زيارت ؛ ديدارى با بركت آخرين قسمت

زيارت، ديدارى با بركت‏
آخرين قسمت‏
غلامرضا گلى زواره‏
بصيرت زائر
انسان زائر بايد قبل از هر چيزى تهذيب و طهارت ظاهرى و باطنى داشته باشد بعد از آن سعى كند با برداشتن گام‏هاى كوتاه، تمركز حواس و ذكر گفتن، قلبش را به سوى مكان زيارتى متوجّه نمايد. مسلمان مشتاق زيارت بايد بداند آن جا محل حضور عالم ملكوت است و لذا ضرورت دارد با حالتى وارد آن مكان مبارك گردد كه متناسب با آن زيارتگاه باشد.
زائر بايد تلاش كند بين خود و شخصيتى كه مى‏خواهد او را زيارت كند يك تناسبى برقرار كند يعنى يك نوع تحوّل در رفتار، خصال، انديشه و باورهاى خود پديد آورد و توجه داشته باشد مى‏خواهد با انسانى پاك، شايسته و صالح و عبد پروردگار ملاقات كند و بديهى است اين ديدار محتاج يك توازن و معرفتى است، زائر قبل از انجام زيارت بايد وظايف شرعى و دينى خود را انجام داده و نسبت به حقوق مردم كوشا باشد. آگاهى و ميزان معرفت زاير نيز در اين برنامه اهميتى بسزا دارد و در صورتى كه آدمى تسليم امر و عارف به حق در امر زيارت باشد در پيشگاه پروردگار منزلت والايى بدست مى‏آورد، اعمال بدون شناخت و عارى از هرگونه كمالات ايمانى همچون پيكرى بى روح هستند و فاقد خاصيت مى‏باشند از اين روى در منابع روايى تأكيد شده كه زيارت ائمه با چندين حج برابرى مى‏كند البته در صورتى كه توأم با بصيرت درونى و يك ارتباط معرفتى باشد، زائر بداند اگرچه امام معصومى كه مشهدش را زيارت مى‏كند بر حسب ظاهر از دنيا رفته امّا كاملاً نسبت به نيت و حالات زائر آگاهى دارد، به خواسته‏هاى او توجه مى‏كند و براى برآوردن حاجتش تلاش مى‏نمايد.
بزنطى مى‏گويد: از امام رضا(ع) شنيدم كه آن حضرت فرمود: مازارنى من اوليايى عارفاً بحقّى الّا تشفعت فيه يوم القيامه؛(1) هيچ يك از اولياء و پيروان، مرا زيارت نمى‏كند در حالى كه به حق من معرفت دارد، مگر اين كه در روز قيامت او را شفاعت مى‏كنم.
اذن دخول‏
يكى از آداب مهم در امر زيارت اذن دخول است، اين برنامه قبل از ورود به حرم مطهر صورت مى‏گيرد. شهيد اول تأكيد مى‏نمايد: زائر در كنار درب حرم توقف نمايد و اذن دخول بخواند اگر در خود رقت قلب و خشوع احساس كرد، داخل شود، نشانه اذن دخول دل شكستگى و يك نوع دگرگونى در درون مى‏باشد. اذن دخول در حرم معصومين در واقع يك معناى صورى و ظاهرى ندارد و در واقع بدين مفهوم است كه آيا مأذون هستم به محفل نورانى و مركز اسرار شما راه يابم اين اجازه از حريم الهى آغاز مى‏گردد، سپس اجازه ورود در حريم سرّ پيامبراكرم(ص) و معصومين(ع) تقاضا مى‏شود و هر كس به اندازه ظرفيت، لياقت و توانايى درونى به اين فضاى معطر و بوستان با صفا گام مى‏نهد، اجازه خواستن و آداب ورود به خانه پيامبر نكته‏اى كه قرآن بدان اشاره دارد: «يا ايّها الّذين آمنوا لاتدخلوا بيوت النّبى الّا ان يؤذن لكم؛(2) اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد در خانه‏هاى پيامبر داخل نشويد مگر اين كه به شما اجازه داده شود» در ادامه همين آيه، قرآن مى‏فرمايد: «و ما كان لكم ان تؤذوا رسول اللّه؛ شما را نرسيده است كه پيامبر خدا را آزار دهيد» پس بدون مقدمه و بى موقع به حريم اين خاندان وارد شدن خود يك نوع اذيت به شمار مى‏رود. از آيات ديگرى كه گوياى اذن دخول در خانه پيامبران و ائمه است اين كلام شريف مى‏باشد: «فى بيوت اذن اللّه ان ترفع و يذكر فيها اسمه يسبّح له فيها بالغدوّ و الآصال؛(3) آن نور در خانه هايى است كه خداوند رخصت داد ارجمندش دارند و نامش در آن جا ياد شود و او را هر بامداد و شبانگاه تسبيح گويند.»
نور خداوند مى‏تواند قرآن كريم، هدايت الهى، ايمان، آيين اسلام، معرفت درونى و پيامبر و ائمه هدى باشند، خداوند خود پيامبر را سراج منير معرفى مى‏كند(4) و در زيارت جامعه درباره پيشوايان معصوم آمده است: خلقكم اللّه نوراً فجعلكم بعرشه محدقين؛ خداوند شما را از نورهايى آفريد كه گرد عرش او حلقه زده بوديد، در همان زيارت مى‏خوانيم: و انتم نور الاخيار و هداة الابرار(شما نور خوبان و هدايت كننده نيكوكاران هستيد).
اين نور در خانه هايى است كه اهل آن هر صبح و شام خدا را تسبيح مى‏گويند، اين مكان‏ها مركز ياد خداست و حقايق و معارف اسلام از آن‏ها نشر مى‏يابد و در يك معناى گسترده مساجد خانه‏هاى انبياء و اولياء شامل حال اين آيه هستند. امام باقر(ع) فرموده‏اند: هى بيوت الانبياء و بيت علىّ منها؛(5) اين آيه به خانه پيامبران اشاره دارد و بيت حضرت على(ع) هم در اين زمره محسوب مى‏گردد، رسول اكرم نيز مصداقش را خانه‏هاى فرستادگان الهى معرفى كرد و خانه حضرت على(ع) و فاطمه زهرا(س) را از برترين اين بيوت دانست.(6)
امام باقر(ع) با قتاده(فقيه اهل بصره) گفتگويى داشت و در ضمن از حضور در مجلس امام و ابهت خاص آن حضرت اظهار شگفتى كرد، امام به وى فرمود: مى‏دانى كجا نشسته‏اى؟ در برابر همان‏ها كه خداوند درباره آنان فرموده است: فى بيوت اذن اللّه…؛ سپس فرود تو آن هستى كه گفتى(فقيه اهل بصره) و ما اين هستيم كه قرآن معرفى مى‏نمايد. قتاده در جواب گفت: راست گفتى فدايت شوم، به خدا سوگند منظور آيه خانه‏هاى سنگى و گلى نمى‏باشد(بلكه هدف خانه‏هاى وحى و ايمان و هدايت است)(7) مشاهد ائمه هدى همان مكان هايى است كه در آن‏ها كسى آرميده كه وجودشان يكپارچه ذكر، عبادت و توحيد بوده و هدفى جز تقوا و پارسايى و تقرّب به خداوند نداشته‏اند و نيز در اين مكان‏ها مردم زائر خدا را عبادت مى‏كنند، خدا را ياد مى‏نمايند و آنان كه لياقت دارند هدايت مى‏شوند، پس اذن دخول براى چنين اماكنى ضرورت دارد.
آداب زيارت‏
زائر علاوه بر جنبه‏هاى معرفتى و معنوى و آمادگى‏هاى روحى و طهارت درون لازم است آداب زير را در امر زيارت در نظر گيرد:
1- نيت خالصانه و انگيزه الهى‏
2- غسل زيارت‏
3- در بر كردن جامه پاك و دورى از پوشيدن لباس هايى كه ديگر زائران را اذيت كند
4- استفاده از مال حلال براى سفر زيارتى‏
5 – معطر نمودن با خشبوكننده‏هاى طبيعى‏
6- ذكر و تسبيح در هنگام عزيمت به اماكن زيارتى‏
7- داشتن وضو
8 – توبه و استغفار از گناهان و اعراض از لغزش‏هاى اخلاقى و رفتارى‏
9- توقف بر باب مشهد معصوم و اذن دخول با متون مأثور
10- توقف در برابر ضريح با حالت فروتنى، خشوع و رقت قلبى‏
11- زيارت كردن شخص مورد نظر با توجه به متن‏هاى معتبر و موثق كه از معصوم رسيده است‏
12- اقامه نماز زيارت و خواندن دعا پس از آن‏
13- تلاوت قرآن در كنار مرقد و اهداء ثواب آن به زيارت شونده‏
14- صدقه دادن و رسيدگى به محرومان و بينوايان‏
15- رعايت حرمت حرم مطهر و پرهيز از امورى كه خداى ناكرده هرگونه وهن و خدشه‏اى به ساحت آن مكان مبارك وارد مى‏كند
16- تضرع همراه با ادب در جوار بارگاه معصومين‏
17- صلوات فرستادن بر پيامبر و آل او كه بايد با وقار توأم باشد و براى ديگران مزاحمت فراهم نكند و از هياهو و سرو صداى آزار دهنده در حضور اين جايگاه معنوى بپرهيزد
قرآن مى‏فرمايد: «يا ايّها الّذين آمنوا لاترفعوا اصواتكم فوق صوت النّبى ولاتجهروا له بالقول كجهر بعضكم لبعضٍ ان تحبط اعمالكم و انتم لاتشعرون انّ الّذين يغضّون اصواتهم عند رسول اللّه اولئك الذين امتحن اللّه قلوبهم للتقوى لهم مغفرة و اجرٌ عظيم؛(8) اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، صداى خود را از صوت پيامبر بلندتر مكنيد همچنان كه با يكديگر بلند سخن مى‏گوئيد، با او به آواز بلند سخن مگوئيد كه اعمالتان ناچيز شود و آگاه نشويد. كسانى كه نزد پيامبر صداى خود را پايين مى‏آورند همان هايند كه خداوند دل‏هاى آنان را به تقوا آزموده است، آنها راست آمرزش و اجر بسيار.»
بنابراين در هنگام انجام اعمال اسلامى بايد ادب و احترام رعايت گردد و اگر بلندكردن صدا در كنار مرقد پيامبر و ائمه نوعى هتك و بى احترامى باشد، بدون شك جائز نمى‏باشد مگر اين كه به صورت اذان نماز، تلاوت قرآن يا ايراد خطابه و امثال آن باشد.
در حديثى از امام باقر(ع) درباره ماجراى دفن امام حسن مجتبى و ممانعتى كه از سوى عايشه در خصوص دفن آن حضرت به عمل آمد و سرو صداهايى كه بلند شد، آمده است حضرت امام حسين اين آيه را تلاوت و به آن استدلال فرمود و از رسول اكرم(ص) اين جمله را نقل نمود كه فرموده‏اند: ان اللّه حرم من المؤمنين امواتاً ما حرم منهم احياء؛(9) خداوند آن چه را از مؤمنان در حال حيات تحريم كرده، در حال مرگشان نيز تحريم كرده است.
حتى برخى مفسران آيات مورد بحث را توسعه داده و گفته‏اند در مراحل پايين‏تر يعنى نزد علما و رهبران فكرى و اخلاقى بايد مسلمانان آداب را رعايت كنند و البته در برابر امامان معصوم اين مسئله روشن‏تر است، يكى از ياران با حالت جنابت خدمت يكى از ائمه رسيد، آن حضرت بدون مقدمه فرمود: آيا نمى‏دانى سزاوار نيست با حالت جُنُب وارد بيوت پيامبران شوى.(10)
18- ترك امور بيهوده و لغو و پرهيز از گفتگوهاى بيجا و سخنان نامناسب‏
19- به هنگام مشاهده مرقد مطهر اين گونه سلام دهد: السلام علكيم يا اهل بيت النبوة(11)
20- هنگام ورود با پاى راست و موقع بيرون آمدن از حرم با پاى چپ خارج شود
21- زيارت را ايستاده و روبه حضرت و…. بخواند(12)
22- در نظر گرفتن بستگان و دوستان هنگام زيارت(13)
23- در هنگام اعمال زيارتى چون بوسيدن ضريح و ساير مسايل به ديگران فشار نياورد، حقوق زائران ديگر را ضايع نكند و مراقب چشم و نگاههاى خود باشد
24- هنگام فراغت از زيارت، از مقام مقدّس معصوم زيارت شونده شفاعت طلب كند و از خداوند بخواهد براى دفعات بعد چنين توفيقى را نصيب او كند(14)
آفات زيارت‏
زيارت بركات و مزاياى فراوان و گسترده‏اى دارد اما پيروان راستين مكتب اهل بيت و دست اندركاران اماكن زيارتى و برنامه‏ريزان فرهنگى و تبليغى نبايد اجازه دهند اين سنت با ارزش و شعار شعور آفرين، پويا و اثر بخش دچار برخى آفت‏ها و آسيب‏هاى فرساينده گردد و از هدف اصلى خود كه ايجاد تحوّل روحى در انسان‏ها و گرايش آنان به سوى خير و صلاح، تقوا، معرفت و هدايت است بازماند. در اين زمينه محورهاى ذيل مى‏تواند قابل تأمّل باشد:
1- محروميت از معرفت و جهالت باطنى‏
حالات معنوى، راز و نياز راستين و نوشيدن جرعه‏هاى جان بخشى از چشمه فياض امام موقعى بدست مى‏آيد كه اين ويژگى‏ها با شناختى ارزشمند توأم گردد. محروميت از چنين معرفتى و ناآگاهى درونى، غفلت و خود فراموشى با محروم گرديدن از فضايل و مكارم قرين خواهد بود. وقتى اشتياق ما نسبت به ساحت مقدّس معصوم از نوعى بصيرت بى‏بهره باشد آن وقت چگونه مى‏توانيم او را از طرف خداوند مفترض الطاعة بدانيم، اطاعت از دستوراتش را در برنامه زندگى فردى و اجتماعى و جهت‏گيرى‏هاى فكرى و سياسى خود وارد كنيم آيا مى‏توان با اين جهالت و غفلت، نصايح، تعليمات و توصيه‏هاى هشدار دهنده امام را از عمق وجود پذيرفت و آن را در مسير حيات فرهنگى خويش جارى ساخت؟
2- غفلت از ارزيابى خود
زائر بايد هنگام حضور دربارگاهى معنوى، سرمايه‏هاى ايمانى و اخلاقى خود را مورد بررسى قرار دهد و به اين واقعيت برسد كه آيا با تحمّل رنج سفر و پشت سر نهادن مشقّات فراوان و تشرّف به بارگاهى مبارك چه چيزى را بدست آورده است. آيا اين جاذبه معنوى توانسته است خواهش‏هاى نفسانى او را تعديل نمايد و اين كه آيا موفق گرديده است برخى عادات مذموم و رفتارهاى ناروا و زشت را از خود دور كند.
اين گونه فضاهاى معنوى همچون آينه‏هاى صاف و شفاف هستند كه مى‏توان به وسيله آن‏ها كاستى‏ها و عيوب خود را تشخيص داد و نسبت به رفع آن‏ها اقدام كرد، ارمغان مهم سفرهاى زيارتى بايد اين باشد كه ضعف را به قوت و ضلالت‏ها را به انوار هدايت تبديل كند و آن چه را در زيارات خوانده و مرور كرده، بدان عمل نمايد و دل و زبان را با هم همآهنگ كند.
چقدر خسران و زيان دارد كسى كه در مقابل مرآتى فضيلت نما قرار گيرد و به دليل فرو رفتن در خواب غفلت و غافل شدن از خويشتن اصل از برطرف كردن نقص‏ها و گرايش به كمالات عاجز باشد و براى انكسار درونى و زنگارهايى كه قلبش را دچار كدورت كرده فكرى نكند. زائر خود را به ميزان حق عرضه مى‏كند و توسط مقام معنوى امام توانايى خود را در معرض محك قرار مى‏دهد. او در برابر تنديس عصمت، فضيلت و جلوه‏اى از نور الهى و مشعلى از فيض ربانى، تجسمى از عبوديت، اخلاص و ايمان قرار مى‏گيرد حال كسى كه از اين پرتو افشانى‏ها حداكثر استفاده را نكند مثل اين است كه انوار فراوانى به جسمى بتابد ولى تيره‏گى و تاريكى‏ها و سياهى‏هاى درونى آن قدر زياد است كه نمى‏تواند اين تابش معنوى را از خود عبور دهد.
چقدر غافل اند آنهايى كه زحمت پيمودن دامنه‏هاى پرسنگلاخ و مسيرهاى پر پيچ و خم را تحمّل مى‏كنند و به اوج قلّه معرفت دست مى‏يابند امّا صرفاً فيزيك وجودشان اين مسير را در نورديده است و وجود راستين آنان همچنان در درّه‏هاى جهل و غفلت آرميده‏اند و در مرداب ضلالت و باتلاق گمراهى فرو افتاده‏اند، در دام ابليس و قَفَس نَفس گرفتارند و با وجود اين عروج معنوى در بيابان بى ايمانى سقوط كرده‏اند.
پس بايد در بارگاه نور و ايمان به محاسبه و سنجش خود بپردازيم، فرازها را فروزان و فرودها را هموار سازيم و براى زدودن غبارهاى خطا و لغزش اقدام كنيم و اين است معناى اصلى زيارت و الّا اگر صدها بار هم به زيارت بيائيم و اين ارزيابى فكرى و معنوى را در برنامه خود قرار ندهيم در موجى از غفلت و جهالت گرفتار شده‏ايم و بدين گونه خود را از فيض مكرّر امام بى بهره ساخته‏ايم.
3- انجماد روحى و تصلّب فكرى‏
در جوار تربيت اسوه‏هاى تقوا و پارسايى بايد خاك وجود ما كيميا و مس درونمان به طلاى ناب و خالص تبديل شود، ائمه همان طور كه ميزان اعمال هستند مقلّب احوال هم مى‏باشند، البته اين ويژگى در درجه اوّل مختص ذات پاك خداوند است ولى پروردگار متعال چنين امتيازى را به ولىّ خويش اعطا مى‏نمايد تا او بتواند دل‏ها را دگرگون كند و در منابع روايى تأكيد شده است و متون زيارتى هم بر اين واقعيت اصرار مى‏ورزد كه زائر پس از زيارت بايد با قبل از آن فرق كرده باشد و اصولاً يكى از تقاضاهاى زيارت كننده اين است كه امام با قدرت معنوى خود، وى را از انجماد روحى، توقف فكرى و ايستايى و ركود كه فضيلت سوز است برهاند.
نمونه‏هاى زيادى بوده‏اند كه با كوله بارى از گناه و عصيان به اين بارگاههاى مبارك روى آورده‏اند و با توجهى خالصانه، التماس و تضرعى صادقانه از پيشگاه پاكان و نيكان تقاضا كرده‏اند آنان را از اين وضع مرارت بار و جاهليت زدگى و پريشان فكرى نجات دهد كه خواسته آنان اجابت گرديده و به ندامت رسيده‏اند و سرطان ايمان و تقوا را از ذهن خويش دور ساخته‏اند و اجازه نداده‏اند بعد از فيض حضور در اين گلستان باطراوت پيچك‏هاى گناه و انحراف و علف‏هاى هرز و خطرناك از رويش و شكوفايى آنان جلوگيرى كند.
زيارت هم مى‏تواند چون آتشى سوزان تمام ناخالصى‏ها را بسوزاند و هم چون چشمه‏اى مصفا بر شعله‏هاى گناه ريخته شود و آنها را براى هميشه خاموش سازد.
4- عدم مراعات ادب حضور
زيارت با انصراف قلب به غير و عدم توجه به حق سبحانه و تعالى عين بى ادبى است و اين گونه زيارت نه تنها قرب و اتصال روحانى پديد نمى‏آورد بلكه فاصله‏ها را افزايش مى‏دهد. ادب اقتضاء مى‏كند كه در مطرح كردن تقاضاها، نيازها و آلام خويش شؤونات مقام با قداست امام را در نظر داشته باشيم و خواستار مواردى نباشيم كه با هدف امام، سيره و سخن آن وجود مقدّس مغايرت داشته باشد.
شخصى كه بار سفر براى زيارت بر بسته و عزم خويش را جزم نموده تا مشهدى مطهر را زيارت كند بايد در تمام برنامه‏هاى مسافرتى و ايام اقامت در جوار بارگاه امام همت و تلاشش زيارت باشد و محور تمامى تكاپوهاى او اين موضوع قرار گيرد نه اين كه دائم در حرم باشد بلكه به هر جاى شهر كه مى‏رود،و در ارتباطها، تصميم‏گيرى‏ها اصل ماجرا و حكمت زيارت را در نظر بياورد. بداند كه امام ناظر بر اعمال و رفتارش مى‏باشد و پيروى از فرامين آن حضرت بر هر كار ديگرى مقدّم است مراقب باشد در پارك‏ها، مراكز تفريحى، بازار و مراكز تجارتى زمينه‏هاى خلاف فراهم مى‏گردد پس به خود اجازه ندهد چنين عفونت هايى را سدّ راه معنوى خويش كند. بايد براى زيارت حسابى ويژه بگشايد و حتى از سرگرمى‏هاى غفلت آور كه مانع رسيدن به راه اصلى است پرهيز نمايد.
اگر آداب و شرايط زيارت رعايت نگردد ما اگرچه حضور فيزيكى در جوار آستانى با بركت را داريم ولى از نظر فكرى و قلبى غايب هستيم و اين سنّت پسنديده به عملى بدون روح و گشت و گذارى تفنّنى و ديدن ديوارها، گچ برى‏ها، مقرنس‏ها، كاشى كارى‏ها، چراغ‏ها، لوسترها و رفت و آمد مردم تبديل مى‏شود. اگر چه در ادب ظاهرى، زائر بايد غسل كند، وضو سازد و خود را خوشبو نمايد و لباس پاكيزه بر تن كند امّا آمادگى روحى و صفاى دل براى ديدار با چنين شخصيتى مقدّس و كسب فيض از حضورش ضرورت افزون‏ترى دارد قصد قربت و پيروى از موازين شرعى، اجتناب از خود نمايى، تفنّن و گرايش‏هاى نفسانى، بايد اصل برنامه زائر باشد. ديده‏ها بايد از نگريستن‏هاى معصيت‏زا و مخرّب اعراض كنند كه چشم آلوده قادر نخواهد بود نور و ملكوت را ملاقات كند، به قول حافظ:
چشم آلوده نظر از رُخ جانان دور است‏
بر رُخ او نظر از آينه پاك انداز
5 – فراموش كردن ميثاق با امام‏
در منابع روايى آمده است هر امامى را پيمانى بر گردن پيروانش مى‏باشد، وفاى به اين ميثاق وقتى كامل مى‏گردد كه مراقد آن بزرگواران زيارت شود. پس كسى كه مزار ائمه را با شوق درونى و ميل باطنى زيارت كند، به آن چه خواست آنان بوده، تصديق داشته باشد، امام در روز قيامت شفيع چنين زائرى خواهد بود.(15)
در واقع زيارت تجديد ديدار و عهد و پيمان است، زائر مشتاق ديدار يار است و براى رسيدن به اين مقصد، سختى را بر خويش هموار مى‏كند تا به وصال مذكور نائل گردد. بر اثر زيارت آن رشته مودّت و ميزان اطاعت از دستورات امام بايد افزايش يابد و نيز عميق‏تر شود پس زائر وقتى از سفر زيارتى بر مى‏گردد بايد بر ميثاقى كه هنگام زيارت آن را استوار نموده است باقى بماند. اين ميثاق پيامى مهم در بر دارد و آن اين است كه در ابلاغ هدف امام قصور نورزد. به خصال و فضايلى كه امام بر آن‏ها اصرار داشته روى آورد. به امور فردى اكتفا نكند و براى دور كردن جامعه از انحراف، نفاق و ريا بكوشد، كسى كه غير از اين عمل نمايد ميثاقى را كه در موقع زيارت مرقد امام تجديد نموده، فراموش كرده است.
6- روى آوردن به امور خرافى‏
ائمه هدى نمونه‏هاى متعالى از عابدان و پرهيزگارانند و در بعد عملى نخستين كسانى هستند كه حتى براى لحظه‏اى از ياد خدا غافل نبوده‏اند، آستان‏هايى كه به اين بزرگان اختصاص دارد نيز آراسته به نور حق و جلوه‏هاى ملكوتى هستند و به بركت آن ذوات مقدّس زايران از بام تا شام به دعا و عبادت مشغولند و تجارت و شغل و امور شخصى را رها و فراموش كرده‏اند تا بهتر بتوانند در اين مراكز با خداوند ارتباط برقرار كنند و اصولاً اساس تربيت اسلامى ياد حق است و ريشه تمام تباهى‏ها و ضلالت‏ها اعراض از ذكر خداست.
سازندگى زيارت وقتى محقّق مى‏گردد كه تقرّب به حق و عبوديت در آن جلوه‏اى برجسته داشته باشد و اصولاً مقام و منزلتى كه ائمه هدى نزد خداى متعال بدست آورده‏اند به بركت بندگى آنان در برابر پروردگار متعال است و ما وقتى مى‏خواهيم سلام نماز را به جاى آوريم اوّل در مورد خاتم پيامبران و برگزيده انبياء الهى لفظ «عبده» را بكار مى‏بريم و سپس مى‏گوئيم «و رسوله» زائر بايد مراقب باشد از چنين مسيرى خارج نشود و براى رسيدن به مقاصد و اميال خويش و نيز حلّ مشكلات نبايد دستگاهى جداى از يكتاپرستى در ذهن خود ترسيم نمايد. يكى از افكار خطرناك كه آفت بزرگى براى زيارت است اين مى‏باشد كه هر كارى با قيافه خوب، ثواب دارد اگرچه روح پاك آن معصوم از اين حركت بيزار باشد و خاطر مباركش را برنجاند. دستگاه ائمه جداى از توحيد و عبوديت نمى‏باشد و هيچ گاه معصومين در عرض قدرت الهى قرار نمى‏گيرند بلكه آن وجودهاى مقدّس از پرتو مشكوة الهى نور گرفته‏اند و به بركت مصباح منير پروردگار مظهر لطف و رحمت حق تعالى هستند اين نكته اعتقادى آموزه‏اى رفيع است كه خود ائمه بر آن تأكيد داشته‏اند، هيچ گاه بزرگان شيعه نخواسته‏اند همچون تفكرات زردشتى‏ها ثنويت را ترويج كنند و از عقايد شرك‏آميز برخى مكاتب و فرق كه به ترويج آنها مبادرت مى‏ورزند، نفرت خود را اعلام كرده‏اند.
پرهيز از امور وهن‏انگيز و خرافى و آغشته به بدعت بايد در دستور كار زائر باشد چه بسا افرادى كه در جوار بارگاه امام به روح مقدّس آن حضرت درود مى‏فرستند اما از لحاظ فكر و باور در صف كسانى قرار مى‏گيرند كه ائمه از آنان بيزارند.
تأييد اهل تقوا و پويندگان مسير حق اگرچه مفيد و اثر بخش است ولى كافى نمى‏باشد و آدمى را در رديف اهل سعادت قرار نمى‏دهد و چنين افرادى كه صرفاً بالسان از خوبى‏ها سخن مى‏گويند و يا به دفاع از ابرار در لفظ بسنده مى‏كنند از جرگه بدكاران بيرون نمى‏روند مگر آن كه به اعمال صالح، ذكر، عبادت و اجتناب از منكرات روى آورند امكان ندارد كسى با دورى از خدا و ناديده گرفتن موازين شرع مقدّس كه ائمه هدى براى حفظ و حراست و ترويج آن‏ها اهتمام ورزيده‏اند و حتى در اين راه به شهادت رسيده‏اند، به امام نزديك گردد و با خشم پروردگار امام را خشنود سازد.
برخى با وجود چنين سرمايه‏هاى ارزشمند دينى، دستگاهى در مقابل حرام و حلال و ثواب و عقاب پروردگار به راه انداخته‏اند. واى بر حال زائرى كه در اقامه نماز قصور ورزد و كاهلى كند و نسبت به دستورات قرآنى، سنت محمّدى و فرهنگ عترت پيامبر بى اعتنا باشد. حقوق مردم را رعايت نكند و مرتكب امور ناروا گردد و آن گاه دل خود را به اين خوش كند كه بله من زائر مثلاً امام رضا(ع) هستم، چندين بار مشرف شده‏ام، زيارت كربلا نصيبم گرديده و عتبات ائمه را بوسيده‏ام. بايد از اين فرد پرسيد تو چگونه خود را در زمره زوّار ائمه قرار داده‏اى در حالى كه نه اعمال صالح امام و نصايح او را خوش مى‏دارى و نه حضرت از كارنامه اعمالت راضى است. امام حامى راستى و درستى است اما تو در ارتباط با مردم، معاملات و مانند آن‏ها به دروغ، تزوير و كم فروشى روى مى‏آورى. او امانتدار بوده و تو خيانت مى‏كنى. او دائم در حال نماز، دعا، استغفار، ذكر، تلاوت قرآن، رسيدگى به امور مردم، حمايت از نيكان و صالحان و مبارزه با متجاوزين و ستم كاران بوده و در راه خدا از هرچه داشته دريغ ننموده ولى تو به خلاف و نارواها راغب‏ترى. البته زائرى كه مقام امامت را به درستى بشناسد گرفتار اين انحرافات و خسران‏هاى آشكار نمى‏گردد وبراى وجود مبارك امام در مقابل دستگاه خداوند حسابى جداگانه باز نمى‏كند و به خوبى واقف است كه رفعت، عظمت و ابهت امام برپايه عبوديت، تقوا و مكارم اخلاقى استوار است و جز از اين راه نمى‏توان از فيض امام بهره گرفت.
همچنين زائر راستين هيچ گاه اعمال صالح، سنت‏هاى درست و مبتنى بر روايت ائمه را با خرافات، ترشحات فكرى و ذهنى اين و آن و عقيده‏هاى مخلوط به عُقده نمى‏آميزد زيارت بايد ناب و خالصانه با همان آداب و موازينى كه در منابع روايى و كتب معتبر حديث آمده است انجام گردد.
زيارت مصداق بسيار خوبى براى تولىّ و تبرّى است يعنى زائر بايد نفرت خود را از كارگزاران فساد، ظلم و بى‏عدالتى اعلام كند و از جبهه حق و مجاهدان راه اعتلاى فضيلت دفاع نمايد.
پى‏نوشت‏ها: –
1. بحار الانوار، ج 97، ص 44.
2. سوره احزاب، آيه 53.
3. سوره نور، آيه 36.
4. سوره احزاب، آيه 46.
5. تفسير نورالثقلين، ج 3، ص 607.
6. تفسير مجمع البيان، ذيل آيه 53، سوره احزاب.
7. تفسير نورالثقلين، ج 3، ص 603.
8. سوره حجرات، آيات 2 و 3.
9. تفسير نورالثقلين،ج 5، ص 80، به نقل از اصول كافى، كلينى.
10. بحارالانوار، ج 27، ص 255.
11. وسايل الشيعه، ج 1، ص 304.
12. بحار، ج 97، ص 134.
13. همان، ص 134.
14. همان.
15. بحارالانوار، ج 100، ص 86؛ وسايل الشيعه، ج 10، ص 53.