درنگ ۱
بعضیها ازخدا حقوق میگیرند، ولی برای ابلیس و نفس امّـاره کار میکنند!.
دوربینهای مخفی خدا، درتاریکترین فضاها و خلـوتترین جاها هم، از ما فیلم و عکس میگیرنـد.
محرمانههای ما برای خدا «مکشوف» است و نیازی به «رمزگشایی» نیست.
عرش الهـی، مجهّزترین ستاد خبری و کاملترین مرکز اطلاعات است.
نیتها و عملهای «بکلی سرّی» ما درعلم الهی «لـو» رفتـه و چهرۀ گریم شدۀ ما برای او آشکار است و برای خدا«اصل» و «بَـدَل» یکی است.
درنگ ۲
بعضی از«نگاه»ها، ویروس «گناه» منتشر میکنـد،
و بعضی از چهرهها « حشرۀ مزاحمت» جمع میکند.
کسی که از«جماعت رسوا» نگریـزد،
سرانجام، «رسوای جماعت» میشود .
اگر جلوی پنجره، توری بزنی که مگس داخل نشـود،
خود را «مصون» ساختهای، نه «محدود».
داستان «حجاب» ازاین قبیل است.
هیچ کس به اسم «آزادی»، دیوارِ خانه خود
را برنمیدارد و درِحیاطش راباز نمیگذارد.
اگر درِشیشۀ عطر باز بماند، عطـر آن میپرد.
اگر «حجاب» نباشد، عطر عفاف هم میپرد.
درنگ ۳
فقرپاک، بهتر از ثروت ناپاک است.
مدیر و مسئولی که به «تملق شنیدن» معتاد باشد،
باید با آمپول«انتقاد» درمان شـود.
هم «کوخ نشینی»، هم «کاخ نشینی» باید برافتـد.
فقرا دراموال اغنیـای جامعه شریکند،
و اغنیـا در گناهان فقـرا.
درنگ۴
«گناه» ویروس سقوط اخلاقی است، و واکسن آن، «خداترسی» است.
زندگی منهـای خدا، تکرار بیروح روزها و هفتـههاست.
پیروان آرایش و تجمّل، ویترین و بوتیک سیّار دیگراننـد!
ایمـان مذهبـی را، باید از ذهن به زندگی آورد و از زبان به عمل رسانـد
درنگ ۵
عمـری که در پی شکـم و شهوت بگذرد، چراگاه شیطان است.
جامعه، چیـزی جز اجتماع «من» و «تو» نیست. اگر من و تو به فکر اصلاح آن نباشیم پس چهکسی مسئول است؟!
گناه، خاکستریاست که آتش فطرتِ خداجویی را پوشانده است. امر به معروف و نهی از منکر، ندای
فطرت پاک است. به این ندای فطری، بیاعتنایی نکنیـم!
درنگ ۶
شعلـههای فسـاد، از جرقّههای کوچک پدید میآید، جرقهها را کنتـرل کنیـم.
فضای دودآلود، غیرسیگاریها را هم بیمار میکند. نهی ازمنکر، جلوگیری از آلودگی محیط جامعه به گناه و فسـاد است.
اگر چشم، دریای هوس شـود، قایق گناه درآن حرکت میکنـد.آنکه الگوهایش همه غربی است، کمبـود شخصیت دارد.
درنگ ۷
بار اعمالی که به مقصد «آخرت» پُست میشـود، به علت همراه داشتن محموله «ریـا» هرگز به مقصد نمیرسـد.
محیط آلـوده به گناه، خرمن خشکی است که جرقه «تهاجم فرهنگی» در یک لحظه، آن را به آتش میکشـد.
نهی از منکر، سلاح انسانهای مغرور برای شکستن غـرور دیگران نیست، بلکه فراخوانی به فطـرت الهی انسانهاست.
آرامش روح، درزندگی آمیخته به معنویت و خداجـویی است.
درنگ ۸
باید به «ادراک»، بیش از «مـدرک» اهمیت داد.
بین «نگاه» و «گناه»، فاصله چندانی نیست، این فاصله را با پای غفلت طی نکنیـم.
بعضیها «امروز»شان را به امید «فردا» میگذراننـد و فردایشان را به حسرت دیروز و عمرشان بین آن امیـد و این حسرت تقسیم میشود و خورده هم نمیآورد.
«بلوغ انسانی» مهمتر از «بلوغ جنسی» است. بعضیها پس از یک عمر زیستن، «نابالغ» از دنیا میروند!
درنگ ۹
عدهای ساخته تاریخاند، بعضی هم سازندۀ تاریخ. شما ازکدام گروهیـد؟
بعضیها «ولایت فقیه» را تحمل نمیکننـد، اما دلشـان برای «ولایت آمریکا» لـک زده است!
باید «دربان دل» بود، تا بیگانه وارد حرم و حریم دل نشـود.
بهشت، آن سوی رود خروشان «گناه» است. کسی به بهشت میرسـد که از جهنم بگذرد.
معمـار جان خویش باشیـم و در هندسـۀ و جودمان، از «علی» الگـو بگیریـم.
درنگ ۱۰
انسان «پنجاه درصدی» کسی است که فقط به لذت جسمی ومادی میاندیشد
و نیمی از«وجود»ش را تعطیل میکند.
انسانهای «خودساخته» قلههاییاند که باید برای رسیدن به آنان کوشید.
با کنترل نگاه میتوان آمار ترکشهای «چشـم ناپاک» راکاهش داد.
پروانۀ دل را سراغ هرگُلی نفرستید ازپروانه بایدآموخت، نشستن روی گلهای زیبا و معطر را
آنکه از «روزمحاکمه» میترسد، باید از «خلاف پنهانی» هم بپرهیزد.