نتيجه ثبات و بى ثباتى در عقيده
«أ فمن أسس بنيانه على تقوى من الله و رضوان، خيرٌ أم من أسس بنيانه على شفا جُرف هار فانهار به فى نار جهنم، و الله لا يهدي القوم الظالمين» (سوره توبه، آيه 109)
آيا آن كس كه ساختمان دينش بر اساس تقواى الهى و خشنودى پروردگار بنيان نهاده است بهتر است يا آن كس كه ساختمان عقائدش بر اساس سستى پايهريزى كرده مانند ساختمانى كه بر لبه نهر يا كنار چاهى ساخته شده و هر لحظه در معرض ويرانى است، و سر انجام او را در آتش دوزخ سرنگون خواهد كرد و همانا خداوند افراد ظالم و ستمكار را هدايت نمىكند.
أ فمن: همزه، استفهام استنكارى است و بنيان مصدر است و اسم مفعول و به معناى بنا و ساختمان. شفا يعنى لبه و حاشيه جرف: زمينى كه سيل زيرش را خالى كرده يا چاهى كه زيرش خالى شده و هر لحظه ساختمان را در خود فرو مىبرد و نابود مىسازد. هار أصلش هائر است يعنى آماده سقوط و در حال فروريزى، و انهيار به معناى سقوط و سرنگونى و افتادن است.
خداوند تشبيه بسيار زيبائى در اين آيه كرده است و مقايسه مىكند كار و ايده و عقيده يك نفر مؤمن با تقوائى كه پيوسته خدا را در نظر دارد و دنبال كسب رضايت و خشنودى اوست و ديگرى كسى است كه عقيدهاش را بر پايهاى سست مىسازد تا آنكه به زودى او را در قعر جهنم فرو برد.
در اين آيه مشاهده مىشود كه خداوند عقيده انسان پارسا و باتقوا را بر دو اساس بنيان نهاده: 1- ترس از عذاب خدا؛ 2- اميد به رضاى خدا. و اين دو را امامان ما به خوف و رجا معنى مىكنند كه بايد همواره در حال ترس از عاقبت كارمان باشيم و هيچ عملى را براى خود نپسنديم و هيچ كارى را صحيح و مورد قبول حق ندانيم، ولى در عين حال اميد به رحمت بى كران او داشته باشيم و رجاى واثق به رضايت پروردگار داشته باشيم كه اين اميد و آن ترس با هم دو بال نجات براى مؤمنان است. پس دين و عقيده مؤمن مبتنى بر تقوا و پروا و اميد خشنودى خدا است، به عكس منافق كه دين و آئينش مبتنى بر شك و تزلزل است و هيچ وقت به يقين و آرامش نمىرسد.
اين آيه هرچند كلى است و عموميت دارد و براى هر زمان و مكانى قابل اجرا است ولى ظاهرا سبب نزولش ساختن مسجد ضرار است. در مجمع البيان آمده است: مفسرين نقل مىكنند كه قبيله عمرو بن عوف مسجد قبا را ساختند و از رسول خدا صلى الله عليه و آله درخواست كردند تا در آن اقامه نماز كند. و آن حضرت مسجد را افتتاح نمود و در آن نماز گذارد و مسلمانان به او اقتدا كردند. گروهى از منافقان كه گويا عددشان از 15 تن تجاوز نمىكرد،بر اين امر به شدت ناراحت شده و رشك بردند در ميان خود اتفاق كردند كه آنان نيز مسجدى براى خودشان بسازند و ديگر در مسجد پيامبر حاضر نشوند. اين منافقان به سركردگى ثعلبه بن حاطب و معتب بن قشير مسجدى كنار مسجد قبا ساختند و سپس نزد رسول خدا آمدند و گفتند ما براى بيماران و كسانى كه توانائى آمدن به مسجد شما را ندارند و نمىتوانند راهى دراز براى رفتن به مسجد طى كنند مسجدى ساخته ايم و مايليم كه شما تشريف آورده و آن را افتتاح فرمائيد. حضرت در آن وقت عازم “تبوك” بودند لذا به اينها وعده دادند كه هرگاه از تبوك بازگشتند به مسجد آنها بيايند و آن را افتتاح كنند.
هنگامىكه حضرت از تبوك بازگشت اين آيات نازل شد كه ناگهان حضرت چند تن از اصحاب را فرستاد تا آن مسجد را خراب كنند و دستور داد تا جاى آن را خاكروبه بريزند.
به هر حال اين قصه در كتابها و تفاسير به عبارتهاى مختلفى نازل شده و لى همه آنها حاكى از اين است كه خداوند آن مسجد را پذيرفت زيرا صاحبانش براى رضاى او و با ايمان و تقوا آن را بنا نهادند ولى آن مسجد ضرار كه منافقان و ظالمانِ به خويشتن، تنها به خاطر حسد بنيان گذاشتند رد كرد و به پيامبرش دستور داد كه آن را ويران سازد و به جايش كثافت و خاكروبه بريزد، كنايه از اينكه هرگز صيغه وقف بر اين مسجد جارى نمىشود و حكم مسجد نخواهد داشت زيرا نيت صاحبانش شيطانى بوده است.
و ضمنا اين آيه مىخواهد به ما بفهماند كه مؤمن بايد هشيار باشد و به مسائل با دقت نگاه كند و از آنها به طور سطحى نگذرد و ديدش به مسائل اجتماعى عميقانه و فاحصانه باشد. نمىشود به ظاهر زيبا و جلوه هاى پر رونق نگريست و از حقائق امر غفلت كرد. چه بسا حزبى يا گروهى ظاهرى پرهيزكار داشته باشند ولى با كمى دقت بنگريم كه باطنى قبيح و درونى پليد دارند، پس نبايد به ظاهر آنها فريب بخوريم بلكه بايد دقيق و واقع بين باشيم و اين در هر جا و هر مورد بايد سرمشق و الگوى زندگيمان باشد. و اصلا اين يكى از روشهاى ديرينه استعمارگران و استثمارگران است كه با ظاهرى زيبا و فريبنده مردم را حتى با صورت دين و مذهب از دين واقعى منحرف و جدا سازند و همان گونه كه امام امت رحمة الله عليه مىفرمود براى ما اسلام آمريكائى بياورند كه ما را از اسلام محمدى دور و جدا سازند و ما بايد كاملا هشيار و بيدار باشيم و از اين توطئه هاى دشمنان فريب نخوريم كه همانا بزرگان ما گفته اند كه مؤمن زيرك و هشيار است. و السلام