Tag Archives: زیارت جامعه

30آگوست/21

امام علی(ع)؛ مظهر وفای بعهدالله

درآمد

سیمای امیرالمؤمنین«ع» در قرآن، نام مجموعه مقالاتی در عرصه معرفت شخصیت والای جهان هستی حضرت امیر مؤمنان علی(ع) است که بر محور زیارت حضرت امیرالمؤمنین«ع» در روز غدیر است که حضرت امام هادی(ع) انشاء فرموده است. در این زیارت سیمای ملکوتی مولی علی(ع) از نگاه قرآن تبیین شده است. در این مقاله نیز به شرح فرازهایی از آن زیارت بلند می‌پردازیم.

 

  1. وفاداری مولا علی(ع)

«و اشهد انک وفیت بعهدالله تعالی و ان الله تعالی موفٍ لک بعهده و من اوفی بما عاهد علیه الله فسیؤتیه اجرا عظیما؛ گواهی می‌دهم که تو به عهد خدای تعالی وفا کردی و خدای تعالی هم در حق تو به عهدش وفا کرد و هرکه به عهدی که با خدا بسته است وفا کند خداوند پاداش عظیمی به او خواهد داد.»

در این فراز از فضیلت والای وفاداری حضرت مولی علی(ع) به عهد الهی گفته شده است.

 

  1. مفهوم وفاداری و جایگاه ارزشی آن

واژه «وفا» مفهوم روشنی دارد و در اصل به معنای ادای کامل دین است…فیوفیهم اجورهم…(۱) پاداش آنها را به‌طور کامل خواهد داد. «وفّی بالعهد وفاءً» پیمان را کامل کرد و انجام داد. گویا کسی که عهدی می‌بندد مدیون می‌شود و ارزش آن است که با وفای به عهدش دینش را ادا کند. این ارزش علاوه بر آنکه ارزش الهی است ارزش انسانی هم هست. از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: « مَن کانَ یُؤمِنُ بِاللّهِ وَ اَلْیَوْمِ اَلْآخِرِ َلْیَفِ إِذَا وَعَدَ:(۲) هرکه به خدا و روز قیامت ایمان دارد باید هرگاه وعده می‌دهد بدان وفا کند.»

از حضرت امیر مؤمنان علی(ع) نقل شده: «الوفا حلیه العقل و عنوان النبل؛(۳) وفاداری زیور خرد است و نشان شرافت.»

نیز: «اصل الدین اداء الامانه و الوفا بالعهود؛(۴) ریشه دین امانتداری و پایبندی به پیمان‌هاست.»

نیز: «انجاز الوعد من دلائل المجد؛(۵) انجام دادن وعده از نشانه‌های بزرگواری است.»

از حضرت امام صادق(ع) نقل شده است: «ثلاثه لاعذر لاحد فیها اداءالامانه الی البرّ و الفاجر و الوفاء بالعهد للبرّ و الفاخر و برّ الوالدین برّین کانا او فاجرین»؛(۶) سه چیز است که هیچ‌کس در آنها معذور نیست. برگرداندن امانت به نیک و بد، وفای به عهد به نیک و بد و خوشرفتاری با پدر و مادر خوب باشند یا بد.»

روایات در این مورد فراوانند. به همین اندازه اکتفا می‌کنیم.

این اصل ارزش وفاداری.

 

  1. ابعاد وفاداری

اما ابعاد وفاداری گره خورده به متعلق عهد است. گاه عهد عهد خدایی و گاه عهد مردمی است. وفاداری به هر دو قسم عهد مورد تأکید و سفارش است. قرآن در دو ایه مؤمنان را چنین می‌ستاید که: « وَالَّذِینَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُون(۷) : آنها کسانی هستند که امانت‌ها و عهد خود را مراعات می‌کنند.»

هم «امانات» اطلاق دارد و هم «عهد»؛ پس مفهوم این دو گسترده است. هم شامل امانت‌ها و عهدهای خدایی است و هم شامل امانت‌ها و عهدهای مردمی.

«امانت» معنی وسیعی دارد. نه تنها امانت‌های مردمی از هر نوع را در برمی‌گیرد که امانت‌های الهی پیامبران و پیشوایان معصوم«ع» را هم شامل است.

عهد نیز مفهوم وسیعی دارد که هم عهدهای مردمی را شامل است و هم عهدها و پیمان‌های الهی را، زیرا عهد هرگونه التزام و تعهدی است که انسان نسبت به دیگری می‌دهد.

با این تعریف کسی که ایمان به خدا و پیامبر«ص» او می‌آورد، با این ایمان تعهدات وسیعی را می‌پذیرد. در این دو آیه مطلق عهود مورد توجه قرار گرفته است، مانند آیه ۳۴ اسراء، آیه ۱۷۷ بقره و… و در برخی از آیات سخن از پیمان‌های مردمی است مثل آیه ۶ و ۷ سوره توبه، آیه ۱ سوره مائده و… و در برخی از آیات سخن از پیمان‌های خدایی است، مانند سوره بقره آیه ۴۰، سوره انعام آیه ۱۵۲، سوره نحل آیه ۹۱٫

ممکن است مقصود از واژه «عهدالله» که در برخی آیات به کار رفته، پیمان‌های فطری و تکوینی باشد که دست آفرینش در نهاد انسان گذارده است. « أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ وَأَنِ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ(۸) : آیا با شما عهد نکردم ای فرزندان آدم که شیطان را نپرستید که او برای شما دشمن آشکاری است و اینکه مرا بپرستید که راه مستقیم این است.»

ممکن است احکام و سفارش‌ها و دستورهای کلی الهی باشند که بر دوش امت‌ها گذارده شده‌اند، چون «… وَأَوْفُواْ بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ…(۹): به عهد خود با من عمل کنید تا من نیز به عهد خود با شما عمل کنم.»

و ممکن است مقصود پیمان‌هایی باشد که در آن لفظ جلاله یعنی الله به کار رفته است، مانند سوگند به خدا یا نذر یا غیره که چون طرف معادله خداست، از این جهت به آن عهدالله گفته می‌شود. یا در جایی لفظ شهادت به سوی خدا اضافه شده است. «… وَلَا نَکْتُمُ شَهَادَهَ اللَّهِ …؛(۱۰) شهادت خدایی را پنهان نمی‌کنیم.»

هرکدام از این معانی مقصود باشد، در وفاداری به پیمان الهی امیرمؤمنان علی(ع) در قله است.

 

  1. پاداش خداوند به وفاداران

امیرمؤمنان «ع» سراسر وجودش عشق به خدا و تمام همتش وفاداری به قرارهای خدایی است. حضرت امام هادی(ع) آیه ۱۰ سوره فتح را در مورد مولی علی(ع) می‌خواند که:

إِنَّ الَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ  فَمَن نَّکَثَ فَإِنَّمَا یَنکُثُ عَلَىٰ نَفْسِهِ  وَمَن أَوفى بِما عاهَدَ عَلَیهُ اللَّهَ فَسَیُؤتیهِ أَجرًا عَظیمًا: کسانی که با تو بیعت می‌کنند در حقیقت تنها با خدا بیعت می‌کنند و دست خدا بالای دست آنهاست. پس هرکس پیمان‌شکنی کند تنها به زیان خود پیمان شکسته است و آن کس که به عهدی که با خدا بسته وفا کند، خداوند به‌زودی پاداش عظیمی به او خواهد داد.»

این آیه شریفه بیعت با پیامبر«ص» را بیعت با خداوند می‌داند، گوئی این دست خداست که بالای دست آنها قرار گرفته است و نه تنها دست پیامبرش! و هر کس پیمان‌شکنی کند، در حقیقت به زیان خود پیمان‌شکنی کرده و عهد خویش را شکسته است. از آن سو کسی که به عهدی که با خدا بسته وفادار بماند و حق بیعت را ادا کند، خداوند پاداش عظیمی به او خواهد داد.

نکته ادبی تذکر دادنی در اینجا این است که علیه در آیه برخلاف معمول به ضم‌ هاء خوانده شده است «عَلَیهُ». احتمالاً توجیهش این است که این همان «ها»ء «هو» است که در اصل مضموم است و بعد از حذف واو که مضموم می‌آید مانند لَهُ و عَنهُ  و گاه به خاطر آنکه قبل از آن یاء است مکسور می‌آید مانند علیه و چون در آیه مورد بحث بعد از آن لفظ الله قرار گرفته مضموم خواند شده تا با تفحیم لام در الله سازگارتر باشد.(۱۱)

 

  1. امام علی امیرالمؤمنین«ع»

«و اشهد انک امیرالمؤمنین الحقّ الذی نطق بولایتک التنزیل و اخذ لک العهد علی الامه بذالک الرسول؛ گواهی می‌دهم که امیرالمؤمنین حقیقی و برحق توئی که قرآن شریف بر ولایت و امامت تو تصریح دارد و به رسول خدا از امت، بر آن عهد و پیمان گرفت.»

در گذشته به تفصیل گفتیم که لقب «امیرالمؤمنین» لقب اختصاصی حضرت امام علی(ع) است و بر غیر آن حضرت اطلاق نمی‌شود و آنچه در سیره بعضی از امامان «ع» به آنان نسبت داده شده یا دروغ است و مورخان درباری با ادبیات خود این سخن را به امام نسبت داده‌اند؛ دقیقاً مثل مورخان شاهنشاهی که مثلاً وقتی می‌خواهند گزارش بدهند که فلان عالم مجاهد به شاه چنین گفت، گزارش می‌دهند به اعلیحضرت! گفت در حالی که آن عالم این واژه را به کار نبرده است. آن مورخ ادبیات آلوده خود و یا در مقام «تقیه» این واژه را به کار برده است. در سیره امامان تقیه جایگاه ویژه و شایسته خود را دارد. این تدبیری است که امامان«ع» برای ابقای مکتب حق به کار می‌گرفتند.

 

  1. امام علی(ع) و قرآن

«الحق الذی نطق بولایتک التنزیل: آن حقی که به ولایتت گویاست.»

شأن نزول آیات فراوانی از قرآن حضرت مولی علی(ع) است. چه مدح مولی(ع) و چه ولایت آن حضرت. ابن عباس می‌گوید برای هیچ‌ کس به اندازه‌ای که در شأن مولی علی«ع» آیه آمده است، آیه نازل نشده است.(۱۲)

همو گوید: «نزلت فی علی ثلاث مأه آیه: سیصد آیه از قرآن در شأن امیرالمؤمنین«ع» نازل شده‌اند.»

نیز از او نقل شده است که: هیچ یا ایها الذین آمنوا در قرآن نازل نشده مگر آنکه در رأس آن حضرت امیرالمؤمنین علی‌بن ابیطالب«ع» قرار دارد. امیر و شریف آن اوست. خداوند اصحاب پیامبر«ص» را مورد عتاب قرار داده، غیر از امام علی(ع) که جز به خیر از او یاد نکرده است.(۱۴)

در این باره کتاب‌های بسیاری نوشته شده‌اند، از جمله آنها کتاب «شواهد التنزیل فیما نزل»(۱۵)

آری مولی علی(ع) جامع قرآن(۱۶)، مفسر قرآن(۱۷) و روح قرآن(۱۸) است و نمی‌توان او را جدای از قرآن دید. آیاتی تابلوی افتخارات امیرمؤمنان«ع» هستند، از جمله آیه خیرالبریه(۱۹) آیه لیلت المبیت(۲۰) آیه وسقایه الحاج(۲۱) آیه صالح المؤمنین(۲۲) آیه صدیقون(۲۳) آیه نجوی(۲۴) آیه سابقون(۲۵) ایه اذن واعیه(۲۶) آیه محبت(۲۷) و… و سوره هل اتی تمامی‌اش افتخار خانواده علی(ع) است.

 

  1. سفارش پیامبر(ص) در مورد مولی علی(ع)

«و اخذ لک العهد علی الامه بذالک الرسول؛ و رسول خدا از امت بر آن امر مهم عهد و پیمان گرفت.»

این عهد بارها اتفاق افتاد. معروف‌ترین آن که به‌نحو متواتر از حضرت رسیده است حدیث غدیر خم است که پس از آنکه ولایت مولا را به صورت رسمی اعلان کرد فرمود: «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و احب من احبه و ابغض من ابغضه و انصر من نصره و اخذل من خذله و أدر الحق معه حیث دار الا فلیبلغ الشاهد الغائب(۲۸) بارخدایا دوست بدار و یاری کن هرکه او را دوست دارد و یاری کند و دشمن شمار هرکس او را دشمن شمارد و محبت ورز به هرکس که به او محبت ورزد و کینه بورز به هر کس که به او کینه ورزد. یاری کن هرکه او را یاری کند و هرکه یاری‌اش را فرونهد یاری‌اش را فرو نه و هرگونه او حرکت کند حق را نیز همراه وی به حرکت درآور».

«هلا هرکه حاضر است به هرکه غایب است این خبر را برساند.»

پی‌نوشت:

۱- آل عمران، آیه ۵۷٫

۲- بحارالانوار، ج ۷۷، ص۱۴۹، ح ۷۷٫

۳- غررالحکم «وفا».

۴- همان.

۵- همان.

۶- الخصال، ص ۱۲۳٫

۷- مؤمنون، آیه ۸؛ معارج، آیه ۳۲٫

۸- یس، ۶۰-۶۱٫

۹- بقره، آیه ۴۰٫

۱۰- مائده، آیه ۱۰۶٫

۱۱- تفسیر نمونه، ج ۵، ص۱۵۰ (پاورقی).

۱۲- شواهد التنزیل، ج ۲، ص۲۹٫

۱۳- تاریخ بغداد، ج ۶، ص۲۲۱٫

۱۴- شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۵۲٫

۱۵- نیز ر.ک کتاب قادتنا کیف نعرفهم، ج ۲، باب سی‌ام، علی والقرآن.

۱۶- قادتنا، ج ۲، ص ۱۸۷، «علی جمع القرآن».

۱۷- قادتنا، ج ۲، ص۱۹۱، «علی قرأ القرآن».

۱۸- قادتنا، ج۲، ص۲۰۲، «علی مع القرآن».

۱۹- بینه، آیه ۷ و ۸٫

۲۰- بقره، آیه ۲۰۷٫

۲۱- برائت، آیه ۱۹٫

۲۲- تحریم، آیه ۴٫

۲۳- حدید، آیه ۱۹٫

۲۴- مجادله، آیه ۱۲ و ۱۳٫

۲۵- واقعه، آیه ۱۰- ۱۴٫

۲۶- حاقه، آیه ۱۲٫

۲۷- مائده، آیه ۵۴٫  و ر.ک کتاب پیام قرآن جلد نهم، «امامت و ولایت در قرآن مجید»

۲۸- الغدیر، ج ۲، ص ۳۵، (مؤسسه دائره المعارف الفقه الاسلامی)

29آگوست/19

برکات ولایت اهل‌بیت«ع»

در این سلسله مقالات، امام‌شناسی شیعی را دنبال می‌کردیم، زیارت جامعه کبیره متن این امام‌شناسی است. در این مقاله نیز فرازهایی از این زیارت را تقدیم می‌کنیم.

برکات ولایت اهل‌بیت«ع»  

در بخش  پایانی این زیارت برکات ولایت‌پذیری بیان و به این سئوال پاسخ داده شده است که با پذیرفتن ولایت اهل‌بیت«ع» چه چیزهائی را به دست می‌آوریم؟ این برکات عبارتند از:

۱- آموزش چهره حقیقی دین

«بِمُوالاتِکُمْ عَلّمنا اللّهُ مَعالِمُ دینِنا: خداوند با ولایت شما نشانه‌های روشن دین را به ما آموخت.»

معالم به معنای علائم و نشانه‌های ویژه است.

«دین» آدرس زندگی سعادتمندانه است. این گوهر در صورتی تأثیر ارزشمند خود را خواهد داشت که درست شناخته شود و آدرس بدلی و تحریفی جای آن را نگیرد. به همین دلیل است که قرآن و عترت بر «تفقه» در دین تأکید دارند. «تفقه در دین» یعنی فهم درست دین.

قرآن می‌گوید که عده‌ای باید عهده‌دار آگاهی‌های لازم در عرصه دین باشند و مسئولیت نشر فرهنگی دین را به دوش بکشند. «… لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُون(۱): … تا در دین آگاهی پیدا کنند و قوم خود را وقتی به سوی آنان برگشتند بیم دهند باشد که آنان از کیفر الهی بترسند. در روایتی نبی گرامی«ص» فرمودند: «انَّ لکلِّ شیء دِعامهً و دعامه هذاالدین الفقه؛(۲) همانا برای هر چیزی تکیه‌گاهی است و تکیه‌گاه این دین فقه است.» یعنی دین‌پژوهی.

در روایتی از حضرت امام کاظم«ع» نقل شده است، «تَفَقَّهُوا فِی دِینِ اَللَّهِ فَإِنَّ اَلْفِقْهَ مِفْتَاحُ اَلْبَصِیرَهِ وَ تَمَامُ اَلْعِبَادَهِ وَ…؛(۳) در دین خدا پژوهش کنید، زیرا که فقه کلید بصیرت و مایه کمال عبادت و… است.»

و اما دین را از چه کسی باید آموخت؟ این فراز از زیارت جامعه کبیره پاسخ به این سئوال است: دین را باید از کسانی آموخت که دین در خانه آنها نازل شده است. «اَهْلُ الْبَیْتِ اَدْرِی بِما فِی الْبَیْت(۴): اهل خانه بهتر می‌دانند که در خانه چیست.»

مفسر حقیقی دین شخص نبی اکرم«ص» است:

«… وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُون(۵): … ما این قرآن را بر تو نازل کردیم تا آنچه را که به سوی مردم نازل شده است برای آنها روشن سازی، شاید اندیشه کنند.»

امامان معصوم هم همین رسالت را دارند. چشمه زلال شناخت درست دین پیامبر«ص» و اهل‌بیت«ع» گرامی او هستند. تعابیری همچون «عیش العلم؛ زندگانی علم»، «مَعدَنُ العِلم»، «راسِخُونَ فِی الْعِلْم»، «اَعْلَمُ النَّاس»، «وَرَثَه عِلمُ الاَنبیاء»، و… و… درباره اهل‌بیت«ع» بیانگر این واقعیت است که چشمه جوشان دین‌شناسی اهل‌بیت«ع» هستند. از این رهگذر است که دوستان اهل‌بیت«ع» تفسیر درست دین را از آنان می‌خواستند. جناب عبدالعظیم حسنی«ع» که با چهار واسطه نسبش به امام مجتبی«ع» می‌رسد، در عصر پنج امام می‌زیسته و از دو امام جواد و امام هادی بهره‌ها برده است، دینش را بر حضرت امام هادی«ع» عرضه می‌کند و امام باورهای دینی او را تأیید کرده می‌فرمایند: «هذا و الله دین الله ارتضاه لعباده فاثبت علیه»: این به خدا قسم همان دینی است که خداوند برای بندگانش پسندیده است. بر این ثابت‌قدم باش.»

نیز غیر او کسانی دینشان را از معصوم پرسیدند…(۷)

آری با ولایت‌پذیری اهل‌بیت«ع» دین را آموختیم و اگر آنان نبودند امروز از دین چیزی جز خرافه باقی نمی‌ماند.

  1. ولایت اهل‌بیت«ع» و دنیای آباد

«و أصْلَحَ ما کانَ فَسَدَ مِنْ دُنْیانا: و آنچه را از دنیایمان تباه شده بود اصلاح کرد.

دومین برکت ولایت اهل‌بیت«ع» سامان یافتن زندگی این جهان ماست. رسالت دین تنها آبادی آخرت نیست بلکه دین هم دنیای ما را سامان می‌دهد هم آخرت ما را.

« مَن عَمِلَ صالِحاً مِن ذَکَرٍ أَو أُنْثی وَ هُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیاهً طَیِّبَهً وَ لَنَجزِیَنَّهُم أَجرَهُمْ بِأَحسَنِ ما کانوا یَعمَلونَ»(۸): هر کس از زن و مرد عمل صالح داشته و مؤمن باشد قطعاً او را با زندگی پاکیزه‌ای حیات حقیقی می‌بخشیم و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام می‌دادند پاداش خواهیم داد.»

روشن است که «حیات طیبه» آیه در این جهان است چون ذیل سخن از آخرت دارد. به عبارت دیگر کسی که ایمان و عمل صالح داشته باشد، هم دنیای آباد نصیبش خواهد شد، هم آخرت آباد.

حضرت امام علی«ع» فرمودند، «من رزق الدین فقد رزق خیر الدنیا و الاخره»(۹): هر کس دین روزی‌اش شود خیر دنیا و آخرت روزی‌اش شده است.»

حضرت امام صادق«ع» فرمودند، «لَیْسَ مِنَّا مَنْ تَرَکَ دُنْیَاهُ لآِخِرَتِهِ وَ لَا آخِرَتَهُ لِدُنْیَاه»(۱۰): از ما نیست کسی که دنیایش را برای آخرت و یا آخرتش را به خاطر دنیایش ترک کند.»

مسلمان باید آمیزد به هم دنیا و عقبی را

نه مستغرق در این گردد نه در آن یک شود فانی

امامان«ع» این شیوه زندگی را آموختند. ممکن است بپرسید چرا شاهد آنیم که برخی از پیروان اهل‌بیت«ع» زندگی آشفته‌ای دارند؟ پاسخ آن است ما می‌گوییم  کسی که درست به نسخه اهل‌بیت«ع» عمل کند زندگی آباد این جهانی و آن جهانی خواهد داشت. کسی که اسمش شیعه باشد، ولی در سبک زندگی، نسخه اهل‌بیت«ع» را محور عمل قرار ندهد قهراً با اسم چیزی آباد نمی‌شود. عمل به دستورات اهل‌بیت«ع» است که دنیا و آخرت آباد خواهد شد.

نام فروردین نیارد گل به باغ

شب نگردد روشن از اسم چراغ

اسم گفتی رو مسمّا را بجوی

ماه در بالاست نی در آب جوی

هیچ اسم بی مسمّا دیده‌ای

یا ز گاف و لام گل چیده‌ای

تا قیامت عارف از مَی مَی کند

تا ننوشد باده کی مستی کند

آری اگر به درستی رهرو راه اهل‌بیت«ع» باشیم شیرینی دنیا و آخرت را خواهیم چشید. ناگفته نماند که ایجاد موانع از سوی دشمنان اهل‌بیت«ع» هم از عوامل نابسامانی زندگی دنیایی است. البته این هزینه رهروی راه اهل‌بیت«ع» است. دین‌مداری و رهروی راه اهل‌بیت«ع» همیشه هزینه داشته است و امروز و فردا و فرداها هم خواهد داشت. در ده‌ها روایت از اهل‌بیت«ع» رسیده است که انبیاء در خط مقدم مشکلات و سختی‌ها و پس از آنها کسانی که رهرو راهشان هستند.(۱۱):

هر که در این بزم مقرب‌تر است

جام بلا بیشترش می‌دهند

  1. ولایت اهل‌بیت«ع» و اکمال دین و اتمام نعمت

«وَ بمُوالاتِکُمْ تَمّتِ الْکِلمَهُ وَ عَظُمَتِ النِّعْمَه»: و به ولایت شما کلمه توحید کامل و نعمت بزرگ شمرده شد.

از برکات ولایت اهل‌بیت«ع» کامل شدن دین و تمام شدن نعمت است. این است رمز آنکه پس از نصب مولی علی«ع» به امامت آیه نازل می‌شود که، «اَلْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دینا(۱۲): امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت را بر شما تمام کردم و اسلام را (با این تکمله) برای شما به عنوان آئین برگزیدم.»

این آیه که در آخرین سال زندگی پیامبر«ص» نازل شد و رمز تداوم دین کامل را بیان کرده است، زیرا پیش از آن تمام احکام فردی و اجتماعی بیان شده بود و حتی فریضه حج در همان سال به وسیله پیامبر«ص» به انجام رسید. بنابراین در روز عید غدیر خم این آیه ابلاغ شد تا دین کامل از دین ناقص باز شناسانده شود.

ولایت اهل‌بیت«ع» بزرگ‌شماری نعمتی است که خداوند برای تداوم اسلام کامل عطا فرمود. با ولایت اهل‌بیت«ع» دین به کمال رسید. دژ حفظ انسان از خطرات فکری، توحید و نقطه تکمیل این دژ ولایت است. این حقیقت به صراحت در حدیث سلسله الذهب آمده است. از حضرت امام رضا«ع» رسیده و در حدیث قدسی هست که، «لااله الاالله دژ من است و هر کس وارد دژ من شود از عذابم در امان است.»

آنگاه امام رضا«ع» فرمودند، «بِشُروطَها وَ اَنا مِن شُروطَها(۱۳): اما این شرط‌هایی دارد و من از شرط‌های آن هستم.»

  1. وحدت کلمه در سایه ولایت اهل‌بیت«ع»

«وَاَئتَلَفَت الفِرقَه»: به ولایت شما پراکندگی و جدایی به ائتلاف و یکپارچگی تبدیل شد.

ضرورت وحدت و یکپارچگی امت اسلام در برابر دشمنانی که با اصل اسلام درگیرند و برآنند که اسلام را نابود کنند، از بدیهیات غیر قابل انکار است. محور این وحدت، تکیه بر اصول مشترک اسلام و برخورد منطقی و استدلالی در مسائل مورد اختلاف همانند الغدیر و المراجعات است.

از محورهای وحدت در محبت اهل‌بیت«ع» عصمت و طهارت است.

امام باقر«ع» فرمودند، «حُبَّنا اَهلِ‌بیت نِظامُ الدّین»(۱۴): دوست داشتن ما اهل‌بیت«ع» نظام دین است.

امامان فقهی اهل سنت بارها محبت خود را نسبت به اهل‌بیت«ع» ابراز داشته‌اند. ابوحنیفه می‌گوید، «لو لا السنتان لهلک النعمان»(۱۵): اگر نبود دو سالی که از محضر امام صادق(ع) بهره‌مند شدم، هلاک می‌شدم.»

«مالک بن انس» می‌گوید، «ما رأت عین و لا سمعت اذن و لا خطر علی قلب بشر افضل من جعفر بن محمد بن صادق علماً و عباده و ورعاً(۱۶): در علم و عبادت و تقوا برتر از جعفربن محمدالصادق هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به قلب هیچ بشری خطور نکرده است.»

«شافعی» این شعر را سروده است:

یا اهل‌بیت رسول الله حبکم

فرض من الله من القرآن انزله

کفاکم من عظیم القدر انکم

من لم یصل علیکم لا صلوه له

«ای اهل‌بیت رسول خدا! محبت شما فریضه‌ای الهی است که در قرآن آمده است. در عظمت و منزلت شما همین بس که تا کسی بر شما درود نفرستد (در تشهد) نمازش صحیح نیست.»

در این باره در کتاب سیره ائمه اهل‌البیت«ع» به تفصیل سخن گفته‌ام.(۱۸) در اینجا مناسب می‌دانم شعر یکی از شاعران کُرد را درباره اهل‌بیت«ع» بیاورم.

لافت از عشق حسین است و سرت بر گردن است

عشق‌بازی سر به میدان وفا افکندن است

گر هواخواه حسینی ترک سر کن چون حسین

شرط این میدان به خون خویش بازی کردن است

سنی‌ام سنی ولیکن حب آل مصطفی

دین و آیین من و آباد و اجداد من است

شیعه و سنی ندانم دوستم با هر که او

دوست باشد دشمنم آن را که با او دشمن است(۱۹)

«وَ بِمَوالاتِکُم تُقْبِلُ الطّاعه المفتَرَضَهُ »: به ولایت شما اطاعت واجب پذیرفته می‌شود.»

در روایات آمده است که ولایت اهل‌بیت«ع» شرط قبولی اعمال است. بدون ولایت و نیز دوستی اهل‌بیت«ع» برنامه‌هایی را که اسلام برای تکامل انسان آورده نمی‌تواند ثمربخش باشد.

 

پی‌نوشت‌ها:

۱- سوره توبه، آیه ۱۲۲٫

۲- میزان الحکمه، کلمه «فقه».

۳- بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۳۲۱٫

۴- بحارالانوار، ج ۸۱، ص ۲۷۴٫

۵- سوره نحل، آیه ۴۴٫

۶- اهل‌البیت، ص ۲۴۲ و ص ۳۴۳ به نقل از امالی صدوق، ص ۲۷۸، التوحید، ص ۸۱، کمال الدین، ص ۳۷۹ و…

۷- ر.ک اهل‌البیت فی الکتاب و السنه از ص ۲۳۹ تا ص ۲۴۵٫

۸- آل عمران، آیه ۱۴۸٫

۹- غررالحکم، حدیث ۸۵۲۳٫

۱۰- من لایحضرالفقیه، ج ۳، ص ۱۵۶٫

۱۱- ر.ک اصول کافی، ج ۲، ص؟؟؟

۱۲- سوره مائده، آیه ۳٫

۱۳- التوحید، ص ۱۵٫

۱۴- الامالی، شیخ طوسی، ص ۲۹۶٫

۱۵- اهل‌البیت دراسه حدیثه، ص ۲۵۶ و ۲۵۷٫

۱۶- الامام الصادق والمذاهب الاربعه، ج ۱، ص ۵۳٫

۱۷- نظم در السمطین، ص ۱۱۸، الصواعق المحرفه، ص ۱۷۵؛ اسعاف الراغبین، ص ۱۲۱٫

۱۸- سیری در سیره ائمه اهل‌البیت، تألیف نویسنده، انتشارات اسلامی جامعه مدرسین از ص ۵۱ تا ۶۳٫

۱۹- اهل‌بیت پیامبر«ع» در شعر شاعران کرد، ص ۱۲۵ و ۱۲۶٫