بحث در دینداری ملت ایران است در مقایسه با قبل از انقلاب و در نسبتی که مردم ما با روحانیت داشته و در حال حاضر دارند و امیدی که باید به آینده نظام اسلامی داشت. در این زمینه تأمل در موارد زیر شایسته است:
۱٫آیا با نسلی روبهرو هستیم که به جهت سیاسیشدنِ دین، از دین و روحانیت فاصله گرفته است و یا با نسلی روبهرو هستیم که در جهان جدید، با امید به اسلام و با انتظار از روحانیت به دنبال نگاهی فاخرتر و عمیقتر نسبت به اسلام و انسان و انقلاب اسلامی است؟ در جواب به این سئوال کافی است پای صحبت نسل جدید بنشینیم، نسلی که متوجه جهانیبودن خود شده و خود را در وسعت جهانیاش دنبال میکند، نمیخواهد سکولار باشد و لذا به جامعهای میاندیشد که در عین آنکه او را در جهان حاضر میکند، جوابگوی وجود قدسی او نیز هست.
اعتراض این جوان از آنجایی شروع میشود که ما او را یا دعوت به حضور محدود گذشته و سنت دیروزین میکنیم و یا در حضور جهانیاش وجوه قدسی او را آن گونه که شایسته انسان جهانی شده است، با او در میان نمیگذاریم. در حالیکه روایات ما متذکر انسان آخرالزمانی هستند، یعنی انسانی که ظرفیت درک عمیقترین معارف توحیدی را دارد.
حضرت سجاد«ع» در مورد بشر آخرالزمان میفرمایند: «خداى عزّوجلّ مىدانست که در آخرالزمان مردمانى مىآیند بسیار عمیق، لذا سوره «قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَد» و آیاتى از سوره حدید را تا «وَ هُوَ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُور» فرو فرستاد و هرکه ماورای آنها را خواهد هلاک شود.(۱)
انسانهای آخرالزمانی که روایت فوق متذکر آنهاست، متوجه میشوند که چگونه از طریق اسلام میتوانند به ابعاد آخرالزمانی و حضور جهانی خود دست یابند و لذا نهتنها از اسلامی که سیاست را نیز تغذیه میکند خسته نمیشوند، بلکه شاهد خواهیم بود که برای پاسخگویی به ظرفیت آخرالزمانی خود ضمن فارغالتحصیل شدن از دانشگاه، به حوزههای علمیه رجوع میکنند تا ضمن تغذیه ابعاد مختلف وجودی خود، تواناییهای اسلامی را که حضرت امام خمینی متذکر آن بودند، به بشر بشناسانند تا معلوم شود اسلامِ منهای سیاست نه اسلامش اسلام است و نه سیاستش متعالی و انسانی است. حاصل سیاست جدای از دیانت دو جنگ جهانی اول و دوم بود و کینهای که در این نوع سیاست درانسانها نهادینه شد.
پس بحث در ظرفیت بیشتر نسلی است که در این تاریخ به میدان آمده و انتظار بیشتری از روحانیت دارد که همانا پاسخگوئی به نیازهای اصیل اوست که عموماً روحانیت از عهده آن برمیآید.
- ۲. بعضاً گفته میشود که عامه مردم از وضع موجود راضی نیستند و این را به حساب روحانیت میگذارند و رابطه میان مردم و روحانیت دیگر مثل گذشته نیست. در اینکه در بعضی از موارد این انگاره صحت دارد، بحثی نیست، ولی آیا ما توانستهایم این موضوع را به شکلی پدیدارشناسانه ارزیابی کنیم؟ آیا وقتی دشمنان اسلام متوجه راز ماندگاری این ملت در تعلّق مردم به اسلام و روحانیت شدند، تلاش نکردند تا این نسبت را به هم بزنند؟ و آیا جز آن است که دشمن با برجسته کردن ضعفهائی که در بعضی از روحانیون بوده و هست و تعمیم آنها به کل روحانیون با این تصور که مردم میتوانند بینیاز از روحانیت زندگی خود را داشته باشند، همواره سعی کردهاند روحانیت را از چشم مردم بیندازند؟ حال باید پرسید چاره کار چیست؟ امام خمینی(ره) از یک طرف مکرراً به روحانیون متذکر میشدند که باید زیّطلبگی داشته باشند تا مردم متوجه باشند که این قشر، دین را بهانه دنیاداریِ خود نکردهان، و از طرف دیگر به مردم متذکر میشدند که اسلام منهای روحانیت، یعنی اسلام منهای اسلام؛ زیرا در دستگاه روحانیت است که ذیل رهنمودهای اهلبیت«ع» و با روشهای علمیِ دقیق میتوان به ابعاد اصیل اسلام دست یافت و اسلام را به معنای واقعی آن کاربردی و وارد زندگی کرد.
اینجاست که همه متفکران جامعه وظیفه دارند این موضوع را به شکلی پدیدارشناسانه بررسی کنند تا به جای مقصر دانستن نظام اسلامی، از یک طرف متوجه فتنههای دشمنان باشیم و از طرف دیگر روحانیت نیز با توجه به حساسیت زمانه، با خودآگاهی بیشتر در این تاریخ ورود کنند.
۳.توجه به این نکته تا بدانجا مهم است که رهبر معظم انقلاب در سخنان اخیر خود با مردم قم اینگونه فرمودند:
«یکی از کارهایی که امروز بهشدت در برنامهریزیهای دشمنان انقلاب و دشمنان نظام جمهوری اسلامی مطرح است، حساسیتزدایی نسبت به اصول و بنیان و مبانی انقلاب است. میخواهند این حساسیت را بهتدریج کم کنند.» با توجه به همین تبلیغات است که به گفته ایشان، گاهی حرف بعضی از افراد را که نه حرفشان و نه فکرشان ارزش دارد، برجسته میکنند تا اصول انقلاب را زیر سئوال ببرند، اصول انقلابی که راز ماندگاری ما در این تاریخ و عامل بقای نظام جمهوری اسلامی ایران است. نظامی که مظهر اعتقاد دینی مردم است و ناشی از نگاه انقلابیِ برخاسته از دین به مسائل جاری جهان و کشور است.(۲) اگر با دقتی پدیدارشناسانه به پدیده تاریخیِ انقلاب اسلامی بنگریم، به نظر میآید عالمانهترین تعبیر برای رخداد انقلاب اسلامی را در جمله فوق مییابید که فرمودند: «نظام جمهوری اسلامی مظهر اعتقاد دینی مردم و ناشی از نگاه انقلابیِ برخاسته از دین به مسائل جاری جهان و کشور است.» این یعنی انقلاب اسلامی در مواجهه با مسائل جاری جهان ظهور کرده تا ما بتوانیم در این برهه از تاریخ که دوران سیطره سکولاریسم است، هویت قدسی و معنوی خود را حفظ کنیم. بدیهی است که برای این کار، تکنوکراتها و مهندسین کافی نیستند و باید روحانیون به عنوان انسانهای بصیر و هوشیاری که متوجه امر قدسی بشر امروز هستند، در صحنه حضور داشته باشند. دشمنان نظام جمهوری اسلامی این را بر نمیتابند و وظیفه متفکران جامعه است که متذکر این امر مهم به مردم باشند که نباید در میدانی بازی کنند که دشمنان اسلام طراحی کردهاند.البته روحانیون نیز باید متوجه رسالت عظیم و وظیفه تاریخی خود باشند، زیرا در تاریخی قرار دارند که بشرِ جدید برای معنا بخشیدن به خود به اسلامی نیاز دارد که به ابعاد عمیقِ وجود جواب بدهد و مردم چون میدانند اسلام توان چنین جوابگوییها را دارد و ارائه معارفی آنچنان عمیق را از روحانیت انتظار دارند، بعضاً معترضند که چرا روحانیت کوتاهی میکند، پس اعتراضشان به خاطر انتظارشان است و نه به دلیل ناامیدیشان. گفت:
اگر با دیگرانش بود میلی
چرا ظرف مرا بشکست لیلی؟
به گفته آقای رحیمپور ازغدی: «برخی میگویند از وقتی انقلاب شد روحانیت احترامش کم شد، اصلاً چنین نیست. قبل از انقلاب روحانیت جرئت حرکت در خیابان را نداشت. اصل اسلام محترم نبود، چهبرسد به روحانیت. برخی طلبهها میگویند به ما بیاحترامی میکنند و فحش میدهند، خب خیلی از انبیاء را مسخره میکردند. تو باید به وظیفهات عمل کنی، حتی اگر فحش بدهند. رهبری فرمودند: «از امام پرسیدم کی به فکر تشکیل حکمرانی دینی افتادید؟ ایشان فرمودند: هیچ وقت. من همیشه فکر میکردم در هر شرایط تکلیف من چیست؟ گفتم یا مرا میکشند که به تکلیفم عمل کردهام یا پیروز میشوم و اقبال مردمی بیشتر میشود و وظیفه من هم بیشتر میشود. اگر میتوانی قدرت را از فاسدین بگیری این وظیفه توست و هر بخش از اسلام را بیشتر بتوانیم ترویج کنیم باید دنبال آن برویم و این اصل حکمرانی دینی در دوران غیبت است.»(۳)
۴٫آیا جز این است که در تشییع پیکر مبارک شهید حاج قاسم سلیمانی مردم نشان دادند شدیداً به دنبال اسلامی هستند که حاج قاسم سلیمانی نماد آن بود؟ حاج قاسمی که فرمود: «امروز قرارگاه حسین بن علی«ع» ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حَرَم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمیماند.».
برای تضعیف جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی، باید مردم را از روحانیت و روحانیت را از مردم جدا کرد، در حالی که به گفته رهبرمعظم انقلاب، هرگاه حرکت عظیمی توسط مردم انجام شده، پای یک عالِم دینیِ شجاع و مبارز و سیاستشناس در میان بوده؛ از این جهت باید مواظب بود به بهانه ضعف بعضی از روحانیون اتصال بین مردم و روحانیت که راز ماندگاری این ملت است، گسسته نشود، بهخصوص که اکثر بالاتفاق طلبههایی که امروزه وارد حوزههای علمیه شدهاند، جوانانی فرهیخته و دلسوز و با استعداد هستند که از سر دلسوزی و تعهد و احساس وظیفه وارد حوزههای علمیه شدهاند تا بتوانند در راستای خدمت به مردم در بستر احیای دیانت نقشی را ایفا کنند.
غفلت از این رخدادِ مهم، غفلت از آینده درخشانی است که خداوند برای ایران اسلامی اراده کرده است. ایرانی که نه از گردونه علمِ مطرح در این تاریخ عقب بماند و نه گرفتار سکولاریسمی شود که منجر به نیستانگاری بشر جدید شده است.
۵٫رهبر معظم انقلاب در باره ضرورت توجه به اصول انقلاب و ریشه مشکلاتی که با آنها روبهرو هستیم متذکر امر مهمی میشوند که توجه به آن موجب تفکر در باره وضع موجود میشود:
«این را هم بدانیم که تصور اینکه این اصول برای مردم و کشور و آینده سودمند نیست، تصوری بسیار غلط و خلاف واقعیت و بیانصافی محض است. ما در کشورمان در این ۴۳ سال هرجایی که پیشرفت و حرکت موفق و دست بازی داشتهایم، جایی بوده که افراد انقلابی با روحیه و مجاهدت فعّال و وارد میدان شده و کار کردهاند و پیش رفتهایم.
ما در زمینه پیشرفتهای علمی، صنعتی، فنّی، سیاسی و بخشهای گوناگون، در جاهایی که افراد مؤمن، آگاه،انقلابی وارد میدان شدند، پیشرفت کردیم؛ امّا هرجا کار زمین مانده، انسان نگاه که میکند، میبیند پای فرصتطلبیها، فساد، اشرافیگری و نگاه و حرکتهای غیرانقلابی در میان است. اینهاست که موجب میشود کارها روی زمین بمانند و پیشرفت نکنند. بنابراین پایبندی به اصول انقلاب، مسلّماً یکی از مهمترین وسایل و ابزارهای پیشرفت کشور و ملت است.»(۴)
البته در این راستا نباید از سعهصدری که همواره عامل پیشرفت اسلام و خنثیشدن فتنه دشمنان شده، غفلت کرد. توجه به سخنان رهبر معظم انقلاب خطاب به علما و روحانیون خراسان شمالی در این زمینه کارساز است: «خودتان را مسلح به سلاح معرفت و استدلال کنید، بعد به این کانونهای فرهنگی هنری بروید و با روی خوش، سماحت و مدارا پذیرای جوانها باشید. فرمود: «و سنّه من نبیّه»، که ظاهراً عبارت است از «مداراه النّاس»؛ مدارا کنید. ممکن است ظاهر زنندهای داشته باشد. داشته باشد. بعضی از همینهایی که در استقبالِ امروز بودند…خانمهایی بودند که در عرف معمولی به آنها میگویند «خانم بدحجاب». اشک هم از چشمش دارد میریزد. حالا چه کنیم؟ ردش کنیم؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است. جان، دلباخته به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهای این حقیر باطن است؛ نمیبینند.
«گفتا شیخا هر آنچه گویی هستم
آیا تو چنان که مینمایی هستی؟»
ما هم نقص داریم، او هم نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهی از منکر هم میکند. نهی از منکر با زبان خوش نه با ایجاد نفرت. بنابراین با قشر دانشجو ارتباط پیدا کنید.»(۵)
- با توجه به نکات فوق آیا جز این است که ریشه مشکلات، عدم تأکید بر اصول انقلاب و غفلت از افراد فرصتطلب است؟ و آیا وظیفه همه آحاد کشور بهخصوص روحانیت، توجهدادن به این امور مهم نیست؟ گله مردم از روحانیت به این دلیل است که انتظار دارند آنها در این امور پیشتاز و از این طریق موجب امیدواری جوانان به آیندهای باشند که مسلّماً امیدوارکننده است؛ زیرا در این تاریخ، اسلام در جلوه انقلاب اسلامی توانایی جوابگویی به همه ابعاد بشر آخرالزمانی را دارد و به گفته رهبر معظم انقلاب در مورد اسلام: «عرصه فعالیت این دین، تمام گستره زندگی بشر است، از اعماق قلب آن تا مسائل اجتماعی، سیاسی، بینالمللی و مسائلی که به مجموعه بشریت ارتباط دارند.»(۶)
موضوع فوق در بادی امر وظیفه روحانیت است و وقتی مردم متوجه شوند که روحانیت چه گوهرهای گرانمایهای را در دست دارد، مسلّماً تبلیغات دشمن علیه روحانیت خنثی خواهند شد، همانطور که تا بهحال دشمنان انقلاب ناکام ماندهاند.اکثر مردم احترام خاصی برای روحانیت قائلند و البته انتظاراتی دارند که وظیفه روحانیت را سنگین میکند؛ چون مردم میخواهند آنها نمونههای صبر و عدل و اخلاق باشند و از این طریق مسلماً آنچه به عنوان سوءفهم پیش آمده رفع میشود. از آن مهمتر توجه به آینده نزدیکی است که بشریت پس از سرخوردگی از نظامهای سکولار و افول آمریکا به امور معنوی و شریعت الهی رجوع میکند؛از این جهت طلاب جوان باید با جدیت تمام خود را آماده شرایطی کنند که به آنها رجوع میشود.
۷٫آیا جز این است که ایران معاصر با انقلاب اسلامی و حضوری که در جهان دارد، باید مسئله مهم ما شود؟ حضور در این فضا به ما امکان میدهد تا در باره ایران فکر کنیم. البته ایران بیرون از جهان جدید نیست؛ هر چند در ایرانِ انقلاب اسلامی با پدیدههای ویژهای روبهرو هستیم که مربوط به سطوح آگاهیِ ما به تاریخی هستند که در آن حاضریم و اگر چه در ابتدای راه هستیم، ولی به چشماندازی نظر داریم که بسی امیدوارکننده است.
۸٫حافظه جمعیِ تاریخیِ ما به یک معنا رمز وجودی ماست که در صحنههای خاصی ظاهر میشود. هر چند ممکن است که حافظه جمعی در ظاهرِ ملت پیدا نباشد، ولی دیدیم که در رخداد شهادت حاج قاسم سلیمانی ظاهر شد که حاکی از آن بود که انقلاب اسلامی توانسته است ورای نقش رسانههای جهان مدرن، متذکر وجدان عمومی ملت باشد. این پدیده در عکسالعمل مردم به شهادت حاج قاسم سلیمانی مشاهده شد و نشان داد در عین سیطره رسانههای جهان مدرن، میتوان به انسانی دیگر و جهانی دیگر فکر کرد و این رمز وجودی انسانهای این دوران و آغازی نوین است. رویدادی برای حضور در آینده تاریخ و البته در بستر نظر به انسانهای فرهیخته گذشته که منشأ بودنِ امروز ما بودهاند.
همه اینها نشانه راز امیدواریِ ما به آینده نظام اسلامی و وظیفه تاریخی روحانیت در این عصر و برای این نسل است.
پینوشتها:
۱٫الکافى، ج.۱، ص.۹۱
۲٫رهبر معظم انقلاب ۱۹/۱۰/۱۴۰۰٫
- https://www.hawzahnews.com/news/1002094
- ۱۹/۱۰/۱۴۰۰٫
۵٫یانات ۷/۰۷/۱۳۹۱٫
۶٫بیانات در دیدار مهمانان کنفرانس اسلامی.