همه تحلیلگران سیاسی و حتی مردم عادی معمولاً در پی هر حملهای که از سوی آمریکاییها علیه مردم عراق انجام میشود «مسئله اخراج آمریکایی از عراق» را دنبال میکنند و برخی نیز درباره نتایج آن صحبت میکنند، ولی باید به این نکته اشاره کرد که این تصمیم اولین تصمیم عراق نبوده، بلکه این دومین تصمیم از سوی مقامات عراقی برای اخراج آمریکاییهاست.
تصمیم اول که در سال ۱۲/۱۳/۲۰۱۱ برای رهاسازی عراق از اشغالگران آمریکایی انجام شد یک تصمیم کاملاً عراقی بود که بهرغم نارضایتی مقامات آمریکایی و تهدیدهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آنان و هشدارهای کاخ سفید تا حد زیادی با موفقیت انجام شد.
به دنبال تصمیم اول مقامات عراقی برای اخراج اشغالگران آمریکایی در سال ۲۰۱۱ و تهدیدات مقامات آمریکایی، این تصمیم منجر به پیامدهایی شد که به برخی اشاره میکنیم:
۱- بیثباتی امنیتی و ظهور شکنندگی دستگاه امنیتی و نظامی (نفوذ اطلاعات، فرار زندانیان و…)
۲- شورش سیاسی (استانهای نینوا، صلاحالدین و بصره) که از پاسخ دادن به برنامههای دولت مرکزی و دیگران خودداری کردند.
۳- فشار اقتصادی از جمله جلوگیری از پروژه های اقتصادی و مجهز کردن کشور به تسلیحات (معامله هواپیما، پدافند هوایی و…) و جلوگیری از مجهز کردن بخش برقرسانی.
۴- تنش مستقیم بین نیروهای امنیتی (با این تحلیل که آنها در راستای اهداف ایران حرکت میکنند، از اینرو شبکههای معاند و غربی به آنها ارتش صفوی خطاب میکنند! و این امر به خاطر نزدیکی آنها به سیاستهای ایران است) با شهروندان عراقی، در موضوعاتی از جمله جعل، آدمربایی، قتل، تعرض، بازی صحنههای ساختگی و بسیج عموم مردم
۵-القاء کوتاهی و مقصر جلوه دادن دولت مرکزی که جزو شیطنتهای آمریکاییها به شمار میآید، مانند بازپرداخت امور تخصیصی در مورد خدمات از بودجه کشور (امتناع از ایجاد پروژههای زیرساختی و بنیادی)
۶-کاهش تولیدات کشاورزی و هدر دادن مبالغ اختصاص یافته از بودجه کشور (برای تضعیف کشاورزی و وابستگی به وارد کننده در کشور )
۷-نیروهای سیاسی به بهانه (زندانیان زن، محدود کردن عقاید، دستگیری، آزار و اذیت سیاسی و غیره) احساسات تودهها را بسیج میکنند. به طور مثال برپا کردن چادرهای اعتراضات .
۸-رشد گروههای تروریستی و به خدمتگیری آنها در بین نیروهای سیاسی و قبیلهای و برپایی و تشکیل (شوراهای نظامی مسلح) که گهواره نیروهای بعث و القاعده بود و در نتیجه به باقیماندگان تروریسم تبدیل شدند.
۹-سرزنش و کشتن کسانی که با دولت آشتی میکنند و کسانی که برای اجرای قانون و بیداری مردم تلاش میکردند.
۱۰-شکاف سیاسی و دوگانگی میان برخی ازگروهای شیعه. در این خصوص مشاهده شد که برخی از نیروهای سیاسی فعال برای تضعیف دولت وقت سخت تلاش و علیه آن توطئه کردند. به این منظور با طرحهای اقتصادی و اجتماعی و اقدامات بهداشتی و مسکن، دولت سابق عراق را با این توجیه که اگر با آن موافقت شود، نتایج مثبت آن بنفع نخست وزیر تمام خواهد شد، رد کردند.
۱۱-آخرین پیامد و نتیجه، حضور داعش و گروههای وابسته به آن است، بهطوری که به سه استان حمله و امنیت باقی استانهای عراق را تهدید کردند.
و در پاسخ به این پرسش که آیا اخراج آمریکاییها هیچ نتائج مثبتی در سطح ملی و استراتژیک داشته؟ و آیا عراق از خروج آمریکا در سال ۲۰۱۲ چه چیزی به دست آورده؟ باید گفت:
۱-مهمتر از همه اینکه، عراق یک کشور آزاد در منطقه است و مستقل از هرگونه پروژه که برای آن برنامهریزی شده است و حتی اسیر پروژه صهیونیستی-آمریکایی هم نشده است .
۲-رشد ظرفیت ملی با تکیه بر انرژیهای مردمی و متحدان واقعی مانند جمهوری اسلامی ایران .
۳-درک قوی نیروهای سیاسی شیعه که کوتاه آمدن از اصول و امور ثابت سیاسی و تغییر موضع سیاسی به نفع آنها نخواهد بود (وَلَن تَرضىٰ عَنکَ الیَهودُ وَلَا النَّصارىٰ حَتّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم: یهودیان و مسیحیان از شما راضی نخواهند بود تا زمانی که دین آنها را دنبال نکنید. بقره/ ۱۲۰). بنابراین، این چالشها فرصتی شد که مصلحت شخصی و مصلحتهای عمومی در پروژههای پیش روی کشور روشن شوند و هر کدام جای خود را پیدا کنند.
۴-میزان خصومت سیاسی نیروهای سیاسی مانند طارق الهاشمی، معاون رئیس جمهور و عیساوی و دیگران که تروریستها آنها را از داخل کشور برای نابودی شیعیان هدایت میکردند، پدیدار و جرم و جنایتشان آشکار شد و طرح واقعی آنها برای نابودی شیعیان را نشان داد.
۵-این امور انسجام مردم عراق را درحمایت از مرجعیت مذهبی عراقی و ارزشها و آموزههای حسینی را که پشتوانه آن است بهوضوح آشکار کرد. به همین دلیل است که مرجعیت دینی و مذهبی عراق همزمان هم با تروریسم آمریکایی و هم با تروریسم داعش مقابله کرد.
۶-همچنین تمسک مردم به مرجعیت دینی و ارزشهای حسینی، ماهیت همه سازمانهای بینالمللی را که تحت عنوان کمکهای بشردوستانه فعالیتهای مشکوکی را دنبال میکردند، برای همه آشکار کرد.
اکنون ما تحت عنوان عراق و چالشهای رد حضور آمریکاییها در خاک این کشور قرار گرفتهایم. بیتردید عراق همان است که در سال ۲۰۱۱ آمریکاییها را اخراج کرد و اکنون در سال ۲۰۲۱ نیز اخراج میکند؛ زیرا عراق میداند که حضور آمریکا به نفع او یا منافع منطقه نیست و نیز آگاه است که در مقابل کشوری قرار دارد که او را به عنوان برده و شلاق خود در منطقه میخواهد. آمریکا نمیخواهد این موضوع را بپذیرد که عراق از محوریت برنامههای او در منطقه خارج شده است و برای به بازگردان عراق به موضع آمریکایی خود و برگرداندنش به محوریت برنامههای آنها به هر روشی و هر تلاش روی آوردهاند. به طور مثال (فشار مستقیم امنیتی، فشار خلیج فارس، فشار اقتصادی و سایر چالشهای فوق الذکر).
دولت آمریکا قدرت و توانایی واقعی مردم عراق را درک نمیکند و نمیفهمد که در مقابل شیعیان کشور عراق قرار دارد؛ شیعیانی که در طول قرنها، در برابر اشغالگری عثمانیها، انگلیسیها با تمام خباثتهایشان و بعثیها با همه ظلمشان ایستادگی کردند.
اکنون ایالات متحده آمریکا در تلاش است تا عراق را تحت عنوان بخشش اموال و دادن مزایا ـ به طور مثال رضایتمندی کشورهای خلیج فارس، حمایت مالی، حمایت رسانهای ـ به سمت سیاستهای خود جذب کند؛ اما آمریکاییها این بار با تصمیم دیگری از پارلمان عراق روبرو هستند. قدرت و توانایی اجرائی قطعنامه ۵/۱/۲۰۲۰ مصوب پارلمان عراق نسبت به قطعنامه ۲۰۱۱ که قطعنامه ضعیفی بود ، بیشتر است، زیرا:
۱-تعداد سربازان در آن زمان از ۲۰ هزار نفر فراتر نمیرفت (دولت از ۵۰۰۰ نفر ۲۵۰۰ نفر صحبت میکند)، ولی در حال حاضر ۱۵۰ هزار نفر تا حدود یک میلیون نفر به ارتش و حشد الشعبی ملحق شدهاند.
۲-نیروهای آمریکایی در غرب و شمال عراق و جادههای آن توسط مواد منفجره محاصره شدهاند. با توجه به گسترش نیروهای حشدالشعبی در بیشتر مناطق، آمریکاییها پل هوایی و زمینی تشکیل دادهاند.
۳-کاهش استقبال عمومی مردم از سیاست آمریکائیها نسبت به زمان سابق و آزاد شدن عراق از صدام جنایتکار و اکنون که آمریکاییها قاتل رهبران شهید و فرزندان حشدالشعبی عراق محسوب میشوند.
۴-حضور نیروهای حشدالشعبی، این نیروهای امنیت ملی قوی که داعش تروریست، یعنی عامل اطلاعاتی آمریکا و رژیم صهیونیستی، عربستان سعودی، امارات و سایر کشورهای شرور و پرخاشگر در مواجهه با آنها شکست خورده است.
۵-تصمیم به اخراج علنی و مستقیم آمریکاییها و عدم نرمش در این زمینه.
۶-همچنین ما نمیتوانیم از قدرت و توانایی مقاومت اسلامی عراق در بازدارندگی و انجام دهها عملیات نظامی با فناوریهای جدید و تواناییهای دردناک با شواهد فراوان غافل شویم .
بله، چالش موجود است، اما این را به خاطر بسپارید که آمریکا پس از دیدن خسارتهای متعدد خود از داعش و تغییر نقشه منطقه به معامله قرن به غزه، اکنون از کمترین توانایی برای کنترل منطقه برخوردار است.
باید به ضعف آمریکاییها، قضیه انتخابات سوریه و شتاب بینالمللی برای تبریک به خاطر برگزیده شدن ریاست جمهوری اخیر آنها را اضافه کنیم و قضیه مقاومت مردم یمن ـ انصارالله ـ که الان سعودیها آرزو دارند با یمنیها بنشینند و مذاکره کنند.
بالاتر از همه و بعد از هر چیز، پیروزیهایی که به دست جمهوری اسلامی و رهبر آن، امام صبور، سید القائد آیتالله خامنهای«دام عزه» رخ داده است .
بله، تفاوتی نمیکند که چالشهای خروج آمریکا از عراق چه هستند. مهم این است که قدرت آنها بسیار کمتر از گذشته شده است .
به نظر بنده چالش مهم ما چالش سیاسی است که بعد از چالش امنیتی از هر چالشی مهمتراست.
آری. راهکار سیاسی دست این است که ما برای خدمت به عراق، به انسجام قوی نیروهایمان و کار و تلاش آنها برای یک پروژه سیاسی واحد نیاز داریم.