای تیپ ذوالفقار از ارتش جمهوری اسلامی به دستور شورای‌عالی دفاع به سوریه اعزام شدند؛ اما به‌سرعت مشخص شد که سوریه قصد درگیری با رژیم صهیونیستی را ندارد و بیشتر به فکر استفاده تبلیغاتی از نیروهای اعزامی و نه جنگ حقیقی با اسرائیل است.

حضرت امام پس از گزارش شورای‌عالی دفاع و با دقت در این نکته که دولت سوریه عزم جدی برای مبارزه با اسرائیل ندارد، دستور بازگشت نیروهای اعزامی را صادر کردند. ایشان با مطرح کردن راهبرد «راه قدس از کربلا می‌گذرد» و دقت در این نکته که تکلیف جنگ با رژیم صدام روشن نشده، اولویت را نهایی کردن سرنوشت جنگ عنوان و به این نکته اشاره کردند که نمی‌توان بدون ساماندهی جنگ در جبهه‌ها، وارد عرصه دیگری شد و نیروها را پراکنده کرد.

به این ترتیب بخشی از این نیروها به ایران بازگشتند، اما با اشاره حضرت امام بخش دیگری از نیروهای سپاه و بسیج در لبنان باقی ماندند تا به شکل‌گیری یک مقاومت مردمی در لبنان علیه اسرائیل یاری برسانند. نیروهای باقیمانده در منطقه بعلبک لبنان، پادگانی را تاسیس و از طریق ارتباط‌ با مردم و اقشار مختلف و روحانیت آن‌ منطقه فعالیت خود را آغاز کردند. در آن مقطع زمانی روحانیون شاخصی در منطقه بقاع و بعلبک لبنان فعال بودند؛ از جمله شیخ محمد یزبک که ‌شخصیتی فقهی و تبلیغی بود و روحانی جوانی به نام سید عباس موسوی از طلاب نجف و از شاگردان شهید محمدباقر صدر و علاقه‌مند به انقلاب اسلامی.

ارتباط نیروهای بسیج و سپاه مستقر در بعلبک با سید عباس موسوی برقرار ‌شد و به دنبال آن هسته اولیه یک گروه مقاومت مبتنی بر اندیشه انقلاب اسلامی و رهبری حضرت امام شکل گرفت. در عمل به‌موازات شکل‌گیری این مجموعه، هسته‌های مقاومت بیروت نیز شکل گرفتند. هر چند ماموریت نیروهای بسیج و سپاه مستقر در بعلبک ارائه آموزش‌های نظامی به جوانان انقلابی لبنان بود، اما بیش از مباحث نظامی، تفکر و سبک زندگی انقلابی و اسلامی از طریق رفتار و گفتار مربیان به شاگردان منتقل شد و نگرش حضرت ‌امام در اذهان جوانان مستعد لبنانی جای گرفت و به این نحو جوانان شیعه لبنانی از طریق ارتباط مداوم و برادرانه با نیروهای سپاه و بسیج، با فرهنگ و سبک زندگی انقلابی مانوس شدند و این ارتباط‌ و انتقال فرهنگی به گسترش فرهنگ شهادت‌طلبی و نهراسیدن از آمریکا و اسرائیل در میان شیعیان لبنان انجامید.

 

 **از «جهاد اسلامی» تا «حزب‌الله»

*هسته‌های مقاومت از قبیل جهاد اسلامی و… چگونه شکل گرفتند و نوع فعالیت‌های آنها و تاثیر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پیدایش و تاسیس و تثبیت «حزب‌الله» چگونه بود؟

از سال‌۱۹۸۲، هسته‌های مقاومتی که در بیروت تشکیل شده بودند به‌تدریج گرد هم آمدند و یک شورای یازده نفره را تشکیل دادند. در این شورای یازده نفره، افرادی مانند شهید عماد مغنیه و شهید فواد شُکر که آن زمان جوانانی بیست و چند ساله بودند و بعدها از فرماندهان عالی حزب‌الله شدند، حضور داشتند. این شورا محور تشکیل گروهی به نام «جهاد اسلامی» شد که هیچ فعالیت رسانه‌ای یا رهبری مشخص و یا نماد بیرونی نداشت. این گروه زمانی شناخته شد که دو عملیات شهادت‌طلبانه علیه مقر تفنگداران دریایی آمریکا و چتربازان فرانسوی – که برای کمک به اسرائیل در لبنان مستقر بودند- صورت گرفت که به هلاکت بیش از دویست نفر از نیروهای آمریکایی و پنجاه نفر ازنظامیان فرانسوی انجامید. در آن‌زمان رسانه‌های آمریکایی ادعا کردند که‌ این دو عملیات کار گروه‌های فلسطینی‌‌ یا چپ‌گرایان لبنان نیست و انگشت اتهام را به سوی گروه «جهاد اسلامی» گرفتند.

از سال۱۹۸۳ مجموعه‌های مقاومت بقاع و بعلبک که حاصل ارتباط مستقیم نیروهای انقلابی لبنان با بسیجیان و پاسداران انقلاب اسلامی بود، ارتباطات خود با گروه‌های زیر مجموعه جهاد اسلامی را بیشتر و مستحکم‌تر کردند و به‌تدریج مجموعه‌ای به نام «حزب‌الله» را بنیان نهادند که در سال ۱۹۸۴ به نام «حزب‌الله لبنان» بیانیه تاسیس خود را به صورت رسمی و علنی منتشر ‌کرد.

اگرچه بیانیه تاسیس حزب‌الله لبنان درسال ۱۹۸۴منتشر شد؛ اما به احتمال بسیار زیاد، این تشکّل و ساختار از پیشتر، مثلاً از یک سال قبل فعالیت‌های خود را شروع کرده بود. اولین دبیرکل حزب‌الله، شیخ صبحی طفیلی از علمای بعلبک بود. شهید سید عباس موسوی از روحانیون مبارز و فعال بعلبک بود که از ابتدای تاسیس حزب‌الله مسئولیت شاخه بقاع و بعلبک را به عهده داشت و در انجام مسئولیت خود از کمک و یاری شاگرد و دوست صمیمی خود سید حسن نصرالله که در آن زمان یک روحانی جوان حدودا بیست ساله بود، بهره می‌گرفت.

**حزب‌الله از تاسیس تا تثبیت‌

*اولین پایگاه حزب‌الله پس از اعلام موجودیت در کجا بود؟

از آنجا که جنوب لبنان در اشغال اسرائیل بود و حزب‌الله نمی‌توانست پایگاهی در جنوب داشته باشد، در هنگام اعلام موجودیت، پایگاه‌ عمده خود را در بعلبک و بیروت قرار داد. در چنین فضایی، حزب‌الله به‌عنوان یک گروه مسلح ناشناخته شروع به فعالیت و با تجهیزات و نفرات اندک ومحدود، عملیات‌های پیوسته و مستمری را علیه اشغالگران صهیونیست طراحی و اجرا کرد. در این مقطع سید حسن نصرالله که عضو حزب‌الله در بعلبک بود، به‌عنوان همکار و همراه سید عباس موسوی نقش مهمی در رشد تشکیلاتی حزب‌الله بر عهده گرفت. سید حسن در بیروت بزرگ شد؛ اما خانواده‌اش اصالتاً اهل روستای بازوریه در جنوب لبنان بودند. نکته قابل توجه درباره سید حسن این است که امام در زمانی که سید روحانی جوانی بود، ایشان را به‌عنوان یکی از وکلای خود در امور شرعی معرفی و از او با عنوان «حجت‌الاسلام» یاد کردند. این در حالی است که حضرت امام تعبیر «حجت الاسلام» را اغلب برای روحانیون برجسته به کار می‌بردند.

 

*فعالیت‌های اولیه حزب‌الله پس از تاسیس و دلیل اختلافات اولیه با برخی شیعیان چه بود؟

حزب‌الله بعد از اعلام موجودیت، همگام با انجام عملیات‌های نظامی علیه اشغالگران صهیونیست، به انجام فعالیت‌های تبلیغی و رسانه‌ای پرداخت و ساختار و نماد وپرچم اختصاصی خود را به نمایش گذاشت، مراسم و مناسبت‌های انقلابی مانند روز قدس را برگزار و به‌صورت رسمی و علنی حضرت امام خمینی را رهبر خود معرفی ‌کرد. همین اقدامات موجب شد که درگیری‌هایی بین جناح‌های مختلف شیعیان لبنان روی دهد؛ زیرا در آن زمان در باره انقلاب اسلامی و رهبری حضرت امام اختلافاتی میان بخشی از شیعیان لبنان با اکثریت این جامعه که در کنار حزب‌الله قرار گرفته بودند وجود داشت. بعد از پشت سر گذاشتن این درگیری‌ها، حزب‌الله کم‌کم به دوران تثبیت خود نزدیک شد و این مهم با دبیرکلی سید عباس موسوی صورت گرفت. بعد از حدود چهار سال از دبیرکلی شیخ صبحی طفیلی، شورای مرکزی حزب‌الله، سید عباس موسوی را به‌عنوان دبیرکل جدید انتخاب کرد. در پی دبیرکلی سید عباس موسوی، جایگاه سید حسن ارتقا پیدا کرد.

 

*سید حسن نصرالله از چه زمانی مطرح شد و چه تاثیری دراوج‌گیری فعالیت‌های حزب‌الله و عقب‌نشینی رژیم صهیونیستی از لبنان داشت؟

از آنجائی که سید حسن از دستیاران سید عباس بود، محافل سیاسی و رسانه‌ای لبنان به‌تدریج سید عباس موسوی را به‌عنوان رهبر روحانی و معنوی حزب‌الله و سید حسن را به مثابه چهره محوری حزب‌الله در عرصه سیاسی توصیف ‌کردند. در پی عملیات تروریستی رژیم صهیونیستی و شهادت سید عباس موسوی و انتخاب سید حسن نصرالله به دبیرکلی حزب‌الله، مبارزه حزب‌الله با اشغالگری رژیم صهیونیستی در خاک لبنان اوج گرفت و رژیم صهیونیستی ناگزیر به عقب‌نشینی تدریجی از خاک لبنان تن داد.

افزایش حملات و پیشروی‌های نظامی حزب‌الله، رژیم صهیونیستی را متوجه این حقیقت کرد که حزب‌الله دشمنی سرسخت و متفاوت از سایر گروه‌ها و تشکیلات رایج است. تا آن زمان تنها گروهی که توانسته بود به صورت مداوم علیه رژیم دست به عملیات نظامی بزند و رژیم را وادار به عقب‌نشینی کند حزب‌الله بود. با انتخاب سید حسن نصرالله به دبیرکلی حزب‌الله مجموعه‌ای از تغییر و تحولات جدی در حزب‌الله به وجود ‌آمد و فضایی متفاوت بر نحوه فعالیت‌های این مجموعه حاکم شد.

حضور دبیرکلی جدید و جوان در رآس حزب‌الله باعث شد تا سرعت و شتاب حزب‌ افزون‌تر شود، زیرا سید حسن هم معادلات سیاسی داخلی لبنان و تحولات منطقه‌ای را خوب می‌شناخت و هم در رایزنی‌ها و مجادلات سیاسی قدرت و توانایی بی‌بدیلی داشت. سید حسن از نظر تشکیلاتی فردی قوی و دارای شناخت و درک نظامی و در عین حال سیاستمداری موثر و چهره‌ای رسانه‌ای بود. به ‌همین علت در زمان دبیر کلی ایشان، نوآوری‌های مختلفی در حزب‌الله اتفاق ‌افتاد. سید حسن اهتمامی جدی به رسانه و قدرت آن داشت و بخش رسانه‌ای حزب‌الله اهمیتی معادل بخش جهادی پیدا کرد. هر چند شهید سید عباس موسوی هم رسانه را مهم می‌دانست و در زمان دبیرکلی ایشان حزب‌الله سه شبکه رادیویی محلی در نقاط مختلف لبنان تاسیس کرد، اما در دوره دبیرکلی سید حسن این بخش چندین برابر اهمیت پیدا کرد.

 

*سید حسن نصرالله برای گذار از قدرت محلی و ورود به مرحله ملی لبنان چه تدابیر و رویکردهایی را به کار برد؟

رویکردی که از زمان دبیرکلی سید حسن در حزب‌الله برجسته شد، توجه به مردم لبنان فارغ از دین و مذهب و گرایش سیاسی و جناحی و ارتباط با عامه مردم این کشور بود. نگاه سید حسن این بود که حزب‌الله غیر از کادر و حامیانش و شیعیان لبنان، باید با بقیه طوایف و شهروندان لبنانی ارتباط پیدا کند. این ارتباط با این پیام محوری شکل گرفت که حزب‌الله تنها نماینده و مدافع شیعیان لبنان نیست بلکه مدافع تمام مردم لبنان و نماینده آنها در دفاع از کشور است. البته این نگاه و رویکرد _که با دبیرکلی سید حسن در حزب‌الله شکل گرفت_ در زمان شهید سید عباس موسوی قابل اجرا نبود، چون در آن مقطع برخی از گروه‌های مسلح لبنانی دشمن حزب‌الله بودند و با انگیزه‌های مختلف و در هر فرصتی با آن درگیر می‌شدند. در زمان سید عباس موسوی حتی گروهی با هویت شیعی هم علیه حزب‌الله فعالیت می‌کرد. در اجرای این راهبرد، سید حسن در اغلب سخنرانی‌ها و گفتگوهایش مطرح می‌کرد که حزب الله مدافع و حامی ملت و کشور لبنان در برابر تهدیدات رژیم اسرائیل است و این موضع در ارتباط و پیوند اقشار مختلف مردم لبنان با حزب‌الله موثر واقع شده بود. همان ‌گونه که شهید سید عباس موسوی با شیعیان و با بدنه و کادرها و حامیان حزب‌الله ارتباط خوبی برقرار کرد، سید حسن هم ارتباط خوبی با طیف‌های مختلف جامعه لبنان داشت و همین رویکرد باعث شد تا حزب‌الله و رهبری آن در میان سایر طوایف و مذاهب لبنان هم محبوب و مورد توجه باشد.

این راهبرد به شیوه‌های مختلفی جلوه می‌کرد. به‌عنوان نمونه اسرائیلی‌ها مرتباً مناطق مسکونی لبنان را هدف قرار می‌دادند و تا آن زمان هیچ نیرویی وجود نداشت که پاسخ این حملات را بدهد. حزب‌الله با حمایت جمهوری اسلامی، امکانات موشکی اولیه را به دست آورد و امکان حمله به شهرک‌ها و مناطق مسکونی صهیونیستی در عمق ده تا پانزده کیلومتری فلسطین اشغالی را پیدا کرد و برای اولین ‌بار تصمیم گرفت به‌وسیله عملیات موشکی پاسخ حملات مکرر رژیم به مناطق مسکونی لبنان را بدهد. در سال‌های میانی دهه ۱۹۹۰ میلادی سید حسن مطرح کرد که تا الان هیچ گروه و دولت عربی توان و اراده مقابله به‌مثل با اسرائیل را نداشته و هیچ ‌کسی شهرها و مناطق زیستی صهیونیست‌ها را هدف قرار نداده و با این رژیم به «توازن وحشت» نرسیده است و ما می‌خواهیم برای اولین ‌بار این ضربه را بزنیم؛ اما تمام مردم لبنان باید خود را در افتخار این ضربه و حمله موشکی سهیم و شریک ببینند و این حرکت در انحصار حزب‌الله نباشد. در همین راستا حزب‌الله دست به ابتکار جالبی ‌زد. صندوق‌هایی را با شعار «ساهم فی‌الصواریخ» (در موشک‌ها شریک شوید) در شهرهای مختلف لبنان مستقر کرد و از مردم لبنان خواست در صورت تمایل به انجام این عملیات کمک مالی کنند.

حزب‌الله با این حرکت عملاً اعلام کرد که می‌خواهیم در پاسخ به حملات اسرائیل از موشک استفاده کنیم، اما نمی‌خواهیم افتخار این عملیات فقط برای ما ثبت شود! به دنبال این حرکت در روستاها و شهرهای مختلف و حتی مناطق مسیحی‌نشین کمک‌هایی به این صندوق‌ها واریز شدند. طبیعی بود که این حرکت نمادین بود، اما وقتی اولین مقابله موشکی در راستای «توازن وحشت» اتفاق افتاد، حزب‌الله اعلام کرد اینها همان موشک‌هایی هستند که با کمک مردم لبنان فراهم شده‌اند. شور و شوق تمام لبنان را فرا گرفت، اما این افتخار تنها برای شیعه و حزب‌الله ثبت نشد و اقشار مختلف مردم لبنان در آن سهیم شدند می‌گفتند پول این موشک‌ها را ما داده‌ایم. حتی در رسانه‌های لبنان منتشر ‌شد که کودکی در روستایی مسیحی گفته من صد لیر به این عملیات کمک کردم و این موشک من است. سید حسن دقیقاً می‌خواست این اتفاق بیفتد. این حرکت «غرور ملی» را به لبنانی‌هایی که بیست سال از حملات مداوم و اشغالگری اسرائیل آسیب دیده بودند باز‌گرداند.

مثالی دیگر در این زمینه ایجاد مجموعه‌ای به نام«سرایا المقاومه لبنانیه» (گروهان‌های مقاومت لبنانی) توسط حزب‎‌الله است. سید حسن در قالب این طرح این ایده را مطرح کرد که ممکن است در بین مردم لبنان کسانی باشند که از نظر سیاسی و دینی با ما موافق نباشند، اما مایل باشند با اسرائیل بجنگند. به همین خاطر حزب‌الله علاوه بر «مقاومت اسلامی» (شاخه نظامی حزب‌الله) گروه جدیدی برای مبارزه نظامی با رژیم به نام «سرایا مقاومه لبنانیه» ایجاد کرده و از افرادی که به دلایل مذهبی یا سیاسی همراه حزب‌الله نیستند اما مایل به حضور در نبرد علیه رژیم هستند در این قالب ثبت‌نام می‌کند. نگرش سید حسن، مخاطبین مردمی وی را از بدنه حزب‌الله تا کل مردم لبنان افزایش داد. این حرکت و ثبت‌نام‌ افراد و جریانات و گروه‌ها در «سرایا» هم نمادین بود. تعدادی ثبت‌نام کردند. حزب‌الله مانند گذشته عملیات‌های خود را توسط مقاومت اسلامی انجام می‌داد، اما برخی اوقات اعلام می‌کرد عملیات امروز را «سرایا المقاومه لبنانیه» انجام داده است. بعد از ماجرای «سرایا»، بسیاری از لبنانی‌های مسیحی‌، اهل سنت، سکولار یا حتی چپ‌گرا در شمار هواداران حزب الله قرار گرفتند.

 

*رویکردهای مردمی و توسعه رسانه‌ای سید حسن نصرالله در آغاز کنش‌های منطقه‌ای حزب‌الله چه تأثیری بر فعالیت‌های حزب‌الله داشتند؟

با نگاه و رویکرد مردمی سید حسن، ستاره حزب‌الله اوج ‌گرفت. سید حسن در ادامه برنامه‌های خود برای گسترش نفوذ حزب‌الله در جامعه لبنان و حتی جهان عرب، تاکید بر اهمیت رسانه‌ و استفاده از آن برای انتشار دیدگاه‌ها و اندیشه مقاومت را در فهرست اولویت‌های حزب‌الله قرار داد. در این راستا شبکه تلویزیونی «المنار» در لبنان و جهان عرب به‌عنوان زبان گویای حزب‌الله فعال شد. المنار نه تنها برای مردم لبنان بلکه برای جهان عرب و در دو قالب شبکه محلی (برای مردم لبنان) و شبکه بین‌المللی (برای جهان عرب) به فعالیت خود ادامه داد و در شرایطی که رقبای قدرتمندی مانند شبکه الجزیره – که با پول و سرمایه‌ قطر و کمک‌ فنی و محتوایی انگلستان تاسیس شده بود – در مقابلش قرار داشتند، جزو اولین شبکه‌هایی بود که در جهان عرب مخاطب قابل توجهی پیدا کرد.

در این فضا و شرایط، سید حسن می‌گفت ما باید خودمان شبکه ماهواره‌ای داشته باشیم و با جهان عرب و نه فقط مردم لبنان ارتباط برقرار کنیم. این نگرش، ورود حزب‌الله به مرحله سوم از حیات و تکامل خود و شروع نگاه و عملکرد منطقه‌ای در این جنبش بود. مرحله نخست از حیات حزب‌الله را مرحله «حزب‌الله: پیدایش و تثبیت به‌عنوان قدرت محلی»، مرحله دوم را که از زمان دبیرکلی سید حسن آغاز شد، مرحله تثبیت حزب به‌عنوان «قدرت ملی» و مرحله سوم از حیات آن را بلوغ حزب و تثبیت آن به‌عنوان «قدرت منطقه‌ای» می‌دانیم.

اولین‌ گام در مرحله سوم از حیات حزب‌الله و دستیابی به نگاه منطقه‌ای و مخاطب قرار دادن جهان عرب در تاسیس و توسعه شبکه «المنار» تجلی پیدا کرد. شبکه‌ای که مخاطب آن نه تنها مردم لبنان بلکه فراتر از آن دیده شده بود. توسعه مخاطبان المنار مقارن با آزادسازی جنوب لبنان از اشغال صهیونیست‌ها در سال ۲۰۰۰ اتفاق افتاد. این پیروزی جایگاه حزب‌الله و رسانه آن را در جهان عرب به‌شدت ارتقا ‌داد.

اما سید حسن افتخارات و پیروزی‌ها را محدود و متعلق به حزب‌الله نمی‌کرد و تمام مردم لبنان و جهان عرب را در آنها سهیم می‌دانست و ارتباط با مردم لبنان و جهان عرب را در قالب ایراد سخنرانی در اجتماعات مردمی در لبنان و حضور در نشست‌ها و همایش‌ها با نخبگان و چهره‌های سیاسی و فرهنگی و..‌ پی می‌گرفت. او به‌رغم انواع تهدیدات، بدون واهمه در اماکن و اجتماعات عمومی حاضر می‌شد و از این‌ طریق رابطه میان حزب‌الله و مردم لبنان و منطقه را گسترش می‌داد. راهبرد سید حسن برای آزادسازی جنوب لبنان از اشغال رژیم صهیونیستی، کاربرد توامان ابزارهای نظامی و رسانه‌ای بود. بعدها گزارش‌های منتشره از درون رژیم ثابت کرد تاثیر عملیات‌های رسانه‌ای حزب‌الله برای اخراج اسرائیل از خاک لبنان بیش از اقدامات نظامی آن بوده است. به همین دلیل سید حسن بارها تاکید کرده بود: «لَو لا المنار لَکانَتِ الانتصار: اگر المنار نبود پیروزی به دست نمی‌آمد.» سید معتقد بود ما اگر بخواهیم فقط با ابزار نظامی با اسرائیل بجنگیم به همه اهدافمان نمی‌رسیم و در کنار جنگ نظامی، جنگ رسانه‌ای را هم لازم و ضروری می‌دانیم.

از مهم‌ترین نمونه‌های اقدامات رسانه‌ای سید حسن می‌توان به پاسخ رسانه‌ای ایشان به جنگ روانی آمریکا و متحدان منطقه‌ای آنها علیه حزب‌الله و سید حسن به بهانه ترور رفیق حریری، نخست‌وزیر اسبق لبنان، اشاره کرد. بعد از ترور رفیق حریری، تبلیغات رسانه‌های دولت‌های عربی وابسته به آمریکا‌ به‌گونه‌ای شکل گرفت که حزب‌الله را عامل این ترور معرفی کردند. سید حسن در اولین فرصت مطلوب در یک برنامه مفصل در شبکه المنار حاضر شد و اعلام کرد که ما پهپادهای اسرائیلی عامل این ترور را هک کردیم و با پخش تصاویر ضبط شده توسط پهپادهای اسرائیلی ثابت کرد که این پهپادها روزانه محل تردد رفیق حریری را شناسایی ‌کرده و طرح ترور او را انجام داده‌اند. این برنامه مانند بمب خبری در جهان صدا کرد، زیرا علاوه بر افشاگری نقش رژیم صهیونیستی در ترور حریری، توان و قدرت حزب‌الله در نفوذ به سامانه‌های پهپادی و اطلاعاتی دشمن را نیز به نمایش گذاشت.

در ادامه همین روند، سید حسن علاوه بر توجه به استحکام و توسعه تشکیلات حزب‌الله در بخش‌های نظامی، امنیتی و فناوری، به‌دلیل تاثیر جدی و بی‌بدیل سرود و موسیقی در جهان عرب، به لزوم پرداختن به آنها در حزب‌الله هم توجه داشت. گروه‌های مختلفی چون فرقه الولایه، فرقه‌الاسرا، فرقه الفجر و… که بعضاً از زمان سید عباس موسوی در چهارچوب حزب‌الله تشکل پیدا کرده بودند، در زمان سید حسن توسعه کمی و کیفی پیدا کردند و با رعایت ضوابط شرعی و در قالب‌های عمدتاً حماسی به تولید سرود و نماهنگ‌های تصویری برای مخاطبین لبنانی و جهان عرب پرداختند. برخی از این سرودها و نماهنگ‌ها چنان در جهان عرب و جهان اسلام مشهور شدند که حتی صهیونیست‌های ساکن فلسطین اشغالی، شنیدن آنها را به اصابت ضربات پتک بر روح و روان خود تشبیه می کردند!

لازم به ذکر است موفقیت‌های المنار در زمانی محقق شدند که در لبنان علاوه بر ده‌ها شبکه تلویزیونی داخلی با محتوای رقص، آواز و موضوعات جنسی و… ده‌ها شبکه ماهواره‌ای عربی دیگر هم قابل مشاهده بودند، اما المنار بدون استفاده از جذابیت‌های جنسی و غیر شرعی و صرفاً با تکیه به هنر و محتوای سالم و فاخر و به‌واسطه قدرت رسانه‌ای، آن هم با کمترین بودجه در عرصه رسانه‌ای لبنان، در عداد شبکه‌های پر مخاطب بود و بیشترین بیننده را در لبنان داشت.

*با وجود دخالت‌های دخالت‌های خارجی اعم از عربستان و اتحادیه عرب و… در لبنان، حفظ انسجام درونی در جامعه لبنان کار بسیار دشواری بود. به‌ویژه اینکه در بدنه دولت لبنان هم مخالفت‌ها با حزب‌الله کم نبودند و حتی در مقطعی تمامی گروه‌های لبنانی به‌ویژه حزب‌الله ملزم به خلع‌سلاح شدند. در آن مقطع تدبیر سید حسن نصرالله چه بود و چه رویکردی را در پیش گرفت؟

در سال۱۹۸۹ میلادی گروه‌های لبنانی با دخالت عربستان و اتحادیه عرب معاهده‌ای را برای پایان دادن به جنگ داخلی در طائف منعقد کردند. حزب‌الله به ‌علت عدم اعتماد و ارتباط با عربستان در انعقاد این معاهده حاضر نشد، اما به احترام مردم لبنان و برای خاتمه جنگ داخلی این معاهده را پذیرفت و خود را به اجرا و رعایت مفاد آن ملزم کرد. بر اساس این معاهده، تمام گروه‌های لبنانی ملزم به خلع سلاح شدند. حزب‌الله به احترام انسجام درونی جامعه لبنان‌ پذیرفت که دیگر در صحنه داخلی لبنان حضور نظامی نداشته باشد و صرفاً در مناطق مرزی و علیه رژیم صهیونیستی از سلاح استفاده کند.

از دهه ۱۹۷۰ تا زمان اجرای پیمان طائف در سال ۱۹۹۰ در لبنان رایج بود که اغلب گروه‌های سیاسی، شاخه نظامی و اسلحه داشتند و حتی به مناسبت‌هایی در خیابان‌ها رژه نظامی برگزار می‌کردند. حزب‌الله که در سال‌های ابتدای تاسیس به مناسبت روز قدس مراسم رژه مسلحانه ترتیب می‌داد؛ ولی بعد از انعقاد پیمان طائف به احترام مردم لبنان و به نشانه پایان جنگ‌ داخلی در این کشور و با هدف حفظ انسجام درونی جامعه لبنان، اعلام کرد متعهد می‌شود که دیگر در داخل لبنان رژه نظامی نداشته باشد و سلاح حزب‌الله در شهرها و مناطق مسکونی آشکار و علنی نشود و این تعهد تا کنون نقض نشده است، زیرا منطق و باور سید حسن و حزب‌الله این بود که جنگ داخلی در لبنان تنها به نفع اسرائیل تمام خواهد شد. سید حسن براین نکته تاکید داشت که مبارزه حزب‌الله با رژیم صهیونیستی جز با حفظ آرامش و انسجام جامعه لبنان ممکن نخواهد بود و بر این اساس حداکثر تلاش خود را به کار می‌گرفت تا اختلافات و چالش‌های داخلی میان حزب‌الله و برخی گروه‌های سیاسی لبنانی را با گفتگو و بدون کاربرد خشونت حل و فصل کند.

سید حسن به‌قدری به این امر مهم باور داشت که حتی در مواردی که برخی گروه‌ها علیه حزب‌الله دست به اسلحه بردند، مقابله به‌مثل انجام نداد و حفظ نظم و امنیت را به ارتش لبنان سپرد. مثلاً در مقطع بعد از پیمان اسلو که منجر به سازش یاسر عرفات به‌عنوان نماینده بخشی از گروه‌های فلسطینی با رژیم صهیونیستی شد، هزاران نفر از مخالفان روند سازش در حومه جنوبی بیروت دست به تظاهرات زدند و صلح با رژیم را محکوم کردند. این راه‌پیمایی به صورت آرام و بدون مشکل درحال برگزاری بود که واحدهایی از ارتش لبنان به دستور نخست‌وزیر وقت لبنان، رفیق حریری که از عوامل اصلی سعودی‌ها در لبنان به شمار می‌رفت، به تظاهرکنندگان شلیک ‌کردند. براثر این تهاجم ده‌ها تن مجروح شدند و حداقل سیزده نفر از تظاهرکنندگان که اغلب آنها زنان و کودکان بودند، به شهادت ‌رسیدند. تحمل این جنایت برای جوانان و نیروهای حزب‌الله بسیار سخت بود، زیرا علاوه بر شهادت و جراحت بستگان و خانواده‌های اعضای حزب، توانایی و قدرت نظامی حزب به چالش کشیده و غرور و حیثیت آنها جریحه‌دار شد.

در لحظاتی که بسیاری از این نیروها با اسلحه‌ آماده ورود به خیابان و درگیری با عوامل تیراندازی به تظاهرات بودند، سید حسن شخصاً به ماجرا ورود کرد و مانع از بروز درگیری و جنگ داخلی شد و برای مهار خشم و هیجان نیروهای حزب از آبرو و اعتبار خود مایه گذاشت. اگر صبر و شجاعت و دوراندیشی سید نبود این مسئله می‌توانست آتش جنگ داخلی لبنان را دوباره روشن و نیروهای حزب را به جای نبرد با رژیم صهیونیستی وادار به جنگ در داخل لبنان کند.

 

 *حزب‌الله از چه سالی توانست با پشتوانه مردمی جای خود را در لبنان به‌عنوان قدرت نظامی تثبیت و در عرصه سیاسی لبنان جایگاه پیدا کند؟

از سال‌ ۲۰۰۶ به بعد که جایگاه حزب‌الله به‌عنوان قدرت اول نظامی در لبنان تثبیت شد، سید حسن، حزب‌الله را برای ورود قدرتمند به عرصه سیاست داخلی این کشور رهبری کرد. اگرچه ورود حزب‌الله به سیاست داخلی لبنان از سال‌های ۱۹۹۵ به بعد در قالب ورود نامزدهای حزب‌الله به رقابت‌های نمایندگی مجلس لبنان و موفقیت آنها در کسب آرای مردمی و عضویت در پارلمان این کشور شروع شده بود، اما با توجه به بافت طائفی قدرت و تقسیم آن بر اساس الگوهای استعماری فرانسه، سهمیه حزب‌الله حداکثر ۷ تا ۱۳نماینده از مجموع پارلمان ۱۲۸ نفری لبنان بود و عملاً حضور حزب‌الله در عرصه سیاست داخلی حالتی نمادین داشت. الگوی سهمیه‌بندی طائفی لبنان، مانع از شکل‌گیری قدرت بر اساس تعداد حامیان است و بر همین اساس سهم حزب‌الله ازقدرت رسمی لبنان درحدود ۱۲تا ۱۳ کرسی پارلمانی و یک یا دو کرسی وزارتی متوقف می‌ماند. گام اول سید حسن برای تغییر این وضعیت آن بود که حزب‌الله به شکل رسمی و در عمل نشان داد که به سهمیه خود از قدرت اکتفا می‌کند و بر خلاف بسیاری از گروه‌های سیاسی لبنان برای کسب کرسی‌های بیشتر وارد مجادلات و جنگ سیاسی آکنده از کینه و نفرت نمی‌شود. در واقع حزب‌الله برای کسب مناصب بیشتر، ورود نمی‌کرد و همین نکته باعث تمایز حزب‌الله با سایر گروه‌ها و احزاب سیاسی لبنانی شد تا آنجا که بسیاری از شهروندانی که به گرایش‌های سیاسی مختلف از مارکسیسم تا ناسیونالیسم و… وابستگی داشتند و از آنها و جنگ قدرت دائمی موجود سرخوردگی پیدا کرده بودند، به روش و منش سیاسی حزب‌الله علاقه‌مند شدند.

سید حسن این روند را تا قبل از جنگ ۳۳ روزه ادامه داد، اما از سال ۲۰۰۶ به بعد که پایگاه مردمی و اقتدار حزب‌الله تثبیت شد، راهبرد سید تغییر کرد و حزب‌الله نه برای افزایش سهم حداقلی حزب در پارلمان، بلکه برای تاثیرگذار حداکثری در فضای سیاسی لبنان با حداکثر قدرت‌ در انتخابات‌ها شرکت کرد.

در این راستا شخص سید حسن وارد تعامل با گروه‌های مختلف سیاسی شد و با اغلب جریانات و جناح‌های مختلف مذاکره و الگوی متفاوتی از رقابت سیاسی در لبنان را پایه‌گذاری کرد. در این مسیر حزب‌الله در حوزه‌های انتخاباتی سایر طوایف از جمله اهل سنت، مسیحیان مارونی، دروزی و نامزدهایی که گرایشات ملی‌گرایانه و ضد اسرائیلی داشتند وارد مذاکره می‌شد و در صورت موفقیت به حامیانش توصیه می‌کرد به نامزدهای هم‌پیمان با حزب‌الله رای بدهند. در نتیجه از میان نامزدهای مسیحی یا دروزی و… کسانی وارد پارلمان می‌شدند که رای حامیان حزب‌الله را کسب کرده بودند.

با این روش نمایندگانی از گرایشات مختلف زیر چتر حزب‌الله قرار می‌گرفتند و این عده‌ که از بافت اصلی حزب‌الله نبودند، اما با رای حامیان حزب‌الله به پارلمان می‌رفتند به همراه نمایندگان اصلی حزب‌الله، فراکسیونی به نام «کتله الوفاء لِلمقاومه» تشکیل می‌دادند که فراکسیون پارلمانی حزب‌الله بود و غیر از شیعیان، شامل نمایندگان اهل ‌سنت، مسیحی، دروزی و… هم می‌شد.

این ساز و کار ابتکاری سید حسن و حزب‌الله، مظهر همگرایی ملی در مجلس لبنان شد و عملا و بدون تغییر سهمیه‌بندی تعداد نمایندگان همراه با حزب‌الله را به ۴۵ تا ۶۰ نفر که حدوداً نیمی از پارلمان لبنان را شامل می‌شود، رساند. با این حال در هنگام کسب کرسی‌های وزارتی، حزب‌الله، همیشه بی‌اهمیت‌ترین وزارتخانه‌ها را برای حفظ انسجام سیاسی جامعه لبنان بر می‌داشت و خود را وارد جنگ‌های حزبی و سیاسی برای کسب قدرت سیاسی نمی‌کرد. در ادامه همین رویکرد بود که حزب‌الله در اغلب موارد به یک کرسی وزارتی (یک وزیر از کابینه) بسنده می‌کرد و سهم دیگرش از کرسی‌های وزارتی را به گروه‌های دیگر هم‌پیمان با حزب‌الله (مثلاً جنبش امل) تقدیم می‌کرد. این حرکت محبوبیت حزب‌الله در جامعه لبنانی را افزایش ‌داد، زیرا بقیه احزاب به دنبال سهم‌خواهی بیشتر از قدرت سیاسی بودند و برای کسب یک کرسی وزارتی بیشتر از هیچ عملی ابا نداشتند و منافع مردم لبنان را فدای منافع خود می‌کردند.

برای وصول به این جایگاه برتر در صحنه سیاسی لبنان سید حسن و دستیاران او در دفتر سیاسی حزب‌الله، رایزنی‌های سیاسی را به احسن وجه انجام می‌دادند، به‌نحوی که اگر از لبنانی‌ها پرسیده شود در بیست سال اخیر چهره اصلی دیپلماسی داخلی لبنان کیست؟ بدون تردید سید حسن را برترین مذاکره کننده در سیاست داخلی این کشور می‌دانند. سید حسن طی دو دهه اخیر سه نفر از روسای ‌جمهور لبنان را متقاعد کرد که حزب‌الله و مقاومت مسلحانه ضدصهیونیستی آن را، مقاومت ملی لبنان و مدافع کشور در برابر تجاوزات اسرائیل اعلام کنند. همین رویکرد تلاش‌های آمریکا و اروپا برای تروریستی خواندن حزب‌الله را تا حدود زیادی خنثی کرد.

جالب اینکه هر سه رئیس جمهور مذکور لبنان، مسیحی و فرمانده ارتش لبنان بودند و با حمایت حزب‌الله موفق به کسب این مقام شدند و برای بقای خود در این جایگاه نیز به حمایت حزب‌الله نیاز داشتند. با رایزنی‌های سید حسن روسای‌جمهور لبنان از حزب‌الله حمایت می‌کردند و حزب‌الله را نه گروه تروریستی، بلکه مقاومت ملی لبنان می‌دانستند.

از جمله بحران‌های سیاسی که سید حسن موفق به مهار آن شد، اتحاد احزاب و جریانات لبنانی وابسته به آمریکا، فرانسه، سعودی و… حول محور مخالفت با مقاومت اسلامی لبنان و حزب‌الله بود. این مجموعه که جریان «۱۴مارس» نامیده شد مرکب از چند حزب و شخصیت سیاسی اهل ‌سنت، تعدادی از احزاب تندرو مسیحی مارونی و…بود. حمایت مالی این جریان را عربستان برعهده داشت و خطوط سیاسی آن توسط آمریکا و فرانسه طراحی می‌شدند. جریان ۱۴ مارس طی سال‌های ۲۰۰۶ به بعد مهم‌ترین دشمن داخلی حزب‌الله در عرصه سیاسی به شمار می‌رفت و طی دو دهه اخیر با استفاده از کمک‌های مالی گسترده عربستان و حمایت رسانه‌ای و سیاسی آمریکا و اروپا تلاش‌های فراوانی برای تسلط بر فضای سیاسی لبنان و حذف حزب‌الله از صحنه سیاست لبنان انجام داده است، اما رویکرد مردمی سید حسن در ساحت سیاست لبنان و ارتباط و هماهنگی وی با جریانات و احزاب لبنانی مانع از به ثمر نشستن اقدامات جریان ۱۴ مارس شد. این اقدامات باعث ‌شدند شخصیت‌های آزاداندیش و وطن‌دوست از گروه‌های مختلف، به سید حسن و رویکرد وی علاقه‌مند شوند و در زمره حامیان حزب‌الله قرار بگیرند.

 *روش‌های سید حسن برای کادرسازی و تربیت نیرو چه بودند؟

از جمله ویژگی‌های سید حسن به‌عنوان دبیرکل حزب‌الله تلاش شدید ایشان در مسیر کادرسازی برای حزب‌الله بود، به‌نحوی که طی سه دهه رهبری او، حزب‌الله صاحب تشکیلات آهنینی شد که به‌شدت به انضباط و دقت معروف شده است. از جمله روش‌های حزب‌الله برای تربیت کادرهای آینده حزب و مقاومت، استفاده از ساز و کار پیشاهنگی بود. پیشاهنگی به‌عنوان سازمانی برای تربیت اجتماعی و فرهنگی دانش‌آموزان در اروپا و آمریکا شکل گرفت، به گونه‌ای که بزرگ‌ترین سازمان پیشاهنگی دنیا متعلق به آمریکاست. اما حزب‌الله این روش را برای تربیت کودکان و نوجوانان خود به کار گرفت و به‌قدری در این مسیر رشد کرد که مقام اول پیشاهنگی در منطقه جنوب غرب آسیا، گروه پیشاهنگی امام مهدی یا «کَشّافه الامام المهدی» است. این گروه دانش‌آموزان داوطلب را به عضویت می‌پذیرد و با همان سلسله مراتب پیشاهنگی، در کارهای خیریه و اقدامات اجتماعی به کار می‌گیرد. گروه پیشاهنگی امام مهدی(عج) کودکان و نوجوانان داوطلب لبنانی را سازماندهی می‌کند و پس از آموزش‌ در عرصه‌هایی مانند گروه سرود، خیریه، امداد و نجات و… به کار می‌گیرد و در واقع تمرین مسئولیت‌پذیری، شخصیت‌یابی و هویت‌یابی برای کودکان و نوجوانان لبنانی است. بسیاری از این نیروها بعدها به‌عنوان کادرهای متخصص در خدمت حزب‌الله قرار می‌گیرند و یا به‌عنوان مدیر در عرصه‌های مختلف به خدمت مشغول می‌شوند.

از دیگر اقدامات حزب‌الله برای تربیت نیرو در دوره سید حسن، تاسیس مجموعه مدارس خصوصی امام مهدی(عج) است. این مدارس در چهارچوب تعالیم دینی و قواعد شرعی و به‌عنوان یکی از زیر مجموعه‌های حزب‌الله از کیفیت آموزشی و تربیتی بالائی برخوردارند و در تمام مقاطع مختلف تحصیلات عمومی، دانش‌آموزان را می‌پذیرند و خانواده‌ها با اشتیاق فرزندانشان را به این مدارس می‌فرستند.

 

 *تدابیر سید حسن نصرالله برای مقابله با تحریم‌های همه‌جانبه حزب‌الله و خدمات‌رسانی اقتصادی به مردم‌ و نیروهای محور مقاومت و حزب‌الله چه بودند؟

از جمله اقدامات حزب‌الله در دوران دبیرکلی سید حسن، تاسیس موسسه سازندگی «جهاد البناء» است. این مجموعه با کمک جوانان داوطلب و اعضای حزب‌الله به روستاها و مناطقی که نیازمند خدمات عمرانی هستند کمک‌های عمرانی مانند لوله‌کشی و آب‌رسانی، تعمیر جاده‌ها و خانه‌های محرومین ارائه می‌کند و به‌ویژه نقش اصلی در بازسازی مناطق آسیب‌دیده از حملات رژیم صهیونیستی را بر عهده دارد. خدمات جهادالبناء در بازسازی مناطق تخریب شده در جنگ ۳۳ روزه که شامل آواربرداری و احداث هزاران واحد مسکونی در جنوب، بقاع و بعلبک و حومه جنوبی بیروت می‌شد، نقشی مهم در افزایش محبوبیت و جایگاه مردمی حزب‌الله ایفا کرد و نشان داد که حزب‌الله در هیچ شرایطی مردم و حامیانش را رها نخواهد کرد.

از سوی دیگر عدم ارائه هرگونه خدمات شهری به حومه جنوبی بیروت موسوم به ضاحیه از جانب دولت لبنان طی سال‌های تاسیس حزب‌الله تا کنون، باعث شده است تا حزب‌الله ارائه خدمات شهری به بیش از یک میلیون مردم این منطقه را هم بر عهده بگیرد.

بخشی دیگر از خدمات اقتصادی و اجتماعی با پشتیبانی حزب‌الله در قالب موسساتی مانند «مؤسسه ‌الشهید» و «مؤسسه الجرحی» انجام شده است. مؤسسه شهید با هدف سرپرستی و کمک به بازماندگان و خانواده‌های شهدای وابسته به حزب و خانواده‌های شهدای بمباران‌ها و حملات اسرائیل تشکیل شد و فارغ از مذهب و قومیت و… خدمات متنوع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را به خانواده‌های شهدا ارائه کرده است. مؤسسه‌ الجرحی برای انجام خدمات امدادی و رفاهی به جانبازان و مجروحان وابسته به حزب و مجروحان تجاوزات و حملات رژیم صهیونیستی تاسیس شده و رسیدگی به این گروه از جامعه لبنانی را برعهده گرفته و بدون توجه به تعلقات قومی و طائفی برای حل مشکلات مجروحان و جانبازان لبنانی تلاش کرده است.

تاسیس مراکز درمانی مجهز و متنوع (بیمارستان، درمانگاه‌های تخصصی و عمومی و…) برای ارائه خدمات درمانی به اعضا و حامیان حزب و عموم مردم لبنان در ضاحیه، جنوب و بعلبک از جمله خدماتی است که حزب‌الله در حوزه درمان به جامعه لبنان ارائه کرده است.

حزب‌الله در دوران دبیرکلی سید حسن، ابتکارات و اقدامات مهمی برای حل مشکلات اقتصادی حزب و حامیان آن انجام داد که برگرفته از دیدگاه‌های انقلابی سید شهید بود. دیدگاهی که هیچ بن‌بستی را به رسمیت نمی‌شناخت و هر مانعی را به ابزار ارتقا و صعود تبدیل می‌کرد. از جمله این موانع تحریم ارائه هر‌گونه خدمات بانکی به حزب‌الله و مؤسسات وابسته به آن از جانب آمریکا بود که به‌سرعت شامل اعضا و حامیان حزب و حتی مردم عادی لبنان شد که به‌‌نوعی با اعضا و حامیان حزب‌الله ارتباط داشتند و از جانب اروپا و کشورهای عرب وابسته به آمریکا امتداد پیدا کرد و بر اساس آن این افراد و مؤسسات حق دریافت هیچ نوع خدمتی از بانک‌های مستقر در لبنان را نداشتند.

در واقع بیش از دو دهه است که حزب‌الله و اعضایش، مشمول دریافت هیچ یک از خدمات بانکی از بانک‌های لبنان نبوده‌اند و در صورت تخطی بانک‌ها از این تحریم، دولت آمریکا آنها را تحت تحریم قرار می‌دهد و روابط آنها را با نظام بانکی بین‌المللی قطع می‌کند. حزب‌الله با هدایت سید حسن، برای مقابله با این تحریم بانک داخلی (مؤسسه قرض ‌الحسنه) برای حزب‌الله را تاسیس کرد که خدمات مالی پولی و بانکی را به اعضا و حامیان حزب و سایر شهروندان لبنان ارائه می‌داد.

عجیب اینکه‌ اسرائیل در بمباران‌های اخیر بعد از ترور سید حسن، یکی از اماکنی را که هدف قرار داد «موسسه قرض‌الحسنه» حزب‌الله بود. این بانک با همت مردم لبنان به مؤسسه اقتصادی قدرتمندی متکی به کمک‌های مردمی تبدیل شد و خلاء ناشی از تحریم بانکی حزب و اعضای آن را به‌نحو احسن پر کرد.

یکی از مشکلاتی که گروه‌هایی مانند حزب الله لبنان با آن دست به گریبانند تامین نیازهای مالی و اقتصادی آن مجموعه است، زیرا کمک‌های جمهوری اسلامی نمی‌تواند پاسخگوی همه نیازهای آنان باشد. از این‌‌رو در زمان مدیریت حزب توسط سید حسن راهکاری برای تامین بخشی از نیازهای مالی حزب اندیشیده شد. این راهکار مبتنی بر تجارت‌پیشگی مردم لبنان است. لبنانی‌ها مردمی‌ تجارت پیشه‌اند و تقریباً در هر خانواده لبنانی یک یا چند نفر به تجارت در کشورهای مختلف مشغولند. سال‌هاست که بخش قابل توجهی از‌ تجارت در غرب آفریقا، شرق و شمال شرق آمریکای لاتین و…در دست لبنانی‌هاست و تعدادی از این تجار از طرفداران حزب‌الله ‌هستند. حزب‌الله از کمک‌های مردمی مختلفی که دریافت می‌کند، سرمایه‌ای را فراهم آورده و در اختیار تاجران حامی حزب قرار داده و از درآمد حاصله، بخشی از نیازهای مالی‌اش را مرتفع می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *