جمع بندی اهم رویدادها

جمع بندی اهم رویدادها

·       
شرکت در کنفرانس باصطلاح اسلامی مصر؟

·       
تفرقه افکنی به بهانۀ تضعیف خبرگان!

·       
مظلومیت مضاعف حزب الله لبنان

تنوع رویدادهای مهمی که در این یک ماهۀ دورۀ انتشار (پاسدار اسلام) رخ داده
است و هر کدام از جنبه های مختلف دارای اهمیّت قابل توجّهی می باشد، انتخاب اهمّ
آنها را دچار مشکل نموده است. هم چنین مشکلات دیگری در این رابطه که از یک طرف
محدود بودن صفحات مربوط به (جمعبندی اهم رویدادها) است و از طرف دیگر مصلحت هایی
که در تبیین و تشریح پاره ای از مسائل مهمّ سیاسی دنیا، منطقه و کشور با رعایت
طبقه بندی  مجلّه، امکان پرداختن به همه
مسائل و وقایع را به طور جامع  سلب
مینماید. ولی برای آنکه به درخواست آن دسته از خوانندگان این بخش (که خواهان درج
کامل و همه جانبۀ بسیاری از مسائل سیاسی و اجتماعی هستند) پاسخی مختصر داده شود
اهم اخبار و رویدادها ی سیاسی داخلی و خارجی را ذکر کرده و به تشریح دو تا سه
موضوع آن می پردازیم مسائل اهم در طیاین مدت عبارت بودند از:

تصمیم اخیر اوپک، شرکت یک هیأت از ایران در کنفرانس باصطلاح اسلامی در مصر،
تجاوز نظامی عراق که منجر به الحاق کویت به عراق گردید! سقوط بی نظیر  بوتو و روی کار آمدن نظامیها در پاکستان،
پذیرفته شدن شرایط جمهوری اسلامی ایران توسط عراق که به عقب نشینی نظامیان این
کشور از مناطق اشغالی ایران و تبادل اسرا منجر خواهد شد، مظلومیّت حزب الله لبنان
در برابر تهاجمات نظامی و تبلیغاتی همه جانبه، تصمیم غیر مترقبۀ شورای عالی و ابرز
نظرهایی که پیرامون هشتمین اجلاسیۀ خبرگان مطرح گردید و….

همانگونه که ملاحظه می شود اکثر این رویدادها از نقطه نظرهای مختلف دارای
اهمیت و اولویت طرح در این قسمت هستند لکن به دلایلی که ذکر آن رفت، سه مورد از
میان این موضوعات را به طور اختصار شرح داده و بقیّه انشاءالله به فرصتی دیگر
موکول میگردد…

 

·       
شرکت در کنفرانس باصطلاح  اسلامی مصر ؟

خبر اعزام یک هیأت از ایران به کنفرانس به اصطلاح اسلامی که اخیرا در مصر
برگزار گردید، پی آمدهایی را به دنبال داشت و همانگونه که پیش بینی می شد رسانه
های گروهی غربی از حضور این هیأت در (مصر) بهره برداری تبلیغاتی فراوانی نموده و
در همان بدو امر، اکاذیبی را به نقل از هیأت ایرانی در ارتباط با زمینه سازی روابط
ایران اسلامی  با دولت خائن مصر در رسانه
های گروهی منتشر ساختند و در این ارتباط از قول ریاست این هیأت چنین مدّعی شدند که
ایران برای نشان دادن حسن نیّت خود اسرای مصری 
را که در جریان جنگ تحمیلی  به
اسارت نیروهای اسلام درآمده اند (حدودهزار نفر) و در اردوگاههای ایران به سر می
برند، به زودی آزاد مینماید.

اگر اخبارمربوط به اشغال کویت توسط عراق روند مذاکرات کنفرانس به اصطلاح
اسلامی مصر را تغییر و تحت الشعاع خود قرار نمی داد، معلوم نبود که دستگاههای
تبلیغاتی  غرب و رادیوهای بیگانه تا چه
میزان  و تا کجا از این ماجرا در جهت اهداف
خود بهره برداری می کردند.

 البته گزارشهای همان روز نخست ورود
هیأت به مصر شاید زهر خود را در اذهان مسلمانان جهان تزریق نموده باشد.

از جمله خبرهای روز ورود هیأت اعزامی به کنفرانس به اصطلاح اسلامی این بود که
(حسنی مبارک)رئیس رژیم مصر شخصا به استقبال هیأت ایرانی درآمده و لبخند بر لب با
اعضای این هیأت به گرمی دشت داده است!؟

برادران محترم امو رخارجه!

آیا جای سئوال ندارد که آنهمه حد و مرزهای تعیین شده در ارتباط با سیاست های
خارجی بالأخص رهنمودها و فرامین صریح و آشکار 
امام خمینی(ره) درباره کمپ دیوید، مصر مجاهد با اسرائیل و (حسنی مبارک)
رئیس رژیم مزدور و دست نشانده امریکا و اسرائیل چرا در این باره مراعات نگردیده
است؟ سئوال در اینجا است که آیا اگر از یک دیدگاه خاص، دستاورد مثبتی هم برای
شرکت  در این نوع کنفرانسها وجود داشته
باشد، با چه قیمتی باید تمام شود و تا چه مرزی می توانیم در چنین راهها  بیراهه هائی 
قدم بگذاریم؟ چه کسانی از این گونه حرکتها استقبال کرده و به تشویق و ترغیب
آ ن پرداخته و از پیش رفتن در چنین مسیری خوشحال می شوند؟

 بی گمان امت حزب الله و رهروان راه
امام از راهی که مورد استقبال شخص حسنی مبارک شوم است، روی گردانند و تنهاکسانی از
این نوع حرکتها، احساس رضایت میکنند که همواره بر اساس افکار لیبرالی شان درصدد
مسخ هویت انقلاب اسلامی میباشند، و این اعزام تنها توسط بلندگوهای ترویج لیبرالیسم
از جمله روزنامه انگلیسی صبح تهران تایمز مورد تشویق و حمایت قرار گرفته است
درحالیکه:

(…نباید برای رضایت چند لیبرال خود فروخته در اظهار نظرها و ابراز عقیده ها
به گونه ای غلط عمل کنیم که حزب الله عزیز احساس کند جمهوری اسلامی دارد از مواضع
اصولیش را عدول می کند…)(امام خمینی (ره) 3/12/67)

به خصوص آنکه یکی از اعضای هیأت ایرانی نقطه مثبت شرکت در این کنفرانس را این
داسنه اند که علی رغم تلاشهای فراوان سعودیها، ایران نظر خود را درباره (مشکوک
بودن کشته شدن بیش از  1400نفر از حجاج در
حادثۀ تونل منی) به اطلاع شرکت کنندگان رسانیده است!

·       
تفرقه افکنی به بهانه تضیعف خبرگان!

تشکیل آخرین جلسۀ مجلس خبرگان و اعلام موادی که در این جلسه به تصویب خبرگان
ملّت رسیده بود، برخلاف گذشته انعکاس گسترده ای در سطح مطبوعات و برخی سطوح  جامعه پیدا کرد. علّت چنین مسأله ای این بود که
مصوبات اخیر خبرگان به صورتی مشکوک  و
غیرعادی  مورد حمایت و پشتیبانی  بسیار زیاد یکی از روزنامه های عصر قرار گرفت.
پس از آنکه یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی برداشت و نظر خود از این مصوبات را
به صورت انتقاد و اعتراض در نطق پیش از دستورش مطرح ساخت، این روزنامه به شکلی
عجیب دست به جو سازی در این رابطه زد. از نحوۀ تبلیغات روزنامۀ مذکور خصوصا القاب
و تعابیر دور از اخلاق اسلامی که بر فرد انتقادکننده نثار می شد چنین بر میآمد که
حرکت سال گذشتۀ هم فکران و عناصر جناح مطلوب این روزنامه (که خطر آن تحت عنوان:
(جناحها و تفرقه افکنی واسطه ها ) در پاسدار اسلام شماره 95ـ صفحه 45به طور مشروح
ذکر  نسبت به آن هشدار داده شد) بار دیگر
بهانه ای برای اقدام پیدا کرده است. البته در اینجا منظور ما دفاع مطلق از شخص
خاصی نیست و چه بسا اگر در ارتباط با نطق پیش از دستور آن نماینده محترم مطلبی
نوشته شود، نظر _(پاسدار اسلام ) را درباره برخی تعابیر عنوان شده در آن نطق مطرح
می نمودیم  لکن آنچه بیش از پیش باید مورد
توجه قرار گیرد، دقت در مطالب عنوان شده توسط دلسوزان نظام و انقلاب  و سنجیدن انتقادات و پیشنهادات مختلف با اصول و
معیارهای امام خمینی(ره) است. دراین رابطه نحوه موضع گیری روزنامه مذکور بر علیه
انتقاد کننده جای تأمل دارد. باید به این برادران مطبوعاتی که با کمبود شدید کاغذ
هم روبرو هستند، متذکر شد که نباید برای بیرون راندن رقیب از میدان به هر شیوه و
طریقی دست یازید و با تزریق قریب  به بیست
روز بدبینی و سوءظن در اذهان و افکار جامعه، به مردم القاء کرد که: انتقاد یکی از
یاران دیرین امام (س) قابل تحمل نبوده است! حتما القاء این شبهه که هیچکس حق
انتقاد نسبت به تصیمات مسئولین  را
ندارد  القابی بسیار خطرناک  و انحرافی است.

در فضای باز انقلاب اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، با الهام از
دستورات قرآنی و نیز رهنمودهای اما م عزیزمان، نه تنها باب نقد و انتقاد بلکه
اشکال  تخطئه نیز بازاست. به ویژه آنکه این
امر توسط کسانی انجام گیرد که از عاشقان و یاران انقلاب و امام بوده و مراتب
التزامشان به ولایت مطلقه فقیه در طول عمر انقلاب تاکنون اثبات گردیده است.

به فرموده امام خمینی  (ره):

«…نباید ماها گمان کنیم که هرچه می گوئیم و می کنیم کسی را حق اشکال برآن
نیست اشکال بلکه تخطئه یکی از مواهب الهی است… ».

 مسئولان نظام اسلامیمان نیز بارها و
بارها  اعلام نموده اند که با آغوش باز
پذیرای انتقادات سالم بوده و از تأییدات غیرحقیقی و غالبا  تملق آمیز از برنامه ها، سیاستها، و کلیه
سخنان  موضعگیریها  و …ابزارناراحتی نموده اند.

(فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتّبعون احسنه)

مهم آن است که مراتب تعهّد و اخلاص انتقاد کننده به انقلا ب و خط اما م محرز
گردد و از تذکرات و سخنان مختلف در جهت اصلاح حرکتها وتعالی بخشیدن به تصمیم
گیریها سود جوئیم.

مظلومیت مضاعف حزب الله لبنان

در ماه گذشته بار دیگر خبر از سرگیری درگیری میان جنبش آمل و حزب الله لبنان
به روی آنتن ها رفت. باردیگر حزب الله مظلوم لبنان مورد تهاجم وحشیانۀ نظامی
گروههای مختلف قرار گرفت و رسانه های گروهی جهان، جمهوری اسلامی ایران را به عنوان
حامی حزب الله و مقاومت اسلامی ایران را به عنوان حامی حزب الله و مقاومت  اسلامی لبنان مورد حملات تبلیغاتی قرار دادند
اما برخلاف این تبلیغات بار دیگر همچون گذشته از مطبوعات و تریبونهای تبلیغاتی
جمهوری اسلامی حتی نماز جمعه اعلام محکوم کردن دو طرف با عناوینی همچون (برادرکشی
) (جنگ میان دوگروه شیعه) (پایان دادن به درگیریها و خصومتهای میان برادران شیعه
در لبنان ) و… تبلیغ گردید. گر چه پرداختن به این مساله محتاج بحث مجزّایی است
لیکن به شکلی گذرا و مختصر به تهاجم اخیر نظامی و تبلیغاتی همه جانبه علیه حزب
اللّه مظلوم لبنان می پردازیم حمله نظامی اخیر به مقاومت اسلامی لبنان در اقلیم
التفاح (واقع در 40کیلومتری جنوب بیروت) از روز دوشنبه25/4/69 با بمباران هوایی
روستای (جرجوع) به وسیله ده فروند هواپیمای اسرائیلی آغاز گردید توپخانه‌های ارتش
صهیونیستی نیز گلوله باران شدید بلندیهای (سجد)و(بحرالکلاب)مشرف بر اقلیم التفاح
را چندین ساعت به طور مستمر ادامه می دهند. به دنبال این حمله سهمگین اسرائیل
نیروهای جنبش امل پیشروی و تجاوز به روستای (جرجوع) یکی از اماکن استقرار حزب
اللّه اغاز می کنند. نیروهای مقاومت اسلامی نیز به دفاع از این منطقه و دژ مستحکم
حزب اللّه پرداختند. شدت آتش هوایی و زمینی ارتش اسرائیل از همان بدو امر نشان گر
آن بود که گستردگی این تهاجم محدوده ای بیش از جنبش امل را شامل خواهد شد. اخباری
که روزهای بعد در این باره منتشر شد صحّت این تصوّر را به اثبات رسانید.

مقاومت اسلامی لبنان این حزب اللهیان عاشق اسلام ناب محمدی  (ص ) در منطقۀ اقلیم التفاح به محاصره نیروهای
جبهۀ کفر و نفاق لبنان درآمدند. از طرف جنوب و غرب این منطقه نیروهای طرفدار عرفات
ـ در اردوگاه عین الحلوه، نیروهای حزب قومی و سوری و حزب بعث و نیروهای ایلی حبیقه
به شکلی منظّم  این دو قسمت را کاملا
پوشانیده و به محاصرۀ خویش درآوردند. ارتش جنوب لبنان به سرکردگی آنتوان لحد و
نیروهای اسرائیل نیز با محاصرۀ قسمت شرقی و شمال اقلیم التفاح حلقۀ محاصره به دور
این منطقه را کامل نمودند. در این میان نیروهای به اصطلاح حافظ صلح سازمان ملل
تسهیلات لازم جهت کلیۀ این گروهها را برعلیه مقاومت اسلامی فراهم آورد.

 گستردگی جبهۀ فوق نشان از یک
توطئه  بین المللی امپریالیستی برای خارج
نمودن حزب الله از منطقه استراتژیک و حساس (اقلیمالتفاح) داشت. منطقه ای که
اسرائیل برای تسخیر آن در چند سال اخیر علی رغم بمبارانهای شدید هوایی و زمینی و
حتّی پیاده کردن  چتر بازهای کوماندوی ارتش
صهیونیستی در(جبل صافی )نتوانسته به یک وجب از آن دست یابد. به هرحال تاکنون تمامی
این حملات را توکل، ایمان، صبر و مقاومت وصف ناپذیر حزب الله لبنان درهم شکسته
وجبهۀ متحد کفر و نفاق نیز نتواستند از حمله اخیر طرفی ببندند، امّا آنچه حماسه
های مقاومت جان برکفان حزب الله را بی رنگ میسازد تبلیغات سوء وسائل ارتباط جمعی
است. یکی از نیروهای نظامی حزب الله گله و ناراحتی خود را اینگونه بیان مینمود که
(نقل به مضمون) ما از رادیوی  جمهوری
اسلامی ایران این توقّع را نداشتیم که همچون افراد بی تفاوت در مقابل حق و باطل،
جنگ امل برعلیه حزب الله را به گونه ای تبلیغ کند که همه فکر کنند واقعا دو طرف
مسلمان و مؤمن و ضد استکبار به جان هم افتاده اند در حالیکه واقعا اینچنین نیست.
اوّلا که سردمداران امل عناصر امریکایی هستند. ثانیا ـ اگر در بین آنها افراد
صادقی هم باشند به عنوان سپر نیروهای امریکایی و اسرائیلی از آنان استفاده می کنند
ثالثا ـ هیچ فرقی میان عراق متجاوز به حریم 
حزب الله نیست. آیا درارتباط باجنگ تحمیلی نیز باید ایران مظلوم را درکنار
عراق متجاوز دریک صف قرار می دادیم؟!)

به راستی تبلیغات ما دراین باره صحیح نیست. اینکه دائما گفته شود که درگیری
میان (دوگروه رقیب  شیعه در لبنان) این،
همان لفظی است که خبرگزاریهای  اروپایی و
آمریکایی دراین باره به کار می برند ـ آیا واقعا 
(نبیه بری ) رهبر جنبش امل را میتوان عنصر 
سالمی دانست؟ نبیه بری فردی است که سوابق و زندگینامۀ او گواه صادقی است بر
وابستگی محرزش به غرب، او متولّد سیرالئون تحصیل کرده فرانسه و تبعۀ آمریکاست. زن
و فرزندانش امریکایی بوده و بعد از تشکیل جنبش امل درسال 1957به دلایل نامعلومی!
لبنانی شده! و درتشکیلات امام موسی صدر نفوذ میکند و بعد از فقدان امام موسی صدر و
همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی، به طور غیرمترقبه ای رهبری حرکت امل را به دست می
گیرد.

درطی این مدت (بری) نقش عامل بازدارنده مهمّی را ایفا مینمود که مبارزات
شیعیان لبنان به ویژه اقدامات انقلابی مقاومت اسلامی را تضعیف می کرد. کارنامه
درخشان امل در این ارتباط باعث گردیده که اسرائیل، امنیّت  جنوب لبنان را در حاشیۀ مذاکرات سه جانبۀ
(ناقوره ) که بین سران لبنان، امریکا و اسرائیل صورت گرفت، به نیروهای (نبیه
بری)واگذار نماید.

 از آن پس جنبش امل در راستای سیاستهای
امریکا و اسرائیل، اقدامات  بسیاری را برای
از بین بردن  مقاومت اسلامی لبنان به انحام
رسانید.

حال آیا چنین فردی که هماهنگ کنندۀ حمله اخیربه روستای (جرجوع) و منطقۀ (اقلیم
التفاح ) می باشد را میتوان در کنار رهبران و نیروهای پاک و مخلص و وارسته حزب
الله لبنان، دریک صف قرار داد و به هر دو تذکر وهشدار و اخطار داد که دست از
(برادرکشی)بردارید؟! اگر عده ای چنین برداشتی دارند پس (بلاتشبیه )، درگیری امیر
المؤمنین با خوارج نهروان و نیز حادثۀ خونین کربلا و حتی دفاع مقدس خودمان در
برابر تجاوز صدام را نیز باید خدای نکرده (برادرکشی ) تلقی کرد! مظلومیت مضاعف حزب
الله لبنان همین مسئله است. هم در بعد نظامی مورد تهاجم همۀ احزاب و گروهها قرار
می گیرد و هم در بُعد تبلیغاتی حتی در بعضی از مطالب وسائل ارتباط جمعی جمهوری
اسلامی ایران، آنان را با منحرفین دریک صف قرار می دهند.