هدايت در قرآن
تفسير سوره رعد
آزمايش الهی در
تنگدستی و رفاه (2)
قسمت پنجاه و يكم
آيت الله جوادی آملی
« الله يبسط الرزق
لمن يشاء و يقدر ، و فرحود بالحيوة الدنيا و ما الحيوة الدنيا في الآخرة الامتاع
» .
( سوره
رعد ـآيه 26 )
قرآن ، كتاب هدايت
برای همگان [1]
چون قرآن كتاب نور و
هدايت است ، لذا اگر مسائل عقلی را با برهان بيان فرمايد ، به آن اكتفا نمی كند ،
زيرا همه̾ مردم به برهان دسترسی پيدا نمی كنند . از اين رو است كه می
بينيم قرآن ، همان معارف عقلی را به صورت مثل تبيين می كند تا به دست ديگران هم
برسد . حضرت رسول صلی الله عليه و آله و سلّم می فرمايد :« القرآن مأدبة الله »ـ
قرآن سفره̾ عمومی خدای سبحان است . يعنی
تنها حكما و علما و اهل برهان دعوت نشده اند ، بلكه همه̾ انسان ها برای هدايت دعوت شده اند و چون فكر
بسياری از آنها با برهان و استدلال عقلی ، مأنوس نيست لذا خداوند همان معارف را در
حدّ تنزل ، به صورت يك مثل ذكر می كند تا ديگران هم متوجه شوند ، و آن معارف را
بپذيرند و به آن معارف گردن نهند و پس از شناخت ، ايمان بياورند . و آن چه در
ايمان مؤثر است ، زدودن آن علائق به طبيعت و دنيا است . و اين مربوط به خصوصيّت
های فردی است . ممكن است كسی مسائل عقلی را خوب درك كند ، امّا در موقع ايمان
آوردن، دير تسليم شود يا ممكن است كسی مسائل عقلی را در حدّ يك مثل بفهمد ، نه
برهان ولی در مواقع پذيرش ، زودتر از ديگران گردن نهد .
آن مرض و بيماری كه
نمی گذارد انسان به فهميده اش اعتنا كند پس از علم ايمان بياورد ، مشترك بين عالم
و جاهل است ، يا گاهی در عالم بيشتر است از جاهل . و به هر حال اين مربوط می شود
به علاقه و محبّت به دنيا كه نمی گذارد انسان آنچه را كه می فهمد ، ايمان بياورد .
لذا قرآن كريم همه
اين حقايق را اوّل با برهان ، تثبيت فرمود ، سپس اشكالات را ذكر كرد و يكی پس از
ديگری به شبهات جواب داد . آنگاه همه̾ اين
معارف را در حدّ يك تمثيل ، متنزّل كرد كه به دست همه̾ افراد برسد . از آن پس به
عاملی پرداخت كه نمی گذارد اين ها گردن بنهند و ايمان بياورند و آن علاقه̾ به دنيا است ؛ خواه در حكيم باشد و خواه در
جاهل .
و برای اينكه قرآن به
علاج اين مسئله بپردازد ، دنيا را تشريح می كند و به مردم می فهماند : آنچه كه در
دست آنها است ، نشانه̾ كرامت نيست . اين
آزمايش الهی است و چيزی جز امتحان افراد نمی باشد .
قبض وبسط ، غير از
فقر و غنی است
لذا بعد از آن مباحث
، اين آيه را مطرح می فرمايد : « الله يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر » ، كه مسئله
قبض و بسط ، مسئله زيادی و كمی ، غير از مسئله فقر و غنی است ، سخن اين نيست كه
كسی فقير بماند يا در نظام اسلامی فقر را بايد برطرف كرد ؛ سخن از فقر و غنی نيست
، بلكه سخن از افزايش و كاستن است ، سخن از « يبسط » و « يقدر » است ، كه « يقدر »
يعنی تنگ می گيرد و « يبسط » يعنی گسترده می نمايد .
قرآن كريم اين معنی
را به عنوان يك آيت الهی مطرح می كند زيرا عده زيادی كارشان مشترك است و بهره
برداريشان مختلف .
ممكن است دو نفر به
اندازه̾ هم در كشاورزی ـ مثلا ـ كوشش كنند
و يكی در اثر يك سلسله علل و عوامل پيش بينی نشده ، بهره̾ بيشتری ببرد و ديگری
بهره̾ كمتر . و ممكن است دو نفر در كنار
هم مغازه باز كنند ، مشتری ها به سراغ يكی از مغازه ها بيش از ديگری بروند . اين
سلسله از امور در تحصيل روزی ، از دست مردم خارج است . از آن طرف اسلام ، همگان را
به تحصيل رزق و روزی وادار كرده و می فرمايد : كسی كه بيكار باشد ، دعايش مستجاب
نيست .
از اميرالمؤمنين سلام
الله عليه نقل شده كه فرمود : « من وجد ماء و ترابا ثم افتقر فأبعده الله » ـ هر
كه آب و خاك به اندازه̾ كافی داشته باشد ،
باز هم فقير بماند ، خداوند او را از رحمتش دور سازد . اين يك نفرين تكوينی است ؛
خواه يك فرد و خواه يك امّت اگر آب و خاك به حدّ كافی داشته باشد ، باز هم محتاج
ديگران باشد ، از رحمت خاصه̾ خداوند به
دور خواهد بود .
از اين بحث چنين
نتيجه می گيريم كه :
1-
قبض و بسط روزی ، يك
آيت الهی است .
2-
انسان در برابر قبض و
بسطی كه خداوند سبحان به او روا داشته ، چه مال فراوانی به او بدهد و چه مال كمی ،
وظيفه ای دارد و او در معرض امتحان قرار گرفته است كه بايد وظيفه اش را به نحو
احسن انجام دهد .
بسط و قدر ، آيت الهی
است
در سوره̾ روم نيز ،
اين قبض و بسط ـ به عبارتی ديگر ـ به عنوان آيت الهی مطرح شده است و می فرمايد :«
و اذا أذقنا الناس رحمة فرحوابها و ان تصبهم سيئة بما قدمت ايديهم ، اذا هم يقنطون
» [2]
ـ اگر به مردم رحمتی چشانديم ، خوشحال می شوند واگر رنج و بلائی در اثر اعمال خود
ببينند ، از خداوند نوميد می شوند . در حالی كه بايد بدانند ، هم آن بسط روزی ،
امتحان بوده و هم اين تنگی معيشت آزمايش است : « اولم يروا ان الله يبسط الرزق لمن
يشاء و يقدر ، ان في ذلك لآيات لقوم يؤمنون » [3]
ـ آيا نمی بينيد كه خداوند روزی را بر برخی از افراد افزايش می دهد و بر برخی تنگ
می گيرد . واين ها آيه ها و نشانه هائی است برای مؤمنان .
پس اينكه برخی از
افراد از روی جهل و نادانی اين بسط و قدر روزی را به عنوان « شانس» بيشتر يا كمتر
معرّفی می كنند ، و به اين امر خرافی تن در می دهند ، بايد بدانند كه در اشتباه
بزرگی به سر می برند زيرا خداوند اين را به عنوان يك نشانه و آيت الهی ذكر می
فرمايد ، و تمام اين مسائل روی نظام صحيحی می گردد كه يك ناظم حكيم آن را می
چرخاند و اين حالات گوناگون كه برای افراد در مقطع های مختلف تاريخی رخ میدهد ،
آيت ها و نشانه های خداوند برای آزمايش و امتحان آنها است و لا غير .
در همان حال كه
افزايش يا كمی معيشت ، از نشانه های الهی و برای آزمايش مردم است ، برخی از علل و
عوامل نيز وجود دارد كه اگر انسان بعضی از كارها را انجام بدهد ، وسعت در معيشت او
پيدا می شود .
صدقه ، پول را افزايش
می دهد
حضرت امير سلام الله
عليه می فرمايد : « اذا ملقتم فتاجروا الله بالصدقه » [4]
ـ اگر وضع ماليتان بد شد و گرفتار تنگدستی شديد ، با صدقه دادن تجارت كنيد .
صدقه عبادت است و
بايد انسان اين عبادت را با احترام انجام دهد نه با ترّحم . از امام عليه السلام
سؤال شد به اينكه شما فرموديد : اگر صدقه بدهيم ، مالمان زياد می شود و ما هم صدقه
داديم و زياد نشد ؟!
فرمود : چه مالی
داديد ؟ اگر مال حلال پيدا می كرديد و آن را انفاق می نموديد ، ممكن نبود خدا
اضافه نكند .
صدقه جزو عبادات است
، و اشتباه بزرگی است كه انسان عبادت را با ترّحم انجام دهد بلكه بايد با احترام
باشد . پس اگر صدقه با تمام شرايطش انجام شود ، آن جا است كه خداوند مال انسان را
اضافه می كند .
در قرآن می خوانيم :
« و ما آتيتم من ربا ليربو في اموال الناس ، فلا يربوا عندالله و ما آتيتم من زكوة
تريدون وجه الله فاؤلئك هم المضعفون » [5]
ـ آ ن سودی كه شما به عنوان ربا داديد كه بر اموال مردم ربا خوار افزوده شود ، نزد
خدا هرگز نيفزايد و آن زكاتی كه برای رضای خدا به مستمندان داديد ، ثوابش چندين
برابر شود و همين زكات دهندگان هستند كه بر اموال خود می افزايند .
پس اگر كسی به قصد
ربا ، مال می دهد كه مالش زياد شود ، اين مال هرگز زياد نمی شود . اين شخص دارد
گودال می كند ، به خيال اين كه تلّی درست می كند . اين ربا را خدای سبحان گرفتار
محاق می كند : « يمحق الله الرّبوا و يربي الصدقات » [6]
ـ خداوند سود ربا را از بين می برد و صدقات را افزايش می دهد . و ربا خواری گرچه
يك نموّ كاذبی دارد و چند صباحی زرق و برق دارد ولی پايان كارش به محاق می افتد .
و اما صدقه دادن و زكات دادن ، اين را برجسته می كند .
عمده آن است كه انسان
بداند :
1-
قبض و بسط رزق ، آيت
الهی است .
2-
آزمايش و امتحان خدا
است .
3-
كسی كه مال دارد
نبايد از آن سوء استفاده كند .
4-
انسان نبايد در برابر
كسانی كه مال دارند ، تسليم شود . اگر متمكنی را ديد ، با اعجاب به وی نگاه كرد ،
بداند كه خودش نقص دارد و آدم پستی است .
ما اگر بخواهيم
بفهميم ، يك انسان بزرگ طبع و يا آدم پستی هستيم ، امروز بايد خود را توزين كنيم .
حضرت امير عليه السلام می فرمايد : « زنوا ا نفسكم من قبل ان توزنوا و حاسبوها من
قبل أن تحاسبوا » [7] ـ
پيش از آن كه شما را وزن كنند ، خودتان را وزن كنيد و پيش از آنكه به حسابتان
برسند ، خويشتن را محاسبه كنيد .
پس ما می توانيم
امروز خودمان را وزن كنيم كه يك آدم سنگينی هستيم يا سبك . اگر يك انسان متمكنی به
منزل ما آمد ، ما در برابرش احساس حقارت كرديم ، بدانيم كه كوچك هستيم و اگر به
عنوان يك فرد معمولی با او برخورد كرديم ، ما انسان بزرگواری هستيم .
صبر فقير برتر از شكر
غنی است
به هر حال ، فقير و
ثروتمند هر دو در دار دنيا مورد امتحان قرار می گيرند ، هر چند ظاهرا امتحان
انسان فقير و تنگدست ، سخت تر و سنگين تر است و فقير صابر ارزشش بيشتر از غنی شاكر
است .
اميرالمؤمنين عليه
السلام می فرمايد : « ما احسن تواضع الأغنياء للفقراء طلبا لما عند الله و احسن
منه تيه الفقراء علی الأغنياء اتكالا علی الله » [8]
ـ تواضع اغنياء در برابر فقرا ، برای خدا خيلی ثواب دارد ، امّا بالاتر از آن ، بی
اعتنائی فقراء به اموال اغنياء است و توكل آنها بر خدا می باشد . آزاد بودن فقير
است كه افضل از تواضع و فروتنی غنی می باشد . چون همه̾ اين خطرات از حبّ دنيا نشأت
می گيرد ، لذا قرآن كريم گوشزد می كند كه : 1- اين آزمايش است . 2- نشانه̾ كرامت نيست . 3- هميشه نمی ماند . 4- گاهی دست
شما است و گاهی دست ديگران . 5- هميشه
يكسان نيست .
حالا اگر كسی با اين
نصائح قرآن ، متنبه و متوجّه نشد ، وظيفه ما در برابر او چيست ؟
اين وظيفه را قرآن
كريم ، به دو نحو تبيين می كند . 1- بيان سيره̾ پيامبران 2- بيان روش مؤمنين در
برابر توانگران .
درباره̾ روش انبياء
در سوره سبأ چنين آمده است : « و ما ارسلنا في قريةمن نذير الاقال مترفوها انّا
بما ارسلتم به كافرون . و قالوا نحن اكثر اموالا واولادا و ما نن بمعذبين . قل ان
ربي يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر و لكن اكثر الناس لا يعلمون » [9]
ـ ما در هر شهری پيامبری فرستاديم ،
مترفين و متمكنين آنان در برابر انبيا ايستادند و گفتند به آنچه شما به آن مبعوث
شديد ، كافر هستيم . و چون ما بيشتر اموال و اولاد داريم ، اگر قيامتی هم باشد ،
ما عذاب نخواهيم شد ! بگو ای پيامبر به آنان : پروردگارم روزی را زياد می كند يا
كم می نمايد ولی بيشتر مردم نمی دانند .
معلوم می شود اين
ثروتمندان چنين می پندارند حال كه خداوند روزی بيشتری نصيبشان كرده و اموال و
فرزندان بی شماری به آن هاعنايت فرموده ، دليل و نشانی كرامت آنان است و می خواهد
آنان را گرامی بدارد . ولی بيشتر مردم نمی دانند كه اين پول اضافی داشتن چيزی جز
آزمايش و امتحان آنان نيست و به هر حال قبض و بسط روزی فقط و فقط به دست خدا است .
ولی متمكنين به جای اين كه اين را به عنوان آيت الهی بدانند ، كرامت وهمی
پنداشتند و در برابر انبيا ايستادند . در همين سوره سبأ آيه 45 به بعد می فرمايد :« و كذّب الذين من قبلهم و
ما بلغوا معشار ما آتيناهم فكذّبوا رسلی فكيف كان نكير » ـالآن كه مشركين حجاز
گفته تو را ـ ای پيامبر ـ تكذيب می كنند ، برای اين است كه مترفين گذشته نيز سخن
انبيای معاصر خودشان را تكذيب كردند كه اين مشركين غشری از اغشار نمكّن آنها را
نداشتند و ما آن ها را از بين برديم ، اين ها ديگر چه می گويند ؟! قبل از اين
مشركين ، كسانی انبياء و مرسلين ما را تكذيب كردند كه اين ها يك صدم قدرت آنها را
ندارند ، ولی وقتی عذاب ما آمد به حيات آنها خاتمه داد .
بنابراين ، پيامبر در
برابر آنها سخت می ايستد و می گويد آنچه
عامل تكذيب شما است جز حيات دنيا چيز ديگری نيست . در صورت داشتن ثروت دليل كمال نيست
چنان كه نداشتن هم دليل نقص نمی باشد .
حضرت امير عليه
السلام می فرمايد : « و لقد كان في رسول الله ـ صلی الله عليه و آله ـ ما يدلك
علی مساوی الدنيا و عيوبها ، اذجاع فيها مع خاصّته ، و زويت عنه زخارفها مع عظيم
زلفته ، فلينظر ناظر بعقله اكرم الله محمدا بذلك ام اهانه فإن قال : اهانه ، فقد
كذب و الله العظيم ، واتی بالافك العظيم ، و ان قال : اكرمه ، فليعلم أن الله قد
اهان غيره حيث بسط الدنيا له ، وزواها عن اقرب الناس منه ، فتأسی متأس بنبيه ،
واقتص اثره ، وولج مولجه ، والا فلا يا من الهلكة » [10]
.
روش حضرت رسول صلی
الله عليه و آله و سلّم به ما می فهماند كه دنيا نشانه̾ كمال نيست و بيانگر ارزش
دنيا نمی باشد ، چرا كه در يك دورانی ، حضرت رسول با اصحاب خاصّش ، گرفتار فقر
وتنگدستی وگرسنگی بودند و دنيا با همه زرق و برقش از آن حضرت رو برگردانده بود با
اينكه آن همه قرب و منزلت نزد خدايش داشت ، پس هر انسان خردمندی با عقل و هوشش خوب
بسنجد وببيند كه آيا خداوند با اين فقر و تنگدستی پيغمبرش را گرامی داشته و يا
اهانت كرده است . اگر كسی بگويد كه خدا پيغمبرش را با نداشتن ، تحقير كرده و اهانت
نموده ، به خدا قسم دروغی بزرگ گفته و گناهی عظيم مرتكب شده و اگر بگويد كه خداوند
با ندادن ثروت به پيامبرش ، او را احترام كرده و گرامی داشته است ، بايد بداند كه
خداوند به آن كسی كه مال داد ، او را اهانت كرده است زيرا دنيا را برای او گسترده
كرده و از نزديكترين مردم به خودش ، دور نگه داشته ، پس هر انسانی بايد به
پيامبرش تأسّی و اقتدا كند و راه او را دنبال نمايد و در مسير آن حضرت گام بردارد
وگرنه از هلاكت ايمن نباشد .
ادامه دارد .