ولایتمداری سیدحسن نصرالله الگویی برای انسانهای آزاده
سید حسن نصرالله ابتدا عضو شاخه نظامی امل بود. زمانی که بحث ولایت فقیه را در ساختار امل مطرح کرد، به اختلاف برخورد و بهمرور زمان وارد حزبالله لبنان شد. بهواسطه وی، اصل ولایتفقیه در اصول و اساسنامه حزبالله قرار گرفت. سیدحسن نصرالله به معنای واقعی کلمه ولایتمدار و الگویی برای اقشار مختلف جامعه و برای تمام مردان و زنان آزادۀ دنیاست.
امروز حزبالله لبنان مملو از انسانهای ولایتمدار است. در ساختار حزبالله به رهبری سید حسن نصرالله، نیروهایی تربیت شدهاند. که به گفتۀ وی صدها نفر در حزبالله هستند که اگر ولیفقیه به آنها بگویند داخل تنور برو، میروند.
سید حسن نصرالله یک مدیر کامل بود. خودش میگفت اگر من از بین بروم و شورای رهبری حزبالله هم از بین برود، هیچ نگرانیای وجود ندارد، چون تا چند نسل برای حزبالله نیرو تربیت کردهام و نیروهای حزبالله و فرماندهان آن دائماً در حال شکلگیری هستند. گروه «کشافهالمهدی» مدارسی هستند که حزبالله لبنان تأسیس کرده که در آن نیروهایی تربیت میشوند و هر یک از آنان در آیندهای نزدیک توان دبیر کل حزبالله شدن را دارند. لذا این خیال خامی است که چون سید حسن نصرالله به شهادت رسیده، حزبالله از هم فرو میپاشد. حزبالله بهشدت قدرتمند است و هستههای مقاومت دیگری نیز شکل گرفتهاند. امروز نیروهای مقاومت در اوج قدرت هستند و تحولات جنگ نیز صد در صد به نفع جبهه مقاومت است، چرا که اگر به نفع رژیم صهیونیستی بود، اینطور جنونآمیز بیمارستانها و مدارس و مردم عادی را هدف قرار نمیداد. رژیم صهیونیستی طبیعتاً نمیخواهد فضای افکار عمومی جهان را بیش از این علیه خود بشوراند؛ اما راه دیگری برای بقای برای او باقی نمانده است. بنحوی که نتانیاهو در سازمان ملل اعتراف کرد که: «ما داریم برای بقایمان میجنگیم.»
در مورد ولایتمداری سید حسن نصرالله و نیروهای حزبالله همین بس که ایشان گفته بود: «ما اگر بدانیم ولیفقیه کاری را دوست دارند، انجام میدهیم و اگر بدانیم دوست ندارند، ترک میکنیم. این شیوه بین ما و برادران ایرانی مشترک است. اما ما اعتقادی هم داریم که به تصور ما حتی بسیاری از برادران ما در ایران ندارند. ما همین که احتمال بدهیم حضرت آقا امری را دوست دارند، آن را انجام میدهیم و اگر احتمال بدهیم که ایشان دوست ندارند، قطعاً انجام نمیدهیم.»
حزبالله بسیار قویتر از چیزی است که ما تصور میکنیم. سلسله مراتب حزبالله لبنان برخلاف سایر ارتشهای جهان از بالا به پایین نیست. حزبالله روز به روز قدرتمندتر شده است و دهها و صدها هزار نیروی مقاوم دارد که با شهادت رهبرشان مسیر حزبالله را بدون کوچکترین اعوجاجی ادامه خواهند داد.
نه به وعدۀ آمریکاییها:
سیدحسن نصرالله میگفت: «آمریکاییها به من پیام دادند؛ اگر دست از دشمنی با اسرائیل برداری، تو را حاکم مطلق لبنان خواهیم کرد؛ ولی من بیدرنگ گفتم: امکان ندارد. حتی لحظهای هم مکث نکردم تا شیطان فریبم ندهد.
“هاآرتص” که بهزعم خود میخواست اشکال حزبالله و سید حسن نصرالله را برملا کند، طی گزارشی نوشت: «تقصیر خود سید حسن نصرالله بود. از قبل به او اطلاع داده شده بود که اگر کاری به غزه نداشته باشد، ما هم کاری با او نداریم؛ اما قبول نکرد.»
چند نفر را در سایر فرق و ادیان دیگر پیدا میکنید که اینطور پای برادران اهل سنت ایستاده باشد و حاضر نشود معامله کند؟ سید حسن نصرالله این گونه بود.
ایران در رأس نقشههای شوم آمریکا و صهیونیسم
امروزه یکی از پرتکرارترین سئوالات این است که چرا جمهوری اسلامی به محور مقاومت کمک میکند؟ برای پاسخ به این پرسش باید به یک قرن قبل برگردیم. زمانی که یهودیان آرامآرام به فلسطین مهاجرت کردند. نظریهپرداز بزرگ یهود «تئودور هرتصل» نظریه “نیل تا فرات” را مطرح کرد و گفت ما طبق آموزههای کتب مقدسمان باید کشور مستقلی به نام «اسرائیل» داشته باشیم که محدودهاش از نیل تا فرات باشد. بر اساس همین نظریه است که پرچم رژیم صهیونیستی دو رنگ آبی نقش بسته است. منظور از نوار آبی بالا «رود نیل» و نوار آبی پایین، «رودفرات» است. برنامهشان از نیل تا فرات است.
در سال ۱۹۴۸ که رژیم غاصب صهیونیستی تشکیل شد، کشورهای عرب منطقه در مقابلش ایستادند و جنگهای مختلفی، از جمله جنگ شش روزه شکل گرفت و اعراب شکست سختی خوردند و رژیم غاصب صهیونیستی پیروز شد و تقریباً تا اوایل دهه ۱۹۸۰ بخش عمدهای از فلسطین به دست آنان افتاد؛ اما امروز تقریباً تمام فلسطین در دست رژیم غاصب صهیونیستی است و آنها طبق آموزههای افراطی خود به این بسنده نخواهند کرد. خواسته آنها از نیل تا فرات یعنی کشورهای لبنان، سوریه و عراق است.
در راستای همین تفکر و نقشه، حوالی سال ۱۹۸۰ مشاور «آریل شارون» بهنام « اودِد یِینون»، طرحی بهنام «طرح مدون نیل تا فرات» را ارائه کرد. تا پیش از این، طرح “نیل تا فرات” (یا همان طرح اسرائیل بزرگ) مدون نبود، بلکه صرفاً در حد یک شعار بود؛ ولی بر اساس این طرح قرار بود تا سال ۲۰۲۰ خاورمیانه جدید را رقم بزنند و اسرائیل بزرگ شکل بگیرد. طبق این طرح کشورهای منطقه باید قطعه قطعه و به کشورهای کوچکتری تقسیم میشدند تا فقط اسرائیل بهعنوان یک قدرت بزرگ باقی بماند. بر این اساس هر یک از کشورهای هدف، از جمله ایران، لبنان، سوریه و… قرار بود تجزیه شوند. ایران نیز بایستی به پنج قسمت تقسیم شود. البته این موضوع ربطی به جمهوری اسلامی ندارد. حتی اگر حکومت پهلوی هم ادامه داشت، این کار میبایست انجام و کشور ایران تجزیه میشد.
مشاور آریل شارون “اودِد یینون” در خصوص نحوه تجزیه کشورها میگفت باید به صورتی باشد که این کشورها همواره بر سر مباحث نژادی، قومیتی، دینی و مذهبی با هم در جنگ باشند. اساساً از همان ابتدا و در جنگ جهانی که نقشه خاورمیانه را مطرح کردند، فرانسویها آن سوی میز و انگلیسیها این سوی میز نشستند، خطکش گذاشتند و در طرح سایکس ـ پیکو منطقه خاورمیانه را تقسیم کردند و بر پایه دعوای قومی شکل دادند، بهنحوی که کشورهای منطقه همواره مشغول جنگ و درگیری با یکدیگر باشند.
آنزمان دلیل عدم اجرای طرح “اودد یینون”، وجود شوروی سابق بود که از قدرت بسیار زیادی در منطقه برخوردار بود و لذا آمریکا و اسرائیل جرئت نمیکردند این کار را انجام بدهند؛ اما پس از فروپاشی شوروی در دهه ۱۹۹۰ «ریچارد پِرل»، دستیار وزیر دفاع آمریکا در امور استراتژیک جهانی به همراه «پُل وُلفویس»، از دیگر دولتمردان آمریکایی که بهعنوان معمار حمله آمریکا به عراق یاد میشود، طرح دیگری را بهعنوان «خاورمیانه جدید» نوشتند. در این طرح و در قلب خاورمیانه جدید، سرزمین اسرائیل بزرگ قرار دارد و کشورهای منطقه تجزیه و تقسیم خواهند شد. این دو طرح اسرائیل بزرگ و new Middle East (خاورمیانه جدید) در هم ادغام شدند و زمانی که جرج بوش بر سر کار آمد، بهمنظور تحقق این نقشه، به ریچارد پِرل و امثال او در وزارت خارجه آمریکا مسئولیت داد و قرار شد طرح را جلو ببرند و تا سال ۲۰۲۰ خاورمیانه جدید شکل بگیرد.
در ادامه ۱۱ سپتامبر اتفاق افتاد. جدای از اینکه این حادثه کار چه کسانی بود و اسناد فراوانی در این زمینه وجود دارد، «وسلی کلارک»، ژنرال چهارستاره ارتش آمریکا، در سال ۲۰۰۴ در یک سخنرانی رسمی، ماجرای عجیبی را در خصوص این حادثه مطرح کرد و گفت: «ده روز از ۱۱ سپتامبر گذشته بود که به پنتاگون رفتم. در آنجا یکی از رفقایم را که معاون وزیر بود، دیدم. از او پرسیدم: چه خبر؟ گفت: قرار است به عراق حمله کنیم. با تعجب گفتم: عراق؟! بر چه اساسی؟ مگر نمیگویید ۱۱ سپتامبر به دست القاعده انجام شده؟ القاعده که مال افغانستان است، مال عراق نیست! ژنرال گفت: نمیدانم، ولی برنامه همین است که گفتم. او در ادامه میگوید: چند هفته بعد آمریکا به افغانستان حمله کرد. دفعه بعد که به پنتاگون رفتم، مجدداً او را دیدم و پرسیدم: آیا نقشهای که برای حمله به عراق داشتید، هنوز هم پابرجاست؟ گفت: طرح بزرگتر شده. پرسیدم: یعنی چه؟! دست مرا گرفت و داخل اتاق برد و روی میز کاغذی را به من نشان داد و گفت: این برگه همین الان از بالا آمده – منظورش از طرف وزیر -رامسفلد_ بود – و گفت: دیگر تنها عراق نیست. به ما گفتهاند باید در عرض پنج سال به هفت کشور حمله کنیم. پرسیدم: کدام کشورها؟ گفت: عراق، سوریه، لبنان، سودان، سومالی، لیبی و در نهایت ایران. از عراق شروع میکنیم و در عرض پنج سال به ایران میرسیم. پرسیدم: چرا؟ جواب داد: نمیدانم.»
ژنرال “وسلی کلارک” در جای دیگری در سال ۲۰۰۷ ـ یعنی زمانی که پنج سال مهلت درنظرگرفته شده برای حمله به هفت کشور مذکور سپری شده بود ـ گفت: «ما قرار بود در عرض پنج سال به هفت کشور حمله کنیم، اما در همان کشور اول شکست خوردیم. دلیلش این بود که ایران متوجه نقشه ما شد و اجازه نداد این اتفاق بیفتد.»
جمهوری اسلامی برای مقابله با طرح شوم آمریکا چه کرد؟
کاری که ایران در آن دوران انجام داد این بود که در کشورهای مختلف، هستههای “مقاومت” را شکل داد. ما فقط اسم حزبالله و لبنان را شنیدهایم، ولی ایران کارهای پیچیدۀ بسیاری انجام داد. آمریکا بهمحض فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ به عراق، سودان و سومالی حمله کرد و هیچ کسی هم نتوانست در مقابلش بایستد. آمریکاییها در افغانستان، اسلامخواهان تندرو را مسلح کردند. همین طرح را در سودان و سومالی هم اجرا کردند و موفق شدند با بهجان هم انداختن مسیحیان جنوب سودان و مسلمانان شمال آن، این کشور را تجزیه کنند.
جمهوری اسلامی از گروههایی که در مقابل آمریکا و به دنبال استقلالطلبی بودند، حمایت و هستههای مقاومت را در این کشورها – در سودان به یک شکل و در سومالی به شکلی دیگر – تشکیل داد. رابطه ایران با کشور سودان رابطه بسیار خوبی بود. درست است که حاکمش «عمر البشیر» دیکتاتور بود، اما از جهت مخالفت با رژیم صهیونیستی با ایران همپیمان بود و دو کشور با هم ارتباطاتی داشتند. اما آمریکا، اختلاف شیعه و سنی را بهشدت پررنگ کرد و کار را به جایی رساند که کشور سودان در سال ۲۰۱۴ رابطهاش را با کشور ما کم و در سال ۲۰۱۶ بهکلی ارتباط خود را با ایران قطع کرد.
با حمایت ایران از این کشورها، نقشه خاورمیانه بزرگ در آن مقطع شکست خورد. در پی این شکست، آمریکا در تمام کشورهای مورد نظر شروع به فتنهانگیزی کرد و تا توانست خباثت به خرج داد. بعد از افغانستان به عراق حمله کرد و سودان، سومالی و لیبی را درگیر اختلاف و فتنههای داخلی کرد؛ داعش را پرورش داد و هر کار خباثتآمیزی را انجام داد تا بتواند در سال ۲۰۲۰ نقشۀ شوم خود را عملی کند و خاورمیانه جدید را شکل بدهد. و برای تحقق این هدف، به گفتۀ ترامپ، آمریکا در طول بیست سال حضور خود در منطقه ۷ تریلیون دلار، برابر ۷ هزار میلیارد دلار هزینه کرد؛ در حالی که کل خسارات جنگ جهانی دوم ۴ هزار میلیارد دلار برآورد شده بود.
سال ۲۰۲۰ هم به پایان رسید، اما خاورمیانه جدید مورد نظر آمریکا شکل نگرفت. جمهوری اسلامی توانست با بودجهای اندک در مقابل تمام ابرقدرتهای عالم بایستد. ما جزو کشورهایی هستیم که پایینترین بودجه نظامی را داریم. بودجه نظامی ما تقریباً ۱۲ میلیارد دلار است، در حالی که بودجه نظامی آمریکا بیش از ۸۰۰ میلیارد دلار است! و بودجه نظامی ژاپن و آلمانی که میگفتند ارتش ندارند، طی یکی دو سال اخیر بیش از ۴۸ میلیارد دلار بوده است. عربستان نیز قبل از جریان یمن ۵۰ میلیارد دلار بودجه نظامی داشت؛ اما بودجه نظامی ما فقط ۱۲ میلیارد دلار است و تمام این اقدامات را با همین بودجه اندک انجام دادیم و توانستیم موفق شویم.(۱) جالب اینکه کل درآمد نفتی ایران از زمان اکتشاف نفت تا به امروز ۱۵۰۰ میلیارد دلار بوده است.
حمایت از «مقاومت» در راستای منافع ملی
غیرت دینی بسیار ارزشمند است، اما وقتی انسان جامعنگر نباشد و نداند که چه اتفاقی در حال وقوع است، تبعات سنگینی برای یک جامعه و یک کشور ایجاد و محور مقاومت را با آسیب جدی مواجه میکند.
متاسفانه با وجود موارد یاد شده و اعترافات صریح و مستند مقامات آمریکایی در مورد طرح خاورمیانه بزرگ و تجزیه ایران، هنوز برخیها میپرسند تنازعات منطقه چه ارتباطی به ما دارد؟ و منطق عجیبشان این است که ما باید صبر کنیم اگر جنگ به داخل کشورمان کشیده شد، آن موقع بجنگیم. سئوال اینجاست، با این منطق چرا به کودکان قطره فلج اطفال میدهید و واکسن میزنید؟ اجازه بدهید فلج اطفال اتفاق بیفتد، بعداً درمان کنید. یا در کشاورزی، صبر کنید آفت بگیرد، بعد یک فکری به حالش بکنید. دوربینهای مدار بسته را بردارید و اجازه بدهید سرقت بشود و بعد بروید بررسی کنید.
کدام آدم عاقلی میپذیرد اجازه بدهیم دشمن به داخل کشور بیاید، آن موقع دفاع کنیم؟ اگر جنگ به داخل کشور کشیده شود، فارغ از اینکه چند صد هزار نفر کشته میشوند، به لحاظ مالی هم خسارات فراوانی خواهیم دید. کما اینکه در جنگ تحمیلی و در هشت سال دفاع مقدس که تقریباً هیچ زیرساختی نداشتیم و نیروهای بعثی صدام هم تجهیزات پیچیده کنونی را که با آنها یک ساختمان سی طبقه را با یک موشک فرو میریزند، در اختیار نداشت، آن همه خسارت به کشور ما وارد کرد.
خانم «سوزان مالونی» نایبرئیس «مؤسسه بروکینگز» و رئیس بخش «سیاست خارجی» این مؤسسه، در کتاب خود تحت عنوان «اقتصاد سیاسی ایران بعد از انقلاب» مینویسد: «حداقل خسارتی که ایران در جنگ [تحمیلی] دید، ۵۹۲ میلیارد دلار بود.» چیزی حدود ۶۰۰ میلیارد دلار، ۶۰۰ میلیارد دلار کجا و بر فرض صحت ادعای کذب ترامپ مبنی بر هزینهکرد ۱۶ میلیارد دلاری جمهوری اسلامی برای تقویت جبهه مقاومت کجا؟ و این جدای از تبعات کشتار آنچنانی و… احتمالی است.
اگر با مبنای انسانی نگاه کنیم، منطق ما دقیق و هدف ما دفاع از مظلومان عالم است. اگر با منطق اسلامی به قضیه نگاه کنیم، باز هم منطقمان دقیق است. «مَن أَصبَحَ لا یَهتَمُّ بِأُمورِ المُسلمینَ فَلَیسَ بِمُسلِمٍ؛ هر کسی که دغدغه مسلمانان را نداشته باشد، مسلمان نیست.»(۲) ما دغدغه داشتیم. اگر با منطق اقتصادی هم نگاه کنیم، باز هم ما پیروزیم. هر حکومتی وظیفه دارد حاکمیت و تمامیت ارضیاش را حفظ کند. حتی در حکومت قاجار که بخشهای زیادی از ایران به دلیل ضعف حاکمان کشور به بیگانگان واگذار شد، بسیاری که باغیرت بودند، جنگیدند؛ هر چند شکست خوردند و مجبور شدند عهدنامههای گلستان و ترکمانچای را با روسیه امضا کنند. جمهوری اسلامی، عمق استراتژیک خود را در هستههای مقاومت شکل داده است. با شکست نقشه “خاورمیانه جدید” یا “اسرائیل بزرگ” در مرحله اول، رژیم صهیونیستی با حمایت آمریکا به نقشه دومش، یعنی «معامله قرن» و ارتباط سیاسی و اقتصادی با کشورهای منطقه و تلاش برای عبور کریدور اروپا به آسیا از سرزمینهای اشغالی و ضربه زدن به ایران از این طریق روی آورد. آنها تلاش کردند با انجام کارهای مختلف با کشورهای عربی معامله کنند تا بتوانند هدفشان را محقق کنند که بنا به فرموده رهبر معظم انقلاب، حماس با عملیات «طوفانالاقصی» این نقشه را نیز باطل کرد.(۳)
در واقع با عملیات “طوفانالاقصی”، دومین نقشه یعنی “معامله قرن” هم از بین رفت.
رژیم غاصب صهیونیستی برای بقای خود تلاش بسیار کرده که پای آمریکا و قدرتهای فرامنطقهای را به منطقه باز کند، اما جمهوری اسلامی به جای اینکه خودش مستقیماً وارد جنگ شود، در طول بیست سال گذشته هستههای مقاومت را در کشورهای مختلف منطقه شکل داده است. این هستهها به رژیم غاصب صهیونیستی فرصت نفس کشیدن نمیدهند و پی در پی به دشمن صهیونیستی ضربه میزنند. تنها چهار ساعت پس از انتشار خبر شهادت سید حسن نصرالله و در شرایطی که قاعدتاً حزبالله باید در بهت به سر میبرد، بزرگترین عملیات موشکی خود از زمان “طوفانالاقصی” را علیه رژیم صهیونیستی انجام داد. از آن عجیبتر حملات موشکی یمن به سرزمینهای اشغالی با موشکهای هایپرسونیک بود. این عملکرد هستههای مقاومت است که در منطقه شکل گرفتهاند.
حاج قاسم سلیمانی میگفت در سال ۲۰۰۶ که جنگ ۳۳ روزه اتفاق افتاد، آمریکا تمام منطقه را گرفته بود. عراق، افغانستان و برخی از کشورهای منطقه کاملاً در اختیار آمریکا بودند. هیچ کشور عربی و اسلامیای نهتنها از حزبالله حمایت نکرد، بلکه به خاطر ترس از آمریکا به حمایت از رژیم صهیونیستی پرداختند.
نیروهای حزبالله لبنان آن روز که قدرت فعلی را هم نداشت و همه منطقه و دنیا از رژیم صهیونیستی حمایت میکردند، این رژیم غاصب را در عرض ۳۳ روز شکست داد. امروز حزبالله بهجز کاتیوشا، موشکهای مافوق صوت دارد.
رژیم صهیونیستی نهایت تلاشش را کرد که ایران مستقیماً وارد جنگ شود تا زمینه برای ورود آمریکا به خاورمیانه فراهم شود، اما ایران نیازی به جنگ مستقیم ندارد، چون هستههای مقاومت بسیار قدرتمندند. یمنیها موشک هایپرسونیک و مافوق صوتی را شلیک میکنند که پیچیدهترین پدافندهای دنیا هم قادر به رهگیری آنها نیستند. رژیم غاصب صهیونیستی اولین کشور جهان بود که “گنبد آهنین” داشت. آمریکا و دیگر کشورهای اروپایی بهطور همهجانبه حمایت کردند که بهزعم خودشان سرزمینهای اشغالی را تبدیل به امنترین نقطه کره زمین کنند، اما یمن و حزبالله به این فضای امن نفوذ کردند و حیفا و تلآویو و چندین شهر دیگر را مورد حمله موشکی قرار دادند.
پینوشتها:
- بر اساس اعلام مؤسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک در سال ۲۰۲۴، هزینههای نظامی، آمریکا با ۹۰۵ میلیارد دلار، رتبه اول را دارد. آلمان با ۷/۶۳ میلیارد دلار در مقام هفتم جهان و ژاپن با ۴۹ میلیارد دلار در رتبۀ نهم قرار دارد.
The Top 15 Military Spenders, 2008
۲٫پیامبر اکرم / اصول کافی، ج. ۳ ص. ۲۳۹
۳٫بیانات ۱۴/۳/۱۴۰۳