Tag Archives: مقاومت

30آگوست/21

نتانیاهو قربانی نبرد ۱۲ روزه

نبرد ۱۲ روزه میان مقاومت غزه و گروه‌های فلسطینی، نقطه عطفی در تاریخ مبارزه با رژیم صهیونیستی به شمار می‌رود.

این نبرد از چند منظر اهمیت داشت که بدان پرداخته می‌شود.

  1. شکست رژیم صهیونیستی در تاکتیک:

در واقع رژیم صهیونیستی با تمام ابزار و سلاح‌هایش نتوانست جلوی پرتاب راکت از تونل‌های حماس را بگیرد؛ در صورتی که غزه منطقه بسیار کوچکی است و مناطقی که از آن این تسلیحات شلیک می‌شدند کاملاً مشخص بودند. سیستم‌های پدافند هوایی بسیار گرانقیمت و پیشرفته رژیم صهیونیستی نتوانستند از اصابت بخش قابل توجهی از این راکت‌ها به شهرهای فلسطین جلوگیری کنند. همچنین در عرصه زمینی، مقاومت فلسطین با بهره‌گیری از موشک‌های هدایت شونده کورنیت، موفق به انهدام چند خودروی ارتش صهیونیستی در اطراف باریکه غزه شد و همین امر رژیم صهیونیستی را به عدم ورود زمینی به این منطقه وادار ساخت. در نتیجه کاملاً مبرهن بود که رژیم صهیونیستی در صحنه نبرد از پس مقابله با حماس و سایر گروه‌های فلسطینی بر نیامده و تنها راهکارش برای توقف روند آتشباری آنان، بمباران هوایی بود که آن هم با اتخاذ تاکتیک‌های خاصی از سوی فلسطینیان، اثرگذاری لازم را نداشت.

 

  1. ناکامی در استراتژی:

دولت نتانیاهو نقشه راه مناسبی را که در طول ۱۲ سال زمامداری‌اش بتواند مقاومت غزه را خلع سلاح کند یا حداقل توانش را تقلیل دهد، نداشته است‌. از سال ۲۰۰۹ که وی ریاست دولت جعلی صهیونیست‌ها را برعهده گرفت، نتوانست از تسلیح گروه‌های مسلح فلسطینی جلوگیری کند و کیفیت و کمیت تسلیحات آنان روز به روز افزایش یافت. حتی در نبرد ۵۳ روزه، ارتش صهیونیست‌ها اگرچه به برخی تونل‌های حماس و جهاد آسیب جدی زد، اما از قابلیت‌های نظامی آنان کاسته نشد. تا جایی که در نبرد اخیر بیش از هر زمان دیگری تل‌آویو و حتی شهرهای فراتر از آن همچون حیفا هدف موشک‌های شلیک شده از نوار غزه قرار گرفتند. رونمایی از پهپادهای شناسایی، بمب افکن و انتحاری نیز از جمله تسلیحات رونمایی شده فلسطینیان بود که حاکی از شکست قطعی استراتژی نابودسازی مقاومت در باریکه غزه است.

نکته دیگری که باید به آن توجه جدی کرد این بود که برای اولین بار مقاومت فلسطین بود که برای رژیم صهیونیستی ضرب‌العجل تعیین کرده بود، ابتکار عمل را در دست گرفت و طرف مقابل را منفعل کرد.  وقتی نبرد سیف‌القدس در اثر توهین و جسارت صهیونیست‌ها به مسجدالاقصی آغاز شد، مقاومت اسلامی توانست خود را به عنوان پاسدار اصلی قبله مسلمانان به رخ بکشد و سازشکاران را به حاشیه براند و در این زمینه نیز راهبردش را کاملاً موفق اجرا کند.

 

  1. آشکار شدن ضعف‌های بنیادین رژیم صهیونیستی:

نبرد اخیر ضعف‌های بنیادین رژیم صهیونیستی را آشکار کرد. از طرفی جبهه داخلی این رژیم آمادگی مقابله همه جانبه با ناامنی شهرها را نداشت و نمی‌توانست دائماً در پناهگاه بماند و نارضایتی از عملکرد دولت و ارتش اوج گرفت.

از سوی دیگر مراکز صنعتی و تجاری رژیم صهیونیستی از کار افتادند. برای مثال فرودگاه بن‌گورین تل‌آویو بر اثر راکت‌باران حماس و سایر گروه‌های مقاومت تعطیل و پروازهایش به فرودگاه دیگری که رامون نام داشت منتقل شد.

همچنین بندر بسیار مهم اشدود که ۶۰ درصد تجارت دریایی اسرائیل از آنجا انجام می‌گیرد به‌طور کامل تعطیل شد، زیرا تقریباً تمام شهرها و مناطق تجاری و صنعتی رژیم صهیونیستی مورد هجمه راکتی قرار گرفتند و ساختار اقتصادی صهیونیست‌ها تقریبا فلج شد.

۴٫برای اولین بار در تاریخ حیات رژیم جعلی صهیونیستی ساکنان عرب سرزمین‌های اشغالی ۱۹۴۸ جرئت، جسارت و انگیزه یافتند تا به خیابان بیایند و برخی از شهرها را برای مدتی از کنترل نیروهای امنیتی رژیم منحوس خارج سازند. رخداد بی‌سابقه مذکور به‌شدت بر تصمیم‌گیران سیاسی دو طرف تاثیر گذاشت تا جایی که رئیس‌جمهور رژیم صهیونیستی تصریح کرد که آنچه در کف خیابان‌ها می‌گذرد از راکت‌های حماس خطرناک‌تر است.

در نتیجه می‌توان گفت مقاومت غزه اعتبار گزینه مقاومت را به‌شدت بالا برد و توده‌هایی از فلسطینیان  را که ناامید شده بودند به هیجان درآورد.

بنابراین پرواضح است که نبرد ۱۲ روزه موسوم به سیف‌القدس یکی از ناکام‌ترین و خسارت‌بارترین نبرد‌های تاریخ رژیم صهیونیستی است و به همین دلیل به نظر می‌رسد مخالفان نتانیاهو درصدد بودند تا با بهره‌گیری از این حربه و تشکیل عجیب‌ترین ائتلافی که ممکن می‌شد وی را از قدرت کنار بزنند. نفتالی بنت، گیدئون صعر و آویگدور لیبرمن راست‌گرای افراطی، یائیر لاپید و بنی‌گانتز میانه‌رو و هوروویتز و میراف میخاییلی چپ‌گرا به همراه منصور عباس عرب تصمیم به برکناری نتانیاهو گرفتند.افراد فوق هر کدام سخنگوی بخشی از جامعه ناهمگن رژیم صهیونیستی بودند و اختلافاتشان کاملاً روشن و واضح بود؛ لکن بر سر یک چیز اشتراک نظر داشتند: برکناری نتانیاهو.

به عبارت دیگر تنها عامل شکل‌گیری این ائتلاف، دشمنی با رهبر حزب لیکود بود والا به نظر نمی‌رسد در سیاست‌های دولت صهیونیست‌ها در دوره جدید تغییری جدی به وجود بیاید. دولت ائتلافی نفتالی بنت و یائیر لاپید با توجه به ابقای بنی‌گانتز در سمت وزارت دفاع و کوخاوی در جایگاه فرماندهی ارتش تفاوت ماهوی و محسوسی از لحاظ نقشه راه و عملکرد با نتانیاهو نخواهد داشت لکن با توجه به کاریزماتیک نبودن بنت و لاپید و همچنین کابینه‌ای که  تناسب کمی بین اعضای آن وجود دارد احتمالاً نتواند چون دوره نتانیاهو منسجم و قاطع عمل کرده و از پس مشکلات امنیتی این رژیم که روز به روز در حال گسترش کمی و کیفی است، بر بیاید.

تقویت کننده استدلال فوق، نخست وزیر شدن فردی است که تنها ۷ کرسی را در اختیار داشت که حدود ۵ درصد پارلمان است و امری بی‌سابقه در تاریخ دموکراسی‌ها پارلمانی محسوب می‌شود‌.

این اتفاق به‌وضوح نشان می‌دهد صدراعظم جدید برخلاف سلفش از حمایت‌های قاطع برخوردار نیست و ناچار است با جریان‌های موتلفش همکاری کند تا از فروپاشی کابینه جلوگیری نماید. بنابراین بعید است دولت کنونی رژیم صهیونیستی بتواند همچون دوره سابق راست‌گرایانه عمل کند.

دولت ائتلافی بنت – لاپید نیز احتمالاً در سیاست خارجی در برابر آمریکا مجبور به انفعال و توان تاثیرگذاری‌اش بر جو بایدن کمتر از گذشته خواهد بود، زیرا صهیونیست‌ها متوجه آسیب‌پذیری خود شده‌ و این واقعیت را که نمی‌توانند بدون همراهی و همکاری ایالات متحده بر چالش‌های خود فائق بیایند، پذیرفته‌اند. لذا بعید است که دست به خودسری بزنند و رفتارهای خلاف خواست آمریکا را انجام بدهند و دست به ماجراجوئی بزنند.

البته باتوجه به دستاوردهای مقاومت غزه در نبرد سیف‌القدس و ایجاد معادله‌ای جدید در برابر صهیونیست‌ها، فعال شدن جبهه جنگ با این باریکه محتمل است و دولت بنت نیاز به ایجاد یک دستاورد تبلیغاتی را کاملاً حس می‌کند.

اما محور مقاومت با برنامه‌ای از پیش تعیین شده به دنبال وارد ساختن ضربات مقطعی به رژیم صهیونیستی است تا شکست‌پذیری ارتش این رژیم و ناتوانی سردمداران آن در تامین امنیت شهروندان اشغالگر را به عنوان یک اصل قطعی و پذیرفته شده جا بیندازد. همین امر سبب شده که اولاً ضعف‌های ساختاری رژیم صهیونیستی کاملاً برملا و گسل‌های اجتماعی آن نمایان شود.

از طرفی آمریکا با توجه به تنگناهای جدی در عرصه بین‌المللی و برنامه جامع و شاملی که برای کنترل چین دارد، اولویت‌هایش را از غرب آسیا به شرق این قاره منتقل کرده و بعید است بتواند چون گذشته از دولت صهیونیست حمایت کند.

این در حالی است که برنامه ایران برای تسلیح مناطق پیرامونی فلسطین مراحل پایانی خود را طی می‌کند؛ تا جایی که دبیرکل حزب‌الله صراحتاً اعلام داشت در صورت تعرض مجدد به قدس، جنگ منطقه‌ای در انتظار صهیونیست‌ها خواهد بود. این هشدار سید حسن نصرالله با پاسخ مثبت و فوری انصارالله یمن و گروه‌های مقاومت عراقی و فلسطینی همراه شد و نشان داد محور ضد صهیونیستی با برنامه و به‌تدریج در حال اجرای نقشه‌ راه خود است.

به نظر می‌رسد ماه‌های آینده با تغییر دولت در ایران و روی کار آمدن جریان انقلابی، نتیجه مذاکرات وین برای اسرائیل بسیار سخت تمام شود. اگر مذاکرات وین به سرانجام برسد و منابع مالی ایران آزاد شوند، ایران بی‌شک با اعتماد به نفس بیشتری در منطقه فعالیت خواهد کرد و رژیم صهیونیستی را در تنگنا قرار خواهد داد. همچنین برقراری مجدد توافق ایالات متحده با ایران نوعی تضمین امنیتی برای فعالیت‌های جمهوری اسلامی در منطقه ایجاد خواهد کرد که بی‌شک خوشایند سران حاکم بر دولت یهود نخواهد بود.

اما اگر مذاکرات وین نیز به نتیجه نرسد، بازهم رفتارهای ایران تهاجمی خواهد بود و به محور غربی- عبری‌- عربی ضربه وارد خواهد ساخت و در نتیجه بازهم امنیت رژیم صهیونیستی با تهدید مواجه خواهد شد؛ با این تفاوت که بر خلاف گذشته، آمریکا در حال تعدیل و تقلیل نیروهایش در غرب آسیاست و به هیچ وجه قصد افزایش تنش با جمهوری اسلامی را ندارد.

به همین دلیل به نظر من، دوران سختی برای رژیم صهیونیستی آغاز شده و فشارهای محور مورد حمایت ایران روز به روز بر رژیم کودک کش بیشتر خواهد شد.

سخنان اخیر دبیرکل حزب‌الله نیز که صراحتاً بر نزدیک شدن آزادسازی قدس تصریح کرد، بر همین اساس ارزیابی می‌شود.

17ژوئن/21

فضای مجازی امروز در«طرح کلی» دیروز

شاید در نگاه نخست عجیب به نظر آید که بتوان بر اساس کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» که حاصل درس‌ گفتارهای حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سال ۵۳ است، سلسله‌ای از قواعد را برای تدبیر فضای مجازی طراحی کرد، درحالی ‌که غرض از این اقدام آن است که دلالت‌ها و نتایج «مبادی» و «مبانی»‌ای که در این اثر بیان شده‌اند، بازگو شوند و این امری بعید و ناممکن نیست.

آری در این اثر سخنی از «فضای مجازی» به میان نیامده است، اما در عین‌حال آن دسته از «گزاره‌های بنیادین» که می‌توان در چهارچوب‌شان اصول و قواعدی را «استخراج» و «استنباط» کرد، وجود دارند. از این‌رو باید به این اثر همچون تأمل و تفکری مبناپرداز نگریست که از امکان و استعداد «امتداد یافتن» و «تعمیم» برخوردار است. بدین جهت در این مقاله با تکیه بر این کتاب و بر اساس تحلیل و استنتاج، پاره‌ای از قواعد معطوف به تدبیر فضای مجازی ساخته ‌و پرداخته می‌شوند.

 

  1. هدف از تدبیر فضای مجازی کمک به «تکامل روح انسان» است

«هدف عالی/ نهایی» انبیای الهی، «توحید/ معرفت خدای‌ متعال» است که مایۀ «تکامل/ تعالی روح انسان» است.(۱) «مکتب‌های مادی» می‌گویند باید جامعه‌ای تشکیل دهیم که در آن «فقر/ جهل/ ظلم/ استثمار/ تبعیض» نباشد، اما برای این پرسش که پس‌ از این می‌خواهیم در جامعه چه کنیم، پاسخی ندارند؛ زیرا نهایت زندگی انسان را همین «بهره‌برداری‌های مادی» می‌دانند و به «انسانیت/ ارزش‌های عالی انسانی» فکر نمی‌کنند. این در حالی است که از نظر «مکتب‌های الهی» تازه در این مرحله است که «هدف عالی» آغاز می‌شود و آن عبارت است از «پیراسته‌شدن انسان/ انسان‌شدن بنی‌آدم/ به‌ جریان ‌افتادن فضایل در وجود انسان.»(۲)

قاعده برخاسته از این مبنای نظری در زمینه فضای مجازی عبارت است از اینکه غرض از تدبیر فضای مجازی کمک به «تکامل روح انسان» است. دولت اسلامی در هر عرصه و زمینه‌ای که وارد می‌شود و به سیاست‌گذاری و تدبیر رو می‌آورد باید چنین انگیزه و غایتی داشته باشد. «دولت اسلامی» مانند «دولت‌های سکولار» نیست که به کمال و سعادت معنوی انسان بی‌اعتنا باشد و آن را تنها به انتخاب‌ و ارادۀ خود شخص واگذار کند، بلکه می‌کوشد تمام برنامه‌ها و تدبیرهایش در این راستا قرار داشته باشند.

فراتر از این هدف از «زندگی اجتماعی» نیز چیزی جز این نیست. انسان در زندگی اجتماعی به کمالات و فضایلی دست می‌یابد که در زندگی فردی میسر نیستند. پس «جامعه» نیز «وسیله» و «مقدمه»‌ای برای سیر تکاملی انسان است و دولت اسلامی تمام تلاش‌های خود را در همین امتداد تعریف می‌کند.

 

  1. حساسیت نسبت به تدبیر فضای مجازی از «آثار عملی توحید» است

ایمان یعنی «باور» و باور به «دل» مربوط است، اما قرآن کریم «ایمان مجرد/ قلبی محض» را که شعاعش در جوارح و اعضای مؤمن مشهود نیست، «ایمان ارزشمند» نمی‌شمارد.(۳) «ایمان زاینده/ ارزشمند» مانند سرچشمه‌ای فیاض با «تلاش/ مجاهدت/ عمل/ مسئولیت/ تکلیف/ تعهد» همراه است و باری را بر شانه مؤمن می‌گذارد.(۴)

باید دید که توحید چه طرح و نقشه‌ای را برای زندگی ارائه می‌دهد؟!(۵) توحید وقتی مؤثر و مفید است که «آثار» عملی و عینی بر آن مترتب شود؛ یعنی «شکل» و «نظم» خاصی را برای زندگی پیشنهاد کند.(۶) توحید علاوه ‌بر اینکه یک بینش و برداشت از واقعیت است، «عمل‌زا/ زندگی‌ساز/ متضمن تعهد و مسئولیت» است.(۷) تعهد و مسئولیتی که انسان معتقد به «نبوت» به عهده می‌گیرد عبارت است از «دنباله‌گیری راه نبی» و «قبول مسئولیت به ‌منزل‌رساندن بار نبی»(۸)

تعهد نبوت ساختن شکل/ نظام زندگی انسان‌ها به ‌صورتی است که خدای‌ متعال خواسته است. از این‌رو اگر انسان در دوره تاریخی خود مشاهده کرد که جامعه و نظامات آن بر اساس اراده الهی شکل نگرفته‌اند، باید اقدام کند.(۹)

قاعده برخاسته از این مبنای نظری در زمینه فضای مجازی عبارت است از اینکه باید در تدبیر فرهنگی بر «اثرگذاری عملی و عینی» تأکید کرد و تناقض‌های میان «باورهای فرهنگی» و «رفتارهای فرهنگی» را به قصد ایجاد انگیزه برای تغییر آشکار و عیان کرد. این‌گونه نیست که دین و دینداری در عرصه «ذهن» و «اندیشه» محدود بماند و در «زندگی عینی و روزمره انسان» تأثیری نداشته باشد، بلکه هرچند دینداری از «اندیشه» و «تفکر» آغاز می‌شود، اما «سبک زندگی انسان» را نیز در بر می‌گیرد و آن را نیز متناسب با اقتضاهای خود تغییر می‌دهد. دینداری امری نیست که در گوشه «ذهن» محصور باقی بماند و «واقعیت‌های بیرونی و عینی» را به حال خود رها کند.

روشن است که «فضای مجازی» نیز پاره‌ای از همین «زندگی بیرونی و عینی» است و باید در تناسب با آموزه «توحید» تحول یابد. پس ما در فضای مجازی نیز باید «زندگی موحدانه و مؤمنانه» را رقم بزنیم و آن را بیگانه از دین تصور نکنیم.

 

  1. تدبیر فضای مجازی پاره‌ای از تکلیف‌مندی نسبت به «جامعه‌پردازی توحیدی» است

طرح اسلام به ‌صورت یک مسلک «دارای اصولی منسجم و هماهنگ» و «ناظر به اجتماع و زندگی جمعی انسان‌ها» یکی از فوری‌ترین ضرورت‌های تفکر دینی است؛ زیرا پیش ‌از این مباحثات و تحقیقات اسلامی غالباً فاقد این دو ویژگی بس‌ مهم بوده‌اند. از این‌رو در «مقایسه اسلام با مکاتب و مسالک اجتماعی این روزگار»، پژوهشگران و جویندگان به نتیجه ثمربخش و قضاوت قاطعی نرسیده‌اند؛ چون اغلب بحث‌ها «ذهنی» و «دور از حیطه تأثیر عملی و عینی و به‌خصوص اجتماعی» انجام شده و بیش از «معرفتی ذهنی» به بار نیاورده و نسبت به «زندگی جمعی انسان‌ها» مخصوصاً در مورد تعیین «شکل و قواره جامعه» نظریه روشن و مشخصی را ارائه نداده‌اند.(۱۰)

مسئله این است که پیشنهاد رسول اکرم «ص» در باره «کیفیت اجتماع» چه بود؟(۱۱) توحید وقتی مؤثر و مفید است که «شکل» و «نظامات» خاصی را برای زندگی، آن‌ هم نه ‌فقط برای «زندگی شخصی» بلکه برای «زندگی اجتماعی» پیشنهاد کند.(۱۲) از آنجا که رسولان الهی می‌خواستند «نظام جاهلی/ ظالمانه/ غیرانسانی/ غیرفطری» را به «نظام الهی/ قواره اجتماعی توحیدی/ قلمرو حکومت خدا» تبدیل کنند با «مبارزه با طواغیت» درگیرشدند.(۱۳) قرآن کریم ابعاد و رویه‌ها و اندام‌های مختلف بنای توحیدی جامعه را در ضمن صدها آیه و با بهترین بیان و رساترین شیوه‌ها بیان کرده است.(۱۴)

قاعده منتج از این مبنای نظری در زمینه فضای مجازی عبارت است از اینکه افزون بر ساحت عمل باید ساحت «نظام اجتماعی» را نیز به دینداری اضافه کرد و دین را در قالب یک نظام اجتماعی استقرار بخشید. دین شأن ساختاری دارد و می‌خواهد «رویه‌ها و سازوکارهای اجتماعی» را متناسب با خود را صورت‌بندی کند. از این‌رو باید «نظام فرهنگی اسلام» را طراحی کرد و در مقام تدبیر فرهنگی بر «نظامات فرهنگی جامعه اسلامی» اثر گذاشت.

از این منظر نیز نمی‌توان به فضای مجازی بی‌اعتنا بود و آن را به حال خود رها کرد؛ زیرا فضای مجازی جزو «ساحات و شئون ساختاری جامعه» است و در کنار فضای واقعی باید «بازسازی ساختاری» شود. در واقع به همان دلیلی که نباید از جامعه واقعی غفلت کرد، باید جامعه مجازی را نیز در یافت و به تدبیر و طراحی آن اهتمام ورزید. بر این ‌اساس باید تأمل کنیم که اسلام چگونه بر فضای مجازی سایه ساختاری می‌اندازد و آن را به یک «ساختار دینی و موحدانه» تبدیل می‌کند؟

 

  1. تهاجم فرهنگی در بستر فضای مجازی یک «مسئلۀ اجتماعی واقعی و نوپدید» است

در صد سال قبل این‌ همه «راهزن فکر/ ایمان/ عقیده» وجود نداشت و هنوز دست‌ دشمن در «داخل پیکر جامعه ما» به این شکل راه نیافته بود؛ چون هنوز به این نتیجه نرسیده بود که باید «ایمان دینی اصیل مردم» را از آنها گرفت تا بتوان بر آنها مسلط شد.(۱۵)

قاعده برخاسته از این مبنای نظری در زمینه فضای مجازی عبارت است از اینکه از لحاظ فرهنگی وارد دوره تاریخی متفاوتی شده‌ایم که نیاز به «چاره‌اندیشی تازه» دارد. امروزه آنچه‌ که از نظر فرهنگی در جریان است «تهاجم فرهنگی» است، نه «تبادل فرهنگی». از آنجا که «موضوع» و «متعلق» تهاجم فرهنگی، «ایمان دینی مردم» است، باید «آرایش فرهنگی جنگی» داشته باشیم و این نقطه مورد تهاجم را حفظ کنیم.

در این ‌میان فضای مجازی به «گسترده‌ترین» و «وسیع‌ترین» میدان منازعه و ستیز فرهنگی تبدیل شده و گوی سبقت را از فضای واقعی ربوده و وضع نگران‌کننده‌ای را رقم زده است. اگر در فضای واقعی نباید تهاجم فرهنگی را ساده و کم ‌اهمیت انگاشت، در فضای مجازی نیز باید این دغدغه را داشت، زیرا فضای مجازی به دلیل «رها/ ول/ و به ‌خود وانهاده ‌بودن» و «نامحسوس/ نامشخص/ و پنهان‌ بودن»، بستر مساعدتری برای تقابل و توطئه است.

 

  1. تبعیت از تدبیر غرب در فضای مجازی همچون «اتخاذ اله» است

«اله» در اصطلاح قرآن کریم موجودی است که انسان در مقابل او با «تقدیس/ تعظیم/ تکریم» خضوع می‌کند و «سررشته تدبیر زندگی»‌اش را به او می‌سپارد. هرچه که بر زندگی انسان «حکومت» کند، اله است.(۱۶) پس «اطاعت» غیر خدا «عبادت» اوست. توحید عبارت است از آنکه انسان به ‌صورت «منحصر» فقط از «خدا/ برنامۀ خدایی/ نظام خدایی/ تشکیلات الهی» اطاعت کند.(۱۷) نفی عبودیت خدانماها، چه در لباس قدرت‌های مذهبی (اَحبار و رُهبان) و چه در لباس قدرت‌های دنیایی (طاغوت، ملأ و مُترف) لازمه قطعی توحید است.(۱۸) «طاغوت» یعنی قدرت طغیانگر در مقابل ارادۀ خدای ‌متعال.(۱۹)

بر اساس برهان مالکیت مطلق الهی، بینش توحیدی می‌گوید چون تمام ممکنات و موجودات از یک مبدأ «آفریده» و «ساخته» شده‌اند؛ همه باید فقط از او فرمان ببرند.(۲۰)

قاعده برخاسته از این مبنای نظری در زمینه فضای مجازی عبارت است از اینکه در قلمروی فرهنگی نیز باید موحدانه زندگی کنیم و در پی «سبک زندگی توحیدی» باشیم. از آنجا که «تسلیم‌ شدن در برابر موج جهانی‌گری فرهنگی» و «تبعیت از فرهنگی غربی» به ‌معنی «عبادت غرب» است، باید بر ارزش‌های فرهنگی اسلامی خویش اصرار بورزیم. از جمله تسلیم ‌شدن در برابر تحمیل‌ها و اقتضاهای فضای مجازی غرب‌ساخته و تن ‌در دادن به قواعد آن، «نافی روح توحیدی جامعه اسلامی» است.

 

  1. فضای مجازی نباید موجب «هضم‌شدن» ما در فرهنگ غربی شود

«ولایت» یعنی «به ‌هم‌پیوستگی/ هم‌جبهگی/ اتصال شدید» یعنی کسانی‌که فکر واحدی دارند و جویای هدف واحدی هستند و در یک راه قدم برمی‌دارند و افراد این جبهه باید هرچه بیشتر به همدیگر متصل باشند و خود را از جبهه‌های دیگر جدا کنند تا «از بین نروند» و «هضم نشوند»(۲۱): وَمَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ؛(۲۲) و هر که از شما مؤمنان با آنها دوستی کند، به‌حقیقت از آنها خواهد بود. غیرمسلمانان را به‌ عنوان «ولی» نگرفتن، به‌ معنی «هم‌جبهه قلمداد نکردن آنها/ قرار نگرفتن در صف آنها/ در مقابل خویش دانستن‌ آنها، نه در کنار خویش» است(۲۳): مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ؛(۲۴) محمّد(ص) پیامبر خداست و کسانى‌که با اویند، بر کافران سختگیر [و] با همدیگر مهربانند.

آنها از لحاظ فکری بر ضد مسلمانان هستند و دین مسلمانان به زیان آنهاست. ازاین‌رو دل آنها با مسلمانان نرم نخواهد شد و آنها همت بر نابودی اسلام گماشته‌اند: یَکُونُوا لَکُمْ أَعْدَاءً؛(۲۵) جامعه مسلمان نباید «وابسته و پیوسته به عناصر خارج از وجود خود» باشد و «پیوستگی به غیرمُسلم» داشته باشد، اما این امر به ‌معنی آن نیست که «به‌کلی» رابطه نداشته باشد و در «انزوا» به ‌سر ببرد، بلکه مسئله «وابسته‌ نبودن/ دنباله‌رو نبودن/ در قدرت‌های دیگر هضم و حل نشدن/ استقلال» است.(۲۶)

قاعده برخاسته از این مبنای نظری در زمینه فضای مجازی عبارت است از اینکه باید در پی تحقق «استقلال فرهنگی» باشیم و مجال ندهیم موج «یکسان‌سازی فرهنگی در ابعاد جهانی» ما را در خود فرو ببرد. همچنین باید اولویت ارتباطات و تعاملات فرهنگی ما با «جوامع اسلامی» باشد، نه «جوامع غربی». از این‌رو باید در عین اینکه از «فضای مجازی جهانی/ عمومی/ غربی» استفاده می‌کنیم، در پی راه‌اندازی «فضای مجازی اختصاصی/ بومی/ ایرانی» نیز باشیم تا «مرزها» و «حریم‌ها»ی فرهنگی‌مان نسبت به غرب مشخص و برجسته باشند.

اگر باید تمدن غربی را «غیر» و «دیگری» به ‌شمار آوریم، باید فضای مجازی برخاسته از آن را نیز امری بیگانه قلمداد کنیم و حریم‌ها و فاصله‌ها را نادیده نگیریم. اصرار بر استفاده از «شبکه ملی اطلاعات» و «شبکه‌های اجتماعی بومی» ریشه در همین اندیشه دارند.

 

  1. «مقاومت» در برابر تحمیل‌های فضای مجازی غربی ممکن است

نهضت‌های دینی با رعایت دو شرط «ایمان» و «صبر» پیروز خواهند شد. صبر یعنی «مقاومت/ از میدان در نرفتن/ کار را در لحظه حساس و خطرناک، رها نکردن». از این‌رو در طول تاریخ نبوت‌ها هرجا که پیامبری از طاغوت زمان شکست خورده، برای این بوده که پیروانش «ایمان کافی» یا «صبر کافی» نداشتند.(۲۷) برخی از مؤمنان در آنجا که دین و پایبندی به احکام دین به زیانشان است، دیگر به دین وفادار نیستند،(۲۸) در حالی ‌که انسان وقتی مؤمن است که ایمانش «گهگاهی/ فرصت‌طلبانه/ نفع‌طلبانه» نباشد.(۲۹) و این‌ همه بدان دلیل است که «ارادۀ انسان» در ساختن تاریخ دخالت دارد.(۳۰)

قاعده برخاسته از این مبنای نظری در زمینه فضای مجازی عبارت است از اینکه چون دینداری حقیقی، نیازمند «تحمل مشقات و سختی‌ها»ست، باید «روحیه صبر و مقاومت» را در مخاطب فرهنگی، تقویت و راسخ کرد. حوالت تاریخی ما گرفتارشدن در سیر فرهنگی انحطاطی نیست، پس باید از این امکان تاریخی و ظرفیت طبیعی و تکوینی در جهت «گسترش خیر و صلاح فرهنگی» استفاده کرد. می‌توان در برابر ساختارهای فرهنگی مسلط غربی، از جمله فضای مجازی غرب‌ساخته «مقاومت» کرد، بلکه می‌توان آنها را در هم ‌شکست. مقاومت «دست‌ و پا زدن‌های بی‌حاصل» نیست و تقدیر محتوم ما با انفعال و دنباله‌روی و عقب‌نشینی گره نخورده است. انقلاب اسلامی نشان داد که در همین جهان تجددزده و آغشته به ارزش‌های غربی می‌توان برخلاف جهت رودخانه شنا کرد و موفق هم شد.

 

  1. باید در جامعه در برابر تهدیدهای فضای مجازی «مصونیت» به ‌وجود آورد

ایمان به‌ معنی باور(۳۱) دو گونه است: «ایمان مقلدانه/ متعصبانه/ غیرآگاهانه» و «ایمان منطقی/ دلیل‌مَدار/ آگاهانه». «ایمان مقلدانه» متکی به «تعصب» یعنی جانبداری بدون «دلیل» و «منطق» و از روی «احساس» و نه «دلیل»(۳۲). کسب ایمان مقلدانه آسان، ولی زائل‌شدنش هم آسان است. (۳۳) در حالی‌که ایمان انسان باید آنچنان آگاهانه انتخاب شده باشد که حتی در «سخت‌ترین شرایط» نیز از بین نرود.(۳۴) «ایمان ارزشمند»، ایمان آگاهانه/ توأم با درک و شعور/ از روی بصیرت/ با چشم باز/ بدون ترس از اشکال است.(۳۵) از این‌رو سخن‌ گفتن ما در «محافل عمومی» نباید به‌ صورت «سخنرانی» در معنای مصطلحش باشد، بلکه بهتر است که به صورت «درس» باشد. چه مانعی دارد که در یک «محفل عمومی»، مردم برای شنیدن مطالبی آماده شوند که مانند درس، «مشکل» و «محتاج به تأمل و تفکر» است؟ تا کی باید از محافل عمومی امید «بهتر/ بالاتر/ عمیق‌تر اندیشیدن» نداشته باشیم؟!(۳۶)

قاعده برخاسته از این مبنای نظری در زمینه فضای مجازی عبارت است از اینکه باید اثر فعالیت فرهنگی، «ماندگار/ پایدار»، و هویت آن «معرفتی/ محتوایی/ عقلانی/ عمیق» باشد. پس باید در فعالیت فرهنگی، «احساسات/ عواطف/ هیجان‌ها/ شورها» حاشیه‌ای و فرعی باشند. همچنین منع/ انسداد فرهنگی، مجاز است، اما «اصالت» و «امکان تحقق کامل» ندارد. از این‌رو راهبرد اصلی و بنیادی، «مصونیت فرهنگی» است، نه «منع فرهنگی».

در مقام تدبیر فضای مجازی باید بر «سواد رسانه‌ای» افزود و قدرت تجزیه ‌و تحلیل رسانه‌ای را در افراد جامعه ایجاد کرد. افراد جامعه هر چه «ساده‌تر/ سطحی‌تر / کم‌مایه‌تر» باشند، راحت‌تر در برابر موج‌های تخریبی جبهۀ دشمن در فضای مجازی برانگیخته می‌شوند و فریب می‌خورند، اما اگر از درون «قوی» و «مقتدر» باشند و «توان رویارویی» داشته باشند، گرفتار «انفعال» و «اغوا» نخواهند شد. «نظریۀ استحکام ساخت درونی نظام» که توسط حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مطرح شده است، بر همین معنا دلالت دارد.

 

  1. باید از طریق «دگرگونی‌های ساختاری»، فضای مجازی را تدبیر کرد

انبیای الهی آمده‌اند تا انسان‌ها را از «بدی‌ها/ پستی‌ها/ جهالت‌ها/ رذیلت‌های اخلاقی/ پوشیده‌ ماندن استعدادهای درونی» نجات بدهند و انسانی کامل و متعالی بسازند.(۳۷) لکن نظر انبیای الهی در باره «کیفیت تربیت‌های انسانی» این بود که «تربیت فردی» کافی نیست و باید در پی «تربیت اجتماعی» بود.(۳۸) انبیای الهی معتقدند که برای ساختن انسان باید «محیط/ کارخانه/ نظام/ جامعه متناسب و سالمی» را ایجاد کرد، نه اینکه انسان‌ها را به ‌صورت «فردی/ تکی/ مجزا/ مستقل» تربیت کرد؛ چون در این ‌صورت زمان از دست خواهد رفت.(۳۹)

تربیت انسان‌ها به صورت فردی دور از شأن انبیای الهی است؛ زیرا آنها می‌خواستند با استقرار «جامعه توحیدی»، «محیط مساعد»ی ایجاد شود که انسان‌ها در آن به صورت «گروهی» و «فردی» ساخته شوند.(۴۰) در محیط جاهلی «مکه»، رسول اکرم«ص» از آنجا که در «آغاز راه» است، باید در مدار «تربیت فردی و موردی» حرکت کند تا برای استقرار نظام توحیدی، نیروهای لازم فراهم شوند، اما پس از آنکه چنین خواصی تربیت شدند و ایشان توانست در «مدینه» به قدرت سیاسی دست یابد، روش از «انسان‌سازی فردی» به «انسان‌سازی ساختاری» تغییر ‌کرد که بسیار گسترده بود و در آن انسان‌ها به ‌صورت «فوج ‌فوج» جذب می‌شوند(۴۱): «وَ رَأَیْتَ النّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا؛(۴۲) و ببینى که مردم دسته ‏‌دسته در دین خدا درآیند.» همچنین

در جامعه غیرالهی انسان‌ها حتی اگر هم بخواهند صالح و مؤمن باشند، کار بر آنها «دشوار» است و جامعه از هر سو به آنها «فشار» می‌آورد و آنان را به ‌سوی ضلالت و تباهی سوق می‌دهد، اما در جامعه الهی همه مناسبات و قواعد و ساختارها، «محرک» و «مشوق» انسان به‌ سوی معنویت و توحید و خیرند.(۴۳) در جامعه اسلامی حسنات و خیرات در دسترس و اختیار همه است و هر آنچه ‌که برای انسان مضر و مخرب است، از طریق ممنوعیت‌های قانونی از دسترس خارج شده است. این بدان ‌معناست که نظامی توحیدی در جامعه مستقر شده است(۴۴): یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ؛(۴۵) [پیامبر] آنان را به کار پسندیده فرمان مى‏‌دهد، و از کار ناپسند بازمى‌دارد و براى آنان چیزهاى پاکیزه را حلال و چیزهاى ناپاک را حرام مى‏‌گرداند و قیدوبندهایى را که بر ایشان بوده است، از [دوش] آنان برمى‌دارد.»

قاعده برخاسته از این مبنای نظری در زمینه فضای مجازی عبارت است از اینکه هرگز نباید به «تدبیر‌های تنگ‌دامنه/ محدود/ اقلی» بسنده کرد، بلکه «تجدیدنظر در ساختارها» یک ضرورت قطعی و حتمی است. یعنی باید در مقابل فضای مجازی موجود که به تمدن غربی تعلق دارد، «فضای مجازی رقیب/ بدیل/ موازی» ایجاد کرد و از این طریق به «تقابل ساختاری» روی آورد. دست‌کم باید در همین بستر مجازی موجود، «جریان‌ها/ موج‌ها/ خیزش‌های پهن‌دامنه و گسترده»ای را به‌وجود آورد و بازی را به نفع خود تغییر داد.

به‌ بیان ‌دیگر باید حضور و فاعلیت ما در فضای مجازی، «محسوس/ مشهود/ چشمگیر» باشد، به‌طوری‌که «تهدید» به «فرصت» تبدیل شود و به‌جای ما دشمن عرصه را بر خود تنگ ببیند. پس باید «اتفاق‌های بزرگی» را رقم زد و «گام‌های بلندی» برداشت. دیگر اینکه برای بازسازی و تجدیدنظر ساختاری باید در قدم اول به تربیت نیروهای فرهنگی توانمند و مؤمنی که همچون چریک‌های قوی و زیرک به نقش‌آفرینی تحول‌زا در زمینه تدبیر فضای مجازی می‌پردازند و نقشه راه را طراحی می‌کنند، همت گمارد.

 

پی‌نوشت:

  1. طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن: ۳۹۹٫
  2. همان: ۳۸۱٫
  3. همان: ۹۹٫
  4. همان: ۱۰۰٫
  5.  همان: ۱۹۵٫
  6. همان: ۴۹۳٫
  7.  همان: ۲۲۵٫
  8. همان: ۲۰۸٫
  9. همان: ۴۹۶٫
  10. همان: مقدمه.
  11. همان: ۴۱۰٫
  12. همان: ۲۰۸٫
  13. همان: ۳۶۵٫
  14. همان: ۲۲۵٫
  15. همان: ۸۸٫
  16. همان: ۱۸۷٫
  17. همان: ۲۴۸٫
  18. همان: ۲۳۶٫
  19. همان: ۴۳۲٫
  20. همان: ۱۹۲٫
  21. همان: ۵۲۰٫
  22. مائده: ۵۱٫
  23.  طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن ۵۲۵٫
  24. فتح: ۲۹٫
  25. ممتحنه: ۲٫
  26. طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن: ۵۵۵- ۵۵۶٫
  27. همان: ۴۵۴٫
  28. همان: ۱۲۰٫
  29. همان: ۴۵۳٫
  30. همان: ۱۳۹٫
  31. همان: ۸۸٫
  32. همان: ۸۷٫
  33. همان: ۸۷٫
  34. همان: ۸۸٫
  35. همان: ۸۶٫
  36. همان: ۸۹٫
  37. همان: ۳۸۲٫
  38. همان: ۴۱۰
  39. همان: ۳۸۴٫
  40. همان: ۳۸۶ و ۵۱۸٫
  41. همان: ۳۸۶٫
  42. نصر: ۲٫
  43. طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن: ۵۱۷٫
  44. همان: ۳۹۲٫
  45. اعراف: ۱۵۷٫

 

منبع:

[حضرت آیت‌الله] سید علی خامنه‌ای؛ طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن؛ تهران: مؤسسه ایمان جهادی، ۱۳۹۶٫

17ژوئن/21

فلسطین آغاز دور تهاجم

الف) خبرها و تحلیل‌های مرتبط با تحولات

۱ـ جنگ اخیر بدین صورت رقم خورد: رژیم صهیونیستی در ماه مبارک رمضان فشارهای جدیدی را در قدس و کرانه باختری علیه فلسطینی‌ها به اجرا گذاشت. بر اساس حکم دادگاه عالی این رژیم، ارتش و شهرک‌نشین‌های صهیونیستی برای تصرف محله عرب‌نشین «شیخ جراح» که شامل ۲۶ منزل است و در حد فاصل قدس غربی و قدس شرقی قرار دارد، وارد عمل شدند که با مقاومت ساکنان آن مواجه گردیدند. همزمان با آن رژیم صهیونیستی محدودیت‌های جدیدی را علیه رفت و آمد روزه‌داران و نمازگزاران مسلمان به مسجدالاقصی به اجرا گذاشت و صحن این مسجد مقدس را به محلی برای جولان نظامیان خود تبدیل کرد. علاوه ‌بر این، در نیمه دوم ماه مبارک رمضان بر تعداد حملات یهودیان شهرک‌نشین به مسلمانان و به‌ویژه جوانان افزوده شد. این مسایل بیانگر تشدید تلاش‌های رژیم صهیونیستی برای کوچاندن اعراب مسلمان از قدس شریف بود.

در پی این تهاجمات، جنبش‌های مقاومت حماس و جهاد اسلامی، رژیم غاصب را به انجام اقدامات متقابل علیه شهرک‌های صهیونیستی‌نشین مستقر در قدس تهدید کردند. این تهدید ابتدا در سخنان روز قدس اسماعیل هنیه مطرح شد و سپس در روز یکشنبه (۱۹ اردیبهشت) هر دو جنبش فلسطینی، ۲۴ ساعت به رژیم صهیونیستی مهلت  دادند تا هر سه اقدامی که شرح آن رفت را متوقف کند، وگرنه به اقدام عملی علیه شهرک‌های صهیونیست‌نشین دست خواهند زد، اما این هشدار از سوی رژیم صهیونیستی جدی گرفته نشد. پس از طی ۲۴ ساعت، مقاومت فلسطین ضرب‌الاجل دوساعته‌ای را تعیین کرد و همزمان از نظامیان مستقر در مسجدالاقصی خواست برای حفظ جان خود، این مکان مقدس اسلامی را ترک گویند که باز هم با بی‌اعتنایی صهیونیست‌ها مواجه شد. پس از پایان مهلت دوساعته، جنبش‌های حماس و جهاد ۱۱ موشک را به سمت این شهرک‌هاشلیک کردند.

ساعتی بعد دادگاه عالی رژیم اعلام کرد اجرای حکم تخلیه محله شیخ جراح را به مدت یک ماه به تأخیر انداخته است و نظامیان مستقر در صحن مسجدالاقصی این مکان مقدس را ترک کردند؛ اما شش ساعت پس از انفعالِ ناشی از بهت رژیم، حمله گسترده به غزه آغاز شد. اسرائیل تلاش کرد تا وضعیت دوگانه‌ای را در قدس و کرانه باختری با غزه حاکم و از پیوستن قدس و کرانه به غزه جلوگیری کند. مقاومت فلسطین که از قبل برای مواجهه آمادگی داشت، با اقدامی بی‌سابقه، انواع و اقسام موشک‌ها را به طرف مناطق مختلف رژیم صهیونیستی پرتاب کرد.

این دو جنبش فلسطین در دقایق اولیه بیش از ۶۰۰ موشک شلیک کردند و طی ۲۴ ساعت تعداد موشک‌ها را به بیش از ۱۳۰۰ فروند رساندند. گستره آتش فلسطینی‌ها از شمال حیفا تا جنوبی‌ترین نقطه فلسطین اشغالی، یعنی «فرودگاه رامون» در نزدیکی خلیج عقبه به وسعت ۲۴۰ کیلومتر مربع را شامل می‌شد. موشک‌های فلسطینی به‌شکلی هوشمند باریکه جمعیتی رژیم صهیونیستی را در سواحل دریای مدیترانه از شمال حیفا تا شهرک‌های همجوار نوار غزه زیر فشار شدید قرار دادند. در این میان سهم پایتخت این رژیم بیش از بقیه بود و وضعیت بی‌سابقه‌ای را بر آن حاکم کرد.

این جنگ از یک سو فلسطینی‌های ساکن در غزه، کرانه باختری و قدس، ساکنان سرزمین‌های ۱۹۴۸ و ساکنان اردوگاه‌های فلسطینی در اردن، سوریه و لبنان را متحد کرد و از دیگر سو،  اوضاع داخلی رژیم صهیونیستی را طوری به هم ریخت که در حین جنگ، انتقادات زیادی از درون این رژیم علیه سیاست‌ها و اقدامات نظامی اسرائیل در رسانه‌ها و بیانات و بیانیه‌های رسمی مطرح شدند که در نوع خود بی‌سابقه بودند. از درون ارتش هم انتقادات تندی علیه جنگ غزه به گوش رسید.

مقاومت دلیرانه فلسطینی‌ها بر حوزه عربی نیز تأثیر گذاشت و همبستگی نسبتاً یکپارچه‌ای ـ حتی در میان کشورهای دارای رابطه رسمی با رژیم صهیونیستی نظیر مصر، اردن، بحرین و دولت خودگردان محمود عباس ـ به نفع مقاومت پدید آمد و تقریباً همه دولت‌های عربی علیه اقدامات اسرائیل موضع گرفتند.

۲ـ ارتش رژیم صهیونیستی در آغاز عملیات خشن علیه باریکه غزه اعلام کرد که بمباران ۲۵۰ نقطه از غزه را در دستور کار قرار داده است و با زدن این نقاط، توان نظامی مقاومت فلسطین  را نابود خواهد کرد. این اهداف در دو ساعت اول مورد حمله جنگنده‌های رژیم اسرائیل قرار گرفتند و فرماندهی ارتش گمان ‌کرد می‌تواند فاتحانه پایان جنگ را اعلام کند؛ اما تداوم پرتعداد شلیک‌‌ موشک‌های مقاومت ثابت کرد که ارتش اسرائیل از یک سو در برآورد توان نظامی مقاومت فلسطین دچار ضعف و خطای اساسی است و از سوی دیگر در اعلام آن دچار خطا شده است؛ به گونه‌ای که با ادامه حملات مقاومت، ارتش اسرائیل مورد انتقاد احزاب، شخصیت‌ها و میلیون‌ها یهودی‌ای واقع شد که به پناهگاه‌ها رفته بودند.

۳ـ فراگیری شلیک موشک‌های مقاومت از شمالی‌ترین تا جنوبی‌ترین مکان‌های نظامی و صنعتی رژیم صهیونیستی از یک سو ضربات خردکننده‌ای را متوجه موجودیت این رژیم کرد و از سوی دیگر وحدت همه بخش‌های فلسطینی را در پی داشت به گونه‌ای که مقامات اسرائیلی اعتراف کردند برای اولین بار ناگزیر شده‌اند به‌طور توأمان در دو بخش مناطق ۱۹۴۸ و ۱۹۶۷ بجنگند. درگیری به‌خصوص در شهرهای ساحلی منطقه ۱۹۴۸، وحشت زیادی را در صهیونیست‌‌ها به وجود آورد، به‌گونه‌ای که اسرائیل تلاش کرد تا با تماس با شخصیت‌ها و نهادهای فلسطینی، این بخش از فلسطین را آرام کند؛ اما چندان موفق نبود و ناگزیر شد در این مناطق از نیروهای ذخیره ارتش استفاده و گارد مرزی را برای بازپس‌گیری شهر اللُّد در شمال تل‌آویو وارد عمل کند.

۴ـ براساس شواهد و قرائن و بررسی‌های نظامی، رژیم صهیونیستی پس از شلیک موشک‌های مقاومت به سمت شهرک‌های صهیونیست‌نشین در قدس تصمیم گرفت با بهره‌گیری ار بمب‌افکن‌ها و ناوهای جنگی مجاور غزه و یگان‌های زمینی، غزه را به تصرف خود درآورد؛ ولی با شلیک حجم سنگینی از موشک‌های مقاومت متوجه قدرت نظامی مقاومت شد و به توصیه فرماندهان ارشد ارتش از این تصمیم  عقب‌نشینی کرد. زمانی که مقاومت، «آتش‌بس» را ناکافی اعلام کرد، رژیم صهیونیستی برای ارعاب مقاومت، مکرراً از تصمیم خود برای اشغال غزه خبر داد، ولی در درون متوجه خطرات چنین اقدامی بود. ر

پیش از این، رژیم صهیونیستی در سال ۱۳۸۴ ـ ۲۰۰۵ ـ در حالی که سلاح چندانی در غزه نبود، ناگزیر شد با بر جای گذاشتن اماکن و تجهیزات، از این باریکه فرار کند. در آن زمان یکی از مقامات بلندپایه این رژیم گفت: «ما از جهنم فرار کرده‌ایم، ولی هنوز کابوس روزهای حضور در این منطقه هنوز با ماست.» و یکی دیگر از نظامیان صهیونیست که به‌شدت مستأصل شده بود گفت: «دوست دارم یک روز از خواب بیدار شوم و به من بگویند غزه زیر آب رفته است.»

اسرائیل اینک چگونه می‌تواند به این منطقه که سازمان‌های دفاعی مستحکمی پیدا کرده و هزاران قبضه موشک در اختیار دارد، وارد درگیری شود؟ محمد الضیف، فرمانده نظامی جنبش حماس، پس از تهدید اسرائیل به حمله زمینی گفت: «ما از این تصمیم استقبال می‌کنیم، چون جنگ زمینی برای ما بسیار راحت‌تر است.»

۵ـ در این جنگ، رژیم صهیونیستی از چهار سامانه دفاعی پرهزینه یعنی سامانه گنبد آهنین برای مواجهه با راکت‌ها؛ سامانه فلاخن داوود برای مواجهه با موشک‌های بالستیک برد کوتاه؛ سامانه تاد برای مواجهه با موشک‌های بالستیک برد بلند و پاتریوت استفاده کرد؛ ولی نتوانست موشک‌های مقاومت را مهار کند و حدود نیمی از موشک‌ها توانستند در نقاط مختلف فرود بیایند و تلفات و خسارت وارد کنند. شکست این سامانه‌های دفاعی در واقع نشانه شکست اقتدار آمریکا و رژیم اسرائیل بود.

از سوی دیگر شلیک این حجم عظیم موشک‌ از یک جغرافیای کوچک محاصره شده اعجاب‌انگیز است و از شکست سنگین اطلاعاتی رژیم اسرائیل حکایت می‌کند؛ زیرا انواعی از سامانه‌های جاسوسی رژیم اسرائیل طی ۱۶ سال گذشته، نقطه نقطه این جغرافیای کوچک را زیر نظر داشته‌اند. نتانیاهو در روز دهم جنگ اعلام کرد که «اسرائیل تا کنون مورد اصابت ۴۰۰۰ موشک قرار گرفته است.» که از حجم موشک‌های شلیک شده در چهار جنگ قبلی غزه بیشتر است. این در حالی است که دقت این موشک‌ها و قدرت تخریبی آنها از موشک‌های شلیک شده مقاومت در جنگ‌های ۵۱ روزه، ۲۲ روزه، ۱۱ روزه و ۸ روزه قبلی بیشتر است.

۶ـ پس از این جنگ و مواجه شدن اسرائیل با حجم عظیم موشک‌های ارتقا یافته، یأس بر جامعه صهیونیستی مستولی شد و در همین فاصله ده‌ها مقاله که منعکس‌کننده یأس صهیونیست‌ها از آینده بود، در مطبوعات و رسانه‌های مختلف این رژیم از جمله جروز الم‌پست، هاارتص، اسرائیل‌الیوم، اسرائیل‌پست و معاریو چاپ شدند. در این مقالات شخصیت‌های مهم اسرائیلی فلسفه تأسیس اسرائیل و ادعاهایی نظیر هولوکاست و وجود هیکل سلیمان در زیر مسجدالاقصی را زیر سئوال بردند. «آری شبیت» در مقاله «اسرائیل آخرین نفس‌های خود را می‌کشد.» در هاآرتص نوشت: «ما با سخت‌ترین ملتی که تاریخ شناخته روبه‌رو هستیم و راه‌حلی جز به رسمیت شناختن آنها و پایان دادن به اشغال سرزمینشان نداریم … ما باید با دوستان خداحافظی و به سانفرانسیسکو، برلین یا پاریس‌ مهاجرت کنیم.»

۷ـ همه خبرها حاکی از بهت رژیم صهیونیستی از حجم موشک‌ها، کیفیت ارتقایافته آنان و اراده پشت شلیک آنها هستند. در این میان «جدعون لیفی»، صهیونیست سرشناس در هاآرتص نوشت: «گفتیم خانه‌هایشان را منهدم می‌کنیم و سال‌های طولانی آنها را به محاصره درمی‌آوریم؛ اما دیدیم که آنان از غیرممکن‌ها، موشک‌ خارج کردند و ما را با آنها مورد هدف قرار دادند.» یکی از فرماندهان قسام، چند روز پیش گفت: «ما صخره‌ها را شکافتیم و مواد را استخراج کردیم و به سر و روی غاصبان کوبیدیم.»

در حال حاضر هراس رژیم اسرائیل این است که در نتیجه مقاومت شکوهمند غزه، گروه‌های مبارز جدیدی در کرانه باختری و قدس سربرآورند و سلاح به دست به جان اسرائیلی‌ها بیفتند. اویگدور لیبرمن، وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی نومیدانه خطاب به فرماندهان ارتش گفت: «وقتی وضع ما در مواجهه با حماس این است، در برابر ایران و حزب‌الله چگونه خواهد بود؟»

۸ـ در این جنگ ما شاهد همبستگی طیف‌های مختلف مقاومت بودیم و علاوه بر مقاومت لبنان و مقاومت یمن، همبستگی طیف‌های مختلف عراقی را هم شاهد بودیم که بی‌سابقه بود. در این میان بعضی از گروه‌های عراقی که نیروی نظامی هم دارند، اعلام آمادگی کردند تا در کنار مقاومت فلسطین به سمت تأسیسات اسرائیلی هجوم ببرند. ائتلاف فتح عراق به ریاست هادی عامری اعلام کرد: «با مال، جان و همه وجود خود از فلسطینی‌ها در مقابل رژیم اسرائیل دفاع می‌کند.» صدور بیانیه از سوی حضرت آیت‌الله سیستانی نیز فضای عراق را کاملاً به نفع مقاومت فلسطین تغییر داد.

این حمایت‌ها از یک ‌سو تأثیر زیادی بر تداوم مقاومت فلسطینی‌ها به‌خصوص ساکنان غزه که تحت فشار شدید اسرائیل بودند داشت و از سوی دیگر نگرانی شدید اسرائیلی‌ها را به دنبال آورد. بر این اساس یک روز پس از شلیک سه موشک از سمت لبنان به مناطق شمالی فلسطین به وسیله گروه «احمد جبرئیل»، نتانیاهو دست به دامن فرانسه شد تا حزب‌الله را از ورود به درگیری منع کند که با پاسخ هوشمندانه سید حسن نصرالله مواجه شد و نگرانی‌اش رفع نشد. یک مقام آمریکایی هم با ابراز نگرانی از گسترش مقاومت به کرانه باختری اعلام کرد: «آمریکا نمی‌خواهد در طرف فلسطینی و به‌خصوص در کرانه باختری، مقاومت جایگزین تشکیلات خودگردان شود.» به دلیل همین نگرانی‌ها، بایدن در روز چهارشنبه، ۲۲ اردیبهشت، در تماس تلفنی از نتانیاهو خواست تا دیر نشده به این درگیری خاتمه دهد. البته روز پنجشنبه ۲۳ اردیبهشت، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی گفت به حملات علیه غزه ادامه می‌دهد.

 

ب) ابتکارات و شگفتی‌های مقاومت فلسطین در این جنگ

۱ـ فلسطینی‌های ساکن نوار غزه که تا پیش از این در موضع «دفاع از غزه» در برابر تهاجمات نظامی رژیم صهیونیستی قرار داشتند، استراتژی دفاع از کل سرزمین فلسطین و به‌خصوص قدس را در مواجهه با تهاجمات رژیم در پیش گرفتند و از موضع دفاعی به موضع هجومی تغییر وضعیت دادند. این جنگ برخلاف جنگ‌های پیشین برای دفاع از غزه و رفع مشکلات آن نبود، بلکه برای دفاع از قدس روی داد و در واقع گروه‌های مقاومت غزه چتر خود را باز کردند و همه فلسطین و مردم آن را تحت پوشش قرار دادند و با استقبال کل فلسطینی‌ها هم مواجه شدند.

۲ـ این جنگ همه مناطق تحت اشغال اسرائیل، به‌خصوص سرزمین‌های ۱۹۴۸ را دربرگرفت و کل سرزمین‌های اشغالی تبدیل به صحنه جنگ علیه اسرائیل شدند. این در حالی بود که بنا به اعتراف مقامات اسرائیلی، رژیم صهیونیستی برای ورود به چنین جنگی و مدیریت آن آمادگی نداشت.

۳ـ مقاومت فلسطین با اعلام قبلی حمله به شهرک‌های صهیونیستی در قدس و تل‌آویو، قدرت برنامه‌ریزی و ابتکار عمل خود را نشان داد. در این صحنه «عمل به وعده‌ها» هم اتفاق افتاد و به تهدیدات طرف فلسطینی علیه رژیم اسرائیل «اعتبار» بخشید. این در حالی بود که طرف اسرائیلی کاملاً منفعل عمل کرد. تأخیر شش ساعته ارتش اسرائیل در ورود به جنگ، اضطراب در مواجهه با اعراب فلسطین ساکن در سرزمین‌های ۱۹۴۸، آماده شدن برای حمله زمینی به غزه و سپس رها کردن آن و نداشتن تحلیل در مقابل شلیک چند فروند موشک از لبنان و سوریه، ناشی از انفعال و به هم‌ریختگی سیستم نظامی و سیاسی اسرائیل بود.

۴ـ جنگ غزه علیه اسرائیل در بهترین زمان ممکن یعنی زمان اعلام تأسیس رژیم صهیونیستی ـ یوم النکبه ـ از یک سو و به هم ریختگی سیاسی رژیم اسرائیل از سوی دیگر صورت گرفت. این رژیم در دو سال گذشته چهار انتخابات پارلمانی را برگزار کرد؛ اما نتوانست کابینه جدید را تشکیل دهد. درگیری‌ بین حزب لیکود و احزاب دیگر به اوج رسیده بود تا جایی که نتانیاهو از ضرورت برگزاری انتخابات پنجم و انتخاب مستقیم نخست‌وزیر توسط مردم خبر ‌داد که به معنای بی‌اعتبارسازی زمینه تشکیل دولت در این رژیم بود.

بر این اساس، این جنگ به تفرقه بیشتر میان احزاب و نهادهای رژیم صهیونیستی دامن زد و فلسطینی‌ها را یکپارچه کرد. این در حالی بود که یک هفته پیش از آن محمود عباس با اعلام ملغی کردن زمان برگزاری انتخابات پارلمانی فلسطین و به تأخیر انداختن انتخابات درون سازمان آزادی‌بخش فلسطین، فلسطینی‌ها را دچار تفرقه و درگیری‌های لفظی کرده بود.

۵ـ غافلگیر شدن اسرائیل، یکی دیگر از خصوصیات این جنگ بود. این رژیم با اراده عمل، سرعت عمل و توانایی عمل طرف فلسطینی غافلگیر شد، زیرا مدیریت این سه موضوع در سرزمین کوچک غزه که شدیداً زیر رصد سرویس‌های جاسوسی و تجهیزات مدرن کنترلی اسرائیل قرار دارد، از اهمیت زیادی برخوردار است.

۶ـ این جنگ آسیب‌پذیری «عمق اسرائیل» ـ یعنی سرزمین‌های ۱۹۴۸ ـ را آشکار و امکان‌ فروپاشی اسرائیل در زمانی نزدیک را برای ساکنان غاصب صهیونیستی و برای مردم مظلوم فلسطین، باورپذیر کرد.

۷ـ این جنگ موازنه نظامی را میان دو طرف برقرار کرد، در حالی که تا پیش از این روند نظامی ـ امنیتی، یکطرفه و به نفع رژیم اسرائیل بود. اعلام راهبرد دفاع از قدس در برابر اقدامات تجاوزکارانه اسرائیل، مقاومت فلسطینی را به جایگاه موازنه‌دهنده رساند. از این پس اسرائیل در پی هر اقدام علیه فلسطینی‌ها در قدس، کرانه و سرزمین‌های ۱۹۴۸، نگران واکنش پرقدرت و فوری نظامی مقاومت فلسطین خواهد بود. شهید بزرگوار سردار سلیمانی که در طول این ۱۶ سال به دستور رهبر معظم انقلاب، «مشت فلسطینی‌ها را پر کرده» گفته بود: «ما باید گروه‌های مقاومت را به اندازه‌ای قوی کنیم که هر اژدهایی خواست آن را ببلعد، احساس کند این لقمه بسیار بزرگ‌تر از دهان اوست.»

۸ـ این جنگ، فلسطینی را که چهار تکه شده بود تبدیل به «حرف واحد» و اسرائیلی را که تلاش می‌کرد کل فلسطین را یهودی کند، تبدیل به «حروف متفرق» کرد.

۹ـ عزیمت اردوگاه‌نشین‌های فلسطینی در اردن و اردوگاه‌نشین‌های فلسطینی در لبنان به سمت مرزها و حمله به دیوارها و سیم‌های خاردار و درگیر شدن با نظامیان غاصب اسرائیل که به شهادت دو تن از اردوگاه‌نشین‌های اردنی و لبنانی انجامید و شلیک موشک‌های فلسطینی از لبنان و سوریه به سمت مناطق شمالی رژیم صهیونیستی، اردوگاه‌نشین‌های فلسطینی را وارد معادله قدرت کرد. این در حالی است که جمع ساکنان اردوگاه‌های فلسطینی در سه کشور اردن، سوریه و لبنان بیش از شش میلیون نفر می‌شود. این موضوع، مخاطرات زیادی را برای رژیم صهیونیستی در پی دارد و موقعیت امنیتی آن را به‌شدت تضعیف می‌کند.

۱۰ـ این جنگ، توهم حل مسئله فلسطین به نفع اسرائیل را که در قالب طرح‌های مختلف غربی ـ عربی از جمله معامله قرن، طرح دو دولت، یهودی‌سازی کامل فلسطین، تصرف کرانه باختری توسط رژیم اسرائیل، عادی‌سازی روابط عربی ـ اسرائیلی (طرح ابراهیم) دنبال می‌شد، از بین برد. فلسطین به دو دولت یا به یک دولت اسرائیلی تبدیل نخواهد شد. این جنگ نشان داد کل فلسطین به‌زودی یک دولت فلسطینی با ترکیبی از مسلمانان، مسیحیان و یهودیان خواهد داشت.

۱۱ـ این جنگ ظرفیت بالای کرانه باختری، قدس، ساکنان عرب مناطق ۱۹۴۸ و ساکنان اردوگاه‌های فلسطینی را برای تبدیل شدن به یک «انتفاضه بزرگ» به همه نشان داد. این موضوع ذهن اسرائیل و آمریکا را به هم ریخته و امیدهای زیادی را در مقاومت فلسطین پدید آورده است.

۱۲ـ در این جنگ «طی دو روز حجم شلیک موشک‌های مقاومت» از کل شلیک‌های موشک‌های فلسطینی در جنگ ۲۲ روزه فراتر رفت. در جنگ ۲۲ روزه حدود ۸۰۰ فروند موشک شلیک شدند، در حالی که در دو روز اول این جنگ ۲۲۰۰ موشک شلیک شدند. در این جنگ، کف خواسته مقاومت که آزادی عمل فلسطینی‌ها در قدس و کرانه است، از سقف خواسته مقاومت در جنگ‌های قبلی که «آتش‌بس» بود بالاتر است. به عبارت دیگر از نظر امنیتی نظامی، مقاومت فلسطین در نقطه بسیار بالاتری قرار دارد، حال آنکه در اول این جنگ، اسرائیل دست به عقب‌نشینی‌هایی زد و مثل گذشته، سقف خواسته‌اش همان آتش‌بس بود.

۱۳ـ در این جنگ لزوم توجه به خواسته‌های فلسطینی‌ها و حتی لزوم بازگرداندن سرزمین غصب شده فلسطین به مردم واقعی آن در محافل مختلف اسرائیلی مطرح شد و در قالب مقالات و اظهارنظرهای مختلف به رسانه‌های سرشناس آن راه یافت. در جنگ‌های پیشین نه تنها این اظهارات مطرح نشدند، بلکه کل اسرائیلی‌ها ـ از دولت تا احزاب و تا یهودیان غاصب ـ در موضعی واحد از جنگ علیه فلسطینی‌ها حمایت می‌کردند و حتی به ارتش می‌گفتند: «ما ماندن در پناهگاه‌ها را برای مدتی طولانی‌تر تحمل می‌کنیم تا شما برای همیشه ما را از شر گروه‌های مقاومت فلسطینی راحت کنید.» هم‌اینک بخش زیادی از صهیونیست‌ها درک کرده‌اند که آینده‌ای در فلسطین ندارند، زیرا فلسطین، سرزمین بدون ملت نیست.

۱۴ـ این جنگ و قدرت تهاجم فلسطینی ها نشان داد که حکایت فلسطین از حکایت بقیه ملت‌هایی که طی ۱۰۰ سال گذشته کشورهایشان را از دست داده‌ و در ملت دیگری ادغام و یا تکه‌تکه شده‌اند، جداست. فلسطین یوگسلاوی نیست که بعد از تجزیه فراموش شود. عثمانی نیست که بعد از تکه‌تکه شدن از یاد برود. امپراتوری «اتریش مجارستان» نیست که به ادغام در ملت دیگری تن بدهد و پس از آن هیچ خبری از مقاومت مردم و تلاش آنان برای احیای دوباره کشورشان نباشد. فلسطین سرزمینی الهی است و بار رسالتی سنگین را برای هدایت معنوی انسان‌ها بر دوش دارد و لذا از نفس نمی‌افتد. فلسطین رمز بقای دنیای اسلام است و همان ‌طور که چند بار پس از تصرف اغیار به دامن صاحبان خود بازگشته است، باز هم این اتفاق خواهد افتاد.

۱۵ـ آلمان و فرانسه و بعضی دیگر از کشورهای اروپایی در اقدامی بی‌سابقه مانع از به صحنه آمدن مردم در دفاع از مردم مظلوم فلسطین و مخالفت با اقدامات تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی شدند. دلیل این برخورد از یک ‌سو رشد ظرفیت ضدصهیونیستی در این کشورها و از سوی دیگر موج پرقدرت مقاومت فلسطینی‌ها در این جنگ است. این جنگ، آسیب‌پذیری جدی رژیم صهیونیستی را آشکار کرد و سبب نگرانی شدید در اروپا شد.

۱۶ـ در این جنگ، دولت آمریکا در وضعیت انفعالی شدیدی قرار گرفت تا جایی که واکنش کنگره، به‌خصوص جمهوری‌خواهان را در پی داشت. در این میان مقامات دولت ترامپ خطرات ناشی از انفعال آمریکا را به بایدن گوشزد کردند. از نظر آنان وضع انفعالی آمریکا، حیات اسرائیل را در معرض تهدید و فروپاشی قرار می‌دهد. این در حالی است که همه از موضع حزب دموکرات آمریکا در دفاع از رژیم اسرائیل و جنایت‌های آن آگاهی دارند و می‌دانند که تعهد دموکرات‌ها در حفظ رژیم صهیونیستی بیش از جمهوری‌خواهان است. دلیل این انفعال، ضعف آمریکاست. این در حالی است که بعضی‌ها آن را به حساب تغییر راهبرد آمریکا و نارضایتی دموکرات‌ها از عملکرد نتانیاهو می‌گذارند. ضعف آمریکا در حمایت جدی از رژیم صهیونیستی سبب تغییر بیشتر معادلات منطقه به نفع جریان مقاومت می‌شود. این در حالی است که پیش از این جنگ هم مقاومت در منطقه غرب آسیا تعیین‌کننده معادلات بود، نه جریانات وابسته به آمریکا.

در این میان رئیس‌جمهور آمریکا با اعزام یک عرب لبنانی‌تبار ـ هادی عمرو ـ وانمود کرد که می‌خواهد به طرف فلسطینی نزدیک شود و ریاکارانه اعلام کرد: «از حقوق شهروندی فلسطینی‌ها حمایت می‌کند و مایل است آنان زندگی راحتی داشته باشند.» همه اینها وضعیت انفعالی و استیصال آمریکا را به تصویر کشید و نشان داد که اگر فلسطینی‌ها متحد به صحنه بیایند، آمریکا نمی‌تواند حمایت کارساز و مؤثری از رژیم صهیونیستی داشته باشد.

۱۷ـ موضع علمای مصر، به‌خصوص احمدالطیب، رئیس جامعه الازهر در حمایت از فلسطین و مقاومت، در جنگ‌های گذشته سابقه نداشت. وی در موضع‌گیری خود نه تنها از مقدسات فلسطین شامل مسجدالاقصی حمایت کرد، بلکه با صراحت اعلام کرد: «از حماس به دلیل دفاع از مقدسات حمایت می‌کند.» این در حالی است که به دلیل وابستگی الازهر به حکومت مصر، موضع احمد الطیب موضع مصر هم به حساب می‌آید که نویددهنده رابطه جدیدی میان فلسطینی‌ها و مصر، در جهت مخالف اسرائیل است. البته این فقط رهبر الازهر نبود که از مقاومت فلسطین حمایت کرد،  بلکه اکثر رهبران مذهبی اهل سنت و شیعه در اغلب کشورها و مجامع اسلامی، مواضع مناسبی در  دفاع از مقاومت فلسطین داشتند که قابل توجه است.

17فوریه/21

افق تحولات سیاسی درعراق و جهت‌گیری‌های جدید آن

اشاره:

تحولات عراق در سال گذشته، چالش‌های فراوانی را فراروی دولت جدید عراق، آمریکا، کشورهای منطقه و مقاومت قرار داده است. عبور از این چالش‌ها نیازمند دقت، درایت و آینده‌نگری است تا پیامدهای تلاش‌های حشدالشعبی و بزرگانی چون سردار سلیمانی و مهدی المهندس در معرض خطر قرار نگیرد. بنابراین رصد لحظه به لحظه این تغییر و تحولات و چاره‌اندیشی به‌موقع برای خنثی کردن آنها به وظیفه تاریخی مقاومت تبدیل شده است تا این جریان تاریخ‌ساز بتواند به هدف مقدس خود که کوتاه کردن دست امریکا از عراق و منطقه است منجر شود.

سال گذشته در چنین روزهایی نیروهای نظامی واشنگتن بنا به دستور مستقیم ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا در جاده فرودگاه بغداد دست به اقدامی جنایتکارانه زد و سردار قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس فرماندهان  پیروز بر جریان‌های تروریستی تکفیری در عراق را ترور کرد. ایران بلافاصله به این اقدام پاسخ  نظامی داد و پایگاه آمریکایی عین‌الاسد را موشکباران کرد و پارلمان عراق طی جلسه فوری خروج کامل نیروهای آمریکایی را از خاک عراق تصویب کرد. از سال گذشته تا کنون هرچند امریکا حضور خود را به دو پایگاه محدود کرده و تعداد نیروهای خود را به ۲۵۰۰ نفر تقلیل داده است، اما به بهانه ادامه جنگ علیه تروریسم، با رفتارهای قلدرمآبانه حاضر به عقب‌نشینی نظامی از عراق نیست. نیروهای مقاومت عراقی نیز از سال گذشته تا کنون ده‌ها عملیات علیه نیروهای اشغالگر آمریکایی انجام داده‌اند و اکنون نیز اعلام می‌کنند که تا خروج کامل آمریکا از عراق، مقاومت ادامه خواهد داشت.

از سال گذشته تا اکنون چند تغییر در معادلات عراق اتفاق افتاده که در فهم تحولات این کشور اهمیت زیادی دارد. استعفای عادل عبدالمهدی، نخست‌وزیر عراق و روی کار آمدن مصطفی الکاظمی یکی از تحولاتی است که آمریکا به صورت غیرمستقیم مدیریت کرده است. به دنبال تظاهرات گسترده ضد فساد طبقه سیاسی در عراق، ده‌ها سازمان جامعه مدنی که آمریکا در دو دهه اخیر در عراق به وجود آورده و با امکانات مالی شیخ‌نشین‌های عرب نهادینه ساخته و با تسلط بر فضای مجازی، آنان را تغذیه کرده است، بر این جریان اعتراضی مردمی سوار شده و فساد ناشی در دولت‌های ساخته و پرداخته اشغالگران آمریکایی را به ایران و رهبران شیعه نسبت داده‌اند. با استعفای آقای عادل عبدالمهدی نخست‌وزیر، نامزد آمریکا، مصطفی الکاظمی به بالاترین مقام یعنی نخست‌وزیری عراق رسیده است. طبق این سناریو، آمریکا تصمیم داشت با روی کار آوردن کاظمی انتخابات جدیدی را برگزار کند و با تغییر پارلمان ضد آمریکایی فعلی همراهان با آمریکا را به قدرت برساند و کار را در عراق به نفع خود  یکسره کند. گفته می‌شود که آمریکا برای اجرای این سناریو از فقر مادی و سیاسی مردم عراق سوءاستفاده وده‌ها میلیارد دلار هزینه کرده تا اشغال نظامی عراق به اشغال کامل اجتماعی تبدیل شود.

گستاخی آمریکا در ترور فرماندهان پیروز بر تروریسم، به‌ویژه ابومهدی المهندس که جانشین فرمانده حشدالشعبی، یعنی نیروهای مسلح رسمی و مردمی بود که زیر نظر نخست‌وزیر عراق فعالیت می‌کرد، شوک مهم سیاسی بزرگی را در عراق ایجاد کرد و مردم این کشور به‌رغم مخالفت با فساد، این توهین به صاحبخانه را برنتابیدند و حضور گسترده و میلیونی مردم عراق در تشییع شهدا در کاظمین، بغداد، کربلا، و نجف نشان داد که جریان مردمی طرفدار مرجعیت و حشدالشعبی به‌مراتب مؤثرتر از جریانی است که آمریکا به ضرب و زور رسانه‌ها و فضای مجازی و تشکل‌های قائم به ریخت و پاش پولی ایجاد کرده است. این اقدام معادلات عراق را تغییر داد. پس از حادثه تشییع فرماندهان شهید عراق، بسیاری از نیروهای سیاسی به‌ویژه جریان صدر به رهبری مقتدی صدر از میدان‌های اعتراض و تحصن خارج شدند و حساب خود را از نیروهای طرفدار آمریکا جدا کردند.

به قدرت رسیدن مصطفی کاظمی با کمک نیروهای آمریکایی هرچند یک موفقیت آنی برای آمریکا بود، اما معلوم نیست که اهداف آمریکا را تامین و صحنه عراق را به نفع آمریکا یکسره کند. کاظمی پس از به قدرت رسیدن از تظاهرکنندگان خواست تا مراکز تجمع و تحصن را جمع‌آوری کنند و دستور داد تا با هرگونه مخالفت با این فرمان برخورد شود. نیروهای پلیس در شهر ناصریه به نیروها و عشایر  معترضی که حاضر به پایان دادن به اعتراض نبودند حمله‌ور شدند و تعدادی از آنان را به قتل رساندند. این حوادث این واقعیت را نشان داد که جریان اعتراضی به فساد تنها ابزاری برای رسیدن نامزد موردنظر آمریکا به قدرت بوده و پس از انجام نقش وظیفه‌ای خود باید از بین می‌رفته است. این رفتار از سوی بسیاری از گروه‌های  معترض توهینی به شعور مردم عراق تلقی و به بروز چند دستگی در میان معترضان منجر شد.

دومین خواسته موج اعتراضات مردمی در عراق انجام انتخابات زودرس بود که آقای کاظمی فرمان برگزاری آن را در اواسط خرداد سال آینده اعلام کرد. اعتراض کنندگان اعلام ‌کردند که مجلس نماینده واقعی آنان نیست و باید نمایندگان واقعی مردم در پارلمان حضور یابند و اهداف مردم را تامین کنند و ریشه فساد را بخشکانند. آمریکا امیدوار بود که با انتخابات زودرس از شرایط هیجانی مردم و نارضایتی گسترده اجتماعی به نفع خود استفاده کند و با تاسیس احزاب جدید طرفدار آمریکا در عراق شرایط را در این کشور به نفع خود تغییر دهد. سقوط وحشتناک قیمت نفت که نزدیک به نود در صد از بودجه عراق را تامین می‌کند، بسیاری از نقشه‌های آمریکا را برهم زد. کسری شدید بودجه موجب شد که دولت آقای کاظمی حتی از تامین بودجه جاری و پرداخت حقوق کارکنان دولت نیز ناتوان شود. تاخیر سه ماهه پرداخت حقوق موجب شد نقشه آمریکا برای فشار بر مناطق شیعه‌نشین به دیگر مناطق سرایت کند و تظاهرات کردها در سلیمانیه و حلبچه در دو هفته اخیر و به آتش کشیدن دفاتر احزاب دموکرات کردستان و اتحادیه میهنی و تصاویر ملا مصطفی بارزانی و واکنش نیروهای پیشمرگه محلی در کشتن تعدادی از تظاهرکنندگان حوادثی است که نشان می‌دهد نقشه‌های آمریکا با چالش‌های جدی روبرو شده است. تلاش سریع دولت آقای کاظمی برای گرفتن وام از صندوق بین‌المللی پول نیز نمی‌تواند به اقتصاد بیمار و بحران‌زده عراق کمک کند.

در سال‌های گذشته دولت عراق با گرفتن وام از صندوق بین‌المللی ممکن است که نیازهای آنی خود را تامین کرده باشد، اما تراکم این بدهی‌ها و افزایش میزان سود آنها موجب شده که فشار جدیدی بر بودجه عراق وارد شود و بدون راه حل اساسی برای اقتصاد این کشور و بدون چشم‌انداز افزایش قابل توجه قیمت نفت در بازارهای جهانی در آینده نزدیک، این شرایط به علتی برای بروز بحران‌های اقتصادی پی در پی تبدیل خواهد شد.

روی آوردن دولت آقای کاظمی به کاهش قیمت دینار عراق نیز که اخیراً فرآیند آن آغاز شده است، بازی خطرناکی است که احتمالاً نتایج منفی بسیاری برای جریان آمریکایی در عراق خواهد داشت. فقیر کردن مردم و کاهش رفاه اجتماعی و قطع حقوق برخی از خانواده‌های آسیب دیده از رژیم گذشته نمی‌تواند بدون پیامد اجتماعی در آینده باشد.

یکی دیگر از سناریوهای آمریکا از به قدرت رساندن کاظمی، ایجاد حزبی جدید است که افکار لیبرالی غربی را ترویج دهد و در انتخابات آتی قدرت را کسب کند و حضور سیاسی آمریکا در این کشور را نهادینه سازد و آمریکا را ازتحمل هزینه‌های سنگین حضور نظامی در این کشور معاف کند. در چهارچوب این سناریو قرار است الکاظمی دست به تشکیل حزبی جدید بزند که «رائد حوجی»، مدیر دفتر نخست‌وزیر دبیر آن خواهد بود.

تا کنون نامی برای این حزب انتخاب نشده است، ولی گفته می‌شود که ممکن است از نام «تجمع ملی» استفاده شود. کاظمی در دوران رژیم گذشته صدام در چهارچوب حزب کنگره ملی به ریاست «احمد چلبی» در لندن فعال بود و بعید نیست از هم‌حزبی‌های قدیم نیز در تشکل جدید استفاده کند. آنچه مسلم است ایجاد حزبی ایدئولوژیک در چند ماه آینده امکان پذیر نیست و ایجاد حزب شخصی برای کسب انتخابات، عملاً الکاظمی را در مقابل احزابی قرار می‌دهد که تاکنون از او حمایت کرده‌ و او را به قدرت رسانده‌اند.

مقتدا صدر که الکاظمی را پیشنهاد داده در آینده به دلیل رقابت‌های سیاسی در مقابل کاظمی قرار خواهد گرفت. بسیاری از کارشناسان معتقدند که زمان کافی برای اجرای این سناریو وجود ندارد و به همین علت الکاظمی ناگزیر است تاریخ انتخابات را تا مهرماه به عقب بیندازد تا زمان کافی برای اجرای این سناریو پیدا کند و ستاد انتخابات در این زمینه با کاظمی همراه است. فراهم کردن زمان مناسب برای کاظمی الزاماً پیروزی‌ساز برای او نیست چرا که مردم بر اساس عملکرد رأی می‌دهند و نه بر اساس بمباران تبلیغاتی متکی بر پول‌هایی که از جیب مردم به سرقت رفته است.

17فوریه/21

سالی با امتحانات بزرگ و در سطحی بالاتر

یکی از سنت‌های الهی سنت امتحان و آزمایش بندگان است. خداوند متعال این سنت را تعطیل‌ناپذیر معرفی و ادعای ایمان بدون آزمایش را یک پندار دانسته است: «أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفتَنُون. ‏(۱)؛ آیا مردم پنداشتند که تا گفتند ایمان آوردیم رها مى‌‏شوند و مورد آزمایش قرار نمى‏‌گیرند؟»

این سنت بر محوریت حکمت الهی جاری خواهد شد. از سویی حکمت الهی اقتضا می‌کند هیچ امتحانی فراتر از قدرت افراد و جوامع نباشد. خداوند حکیم انسان‌ها را به آنچه در توان ایشان نباشد، آزمایش نمی‌کند. تمام امتحانات فردی اعم از فقر، بیماری، از دست دادن عزیزان و… متناسب با طاقت افراد طراحی شده‌اند. امتحانات جمعی نیز با در نظر گرفتن سطح متوسط افراد جامعه اجرا می‌شوند. یکی از وسوسه‌های شیطان آن است که انسان را ناتوان از انجام آزمایشات الهی وانمود سازد؛ در حالی که توان انسان نامتناهی است و می‌تواند با اراده خود سخت‌ترین امتحانات را نیز با موفقیت پشت سر بگذارد. از سوی دیگر لازمه حکمت الهی آن است که هر اندازه فرد یا امتی در امتحانات پیشین موفق‌تر و سربلندتر باشند، امتحانات بعدی دشوارتر شوند. همچنانکه در آزمون‌های بشری نیز همین اصل عقلایی اجرا می‌شود. آزمون دکتری نمی‌تواند در سطح سئوالات دبیرستان اجرا شود. این امر نوعی توهین به شرکت کنندگان آزمون تلقی می‌شود.

در دی ماه سال ۱۳۹۸ امت انقلابی ایران، امتحانات سختی را پشت سر گذاشت. از بلایای طبیعی چون سیل و زلزله که شهرهای زیادی را دچار مشکلات جدی ساخت تا مشکلات حاد اقتصادی ناشی از تحریم یا بی‌تدبیری برخی مسئولان داخلی. حوادث آبان ماه نیز کشور را با چالش جدیدی مواجه ساخت که دشمنان رسانه‌ای تا مدت‌ها از آن سوءاستفاده ‌کردند.

اما در سیزدهم دی ماه خبری تکان دهنده، کشور را در بهتی عظیم فرو برد. خبر شهادت سردار سلیمانی که برای مردم ایران فقط یک ژنرال نظامی نبود، بلکه نماد عزت و غرور، تندیس پارسایی و تواضع، جلوه مقاومت و حضور در تمام صحنه‌ها و… بود و حقیقتاً به «سردار دل‌ها» مبدل شده و قلوب امت را فتح کرده بود. اندکی از این تأثیر را می‌توان در تشییع بی‌نظیر او مشاهده کرد؛ تشییعی که در تاریخ بشریت برای هیچ سردار نظامی‌ مانند نداشته است. میلیون‌ها نفر از اقشار مختلف به طور خودجوش در این حماسه شرکت کردند. همتای او یعنی ابومهدی المهندس نیز تقریباً چنین جایگاهی را در میان نیروهای مقاومت عراق داشت. شخصیتی نورانی و متعبد که عمرش را در جهاد و انتظار شهادت سپری کرده بود.

شهادت مظلومانه سردار و همراهانش، نوعی حمله به غرور ملی و روحیه مقاومت امت شیعی به شمار می‌رفت.  هنوز مردم از حزن شهادت سردار رها نشده بودند، که ماجرای هواپیمای اوکراین رخ داد و حملات رسانه‌های بیگانه و مزدوران داخلی به حاکمیت جدی‌تر شد. بسیاری از نیروهای انقلاب، متحیر مانده بودند و به دنبال تحلیل صحیح و تشخیص وظیفه در این برهه می‌گشتند. سرزنش‌های بدخواهان از داخل و خارج شدت یافته و آزمونی دشوارتر از شهادت سردار را برای حاکمیت و بدنه متدین جامعه رقم زده بود. به دنبال همه این مصائب، ویروس منحوس کرونا ظاهر شد و به تمام مناسبات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی کشور آسیب زد.

این حوادث نخستین اتفاق‌های تاریخ مقاومت نبوده‌اند و آخرین آنها نیز نیستند. در عرصه جنگ نرم، آزمون‌هایی دشوارتر از این موارد نیز قابل تصورند. در هفته‌های گذشته ماجرای سقوط یکی از اساتید اخلاق، فضای جامعه متدین را ملتهب ساخت. این مسئله از زوایای مختلف از جمله فهم زمینه‌ها و ریشه‌ها و عبرت‌ها و درنگ‌های آن قابل تأمل است. اما همین حادثه هم آزمونی معنوی برای جامعه متدین است. کسانی که با جلسات معنوی این استاد و اعراض او نسبت به دنیا آشنا بودند و هنوز طنین سخنان وی در دفاع از انقلاب و ولایت را در گوش دارند، مخاطب نخست این امتحان هستند. علاقمندان ارجمند این استاد نیز حبّ و بغض خود را با محوریت همراهی با اسلام و ارزش‌های اصیل آن تنظیم می‌کنند. امت ولایی نیز از هیچ ریزشی خرسند نیست و هیچ‌گاه خود را ایمن از انحراف نمی‌بیند، بلکه با مشاهده چنین حوادثی خود را بیشتر محتاج استغاثه و تضرع به پروردگار می‌یابد. از سوی دیگر این امت  باید تمرین کند که حق را با شاخص‌های آن بشناسد و نه با اشخاص.

مشاهده این حوادث از نگاه سطحی و جزئی‌نگر بشری، رهاوردی جز یأس و غصه ندارد؛ اما اگر این وقایع را از چشم کارگردان عالم و از ملکوت هستی این وقایع را ببینیم، سخت شدن امتحانات نشانه‌ای از بلوغ جبهه مقاومت است. ارمغان این نگرش نه انزوا و خمودگی که آمادگی مضاعف برای مقابله با سختی‌هاست.

هر یک نفری که از نیروهای انقلاب کم شود، نیروهای دیگر احساس مسئولیت بیشتری می‌کنند تا مسیر پرشتاب حرکت این کاروان کند نشود. امتی که متوجه هست که از امتحانات گذشته سربلند بیرون آمده، انگیزه و نشاط دیگری برای ادامه این مسیر طولانی خواهد یافت. چنین حوادثی آمادگی امت را برای ظهور مهیاتر می‌سازد. همان‌‌طور که خود غیبت نیز تمرینی برای طیّ راه بدون حضور فیزیکی در محضر راهنما و رزمایشی برای ولایتمداری نسبت به جانشینانی است که معصوم نیستند. به همین دلیل است که امت شیعه آخرالزمان بارها از سوی امامان تمجید شده‌اند. ایشان امتی هستند که بدون آنکه امام خویش را ببینند و با او ارتباط مستقیم داشته باشند، برای او و حتی نائبش جانفشانی می‌کنند.

امتحانات متراکم در یک سال گذشته، از یک‌ سو حاکی از سرعت سیر معنوی و معرفتی امت اسلام و از سوی دیگر هشداری برای آمادگی بیشتر برای امتحانات دشوارتر آینده است. هر اندازه به ظهور نزدیک‌تر شویم، سنخ ابتلائات از آزمون‌های جسمی به امتحانات معرفتی و بصیرتی تبدیل می‌شوند. بنابراین آمادگی برای امتحانات آینده وابسته به ارتقاء سطح تحلیل و بصیرت جامعه اسلامی است.

پی‌نوشت:

۱٫عنکبوت/ ۲

29جولای/20

مقاومت اسلامی از دیدگاه امام خمینی(ره)

درآمد:

امام خمینی(ره) آینه تمام‌نمای آیات قرآن کریم و مجتهدی بود که در پرتو جهاد الهی به راه‌های هدایت رهنمون شد و از مصادیق «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا»(۱) بود. مقاومت در برابر بیدادگر، همواره در زندگی ایشان دیده می‌شود. ایشان علم، ایمان، تقوا، زهد، عزم راسخ، صبر، قدرت، صلابت و شجاعت را در خود جمع کرده و مراحل جهاد نفس را پیموده بود. از این‌رو بررسی نظریات ایشان در باره مقاومت اسلامی از اهمیت فراوانی برخوردار است.

آنچه بر ضرورت تبیین نظریه مقاومت می‌افزاید، دستور صریح حضرت آیت‌الله خامنه‌ای است که فرمود: «‌نظریه‌ مقاومت در مقابل دشمن قوی‌پنجه را تبلیغ و ترویج کنید. بعضی تصوّر نکنند که چون دشمن بمب و موشک و دستگاه‌های تبلیغاتی دارد، باید عقب‌‌نشینی کنیم. نظریه‌ مقاومت، در مقام نظر و هم در مقام عمل یک نظریه‌ اصیل و درست است و باید ترویج شود.»(۲)

با بررسی دیدگاه امام(ره) در باره مقاومت درخواهیم یافت که از منظر ایشان، استقامت امری ضروری است. امت مسلمان و مؤمن موظفند در برابر شدائد مقاومت کنند تا بتوانند دین خدا را که امانتی گرانبهاست یاری کنند. ایشان عواملی را باعث تقویت روحیه مقاومت و موانع و چالش‌هایی رادر مسیر تحقق استقامت مجاهدین گوشزد می‌کنند. در ادامه پس از تبیین ضرورت مقاومت، عوامل تقویت و تضعیف مقاومت از منظر امام خمینی(ره) تبیین خواهد شد.

ضرورت مقاومت

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، نگاه امت‌های اسلامی به مقوله مقاومت تغییر کرد و کارآمدی و لزوم استقامت در برابر طاغوت بر آنان آشکار شد. از این‌رو حرکت‌های مقاومتی با الگوبرداری از روش امام خمینی(ره) در مواجه با استکبار در کشورهای اسلامی شکل گرفتند.

قرآن کریم بر لزوم مقاومت اصرار دارد و به پیامبر خود و پیروان او دستور به استقامت می‌دهد، «فَاستَقِم کَما أُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَک‏».(۳) امام راحل نیز با تکیه بر همین آموزه‌های قرآن، مقاومت را وظیفه مسلمانان، در حد توانشان قلمداد می‌کرد: « خدا اسلام را فرستاده و به پیامبر امر کرد که باید استقامت کنى. ما هم باید این مأموریت را به وجهى که در قدرت داریم انجام بدهیم».(۴) به نظر ایشان به دستور قرآن کریم، مقاومت در برابر طاغوتیان وظیفه افراد جامعه است، «در برابر زور و فشار طاغیان خضوع نکنید، تسلیم نشوید، صفوف خود را فشرده‌تر کنید. مردم زنده‏اى باشید. در برابر حوادثى که پیش مى‏آیند استقامت داشته باشید و از آنهایى باشید که خداوند در حقشان فرمود: إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ الْمَلائِکَهُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتی‏ کُنتُم تُوعَدُونَ(۵)» (۶)

نگاه امام(ره) به هر کاری ریشه در نگاه دینی ایشان داشت. در واقع معیار و ترازوی اعمال و رفتار را با مطابقت آن فعل  با دین اندازه‌گیری می‌کرد. بر این اساس، مقاومت را که رکن رکین دستورات دینی است عامل بندگی خداوند و وظیفه شرعی بنده‌ مؤمن می‌دانست؛ ظلم و قبول ظلم را حرام به شمار می‌آورد(۷) و مقاومت در برابر ظلم را واجب می‌دانست: «دفاع از ناموس و جان و مال و کشور مسلمین یکى از واجبات است.»(۸)

انسان مؤمن برای تکامل در مسیر بندگی و عبودیت راهی جز شناخت تکلیف و عمل به تکالیف الهی ندارد. لذا محوری‌ترین وزنه اعمال در نگاه حضرت امام خمینی(ره) عمل به تکلیف است: «از اول به فکر بودیم ببینیم چه چیزى تکلیف ماست، به همان عمل کنیم».(۹) در نگاه ایشان مقاومت، وظیفه تک‌تک افراد جامعه است: «همه توجه داشته باشند که ما وظیفه داریم که این اسلامى را که به ما رسیده حفظ کنیم. زن و مرد، بچه و بزرگ مکلف‏اند دفاع کنند. مسئله دفاع یک امر عمومى براى همه است.» (۱۰) امام حفظ اسلام را به عنوان یک امانت الهی که از وجود نبی مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی(ص)و امیرالمومنین(ع) تا کنون با مشقت‌های فراوان به  دست ما رسیده است بر همگان لازم قلمداد و راه حفظ اسلام را در مقاومت در برابر ظلم معرفی می‌کردند: «الان امانتى در دستمان است و آن اسلام است. عذر نداریم به اینکه ما بنشینیم کنار و بگوییم دیگران بروند حفظش کنند.»(۱۱) ایشان مقاومت را روش اولیای الهی می‌دانست.(۱۲)

عوامل تقویت مقاومت

به عقیده امام تقویت ایمان باعث استقامت در برابر حوادث می‌شود. ایشان به مسئولین توصیه می‌فرمود که به بازسازی معنوی و اعتقادی هم مانند بازسازی کشور اهتمام داشته باشند، زیرا تقویت معنویت باعث استقامت می‌شود: «همه در میدان نبرد و کارزار آموخته و تجربه کرده‏اند که معنویت و ایمان چقدر در پیروزی‌ها و موفقیت‌ها و بالا بردن توان و استقامت نیروها مؤثرند.»(۱۳)

در نگاه امام کسی که باور توحیدی دارد دیگر ترسی از غیر خدا ندارد، زیرا هیچ قدرتی مانند خداوند نیست. ایشان قدرت را در توکل به خدا و اتحاد می‌دانست: «قدرت با توجه به خداى تبارک و تعالى و وحدت کلمه حاصل مى‏شود.»(۱۴). این باور توحیدی عامل تقویت کننده استقامت مومنین و مسلمین در برابر استبدادگران است. قرآن کریم می‌فرماید: «هرکس بر خدا توکل کند خدا براى او بس است.»(۱۵) امام خمینی فرمودند: «هیچ قدرتى مثل قدرت خدا نیست. خوف از قدرت‌ها را کسانى باید داشته باشند که اعتقاد به خداى تبارک و تعالى ندارند. مسلمین و مؤمنینى که به مبدأ قدرت اعتقاد دارند، نباید از قدرت‌ها بترسند.»(۱۶)

توجه به فرامین قرآن کریم، یکی دیگر از عوامل تقویت کننده استقامت است. در نگاه امام، کتاب خدا بهترین دستورالعمل مقاومت در برابر شیاطین است: «اگر قرآن نباشد، این مردم و توده‏ها، اینها مقاومت نمى‏کنند.»(۱۷) او با شناخت اهداف دشمنان دین و مکتب، مردم را از نقشه دشمن برای دور کردن آنها از کتاب خدا بیم می‌داد: «این تبلیغ بوده است که مسلمین را از قرآن جدا کنند و منطق قرآن را بشکنند.»(۱۸)

یکی از عوامل تقویت کننده مقاومت امید است. امام امید به بهبود اوضاع را یکی از عوامل تقویت کننده مقاومت می‌دانند و می‌فرمایند: «هجوم ناراحتی‌ها و تراکم نگرانی‌هاى ناشى از وضع رقت‌بار مسلمین تاب و توان را مى‏برد و انسان آگاه را در تحت فشار خُرد مى‏کند. با خواست خداوند متعال نویدهایى در کار است که امید را به آتیه نزدیک را تقویت مى‏کند.»(۱۹)

امام ایمان داشتند که خداوند حامی کسانی است که در راه او جهاد می‌کنند. ایشان عقیده خود را به مردم منعکس کرد و این ایمان به امدادهای الهی، باعث تقویت مقاومت در افراد ‌شد. یکی از مواردی که باید از کمک‌های غیبی خداوند به امام خمینی نام برد، رعب و وحشتی است که در دل دشمنان اسلام انداخت. قرآن کریم تصریح دارد که ما در دل دشمنان خود رعب و وحشت قرار می‌دهیم(۲۰). این خوف و وحشت که باعث شد سران به ظاهر قدرتمند استبداد، توان مقابله با اندیشه‌های ژرف امام را در خود نبینند: «ما را به رعب، به رعبى که خدا در قلب اینها انداخت پیروز کرد»(۲۱).

اعتقاد به نصرت الهی را می‌توان یکی ازمهم‌ترین عوامل تقویت کننده مقاومت برشمرد. از صدر اسلام تا کنون، یقین به یاری خداوند باعث رویارویی عده قلیل مبارزان در برابر ابرقدرتان بوده است. قرآن کریم می‌فرماید: «کَمْ مِنْ فِئَهٍ قَلیلَهٍ غَلَبَتْ فِئَهً کَثیرَهً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرین»(۲۲) «وَ اللَّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ یَشاءُ إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَعِبْرَهً لِأُولِی الْأَبْصار»(۲۳). این وعده‌ الهی است. امام نیز با تکیه بر همین بشارت خداوند در برابر مستکبرین زمان ایستادگی کرد.

چالش‌ها و عوامل تضعیف مقاومت

همان‌گونه که عواملی باعث تقویت روحیه مقاومت می‌شود، چالش‌ها و عواملی نیز وجود دارند که این قوه را در انسان از بین می‌برد. در گفتمان امام (۲۴) همان‌ طور که به عوامل تقویت کننده پرداخته شده، به موانع نیز توجه شده است. این عوامل را می‌توان به دو دسته عوامل درونی و عوامل بیرونی تقسیم کرد.

خودخواهی یکی از موانع رشد مقاومت در انسان است. برای پرورش روحیه استقامت لازم است شخص حب نفس را کنار بگذارد و ایثار را در خود زنده کند. امام(۲۵) صراحتاً می‌فرمود، «با حب نفس‏ و حب جاه و کبر و غرور نمى‏توان مقاومت‏ کرد.» امام (۲۶) اهمیت این نکته را در علما بیشتر می‌دانست و می‌فرمود برای مبارزه با استکبار و مقاومت در برابر آن لازم است کارها برای خدا انجام شوند و باید دل از دنیا و ریاست شست، «عالم متوجه به دنیا، عالمى که در فکر حفظ مسند و ریاست باشد، نمى‏تواند با دشمنان اسلام مبارزه کند و ضررش از دیگران بیشتر است. قدم را الهى و حب دنیا را از دل بیرون کنید. آن وقت مى‏توانید مبارزه کنید.»(۲۷)

به اعتقاد امام (۲۸) راه مقاومت از مسیر خودسازی می‌گذرد و راه فائق آمدن بر مشکلات، تهذیب نفس است و در این صورت می‌توان مشکلات و مفاسد را از سر راه برداشت و نقشه‌های دشمن را خنثی کرد: «اگر خود را اصلاح نکنید، مجهز نشوید، نظم و انضباط را در امور درسى و زندگى خود حکمفرما نسازید، در آتیه خداى نخواسته محکوم به فنا خواهید بود.»(۲۹) ایشان به جوانان توصیه می‌کرد: «تا فرصت از دست نرفته، تا دشمن بر همه شئون دینى و علمى شما دست نیافته، فکرى کنید؛ بیدار شوید؛ به پا خیزید. در مرحله اول، در مقام تهذیب و تزکیه نفس‏ و اصلاح خود برآیید و براى جلوگیرى از مفاسدى که مى‏خواهد پیش بیاید مهیا شوید.»(۳۰)

یکی دیگر از موانع رشد روحیه استقامت در انسان که امام به آن توجه می‌داد، رفاه‌طلبی و تن‌آسایی است. از منظر امام، کسی که تصور کند مبارزه و استقامت در راه استقلال و آزادی، منافاتی با رفاه‌طلبی و سرمایه‌داری ندارد، الفبای مبارزه را نفهمیده است. ایشان تاکید داشت که سرمایه‌داران و قشر مرفه که درد اقشار مستضعف را درک نمی‌کنند هرگز با نصیحت به یاری محرومان نخواهند شتافت: «آنهایى هم که تصور مى‏کنند سرمایه‌داران و مرفهان بى‏درد با نصیحت و پند و اندرز متنبه مى‏شوند و به مبارزان راه آزادى می‌پیوندند و یا به آنان کمک مى‏کنند، آب در هاون مى‏کوبند.»(۳۱)

در اندیشه امام رفاه‌طلبی و مقاومت، دنیاخواهی و آخرت‌جویی امکان جمع با هم را ندارند و تنها کسانی تا آخرین لحظه مقاومت می‌کنند که طعم سختی را چشیده باشند: «تنها آنهایى تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند.»(۳۲)

ترس نیز مانند رفاه‌طلبی، عدم تهذیب نفس و خودخواهی یکی از موانع رشد روحیه مقاومت و ایستادگی است. ترس غریزه‌ای طبیعی در انسان برای حفظ بقای اوست، ولی حفظ ارزش‌های اسلامی و مقاومت در برابر سختی‌ها گران‌تر از حفظ جان است. در این جدال اگر ترس بر عقل غلبه پیدا کند، شخص را از استقامت باز می‌دارد. در نگاه امام مقاومت برای صیانت از اسلام که با استقامت مردان روزگار به ما رسیده بر همه لازم است.(۳۳) پیامبر عظیم‌الشان اسلام(ص) ائمه معصومین(ع) و بزرگان دین فداکاری کردند تا دین خدا به ما برسد. در چنین شرایطی: «ما موظفیم همه‏مان براى حفظ اسلام و نباید بترسیم از اینکه چند نفر کشته شدند.»(۳۴) امام امت(ره) غرور را نیز از عوامل سست کننده مقاومت می‌دانست و در رهنمودهای خود این نکته را گوشزد می‌فرمود: «ما اگر جایى را فتح کردیم نباید غرور پیدا کنیم»(۳۵)

در بررسی نظریه مقاومت امام، بازدارنده‌های خارجی در راه استقامت عبارتند از:

جبهه شیطان که با تکیه بر تریبون‌های خود سعی می‌کند استقامت مبارزین در راه خدا را تضعیف کند. دروغ‌پراکنی یکی از شیوه‌های رایج استکبار برای نیل به این هدف است و ممکن است باعث شود افراد از جبهه مبارزه و استقامت فاصله بگیرند. البته مومنین که نور ایمان در جانشان رسوخ کرده، هرگز فریب گزافه‌گویی‌های دژخیمان را نمی‌خورند: «تبلیغات تار عنکبوتى [شیاطین] نمى‏تواند ملتى را که با کمال بیدارى و هوشمندى به پا خاسته اغفال کند.»(۳۶)

دشمن در تلاش است اوضاع خود را عالی و جبهه مقاومت را متلاشی نشان دهد و با انکار تلاش‌های مجاهدین روحیه استقامت آنان را تضعیف کند. امام از توجه به شایعاتی که توسط مزدوران ابلیس پخش می‌شود نهی می‌کرد و امت بیدار را از این حربه دشمن آگاه می‌ساخت و راه استقامت در برابر این شایعات را نشان می‌داد: «حفظ کنید این پیروزى بزرگ را و به کسانى که در مقابل شما مى‏ایستند و مى‏گویند کارى انجام نشده است بفهمانید که ایران کارى کرده که در دنیا نظیر ندارد. امروز روز و پایدارى است.»(۳۷)

یکی دیگر از روش‌های دشمن برای تضعیف روحیه مقاومت ایجاد اختلاف و تفرقه است. حزب شیطان تلاش می‌کند گروه‌های مقاومت را در برابر یکدیگر قرار دهد تا با خنثی کردن نیروهای خود، مقاومتشان را از دست بدهند. استکبار از وحدت بین صفوف مبارزین در وحشت است: «آنها [مستکبرین] از این وحدت خوف داشتند و حالا هم احساس کرده‌اند که اگر ملت با هم وحدت پیدا بکنند و جناح‌هاى مختلف یکى بشوند، ابرقدرت‌ها هم نمى‏توانند با اینها مقاومت کنند.»(۳۸) بر مجاهدین راه خدا لازم است مراقب همزات شیاطین باشند چراکه خطر شکست جبهه مقاومت در صورت ایجاد اختلاف آنها دور از ذهن نخواهد بود: «اگر خداى نخواسته وحدت کلمه را از دست بدهید یا مقصدتان غیر مقصد حکومت اسلامى باشد، خوف این است که دیگر نتوانید قدم بردارید.»(۳۹)

نفوذ منافقین و مفسدان نیز از دیگر عوامل تضعیف مقاومت است. منافقین در زمان جنگ و سختی در پشت جبهه در تلاش برای تضعیف روحیه ملت هستند و هرگاه احساس کنند پیروزی نزدیک است برای کسب منافع وارد میدان می‌شوند. امام به مردم توصیه می‌کردند این افراد را بشناسند و اجازه دست‌درازی به آنها ندهند: «ما امروز باید همه‏مان با هم دست به هم بدهیم که این یک عده‏اى که با نهضت و مصالح کشور مخالف هستند، عقب بزنیم»(۴۰)

در بررسی نظریه مقاومت از دیدگاه امام عوامل دیگری را نیز می‌توان از موانع خارجی مقاومت بر شمرد ازجمله خطر عالمان سوء(۴۱)، استعمار و استبداد، مدعیان دروغین صلح و… که در جای خود بررسی شده است.(۴۲)

* مصطفی محمدی،

 

پی‌نوشت:

۱-. سوره عنکبوت، آیه۶۹٫

۲- بیانات در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان ۱۲/۰۸/۱۳۹۷

(http://farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=2670 )

۳- سوره هود، آیه ۱۱۲٫

۴- سخنرانی در جمع ائمه جمعه استان زنجان؛ صحیفه امام، ج‏۱۶، ص۳۰۰٫

۵- همانا کسانى که گفتند: پروردگار ما خداى یکتاست آنگاه [بر آن‏] پایدارى نمودند، فرشتگان بر آنان فرو مى‏آیند [و گویند] که مترسید و اندوه مدارید و شما را مژده باد به آن بهشتى که نوید داده مى‏شدید (فصلت: ۳۰)

۶- سخنرانی در جمع روحانیون و اهالی قم. صحیفه امام، ج‏۱، ص۱۶۳٫

۷- همان‌طورى که ظلم حرام است، انظلام و تن دادن به ظلم هم حرام است؛ صحیفه امام، ج‏۱۵، ص ۱۱۷٫

۸- سخنرانی در جمع فرماندهان سپاه، معلمان و…  صحیفه امام، ج‏۱۵، ص ۱۱۸٫

۹- دیدار با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، ۲۰ تیر ۶۸.

۱۰- سخنرانی در جمع فرماندهان سپاه، معلمان و … صحیفه امام، ج‏۱۵، ص ۱۱۲

۱۲- همان.

۱۳- سخنرانی در جمع فرماندهان سپاه، معلمان و …؛ صحیفه امام، ج ‏۱۵، ص ۱۱۳٫

۱۴- پیام به ملت ایران و نیروهای مسلح؛ صحیفه امام، ج‏۲۱، ص۳۵۸٫

۱۵- سخنرانی در جمع نمایندگان مردم آذربایجان شرقی؛ صحیفه امام،ج۱۱،ص ۵۲۸٫

۱۶- مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِه‏. سوره طلاق، آیه۳٫

۱۷- سخنرانی در جمع ایرانیان مقیم خارج درباره الهی بودن قیام ملت ایران؛ صحیفه امام، ج ‏۵، ص۳۶٫

۱۸- سخنرانی در جمع ایرانیان مقیم خارج؛ صحیفه امام، ج‏۴، ص ۲۱۵٫

۱۹- سخنرانی در جمع خانواده شهدا وپرسنل کمیته؛ صحیفه امام، ج‏۱۰، ص۱۰٫

۲۰- پیام به اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان اروپا؛ صحیفه امام، ج‏۳، ص ۱۱۱٫

۲۱- سَنُلْقی‏ فی‏ قُلُوبِ الَّذینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ بِما أَشْرَکُوا. سوره آل عمران، آیه ۱۵۱٫

۲۲- سخنرانی در جمع شرکت کنندگان در کنفرانس بررسی مداخلات امریکا درایران؛ صحیفه امام، ج ۱۲،ص ۳۸۰٫

۲۳- سوره بقره، آیه ۲۴۹٫

۲۴- سوره آل عمران، آیه ۱۳٫

۲۵- بیانات در جمع روحانیون نجف؛ صحیفه امام، ج‏۲، ص۱۵۱٫

۲۶- جهاد اکبر، ص۶۱٫

۲۷- اسلام ناب، در کلام و پیام امام خمینى(ره)، ص ۹۹۵٫

۲۸- همان.

۲۹- پیام به ملت ایران در سالگرد کشتار خونین مکه؛ صحیفه امام، ج ‏۲۱، ص ۸۷٫

۳۰- همان.

۳۱- دفاع از کیان اسلامى، دفاع از کشور اسلامى تا آن آخر زن و مرد، بچه و بزرگ مکلف‏اند که دفاع کنند. سخنرانی در جمع فرماندهان سپاه، معلمان و …؛ صحیفه امام، ج‏۱۵، ص ۱۱۳٫

۳۲- همان.

۳۳- سخنرانی در جمع اعضای کمیسیون‌های نفت و ارشاد مجلس؛ صحیفه امام، ج ‏۱۸، ص ۴۴٫

۳۴- پیام به ملت ایران به مناسبت قیام ۱۹ دی مردم قم و نوید پیروزی؛ صحیفه امام، ج‏۳، ص۳۱۷٫

۳۵- سخنرانی در جمع خانواده شهدای نیروی هوایی؛ صحیفه امام، ج‏۱۳، ص۴۶۶٫

۳۶- سخنرانی در جمع فرماندهان ترابری ارتش؛ صحیفه امام، ج ‏۷، ص۹۷٫

۳۷- سخنرانی در جمع گروهی از عشایر بویراحمد. صحیفه امام، ج ‏۸، ص ۴۴۵٫

۳۸- بیانات خطاب به آقای قاسم‌علی ظهیرنژاد و فرماندهان؛ صحیفه امام، ج‏۷، ص ۲۸۱٫

۳۹- پیام به مسلمانان ایران و جهان و زائران بیت‌الله الحرام. صحیفه امام، ج‏۲۰، ص ۳۳۸٫

۴۰- صحیفه امام، ج‏۹، ص۷۸٫ ج۴، ص۲۱۶٫ ج۱۵، ص۱۰۹٫ ج۲۱، ص۸۶٫

۴۱- صحیفه امام، ج‏۲۰، ص ۳۲۷٫ ج۱۶، ص۳۱۸٫

۴۲- رک: محمدعلی محمدی، فرهنگ‌نامه مقاومت اسلامی در اندیشه‌ی امام خمینی.

 

29آگوست/19

امام خمینی و مکتب مقاومت در دوران معاصر

سخن بر سر معجزه مقاومت است که خداوند در این تاریخ در مقابل مستضعفان جهان گشوده است و رهبر معظم انقلاب متذکر آن شدند و پیش از این حضرت امام خمینی آن را به منصه ظهور رساندند. در این مقاله سعی بر آن است تا جایگاه تذکرات رهبر معظم انقلاب را با خوانندگان محترم در میان بگذاریم.

۱٫وقتی آموزه‌های دینی، ما را متوجه این امر می‌کنند که مشیتی الهی که از چشم عموم پوشیده‌است، ولی انبیاء و اولیاء متذکر آن هستند، بر انسان‌ها و تاریخ آنها حاکم است، بر آن می‌شویم که بدانیم در هر صورت در زیر سایه‌ اولیای الهی، آن مشیت و سرنوشت باید از طریق ما ظاهر شود و تحقق یابد، وگرنه برای شکوفایی خود، مطابق اراده‌ الهی عمل نکرده‌ایم. همان ‌طور که وقتی حضرت سید‌الشهدا«ع» در رؤیایی که رسول خدا«ص» را در آن دیدند از حضرت شنیدند که فرمودند: «فَإِنَّ اللَّهَ قَد شَاءَ أَن یَرَاکَ‏ قَتِیلًا… إِنَّ اللَّهَ قَد شَاءَ أَن یَرَاهُنَّ سَبَایَا»(ترجمه لهوف، ص ۶۵) خداوند می‌خواهد تو را در این مسیر کشته ‌شده و خانواده‌ تو را اسیر ببیند. حضرت امام حسین«ع» همه‌ اختیار خود را در مسیر اراده‌ الهی که از طرف جدشان از آن آگاه شده بودند، به کار گرفتند و به عالی‌ترین شکوفایی ممکن رسیدند.

انبیاء و اولیاء امکانات و خصوصیات تاریخی‌ای را که ما در آن به سر می‌بریم به ما متذکر می‌شوند تا ما در بستر تاریخ خود به شکوفایی لازم دست یابیم.

یک ملت تنها پس از قرارگرفتن در شرایط تحقق مشیت الهی به خودآگاهی و تفکر تاریخی لازم می‌رسد و عملاً اراده‌ خداوند را محقق می‌سازد. چنین ملتی در مقابل همه‌ موانعی که اراده‌های شیطانی دوران ایجاد می‌کنند می‌ایستد، پیروز می‌شود و آینده را از آن خود می‌سازد. رهبر معظم انقلاب با توجه به چنین قاعده‌ای در تاریخ ۱۴/۳/۹۸ در حرم‌ امام‌ خمینی فرمودند:

«یک خصوصیت از خصوصیات امام مقاومت و ایستادگی است. آن چیزی که امام را در هیئت یک مکتب، اندیشه، تفکر و یک راه، برای زمان خود و در تاریخ مطرح کرد، بیشتر خصوصیت ایستادگی، مقاومت و عدم تسلیم در مقابل مشکلات و موانع و طاغوت‌ها بود. امام مقاومت خود را به رخ همه‌ دنیا کشید. چه طاغوت داخل در دوران مبارزات که خیلی‌ها خسته‌ و مشرف به ناامیدی شدند، اما امام محکم و بدون ذره‌ای عقب‌نشینی ایستاد و چه بعد از پیروزی انقلاب که انواع فشارها به صورت همه‌جانبه‌تری در مقابل امام ظاهر شدند، اما امام باز هم اصل مقاومت و ایستادگی را فرو ننهاد.»

سبب این بود که تلاش و تهدید دشمن نمی‌توانست دستگاه محاسباتی امام را به هم بریزد؛ زیرا ایشان به بیّنات دین مبین اسلام متکی بود.

۲٫بدیهی است همه‌ چیز در تاریخ از طریق اراده الهی و حکیمانه مدیریت می‌شود و بشر نیز در جریان این تحقق نقش دارد. ما امروز به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند می‌توانیم در راستای تحقق مکتب مقاومت نقش‌آفرینی کنیم:

«معنای مقاومت این است که انسان راهی را انتخاب کند که آن را حق می‌داند تا موانع نتوانند او را از حرکت در این راه منصرف کنند. حرف امام حاکمیت دین خدا بر جامعه‌ مسلمین و بر زندگی عموم مردم بود. بدیهی است که این حرف و این مشی در عالم دشمنان گردن‌کلفتی دارد. اینکه حکومتی در قلب آسیا، در این نقطه‌ حساس، در ایران به وجود بیاید که شعارش این باشد که با ظلم کنار نمی‌آید و از مظلوم حمایت می‌کند، معلوم است دشمنی را کسانی شروع کردند که اهل ظلم بودند. اینها طبعاً نمی‌توانستند با طبیعت پیام امام بزرگوار یعنی نظام جمهوری اسلامی سازگار باشند. امام از اول در مقابل این تهاجم ناجوانمردانه و خباثت‌آلود، فکر مقاومت، ایستادگی و گم نکردن راه و هدف را پایه‌گذاری کرد و به ملت ایران، مبارزان و مسئولان کشور، این راه را نشاندار کرد و گذاشت تا در این مسیر حرکت کنیم.»

  1. اگر متوجه غلبه‌ مشیت الهی بر همه‌ قلمرو‌های حیات انسان‌ها در طول تاریخ باشیم، در آن صورت مطالعه‌ تاریخ، مطالعه‌ نحوه‌ ظهور متفاوت مشیت خداوند در عالم و راهی برای خداشناسی خواهد بود؛ به شرط اینکه تنها به شناخت جزئیات محدود نشویم و از شناخت امر والا، یعنی سنت‌های جاری در عالم چشمپوشی نکنیم. رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند:

«مقاومت به‌تدریج از مرزهای جمهوری اسلامی فراتر رفت. امروز در منطقه‌ ما، منطقه‌ غرب آسیا، کلمه‌ مشترک ملت‌ها مقاومت است. تحلیلگران بین‌المللی نیز معتقدند که یکی از مهم‌ترین علل دشمنی آمریکا با جمهوری اسلامی همین است که جمهوری اسلامی مسیر مقاومت را در پیش گرفت، توفیق پیدا کرد و توانست بر موانع فائق بیاید.»

اگر انسان در مرتبه‌ احساس بماند به هیچ ادراک کلی نمی‌رسد تا وارد عالم تفکر شود. آنچه اهمیت دارد تشخیص مصلحت‌های بزرگ در هر برهه و نسبت آنها با اراده‌ی الهی است. اعمال انسان‌های بزرگی چون امام بر همین اساس مورد توجه قرار می‌گیرد. این انسان‌ها از پندارهای معمولی فراتر می‌روند که می‌توانند مصلحت‌های بزرگ زمانه‌ خود را تشخیص دهند. رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند:

« امام مسیر مقاومت را انتخاب کرد. پشتوانه‌ انتخاب مقاومت از سوی امام بزرگوار ما یک پشتوانه‌ منطقی است. مقاومت، واکنش طبیعی هر ملت آزاده و باشرفی در مقابل تحمیل و زورگویی است و موجب عقب‌نشینی دشمن می‌شود. هرجا ما ایستادگی و مقاومت کردیم، توانستیم پیش برویم. هر جا تسلیم شدیم و طبق میل طرف مقابل حرکت کردیم، ضربه خوردیم. البته مقاومت، هزینه دارد، اما هزینه‌ تسلیم در مقابل دشمن بیشتر از هزینه‌ مقاومت است. قرآن می‌فرماید: «وَ لَیَنصُرَنَّ‌ اللهُ مَن یَنصُرُه.» همه آیات فراوان قرآن به کسانی که در راه مقاومتند، همین عاقبت را نوید می‌دهند. بخشی از استدلال قوی و منطق قوی امام همین آیات است که نشان می‌دهد مقاومت امر ممکنی است. درست در نقطه‌ مقابل فکر غلط کسانی که می‌گویند و تبلیغ می‌کنند که فایده‌ ندارد. خطای بزرگ همینجاست که کسی تصور کند در مقابل گردن‌کلفت‌های عالم نمی‌شود مقاومت کرد و ایستاد.

۴٫روح هر ملتی در هر زمانی با اراده‌ الهی در آن زمان پیوند دارد و اگر آن ملت آمادگی لازم را از خود نشان دهد هر کاری که از او سر می‌زند با اراده‌ حضرت رب‌العالمین هماهنگ خواهد بود و آن ملت نمودی از اراده‌ الهی است. ملت‌ها به میزانی که متوجه این امر باشند، نقش‌آفرین خواهند بود و موفق به ساخت جهانی معنوی و دینی خواهند شد که آینده‌ تاریخ از آن تغذیه می‌کند و آنها بر آینده‌ تاریخ فرمانروایی خواهند کرد.

یکی از علائم انحطاط یک ملت ترجیح خواست فردی افراد بر مشیت و اراده‌ کلی حضرت حق است، اراده‌ای که همه باید در ذیل آن قرار گیرند و مهم‌ترین کار متفکران جامعه توجه به حضور مشیت الهی و نظر به غایتی است که خداوند برای یک ملت اراده کرده‌ است.

در افراد مختلف کوشش‌های بسیاری وجود دارند، ولی آن کوشش‌ها وقتی اهمیت دارند که در جهت غایت نهایی یعنی ظهور حضرت مهدی«عج» باشند. از این جهت در این عصر و این زمانه هر حرکتی که در مسیر به نتیجه رساندن انقلاب اسلامی باشد حرکت معنا‌داری خواهد بود و انسان را از نیست‌انگاری زمانه رهایی می‌بخشد و او را از نظر به منافع فردی که غفلت از امکانات الهی برای این ملت است، به مقاصد بالاتری می‌رساند. رهبر انقلاب می‌فرمایند:

«خطای محاسباتی از اینجا ناشی می‌شود که ما جبهه‌ خودمان و جبهه‌ مقابل را درست نشناسیم. باید حقایق مربوط به این زورگویان و خودمان را بدانیم. یکی از این حقایق، «قدرت مقاومت» است. در ادبیات سیاسی بین‌المللی، «مقاومت به شیوه‌ امام خمینی» و «دکترین مقاومت امام خمینی» تبدیل به یک موضوع مهم شده است. یکی از چهره‌های سیاسی دنیا نوشته است:

«دوران نقش‌آفرینی منحصربه‌فرد توان نظامی و اقتصادی در سیطره‌ جهانی در حال افول است. اینکه یک کشوری توان نظامی و اقتصادی زیادی داشته باشد و بتواند به سیطره‌ خود ادامه بدهد، دیگر در حال افول است.» ؛ «در آینده‌ا‌ی نه چندان دور شاهد قدرت‌های فرامرزی‌ای خواهیم بود که از لحاظ ماشین‌آلات جنگی و بمب اتم یا سهم در تولید صنعتی جهانی چندان بالا نیستند، اما با قدرت تأثیرگذاری بر میلیون‌ها انسان، سیطره‌ نظامی و اقتصادی غرب را به چالش خواهند کشید.»؛«دکترین مقاومت خمینی با تمام توان شاهرگ‌های سیطره‌ غرب و آمریکا را هدف گرفته است.» راز ماندگاری جمهوری اسلامی خطی است که امام بزرگوار برای ما باقی گذاشت.

۵٫هرکسی می‌تواند ذیل تاریخی که اراده‌ الهی برای او رقم زده‌است درونیات خود را به منصه ظهور برساند. عناصر تشکیل‌دهنده‌ یک ملت با یکدیگر سازگاری کاملی دارند و نمی‌توان عناصر تشکیل‌دهنده‌ یک قوم را با عناصر تشکیل‌دهنده‌ قوم دیگر جابه‌جا کرد. و لذا این تصور که انقلاب اسلامی می‌تواند نیل به اهدافش را در غرب جستجو کند، تصور باطلی است. رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند:

«امروز جبهه‌ مقاومت در منسجم‌ترین وضعیت خود در طی چهل سال گذشته‌ است. در نقطه‌ مقابل، قدرت استکباری آمریکا و خباثت رژیم صهیونیستی از چهل سال پیش به این طرف به مراتب تنزل کرده‌ است و ما باید این نکته را در محاسبات خود لحاظ کنیم. آمارها نشان می‌دهند که اقتدار اقتصادی و تأثیرگذاری آمریکا در اقتصاد جهانی در طول این چندین دهه به‌طرز عجیبی سقوط کرده است.

۶٫رهبران واقعی ملت‌ها اصول کلی تاریخی خود را دریافته‌اند و در صدد تحقق آنها هستند. قدرت رهبران تاریخی ملت‌ها نتیجه‌ پیوند آنها با مشیت الهی است و لذا راهی که چنین رهبرانی در تاریخ می‌گشایند مسیر سایر انسان‌های آن دوران و منشأ تحولات بزرگ است. هر چند تحقق این اهداف ملازم با رنج‌های باشد، ولی رهبران بزرگ برای پیوند با مشیت الهی به سختی‌ها اهمیت نمی‌دهند و از اهداف خود دست برنمی‌دارند.   رهبر معظم انقلاب اهداف را این‌ گونه ترسیم می‌کنند:

«هدف مقاومت عبارت است از رسیدن به نقطه‌ بازدارندگی در اقتصاد، مسائل سیاسی کشور، مسائل اجتماعی و مسائل نظامی. در همه این زمینه‌ها باید به نقطه‌ای برسیم که برای تعرض به ایران بازدارنده باشد، یعنی دشمن ببیند فایده‌ای ندارد و با ملت ایران نمی‌تواند کاری بکند. مواجهه‌ ما با مسائل‌ و با دشمنانمان باید اولاً شجاعانه باشد و مرعوبانه نباشد. ثانیاً باید امیدوارانه باشد و مأیوسانه نباشد. ثالثاً عاقلانه و خردمندانه باشد و هیجانی و احساساتی و سطحی نباشد. رابعاً مبتکرانه باشد و از روی انفعال نباشد.»

۷٫سیاست در هرحال، مبنا و اساس حقیقی می‌طلبد، اگر سیاست از دیانت و مشیت الهی که در درون ملت جریان دارد، فاصله بگیرد به امری غیرواقعی تبدیل می‌شود و دیگر خواست کلی زمانه و خواست افراد نیست تا هرکس آزادی خود را در همراهی با خواست جمعی که در نظام اسلامی تحقق یافته بنگرد. با انقلاب اسلامی است که می‌توان به سیاستی دست یافت که ریشه در حقیقت دارد. چیزی که در شخصیت حضرت امام خمینی مشاهده کردیم و آن درک درست ترفندهای دشمن است. رهبر انقلاب می‌فرمایند:

«یک شرط دیگر برای موفقیت این است که ما به ترفند دشمن برای تضعیف اندیشه‌ مقاومت توجه کنیم؛ زیرا اندیشه‌ مقاومت، قدرتمندترین سلاح یک ملت است و طبیعی است که دشمن بخواهد این سلاح را از دست ملت ایران بگیرد و در اندیشه مقاومت تردید‌افکنی کند. ما باید متوجه‌ وعده‌ الهی باشیم که هرچه دشمن اسلام بیشتر مجهز شود، امید به نابودی آن بیشتر خواهد بود. خداوند می‌فرماید:

«وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤمِنُونَ الْأَحزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إیماناً وَ تَسْلیماً»(احزاب/۲۲) مؤمنان وقتی لشکر احزاب را دیدند گفتند، «این همان است که خدا و رسولش به ما وعده داده و خدا و رسولش راست گفته‌اند!» و این موضوع جز بر ایمان و تسلیم آنان نیفزود. این نشان می‌دهد ایستادگی و مقاومت نتیجه‌ ایمان و ارتباط با خداست. ازجمله‌ وظایف ما حفظ دین و تقواست تا روحیه‌ مقاومت در ما شکل بگیرد. وقتی انسان مؤمن شد و دل او باور کرد، آن ‌وقت، «قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُم إِلاَّ إیماناً وَ تَسْلیماً». در میدان جنگ هم مثل یک گلوله‌ آتش، در دل هدف می‌نشیند. این نتیجه‌ ایمان و ارتباط با خداست. مؤمنان در مواجهه با حوادث سخت دچار ترس و دلهره نمی‌شوند: «اَلا اِنَّ اَولِیاءَ اللهِ لا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنون‌«. این به خاطر ایمان، ارتباط با خدا و قبول ولایت الهی است. خوف و مانند آن نباید باشد. امام واقعاً نمی‌ترسید.

۸٫وظیفه‌ اهل تفکر آن است که در تاریخ خود نقش‌آفرینی کنند و آنچه را که منسوخ است و دورانش به پایان رسیده نشان دهند تا جامعه گرفتار بی‌فکری و کودنی فرهنگی نشود. کودنی فرهنگی چیزی نیست جز مشغول‌ شدن به اموری که مربوط به تاریخ گذشته است. وقتی تاریخ جدیدی در حال وقوع است، ‌کسی که هنوز در گذشته زندگی می‌کند، منزوی می‌شود و نگاه نمی‌کند که اراده‌ الهی در این دوران به چه چیز اشاره دارد تا وارد ساحت آگاهی شود. رهبر انقلاب می‌فرمایند:

«در مقابله‌ با دشمن دو جور آدم وجود دارند: « وَ إِذ یَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذینَ فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلاَّ غُرُوراً. وَ إِذْ قالَتْ طائِفَهٌ مِنْهُمْ یا أَهْلَ یَثْرِبَ لا مُقامَ لَکُمْ فَارْجِعُوا…»(احزاب/ ۱۲ و ۱۳) این یک نگاه دید در مقابله‌ با این حوادث است. یک دید دیگر این است: « وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُم إِلاَّ إیماناً وَ تَسلیماً».

ما دو جور انسان داریم. یک عده هستند که وقتی هیمنه‌ آمریکا و قدرت نظامی و دیپلماسی و تبلیغاتی و پول فراوان او را می‌بینند، مرعوب می‌شوند و می‌گویند ما که نمی‌توانیم کاری بکنیم، چرا بیخودی نیروهای‌مان را هدر بدهیم؟ این‌جور افراد الان هستند و در زمان انقلاب ما هم بودند. ما با افرادی مواجه بودیم که می‌گفتند چرا بیخود خودتان را زحمت می‌دهید؟ به یک حداقلی قانع شوید و قضیه را تمام کنید. عده‌ دیگری هستند که نـه قدرت دشمن را با قدرت خدای متعال مقایسه می‌کنند و نه عظمت دشمن را در مقابل عظمت پروردگار قرار می‌دهند و می‌بینند که اینها حقیر محض‌اند و چیزی نیستند. وعده‌ الهی را هم راست می‌شمارند و به وعده‌ الهی حسن ظن دارند. خدای متعال به ما وعده داده است: «لَیَنصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزیزٌ»(حج/۴۰) این وعده‌ قطعی و مؤکد است. اگر چنانچه ما به وعده‌ الهی حسن ‌ظن داشته باشیم، یک جور عمل می‌کنیم و اگر نداشته باشیم، جور دیگری عمل می‌کنیم. خدای متعال افرادی را که سوءظن دارند، مشخص کرده است: «وَ یُعَذِّبَ الْمُنافِقینَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِکینَ وَ الْمُشْرِکاتِ الظَّانِّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوءِ عَلَیْهِم دائِرَهُ السَّوءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیهِم وَ لَعَنَهُم وَ أَعَدَّ لَهُم جَهَنَّمَ وَ ساءَت مَصیراً»(فتح/۶) امروز هم هستند. چند آیه بعد می‌گوید: «بَل ظَنَنْتُم أَن لَن یَنقَلِبَ الرَّسُولُ وَ المُؤْمِنُونَ إِلى‏ أَهلیهِم أَبَداً وَ زُیِّنَ ذلِکَ فی‏ قُلُوبِکُم وَ ظَنَنتُم ظَنَّ السَّوءِ وَ کُنْتُم قَوماً بُوراً»(فتح/۱۲) سوءظن به خدا موجب می‌شود که انسان بنشیند و از حرکت و از کار و تلاش باز بماند. اگر حسن‌ظن به خدا داشته باشیم، آن ‌وقت می‌توانیم پیش برویم.

۹ .از آنجایی که هر زمانه‌ای مسائل خاص خود را دارد، متفکران بزرگ با توجه به آن مسائل متوجه‌ مشیت الهی در آن زمانه می‌شوند و راه حل‌هائی را ارائه می‌کنند که جوابگوی همه‌ مسائل زمانه هستند. از این لحاظ می‌گوییم هر زمانی، متفکر خود را می‌طلبد، بدون آنکه از افقی که متفکران گذشته گشوده‌اند روی برگرداند.

وقتی به اراده‌ انسان‌هایی که در مقابل مشیت الهی سربرکشیده‌اند نظر می‌کنیم متوجه می‌شویم که رسیدن به جامعه‌ مطلوب دشوارتر از آن است که در ابتدای امر گمان می‌شد، ولی این بدین معنا نیست که برای شکوفایی خود و جامعه راه حل دیگری غیر از راه مقاومت داریم، بلکه می‌فهمیم خداوند از ما پایداری و مقاومت بیشتری را انتظار دارد و می‌خواهد تاریخی را به ظهور برسانیم که بناست اندیشه‌های ژرف در آن ظهور کنند.

جناب سید حسن نصراللّه در جمعه ۲۱/۴/۹۸  با شبکه‌ خبری «المنار» درباره برخی‌ از قسمت‌های نقشه فلسطین اشغالی به صورت مصاحبه کرد و رسانه‌ها گفتگو را از این بابت که هر جمله‌اش‌ مثل موشکی نقطه‌زن به سوی سیاستمداران و افکار عمومی اسرائیل و حاکمان غربی و سعودی و اماراتی شلیک شد و به صورت پیشگیرانه خواب و تخیل حمله به ایران و لبنان را از سر دشمنان بیرون کرد، «نقشه محو اسرائیل» توصیف کردند. صلح راستین وقتی برقرار می‌شود که قدرت واقعی از آن ما باشد و این تنها با «مقاومت» ممکن است.

والسلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته

 

29آگوست/19

منطق مقاومت

حضرت امام خمینی(ره):

*در مقابل مشکلات باید مقاومت به خرج داد. اگر بنا باشد که ما در مشکلات عقب‌نشینی و سستی کنیم، نهضت ما نمی‌تواند پیش برود لکن در مقابل مشکلات باید مردانه قیام و مردانه مقاومت [کرد]. شماها، زن و مردتان، شجاعانه قیام کردید و دست اجانب را کوتاه کردید و دست چپاولگرها را از خزائن مملکتتان کوتاه کردید؛ و شجاعانه باید به پیش بروید و مقاومت کنید.(صحیفه امام ج۹ ص۴۹۴)

*ما امریکا را خوب می‌شناسیم و می‌دانیم که می‌توانیم در برابرش مقاومت کرده و از شرف‌مان دفاع کنیم. ما نشان داده‌ایم که در برابر بی‌عدالتی بزرگ او… می‌توانیم مقاومت کنیم. ما باید بر امریکا غلبه کنیم و او را در همه منطقه شکست دهیم.(صحیفه امام ج۱۲ ص۳۴)

*آیا پیغمبر اکرم(ص) در مقابل سختی‌ها عقب‌نشینی کردند؟ آیا حاضر به تسلیم و سازش شدند؟ ما هم که کار انبیاء و پیغمبراکرم(ص) را انجام می‌دهیم باید بایستیم، باید مقاومت کنیم تا اسلام استقرار پیدا کند و عدالت برقرار شود و دست ظالم‌ها کوتاه گردد.(صحیفه امام ج۱۹ ص۴۵)

 

آیت‌الله العظمی خامنه‌ای(مدظله‌العالی:

*هزینه‌ی تسلیم شدن بمراتب بیشتر از هزینه‌ی مقاومت کردن و ایستادگی کردن است. بله، ایستادگی کردن ممکن است هزینه‌ای داشته باشد، امّا دستاوردهای بسیار بزرگی دارد که صدها برابر آن هزینه برای ملّت‌ها ارزش دارد؛ امّا تسلیم شدن در مقابل دشمن عنود و لجوج و خبیث، جز لگدمال شدن، جز ذلیل شدن، جز بی‌هویّت شدن هیچ اثری ندارد.(۹/۴/۹۷)

*در مقابل دشمن، «عقب‌نشینی» مشوّق دشمن است؛ در مقابل دشمن، «ایستادگی» موجب عقب‌رفت دشمن است. وَلَو قَاتَلَکُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوَلَّوُا الأَدبَارَ ثُمَّ لَا یَجِدُونَ وَلِیًّا وَلَا نَصِیرًا* سُنَّهَ اللَّهِ الَّتِی قَد خَلَت مِن قَبلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّهِ اللَّهِ تَبدِیلًا؛(۱) این سنّت الهی است: اگرچنانچه در مقابل ظلم و استبداد و زورگویی و خباثت‌ها و جنایت‌های جنایتکاران عالم بایستید، قطعاً مجبور به عقب‌نشینی می‌شوند؛ این قرآن کریم است که به‌عنوان یک سنّت قطعیِ تاریخ و سنّت الهی از این یاد می‌کند، و این سنّت ان‌شاءالله عملی خواهد شد.(۲۵/۱/۹۷)

پی‌نوشت:

  1. فتح/۲۲