اشاره
جهان سراسر سرشار از نعمتهای الهی و انسان متنعم از این مائده است تا در مسیر بندگی و کمال قدم نهد و سر تعظیم بر آستان ربوبی فرود آورد و به رستگاری نائل آید. یکی از موانع صعود انسان و از جمله آسیبهای رفتاری او در حیاتش، رذیلهای اخلاقی و عملی تباه کننده خوبیها به نام «اسراف» است.
قرآن کریم میان سپاسگزاری و فزونی نعمت، رابطهای ناگسستنی قائل است و در مقابل برای کافران وعده عذاب شدید را داده است(۱) و یادآور میشود که: «وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ؛(۲) خداوند اعلام کرد که اگر سپاسگزار باشید، بر نعمت شما مىافزایم و اگر کفران نعمت کنید عذاب من شدید است.»
سپاس در برابر نعمتهاى خداوند، به معنى تشویق و تقدیر از خدا نیست؛ زیرا تشویق که ملازم با انفعال روحى در طرف است، در ساحت خدا متصور نیست و بنده خدا کمتر از آن است که از خدا تقدیر کند. بندگان خدا با سپاس خود، لیاقت و شایستگىشان را نسبت به نعمتى که خدا به آنان عنایت کرده، ثابت مىکنند. افراد لایق و شایسته، پیوسته مستحق دوام فیض خواهند بود و بر عکس، افراد نالایق و ناشایست حتى نعمتى هم که در کف دارند براى آنان اضافى است تا چه رسد به فزونى آن.(۳) اسراف از خصوصیات بارز این افراد است و اینان مهمترین نعمت خداوند، یعنی گوهر عمر و سرمایه حیات را بر باد میدهند.
- چیستی اسراف
قرآن از اسراف در آیات متعدد، ۲۱ مرتبه یاد کرده و راغب معنای آن را با توجه به این آیات به «تجاوز از حدود رفتاری انسان، حتی در انفاق» تفسیر کرده است.(۴) به تعبیر روشنتر اسراف به معنای تجاوز از حدّ و خروج از حلال به حرام نیز معنا پیدا میکند.(۵)
نیم نگاهی به آیات یاد شده نشان میدهد که اسراف گناهی است که با زیادهروی در زندگی همراه(۶) و از مصادیق آن، تجاوز از حدود و حقوق الهی(۷) و خصوصیت بارز آن ضعف در ایمان(۸) است.
- اقسام اسراف در قرآن
مصادیق اسراف در آیات را میتوان به چند دسته تقسیم کرد:
۱٫خوردن و آشامیدن؛(۹)
- انفاق؛(۱۰)
- اجرای قصاص؛(۱۱)
- از بین بردن دشمنان اسلام؛(۱۲)
- نفس؛(۱۳)
از میان موارد یاد شده، اسراف در «خوردن و آشامیدن»، «انفاق» و «نفس» بیشتر در میان جامعه ظهور و بروز دارد و شایسته است مورد توجه قرار گیرد.
۱٫۲٫ اسراف در خوردن و آشامیدن
خداوند در سوره اعراف میفرماید: «یا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لاتُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ»(۱۴)
کلام وحی در ابتدای آیه، انسان را به بهرهمندی از زینت و تنعم دعوت میکند و با آیه دیگر: «قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْط»(۱۵) میزان را قسط (حدّ وسط) در این امور قرار میدهد. اما آنچه بیانگر معیار در خوردن و آشامیدن است، انحراف از سلامتی و تعادل مزاج است.(۱۶)
میانهروى در غذا و خوراک، لباس و پوشاک و سایر امور نظیر تفریح و ورزش، علاقه و مهر به افراد، خدمت به جامعه و مردم، مجاهدتهاى روحى و نفسانى، کوششهاى علمى و فکرى در همۀ حالات زندگى فردى و اجتماعى مورد ستایش وتشویق اسلام و هر نوع انحرافی از خط میانه، هرچند از نظر کمیت کوچک باشد، تحت عنوان واژه اسراف، مورد نکوهش قرآن و اسلام است.(۱۷)
۲٫۲٫ اسراف در انفاق
تفکر در آفرینش گواه این مطلب است که اصل بخشش در تمام عالم طبیعت حکمفرماست. به چند نمونه توجه کنید!
آفتاب، پیوسته نورافشانی میکند و درختان، میلیونها تُن از مواد غذایی زمین را به صورت میوه، غلات و چوب و… را به موجودات هدیه میکنند و باران که محصول تبخیر آب دریاست، بر تمام زمین جاری میشود و در دل زمین فرو میرود.(۱۸) و هزاران موجود زنده دیگر در جهان طبیعت نیز تداومبخش حیات دیگرانند.
از این رو، انفاق نیروهاى اضافى یک سنت همگانى و قانون طبیعى است و انسان که خود جزئى از این طبیعت و جهان آفرینش است، نمىتواند از این قانون مستثنی باشد. او نیز باید از روش طبیعت پیروى کند و در این راه گام بردارد. کسانى که دست و دلِ بازى ندارند و از انفاق به دیگران و کمک به همنوعان خوددارى مىکنند، از خاک هم پستترند.(۱۹) توصیف این دو دسته انسان در کلام امام هشتم(ع) شنیدنی است که مىفرماید:
«السخىّ قریب من اللّه، قریب من الجنّه، قریب من الناس، و البخیل بعید من اللّه، بعید من الجنّه، بعید من الناس؛(۲۰) افراد سخاوتمند به خدا و بهشت و مردم، نزدیک و افراد بخیل و ممسک از خدا و بهشت و از مردم دورند.»
۱٫۲٫۲٫ میانهروی در انفاق
بزرگترین انفاقکننده جهان، قلب انسان است. کار او پخش خون به تمام اعضاى بدن و سیراب کردن تمام سلولهاست، ولى با این همه، پیوسته مقدارى خون به اندازۀ نیاز خود نگاه مىدارد و مقدار اضافى را به سراسر بدن پخش مىکند و اگر در این راه، بیش از حد انفاق کند، از ادارۀ بدن باز مىماند.(۲۱)
یکی از اصول عالی اخلاقی اسلام، انفاق در حدّ امکان و همراه با میانهروی است. خداوند در سوره اسراء میفرماید: «وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَهً إِلى عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً؛(۲۲) دست خود را به گردنت مبند و آن را بهطور کامل هم باز مکن، مبادا ملامت شده و حسرت زده برجاى خود بنشینى.»
افرادى که دست خود را به گردن خویش میبندند، قدرت انفاق ندارند و کسانى هم که دست خود را کامل میگشایند، چیزى برایشان باقى نمىماند و مورد ملامت دیگران واقع و به اموالى که به دیگران بخشیدهاند، بهشدت نیازمند میشوند و بهناچار با حسرت به آن خواهند نگریست.(۲۳)
مبند از سر امساک دست بر گردن
که خصلتی است نکوهیده پیش اهل نهی
مکن به جانب اسراف نیز چندان میل
که هرچه هست به یکدم کنی ز دست رها
پس اختیار وسط راست در جمیع امور
بــدان دلـیـل کـه «خَـیـرُ الـاُمـور اوسَـطِـهـا»
۲٫۲٫۲٫ تمثیل امام صادق(ع) در میانهروی
امام صادق(ع) هر سه موضوع (امساک و اسراف و اعتدال) را به شیوۀ تمثیلی مجسم کرده است. امام در هنگام قرائت این آیه در برابر یکى از یارانش قرار گرفته بود. ایشان خم شد و مشتى از ریگهاى زمین را برداشت و مشت خود را محکم گرفت، بهطورى که دانهاى از آن به زمین نریخت و فرمود: «هذا الاقتتار الّذی ذکر اللّه فی کتابه: این همان تقتیرى است که خداوند در قرآن خود بیان کرده است.» سپس مشت دیگری برداشت و دست خود را باز کرد و همه را به زمین ریخت و فرمود: «هذا الإسراف؛ این همان اسراف است.» سپس مشت دیگرى برداشت و قسمتى را ریخت و قسمتى را در دست نگاه داشت و فرمود: «و هذا القوام» این همان میانهروى است که روش عادلانه است و خداوند از آن به لفظ «قواما» یاد کرده است.(۲۴)
۳٫۲٫ اسراف در نفس
یکی دیگر از مصادیق اسراف، گناه کردن و به تباهی کشاندن هستی خویش است که در قرآن اسراف در نفس نامیده میشود.(۲۵) خداوند در سوره زمر میفرماید: «قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لاَ تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ: «بگو به بندگان من که دربارۀ خویش زیادهروى کردهاند، از رحمت خدا نومید نشوید، خداوند تمام گناهان را مىبخشد؛ اوست رحیم و آمرزنده.»
مؤمنان در مواجهه با گناه، بزرگوارانه از کنار آن عبور می کنند و خود را آلوده نمیکنند.(۲۶) اما برخی از افراد با اینکه با سرمایه خدادادی به دنیا قدم نهادهاند، در منطق قرآن اهل خسران هستند.(۲۷) ملاک زیانکارى این افراد همین است که از استعدادهاى سرشار و مواهب الهى بهرهاى جز لذت چند روزه نمىبرند و براى زندگى در جهان دیگر در اندیشۀ توشهاى نیستند و گاهى قرآن آنها را به این عنوان معرفى مىکند: «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمالاً اَلَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً؛(۲۸) آیا شما را به زیانکارترین افراد از نظر کار و کوشش آگاه سازم؟ آنان کسانى هستند که کار و کوشش آنها در این جهان، بىنتیجه و تلف شده است و تصور مىکنند که کار نیک و تجارت پرسودى را انجام مىدهند.»
هر عملى که در سراى آخرت بازدهی داشته باشد، عملى خوب و نیکوست، ولى قرآن هر عملى را که فاقد بازدهى اخروى باشد، «ضَلَّ سَعیَهُم» میداند. گوش فرا دادن به سخنان لهو و بیهوده و یا اشتغال به کارهاى لغو، از جمله اعمالى هستند که هرگز بازدهى ندارند و جز اتلاف سرمایۀ گرانبهاى عمر، نتیجۀ دیگرى عاید انسان نمىشود.(۲۹)
۱٫۳٫۲٫ مهمترین زمینه اسراف در نفس، دوری از خداوند
امروز بشر در فضاى روح خود خلأ وحشتناکى را احساس مىکند، خلائى که با هیچ چیزى پر نمىشود و به روح او ثبات و سکون نمىبخشد و بسان مرغى از شاخهاى به شاخهاى مىپرد و از لذتى به لذت دیگر پناه مىبرد و هیچ کدام، عطش او را برطرف نمىکنند. در گذشته این خلأ از طریق معنویات و توجه به خدا و تعالیم الهى که بهراستى حیاتبخش و ثباتآفرینند، پر مىشد. انسان از دو رکعت نماز، از احیاى شب، از کمک به بینوایان و… چنان کامیاب مىشد که دیگر وقتى براى کارهاى لغو و بیهوده نداشت و پیوسته مىکوشید در خود، روح اطاعت از خدا و پرهیز از گناه و خدمت به اجتماع را بیافریند و از همۀ این کارها لذت عجیبى مىبرد؛ اما امروز بر اثر دورى از معنویت و تعالیم پیامبران براى گذراندن وقت به داستانهاى دروغین و سرگذشتهاى بىاساس که زاییدۀ خیال نویسندههاى حرفهاى است پناه مىبرد و سرمایۀ عمر را در جاهایی صرف میکند که اصلا بازده ندارند. بگذریم از برخى بازیها که دشمن جان انسانند و روح وحشیگرى و درّندگى را در او زنده مىکنند. بهراستى بزرگترین خسران، صرف سرمایۀ گرانبهاى عمر در این مراحل زندگى است.(۳۰) چه نیکو سروده است شاعر:
دامن کشان به مقصد پیرى روانهایم
هر دم خدنگ و تیر بلا را نشانهایم
جاى بسى فسوس که در وادى گناه
در خـواب غـفـلـتـیـم و پشیمان چرا نهایم
طـبـل رحـیـل کـوفـت دلـا کاروان عمر
ما همچنان به فکر خور و خواب و خانهایم
امـروز زنـدهایـم در ایـن جـمـع لـاجـرم
فـردا بـه پـیش پیر و جوان چون فسانهایم
نتیجهگیری:
اسراف به معنای خروج از حدّ و خروج از حلال الهی به حرام است. اسراف از خصوصیات زیانکاران است و در قرآن به اقسامی از آن اشاره شده است. اسراف در خوردن و آشامیدن، انفاق و اسراف در نفس و اهل معصیت شدن از شایع ترین موارد اسراف در زندگی امروزه هستند. راه نجات انسان از این رذیله، بندگی و تمسک به تعالیم انسانساز اسلام و پناه بردن به خداوند از وسوسههای شیاطین جن و انس است تا بتوان در مسیر سعادت گام برداشت و قله فلاح را فتح کرد.
پینوشت:
۱- منشور جاوید، ج۱۳، ص۲۸۹٫
۲- ابراهیم: ۷٫
۳- منشور جاوید، ج۱۳، ص۲۹۰٫
۴- راغب اصفهانی، مفردات، ص ۴۰۷٫
۵- منیه الطالبین، ج۱۱، ص ۱۲۱٫
۶- «… رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا فِی أَمْرِنا…»؛ آل عمران: ۱۴۷٫
۷- انعام: ۱۴۱؛ اعراف: ۳۱-۳۲ و ۸۱٫
۸- طه: ۱۲۷٫
۹- اعراف: ۳۱٫
۱۰- فرقان: ۶۷؛ اسراء:۲۹؛ انعام: ۱۴۱٫
۱۱- اسراء: ۳۳٫
۱۲- بقره: ۱۹۰٫
۱۳- زمر: ۵۳٫
۱۴- اعراف: ۳۱٫
۱۵- اعراف: ۲۹٫
۱۶- الطاف الرحمن، ج۳، ص ۳۲۴٫
۱۷- منشور جاوید، ج۱۳، ص۲۲۷٫
۱۸- الطاف الرحمن، ج۳، ص ۳۲۶؛ سیمای انسان کامل، ص۲۸۰٫
۱۹- همان، ص ۲۸۱٫
۲۰- سفینه البحار، ج ۱، مادۀ «سخى».
۲۱- سیمای انسان کامل، ص ۲۸۲٫
۲۲- اسراء: ۲۹.
۲۳- الطاف الرحمن، ج۳، ص۳۲۷؛ سیمای انسان کامل در قرآن،ص ۲۸۳.
۲۴- تفسیر برهان، ج ۳، ص ۱۷۳.
۲۵- زمر: ۵۳٫
۲۶- فرقان: ۷۲٫
۲۷- عصر: ۲٫
۲۸- کهف: ۱۰۳ و ۱۰۴.
۲۹- سیمای انسان کامل در قرآن، ص۳۴۲.
۳۰- همان، ۳۴۲.